Using 'must' & 'have to' in English

I want to talk about something that we must do, must, important word, must.

من می خواهم در مورد چیزی صحبت کنم که باید انجام دهیم، باید، کلمه مهم، باید.

When you believe something is true, this is important because when you believe something

وقتی چیزی را باور دارید که درست است، این مهم است، زیرا وقتی چیزی را باور دارید که

is true, sometimes it's more important than the actual facts that exist.

درست است، گاهی اوقات آن چیز مهمتر از واقعیت های واقعی است.

People must believe in God.

مردم باید به خدا ایمان داشته باشند.

People must be good.

مردم باید خوب باشند.

Are there any facts for this?

آیا حقایقی برای این موضوع وجود دارد؟

Not really.

نه واقعا.

However, if you believe it's true, then it must be true.

با این حال، اگر باور دارید که این درست است، پس باید درست باشد.

Now let's say we wanted to be, I don't know, a little bit more factual.

حالا فرض کنید می‌خواستیم، نمی‌دانم، کمی واقعی‌تر باشیم.

That means using facts to say something is true.

این یعنی استفاده از حقایق برای گفتن چیزی درست است.

We have another way of doing it in English, come on.

ما راه دیگری برای انجام آن به زبان انگلیسی داریم، بیا.

If I have to do it, I have to because it's based on facts.

اگر مجبورم این کار را انجام دهم، باید انجام دهم زیرا بر اساس واقعیت ها است.

There are reasons I can show you to do it.

دلایلی وجود دارد که می توانم به شما نشان دهم که این کار را انجام دهید.

An example is, I have to do well on my test because I want to go to a good school.

به عنوان مثال، من باید در آزمون خود خوب عمل کنم زیرا می خواهم به یک مدرسه خوب بروم.

The fact is, if I do not do well on my test, I will not go to a good school.

واقعیت این است که اگر در آزمون خوب نتوانم به مدرسه خوبی بروم.

Can you think of a thing that you have to do?

آیا می توانید به کاری فکر کنید که باید انجام دهید؟

I bet you can think of one thing.

شرط می بندم می توانید به یک چیز فکر کنید.

Did you think of something?

به چیزی فکر کردی؟

Well, I can give you one.

خب من میتونم یکی بهت بدم

This is true.

درست است.

You have to study in order to do well in English, okay?

باید درس بخونی تا بتونی انگلیسی رو خوب کنی، باشه؟

So have to and must.

پس باید و باید.

When you want to speak and you want to use facts, use have to.

وقتی می‌خواهید صحبت کنید و می‌خواهید از حقایق استفاده کنید، از باید استفاده کنید.

If you believe what you're saying is true, but you don't have the facts, but you really

اگر باور دارید آنچه می گویید درست است، اما حقایق را ندارید، اما واقعاً

feel strongly, use must.

به شدت احساس می کنید، از must استفاده کنید.

By the way, must is always stronger than have to because with must, we believe it's true.

به هر حال، باید همیشه قوی تر از باید باشد زیرا با باید، ما معتقدیم که درست است.

With have to, there are facts.

با باید، حقایقی وجود دارد.

Emotions are always stronger than thinking, believe it or not.

احساسات همیشه قوی تر از فکر کردن هستند، باور کنید یا نه.

I have to go because I must cook dinner for my girlfriend.

من باید برم چون باید برای دوست دخترم شام درست کنم.

See you next time.

بعدا می بینمت.

But before I go, make sure you come back to www.engvid.com where I'm at a forum where

اما قبل از رفتن، مطمئن شوید که به www.engvid.com بازگردید، جایی که من در انجمنی

I'm happy to answer your questions, okay?

هستم که خوشحالم به سوالات شما پاسخ می دهم، باشه؟

Come on.

بیا دیگه.

So once again, www, right,.eng as in English, vid as in video,.com.

بنابراین یک بار دیگر، www, right,.eng به صورت انگلیسی، vid as in video,.com.

See you in the forum.

شما را در انجمن می بینم.

I have to go.

من باید بروم.

Bye.

خدا حافظ.