W5 Questions in English: Wherever Whenever Whatever Whoever Whyever

[singing] Whenever, wherever, you and I were meant to be together...

[آواز خواندن] هر وقت، هر کجا، قرار بود من و تو با هم باشیم...

Hi, James from www.engvid.com . "My Hips Don't Lie" was Shakira.

سلام، جیمز از www.engvid.com. «باسن من دروغ نمی گویند» شکیرا بود.

But anyway, it's an interesting point because Shakira in a song sings a song where "whenever,

اما به هر حال، نکته جالبی است زیرا شکیرا در یک آهنگ ترانه ای را می خواند که در آن "هر وقت،

wherever", and I want to teach you what whenever, wherever, whoever, however actually means.

هر کجا"، و من می خواهم به شما یاد بدهم که هر زمان، هر کجا، هر کسی، اما در واقع معنایش چیست.

Let's go the board and find out.

بیا برویم تخته و بفهمیم.

You'll see Mr. E here is saying "Who, why, how, what, when?".

آقای E را در اینجا خواهید دید که می گوید "چه کسی، چرا، چگونه، چه، چه زمانی؟".

A lot of times in English, if you go to an English school, they'll talk about the W5

بسیاری از مواقع در زبان انگلیسی، اگر به یک مدرسه انگلیسی بروید، آنها در مورد سؤالات W5 صحبت

questions, which are the W words: who, when, where, why... we'll just stop at four, because

می کنند، که کلمات W هستند: who، کی، کجا، چرا... ما فقط در چهار می ایستیم، زیرا

I don't want to give away something, because there's which and other ones, there's more

من نمی خواهم چیزی را تقدیم کنم، زیرا کدام و سایر موارد، بیشتر

than W5, but basically these ones.

از W5 وجود دارد، اما اساساً این موارد وجود دارد.

Oh sorry, what.

اوه ببخشید چی

We can do that one, I think it's here.

ما می توانیم آن یکی را انجام دهیم، فکر می کنم اینجاست.

So, what.

پس چی

These five are used for questions, to ask questions.

این پنج مورد برای سوالات، برای پرسیدن سوال استفاده می شود.

Who is this person, what did you do, why did you do it, where did you go?

این شخص کیست، چه کردی، چرا این کار را کردی، کجا رفتی؟

W5, okay?

W5، باشه؟

Reporter questions.

سوالات خبرنگار

Now, there's a mutant - a mutant variation of the "who, why, when, where, what".

اکنون، یک جهش یافته وجود دارد - یک نوع جهش یافته از "چه کسی، چرا، کی، کجا، چه".

And what is this variation?

و این تنوع چیست؟

Mutant means different from the original.

جهش به معنای متفاوت از اصلی است.

It's changed its form.

شکلش عوض شده

If the - ever part.

اگر - همیشه قسمت.

I've got "ever" here, question "ever".

من اینجا "همیشه" دارم، سوال "همیشه".

So, let me just put it in red so you can see it.

بنابراین، اجازه دهید آن را به رنگ قرمز بگذارم تا بتوانید آن را ببینید.

Question "ever", so whoever, whyever, whenever, however.

سوال "همیشه"، پس هر که، چرا، هر زمان، با این حال.

I said "how", but we'll get to that later, and I'm going to explain how "ever" changes

گفتم «چگونه»، اما بعداً به آن می‌رسیم، و می‌خواهم توضیح دهم که چگونه «ever»

the basic meaning of these W5 questions and how we use them in English and how you can

معنای اصلی این سؤالات W5 را تغییر می‌دهد و چگونه از آنها در انگلیسی استفاده می‌کنیم و چگونه می‌توانید

use them.

از آنها استفاده کنید.

So, let's start off with "wherever".

بنابراین، بیایید با "هرجا" شروع کنیم.

Well, Shakira started off with "whenever", but I'm just going to switch it.

خوب، شکیرا با "هر وقت که شد" شروع کرد، اما من فقط می خواهم آن را عوض کنم.

Wherever.

هر کجا که.

So, we know "where" means place.

بنابراین، ما می دانیم که "کجا" به معنای مکان است.

Simple enough.

به اندازه کافی ساده

But when we say "wherever", it means no particular place.

اما وقتی می گوییم «هرجا» به معنای هیچ مکان خاصی نیست.

It means there's no special place or nothing I have specifically in my mind where I want

یعنی هیچ مکان یا چیزی خاصی در ذهنم نیست که

to go, alright?

بخواهم بروم، خوب؟

So, you can say to somebody "We can eat wherever you want."

بنابراین، شما می توانید به کسی بگویید "ما می توانیم هر کجا که شما می خواهید بخوریم."

I don't care about the place.

من به مکان اهمیت نمی دهم.

There's no particular place, right?

جای خاصی نیست، درسته؟

Or, "Where do you want me to put this?"

یا "اینو کجا میخوای بذارم؟"

"I don't know, wherever".

"نمیدونم، هرجا."

It's not important.

مهم نیست.

So, the "ever" here changes it to meaning no restriction.

بنابراین، "همیشه" در اینجا آن را به معنای بدون محدودیت تغییر می دهد.

There's no limit to where it is, okay?

هیچ محدودیتی برای جایی وجود ندارد، خوب؟

Or - yeah, there's no limit, there's no restriction, we're open.

یا - بله، هیچ محدودیتی وجود ندارد، هیچ محدودیتی وجود ندارد، ما باز هستیم.

We can also use it as a conjunction, so we're saying it as a conjunction, joining two ideas

ما همچنین می‌توانیم آن را به‌عنوان یک ربط استفاده کنیم، بنابراین آن را به‌عنوان یک ربط می‌گوییم، و دو ایده

about possible - leaving some room.

درباره امکان‌پذیر را به هم می‌پیوندیم - کمی جا گذاشتن.

So, wherever it's possible, leave some room.

بنابراین، هر جا که ممکن است، کمی جا بگذارید.

Conjunction.

پیوستگی.

Next one I want to talk about is "whoever".

مورد بعدی که می خواهم در مورد آن صحبت کنم "هر کسی" است.

Whoever.

هر کس.

Now, who is about persons or peoples, right?

حال، چه کسی در مورد افراد یا مردم است، درست است؟

Person/people.

شخص/افراد.

But when we talk about whoever, we're talking about any person, so there's no limitation

اما وقتی در مورد هر کسی صحبت می کنیم، در مورد هر شخصی صحبت می کنیم، بنابراین هیچ محدودیتی

to the person, I don't know who you are.

برای شخص وجود ندارد، من نمی دانم شما کی هستید.

Example here would be "Whoever was responsible for the..." action, or whoever was responsible

به عنوان مثال در اینجا می توان عمل "هر کسی که مسئول این ... بود" یا هر کسی که

for the accident.

مسئول حادثه بود.

In this case, I don't know who the person is, so I'm saying any person who did it.

در این مورد، من نمی دانم آن شخص کیست ، بنابراین می گویم هر فردی که این کار را انجام داده است.

Okay, I'm not pointing particularly, I don't know.

خوب، من به طور خاص اشاره نمی کنم، نمی دانم.

And we go back to the idea of restriction, there's no restriction, I'm not saying this

و ما به ایده محدودیت برمی گردیم، هیچ محدودیتی وجود ندارد، من نمی گویم این

group of people or this group of people of this person over here, I mean, I don't know

گروه از افراد یا این گروه از افراد این شخص در اینجا، یعنی نمی دانم

so it can be any person.

پس می تواند هر شخصی باشد.

I'm not restricting it to a certain number, okay?

من آن را به تعداد خاصی محدود نمی کنم، خوب؟

Now, when I said "whoever" in brackets, I said "whomever" because in English we have

حالا وقتی در پرانتز گفتم "whoever" گفتم "whoever" چون در انگلیسی

"who" which is the subject, and we have "whom" which is the object and yes, when you say

"who" داریم که مفعول است و "whom" را داریم که مفعول است و بله وقتی می گویید

"whoever", you can say "whomever", okay, to whomever this letter is addressed.

"whoever" شما می تواند بگوید "هر کسی"، خوب، به هر کسی که این نامه خطاب می شود.

In that case, the object, the person I'm speaking to.

در آن صورت، شی، شخصی که با او صحبت می کنم .

Usually, we say "whom", but once again, it could lead to non-restriction or no limitation.

معمولاً می گوییم «چه کسی» اما یک بار دیگر می تواند منجر به عدم محدودیت یا عدم محدودیت شود.

We're cool?

ما باحالیم؟

A lot of information.

اطلاعات زیاد.

Whoever's listening out there, I feel for you!

هر کس آنجا گوش می دهد، من برای شما احساس می کنم !

Whoever's listening out there, wherever you are, I know this is difficult, okay, see,

هر کسی که آنجا گوش می دهد، هر کجا که باشی، می دانم که این سخت است، خوب، ببین،

I don't know where you are and it's anybody.

من نمی دانم شما کجا هستید و این کسی است.

Next, it also can be used as a pronoun.

در مرحله بعد، می توان از آن به عنوان ضمیر نیز استفاده کرد.

Yes, you can see it's a pronoun here, but I'm saying to you that you can use it as a

بله، می‌توانید ببینید که اینجا یک ضمیر است، اما من به شما می‌گویم که می‌توانید از آن به عنوان

pronoun as a sentence like "Whoever would do such a bad thing?".

ضمیر به عنوان جمله‌ای مانند «هر کسی چنین کار بدی می‌کند؟» استفاده کنید.

In this case, this is the person, this is the person speaking about it, instead of he

در این مورد، این شخص است، این شخصی است که در مورد آن صحبت می کند، به جای

or she or it, we're just saying whoever would do such a bad thing, alright?

او یا آن، ما فقط می گوییم هر کسی چنین کار بدی انجام دهد، خوب؟

So, you can use it for pronoun use.

بنابراین، می توانید از آن برای استفاده از ضمیر استفاده کنید.

"Whyever".

"به هر حال".

Whyever is for reason.

چرا که به دلیل دلیل است.

What is the reason you did this?

دلیل این کار چیست؟

Now, here's the interesting thing about whyever: most North Americans probably have said this,

اکنون، نکته جالب در مورد چرایی وجود دارد: اکثر آمریکایی‌های شمالی احتمالاً این را گفته‌اند،

but they'll tell you I've never written it on paper.

اما به شما خواهند گفت که من هرگز آن را روی کاغذ ننوشته‌ام.

I will be one of the first ones to tell you I've never written it on paper.

من یکی از اولین کسانی خواهم بود که به شما می گویم هرگز آن را روی کاغذ ننوشته ام.

In fact, the first time I wrote it down on paper was for this lesson for you, and whyever

در واقع اولین باری که آن را روی کاغذ نوشتم برای همین درس برای شما بود و چرا

I did it, I don't know at this moment.

این کار را انجام دادم، فعلاً نمی دانم.

Whoever asked me the question was the one responsible, and I will find them, wherever

هر کس این سوال را از من پرسید ، مسئول بود و من آنها را هر کجا که باشند پیدا خواهم کرد

they are.

.

Okay?

باشه؟

So, I'm trying to play with you to build up on our knowledge.

بنابراین، من سعی می کنم با شما بازی کنم تا دانش خود را تقویت کنم.

But it's - what was the reason for doing it, like "Whyever would you do this?"

اما این - دلیل انجام آن چه بود، مانند "چرا این کار را می کردی؟"

And it's actually kind of formal, because we usually just say "Why would you do it?"

و در واقع نوعی رسمی است، زیرا ما معمولا فقط می گوییم "چرا این کار را می کنی؟"

But whyever, we're going back to this whole theme about restriction and opens it up, makes

اما به هر حال، ما به کل این موضوع در مورد محدودیت برمی گردیم و آن را باز می کنیم،

it bigger, gives it a bigger field to play in, so to speak, alright?

آن را بزرگتر می کنیم، به آن میدان بزرگتری برای بازی می دهیم، به اصطلاح، خوب؟

And you might notice I put here for emphasis for the reason why, so we know it's why and

و ممکن است متوجه شوید که من اینجا را برای تاکید بر دلیل آن قرار داده‌ام، بنابراین می‌دانیم که چرا و

why is the reason, but it makes it stronger, giving it emphasis.

چرا دلیل است، اما آن را قوی‌تر می‌کند و بر آن تاکید می‌کند.

So, whyever would you ask me that?

پس، چرا این را از من بپرسی؟

You could say "Why would you ask me that?"

می توانید بگویید "چرا این را از من می پرسید؟"

But you're going to hear people say "Whyever would you ask me that?", making it much stronger

اما می‌شنوید که مردم می‌گویند «چرا این را از من می‌پرسی؟»، این حرف را

and much more personal.

بسیار قوی‌تر و شخصی‌تر می‌کند.

So, more, you might say, more offense.

بنابراین، ممکن است بگویید، توهین بیشتر.

Whyever would you do something like that?

چرا شما می خواهید چنین کاری انجام دهید؟

For what reason could you possibly think of, you know, that would make any sense in this

به چه دلیلی ممکن است فکر کنید، می دانید، که در این

situation?

موقعیت منطقی است؟

Now, remember, Shakira, whenever, wherever?

حالا، یادت باشد، شکیرا، هر زمان، هر کجا؟

Now, we're going to when.

در حال حاضر، ما می رویم به چه زمانی.

When is for what?

کی برای چی؟

Time.

زمان.

So, when we want to talk about no restriction - I keep saying that word because that's what

بنابراین، وقتی می‌خواهیم در مورد هیچ محدودیتی صحبت کنیم - من این کلمه را تکرار می‌کنم زیرا این همان کاری است که

the "ever" part does.

بخش "همیشه" انجام می‌دهد.

It opens it up to, you know, being unlimited in a way, right?

می‌دانید، به نوعی آن را به نامحدود بودن باز می‌کند، درست است؟

So, when I say no particular time, here's an example.

بنابراین، وقتی می گویم زمان خاصی وجود ندارد، در اینجا یک مثال آورده شده است.

I could say - you could say "Hey James, you're having a party tonight.

می توانم بگویم - شما می توانید بگویید "هی جیمز، تو امشب مهمانی داری.

When should I come?"

کی باید بیام؟"

I go "Oh, I don't know, whenever you want to come.

می روم "اوه، نمی دانم، هر وقت

Come over whenever you want."

خواستی بیا، هر وقت خواستی بیا."

There's no restriction, there's no particular time that I care about, it's open for you.

هیچ محدودیتی وجود ندارد، زمان خاصی وجود ندارد که من به آن اهمیت می دهم، برای شما باز است.

No restriction.

بدون محدودیت.

The second thing we can talk about is anytime something is repeated, a repeated action.

دومین چیزی که می توانیم در مورد آن صحبت کنیم این است که هر زمان چیزی تکرار می شود، یک عمل تکراری.

So, you could say to somebody "Whenever" - okay - "Whenever I eat a burrito, I get stomach

بنابراین، می توانید به کسی بگویید "هر وقت" - خوب - "هر وقت من یک بوریتو می خورم، دچار مشکلات معده می شوم

problems."

."

It means anytime I eat it, and it's repeated, because it must mean more than one time, right?

یعنی هر وقت می خورم و تکرار می شود، چون باید بیشتر از یک بار معنی شود، درست است؟

So in this case, it's not no particular time, I'm saying anytime, anytime - anytime, anytime,

بنابراین در این مورد، زمان خاصی نیست، من می گویم هر زمان، هر زمان - هر زمان، هر زمان،

anytime I can say it many times - as an action is repeated, maybe not regularly, but in any

هر زمان که می توانم آن را بارها بگویم - زیرا یک عمل تکرار می شود، شاید نه به طور منظم، اما در هر

occasion that it occurs, or whenever this thing does happen in time, maybe once a week,

موقعیتی که اتفاق می افتد، یا هر وقت این اتفاق به موقع اتفاق بیفتد، شاید یک بار در هفته،

once a month, once every three years, I just know it's repeated, I'm saying anytime this

یک بار در ماه، هر سه سال یک بار، فقط می دانم که تکرار می شود، می گویم هر زمان که این

repeated action occurs, something else might happen.

عمل تکراری اتفاق بیفتد، ممکن است اتفاق دیگری بیفتد.

So, whenever you are late, people get unhappy, right?

بنابراین، هر زمان که شما دیر می کنید، مردم ناراضی می شوند، درست است؟

It means every time you repeat that action at any time.

یعنی هر بار که آن عمل را در هر زمانی تکرار می کنید.

Cool?

سرد؟

Alright.

بسیار خوب.

Now, here's my favorite one: whatever.

حالا، این مورد مورد علاقه من است: هر چه باشد.

What is for things usually, when we speak in English grammar we say what is for things,

معمولاً چه چیزی برای چیزها است، وقتی در گرامر انگلیسی صحبت می کنیم، می گوییم چه چیزی برای چیزها است،

who is for people, like "What is that?".

چه کسی برای مردم است، مانند "آن چیست؟".

You cannot say to somebody - oh, please don't ever say to somebody "What is that?" because

شما نمی توانید به کسی بگویید - اوه، لطفاً هرگز به کسی نگویید "این چیست؟" چون

they will punch you in the face, okay?

با مشت به صورتت می زنند، باشه؟

Because what is a human being, not a piece of poopoo, okay?

چون انسان چیست، نه یک لقمه، باشه؟

So, you can't say "What is that?"

بنابراین، نمی توانید بگویید "این چیست؟"

talking to people, you can only say it about things.

با صحبت کردن با مردم، شما فقط می توانید آن را در مورد چیزها بگویید.

So, whatever is a thing or caring and I put caring - you'll see why in a second or two.

بنابراین، هر چیزی که یک چیز یا مراقبت است و من مراقبت را قرار می دهم - در یکی دو ثانیه خواهید دید که چرا.

What is a determiner?

تعیین کننده چیست؟

Some of you are going "determiner, what is that?".

برخی از شما می روید "تعیین کننده، آن چیست؟".

A determiner tells us what we're talking about, so you can say "this, that, and the".

یک تعیین کننده به ما می گوید که در مورد چه چیزی صحبت می کنیم، بنابراین می توانید بگویید "این، آن و آن".

These are determinator - determiners.

اینها تعیین کننده - تعیین کننده هستند.

I think I've been watching too much Schwarzenegger.

فکر می کنم بیش از حد شوارتزنگر را تماشا کرده ام.

"I am the Determinator, and I'm going to determine your future with a gunshot."

"من تعیین کننده هستم و آینده شما را با یک گلوله تعیین می کنم."

Sorry.

متاسف.

So, determiner tells us what we're talking about.

بنابراین، تعیین کننده به ما می گوید که در مورد چه چیزی صحبت می کنیم.

So, if you said, for instance, "Whatever you did worked.", I'm saying this thing here,

بنابراین، اگر گفتید، برای مثال، "هر کاری که انجام دادید کار کرد."، من این را در اینجا می

I'm talking about this like "the thing, this thing, that thing", it worked.

گویم، من در مورد این صحبت می کنم مانند "چیزی، این چیز، آن چیز"، کار کرد.

And this determines or shows me what I'm talking about.

و این مشخص می کند یا به من نشان می دهد که در مورد چه چیزی صحبت می کنم.

So, whatever you used on the wall worked.

بنابراین، هر چیزی که روی دیوار استفاده کردید کار کرد.

I'm talking about this product.

من در مورد این محصول صحبت می کنم.

I could say "This thing worked, that thing worked", but I'm saying whatever it is, I

می‌توانستم بگویم «این چیز کار کرد، آن چیز کار کرد»، اما هر چه هست می‌گویم،

don't know what it is, alright, it's a thing, and there's no restriction on the thing, but

نمی‌دانم چیست، خوب، این یک چیز است و محدودیتی برای آن چیز وجود ندارد،

it worked.

اما کار کرد.

Determiner to tell me what it is.

تصمیم گیرنده به من بگوید که چیست.

Not caring.

اهمیت ندادن

I was very lazy and I put "whateva".

من خیلی تنبل بودم و "whateva" گذاشتم.

Ladies and gentlemen, sometimes you have, in a relationship, one partner who doesn't

خانم ها و آقایان، گاهی اوقات شما در یک رابطه، یک شریک دارید که اهمیتی نمی

care and you'll say something like "Hey baby, I'm sorry - hey baby, gonna give you the news.

دهد و چیزی شبیه به "هی عزیزم، متاسفم - هی عزیزم، خبر را به

I'm very sorry baby, I'm late."

تو می دهم. خیلی متاسفم عزیزم. ، من دیر کردم."

And she goes "Ah whatever, I don't care."

و او می گوید: "آه هر چه باشد، من اهمیتی نمی دهم."

So, when someone says "Whatever", or your boss goes - you go "Boss, I didn't get the

بنابراین، وقتی کسی می‌گوید "هر چه باشد"، یا رئیس شما می‌رود - شما می‌گویید "رئیس، من

project..."

پروژه را نگرفتم..."

"Whatever, Johnson!", it means it's not important, I don't care.

"هر چه باشد، جانسون!"، به این معنی است که مهم نیست، من اهمیتی نمی‌دهم.

Sometimes, you'll see people put - by the way, please don't put this, I wrote it as

بعضی وقتا میبینی که مردم میذارن - در ضمن لطفا اینو نذار،

a joke, okay, because people say it like that, they go "whateva, whateva", they also say

به شوخی نوشتم، باشه، چون مردم اینطوری میگن، میرن "whateva, whateva" هم میگن

"whatevs", "whatevs", it means "Whatever, I don't care".

"whatevs" ، "whatevs" به معنای "هر چه باشد، برایم مهم نیست".

But you can use whatever, finally, as emphasis.

اما در نهایت، می توانید از هر چیزی به عنوان تاکید استفاده کنید.

"Whatever you do, don't touch that button!"

"هر کاری می کنی، آن دکمه را لمس نکن!"

It means, remember the non-restriction part we talked about, you can do anything you want,

یعنی بخش بدون محدودیت را که در مورد آن صحبت کردیم به خاطر بسپارید، شما می توانید هر کاری بخواهید

but don't do that.

انجام دهید، اما این کار را نکنید.

Whatever you do, don't touch his hair.

هرکاری میکنی به موهایش دست نزن.

You'll go crazy.

شما دیوانه خواهید شد.

You can touch his nose, his mouth, his lips, his ears, don't touch his hair, alright?

می توانی بینی، دهان، لب ها، گوش هایش را لمس کنی، موهایش را لمس نکن، خوب؟

Anyway.

به هر حال.

I do have limits because we have time restriction, so I need to go to the next board and give

من محدودیت‌هایی دارم زیرا محدودیت زمانی داریم، بنابراین باید به تابلوی بعدی بروم

you a little quiz on what, when, where, how, and I said how because that's going to be

و یک مسابقه کوچک در مورد چیستی، کی، کجا، چگونه به شما ارائه دهم، و گفتم چگونه زیرا

on our bonus section.

در بخش پاداش ما قرار خواهد گرفت.

Are you ready?

اماده ای؟

Let's go!

بیا بریم!

And we're back!

و ما برگشتیم!

So, I'm going to do our little quiz and then we will do our bonus section because I did

بنابراین، من قصد دارم آزمون کوچک خود را انجام دهم و سپس بخش پاداش خود را انجام خواهیم داد، زیرا

say this was the W5 lesson in which we ask questions, but there are a couple other words

گفتم این درس W5 بود که در آن سؤال می‌پرسیم ، اما چند کلمه دیگر وجود دارد

we use for questions that I will address or look at in a second or two.

که برای سؤالات استفاده می‌کنیم که به آنها می‌پردازم یا در یکی دو ثانیه نگاه کنید

So, let's go to the board and look at our exercise today is choose the right word.

بنابراین، بیایید به تابلو برویم و تمرین امروزمان را بررسی کنیم، انتخاب کلمه مناسب است.

You learned whoever, whenever, whatever, however, whyever, now we're going to see where they

شما یاد گرفتید که هر کسی، هر زمان، هر چه، با این حال، چرا، حالا ما می خواهیم ببینیم که

may fit in this little quiz of ours.

در این مسابقه کوچک ما در کجا قرار می گیرند.

Start with the first one: ___________ flushed the toilet left a floater, and I had to flush

با اولی شروع کنید: ___________ توالت را فلاش زد و یک شناور گذاشت و من مجبور شدم

it again.

دوباره آن را آب بکشم.

That's a difficult one, alright?

این یک مشکل است، خوب؟

Something flushed a toilet, left a floater, and I had to flush it again.

چیزی یک توالت را تخلیه کرد، یک شناور باقی ماند و من مجبور شدم دوباره آن را آب بکشم.

Hmm.

هوم

Okay.

باشه.

Next one: You can choose ___________ food you want for the party.

مورد بعدی: می توانید ___________ غذایی را که می خواهید برای مهمانی انتخاب کنید.

You can choose ____________ food you want for the party.

می توانید ____________ غذایی را که می خواهید برای مهمانی انتخاب کنید.

Number three: You can come over ___________ you want.

شماره سه: می توانید به ___________ که می خواهید بیایید.

I will be home all night.

تمام شب را در خانه خواهم بود.

You can come over __________ you want, I will be home all night.

شما می توانید به __________ بیایید، من تمام شب را در خانه خواهم بود.

And: I don't care.

و: برام مهم نیست.

Do ___________ you want to do!

تو میخواهی انجام بدی!

I don't care.

برام مهم نیست

Do ___________ you want to do!

تو میخواهی انجام بدی!

And finally: ____________ it was done, it wasn't done correctly.

و بالاخره: ____________ انجام شد، درست انجام نشد.

____________ it was done, it wasn't done correctly.

____________ انجام شد، درست انجام نشد.

Now, I've read these to you because some of you, I know, are really good and bright and

حالا، من اینها را برای شما خواندم ، زیرا می‌دانم که برخی از شما واقعاً خوب، باهوش و

smart and already you're trying to figure it out, and doing so, I'm giving time for

باهوش هستید و در حال حاضر سعی می‌کنید آن را بفهمید، و با انجام این کار، به دیگران زمان می‌دهم که

the other people to, you know, take some time, think about, or go back over the video which

می‌دانید، کمی وقت بگذارید، به آن فکر کنید، یا به ویدیو برگردید که

ones we did and which ones might go over here or work the best, okay?

کدام‌ها را انجام دادیم و کدام‌ها ممکن است به اینجا بروند یا بهترین کار را داشته باشند، خوب؟

So, I'm going to help with some of them, because some of them will have key words that help

بنابراین، من قصد دارم در مورد برخی از آنها کمک کنم، زیرا برخی از آنها دارای کلمات کلیدی هستند که به

you identify what you should use.

شما کمک می کند تشخیص دهید چه چیزی را باید استفاده کنید.

Some are from the lesson I taught you and I used some key words, right?

برخی از درسی است که به شما آموختم و از چند کلمه کلیدی استفاده کردم، درست است؟

And other ones - so I've given you three that will help you, the rest we'll have to work

و موارد دیگر - بنابراین من سه مورد را به شما داده ام که به شما کمک می کند، بقیه باید روی آنها کار

on, and even here I've helped you, but you have to figure out what it is, because what's

کنیم، و حتی در اینجا من به شما کمک کرده ام، اما شما باید بفهمید که چیست، زیرا چه چیزی کم است

missing?

؟

Something is missing from here.

چیزی از اینجا کم است.

That goes with here.

که با اینجا همراه است.

So, you ready?

پس آماده ای؟

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

_________ flushed the toilet, left a floater.

_________ سیفون توالت را تخلیه کرد، یک شناور گذاشت.

Well, first of all, what is a floater?

خوب، اول از همه، فلوتر چیست؟

If you don't know what a floater is, the sentence won't make sense.

اگر ندانید فلوتر چیست، جمله معنایی نخواهد داشت.

So, let's go flush, toilet, floater.

بنابراین، بیایید بریم فلاش، توالت، شناور.

Flushing the toilet is when you go to the washroom and if you're a lady you might sit

سیفون توالت زمانی است که به دستشویی می روید و اگر خانم هستید ممکن است

down, gentlemen you'll sit down and sometimes you pee, guys, you know, you pee, right?

بنشینید، آقایان می نشینید و گاهی اوقات ادرار می کنید، بچه ها، می دانید، ادرار می کنید، درست است؟

And sometimes you do what we call number 2, you sit down and [poof, plop].

و گاهی اوقات کاری را که ما شماره 2 می نامیم انجام می دهید، می نشینید و [پوف، پلپ].

Well, sometimes the poo that you drop, it doesn't go down, it actually floats.

خوب، گاهی اوقات پوکی را که می اندازید، پایین نمی آید، در واقع شناور می شود.

It stays in the top of the water like "Help, I need help, I'm in a big bath of water, help,

در بالای آب می ماند مانند "کمک، من به کمک نیاز دارم، من در یک حمام بزرگ آب هستم، کمک،

I'm floating!"

من شناور هستم!"

So, sorry, a floater is a poo that doesn't go down, it stays on the top.

بنابراین، متاسفم، فلوتر، پوکی است که پایین نمی آید، در بالا می ماند.

And let's be honest, we've all had occasions when you flush the toilet and you know, you

و راستش را بخواهیم، ​​همه ما مواردی را داشته ایم که توالت را می کشی و می دانی،

walk out and you turn around, you lift up the lid and there's one piece going "Hahaha,

بیرون می روی و بر می گردی، درب را بلند می کنی و یک تکه می گوید:

you didn't get me, haha, I'm still here!" and you have to flush again.

«هههههههههههههههههههههههههههه من هنوز اینجام!" و باید دوباره فلاش کنید.

The one staying there is called the floater.

به کسی که آنجا می ماند شناور می گویند.

So, if we look here, because I know I went a long way from this but I'm coming back,

بنابراین، اگر به اینجا نگاه کنیم، چون می‌دانم که راه زیادی از این کار رفته‌ام، اما دارم

flushed the toilet, so flushing the toilet is the action of pulling or pressing a button

برمی‌گردم، سیفون توالت را تخلیه کردم، بنابراین فلاش کردن توالت عمل کشیدن یا فشار دادن یک دکمه است

so the water goes down, that's called flushing.

تا آب پایین بیاید، که به آن فلاشینگ می‌گویند. .

Flushing a floater.

فلاشینگ شناور.

Now, the floater can't do anything.

در حال حاضر، شناور نمی تواند کاری انجام دهد.

So, we're missing a pronoun.

بنابراین، ما یک ضمیر را از دست می دهیم.

And if you remember when I said this word, I said it can act as a replacement for a pronoun?

و اگر یادتان باشد وقتی این کلمه را گفتم گفتم می تواند جایگزین ضمیر شود؟

And it would be this: whoever.

و این خواهد بود: هر که باشد.

No restriction, I don't know who went to the washroom, but whoever flushed the toilet left

محدودیتی نیست، نمی‌دانم چه کسی به دستشویی رفته است، اما هرکسی که توالت را آب

a floater and I had to go in and go "Oh geez man, ew, flush again!", so a public announcement:

می‌کشد، شناور را ترک می‌کند و من باید می‌روم و می‌روم « اوه، اوه، دوباره فلاش!»، بنابراین یک اطلاعیه عمومی

be nice, flush twice, okay?

: خوب باش، دوبار فلاش کن، باشه؟

Thank you.

متشکرم.

Anyway, now I'm back to the board.

به هر حال، الان به هیئت مدیره برگشتم.

Second one: You can choose ___________ food.

دوم: می توانید غذای ___________ را انتخاب کنید.

I tried to help you by putting the word "choose".

من سعی کردم با قرار دادن کلمه "انتخاب" به شما کمک کنم.

Choose offers choice.

انتخاب پیشنهادات را انتخاب کنید

Now, there are two, I'm going to be honest, there are two possible answers here, think,

حالا، دو تا وجود دارد، صادقانه بگویم، دو پاسخ احتمالی در اینجا وجود دارد، فکر کنید،

you've got a choice with the choice.

شما یک انتخاب با انتخاب دارید.

The one I was looking for because I said "choice" was this one: whichever.

اونی که دنبالش میگشتم چون "انتخاب" گفتم این بود: هر کدوم.

I told you which offers choice, right?

من به شما گفتم که کدام پیشنهاد را انتخاب می کند، درست است؟

But remember I said thing?

اما یادت هست چیزی گفتم؟

So, you could have the choice and actually use this one: (whatever) You can choose whatever

بنابراین، شما می توانید انتخاب داشته باشید و در واقع از این یکی استفاده کنید: (هر چیزی) شما می توانید هر

food you want, it's a thing, but I was looking for "which", but know in English, in this

غذایی را که می خواهید انتخاب کنید، این یک چیز است، اما من به دنبال "کدام" بودم، اما در این

particular case or situation like this, either one could be used, alright?

مورد خاص یا موقعیتی مانند این به انگلیسی بدانید. ، هر کدام را می توان استفاده کرد، خوب؟

Cool.

سرد.

Now, let's go to the third - this one here.

حالا بیایید به سومی برویم - این یکی اینجا.

This one: night.

این یکی: شب

Night is a time of day, right?

شب زمانی از روز است، درست است؟

We talk about day and night, we're talking about time, and which one were we saying that

ما از روز و شب صحبت می کنیم، در مورد زمان صحبت می کنیم، و می گفتیم کدام یک را

we have to use with time?

باید با زمان استفاده کنیم؟

And I would say this one: when.

و من این یکی را می گویم: چه زمانی.

When is time, so whenever, without restriction, you can come over whenever you like, no restriction.

وقتی زمان است، بنابراین هر زمان که بدون محدودیت، می توانید هر زمان که دوست دارید بیایید، بدون محدودیت.

In all three cases, there's no restriction.

در هر سه مورد، هیچ محدودیتی وجود ندارد.

I don't know, there's a group of people, I don't know which one, so whoever.

من نمی دانم، یک گروه از افراد هستند، نمی دانم کدام یک، پس هر که باشد.

Whichever means you have any choice, it's unlimited, or whatever, I'm not limiting your

هر کدام به این معنی است که شما هر انتخابی دارید، نامحدود است، یا هر چیز دیگری، من انتخاب شما را محدود نمی کنم

choice.

.

And here's the same thing: Come over whenever you want, there's no restriction to the time.

و اینجا هم همین است: هر وقت خواستی بیا ، هیچ محدودیتی برای زمان وجود ندارد.

Now, let's go down here.

حالا بیایید به اینجا برویم. فیل کالینز،

"I don't care anymore..."

"دیگر برایم مهم نیست..."

Phil Collins, right?

I don't care?

برام مهم نیست؟

What you say.

چی میگی.

When I was a young child, I used to play this song to annoy my father, so my dad's watching

وقتی بچه بودم، این آهنگ را برای اذیت کردن پدرم پخش می‌کردم، بنابراین پدرم دارد این ویدیو را تماشا می‌کند

this video, I love you Dad, but I know I used to play it whenever you would say "You've

، دوستت دارم بابا، اما می‌دانم که هر وقت می‌گفتی «

gotta clean your room!" and I'd be "I don't care anymore!" and then he would go "Do you

باید اتاقت را تمیز کنی» آن را پخش می‌کردم. !" و من "دیگر برایم مهم نیست!" و بعد می گفت: "

want me to come downstairs?" and I'd go "I do care, I'm cleaning now.", okay, so.

می خواهی بیام پایین؟" و من می‌گفتم "من خیلی اهمیت می‌دهم، الان دارم تمیز می‌کنم."، خوب، پس.

I don't care, so you don't care, remember what I said, that there's this word we say

من اهمیتی نمی دهم، پس شما اهمیتی نمی دهید، یادتان باشد که من چه گفتم، که این کلمه وجود دارد که ما

for not caring, but it also can be slang and we use a slang version of it?

برای اهمیت ندادن می گوییم، اما می تواند عامیانه هم باشد و از یک نسخه عامیانه آن استفاده کنیم؟

That's right.

درست است.

It doesn't always have to be negative because I mean, I was joking about it, but if you

لازم نیست همیشه منفی باشد زیرا منظورم این است که در مورد آن شوخی کردم، اما اگر

say, "I can do whatever I want.", it means I have the freedom to do, I have any choice

بگویید "من می توانم هر کاری بخواهم انجام دهم"، به این معنی است که من آزادی انجام آن را دارم، هر انتخابی

I want to make, okay?

که بخواهم دارم. درست کن، باشه؟

Do whatever you want to do.

هر کاری می خواهی بکن.

And finally, this one was paired, or I put it with - actually, we haven't done it yet,

و در نهایت، این یکی جفت شد، یا من آن را با آن قرار دادم - در واقع، ما هنوز این کار را انجام نداده‌ایم،

so if this was difficult for you, it should be.

بنابراین اگر برای شما سخت بود، باید باشد.

But if you're looking at the board - don't look, don't look, don't look! - the answer's

اما اگر به تابلو نگاه می کنید - نگاه نکنید، نگاه نکنید، نگاه نکنید! - پاسخ

there.

آنجاست.

Because when a teacher wrote this one, and it is "However", you've been taught in grammar

زیرا وقتی معلمی این یکی را نوشت، و آن "اما" است، در کلاس گرامر به شما آموزش داده شده است

class however means with exception or it's a contradiction.

اما به استثنای معنی یا تناقض است.

I'm going to teach you one more meaning that may not be obvious here for you, but we'll

من قصد دارم یک معنی دیگر را به شما آموزش دهم که ممکن است در اینجا برای شما واضح نباشد، اما ما

go into it.

به آن خواهیم پرداخت.

So, if you say, "However it was done, it wasn't done correctly.", it means in the way it was

پس اگر می گویید: «هرچند انجام شد، درست انجام نشد»، یعنی به نحوی که

it was done, or any way it was done, it was not correct.

انجام شد، یا به هر نحوی که انجام شد، درست نبود.

And on that note, I want to go to the board and let's look at two other ones we didn't

و در این یادداشت، من می خواهم به تابلو بروم و بیایید به دو مورد دیگر که

talk about at the beginning of the lesson that I'm going to give you in the bonus section,

در ابتدای درس در مورد آنها صحبت نکردیم و در بخش پاداش به شما بدهم، نگاه کنیم،

and these ones are "whichever" and "however".

و اینها عبارتند از "هر کدام "و "با این حال".

Now, when we talk about "whichever", we talk about choice.

حالا وقتی از "هر کدام" صحبت می کنیم، از انتخاب صحبت می کنیم.

You notice I had it over here, I explained it, so whichever choice.

متوجه شدید که من آن را اینجا داشتم، توضیح دادم ، بنابراین هر انتخابی که باشد.

So, you can say "Have whichever one you want.", which means you get to choose the one you

بنابراین، می توانید بگویید "هر کدام را که می خواهید داشته باشید."، به این معنی که شما می توانید یکی را که

like.

دوست دارید انتخاب کنید.

Whichever has a second meaning, which means "regardless", right?

هر کدام معنای دومی دارد، یعنی «بی توجه»، درست است؟

It means it doesn't matter in that way, in that case, so regardless what I do, and it

این بدان معناست که در آن صورت مهم نیست، بنابراین صرف نظر از اینکه من چه کار می کنم، و به

means it doesn't matter what I do, so, she was going to be lost whichever road she took.

این معنی است که من چه کاری انجام می دهم، بنابراین، او هر راهی را که می رفت گم می شد.

Which means if she took the left road, the right road, the straight road, the back road,

این بدان معناست که اگر او راه چپ ، جاده راست، جاده مستقیم، جاده عقب را انتخاب می‌کرد

whichever one, regardless, she wasn't going to - she was going to be lost.

، هر کدام را که نمی‌رفت، گم می‌شد.

She wasn't going to get home.

قرار نبود به خانه برگردد.

This is very different than choice, when I say "whichever", okay?

این با انتخاب بسیار متفاوت است، وقتی می گویم "هر کدام"، باشه؟

It means regardless.

یعنی بدون توجه

Two different meanings.

دو معنی متفاوت

When we talk about "however", commonly it's taught in school to be a contradiction.

وقتی در مورد "اما" صحبت می کنیم، معمولاً در مدرسه آموزش داده می شود که یک تناقض باشد.

You know, vacations are expensive, however, they're necessary to relax.

می دانید، تعطیلات گران است، با این حال، آنها برای استراحت ضروری هستند.

So, there's a contradiction or there's a break, so we're saying on one hand this, on the other

بنابراین، یک تناقض وجود دارد یا یک گسست وجود دارد، بنابراین ما از یک طرف می گوییم این، از طرف دیگر

hand this.

این.

And that's what we have here, something, I don't know what they're talking about, and

و این چیزی است که ما اینجا داریم، چیزی، من نمی دانم آنها در مورد چه چیزی صحبت می کنند، و

he said "...however, it might be better to do this".

او گفت "... با این حال، شاید بهتر باشد این کار را انجام دهیم".

So, something here is suggested, like we go to McDonalds for dinner.

بنابراین، چیزی در اینجا پیشنهاد می شود، مانند اینکه برای شام به مک دونالدز برویم.

However, considering my stomach is not good, it is better to do something else.

اما با توجه به اینکه معده ام خوب نیست بهتر است کار دیگری انجام دهم.

We go to Burger King.

به برگر کینگ می رویم.

Just however in contradiction or contrast or opposing to the other thing.

فقط در تضاد یا تضاد یا مخالف با چیز دیگر.

And the final one for however is in any way.

و آخرین مورد به هر حال به هر نحوی است.

And it means it doesn't matter the way that you do it.

و این بدان معناست که نحوه انجام آن مهم نیست.

So, you often hear people say "However you look at it", and it means it doesn't matter

بنابراین، اغلب می شنوید که مردم می گویند "هر چه به آن نگاه کنی"، و این بدان معنی است که مهم

if you look at it this way, this way, this way, it doesn't matter what your prospective

نیست که به آن این طرف، این طرف، این طرف نگاه کنید، مهم نیست که آینده شما

is, it doesn't matter what your opinion is, in any way you look at it, it's a certain

چیست، مهم نیست. مهم نیست نظر شما چیست، به هر شکلی که به آن نگاه کنید، این یک

way.

روش خاص است.

In any way, it's done.

به هر حال انجام شده است.

Cool?

سرد؟

Alright.

بسیار خوب.

So, I've given you W5 and made it W7 for extra and I want to give you your homework as per

بنابراین، من W5 را به شما دادم و آن را W7 برای اضافه کردم و می خواهم طبق معمول تکالیف خود را به شما بدهم

usual.

.

I want you to think of five new ways to use this vocabulary in a sentence and I don't

می‌خواهم به پنج راه جدید برای استفاده از این واژگان در یک جمله فکر کنید و

want to make it too easy, so it's rather easy to write out five random sentences and go

نمی‌خواهم آن را خیلی آسان کنم، بنابراین نوشتن پنج جمله تصادفی بسیار آسان است و

"Okay, good on me, look what I did".

می‌گویید: «خوب، خوب، ببین چه می‌کنم». انجام داد".

But, you could put something together like, you know, "Whoever handed in their essay late

اما، شما می توانید چیزی مانند، می دانید، "هر کسی که مقاله خود را دیر تحویل داده

and thought that" - you know, sorry, let me see, I gotta work on this, because I speak

و فکر می کند" را با هم بچینید - می دانید، ببخشید، اجازه دهید ببینم، من باید روی این کار کار کنم، چون من

English, I can do this!

انگلیسی صحبت می کنم، می توانم این کار را انجام دهم!

Okay.

باشه.

"Whoever thought coming in late at night was a good idea should have thought twice, because

"کسی که فکر می کرد دیر شب آمدن ایده خوبی است، باید دو بار فکر می کرد، زیرا

whenever this has happened before in the past, there have been consequences.

هر زمان که قبلاً در گذشته این اتفاق افتاده است، عواقبی داشته است.

And whichever way you look at it, these consequences must be given out to maintain order."

و از هر طرف که به آن نگاه کنید، این عواقب باید برای حفظ نظم آشکار شود. "

I speak English, so I just used three of these words like that.

من انگلیسی صحبت می کنم، بنابراین من فقط سه تا از این کلمات را به آن استفاده کردم.

I didn't think of this sentence before, and that's why you saw me look up going "I better

من قبلاً به این جمله فکر نمی کردم و به همین دلیل بود که دیدی من به بالا نگاه کردم و می روم "بهتر است

get this right before I get embarrassed!"

قبل از اینکه خجالت بکشم این را درست انجام دهم!"

But you can do the same thing; taking these words and putting them together in a context

اما شما می توانید همین کار را انجام دهید. این کلمات را در نظر بگیرید و آنها را در یک

that makes sense so you can show your expertise or your mastery of the language.

زمینه منطقی قرار دهید تا بتوانید تخصص یا تسلط خود را بر زبان نشان دهید.

On that note, whoever's still watching, thank you very much.

در این یادداشت، هر کسی که هنوز تماشا می کند، بسیار سپاسگزارم.

I always enjoy it whenever you come to visit us here at www.engvid.com . I better get going,

من همیشه از آن لذت می برم هر زمان که به ما در اینجا در www.engvid.com مراجعه کنید. بهتر است بروم،

so what I want you to do is subscribe somewhere here, you will find a bell, hit the bell,

پس کاری که می‌خواهم انجام دهید این است که در جایی مشترک شوید، یک زنگ پیدا می‌کنید، زنگ را بزنید،

ring my bell, okay?

زنگ من را بزنید، باشه؟

Then you will get the latest videos that I do.

سپس جدیدترین ویدیوهایی را که من انجام می دهم دریافت خواهید کرد.

Don't forget to go to www.engvid.com , go there, you'll see not only my quiz for this

فراموش نکنید که به www.engvid.com بروید، به آنجا بروید، نه تنها مسابقه من برای این درس خاص را خواهید دید

particular lesson, but you'll find other teachers who are really talented that you may also

، بلکه معلمان دیگری را پیدا خواهید کرد که واقعاً با استعداد هستند و ممکن است

enjoy, okay?

از آنها نیز لذت ببرید، باشه؟

And, as always, thank you very much for taking your time to being with us here at www.engvid.com

و، مثل همیشه، از اینکه وقت خود را برای همراهی با ما در اینجا در www.engvid.com صرف کردید، بسیار سپاسگزارم

and I appreciate it.

و از آن سپاسگزارم.

It's me, JamesESL, on my way out.

این من هستم، JamesESL، در حال خروج هستم.

Have a good night, and I'll see you whenever we meet up like this again.

شب خوبی داشته باشید و هر وقت دوباره اینطور همدیگر را دیدیم می بینمت .

Ciao.

سیائو