REMEMBER ANYTHING with the Memory Palace Method

Silicon Valley, security of the internet, aerospace, holter, capital inflation, ambitious...

دره سیلیکون، امنیت اینترنت، هوافضا، هولتر، تورم سرمایه، جاه طلبی...

Oh, how am I going to remember all this vocabulary?

آه، چگونه این همه واژگان را به خاطر بسپارم؟

This is so much to...

این خیلی به...

I have an idea.

من یک ایده دارم.

Hold on a second.

یک لحظه صبر کن.

Excuse me, guys, I have to get a book.

بچه ها ببخشید من باید کتاب بگیرم

Where did I put...?

کجا گذاشتم...؟

Ah, there it is.

آه، آنجاست.

A long time ago-hey, E, we're going to get to you in a second-I had a trouble remembering

خیلی وقت پیش - هی، ای، ما در یک ثانیه به شما می رسیم - من در به خاطر سپردن

vocabulary for something I was studying, and it was so difficult, and I thought: "I know,

واژگان برای چیزی که در حال مطالعه بودم مشکل داشتم، و خیلی سخت بود، و فکر کردم: "می دانم،

my favourite hero is, like, Sherlock Holmes, and he has what's called a memory palace,

قهرمان مورد علاقه من است. مانند شرلوک هلمز است و او چیزی به نام قصر حافظه دارد

and I think that's why E did this.

و فکر می کنم به همین دلیل E این کار را کرد.

He said: "I'm a king.

او گفت: "من یک پادشاه هستم.

Where is my palace?"

قصر من کجاست؟»

Today we're going to work on a memory palace.

امروز می‌خواهیم روی یک قصر خاطره کار کنیم.

For you it might be more, like, a memory house or a memory room, but as your memory gets

برای شما ممکن است بیشتر باشد، مانند یک خانه خاطره یا یک اتاق خاطره، اما وقتی حافظه شما

better and better, we can make it from a room to a house to a palace.

بهتر و بهتر می‌شود، می‌توانیم آن را از یک قصر بسازیم. اتاق به خانه به

A palace is a house where a king lives or a queen lives, and is huge with many, many

قصر قصر خانه ای است که در آن یک پادشاه یا یک ملکه زندگی می کند و با اتاق های بسیار بسیار بزرگ است

rooms and you can do many, many things.

و شما می توانید بسیاری از کارها را انجام دهید

And after I show you this method, you will figure out that you might want to start with

و بعد از اینکه این روش را به شما نشان دادم متوجه خواهید شد. ممکن است بخواهید

just a room, but from there you can go from a room to a house to a workspace, like your

فقط با یک اتاق شروع کنید، اما از آنجا می توانید از یک اتاق به یک خانه به یک فضای کاری، مانند

business place or workplace, to a palace because as long as you can remember the room, you

محل کار یا محل کار خود، به یک قصر بروید، زیرا تا زمانی که می توانید اتاق را به خاطر بسپارید، می

can remember vocabulary.

توانید واژگان را به خاطر بسپاریم

And today we're going to have some fun because I'm going to do...

و امروز قرار است کمی سرگرم شویم چون قرار است این کار را انجام دهم...

Well, we're going to go step by step and do this together.

خب، ما قدم به قدم پیش می رویم و این کار را با هم انجام می دهیم.

I'm going to ask you to do a couple of things, you'll do them and you're going to find that

من از شما می خواهم که یک زوج انجام دهید. از کارها، شما آنها را انجام خواهید داد و خواهید دید که

your memory has increased incredibly.

حافظه شما به طرز باورنکردنی افزایش یافته است.

And we can do it for many, many things.

و ما می توانیم آن را برای بسیاری از کارها انجام دهیم.

So you guys ready?

پس بچه ها آماده هستید؟

I'll take a look here.

من اینجا را نگاه می کنم.

Let's get started.

بیایید شروع کنیم.

What do you need?

دبلیو کلاه نیاز داری؟

Okay, you just need to right now sit down.

باشه، فقط باید همین الان بشینی

I'm going to ask you to focus in a second or two, and then you just need to laugh.

من از شما می خواهم که در یک یا دو ثانیه تمرکز کنید و سپس فقط باید بخندید.

So if something's funny, laugh, have fun with it, and then we're going to see how much vocabulary

بنابراین اگر چیزی خنده دار است، بخندید، با آن سرگرم شوید، و سپس خواهیم دید که چقدر دایره لغات

you have.

دارید.

So the first thing I'm going to do is give you eight words.

بنابراین اولین کاری که می‌خواهم انجام دهم این است که هشت کلمه به شما بگویم.

Number one: "bacon".

شماره یک: "بیکن".

Number two: "ball".

شماره دو: "توپ".

Number three: "banana".

شماره سه: "موز".

Number four: "fish".

شماره چهار: «ماهی».

Number five: "monkey".

شماره پنج: "میمون".

Number six: "Mr. E".

شماره شش: «آقای ای».

All right, Mr. E. Number seven: "rat".

بسیار خوب، آقای E. شماره هفت: "رت".

And number eight: "dog".

و شماره هشت: "سگ".

Got it?

فهمیدم؟

Cool.

سرد.

Now, what I want you to do is tell me all eight of those words.

حالا، کاری که از شما می خواهم این است که تمام این هشت کلمه را به من بگویید.

I'm waiting.

من منتظرم.

I'm listening.

دارم گوش میدم.

Go.

برو

Go for it.

به دنبال آن برو.

In order.

به ترتیب.

In order.

به ترتیب.

Did you get all of the words?

آیا همه کلمات را دریافت کردید؟

If so, good for you, you have a remarkable memory.

اگر چنین است، برای شما خوب است، شما یک حافظه قابل توجه دارید.

You don't need me, turn off the video, go somewhere else.

شما به من نیاز ندارید، ویدیو را خاموش کنید، بروید جای دیگری.

No, you better stay, because still can help you with more words than this.

نه، بهتر است بمانید، زیرا هنوز هم می تواند با کلمات بیشتر از این به شما کمک کند.

I'm just showing you eight because we have a limited time.

من فقط هشت را به شما نشان می دهم زیرا زمان محدودی داریم.

Now, some people if they've done that exercise before, they'll go: "Oh, I recognize this",

حالا، بعضی ها اگر قبلاً آن تمرین را انجام داده باشند، می گویند: "اوه، من این را تشخیص می دهم"،

but don't worry about it.

اما نگران آن نباشید.

So, if you didn't do well, maybe you got four words or five words, but they weren't in order,

بنابراین، اگر خوب کار نکردید، شاید چهار کلمه یا پنج کلمه گرفته اید، اما آنها مرتب نبودند،

you got them all over...

همه آنها را به پایان

Let me give you the words again, but this time I'm going to ask you to join me and do

رساندید ... بگذارید دوباره کلمات را به شما بدهم، اما این بار می روم از شما بخواهم که به من ملحق شوید و کاری انجام دهید

something, and I bet you can know all the words and you can even tell me the words out

، و شرط می بندم که می توانید همه کلمات را بدانید و حتی می توانید کلمات نامرتب را به من بگویید

of order.

.

Okay?

باشه؟

So, let's do this again.

بنابراین، اجازه دهید این کار را دوباره انجام دهیم.

But this time...

اما این بار...

And here's the trick: You have to really put the idea in your head when I give it to you.

و ترفند اینجاست: وقتی من آن را به شما می دهم، باید واقعاً این ایده را در ذهن خود قرار دهید.

Okay?

باشه؟

You can't just go: "Okay, okay."

شما نمی توانید فقط بروید: "باشه، باشه."

You have to actually see it.

واقعا باید ببینیش

Okay?

باشه؟

And when I say laugh, I mean if it's funny make it crazy as heck, make it crazy, crazy,

و وقتی می‌گویم بخند، منظورم این است که اگر خنده‌دار است آن را دیوانه کن، دیوانه، دیوانه،

crazy, crazy in your head.

دیوانه، دیوانه کن در سرت.

All right?

خیلی خوب؟

So let's do the first one.

پس بیایید اولین مورد را انجام دهیم.

I want you to imagine you're coming to a door.

می خواهم تصور کنی که به دری می آیی.

Okay?

باشه؟

You come to a door, you open the door, and just before you open the door you see a piece

به دری می آیی، در را باز می کنی و درست قبل از اینکه در را باز کنی، تکه

of bacon, and the bacon's running from the bottom of the door, going: "Oh my god!

ای بیکن می بینی و بیکن از ته در می دود و می گوید: "خدای من!

Help me!

کمکم کن!

Help me!"

کمکم کن!"

It's running out the door as fast as it can.

به سرعت از در خارج می شود.

It goes in fast motion, it runs out the door, and you're like: "Whoa!

با حرکت سریع حرکت می کند، از در بیرون می زند، و شما می گویید: "اووو! به

Look at that bacon run out the door.

آن بیکن نگاه کن که از در خارج شد.

Did you see the bacon run out the door?

دیدی که بیکن از در خارج شد؟

Crazy, right?

دیوانه، درست است؟

Just running, doo-doo-doo-doo-doo.

فقط دوید، دوو-دوو -دو-دو-

Two little bacon legs running.

دو. دو پا بیکن کوچولو در حال دویدن.

It's nuts.

Okay, whoa, whatever."

So then you go...

پس تو برو...

Shake your head, you open the door.

سرت را تکان بده، در را باز کن.

As soon as you open the door, in front of you, you see some stairs, and on the stairs

به محض باز کردن در، روبروی خود چند پله می بینید و روی پله ها

you see this ball and it bounces three times, boom, and it's getting bigger and bigger.

این توپ را می بینید و سه بار می پرد، بوم می کند و بزرگ و بزرگتر می شود.

Boosch!

بوش!

It explodes.

منفجر می شود.

Ah, stuff comes all over you.

آه، همه چیز سرت می آید.

This ball just explodes.

این توپ فقط منفجر می شود.

This big, bouncy ball.

این توپ بزرگ و پرانرژی

Ball explodes.

توپ منفجر می شود.

You turn around because you've got stuff all over you, so you look to your left and you

شما دور خود را می چرخانید، زیرا همه چیز را در سر خود دارید، بنابراین به سمت چپ خود نگاه می کنید و

see a mirror.

یک آینه می بینید.

You want to look at yourself in the mirror, but then what do you see?

شما می خواهید خود را در آینه نگاه کنید، اما چه چیزی می بینید؟

You see a banana and the banana's singing.

موز و آواز موز را می بینید.

"It's not unusual to be loved by everyone.

"این غیرعادی نیست که همه

Doo-doo-doo-doo-doo.

دوستت داشته باشند. دوو-دو-دو-دو-دو-دو.

It's not unusual to be..."

It's a banana singing in the mirror, and you're like: "What the hell is that?

Why is a banana singing in the mirror?

چرا موز در آینه آواز می خواند ؟

Okay, I got to sit down."

باشه، باید بشینم."

So you think: "I have to sit down now."

بنابراین شما فکر می کنید: " الان باید بنشینم."

You go to sit down and you see this big fish, and this fish has a remote control in its

میری بشین و این ماهی بزرگ رو میبینی و این ماهی یه ریموت در

hand.

دست داره.

And you look, and the fish is watching Fishing TV: How to Catch a Fish, Latest Fishing Methods.

و شما نگاه می کنید، و ماهی در حال تماشای تلویزیون ماهیگیری است : چگونه ماهی بگیریم، آخرین روش های ماهیگیری.

You're like: "There's a fish watching TV, and it's watching a fishing program.

شما مانند: "یک ماهی در حال تماشای تلویزیون است و یک برنامه ماهیگیری را تماشا می کند.

This is crazy."

این دیوانه است."

He's like: "Hi.

او مانند: "سلام.

How ya doin'?"

چطوری؟"

And he's watching the TV.

و او در حال تماشای تلویزیون است.

And you go: "What?"

و می روی: "چی؟"

You put your hand down on the table, unbelievable, and you look and there's a monkey, and it's

دستت را روی میز می گذاری، باور نکردنی است، و نگاه می کنی، میمونی است،

got a big gun and it picks the big gun and it points it at the fish's head and he starts

و تفنگ بزرگی دارد و تفنگ بزرگ را برمی دارد و آن را به سمت سر ماهی نشانه می گیرد و او شروع

to giggle, and you're like: "Oh, crap.

به قهقهه می کند، و تو می گویی. : "اوه، چرت

There's a monkey with a gun, going to shoot the fish.

. یک میمون اسلحه دارد، می خواهد به ماهی شلیک کند.

Oh.

اوه.

Okay, whatever, whatever."

باشه، هر چه باشد، هر چه باشد."

So, you look up, you see a bright light, and then you see Mr. E. You remember Mr. E?

بنابراین، شما به بالا نگاه می کنید، یک نور درخشان می بینید، و سپس آقای E را می بینید. آیا آقای E را به یاد دارید؟

But this time he's taking pee-pee.

اما این بار او در حال ادرار کردن است.

He's going pee: "Doo-doo", and he's like: "Hey, how ya doin'?

او در حال ادرار کردن است: "دو-دو"، و او مانند: "هی، چطوری؟ چطوری؟

How ya doin'?

Doo-doo-doo-doo-doo-doo."

Mr. E is peeing on top of the lamp.

آقای E بالای لامپ در حال ادرار کردن است.

Can you...?

میتوانی...؟

What is he doing here?

او اینجا چه کار می کند؟

And he's peeing.

و او در حال ادرار کردن است.

He's a bad, bad, bad worm, I tell you.

من به شما می گویم که او یک کرم بد، بد، بد است.

Anyway, after that, you shake your head, you look out the window and there's a big rat

به هر حال، بعد از آن، سرت را تکان می دهی ، از پنجره به بیرون نگاه می کنی، موش بزرگی است

brushing his teeth.

که دندان هایش را مسواک می زند.

"Hey.

"هی. حالت

How ya doin'?"

چطوره؟"

Big, furry rat going: "Hi.

موش بزرگ و پشمالو که می‌رود: "سلام.

How's it going?

اوضاع چطور است؟

Just cleaning up here.

فقط اینجا را تمیز می‌کنم.

Just doing a little bit of cleaning.

فقط کمی تمیز کردن.

Doo-doo-doo-doo."

دوو-دو-دو-دو."

So there's a rat brushing its teeth outside the window.

بنابراین یک موش است که دندان هایش را بیرون از پنجره مسواک می زند.

Okay, that's it.

باشه همین.

I'm done.

من تمام شده ام.

I want a beer.

من یک آبجو می خواهم.

I'm going into the kitchen, I open my refrigerator door and what do I see?

دارم میرم تو آشپزخونه، در یخچالمو باز میکنم و چی میبینم؟

I see a dog taking a bath.

سگی را می بینم که حمام می کند.

The dog's washing itself, going: "Hey.

سگ در حال شستن خودش است و می گوید: "هی،

You want a beer?

تو آبجو می خواهی؟

Here."

اینجا."

Just hands you the beer.

فقط آبجو را به شما می دهد.

Woo, crazy.

وای، دیوانه

Crazy, crazy, crazy.

دیوانه، دیوانه، دیوانه.

All right, so let's go through that story again, shall we?

خوب، پس بیایید دوباره آن داستان را مرور کنیم، درست است؟

This time, let me ask you a question: When you come to the door, what do you see?

این بار اجازه بدهید از شما یک سوال بپرسم: وقتی به در می آیید، چه می بینید؟

Ah, that's right.

آه، درست است.

You saw some bacon.

مقداری بیکن دیدی

And then when you opened the door, you went to the stairs and what came at you?

و بعد که در را باز کردی، به سمت پله ها رفتی و چه چیزی به سرت آمد؟

One, two, three.

یک دو سه.

A ball bounced, uh-huh.

توپی پرید، اوه ها.

And you got stuff all over you, so what did you do?

و همه چیز را در سر داشتی، پس چه کردی؟

You turned to your left and you saw what?

به سمت چپ چرخیدی و دیدی چی؟

You saw a mirror, and what was in the mirror that was so strange?

آینه ای دیدی و چه چیزی در آینه بود که اینقدر عجیب بود؟

It was a...

این

A singing banana, you're right.

یک موز آوازخوان بود، حق با شماست.

And that just kind of knocked you out, so what did you do after that?

و این فقط شما را ناک اوت کرد، پس بعد از آن چه کردید؟

You were like: "I'm done.

گفتی: "تموم شد.

I saw a singing banana", and then you went to sit down, where?

دیدم یه موز میخونه" و بعد رفتی بشینی کجا؟

But you couldn't because of the...?

اما شما نتوانستید به دلیل ...؟

Yeah, you couldn't go to the chair because the fish was watching TV.

آره، تو نمیتونستی بری روی صندلی چون ماهی داشت تلویزیون نگاه میکرد.

Right?

درست؟

Okay, so the fish is watching TV.

خوب، پس ماهی در حال تماشای تلویزیون است.

And then when you looked at the...

و بعد وقتی به...

Yeah, that gun.

آره، آن تفنگ نگاه کردی.

That monkey with the gun was just crazy on the table.

آن میمون با تفنگ روی میز دیوانه بود.

Uh-huh.

آهان.

And what was Mr. E doing during all of this?

و آقای E در تمام این مدت چه می کرد؟

See?

دیدن؟

I gave you the name.

اسمت رو گذاشتم

What was Mr. E doing?

آقای ای چه کار می کرد؟

He was peeing on top of the lamp.

بالای لامپ داشت ادرار می کرد.

Yeah, he was on a lamp peeing.

آره، روی لامپ بود و داشت ادرار می کرد.

Right?

درست؟

And then after you saw him doing that, you looked out the...

و بعد از اینکه او را در حال انجام این کار دیدید، از

The window to see the rat brushing his teeth.

پنجره به بیرون نگاه کردید تا موش را در حال مسواک زدن ببینید.

But that was just it, you had enough so you want...

اما فقط همین بود، تو به اندازه کافی بود پس میخواهی...

What did you go do?

رفتی چه کار کردی؟

You went to...

رفتی...

That's right, you went to the refrigerator and got a beer.

درسته، رفتی یخچال و آبجو گرفتی.

Congratulations.

تبریک می گویم.

You've got "dog", you got "rat", you got "Mr. E", "monkey", "fish", "banana", "ball", and

شما «سگ»، «موش»، «آقای ای»، «میمون»، «ماهی»، «موز»، «توپ» و

"bacon".

«بیکن» دارید.

You were really good.

تو واقعا خوب بودی

Actually, no, you also got: "door", "stairs", "mirror", "TV", "lamp", "refrigerator", "mirror",

در واقع، نه، شما همچنین دریافت کردید: "در"، "پله"، "آینه"، "تلویزیون"، "لامپ"، "یخچال"، "آینه"،

"window".

"پنجره".

That's 16 words.

این 16 کلمه است.

You memorized 16 words in less than five minutes.

شما 16 کلمه را در کمتر از پنج دقیقه حفظ کردید.

Told you I'd teach eight, but I lied.

بهت گفتم هشت درس میدم اما دروغ گفتم.

We learned how to put words together, so not only can you learn one set of words, you can

ما یاد گرفتیم که چگونه کلمات را کنار هم قرار دهیم، بنابراین نه تنها می توانید یک مجموعه از کلمات را یاد بگیرید، بلکه می توانید مجموعه ای از کلمات را

learn a bunch.

یاد بگیرید.

Right?

درست؟

We put these things in your house.

ما این چیزها را در خانه شما قرار می دهیم.

Now, why did I do: "stairs", "mirror", "bath", or "fridge"?

حالا چرا این کار را کردم: «پله»، «آینه»، «حمام» یا «یخچال»؟

Easy.

آسان.

These are things in almost everyone's house, and the one place you know best in the entire

اینها چیزهایی هستند که تقریباً در خانه همه افراد وجود دارد، و تنها جایی که در تمام دنیا بهتر می شناسید

world is your house or your room.

خانه یا اتاق شما است.

Right?

درست؟

Or your office, or wherever you are.

یا دفتر شما یا هر کجا که هستید.

If you look around your room, you could close your eyes...

اگر به اطراف اتاق خود نگاه کنید، می توانید چشمان خود را ببندید...

You know, close your eyes now and you can imagine everything in your room where it sits.

می دانید، اکنون چشمان خود را ببندید و می توانید همه چیز را در اتاق خود جایی که در آن نشسته است تصور کنید.

So, what we want to do, and this is how this technique works, is we take a new word we've

بنابراین، کاری که ما می‌خواهیم انجام دهیم، و این روشی است که این تکنیک کار می‌کند، این است که کلمه جدیدی را که

learned, we think about something we already know...

یاد گرفته‌ایم استفاده می‌کنیم، به چیزی فکر می‌کنیم که قبلاً می‌دانیم...

In this case: "door".

در این مورد: "در".

You know what a door is.

میدونی در چیه

When you come home, you know what the door looks like.

وقتی به خانه می آیید، می دانید که در چه شکلی است.

So, we take the new vocabulary and we put it on the door.

بنابراین، ما واژگان جدید را می گیریم و آن را روی در می گذاریم.

But we didn't just put "door" and new vocabulary, we put action.

اما ما فقط «در» و واژگان جدید را قرار ندادیم، بلکه عمل گذاشتیم.

All right?

خیلی خوب؟

Something exciting.

یه چیز هیجان انگیز

And because of that you were able to remember it.

و به همین دلیل توانستید آن را به خاطر بسپارید.

And I'm betting halfway through when I was saying these crazy things, you were smiling

و من در نیمه راه شرط می بندم وقتی این چیزهای دیوانه کننده را می گفتم، شما لبخند می زدید

or laughing, going: "That's just crazy.

یا می خندیدید، می گفتید: "این دیوانه است.

That's absolutely crazy."

این کاملاً دیوانه است."

And you're right, but the key is you remembered it.

و حق با شماست، اما نکته کلیدی این است که شما آن را به خاطر داشته اید.

So, now I'm going to say let's take a quick little jaunt, and we're going to take a jump

بنابراین، اکنون می‌خواهم بگویم که بیایید یک دور زدن سریع داشته باشیم، و

as we usually do, and then I'm going to help you with a bit of bonus material, a quiz to

همانطور که معمولاً انجام می‌دهیم، یک پرش انجام می‌دهیم، و سپس با مقداری مواد اضافی به شما کمک می‌کنم، یک مسابقه برای

see how well you learned this...

دیدن چقدر خوب این را یاد گرفتی...

Yeah, a quiz, believe it or not.

آره، یک مسابقه، باور کن یا نه.

Okay?

باشه؟

And then some homework.

و سپس چند تکلیف.

See ya soon.

به زودی میبینمت.

[Snaps]

[عکس می گیرد]

We're back.

ما برگشتیم.

And have you studied?

و آیا مطالعه کرده اید؟

[Laughs] Well, there's nothing to study because everything is in your head.

[می خندد] خوب، چیزی برای مطالعه وجود ندارد، زیرا همه چیز در ذهن شماست.

Right?

درست؟

I'm going to talk for a little bit because I kind of want you to forget the words we

من قصد دارم کمی صحبت کنم زیرا می خواهم کلماتی را که روی آنها کار می کردیم فراموش کنید

were working on just to show you how good your memory is and how well this technique

فقط برای اینکه به شما نشان دهیم حافظه شما چقدر خوب است و این تکنیک چقدر خوب

works, so you can think about how you can use it to learn vocabulary.

کار می کند، بنابراین می توانید به نحوه استفاده از آن فکر کنید. برای یادگیری واژگان

Now, three of the things I did that you might not have noticed, but I will make sure...

اکنون، سه مورد از کارهایی که انجام دادم و شاید متوجه آن نشده باشید، اما مطمئن خواهم شد...

This is the bonus part of the lesson and I want you to make sure you understand it so

این قسمت پاداش درس است و از شما می‌خواهم مطمئن شوید که آن را درک کرده‌اید، بنابراین

when you do this on your own you know what you must have to make it work.

وقتی این کار را به تنهایی انجام می‌دهید، بدانید چه چیزهایی باید داشته باشید تا آن را عملی کنید.

Number one: Make it full of emotion.

شماره یک: آن را پر از احساس کنید.

Remember?

یاد آوردن؟

I made it funny.

خنده دارش کردم

My...

من...

I'm a joker, I like to laugh.

من جوکر هستم، دوست دارم بخندم.

So, for instance, if a fish is watching the Fishing Channel, that's kind of funny.

بنابراین، برای مثال، اگر یک ماهی در حال تماشای کانال ماهیگیری باشد، به نوعی خنده دار است.

Right?

درست؟

Like a fish watching fishing, that doesn't make any sense, you kind of go: "[Laughs]."

مثل یک ماهی که ماهیگیری را تماشا می کند، این معنایی ندارد، یک جورهایی می روید: "[می خندد]."

Or a monkey with a really big gun pointing at you, that's funny, so it makes you laugh.

یا یک میمون با یک تفنگ واقعا بزرگ که به سمت شما نشانه می رود، خنده دار است، بنابراین باعث خنده شما می شود.

It could make you...

می تواند شما را ...

You could do something that's scary, you could do something that makes you happy, but it

شما می توانید کاری انجام دهید که ترسناک است، می توانید کاری انجام دهید که شما را خوشحال کند،

has to be very happy or very sad.

اما باید بسیار خوشحال یا بسیار غم انگیز باشد.

I could have got... put the dog was shot.

من می توانستم ... بگذار سگ گلوله خورد.

You go: "James, that's awful, that's terrible."

تو برو: "جیمز، این افتضاح است، وحشتناک است."

I go: "But you won't forget seeing a dog get shot, would you?"

من می گویم: "اما تو فراموش نمی کنی که ببینی یک سگ تیر خورده است؟"

So I like happy.

پس خوشحالم را دوست دارم

You do what you do.

شما کاری را که انجام می دهید انجام می دهید.

I do that, okay?

من این کار را می کنم، باشه؟

So, make it full of emotion.

بنابراین، آن را پر از احساس کنید.

Add movement.

حرکت را اضافه کنید.

Notice in every case something was happening; the rat was brushing its teeth, the ball was

توجه داشته باشید که در هر مورد چیزی در حال رخ دادن بود. موش مسواک می زد، توپ

falling down the stairs.

از پله ها پایین می افتاد.

There was movement.

حرکت بود.

Your brain works very, very well when it has emotion, it remembers emotions because you

مغز شما وقتی احساسات دارد خیلی خیلی خوب کار می‌کند، احساسات را به خاطر می‌آورد زیرا

know when you're in love, or you like or don't like something; it remembers motion or moving.

می‌دانید چه زمانی عاشق هستید یا چیزی را دوست دارید یا ندارید . حرکت یا حرکت را به خاطر می آورد.

All right?

خیلی خوب؟

So do that.

پس این کار را بکن

Those two together will help you remember because when you think of either the motion,

این دو با هم به شما کمک می کنند تا به خاطر بسپارید، زیرا وقتی به حرکت فکر می کنید،

brushing teeth, you'll remember the object; and the humour, the emotion will help bring

مسواک زدن دندان ها، شی را به خاطر می آورید. و طنز، احساس به شما کمک می کند

it to life to help you keep it because your brain says: "If it has emotion, I want to

تا آن را زنده کنید، زیرا مغز شما می گوید: "اگر احساسات دارد، من می خواهم

keep it."

آن را حفظ کنم."

Now, finally, this is the important thing.

حالا بالاخره این مهم است.

You notice I picked tables, doors, chairs, refrigerators.

متوجه شدید که من میز، در، صندلی، یخچال را انتخاب کردم.

I did not say: Shoes, combs, hats, books.

نگفتم: کفش، شانه، کلاه، کتاب.

Why?

چرا؟

A door is permanent.

یک درب دائمی است

People don't move doors around all the time.

مردم همیشه درها را جابه جا نمی کنند.

A bathtub is permanent, your refrigerator is permanent, a window is permanent.

یک وان دائمی است، یخچال شما دائمی است، یک پنجره دائمی است.

You need one object that is permanent because in your house it doesn't move, so in your

شما به یک شی نیاز دارید که دائمی باشد، زیرا در خانه شما حرکت نمی کند، بنابراین در

brain it won't change.

مغز شما تغییر نمی کند.

That's why you can do this now, and then come back and do the same list I give you now...

به همین دلیل است که می توانید این کار را اکنون انجام دهید و سپس برگردید و همان لیستی را که اکنون به شما می دهم انجام دهید ...

In fact, I challenge you: Watch this video, come back in a week, and before I give the

در واقع من شما را به چالش می کشم: این ویدیو را تماشا کنید ، یک هفته دیگر برگردید و قبل از اینکه لیست اول را ارائه دهم

first list, see how many you can remember.

، ببینید چند تا را می توانید به خاطر بسپارید

You'll go: "I haven't studied in a week."

خواهی رفت: " یک هفته است که درس نخوانده ام."

Then come back in a month and watch the video again.

سپس یک ماه دیگر برگردید و دوباره ویدیو را تماشا کنید.

Yes, I'm saying come in a month.

بله، می گویم یک ماه دیگر بیا.

Put it on your calendar, watch the video again because I give the list of the six things,

آن را در تقویم خود قرار دهید، دوباره ویدیو را تماشا کنید زیرا لیست شش مورد

and watch, every time you will say: "I remember all six, and I haven't studied in a week,

را می دهم و تماشا کنید، هر بار که می گویید: " همه شش مورد را به یاد می آورم، و یک هفته

I haven't studied in a month."

است که مطالعه نکرده ام، مطالعه نکرده ام. در یک ماه."

I promise you in three months if you do the same thing.

من به شما قول می دهم اگر همین کار را انجام دهید سه ماه دیگر.

But it's because if we do this and this, and those objects...

اما به این دلیل است که اگر این کار و این و آن اشیاء را انجام دهیم...

Remember the permanent?

دائمی را به خاطر دارید؟

The permanent objects haven't changed.

اشیاء دائمی تغییر نکرده اند.

You will have a place in your brain because it's already there.

شما جایی در مغز خود خواهید داشت زیرا از قبل آنجاست.

When you go home, you don't go home to the door and go: "Where's the door?

وقتی میری خونه نمیری خونه دم در و میری: "در کجاست

Where's the door?

؟

Where's the door?"

در کجاست؟"

You know where the door is, you know where the stairs are, you know where the mirror

می دانی در کجاست، می دانی پله ها کجاست، می دانی که آینه

is, you know...

کجاست، می دانی...

You catch, right?

می گیر، درست است؟

And your brain has a map in its head, so when we put these objects with it, it's also mapped

و مغز شما یک نقشه در سر خود دارد، بنابراین وقتی این اشیاء را با آن قرار می دهیم، در مغز شما نیز نقشه برداری می

in your brain.

شود.

And if you have a house, you have several rooms.

و اگر خانه دارید چندین اتاق دارید.

You can see where I'm going with this.

شما می توانید ببینید که من با این به کجا می روم.

[Laughs] Sorry.

[می خندد] ببخشید.

Mwahahaha.

مواهاهاها

Right?

درست؟

You can remember many, many things.

شما می توانید خیلی چیزها را به خاطر بسپارید.

And the more rooms you have that you know, the more things you can remember.

و هر چه اتاق های بیشتری داشته باشید که بدانید، چیزهای بیشتری می توانید به خاطر بسپارید.

And if you want to learn something different, different subject, go to a new house.

و اگر می خواهید چیزی متفاوت و موضوعی متفاوت یاد بگیرید، به خانه جدیدی بروید.

When you were a child you lived in your parents' house, right?

وقتی بچه بودید در خانه پدر و مادرتان زندگی می کردید، درست است؟

Your grandparents had houses, your friends have houses.

پدربزرگ و مادربزرگ شما خانه داشتند، دوستان شما خانه داشتند.

There you go.

شما بروید.

Change a house.

یه خونه عوض کن

Or when you get good enough, make a palace.

یا وقتی به اندازه کافی خوب شدی، یک قصر درست کن.

Anyway.

به هر حال.

These three things you need to do in order to remember the list.

این سه کاری که باید انجام دهید تا لیست را به خاطر بسپارید.

And I think I've talked sufficiently or long enough that if you didn't do what I asked

و فکر می کنم به اندازه کافی یا به اندازه کافی طولانی صحبت کرده ام که اگر آنچه را که قبلا خواسته بودم انجام نمی دادید

before and really focused...

و واقعاً تمرکز می

See?

کردید... ببینید؟

That was a thing saying you didn't focus: "Doo-doo-doo-doo-doo.

این چیزی بود که می گفت شما تمرکز نکردید: "دو-دو-دو-دو-دو.

Bad, little children."

بد، بچه های کوچک."

Okay?

باشه؟

So, if you didn't focus, you're going to forget.

بنابراین، اگر تمرکز نکردید، فراموش خواهید کرد.

But I know you guys are engVid watchers and you focus, you make the picture and put the

اما می‌دانم که شما بچه‌ها تماشاگران engVid هستید و تمرکز می‌کنید، تصویر را می‌سازید و

images together, and it's going to be fabulous.

تصاویر را کنار هم می‌چینید، و این فوق‌العاده خواهد بود.

Ready?

آماده؟

So, let's do number one.

بنابراین، بیایید شماره یک را انجام دهیم.

Who was watching the television?

چه کسی تلویزیون تماشا می کرد؟

Who do you think was watching the television?

به نظر شما چه کسی تلویزیون تماشا می کرد؟

That's right, the fish was watching Fishing TV, how to fish.

درست است، ماهی در حال تماشای تلویزیون ماهیگیری بود، چگونه ماهیگیری کنیم.

See?

دیدن؟

You were laughing when I said it, right?

وقتی گفتم خندیدی، درسته؟

But now you go: "I remember."

اما حالا شما بروید: "یادم است."

And notice it's not in order.

و توجه کنید که مرتب نیست.

I put all of these questions out of order, so not only can you remember the subject,

من تمام این سوالات را نامرتب قرار دادم، بنابراین نه تنها می توانید موضوع

you can remember it any way you want to.

را به خاطر بسپارید، بلکه می توانید آن را هر طور که می خواهید به خاطر بسپارید.

Ah.

آه

Number two: Where was the bacon?

شماره دو: بیکن کجا بود؟

That's right, on the door.

درست است، روی در.

Remember?

یاد آوردن؟

It was running out the door.

داشت از در بیرون می دوید.

"Help me.

"کمکم کن.

Help me."

کمکم کن."

Right?

درست؟

I love bacon.

من بیکن دوست دارم.

It wouldn't have been running for long.

برای مدت طولانی اجرا نمی شد.

I would have eaten that.

من آن را می خوردم.

Number three: What exploded and where did it happen?

شماره سه: چه چیزی منفجر شد و کجا اتفاق افتاد؟

This is two, two things.

این دو، دو چیز است.

Hmm, how's your memory?

هوم، حافظه شما چطور است؟

That's right, it was the ball on the stairs.

درست است، توپ روی پله ها بود.

And how many bounces?

و چند پرش؟

Wow, you're smiling now, right?

وای، الان داری لبخند میزنی، درسته؟

Because you're like: "Oh my god, I remember."

چون تو اینجوری میگی: " خدایا یادم اومد."

Yeah, there's more to go.

بله، چیزهای بیشتری برای رفتن وجود دارد.

We're not finished yet.

ما هنوز تمام نشده ایم

What was on the table?

روی میز چی بود؟

Did you say gun?

گفتی اسلحه؟

That's right, there was a monkey with a big gun pointed at the fish.

درست است، یک میمون با یک تفنگ بزرگ به سمت ماهی بود.

That would have been a picture to see.

این یک عکس برای دیدن بود.

And where was Mr. E?

و آقای ای کجا بود؟

Mr. E, our favourite guy.

آقای E، پسر مورد علاقه ما.

Where was he in all of this?

او در این همه کجا بود؟

Mr. E was taking a pee.

آقای E داشت ادرار می کرد.

I even made it rhyme for you.

حتی برای شما هم قافیه کردم.

He was on the lamp, remember?

او روی لامپ بود، یادت هست؟

He was on the lamp and he went: "Hi.

روی لامپ بود و رفت : سلام

How are you doing?"

حالت چطوره ؟

He was going to the washroom, number one.

داشت به دستشویی می رفت، شماره یک.

Dirty worm.

کرم کثیف.

And finally: Where was the dog?

و در آخر: سگ کجا بود؟

Yes, you had to go for that beer in the refrigerator and the dog was taking a bath, right?

بله، شما باید برای آن آبجو در یخچال می رفتید و سگ در حال حمام کردن بود، درست است؟

In the refrigerator.

در یخچال.

Well, congratulations.

خب تبریک میگم

That's six out of six, and there were eight.

این شش از شش است و هشت نفر بودند.

So you probably went from maybe one, two, or three to six out of order and you remember

بنابراین احتمالاً از یک، دو یا سه به شش نامرتب رفته اید و آنها را به خاطر می

them.

آورید.

Good for you.

خوش به حالت.

Now I need you to think: What happens if I practice this with 10 or 12 objects?

حالا باید فکر کنید: اگر این کار را با 10 یا 12 جسم تمرین کنم چه اتفاقی می‌افتد؟

Well, you could remember 10 or 12.

خوب، شما می توانید 10 یا 12 را به خاطر بسپارید.

A lot of vocabulary lists are up to 20.

بسیاری از فهرست های واژگان تا 20 عدد هستند.

You could learn 20 of them.

شما می توانید 20 مورد از آنها را یاد بگیرید.

And instead of studying for hours, you can take 10 minutes and learn for a very long

و به جای ساعت ها مطالعه، می توانید 10 دقیقه وقت بگذارید و برای مدت طولانی یاد بگیرید

time, until you want to learn something new.

، تا زمانی که بخواهید چیز جدیدی یاد بگیرید.

Cool.

سرد.

Now, as we said before, learning is good.

اکنون همانطور که قبلاً گفتیم یادگیری خوب است.

I've given you a small quiz.

من به شما یک آزمون کوچک داده ام.

Of course you'll go to engVid, right?

البته شما به engVid خواهید رفت، درست است؟

But I'm going to give you some homework because with homework, that's regular practice.

اما من به شما تکلیف می دهم زیرا با تکالیف، این تمرین منظم است.

A test is to see what you have, homework is the practice you need to do well on a test.

یک آزمون این است که ببینید چه چیزی دارید، تکالیف تمرینی است که باید در آزمون به خوبی انجام دهید.

So here's what I want you to do: I want you to go home.

بنابراین کاری که می خواهم انجام دهید این است: می خواهم به خانه برگردید.

Well, you're home probably...

خب، احتمالاً در خانه هستید...

Well, maybe at a friend's, but pick seven words you want to learn, any seven words.

خوب، شاید در نزد یکی از دوستانتان باشید، اما هفت کلمه را که می خواهید یاد بگیرید، هر هفت کلمه را انتخاب کنید.

Okay?

باشه؟

And then use the method we studied, so you could do seven things in a kitchen, seven

و سپس از روشی که مطالعه کردیم استفاده کنید، بنابراین می توانید هفت کار در آشپزخانه انجام دهید، هفت

irregular verbs.

فعل بی قاعده.

All right?

خیلی خوب؟

From grammar, so now you can use grammar vocabulary.

از گرامر، بنابراین اکنون می توانید از واژگان گرامر استفاده کنید.

What are seven irregular verbs?

هفت فعل بی قاعده چیست؟

And then learn those, and then learn another seven.

و سپس آن ها را یاد بگیرید و سپس هفت مورد دیگر را یاد بگیرید.

All right?

خیلی خوب؟

So you could learn the list of irregular verbs and you'd have a picture for where they are.

بنابراین می‌توانید فهرستی از افعال بی‌قاعده را یاد بگیرید و تصویری برای جایی که آنها هستند داشته باشید.

And if you could, then you get really smart and creative, you could do the picture maybe

و اگر می‌توانستید، واقعاً باهوش و خلاق می‌شوید، می‌توانید تصویر را

acting like the verb.

مانند فعل انجام دهید.

Right?

درست؟

See, you like that, right?

ببینید، شما آن را دوست دارید، درست است؟

Told ya, we're here to help.

به شما گفتم، ما اینجا هستیم تا کمک کنیم.

Now, when you do your homework, remember: Do your homework and then I'm going to tell

حالا، وقتی تکالیف خود را انجام می دهید، به یاد داشته باشید: تکالیف خود را انجام دهید و سپس به

you to go further and go to engVid, because many times many students get together there

شما می گویم که بیشتر بروید و به engVid بروید، زیرا بسیاری از دانش آموزان آنجا دور هم جمع می

and they talk about this lesson or other lessons, and they can help you or you can help them.

شوند و در مورد این درس یا دروس دیگر صحبت می کنند و آنها می تواند به شما کمک کند یا می توانید به آنها کمک کنید.

It's a community.

این یک جامعه است.

We're here for you, and you can be there for them.

ما برای شما اینجا هستیم، و شما می توانید برای آنها باشید.

Anyway, listen, I hope you had fun.

به هر حال گوش کن امیدوارم لذت برده باشی

Don't forget to subscribe.

اشتراک را فراموش نکنید.

The button is somewhere around here.

دکمه جایی در این اطراف است.

And I think I forgot to say it before, but I won't forget now, make sure you go to www.eng

و فکر می‌کنم قبلاً یادم رفته بود بگویم، اما الان فراموش نمی‌کنم، حتماً به www.eng

as in English, vid as in video.com (www.engvid.com).

همانطور که در انگلیسی است، vid مانند video.com (www.engvid.com) بروید.

Okay?

باشه؟

And do the latest quiz and see the latest video.

و آخرین مسابقه را انجام دهید و آخرین ویدیو را ببینید.

I'm out for now.

فعلا بیرونم

Don't forget what I said, right?

یادت نره چی گفتم درسته؟

You dirty dog.

ای سگ کثیف

In the refrigerator with a beer?

در یخچال با آبجو؟

Hmm.

هوم