Learn English - Talking about crime

Secret notebook. No, I wasn't looking at it. Hi, James from EngVid. I was smiling because,

دفترچه مخفی نه، من به آن نگاه نمی کردم. سلام، جیمز از EngVid. لبخند می زدم چون

well, I'm going to teach you something today that I don't think any other teacher would

خب، امروز می خواهم چیزی به شما یاد بدهم که فکر نمی کنم هیچ معلم دیگری

dare do. I'm going to teach you dun-dun-dun-dun. It's just criminal. In North America today,

جرات انجام آن را نداشته باشد. من به شما دان-دان-دان-دان-دان را یاد می دهم. این فقط جنایتکار است. امروزه در آمریکای شمالی،

about 20% of all our programming is on law and order. Good guys, bad guys, criminal acts.

حدود 20 درصد از برنامه های ما بر اساس قانون و نظم است. آدم های خوب، آدم های بد، اعمال مجرمانه.

I'm not going to teach you to be a criminal. That's my next lesson. I have another website

من به شما جنایتکار بودن را یاد نمی دهم. این درس بعدی من است. من یک وب سایت دیگر

I'll tell you later. How to carjack. Anyway, I'm joking. But if you want to enjoy our entertainment,

دارم که بعداً به شما خواهم گفت. چگونه ماشین سواری کنیم. به هر حال شوخی می کنم . اما اگر می خواهید از سرگرمی های ما لذت ببرید،

you're going to want to know these words. But not only that, there's one word I'm going

باید این کلمات را بدانید. اما نه تنها این، یک کلمه است

to teach you today, which is going to sound very familiar to you, which is very important

که امروز به شما آموزش خواهم داد، که برای شما بسیار آشنا به نظر می رسد، که

for you, actually, and for your safety. So believe it or not, as much as I'm going to

برای شما، در واقع، و برای امنیت شما بسیار مهم است. بنابراین باور کنید یا نه، همانقدر که

joke, there's also going to be a safety message in here. It's how to get the most out of the

قصد شوخی دارم، یک پیام ایمنی نیز در اینجا وجود خواهد داشت. این نحوه استفاده از

police when you're in a dangerous situation. Okay? So, of course, I'm going to start at

پلیس است که در موقعیت خطرناکی قرار دارید. باشه؟ بنابراین، البته، من از چیزی شروع

the one that's least useful to you to make it more exciting. Let's go to the board. Number

می کنم که کمترین فایده را برای شما دارد تا هیجان انگیزتر شود. بریم سراغ هیئت. شماره

one, hold up. Actually, before we go that, Mr. E, he's prisoner 666, uh, 66.5. He's a

یک، دست نگه دارید در واقع، قبل از اینکه به آن بپردازیم، آقای E، او زندانی 666، اوه، 66.5 است.

bad guy. He's got a gun and a cigarette. He's a criminal. And the lesson today is, it's

او آدم بدی است. او یک اسلحه و یک سیگار دارد. او یک جنایتکار است. و درس امروز این است که این

just criminal. We say that in Canada when we say the price is or something is bad, like

فقط جنایت است. ما می گوییم در کانادا وقتی می گوییم قیمت است یا چیزی بد است،

the price is too high. It's just criminal. Something bad is happening. In this case,

مثلاً قیمت خیلی بالا است. این فقط جنایتکار است. اتفاق بدی در حال رخ دادن است. در این مورد،

we're using it for all the actions Mr. E is doing. He's been a very, oops, busy little

ما از آن برای تمام اقداماتی که آقای E انجام می دهد استفاده می کنیم. او یک کرم کوچک بسیار شلوغ بوده است

worm. Sorry. There. There you are. He's a very busy little worm. Don't want to forget

. متاسف. آنجا. شما آنجا هستید. او یک کرم کوچک بسیار شلوغ است. نمی خواهید

the other diagram. What's going on? Okay. First one, hold up. In North America, hold

نمودار دیگر را فراموش کنید. چه خبر است؟ باشه. اول، دست نگه دارید. در آمریکای شمالی، نگه

up means to wait. Okay? If somebody says to you, what is the hold up? Maybe you're in

داشتن به معنای صبر کردن است. باشه؟ اگر کسی به شما بگوید، چه مانعی دارد؟ شاید تو

line. Hey, what's the hold up? Huh? What's the hold up? Why am I waiting? Well, we also

صف باشی هی، چه خبر؟ متعجب؟ چه خبر است؟ چرا منتظرم؟ خب، ما هم

use this in a different way in a bank. When you go to a bank, sometimes you're walking

در بانک به شکل دیگری از این استفاده می کنیم. وقتی به بانک می‌روی، گاهی وارد می‌شوی

in, you're about to go, do-do-do, you got some money, you're all happy, going to cast

، می‌خواهی بروی، انجام بده، پول گرفتی، همه خوشحالی، می‌روی چکت

your check. You see all the people in the bank doing this. Keep walking. There's a hold

را می‌ریزی. همه افراد بانک را می بینید که این کار را می کنند. به راه رفتن ادامه بده توقف وجود

up. The people are waiting as in hold up because somebody has a gun. See? That's why he's

دارد. مردم منتظرند چون کسی اسلحه دارد. دیدن؟ به همین دلیل است که او

not happy. They're holding their hands up. See Mr. E is holding his hands above his head?

خوشحال نیست. دستشان را بالا گرفته اند ببینید آقای E دست هایش را بالای سرش گرفته است؟

They usually say, stick your hands up, hold your hands in the air, put your hands in the

معمولاً می‌گویند دست‌هایت را بالا بگیر، دست‌هایت را در هوا بگیر، دست‌هایت را در

air, hold them up there, keep them there, and you wait. So it's two things. Hold up,

هوا بگذار، آن‌ها را بالا بگیر، همان‌جا نگه‌دار، و منتظر بمان. پس این دو چیز است. بالا نگه دارید،

hold your hands up in the air. Hold up, you have to wait because somebody is stealing

دستان خود را در هوا نگه دارید. صبر کنید، باید منتظر بمانید زیرا کسی

the money from the bank or a store. So if someone tells you there's a hold up going

پول را از بانک یا فروشگاه می دزدد. بنابراین، اگر کسی به شما می‌گوید که

on at the store down there, careful. If you don't see a long line of people outside the

در فروشگاهی که در آن پایین است توقفی در جریان است، مراقب باشید. اگر صف طولانی مردم را بیرون از ساختمان نمی بینید

building, don't go there. It's being robbed. Someone is stealing at that moment. Call the

، به آنجا نروید. داره دزدی میشه یک نفر در آن لحظه دزدی می کند. با پلیس تماس بگیرید

police. Second one, car jack. This is new to North America. It's only about ten years

. دومی جک ماشین. این برای آمریکای شمالی جدید است. فقط حدود ده

old. A jack, well if you play cards, a jack is a face of a card. A jack is used in Canada

سالشه یک جک، خوب اگر ورق بازی می کنید، یک جک چهره یک کارت است. جک در کانادا زمانی استفاده می شود

when people have, at your house, you want to lift up a car, you go and the car goes

که مردم در خانه شما می خواهند ماشینی را بلند کنند، شما می روید و ماشین

up, up, up. You lift the car up. It moves the car. Obviously, this is a car. So you

بالا، بالا، بالا می رود. ماشینو بلند میکنی ماشین را حرکت می دهد. بدیهی است که این یک ماشین است. بنابراین

got a car and a jack. A car jack is when a criminal takes your car while you're driving

شما یک ماشین و یک جک دارید. جک ماشین زمانی است که یک مجرم ماشین شما را در حالی که شما در حال رانندگی هستید

it. Here's a story I heard a long time ago. I'm not too sure if it's somewhere in South

می برد. این داستانی است که خیلی وقت پیش شنیده بودم. من خیلی مطمئن نیستم که جایی در

America. What they would do is, this is how they would car jack. They would get a giant

آمریکای جنوبی باشد. کاری که آن‌ها انجام می‌دهند این است که چگونه ماشین را جک می‌کنند. آنها یک موش بزرگ می گیرند

rat, okay, a big rat. And you know, because it's so hot, people would take the roof down

، خوب، یک موش بزرگ. و می دانید، چون هوا خیلی گرم است، مردم سقف

on the car. If the car wouldn't have a roof, it would be, yeah, sunroof. They'd be driving,

ماشین را پایین می آورند. اگر ماشین سقف نداشت، بله، سانروف بود. آنها در حال رانندگی هستند،

so happy on their vacation. And then the people would throw the rat in the car. And the people

در تعطیلات خود بسیار خوشحال هستند. و بعد مردم موش را داخل ماشین می انداختند. و مردم

would run out of the car. As they would run out of the car, the thieves would run into

از ماشین فرار می کردند. وقتی از ماشین بیرون می‌رفتند، دزدها

the car and drive away. The people were car jacked. So if somebody comes up when you're

به ماشین می‌دویدند و می‌رفتند. مردم با ماشین جک شدند. بنابراین، اگر زمانی که شما در حال رانندگی هستید، کسی بیاید

driving and you stop your car and they say, "Excuse me, do you have the time?" or "Excuse

و ماشین خود را متوقف کنید و بگوید: "ببخشید، آیا وقت دارید؟" یا "

me, can you tell me something?" You roll down your window and look out and go, "What?"

ببخشید، می توانید چیزی به من بگویید؟" پنجره‌ات را پایین می‌کشی و به بیرون نگاه می‌کنی و می‌گویی: "چی؟"

And they go, "Here, you, get out. You've just been car jacked." Similar to hijack.

و آنها می گویند: "اینجا، تو برو بیرون. همین الان با ماشین جک شدی." شبیه ربودن.

The reason why we call it hijack is because the plane is high in the sky and the people

دلیل اینکه ما آن را ربودن می نامیم این است که هواپیما در آسمان است و مردم

don't lift the plane up. They just say, "All of you people belong to us now. You are going

هواپیما را بلند نمی کنند. آنها فقط می گویند: " همه شما مردم الان متعلق به ما هستید. شما

to die. We have just hijacked the plane." Okay, so car jack, more likely to happen to

خواهید مرد. ما همین الان هواپیما را ربودیم." خوب، پس جک ماشین، احتمال بیشتری دارد که برای شما اتفاق بیفتد

you. Now, I'm not going in order because I'm going to say it the best, two to last.

. حالا به ترتیب نمی روم چون می خواهم بهترین، دو تا آخر را بگویم.

You'll notice that there are five on the board and there's a number there. So you're going

متوجه خواهید شد که پنج نفر روی تابلو هستند و یک عدد در آنجا وجود دارد. بنابراین شما

to know this is a good one. Number three. Okay, see, fold up, folding them up. Jack,

خواهید دانست که این یکی خوب است. شماره سه. خوب، ببینید، تا کنید، آنها را تا کنید. جک

you see the jack? Here, you cigarette smoke, you blow. Well, you don't do that. You're

، جک را می بینی؟ اینجا، دود سیگار ، باد می کنی. خب تو اینکارو نکن تو اینطوری

so, right? But you notice this way, Mr. E is blowing so much, the man is flying away.

، درسته؟ اما متوجه می‌شوید که آقای E آنقدر باد می‌زند، مرد در حال پرواز است.

This is when somebody says to you, if a criminal goes, "Hey, if you move, I'm going to blow

این زمانی است که یک نفر به شما می گوید، اگر یک جنایتکار رفت ، "هی، اگر حرکت کنی، من تو را منفجر

you away." It means I'm going to shoot you. I'm going to kill you, usually with a gun

می کنم." یعنی بهت شلیک میکنم قرار است تو را بکشم، معمولاً با تفنگ

or a weapon. Mr. E don't play. He's going to blow him away. That kind of rhymes. Mr.

یا اسلحه. آقای E بازی نکن او می خواهد او را منفجر کند. این نوع قافیه ها آقای

E don't play, I'm going to blow you away. No, I don't have a rap career. I'm never going

E بازی نکن، من تو را به باد می دهم. نه، من حرفه رپ ندارم. من هرگز قرار

to have one. I barely have this as a career. So if you're going to blow him away, blow

نیست یکی داشته باشم. من به سختی این را به عنوان شغل دارم. بنابراین اگر می خواهید او را منفجر کنید، blow

away means to blow, make you go away, or shoot you or hurt you. Blow him away. Alright? Now

away به معنای منفجر کردن است، شما را وادار به رفتن، یا شلیک کردن یا آسیب رساندن به شما است. منفجرش کن بسيار خوب؟ حالا

we have two more to go. One is going to be serious, so I'm going to be serious right

دو تا دیگه داریم. یکی قراره جدی باشه پس من هم الان جدی میشم

now. Ready? I'm serious. James, serious. Mug. You think of a mug as a cup. My famous cup

. آماده؟ جدی میگم جیمز، جدی لیوان. شما یک لیوان را مانند یک فنجان در نظر می گیرید. جام معروف من

from last week is going. It has green stuff in it. Okay. A mug is a big cup that we put

از هفته گذشته می رود. مواد سبز رنگ داخلش هست باشه. لیوان یک فنجان بزرگ است که در آن

hot beverages in. If we use mug in the criminal sense, it's different. To be mugged, please

نوشیدنی گرم می ریزیم، اگر از لیوان به معنای مجرمانه استفاده کنیم، فرق می کند. برای دزدی، لطفاً با

listen carefully because this is actually going to help you. If you are in Canada or

دقت گوش دهید زیرا این در واقع به شما کمک خواهد کرد. اگر در کانادا

the United States or in England and you say you were mugged, it's different than saying

یا ایالات متحده یا انگلیس هستید و می گویید شما را دزدیده اند، با این که بگویید از

you were robbed. Listen carefully. When someone steals from you or you have been robbed, it

شما دزدیده شده اید متفاوت است. با دقت گوش کن وقتی کسی از شما دزدی می کند یا از شما سرقت می شود، به این

means you may not have been in the area. You were maybe somewhere else or you're at work

معنی است که ممکن است در آن منطقه نبوده باشید. شاید جای دیگری بودید یا سر کار هستید

and they robbed your house. Or maybe you left your wallet on the table, you went for a drink

و خانه شما را سرقت کردند. یا شاید کیفت را روی میز گذاشتی، رفتی مشروب خوردی

and came back, your wallet is gone. You've been robbed. Someone has stolen from you.

و برگشتی، کیفت از بین رفته است. تو دزدی شده ای کسی از شما دزدی کرده است.

Being mugged is different and the police will treat it differently because when you are

دزدیده شدن متفاوت است و پلیس طور دیگری با آن برخورد می کند، زیرا وقتی شما را

mugged, it means somebody has put a gun to you, to your chest, or a knife and said, "Give

سرقت می کنند، به این معنی است که یک نفر اسلحه را به سمت شما، روی سینه شما یا چاقو گذاشته و گفته است: "

me your money," and you have to give it to them then. If you say to the police, "I was

پول خود را به من بدهید" و شما باید آن را بدهید. سپس به آنها اگر به پلیس بگویید "من

just mugged," they will want to know a description because it means you have seen the person

را سرقت کردند"، آنها می خواهند توضیحاتی را بدانند زیرا به این معنی است که شما فردی را

who has taken your money. When you've been robbed, you may not know anybody who's taken

که پول شما را گرفته است، دیده اید. وقتی از شما سرقت می شود، ممکن است کسی را نشناسید که

it. It's just been stolen from you. So I am being serious here because it doesn't happen

آن را گرفته است. تازه از تو دزدیده شده بنابراین من در اینجا جدی هستم زیرا این اتفاق اغلب نمی افتد

often, thank heavens, but if it does happen, you want to tell the police the correct thing.

، خدا را شکر، اما اگر این اتفاق افتاد، شما می خواهید موضوع درست را به پلیس بگویید.

You want to say, "I was just mugged," because that means to the police that the person was

شما می خواهید بگویید، "من را سرقت کردند"، زیرا برای پلیس به این معنی است که آن شخص

there, you probably know what they look like. If you say, "I was robbed," sometimes robbed

آنجا بوده است، احتمالاً می دانید که چه شکلی هستند. اگر می گویید "من را دزدیدند"، گاهی اوقات دزدی

and mugged means the same thing, but mugged tells the police you saw them. They were there

و سرقت به همین معنی است، اما سرقت به پلیس می گوید که شما آنها را دیده اید. آنها آنجا

or maybe they were behind you, so it means they may still be in the area. If someone

بودند یا شاید پشت شما بودند، بنابراین ممکن است هنوز در منطقه باشند. اگر کسی

has robbed you or stolen from you, it means they may never have been around you. So keep

از شما دزدی کرده یا از شما دزدی کرده است، به این معنی است که او هرگز در اطراف شما نبوده است. پس

that in mind, okay? I don't often get very serious, but it's something to know because

این را در نظر داشته باشید، باشه؟ من خیلی وقت ها جدی نمی گیرم ، اما دانستنی است، چون

often students go, they say, you know, on the street someone came and asked for my money

اغلب دانش آموزان می روند، می گویند، می دانید، در خیابان یکی آمد و از من پول خواست

and then they, they, no, I shouldn't say some students. I've not had a student happen.

و بعد آنها، آنها، نه، من نباید بگویم برخی از دانشجویان . من دانش آموزی نداشتم

This hasn't happened, but when they talk about being stolen, I usually try and explain to

این اتفاق نیفتاده است، اما وقتی درباره دزدی صحبت می‌کنند ، معمولا سعی می‌کنم و به

them, "Did you see them? Did they put a weapon against you?" They go, "No." I go, "Okay,

آنها توضیح می‌دهم که دیدی؟ آنها می گویند: "نه." من می گویم، "خوب،

somebody robbed you? Yeah, maybe you left it or forgot it somewhere." But being mugged,

یکی از شما دزدی کرده است؟ آره، شاید شما آن را رها کرده اید یا جایی آن را فراموش کرده اید." اما دزدیده شدن،

different, okay? So, that was a serious one. So, almost done. I told you five. United States

متفاوت، باشه؟ بنابراین، آن یک موضوع جدی بود. بنابراین، تقریباً انجام شده است. من به شما گفتم پنج. ایالات

of America, Ollie North. Ollie North, do you know about drugs and guns? I'll plead the

متحده آمریکا، اولی نورث. اولی نورث، آیا در مورد مواد مخدر و اسلحه اطلاعاتی دارید؟ من پنجمین را خواهش می کنم

fifth, sir. To many of you, you're going, "What is the fifth? The fifth dimension?"

، قربان. برای بسیاری از شما، "بعد پنجم چیست؟ بعد پنجم؟"

That's Rod Sterling. Do-do-do-do-do-do-do. He had a program from a long time ago. But

آن راد استرلینگ است. انجام دهید، انجام دهید، انجام دهید. از خیلی وقت پیش برنامه داشت.

to plead the fifth, plead means, from please, to beg. Please, sir, please. Yeah, that's

اما التماس پنجمین، التماس یعنی از خواهش ، التماس. لطفا آقا لطفا آره

how I sing. Very bad. But to plead is like, "Can you please, please, please, please,

من اینطوری میخونم خیلی بد. اما التماس کردن به این صورت است، "می توانید لطفا، لطفا، لطفا، لطفا،

please, please help me?" Plead. But it's also to beg or, in this case, to claim. When

لطفا، لطفا به من کمک کنید؟" لابه کردن. اما این هم التماس کردن یا در این مورد ادعا کردن است. وقتی

you plead the fifth, to plead the fifth, it's from the fifth amendment in the United States

پنجمین را مطرح می‌کنید، برای ادعای پنجمین، این از متمم پنجم در ایالات

of America. We have adopted it in Canada. People understand what it means. To plead

متحده آمریکا است. ما آن را در کانادا پذیرفته ایم. مردم معنی آن را می فهمند. برای ادعای

the fifth means, I cannot speak about what has happened, it's usually a criminal activity,

وسیله پنجم، نمی توانم در مورد آنچه اتفاق افتاده صحبت کنم، معمولاً این یک فعالیت مجرمانه است،

because I may have been involved. To be exact, the American vernacular, what it means is

زیرا ممکن است من در آن نقش داشته باشم. به طور دقیق ، به زبان عامیانه آمریکایی، معنای آن

this. I cannot incriminate, I cannot self-incriminate myself for the crime of which we are speaking.

این است. من نمی توانم خود را به جرمی که از آن صحبت می کنیم، متهم کنم، نمی توانم خود را متهم کنم.

Common English, dude, I had something to do with it, I don't want to go to jail, so I'm

انگلیسی متداول رفیق، من یه کاری داشتم، نمیخوام برم زندان، پس

not talking. When you plead the fifth, it means, I don't want to speak because I know

حرف نمیزنم. وقتی شما پنجمین را مطرح می کنید، به این معنی است که من نمی خواهم صحبت کنم، زیرا می دانم

what happened or I was part of what happened. So, if I say something, you will send me to

چه اتفاقی افتاده است یا من بخشی از آن اتفاق بودم. پس اگر چیزی بگویم مرا هم می

jail as well. Now, that's formally, but you can plead the fifth and not be a criminal.

فرستید زندان. اکنون، این به طور رسمی است، اما شما می توانید پنجمین مورد را ادعا کنید و جنایتکار نباشید.

You come home late at night, your girlfriend or a guy walks up to you and goes, "You smell

شب دیر به خانه می آیی، دوست دخترت یا پسری به سمتت می آید و می گوید:

like a woman. Where have you been?" Now, you know you've been to a strip club. You know

بوی زن داری کجا بودی؟ حالا، می دانید که به یک باشگاه استریپ استریپ رفته اید. میدونی

that doesn't make her happy. So, you say, because you love her and you don't want to

که این اونو خوشحال نمیکنه بنابراین، شما می گویید، چون او را دوست دارید و نمی خواهید

lie to her, you say, "Baby, I plead the fifth." Here's another one, in case you're a really

به او دروغ بگویید، می گویید: "عزیزم، من پنجمی را التماس می کنم." اینم یکی دیگه، در صورتی که واقعا

good person. There are cookies in your house. Your mother has made lots of cookies. You're

آدم خوبی هستید. در خانه شما شیرینی وجود دارد. مادرت کلوچه های زیادی درست کرده است.

the only other person in the house. Your mother goes out and comes back. All the cookies are

شما تنها فرد دیگری در خانه هستید. مادرت می رود بیرون و برمی گردد. تمام کوکی ها

gone. You have cookie crumbs all over your mouth. Crumbs are little pieces. A crumb is

از بین رفته اند. شما خرده های کلوچه در سراسر دهان خود دارید . خرده ها تکه های کوچکی هستند. خرده نان

a smaller part of a larger part. So, you have crumbs all over your mouth of cookies. Your

قسمت کوچکتر از یک قسمت بزرگتر است. بنابراین، شما در سراسر دهان خود خرده های شیرینی دارید.

mother goes, "Ezekiel, did you eat those cookies?" You go, "No, I plead the fifth.

مادرت می گوید، حزقیال، آن کلوچه ها را خوردی؟ تو برو، نه، پنجمین را التماس می کنم، می

Can I have some milk?" You say, "I may have eaten them, but I'm not going to tell you

توانم کمی شیر بخورم؟ شما می گویید: "ممکن است آنها را خورده باشم، اما این را به شما

that because I'm in trouble." So, we've done five, well, not idioms, I guess idioms we

نمی گویم زیرا در مشکل هستم." بنابراین، ما پنج، خوب، نه اصطلاحات را انجام دادیم، حدس می‌زنم اصطلاحاتی را که

could say, they're idioms, but more ideas about criminality. Criminality, look, a nice

می‌توانیم بگوییم، اصطلاحات هستند، اما ایده‌های بیشتری در مورد جرم و جنایت. جنایت، نگاه،

long word for safe. Criminal activity. Okay? Mugs. Remember this one in case it ever happens

کلمه طولانی خوب برای امن. فعالیت های جنایی. باشه؟ لیوان. این یکی را در صورتی که

to you? Because you can get mugs in your own country. It just means in North America, if

برای شما اتفاق بیفتد به خاطر می آورید؟ زیرا می توانید در کشور خود لیوان تهیه کنید . این فقط به این معنی است که در آمریکای شمالی، اگر

someone says, "I was mugged this morning," somebody literally came up with a weapon,

کسی بگوید "امروز صبح مرا دزدیدند"، یک نفر به معنای واقعی کلمه اسلحه ای به دست آورد

put it against them, and they said, "Okay, I'll give you the money. Okay, okay, okay,

، آن را علیه او گذاشت و آنها گفت: " باشه، من پول را به شما می دهم. ، باشه ،

okay, okay." Alright? It means personally attacked. You could see or the person was

باشه ، باشه." بسيار خوب؟ یعنی شخصا مورد حمله قرار گرفت. می توانستید ببینید یا آن شخص در

near you. Blow someone away. Shoot them, kill them, blow them away with your gun. Plead

نزدیکی شما بود. کسی را منفجر کن به آنها شلیک کنید، آنها را بکشید ، آنها را با تفنگ خود منفجر کنید.

the fifth. "I'm not talking. Get me a lawyer. I'm not going to jail for this because I know

خواهش پنجمین. "من صحبت نمی کنم. برای من وکیل بگیرید. من به خاطر این موضوع زندانی نمی شوم زیرا می

I had something to do with it." Carjacks. You're driving, somebody comes and gets your

دانم که کاری با آن داشتم." ماشین جک. شما در حال رانندگی هستید، یکی می آید و

car from you and takes it from you while you're driving, you're being carjacked. And hold

ماشین شما را از شما می گیرد و در حین رانندگی آن را از شما می گیرد ، شما را به سرقت می برند. و hold

up usually means robbery. Somebody's robbing a business, usually a bank, there's a hold

up معمولا به معنای دزدی است. کسی در حال دزدی از یک کسب و کار، معمولاً یک بانک

up. Cool? Great. Well, what's really criminal is, "I've got to go. I'm tired. I've had

است. سرد؟ عالی. خوب، آنچه واقعاً جرم است این است که "باید بروم. خسته هستم.

like an hour's sleep today." Working on lessons for you, the people that I love. Okay? And

امروز یک ساعت خوابیده ام." برای شما، افرادی که دوستشان دارم، روی درس ها کار می کنم. باشه؟ و

it's just criminal that I can't stay here longer and give you more of what you deserve.

این جنایت است که من نمی توانم بیشتر اینجا بمانم و آنچه را که لیاقتش را دارید بیشتر به شما بدهم.

But I know what I can do to help you because I, Nixon, "I'm not a criminal. I'm not

اما من می دانم که برای کمک به شما چه کاری می توانم انجام دهم زیرا من، نیکسون، "من یک جنایتکار نیستم. من

a crook." I will help you out and send you someplace where you can learn more. Okay?

کلاهبردار نیستم." من به شما کمک خواهم کرد و شما را جایی می فرستم که بتوانید بیشتر بیاموزید. باشه؟

It will blow you away. In this case, and I'm going to explain this one because I know many

شما را حیرت زده خواهد کرد. در این مورد، و من قصد دارم این مورد را توضیح دهم، زیرا می‌دانم که بسیاری

of you will say, "Blow away don't mean to kill. Blow away mean to make you excited and

از شما خواهید گفت: "Blow away به معنای کشتن نیست. Blow away به معنای هیجان زده کردن شماست و

really change your mind." It's like, you're right. By the way, that's another imitation

واقعاً نظر شما را تغییر می دهد." مثل اینکه حق با شماست در ضمن، این هم

of a guy who had a TV commercial in Canada. It was great. "You got me rich. Rich beyond

تقلید دیگری از پسری است که در کانادا تبلیغ تلویزیونی داشت. عالی بود. "تو مرا ثروتمند کردی. ثروتمندی فراتر

your wildest dreams. Look at these girls. They belong to me." I love TV. Anyway, to

از وحشیانه ترین رویاهایت. به این دخترها نگاه کن. آنها متعلق به من هستند." من عاشق تلویزیون هستم. به هر حال،

blow away, a secondary meaning means if something blows you away, it means it's so incredible,

دمیدن، معنای ثانویه یعنی اگر چیزی تو را با خود برد، یعنی آنقدر باورنکردنی است

it's like the wind blows you away. "It blew my mind, man." Okay? But in criminal talk

، مثل این است که باد تو را با خود می برد. "این ذهن من را منفجر کرد ، مرد." باشه؟ اما در بحث جنایی

is to kill. I'm going to blow you away by sending you to a place where the learning

کشتن است. من شما را با فرستادن شما به مکانی که در آن

is free. No criminal activity. Go to www.engvid.com where you can find, it's just criminal and

یادگیری رایگان است، منفجر خواهم کرد. بدون فعالیت مجرمانه به www.engvid.com بروید، جایی که می توانید پیدا کنید، این فقط جنایی

other lessons and quizzes to help you improve your English. Now I feel like one of those

و درس ها و آزمون های دیگر است که به شما کمک می کند زبان انگلیسی خود را بهبود ببخشید. حالا احساس می کنم یکی از آن

guys on the TV shows. If you see this worm trying to educate you, turn him in. Better

بچه هایی هستم که در برنامه های تلویزیونی حضور دارند. اگر این کرم را دیدید که سعی دارد شما را آموزش دهد، او را تحویل دهید. بهتر

yet, tune in. Goodbye. I'm James for www.engvid.com.

است وارد شوید. من جیمز برای www.engvid.com هستم.