English Vocabulary - Negative Characteristics - arrogant, vain, snob...

Rational numbers. Hi, James from EngVid. Yeah, there's a reason why I teach English. Don't

اعداد گویا. سلام، جیمز از EngVid. بله، دلیلی وجود دارد که من انگلیسی تدریس می کنم. ریاضی نمی

understand math. Today, we have a lesson. What possible lesson could we be teaching

فهمد امروز یک درس داریم. چه درس ممکنی می توانیم

for negative characteristics? It's a vocabulary lesson, so pay attention. I'm going to teach

برای ویژگی های منفی آموزش دهیم؟ این یک درس واژگان است ، پس توجه کنید. من به

you how to speak about people. We're going to have one on positive characteristics, obviously,

شما یاد خواهم داد که چگونه در مورد مردم صحبت کنید. بدیهی است که ما یکی از ویژگی های مثبت را خواهیم داشت،

but sometimes people have a negative way of portraying themselves, and to portray is to

اما گاهی اوقات مردم روشی منفی برای به تصویر کشیدن خودشان دارند و به تصویر کشیدن

show. Today, we're going to talk about some of those attitudes you see in people, and

نشان دادن است. امروز قصد داریم در مورد برخی از آن نگرش هایی که در افراد مشاهده می کنید صحبت

we're going to explain what they are. Number one, I watched a movie years ago. It's called

کنیم و توضیح خواهیم داد که آنها چیستند. شماره یک، من یک فیلم را سال ها پیش تماشا کردم.

The Devil's Advocate. At the end of the movie, one of my favorite scenes, Keanu Reeves stars

اسمش وکیل شیطان است. در پایان فیلم، یکی از صحنه های مورد علاقه من، کیانو ریوز

in it, and Al Pacino, and Al Pacino says, "Vanity, my favorite sin." Now, why do we

در آن بازی می کند و آل پاچینو، و آل پاچینو می گوید: "بیهودگی، گناه مورد علاقه من". حالا چرا ما

have that there? I'm going to use red, because red is the color of the devil. There, a little

اونجا داریم؟ من از قرمز استفاده می کنم، زیرا قرمز رنگ شیطان است. اونجا یه

devil. He's all happy. We've got our little EngVid movie here. Vanity. Well, vanity is

شیطان کوچولو او همه خوشحال است. ما فیلم کوچک EngVid خود را اینجا داریم. غرور. خوب، غرور

when you're very proud of your looks or abilities. Let's just say you're born good looking, like

زمانی است که شما به ظاهر یا توانایی های خود بسیار افتخار می کنید. بیایید بگوییم شما هم مثل من خوش تیپ به دنیا آمده

me. No, actually, not like me, but if you're born good looking, and you really are proud

اید. نه، در واقع، مثل من نیست، اما اگر ظاهر خوبی به دنیا آمده اید، و واقعاً به آن افتخار می

of it. Now, your abilities and your looks are genetic gifts, so really, you should be

کنید. حالا توانایی ها و قیافه ات موهبت ژنتیکی است، پس واقعا باید به

proud of your parents, but some people take, because they are good looking, or because

پدر و مادرت افتخار کنی، اما بعضی ها چون خوش قیافه هستند یا

they have good ability or superior ability, another word is talented or gifted. Talented

توانایی خوب یا توانایی برتر دارند، کلمه دیگر استعداد یا استعداد است. استعداد

means natural talent. Gifted means above or superior to others. Sometimes, a lot of people

به معنای استعداد طبیعی است. استعداد به معنای بالاتر یا برتر از دیگران است. گاهی اوقات، بسیاری از افراد

are very proud of these things, so they think they are better than other people. So, if

به این چیزها بسیار افتخار می کنند، بنابراین فکر می کنند که بهتر از دیگران هستند. بنابراین، اگر

you see someone, like you and your friend are walking on the street, and they keep looking

کسی را دیدید، مثل شما و دوستتان که در خیابان راه می‌روید، و او مدام

in every gloss mirror that they see, they're probably vain and very proud of their looks.

در هر آینه براقی که می‌بیند، نگاه می‌کند، احتمالاً بیهوده است و به ظاهر خود بسیار افتخار می‌کند.

Okay? Vain. Now, if they're very proud of their abilities, they can also be vain. They

باشه؟ بیهوده حال، اگر آنها به توانایی های خود بسیار افتخار می کنند، می توانند بیهوده نیز باشند. آنها

talk about how good they are at things. Okay? Very proud.

در مورد اینکه چقدر در کارها خوب هستند صحبت می کنند. باشه؟ خیلی مغرور.

The next one, once people get vain, they usually get arrogant. You know, what do you mean by

مورد بعدی، وقتی مردم بیهوده می شوند، معمولا مغرور می شوند. میدونی منظورت از

arrogance? Well, a lot of people, especially in English, they will say, "These words all

تکبر چیه؟ خوب، بسیاری از مردم، به خصوص در زبان انگلیسی، خواهند گفت: "این

are basically the same. They are, but they're different, and this is why I want to teach

کلمات اساساً یکسان هستند. آنها هستند، اما متفاوت هستند، و به همین دلیل است که من می خواهم

them to you." An arrogant person tends to exaggerate their worth or importance. A lot

آنها را به شما آموزش دهم." یک فرد متکبر تمایل دارد ارزش یا اهمیت خود را اغراق کند.

of times, that's based on the fact that they're very proud of maybe their looks or their abilities,

خیلی اوقات، این بر اساس این واقعیت است که آنها به ظاهر یا توانایی های خود بسیار افتخار می کنند،

so they say, "Because I am good-looking, I am great." You and I both know that's not

بنابراین می گویند: "چون من خوش قیافه هستم، من عالی هستم." من و شما هر دو می دانیم که این

necessarily true, but in their head, they make it bigger, and that's only the first

لزوماً درست نیست، اما در ذهن آنها آن را بزرگتر می کنند، و این فقط قسمت اول است

part, right? They exaggerate how important they are or how valuable they are, but the

، درست است؟ آنها در مورد اینکه چقدر مهم هستند یا چقدر با ارزش هستند اغراق می کنند، اما

second thing they do is that they make it too much for you. They talk about how good-looking

دومین کاری که انجام می دهند این است که آن را برای شما خیلی زیاد می کنند. آنها در مورد اینکه چقدر خوش تیپ

you are and how good-looking they are compared to, well, me. Sorry, that's me twice. I shouldn't

هستید و در مقایسه با من چقدر خوش تیپ هستند صحبت می کنند. متاسفم، این دو بار من هستم. من نباید این را

say that. Maybe I am vain. I don't know, but they will talk about, you know, "I am," if

بگویم. شاید من بیهوده هستم. من نمی دانم، اما آنها در مورد "من هستم" صحبت خواهند کرد،

you're arrogant, "I am the best soccer player ever," blah, blah, blah, blah, blah, because

اگر مغرور باشید، "من بهترین بازیکن فوتبال هستم"، بل، بل، بل، بل، بل، بلا، چون

I have these abilities. So, the arrogance comes usually from an ability or their looks,

من اینها را دارم. توانایی ها. بنابراین، غرور معمولاً از یک توانایی یا ظاهر آنها ناشی می شود

all right? So, we're going to move over. Mr. Devil is going to maybe tickle the worm here.

، خوب است؟ بنابراین، ما می خواهیم حرکت کنیم. آقای شیطان شاید اینجا کرم را قلقلک دهد.

He's not very happy about it. I'm going to skip. Okay? I'm going to skip over this way.

او خیلی از این موضوع خوشحال نیست. من می روم. باشه؟ من قصد دارم از این راه بگذرم.

Why I skip? Because arrogance and conceited, a lot of times, people confuse these words

چرا می گذرم؟ چون تکبر و خودپسندی خیلی وقت ها این حرف ها را اشتباه می گیرند

and say they're the same. Well, they're not, and we'll watch carefully. When you're conceited,

و می گویند که یکی است. خوب، آنها نیستند، و ما با دقت تماشا خواهیم کرد. وقتی مغرور هستید

see, they have the same root. They both come from being vain. When you're vain, you're

، ببینید ریشه یکسانی دارند. هر دو از بیهودگی می آیند. وقتی بیهوده هستید، به

proud of your looks. Because of that, you usually have a very high opinion of yourself,

ظاهرتان افتخار می کنید. به همین دلیل، شما معمولاً نظر بسیار بالایی نسبت به خود دارید،

right? "Because I am good-looking, I am great." Now, from there, or "I am smart, therefore

درست است؟ "چون من خوش قیافه هستم، عالی هستم." حالا از آنجا، یا «من باهوشم، پس

I am great," they usually lead to arrogance. They exaggerate it. They make it even bigger

بزرگم»، معمولاً منجر به تکبر می‌شوند. اغراق می کنند. آنها آن را حتی بزرگتر

than that, yeah? They're like, "Okay, because I am great, I must be good at all things."

از این هم می کنند، بله؟ آنها می گویند، "خوب، چون من عالی هستم، باید در همه چیز خوب باشم."

They think they're better than everybody else. We'll get to the next two words here, right?

آنها فکر می کنند که از همه بهتر هستند. در اینجا به دو کلمه بعدی می رسیم، درست است؟

So this is just having a high opinion of yourself. This is exaggerating it and making others

پس این فقط داشتن نظر بالایی نسبت به خودتان است. این باعث اغراق در آن و ایجاد

feel badly because of it. Next. Well, if you're arrogant and you're conceited and you're vain,

احساس بدی در دیگران به دلیل آن است. بعد. خوب، اگر مغرور باشید و مغرور و بیهوده باشید،

you're probably going to become a snob. Interesting word, snob. I'll give you the history after

احتمالاً به یک اسنوب تبدیل خواهید شد. کلمه جالب، دمدمی مزاج. بعد از

I teach you the word. A snob is a person who could, number one, like a monkey, imitate.

اینکه کلمه را به شما یاد دادم تاریخچه را به شما می دهم. اسنوب شخصی است که می تواند، شماره یک، مانند میمون، تقلید کند.

Imitate people in a superior position. So if they see a superior person wearing a tie,

از افراد در موقعیت برتر تقلید کنید. بنابراین اگر دیدند که یک فرد برتر کراوات بسته است،

then they start wearing a tie and going, "I am just like them because I wear a tie." If

سپس شروع به بستن کراوات می کنند و می گویند: " من دقیقاً مانند آنها هستم زیرا کراوات می زنم." اگر

they start driving Mercedes, they go, "I am just like them because I drive a Mercedes."

آنها شروع به رانندگی با مرسدس بنز کنند، می گویند: "من دقیقاً مثل آنها هستم زیرا من مرسدس بنز رانندگی می کنم."

They think by imitation and associating. Now, look here. I wrote the word "hang." Hang is

آنها با تقلید و معاشرت فکر می کنند. حالا اینجا را نگاه کن من کلمه "آویزان" را نوشتم. آویزان

a common word because it's when common people want to act like they are special or noble.

یک کلمه رایج است زیرا زمانی است که مردم عادی می خواهند طوری رفتار کنند که انگار خاص یا نجیب هستند.

We'll get there in a second, right? So they want to hang with the others. Now, the real

ما در یک ثانیه به آنجا می رسیم، درست است؟ بنابراین آنها می خواهند با دیگران ارتباط برقرار کنند. حالا،

people with money would actually say, "You want to associate with us, be among us, participate,

پولدارهای واقعی در واقع می‌گویند: «شما می‌خواهید با ما معاشرت کنید، در بین ما باشید، شرکت کنید،

not hang with us." That's my little joke about this, yeah? So they want to imitate or they

نه اینکه با ما ارتباط برقرار کنید». این شوخی کوچک من در مورد این است، بله؟ بنابراین می‌خواهند تقلید کنند یا

want to hang with those in a superior position.

می‌خواهند با کسانی که در موقعیت برتر هستند همبستگی کنند.

The second thing about snobs is this. They look down on other people. So here's my little

دومین مورد در مورد اسنوب ها این است. آنها به دیگران نگاه می کنند. پس این پسر میمون کوچک من

monkey guy. If I'm superior, little monkey man's looking up. I look down on him because

است. اگر من برتر هستم، مرد میمون کوچک به بالا نگاه می کند. من به او نگاه می کنم چون

you are lower than me, monkey man. You are nothing. They actually look down on you because

تو از من پایین تر هستی مرد میمون. تو هیچی آنها در واقع شما

they feel that they're superior like Superman. They go, "Super," looking down. And the third

را تحقیر می کنند زیرا احساس می کنند مانند سوپرمن برتر هستند. آنها به پایین نگاه می کنند، "سوپر". و سومین

thing, they act superior. Puff their chest out. Puff means make bigger. They walk, "I'm

چیز برتر عمل می کنند. سینه آنها را پف کنید. پفک یعنی بزرگتر کردن. آنها راه می روند، "من

super. Nothing bad about me." Kind of silly. Yeah, I know. But you know what's really silly?

فوق العاده هستم. هیچ چیز بدی در مورد من نیست." یه جورایی احمقانه آره میدونم اما می دانید واقعاً احمقانه چیست؟

There's a lot of the people who are snobs don't even know what the word means. So I'm

بسیاری از افرادی که اسنوب هستند حتی معنی این کلمه را نمی دانند. بنابراین

going to give you a quick history so you can put them in their place.

من یک تاریخچه سریع به شما می دهم تا بتوانید آنها را در جای خود قرار دهید.

The word "snob" really comes from two words, "sans nobilité." It was French. You see,

کلمه "اسنوب" در واقع از دو کلمه "sans nobilité" گرفته شده است. فرانسوی بود.

a few hundred years ago, there were only kings and queens, and then poor people or common

ببینید چند صد سال پیش فقط پادشاهان و ملکه ها بودند و بعد مردم فقیر یا

people, which would be myself. "Sans nobilité" meant you have no title. I was not a king,

مردم عادی که خودم بودم. "Sans Nobilité" به این معنی بود که شما عنوانی ندارید. من پادشاه،

prince, queen, or anything. Just a commoner. But what happened was the middle class started

شاهزاده، ملکه یا هیچ چیز دیگری نبودم. فقط یک عامی اما اتفاقی که افتاد این بود که طبقه متوسط ​​شروع به

making money. Let's get the middle class in. They started making money. "We're rich.

کسب درآمد کرد. بیایید طبقه متوسط ​​را وارد کنیم . آنها شروع به کسب درآمد کردند. "ما ثروتمندیم.

Yeah, let's buy houses." Okay, so they started making money. And as they made money, what

آره، بیا خانه بخریم." خوب، پس آنها شروع به کسب درآمد کردند. و همانطور که آنها پول به دست آوردند، آنچه

happened was they got as rich as some kings and princes. Now, the kings and princes were

اتفاق افتاد این بود که آنها به اندازه برخی از پادشاهان و شاهزادگان ثروتمند شدند. حالا شاهان و شاهزادگان از این کار

very offended by this, and they would turn around and say, "You may have our money, but

بسیار آزرده می شدند و می چرخیدند و می گفتند: ممکن است شما پول ما را داشته باشید، اما

you do not have our title. You are sans, without, nobilité, without title." And that's how

عنوان ما را ندارید. و این

they said, "That's why we will always be kings and queens, and you will always be a commoner."

گونه گفتند: «به همین دلیل است که ما همیشه پادشاه و ملکه خواهیم بود و شما همیشه یک عوام خواهید بود».

Now, of course, the middle class people felt badly about this. They felt bad because they

اکنون البته مردم طبقه متوسط ​​نسبت به این موضوع احساس بدی داشتند. آنها احساس بدی داشتند زیرا

weren't -- they didn't have the title. But the poor people, you see, they were on the

نبودند -- آنها عنوان را نداشتند. اما مردم بیچاره، می بینید، آنها

bottom looking up, going, "Sans nobilité, it's you think you're better than me." And

پایین بودند و به بالا نگاه می کردند و می گفتند: "بدون نوبلیت، این است که فکر می کنی از من بهتری." و

because they said they didn't understand, the poor people didn't understand it was the

چون می‌گفتند نمی‌فهمند، مردم فقیر نمی‌فهمند که

rich people looking at the middle class, they actually thought sans nobilité, or snob -- remember,

ثروتمندان به طبقه متوسط ​​نگاه می‌کنند، آنها در واقع فکر می‌کنند sans nobilité، یا snob - به یاد داشته باشید،

they couldn't say sans nobilité -- becomes snob. They said, "You think you're better

آنها نمی‌توانند بگویند sans nobilité - تبدیل می‌شوند. اسنوب گفتند: تو فکر می کنی بهتر

than me. You're a snob." And then we have snob. So now, whenever you see a snob, you

از من هستی. و سپس ما اسنوب داریم. پس حالا، هر وقت یک اسنوب دیدی،

can go, "Do you even know what the word means? Do you? Do you, little man? Do you? No!" Right?

می‌توانی بروی، "آیا اصلاً می‌دانی این کلمه به چه معناست؟ آیا؟ آیا مرد کوچک؟ درست؟

Sans nobilité.

بدون اشراف.

Anyway, now, after we've got this, we're going to come down to here. What do all of these

به هر حال، حالا، بعد از اینکه این را به دست آوردیم، به اینجا می آییم. وجه اشتراک همه این

people have in common? Because if you've noticed, I call this an adjective. Adjective. "You

افراد چیست؟ چون اگر دقت کرده باشید، من این را یک صفت می نامم. صفت. "

are a vain" -- oops, sorry. "You are a vain man, Mr. Devil." "Don't be so arrogant. You

تو بیهوده ای" -- اوه، متاسفم. "شما آدم بیهوده ای هستید آقای شیطان." اینقدر مغرور نباش، تو آدم مغروری

are an arrogant person." "You are a conceited woman." Oh, sorry. "You are a snobby woman,"

هستی. "تو زنی مغرور هستی ." اوه ببخشید. «تو یک زن اسنوب هستی»

or a snob. "You are a snob." Actually, snob, I made a mistake here. And snob is the noun

یا یک اسنوب. "شما یک اسنوب هستید." در واقع، اسنوب، من اینجا اشتباه کردم. و

to be a snob. You are a snob, right? And we have the adjective, right? Snobby is the adjective,

اسنوب اسم فضول بودن است. شما یک اسنوب هستید، درست است؟ و ما صفت را داریم، درست است؟ Snobby صفت است،

so snob. And conceited we have, but bragging is what these people do. Usually, when these

بنابراین snob. و ما متکبریم، اما لاف زدن کاری است که این افراد انجام می دهند. معمولاً وقتی این

people feel superior to you, or above you, within the word super, they tend to brag.

افراد در واژه فوق العاده از شما یا بالاتر از شما احساس می کنند، تمایل به لاف زدن دارند.

They tell you how wonderful they are, or how wonderful their things are. Do you see my

آنها به شما می گویند که چقدر شگفت انگیز هستند یا چیزهای آنها چقدر عالی هستند.

watch? Yes, it's a hair watch. It's got hair on it. It's worth $20 million. I don't think

ساعت من را می بینی؟ بله، ساعت مو است. روی آن مو است . 20 میلیون دلار ارزش دارد. من فکر نمی کنم

you have one of these. There's only five of them made in the world. It takes approximately

شما یکی از اینها را داشته باشید. فقط پنج عدد از آنها در دنیا ساخته شده است. رشد آن تقریباً

40 years to grow one. I'm so wonderful, aren't I? Yeah, this is what they do. They brag.

40 سال طول می کشد. من خیلی فوق العاده هستم، نه؟ بله، این کاری است که آنها انجام می دهند. لاف می زنند.

So if you have someone in your life, it's okay to say, "Hey, I got a new pen. Do you

بنابراین اگر کسی در زندگی خود دارید، اشکالی ندارد که بگویید: "هی، من یک خودکار جدید گرفتم. آیا

like it?" But if I say, "It's my expo from Canada. It's one of a kind, you know, really.

آن را دوست داری؟" اما اگر بگویم: "این نمایشگاه من از کانادا است. واقعاً می دانید که در نوع خود بی نظیر است.

You can't find one of these unless you go to Canada." Now, okay, what I'm saying is

شما نمی توانید یکی از اینها را پیدا کنید مگر اینکه به کانادا بروید." خوب، چیزی که من می گویم این است که

if they're like that, they're bragging to you, and you just have to figure out which

اگر آنها اینطور هستند، به شما فخر می گویند ، و شما فقط باید بفهمید که کدام

one they are. So it could be a great English guessing game. Are you vain, arrogant, a snob,

یک هستند. بنابراین می تواند یک بازی حدس زدن انگلیسی عالی باشد. آیا شما بیهوده، متکبر، یک فضول

or conceited? Buzzer number three, Bob. Okay, anyway, listen. I don't want to be too vain,

یا مغرور هستید؟ زنگ شماره سه، باب. باشه به هر حال گوش کن من نمی‌خواهم زیاد بیهوده باشم،

but I think we do an okay job here, so I'm going to teach you. Next time we do these,

اما فکر می‌کنم ما اینجا کارمان را خوب انجام می‌دهیم، بنابراین من به شما آموزش می‌دهم. دفعه بعد که این کارها را انجام دادیم،

I'll show you the opposites, positive, which is being modest. I think we do a good job

موارد متضاد را به شما نشان خواهم داد، مثبت، که متواضع بودن است. من فکر می کنم ما اینجا کار خوبی انجام

here, but I think you have done a good job by paying attention and learning these words.

می دهیم، اما فکر می کنم شما با توجه و یادگیری این کلمات کار خوبی انجام داده اید.

Learning new adjectives, a new noun, a new verb. Cool, see? That's modest. Take a compliment,

یادگیری صفت جدید، یک اسم جدید، یک فعل جدید. باحاله، میبینی؟ این متواضع است. یک تعریف

push it on, right? Look, I want you to learn some more, okay? And not to be too conceited

بکنید، آن را فشار دهید، درست است؟ ببین، می‌خواهم چیزهای بیشتری یاد بگیری ، باشه؟ و نه زیاد مغرور

or anything. I'm kind of proud without being arrogant, but I think this place is a great

و نه چیز دیگری. من به نوعی افتخار می کنم بدون اینکه مغرور باشم، اما فکر می کنم این مکان مکانی عالی

place to go and learn, right? I'm not bragging. Other people have said it's good, like my

برای رفتن و یادگیری است، درست است؟ من لاف نمی زنم. دیگران هم مثل مادرم گفته اند خوب

mother, and she always tells me the truth. Anyway, listen, have a great day, and please

است و او همیشه حقیقت را به من می گوید. به هر حال، گوش کنید، روز خوبی داشته باشید، و

go to www.ing, sorry, James' way, www.ing, as in English, vid, as in video,.com. I'll

لطفاً به www.ing، متاسفم، James' way، www.ing، مانند انگلیسی، vid، مانند video،.com بروید.

see you there, okay? Don't be too proud or arrogant thinking you're going to learn something

اونجا میبینمت، باشه؟ من به شما می گویم که زیاد مغرور یا مغرور نباشید که فکر می کنید می خواهید در جای دیگری چیزی یاد بگیرید

somewhere else and get a better job, I'm telling you.

و شغل بهتری پیدا کنید.