11 PHRASAL VERBS with FILL: fill in, fill out, fill up...

So, we got to hold on to what we got.

بنابراین، ما باید آنچه را که به دست آورده ایم حفظ کنیم.

It doesn't make a difference if we...

فرقی نمیکنه ما...

E, what are you doing?

ه، چیکار میکنی؟

Want to fill me in?

می خواهی من را پر کنی؟

Oh, thanks: Today's lesson.

اوه، ممنون: درس امروز.

Hi. James from engVid.

سلام. جیمز از engVid.

Today's lesson is on "fill", a common verb that we use in English and has many different

درس امروز در مورد "fill" است، یک فعل رایج که ما در انگلیسی استفاده می کنیم و

meanings when we put it with prepositions.

وقتی آن را با حروف اضافه قرار می دهیم معانی مختلفی دارد .

In other words, this lesson that I'm going to fill you in on is on phrasal verbs with

به عبارت دیگر، این درسی که می خواهم برای شما پر کنم، در مورد افعال عبارتی با

"fill".

"fill" است.

Okay?

باشه؟

I'm going to use three prepositions to show you the different ways we use it, and give

من از سه حرف اضافه برای نشان دادن روش‌های مختلف استفاده از آن استفاده می‌کنم، و

you, you know, the bonus and that a little bit later on.

می‌دانید، امتیاز و آن را کمی بعد به شما می‌دهم.

Let's go to the board.

بریم سراغ هیئت.

So: "Fill in the blank" is the first one.

پس: «جای خالی را پر کن » اولین مورد است.

Some of you, if you've been to English-speaking countries, have heard this before; maybe not.

برخی از شما، اگر به کشورهای انگلیسی زبان رفته اید، قبلاً این را شنیده اید. شاید نه.

But let's look: What does the word "fill" mean?

اما بیایید نگاه کنیم: کلمه "پر" به چه معناست؟

First of all, it's a verb, and it means to put somebody or something in a space, a situation,

اول از همه، این یک فعل است و به معنای قرار دادن کسی یا چیزی در یک فاصله، موقعیت

or a container so it is completely or almost completely full.

یا ظرف است تا کاملاً یا تقریباً کاملاً پر شود.

So, an example is: If you were to have a cup of coffee and you said: "Fill it up", they

مثلاً اگر قرار بود یک فنجان قهوه بخورید و بگویید: «پر کن

would take the coffee from here and put it in this space or container, and make it go

» قهوه را از اینجا می‌گرفتند و در این فضا یا ظرف می‌گذاشتند و

up.

بالا می‌رفتند.

Okay?

باشه؟

Cool.

سرد.

Let's go to the board and see what else we can do.

بیایید به هیئت مدیره برویم و ببینیم چه کارهای دیگری می توانیم انجام دهیم.

I'm going to start with "up".

من می خواهم با "بالا" شروع کنم.

"Up" is a direction, and it means to increase.

«بالا» جهت است و به معنای افزایش است.

Right?

درست؟

So when someone, for instance, says: "Fill up"-in this case: "Fill up my car"-it means

بنابراین وقتی کسی مثلاً می‌گوید: «پر کن » - در این مورد: «ماشینم را پر کن» - یعنی

make it completely full.

آن را کاملاً پر کن.

If you are going on a long journey or destination and you are taking your car with you, you

اگر به یک سفر یا مقصد طولانی می روید و ماشین خود را با خود می برید،

might want to fill up the gas.

ممکن است بخواهید بنزین را پر کنید.

In this case, make it full.

در این صورت آن را پر کنید.

Right?

درست؟

Now, "fill up" also could be for food.

در حال حاضر، "پر کردن" نیز می تواند برای غذا باشد.

"I don't want to fill up on French fries before I get my salad", that means be completely

"من نمی خواهم قبل از اینکه سالادم را تهیه کنم، سیب زمینی سرخ کرده را پر کنم"، یعنی

full.

کاملاً سیر باشید.

Right?

درست؟

"I'm going to fill up my schedule for next week", make it completely full.

"من می خواهم برنامه خود را برای هفته آینده پر کنم"، آن را کاملاً پر کنید.

Now, another one with "up" is to "fill up on".

حال، یکی دیگر با "بالا" برای "پر کردن در".

It means to have as much of something, as much of something as possible.

یعنی داشتن هر چه بیشتر از چیزی، تا آنجا که ممکن است.

The example I gave you with French fries: "I need to fill up on fruits today; I didn't

مثالی که در مورد سیب زمینی سرخ کرده برایتان آوردم: " امروز باید میوه ها را پر کنم؛

have enough yesterday."

دیروز به اندازه کافی نداشتم."

That means to have one thing and be completely full of it.

یعنی داشتن یک چیز و کاملاً پر از آن.

Cool?

سرد؟

All right.

خیلی خوب.

So, we could say: "We need to fill up on groceries before we go on vacation", completely, right?

بنابراین، می‌توانیم بگوییم: " قبل از رفتن به تعطیلات باید مواد غذایی را پر کنیم"، درست است؟

Get as much as possible of this thing.

تا حد امکان از این چیزها استفاده کنید.

The next one we'll do is "out": "fill out".

مورد بعدی که انجام می دهیم این است که "بیرون": "پر کردن".

"Fill out" can be complete the needed information.

"پر کردن" را می توان تکمیل اطلاعات مورد نیاز است.

When you go to the government and you have to do a form, and they say: "Please fill this

وقتی به دولت می روید و باید فرم می دهید و می گویند: «لطفاً این را پر کنید

out", they will give you a piece of paper and there will be places where you might have

»، به شما یک تکه کاغذ می دهند و جاهایی می شود که ممکن

to put your name, your address, and all sorts of information that they require in order

است مجبور شوید نام و آدرس خود را بنویسید. و انواع اطلاعاتی که آنها

to help you.

برای کمک به شما نیاز دارند.

So: "Fill that out, please."

بنابراین: "لطفاً آن را پر کنید."

When you go to the doctors the first time, usually they say: "Please fill out this form",

وقتی برای اولین بار به پزشک مراجعه می کنید، معمولا آنها می گویند: "لطفا این فرم را پر کنید"

and you put down all of your information.

و شما تمام اطلاعات خود را درج می کنید.

So, "to fill out" means to completely put in...

بنابراین، "پر کردن" به معنای کامل کردن ...

Complete needed information for a form or paper.

اطلاعات مورد نیاز برای یک فرم یا مقاله را کامل کنید.

Okay?

باشه؟

Another one for "fill out" is this: To grow or get larger.

یکی دیگر از "پر کردن" این است: برای بزرگ شدن یا بزرگتر شدن.

When you're young, say you're a young boy, you're usually very small.

وقتی جوان هستید، بگویید که یک پسر جوان هستید، معمولاً خیلی کوچک هستید.

And when you become a man, we say you fill out; you get your muscles, you get bigger,

و وقتی مرد شدی، می گوییم پر کن. شما عضلات خود را بدست می آورید، بزرگتر

and you get stronger.

می شوید و قوی تر می شوید.

Also, when you go to the gym, sometimes you need...

همچنین، زمانی که به ورزشگاه می روید، گاهی اوقات نیاز به

You will fill out.

... پر خواهید کرد.

You will go to the gym for one month, two months, three months - nothing happens.

یک ماه، دو ماه، سه ماه به باشگاه می روید - هیچ اتفاقی نمی افتد.

And then one day, people will say: "You filled out.

و سپس یک روز، مردم خواهند گفت: "تو پر کردی. به عضلات

Look at your big, wonderful muscles."

بزرگ و فوق العاده خود نگاه کن ."

They've gotten bigger.

آنها بزرگتر شده اند.

Cool?

سرد؟

So, in this case: Complete the form; and this one: To grow larger - we grow.

بنابراین، در این مورد: تکمیل فرم. و این یکی: برای بزرگتر شدن - ما رشد می کنیم.

Cool?

سرد؟

Third one.

سومی.

"Fill in".

"پرکردن".

Now, you will notice that "fill in" and "fill out" are similar for the first ones; complete

اکنون متوجه خواهید شد که "پر کردن" و "پر کردن" برای اولین ها مشابه هستند.

needed information and complete needed information.

اطلاعات مورد نیاز را کامل کنید و اطلاعات مورد نیاز را کامل کنید.

In this case, when someone says: "Please fill in the form" they usually are referring to

در این مورد، وقتی کسی می گوید: «لطفاً فرم را پر کنید» معمولاً

the blanks, the empty spaces; while in "fill out", they mean the whole form.

به جاهای خالی اشاره می کند. در حالی که در «پر کردن» به معنای کل فرم است.

Think of "larger", they want the big thing completed; while in "fill in", they're saying:

به "بزرگتر" فکر کنید، آنها می خواهند کار بزرگ تکمیل شود. در حالی که در "پر کردن"، آنها می گویند:

"Fill in each blank."

"هر جای خالی را پر کنید."

All right?

خیلی خوب؟

Next: "fill someone in".

بعدی: "کسی را پر کن".

To fill someone in is to give them information.

پر کردن یک نفر یعنی دادن اطلاعات به او.

Let's say Mr. E went to a meeting.

فرض کنید آقای E به جلسه ای رفته است.

Okay?

باشه؟

He went to a meeting last week and I wasn't there, and then I come back: "Oh, Mr. E, I

هفته پیش رفت یه جلسه و من نبودم و بعد برمیگردم: آخه آقای E من

missed the meeting.

جلسه رو از دست دادم

Can you fill me in; tell me what happened?"

می تونی منو پر کنی بگو چی شده؟

He'll go: "Okay.

او می‌گوید: "باشه.

First what happened is Bob over there, he had some coffee, got a little too high off

اول اتفاقی که باب افتاد، او قهوه خورد، کمی

the coffee.

از قهوه پرید

You know what I'm saying?

. می‌دانی چه می‌گویم؟

Was really excited.

واقعاً هیجان‌زده بود. واقعاً هیجان‌زده.

Really excited.

And then Janet, Janet, you know, from dah-dah-dah", he will fill me in; give me information.

و بعد جانت، جانت. می دانی، از ده ده، مرا پر خواهد کرد. به من اطلاعات بده

That's not the same as fill out a form.

این همان پر کردن یک فرم نیست.

"To fill someone in" means they don't have information, you go and speak to them and

"برای پر کردن یک نفر" به این معنی است که او اطلاعاتی ندارد، شما بروید و با او صحبت کنید و

let them know what was going on.

به او بگویید که چه خبر است.

"Fill me in.

"من را پر کن.

Let me know."

به من خبر بده."

Okay?

باشه؟

"Fill in for someone", this is to act as a substitute.

"برای کسی پر کن"، این برای عمل به عنوان جایگزین است.

It doesn't always have to be a person.

لازم نیست همیشه یک فرد باشد.

Let's just say, for example, Tommy is sick.

مثلاً بگوییم تامی بیمار است.

"I can't work.

"من نمی توانم کار کنم.

Can someone fill in for me?"

کسی می تواند جای من را پر کند؟"

I need a substitute or replacement.

من به یک جایگزین یا جایگزین نیاز دارم.

I need someone who can come and work for me.

من به کسی نیاز دارم که بیاید و برای من کار کند.

Yeah?

آره؟

Okay?

باشه؟

So: "I need a fill-in for tomorrow because I won't be here."

بنابراین: "من برای فردا نیاز به پر کردن دارم زیرا اینجا نخواهم بود."

Or: "Can you fill in for John?

یا: "می‌توانی جای جان را پر کنی؟

He's sick today."

او امروز مریض است."

You can also use something: "to fill in for".

شما همچنین می توانید از چیزی استفاده کنید: "برای پر کردن".

We don't have this coffee anymore.

ما دیگر این قهوه را نداریم.

We can use this coffee to fill in instead, as a substitute or a replacement.

می‌توانیم از این قهوه برای پر کردن، به عنوان جایگزین یا جایگزین استفاده کنیم.

And the last one for "fill in" I have for you is: "fill in", and that's to complete

و آخرین مورد برای "پر کردن" که برای شما دارم این است: "پر کردن" و آن برای تکمیل

something.

چیزی است.

All right?

خیلی خوب؟

So when we say: "I need to fill in a hole in the wall", for example...

بنابراین وقتی می گوییم: "من باید یک سوراخ در دیوار را پر کنم"، برای مثال...

Let's just say there's a crack right here...

بیایید بگوییم که یک شکاف در اینجا وجود دارد...

Okay, and there's a hole.

باشه، و یک سوراخ وجود دارد.

Well, I need to fill that in, so I'm going to get some glue or some paper, and I'm going

خوب، من باید آن را پر کنم، بنابراین می خواهم مقداری چسب یا کاغذ بیاورم و آن

to fill it in, so now the crack is filled in and complete; there's no more hole.

را پر کنم، بنابراین اکنون ترک پر شده و کامل می شود. سوراخ دیگری وجود ندارد

Right?

درست؟

If you shave your eyebrow by accident, you need to fill it in with some pen and paper.

اگر به طور تصادفی ابروی خود را اصلاح کردید، باید آن را با مقداری قلم و کاغذ پر کنید.

Don't do it; it's not good.

این کار را نکن؛ این خوب نیست.

It's not a good look.

قیافه خوبی نیست

Okay?

باشه؟

Anyway, so you can fill in an eyebrow.

به هر حال، بنابراین شما می توانید یک ابرو را پر کنید.

Some ladies do that.

بعضی خانم ها این کار را می کنند.

They cut too much hair off their eyebrow, and they fill it in with mascara or something,

موهای ابرویشان را خیلی کوتاه می کنند و آن را با ریمل یا چیزی پر می کنند،

I don't know.

نمی دانم.

Right?

درست؟

Or when you're fixing your house, you need to fill in the holes; complete.

یا هنگامی که خانه خود را تعمیر می کنید، باید سوراخ ها را پر کنید. کامل.

Cool?

سرد؟

All right.

خیلی خوب.

So, I filled you in with today's lesson.

بنابراین، من شما را با درس امروز پر کردم.

I think it's time for us to...

فکر می کنم وقت آن رسیده است که...

You might be...

شما ممکن است...

Go...

بروید...

Have your fill of this...

این را پر کنید...

And get ready for the quiz and bonus.

و برای مسابقه و جایزه آماده شوید.

Are you ready?

اماده ای؟

[Snaps]

[عکس‌ها]

And now to my favourite part: Let's fill you in on the bonus, the homework, and the quiz.

و اکنون به بخش مورد علاقه من: بیایید شما را در مورد پاداش، تکالیف و مسابقه تکمیل کنیم.

All right, so bonus for this one is I'm going to give you an idiom and a word...

بسیار خوب، پس امتیاز این یکی این است که من به شما یک اصطلاح و یک کلمه می دهم... در

Actually probably two idioms and a word for you that use "fill".

واقع احتمالاً دو اصطلاح و یک کلمه برای شما که از "fill" استفاده می کنند.

If you remember at the beginning, I told you "fill" means to put something into something

اگر یادتان باشد در ابتدا به شما گفتم پر کردن یعنی چیزی را در چیز

else to make it full or, you know...

دیگری قرار دهید تا آن را کامل کنید یا می دانید...

Or completed.

یا کامل شود.

That's what these idioms have to do with.

این همان چیزی است که این اصطلاحات با آن ارتباط دارند.

Okay?

باشه؟

The first one, for instance: "You'll have your fill of something", "You have your fill

برای مثال اولی: « از چیزی سیر می‌شوی»، «از چیزی پر

of something", or "Have your fill of something".

می‌شوی» یا « از چیزی پر می‌شوی».

It means you don't want any more.

یعنی دیگه نمیخوای

Example: somebody is talking to you about things you don't want to hear, you've had

مثال: کسی در مورد چیزهایی با شما صحبت می کند که شما نمی خواهید بشنوید، شما احساس

your fill: "Enough.

خود را پر کرده اید: "بس است.

Stop talking.

حرف نزن.

I don't want to hear you anymore."

من دیگر نمی خواهم تو را بشنوم."

Or if you've had too much beer, and you go: "Oh, I've had my fill of beer for the evening.

یا اگر بیش از حد آبجو خورده‌اید و می‌گویید: "اوه، من برای عصر آبجو خوردم.

No more, please.

نه بیشتر، لطفاً.

I don't want anymore", because it means to be almost completely full, that there is no

من دیگر نمی‌خواهم"، زیرا به معنای تقریباً کامل سیر شدن است. ، که

room for anymore.

دیگر جایی برای آن نیست.

Cool?

سرد؟

So, if you have your fill of something...

بنابراین، اگر از چیزی پر شده‌اید...

"I've had my fill of bad news for today.

" خبرهای بد امروز را پر کرده‌ام.

Don't tell me anymore bad news.

دیگر خبر بد را به من نگویید.

I'm done.

Finished", "I've had my fill of this conversation.

کارم تمام شد. تمام شد"، "من از خبرهای بدی برخوردار شدم. این مکالمه

It's now finished."

. اکنون تمام شده است."

Cool?

سرد؟

All right.

خیلی خوب.

Number two: "a filling".

شماره دو: "پر کردن".

I have beautiful teeth, as you know; however, I do have a filling back here.

همانطور که می دانید من دندان های زیبایی دارم. با این حال، من در اینجا یک پر کردن دارم.

That means my tooth...

یعنی دندونم...

I ate too much chocolate, it went bad, and the dentist had to fix it and put something

خیلی شکلات خوردم بد شد و دندونپزشک مجبور شد درستش کنه و یه چیزی

in there.

بذاره اونجا.

Do you remember when I talked about filling in a crack if there's a hole?

یادتان هست وقتی در مورد پر کردن شکافی در صورت وجود سوراخ صحبت کردم؟

Well, when you get a filling, it means there is a hole in your tooth and they have to put

خوب وقتی پرکردن میگیری یعنی سوراخی تو دندونت هست و باید

something in.

یه چیزی

Sometimes it's material or some people have gold, some people have porcelain, but they

بذارن. بعضی وقتا مواد هست یا بعضیا طلا دارن بعضیا چینی دارن ولی

fill the hole in your tooth so you don't have more problems, or

سوراخ دندونتو پر میکنن پس تو دندونت رو پر میکنن. نه مشکلات بیشتر، نه

any more problems.

مشکلات بیشتر.

"Fill your face".

"صورتت را پر کن".

Cookie Monster.

هیولای کوکی.

It means to put food in your mouth, a lot at one time.

به این معنی است که غذا را در یک زمان زیاد در دهان خود بگذارید.

"I need to fill my face."

"من باید صورتم را پر کنم."

Sometimes you might look like an animal when you fill your face.

گاهی اوقات وقتی صورتتان را پر می کنید ممکن است شبیه یک حیوان به نظر برسید.

Right?

درست؟

So that's for eating a lot of food at once.

بنابراین این برای خوردن مقدار زیادی غذا در یک زمان است.

Cool?

سرد؟

Let's go to the board, yeah, yeah, yeah.

بیایید به هیئت مدیره برویم، آره، آره، آره.

Okay, so the first one we're going to do is, on our little quiz:

بسیار خوب، پس اولین کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است که در مسابقه کوچکمان:

"Mr. E asked James to __________ for him at work because he was sick."

"آقای E از جیمز خواست که __________ را برای او در محل کار انجام دهد، زیرا او بیمار بود."

Now, this is from the first part of the lesson.

حالا این از قسمت اول درس است.

What did James do for Mr. E?

جیمز برای آقای ای چه کرد؟

That's right: "fill in".

درست است: "پر کردن".

Remember?

یاد آوردن؟

"Fill in" means to be a substitute for someone or something.

«پر کردن» به معنای جایگزین شدن برای کسی یا چیزی است.

The next one: "James likes to __________"-and it means to

مورد بعدی: "جیمز دوست دارد __________" - و به معنای

eat a lot at one time-"with chocolate bars".

خوردن زیاد در یک زمان - "با تکه های شکلات" است.

This one is a very difficult one.

این یکی خیلی سخته

Look over here, look over here.

اینجا را نگاه کن، اینجا را نگاه کن.

That's right: "fill your face".

درست است: «صورتت را پر کن».

"James likes to fill his face".

جیمز دوست دارد صورتش را پر کند.

Sometimes I have two or three at the same time.

گاهی دو سه تا هم زمان دارم.

Now, next one: "If you take your car on a long trip, you

حال، مورد بعدی: "اگر ماشین خود را به یک سفر طولانی می برید،

should __________ the gas tank."

باید باک بنزین را __________ کنید."

You should what the gas tank?

شما باید چه مخزن گاز؟

Oh, I know when I go to the gas tank or a gas station, say: "Fill up.

آخه میدونم وقتی میرم باک بنزین یا پمپ بنزین بگید: "پر کن.

Fill up the gas tank.

باک

Put gas in there.

بنزین رو

Fill up the gas tank."

پر کن. اونجا بنزین بزن. باک بنزین رو پر کن."

Number four: "After three months of going to the gym, her

شماره چهار: "بعد از سه ماه رفتن به باشگاه،

muscles are really starting __________." ...to grow.

عضلات او واقعاً شروع به __________ کردند." ...برای رشد.

What's another word for "grow"?

کلمه دیگری برای "رشد" چیست؟

Muscles.

ماهیچه ها.

Remember we talked about "fill out"?

یادتان هست در مورد «پر کردن» صحبت کردیم؟

Her muscles are filling out, getting bigger.

ماهیچه هایش پر می شوند و بزرگتر می شوند.

"Fill out" means to get larger.

«پر کردن» به معنای بزرگتر شدن است.

And what is the last one we're going to do?

و آخرین کاری که قرار است انجام دهیم چیست؟

"I went to the dentist last week and I had to get two __________."

"هفته گذشته به دندانپزشک رفتم و مجبور شدم دو __________ بگیرم."

Two what?

دو چی؟

This is a noun.

این یک اسم است.

So it's not quite a phrasal verb, and we talked about it earlier, so which one is a noun?

بنابراین کاملاً یک فعل عبارتی نیست، و قبلاً در مورد آن صحبت کردیم، بنابراین کدام یک اسم است؟

That's right.

درست است.

Remember we talked about the hole in the tooth?

یادتان هست در مورد سوراخ دندان صحبت کردیم؟

"Fillings".

"پر کردن".

If you have two fillings, you have two holes that need to be fixed in order that you don't

اگر دو پر کردن دارید، دو سوراخ دارید که باید درست شوند تا بیمار نشوید

get sick, because if you don't get tooth decay-that's a hole in your tooth fixed-you can actually

، زیرا اگر پوسیدگی دندان نداشته باشید - این یک سوراخ در دندان شما است - در واقع می

get very, very sick.

توانید بسیار بسیار زیاد شوید. بیمار

Now, hope you enjoyed the lesson.

حالا امیدوارم از درس لذت برده باشید.

I wonder how you did out of the five.

من تعجب می کنم که شما چگونه از پنج.

As you know...

همانطور که می دانید...

Well, I'm going to tell you where to in a second or two, but before I do, I want to

خوب، من می خواهم در یک یا دو ثانیه به شما بگویم کجا بروید ، اما قبل از اینکه انجام دهم، می خواهم

make sure you do your homework for the week.

مطمئن شوم که تکالیف هفته را انجام می دهید.

This week's homework: I gave you one, two, three, probably 10, 11 variations of using

تکلیف این هفته: من به شما یک، دو، سه، احتمالاً 10، 11 تغییر استفاده

the word "fill" from using it as a phrasal verb, a couple of idioms, and one noun.

از کلمه "پر" را از استفاده از آن به عنوان فعل عبارتی ، چند اصطلاح و یک اسم به شما دادم.

I would like you today to take five of them and use it, or use one five times.

من از شما می خواهم که امروز پنج عدد از آنها را بردارید و از آن استفاده کنید یا یکی را پنج بار استفاده کنید.

Try and use what you've learned at least five times today, after you hit that video.

سعی کنید و از آنچه یاد گرفته اید ، امروز حداقل پنج بار، پس از نمایش آن ویدیو استفاده کنید.

Hopefully not...

امیدوارم که نه...

You're not going to bed; or the next day when you wake up, go out, use it.

شما به رختخواب نمی روید. یا روز بعد که از خواب بیدار شدید، بیرون بروید، از آن استفاده کنید.

"I need to fill up the bathtub.

"من باید وان حمام را پر

I'm going to fill out this form.

کنم. می خواهم این فرم

I had a filling last week.

را پر کنم. هفته گذشته یک پر کردن

I want to fill my face with ice cream."

داشتم. می خواهم صورتم را با بستنی پر کنم."

Just use five.

فقط از پنج استفاده کنید.

Okay?

باشه؟

And mark it down.

و آن را علامت گذاری کنید.

Write down when you used it and why you used it.

بنویسید چه زمانی از آن استفاده کردید و چرا از آن استفاده کردید.

And if you have a problem, check the video; come back and see: "Did I use that correctly?

و اگر مشکلی دارید، ویدیو را بررسی کنید. برگرد و ببین: "آیا درست استفاده کردم؟

I'm not sure."

مطمئن نیستم."

All right?

خیلی خوب؟

You're not finished.

شما تمام نشده اید.

Homework for one day.

تکلیف یک روزه

The day after, so after today, the next day: Try and use it three times.

روز بعد، پس از امروز، روز بعد: سعی کنید و سه بار از آن استفاده کنید.

Okay?

باشه؟

So it's a little easier, but you haven't seen the video in 24 hours so it might be harder

بنابراین کمی آسان‌تر است، اما شما ۲۴ ساعت است که ویدیو را ندیده‌اید، بنابراین ممکن است

to remember, but you want to force your brain to start using that English about filling

به خاطر سپردن آن سخت‌تر باشد، اما می‌خواهید مغزتان را مجبور کنید تا شروع به استفاده از انگلیسی برای پر

in something.

کردن چیزی کند.

"Can you fill in for me tonight?

"می تونی امشب جای من رو پر کنی؟

I've got a date.

من یه قرار

I have to do something."

دارم. باید یه کاری بکنم."

All right?

خیلی خوب؟

And then next week, the week after: Try and use each...

و سپس هفته بعد، هفته بعد: سعی کنید و از هر یک استفاده کنید...

Well, one of the phrasal verbs twice in a day.

خوب، یکی از افعال عبارتی دو بار در روز.

In Canada...

در کانادا ...

Or English-speaking countries, we use "fill in" for...

یا کشورهای انگلیسی زبان، ما از "fill in" برای ...

"Fill" for a lot of different things; usually forms, government forms, any kind of credit

"Fill" برای موارد مختلف استفاده می کنیم. معمولاً فرم‌ها، فرم‌های دولتی، هر نوع

card - you're always filling something in or filling out.

کارت اعتباری - شما همیشه در حال پر کردن یا پر کردن چیزی هستید.

If you're going to the gym, you want to fill out your biceps or your back.

اگر به باشگاه می روید، می خواهید عضله دوسر یا پشت خود را پر کنید.

You need someone to work for you, you need them to fill in for you.

شما به کسی نیاز دارید که برای شما کار کند، شما نیاز دارید که آنها برای شما کار کنند.

If you love, you know, filling your face with beer - all of these things, right?

اگر دوست دارید، می دانید، صورت خود را با آبجو پر کنید - همه این چیزها، درست است؟

So it's possible for you to find at least one or two ways to use it each day.

بنابراین این امکان برای شما وجود دارد که هر روز حداقل یک یا دو راه برای استفاده از آن بیابید.

The first day might be the most challenging, but I promise you: If you do this for at least

روز اول ممکن است چالش برانگیزترین باشد، اما من به شما قول می دهم: اگر حداقل یک هفته این کار را انجام دهید

one week, you will not be able to forget the verb "fill" and how to use it as a preposition.

، نمی توانید فعل "پر کردن" و نحوه استفاده از آن را به عنوان حرف اضافه فراموش کنید.

I hope you enjoyed the lesson.

امیدوارم از درس لذت برده باشید.

Now, as always, thank you very much for watching; we appreciate you at engVid.

اکنون، مثل همیشه، از تماشای شما بسیار سپاسگزارم . ما از شما در engVid قدردانی می کنیم.

I would like to make sure you go to www.eng, as in engVid, as in English.com (www.engvid.com)

من می‌خواهم مطمئن شوم که مانند engVid، مانند English.com (www.engvid.com)

to complete the quiz that we have there for you.

به www.eng بروید تا امتحانی را که ما در آنجا برای شما داریم تکمیل کنید.

Don't forget to subscribe; it's somewhere around here.

اشتراک را فراموش نکنید؛ جایی در این اطراف است

Also, there's a little bell.

همچنین، یک زنگ کوچک وجود دارد.

So, when you do the subscribe thing, hit that bell.

بنابراین، وقتی کار اشتراک را انجام دادید ، آن زنگ را بزنید.

That is special because when some of you say: "I don't get to know when the new videos come

این خاص است زیرا وقتی برخی از شما می گویید: "من نمی دانم چه زمانی ویدیوهای جدید منتشر می

out", that bell will come on your cellphone, on your laptop, on your digital whatever you

شوند"، آن زنگ روی تلفن همراه شما، روی لپ تاپ شما، روی دیجیتال شما هر چیزی که دارید می آید

have and say: "New video from JamesESL", or any of our other great teachers at engVid.

و می گوید: "ویدیو جدید از JamesESL، یا هر یک از معلمان بزرگ دیگر ما در engVid.

Anyway, thanks for watching; see you soon.

به هر حال، از تماشای شما متشکرم . به زودی میبینمت.

Got to fill out my timecard now.

اکنون باید کارت زمان خود را پر کنم.