Learn the many uses of "SOME" in English

Well, that is some wine for $1,000.

خب، این مقداری شراب به قیمت 1000 دلار است.

I don't kind of have that - I don't have something like that to pay for it.

من اصلاً آن را ندارم - من چنین چیزی ندارم که برای آن هزینه کنم.

Hey, E, you were reading my mind.

هی، ای، داشتی ذهن من را می خواندی.

Hi, James from engVid.

سلام، جیمز از engVid.

Today I'd like to work on the word "some".

امروز می خواهم روی کلمه "بعضی" کار کنم.

A simple enough word, but like many things that seem simple, to actually explain it properly

یک کلمه به اندازه کافی ساده، اما مانند بسیاری از چیزهایی که ساده به نظر می رسند، در واقع توضیح درست

is not easy.

آن آسان نیست.

So, we're going to take the time today and we're going to go through this word.

بنابراین، امروز وقت می گذاریم و این کلمه را مرور می کنیم.

Now, why are we doing "some"?

حالا چرا داریم «بعضی» می کنیم؟

Well, "some" is used in English as a determiner, but it's also used as a pronoun, an adjective,

خوب، "some" در انگلیسی به عنوان یک تعیین کننده استفاده می شود، اما به عنوان ضمیر، صفت و قید نیز استفاده می شود

and an adverb, and that's what I meant by it's not quite easy, so you'll see it in sentences

، و منظور من از آن کاملا آسان نیست، بنابراین شما آن را در جملات خواهید دید

and you'll think, "Well, what's it doing there?"

و شما" فکر می کنم، "خب، آنجا چه کار می کند؟"

The other thing is we can take the word "some" and add it to words to make the words more

نکته دیگر این است که می‌توانیم کلمه «بعضی» را بگیریم و به کلمات اضافه کنیم تا کلمات

formal or we can make it much more casual, right?

رسمی‌تر شوند یا می‌توانیم آن را خیلی معمولی‌تر کنیم، درست است؟

So, we can go from business English to bar English just by using the word "some".

بنابراین، فقط با استفاده از کلمه "some" می‌توانیم از انگلیسی تجاری به زبان انگلیسی برسیم.

That's kind of cool, so I thought it would be really good that we took the time to go

این خیلی خوب است، بنابراین فکر کردم خیلی خوب است که ما برای بررسی آن وقت بگذاریم

over it, and E agrees with me because he wants to be - he's going to help me out here, right?

، و E با من موافق است زیرا او می خواهد - او اینجا به من کمک می کند، درست است؟

Anyway, before this lesson gets tiresome, just started on it, why don't we go to the

به هر حال، قبل از اینکه این درس خسته کننده شود، تازه آن را شروع کرده اید، چرا به

board, check out how "some" is used.

تابلو نرویم، بررسی کنید که چگونه از "بعضی" استفاده می شود.

We can talk about how - where you shouldn't get confused by it, because there's another

ما می توانیم در مورد چگونگی صحبت کنیم - جایی که شما نباید با آن گیج شوید، زیرا

word that's similar to it, and we'll break into the four parts and give you examples.

کلمه دیگری مشابه آن وجود دارد و ما به چهار قسمت تقسیم می کنیم و برای شما مثال می زنیم.

Don't forget we always do our quiz, so make sure you stay to the very end, okay?

فراموش نکنید که ما همیشه امتحان خود را انجام می‌دهیم، پس مطمئن شوید که تا آخر کار می‌مانید، باشه؟

Anyway, let's go to the board and get started.

به هر حال بیایید به هیئت مدیره برویم و شروع کنیم.

So, "some", it's an unspecified amount.

بنابراین، "بعضی" ، مقدار نامشخصی است.

This is a nice fancy word for meaning "we don't know", but it's not specific, remember?

این یک کلمه فانتزی زیبا برای معنای "ما نمی دانیم" است، اما مشخص نیست، یادتان هست؟

If you've heard the word "specific", "specific" means something like one or two or this rag,

اگر کلمه "خاص" را شنیده اید، "مشخص" به معنای چیزی شبیه به یک یا دو یا این پارچه،

this bracelet.

این دستبند است.

It's very, very specific.

خیلی خیلی خاصه

When it's not, it's an approximate, right?

وقتی اینطور نیست ، تقریبی است، درست است؟

So, "some" is an unspecified amount, so we don't know really what the number or the size

بنابراین، "بعضی" مقدار نامشخصی است، بنابراین ما واقعاً نمی دانیم تعداد یا اندازه

is.

آن چیست.

We do know something about "some", though.

با این حال، ما چیزی در مورد "بعضی" می دانیم .

We know it's more than one or two, but it's less than many.

ما می دانیم که بیش از یک یا دو است، اما از بسیاری کمتر است.

An example, if I say, "Can you give me some money?", I'm doubting you guys are going to

به عنوان مثال، اگر من بگویم، "می توانید مقداری پول به من بدهید ؟"، من شک دارم که شما بچه ها

give me a million dollars.

یک میلیون دلار به من بدهید.

You might give me a dollar or two, you might give me five.

ممکن است یک یا دو دلار به من بدهید، ممکن است پنج دلار به من بدهید.

Probably more than a dollar or two, because I said give me some money, right?

احتمالاً بیشتر از یک یا دو دلار، چون گفتم مقداری پول به من بدهید، درست است؟

You might give me five, six, maybe three, four, but you're not going to give me a million.

شما ممکن است به من پنج، شش، شاید سه، چهار بدهید، اما قرار نیست یک میلیون به من بدهید.

And that's how we know "some" falls into that ballpark or that area there, that grey area.

و اینگونه است که می دانیم "بعضی" در آن محوطه توپ یا آن منطقه آنجا، آن منطقه خاکستری می افتد.

Now, we don't want to confuse "some" with its homonym "sum", S-U-M.

حال، ما نمی خواهیم «بعضی» را با همنام «جمع»، S-U-M اشتباه بگیریم.

This has two particular meanings, which is different than the unspecified meaning of

این دو معنای خاص دارد که با معنای نامشخص

this "some".

این «بعضی» متفاوت است.

So, let's get through it quickly.

بنابراین، اجازه دهید به سرعت از آن عبور کنیم.

They sound the same, right?

صدای آنها یکسان است، درست است؟

But what's the difference?

اما چه فرقی دارد؟

When you see this word here, it means a particular amount of money.

وقتی این کلمه را اینجا می بینید به معنای مقدار خاصی پول است.

And that means it could be a large sum or a small sum, and you'll hear people say it

و این بدان معنی است که می تواند مبلغ زیادی یا مبلغ کمی باشد، و شما خواهید شنید که مردم آن را اینطور

like that.

می گویند.

And if it's a large sum, it means a lot of money.

و اگر مبلغ زیادی باشد به معنای پول زیاد است.

It's not being specified, so it's kind of similar in that case, but we are talking about

مشخص نشده است، بنابراین در آن مورد به نوعی شبیه است، اما ما به طور خاص در مورد پول صحبت می کنیم

money specifically.

.

That's what makes it specific.

این چیزی است که آن را خاص می کند.

So, a large sum would be a lot of money, and a small sum would be a small amount of money.

بنابراین، یک مبلغ زیاد، پول زیادی خواهد بود، و یک مبلغ کوچک، مقدار کمی پول خواهد بود.

Cool?

سرد؟

All right.

خیلی خوب.

So, if you say he asked a large sum for a bottle of water, that means he asked for a

بنابراین، اگر بگویید او مبلغ زیادی برای یک بطری آب خواسته است، به این معنی است که او

lot of money for this water.

برای این آب پول زیادی خواسته است.

Or the house was a small sum, it wasn't very much, not a lot of money.

یا خانه مبلغ ناچیزی بود، نه خیلی زیاد، نه پول زیادی.

The second meaning for this sum is the total result of adding items or numbers.

معنی دوم برای این مجموع نتیجه کل جمع اقلام یا اعداد است.

You'll primarily find this word here in mathematics when you add two numbers together, when you

وقتی دو عدد را با هم جمع کنید،

have that plus sign, and you say two plus two, the sum is four.

وقتی آن علامت مثبت را دارید و می گویید دو بعلاوه دو، مجموع آن چهار می شود، این کلمه را در اینجا در ریاضیات پیدا خواهید کرد.

Double P sign.

دو علامت P

Okay?

باشه؟

But anyway, so that's the sum when we put things together.

اما به هر حال، پس این مجموع زمانی است که ما چیزها را کنار هم می گذاریم.

You can also have a sum as any item, any two items, right?

شما همچنین می توانید یک مجموع به عنوان هر آیتم، هر دو مورد داشته باشید، درست است؟

The sum of a man is not his parts, meaning when you take all the things together, there

مجموع یک مرد اجزای او نیست، به این معنی که وقتی همه چیزها را با هم جمع کنید،

could be more to that man than just the sum of his parts, all the parts added together.

ممکن است چیزی بیشتر از مجموع اجزای او باشد، همه اجزا با هم جمع شوند.

And that's when we take items, because it doesn't have to be just numbers.

و این زمانی است که ما آیتم ها را می گیریم، زیرا لازم نیست فقط اعداد باشند.

For instance, the sum of your skills doesn't equal who you are as a person.

به عنوان مثال، مجموع مهارت‌های شما با شخصیت شما برابری نمی‌کند.

That's a big philosophical statement for saying just because you can run, read, jump, play

این یک جمله فلسفی بزرگ است برای اینکه بگوییم فقط به این دلیل که می‌توانید بدوید، بخوانید، بپرید، بیسبال بازی کنید

baseball, that's still not who you are, you're bigger than that, that sum, the addition of

، هنوز آن چیزی که هستید نیستید، شما بزرگ‌تر از آن هستید، این مجموع، اضافه

the parts.

کردن قطعات.

Cool?

سرد؟

All right.

خیلی خوب.

So, now that we've got this one out of the way, but you've learned a second word, you're

بنابراین، حالا که این یکی را از سر راه برداشته ایم ، اما شما یک کلمه دوم را یاد گرفته اید،

welcome, let's go back to sum, and we'll talk about how sum is this simple, yet, I'd like

خوش آمدید، بیایید به جمع برگردیم، و در مورد اینکه جمع چقدر به این سادگی است، صحبت خواهیم کرد، اما، من می

to say simple elegance, but it's got so much complexity to it.

خواهم بگویم ظرافت ساده، اما پیچیدگی زیادی دارد.

And we'll look at how sum can be used as a pronoun, an adverb, adjective, and a determiner.

و خواهیم دید که چگونه می توان از sum به عنوان ضمیر، قید، صفت و تعیین کننده استفاده کرد.

So, the first one we're going to look at is sum as a pronoun.

بنابراین، اولین موردی که می خواهیم به آن نگاه کنیم، جمع به عنوان ضمیر است.

As you see in this sentence, we have, "Some have left already."

همانطور که در این جمله می بینید، "بعضی قبلاً رفته اند" داریم.

Well, we could have said, "They have left already."

خوب، می‌توانستیم بگوییم: «آنها قبلاً رفته‌اند».

So, remember how I said it can replace words?

بنابراین، یادتان هست که چگونه گفتم می تواند جایگزین کلمات شود؟

And if I didn't mention it at the beginning, sum can actually replace another word.

و اگر در ابتدا به آن اشاره نکردم، sum در واقع می تواند جایگزین کلمه دیگری شود.

And this is how we do it with pronouns.

و این کار را با ضمایر انجام می دهیم.

Instead of, "They have left already", we say, "Some have left".

به جای «آنها قبلاً رفته اند» می گوییم «بعضی رفته اند».

Now, how many have left?

حالا چند نفر مانده اند؟

Let's go back to the board, an unspecified amount.

بیایید به تابلو برگردیم، مقدار نامشخصی.

So, we don't know if it's three, four, five, or six, but some have left.

بنابراین، ما نمی دانیم که آیا آن سه، چهار ، پنج یا شش است، اما برخی ترک کرده اند.

Okay?

باشه؟

So, they left the party already.

بنابراین، آنها قبلاً حزب را ترک کردند.

Some have left the party already, an example.

برخی از حزب را ترک کرده اند، یک نمونه.

As a determiner, a determiner tells us what we're talking about.

به عنوان یک تعیین کننده، یک تعیین کننده به ما می گوید که در مورد چه چیزی صحبت می کنیم.

It determines the object we're talking about.

شیئی که در مورد آن صحبت می کنیم را تعیین می کند.

And you know "the" or "the", "an" or "a" are also determiners, right?

و می دانید که "the" یا "the"، "an" یا "a" نیز تعیین کننده هستند، درست است؟

So, this falls in that category.

بنابراین، این در آن دسته قرار می گیرد.

So, when I say, "Please bring some chairs", this is where it's determining how many chairs.

بنابراین، وقتی می‌گویم «لطفاً چند صندلی بیاورید»، این جایی است که تعداد صندلی‌ها تعیین می‌شود.

Now, once again, I'm going to go back to the top of the board, I'm going to ask you a question.

حالا یک بار دیگر به بالای صفحه برمی گردم، یک سوال از شما می پرسم.

How many chairs should you bring?

چند صندلی باید همراه داشته باشید؟

30?

30؟

50?

50؟

100?

100؟

That would be many chairs.

این می تواند تعداد زیادی صندلی باشد.

Bring some.

مقداری بیاور

Maybe I'm having some friends for dinner, and I've got a small house, or maybe a medium

شاید من برای شام چند دوست دارم و یک خانه کوچک یا شاید یک خانه متوسط ​​دارم

house.

.

Probably want three, four, five chairs, so bring me some chairs, please.

احتمالاً سه، چهار، پنج صندلی می خواهید ، لطفاً چند صندلی برای من بیاورید.

Cool?

سرد؟

All right.

خیلی خوب.

We've determined that number being less than many, but more than one or two by "some chairs".

ما تعیین کرده‌ایم که این تعداد کمتر از تعداد زیادی است، اما توسط «بعضی صندلی‌ها» بیش از یک یا دو نفر است.

It's not modifying the chairs, it's not saying this is a "some chair".

این به معنای اصلاح صندلی ها نیست، نمی گوید این یک "چند صندلی" است.

I wouldn't know what that meant in English, but I know I need a number of chairs, but

نمی‌دانم به انگلیسی به چه معناست، اما می‌دانم که به تعدادی صندلی نیاز دارم، اما

not too many.

نه بیش از حد.

Next, we can use "some" as an adverb.

بعد، می توانیم از "some" به عنوان قید استفاده کنیم.

What do you mean an adverb?

منظورت از قید چیه؟

To modify how a verb is being utilized or used.

برای تغییر نحوه استفاده یا استفاده از یک فعل.

In this case, we say the sentence, "He had grown some since last year."

در این صورت جمله «از پارسال کمی رشد کرده بود» را می گوییم.

Well, your boy, your son was about this tall, but now he's taller.

خوب، پسرت، پسرت تقریباً این قد بلند بود، اما حالا قدش بلندتر شده است.

He's grown some.

او کمی بزرگ شده است.

He's changed in height.

قدش عوض شده

Growing is what things do, biological things, you know, people and plants, animals, they

رشد چیزی است که چیزها انجام می دهند، چیزهای بیولوژیکی، می دانید، مردم و گیاهان، حیوانات، آنها

grow.

رشد می کنند.

So, he has grown some, and I'm saying there's been a change in the growth.

بنابراین، او مقداری رشد کرده است، و من می گویم که تغییری در رشد صورت گرفته است.

Unspecified, once again, because I'm not saying he has grown - okay, depends where you're

نامشخص، یک بار دیگر، زیرا من نمی گویم او بزرگ شده است - بسیار خوب، بستگی دارد کجا

watching.

تماشا می کنید.

Okay.

باشه.

If you're in North America, he could have grown two feet.

اگر شما در آمریکای شمالی هستید، او می توانست دو پا رشد کند.

If you're in - if you're in Europe, Asia, he has grown, I don't know what two feet would

اگر در اروپا هستید، آسیا، او رشد کرده است، نمی دانم دو پا چقدر می

be, 25 centimeters.

شود، 25 سانتی متر.

You figure it out.

شما آن را دریابید.

No, that would be like 10 inches.

نه، این حدود 10 اینچ خواهد بود.

Yeah, okay.

آره باشه

A foot, whatever.

یک پا، هر چه باشد.

But you get the point.

اما نکته را متوجه شدید.

There's been a change, unspecified, so the person isn't saying specifically he has grown

تغییری وجود دارد، نامشخص، بنابراین فرد به طور خاص نمی گوید که

75 centimeters in one year.

در یک سال 75 سانتی متر رشد کرده است.

He's grown some, an approximate amount.

او مقداری رشد کرده است، یک مقدار تقریبی.

And finally, we can use it as an adjective, right?

و در نهایت، ما می توانیم آن را به عنوان یک صفت استفاده کنیم، درست است؟

And here's one of my favorite - let me read it first, and I'll explain why it's one of

و این یکی از مورد علاقه من است - اجازه دهید ابتدا آن را بخوانم، و توضیح خواهم داد که چرا یکی از

my favorite lines in literature.

خطوط مورد علاقه من در ادبیات است.

All animals are equal, but some animals are more equal than other animals.

همه حیوانات برابرند، اما برخی از حیوانات از حیوانات دیگر برابرترند.

So, in this case, we're modifying animals, some animals, we're not just talking about

بنابراین، در این مورد، ما حیوانات را اصلاح می کنیم، برخی از حیوانات، ما فقط در

a number of animals, we're saying a specific group of animals, but that group hasn't been

مورد تعدادی از حیوانات صحبت نمی کنیم، ما می گوییم یک گروه خاص از حیوانات، اما آن گروه چه چیزی نبوده است

what?

؟

It's unspecified.

نامشخص است

So, which animals are there?

بنابراین، کدام حیوانات آنجا هستند؟

Now, this line is a great line because it comes from a book called Animal Farm.

اکنون، این خط یک خط عالی است زیرا از کتابی به نام مزرعه حیوانات آمده است.

And if you want to enhance your reading skills, I would suggest you pick it up.

و اگر می خواهید مهارت های خواندن خود را تقویت کنید ، پیشنهاد می کنم آن را انتخاب کنید.

It's by George Orwell.

این اثر جورج اورول است.

It's very timely.

خیلی به موقع است

He wrote it way back, I can't remember if it was after World War I or World War II,

او آن را خیلی قبل نوشت، من یادم نمی‌آید بعد از جنگ جهانی اول بود یا جنگ جهانی دوم،

and he was talking about, I guess it was communism, and how communism at that time, so if you

و او در مورد آن صحبت می‌کرد، حدس می‌زنم کمونیسم بود، و چگونه کمونیسم در آن زمان، پس اگر

live in a state, a communist state, I'm not putting it down, this is Orwell's work, but

در یک ایالت زندگی می‌کنید، یک دولت کمونیستی، من آن را زمین نمی گذارم ، این کار اورول است، اما

he was talking about how sometimes communism can lead to having, first, all people are

او در مورد این صحبت می کرد که چگونه گاهی اوقات کمونیسم می تواند منجر به این شود که اولاً همه مردم

equal, but then having a separation where some people get to be a little bit better

با هم برابر باشند، اما بعد از آن جدایی ایجاد شود که در آن برخی افراد کمی کوچک شوند. کمی بهتر

than the others, which is kind of against the idea of communism.

از بقیه است که به نوعی مخالف ایده کمونیسم است.

So, it was his critique about communism.

بنابراین، این انتقاد او از کمونیسم بود.

So, this is a great line because he says, it starts off with, "Comrade, all animals

بنابراین، این یک جمله عالی است زیرا او می گوید، با این جمله شروع می شود: "رفیق، همه حیوانات

are equal, but some animals are a little bit more equal, you know what I'm saying?"

برابرند، اما برخی از حیوانات کمی برابرتر هستند، می دانید من چه می گویم؟"

Right?

درست؟

So, of course that's not being equal, and that was the whole point of that particular

بنابراین، مسلماً این مساوی نیست، و این تمام نکته آن

line.

خط خاص بود.

So, George Orwell, Animal Farm.

بنابراین، جورج اورول، مزرعه حیوانات.

Pick it up.

آن را بردارید.

It's great, especially if you want to get better at understanding our idioms, our cultural

این عالی است، به خصوص اگر می خواهید در درک اصطلاحات ما، ارجاعات فرهنگی ما بهتر شوید

references.

.

You say that to a Canadian American, a British person, they're like, "Oh, yeah, yeah, I get

شما این را به یک آمریکایی کانادایی، یک فرد بریتانیایی می گویید، "اوه، بله، بله،

it right away."

فورا متوجه شدم."

Okay?

باشه؟

So, it will help you deepen your English understanding while you are getting to know about us.

بنابراین، این به شما کمک می کند تا درک زبان انگلیسی خود را در حین آشنایی با ما عمیق تر کنید.

Cool.

سرد.

So, now I've broken down "some" in its four parts.

بنابراین، اکنون من "بعضی" را در چهار قسمت آن تقسیم کرده ام.

We talked about something that would be not exactly the same because it's a homophone,

ما در مورد چیزی صحبت کردیم که دقیقاً یکسان نیست، زیرا یک همفون است،

and we have to do something interesting.

و باید کار جالبی انجام دهیم.

Notice I said "something", right?

توجه کنید که گفتم "چیزی"، درست است؟

Unspecified.

نامشخص

Ooh, don't you just love it?

اوه، آیا شما آن را دوست ندارید؟

As I said, this word is found - we use it in so - oh, jeez, here I go, go - so many

همانطور که گفتم، این کلمه یافت می‌شود - ما آن را به این صورت استفاده می‌کنیم - اوه، جیز، اینجا می‌روم، برو - خیلی

different ways, you know, yeah, we use it in so many different ways, it's actually kind

راه‌های مختلف، می‌دانی، آره، ما آن را به روش‌های مختلف به کار می‌بریم، در واقع

of fun.

نوعی سرگرم کننده است.

So, let's go to the second part where we're going to do the quiz.

بنابراین، اجازه دهید به قسمت دوم که در آن مسابقه را انجام می دهیم، برویم.

I'll introduce you to a way to make "some" a little bit more formal, and throw in a little

من روشی را به شما معرفی می کنم که «بعضی» را کمی رسمی تر کنید، و

bit of vocab that you can use at your next party or business meeting, right?

کمی لغات را به کار ببرید که می توانید در مهمانی یا جلسه کاری بعدی خود استفاده کنید، درست است؟

Yeah.

آره

Let's go to the board and do the quiz.

بیایید به تابلو برویم و مسابقه را انجام دهیم.

[Snaps fingers]

[انگشتان را به هم می زند]

And we're back.

و ما برگشتیم.

Now, I had made an unspecified mistake on the first board.

حالا روی تابلوی اول اشتباه نامشخصی کرده بودم.

Did you catch it?

گرفتی؟

Did you see what I forgot to do?

دیدی یادم رفت چیکار کنم؟

Or were you unspecified?

یا نامشخص بودید؟

[Laughs]

[می خندد]

Let's go to the board.

بیا برویم سر هیئت.

Yeah, on the first board I forgot to put the "i" in there, so yeah, I'm human, I make mistakes.

آره، در اولین تابلو فراموش کردم "i" را در آنجا بگذارم، پس بله، من انسان هستم، اشتباه می کنم.

But let's go to the board because we want you not to make mistakes, and we're going

اما بیایید سراغ تابلو برویم زیرا می‌خواهیم شما اشتباه نکنید، و

to do our quick quiz with a bit of a bonus, and of course, the homework, yeah?

ما مسابقه سریع خود را با کمی امتیاز انجام می‌دهیم، و البته تکالیف، بله؟

All right, so I want you to put "some" in the correct place in the sentence, so in these

خیلی خب، پس من از شما می خواهم "بعضی" را در جای درست جمله قرار دهید، بنابراین در این

four or five sentences - five sentences, that's interesting - "some" can replace - remember

چهار یا پنج جمله - پنج جمله، جالب است - "بعضی" می توانند جایگزین شوند - به یاد داشته باشید

we talked about "some" can replace words as well as modify - in that case, we can put

که ما در مورد "بعضی" صحبت کردیم که می توانند جایگزین کلمات شوند. و همچنین اصلاح - در این صورت، ما می‌توانیم

"some" in these sentences, and I want you to figure out where it would be, okay?

«بعضی» را در این جملات قرار دهیم، و می‌خواهم بفهمی کجاست، خوب؟

And then I want you to tell me - oh, because this is the way it rolls around here - what

و سپس از شما می خواهم به من بگویید - اوه، زیرا این روشی است که اینجا می چرخد ​​- چه

kind of modification was it, because I said not only can you replace a word, it could

نوع اصلاحی بود، زیرا گفتم نه تنها می توانید یک کلمه را جایگزین کنید، بلکه می توان آن را

be modified, so it's not just a determiner, right?

اصلاح کرد، بنابراین فقط یک تعیین کننده نیست ، درست؟

It could be an adjective, and a pronoun, and finally a - well, adjective, adverb, pronoun,

این می تواند یک صفت، و یک ضمیر، و در نهایت یک - خوب، صفت، قید، ضمیر،

and determiner, all four.

و تعیین کننده، هر چهار.

All right, cool.

باشه، باحال

So, let's take a look at the first sentence.

بنابراین، بیایید نگاهی به جمله اول بیندازیم.

And by the way, they were on the first board, even though I made an unspecified mistake.

و اتفاقاً آنها در تابلوی اول بودند، با وجود اینکه من یک اشتباه نامشخص کردم.

[Laughs]

[می خندد]

So, we did it, and if you understood it, this should be a piece of cake, like, really easy

بنابراین، ما این کار را انجام دادیم، و اگر متوجه شدید، این باید یک تکه کیک باشد، مثلاً برای شما واقعاً آسان است

for you.

.

If you're having a problem, go back, listen to what the lesson was, okay, then come back

اگر مشکلی دارید، برگردید، به آنچه درسی بود گوش دهید، خوب، سپس به اینجا برگرد

here.

.

But let's go to the board for now.

اما فعلا به هیئت مدیره برویم.

Number one, "He had grown a moderate amount since I last saw him."

شماره یک، "او از آخرین باری که او را دیدم به میزان متوسطی رشد کرده بود."

What is that?

اون چیه؟

Mm-hmm.

مممم

Well, let's get an earmark it.

خوب، بیایید آن را اختصاص دهیم.

What part do we have to change?

چه بخشی را باید تغییر دهیم؟

Well, "He had grown", here, "a moderate amount", and remember we said when we use it in the

خوب، "او رشد کرده بود"، اینجا، "مقدار متوسط"، و یادتان باشد گفتیم وقتی از آن به

what kind of way?

چه شکلی استفاده می کنیم؟

The adverb way, we use it as an adverb.

روش قید، ما از آن به عنوان قید استفاده می کنیم.

How did he grow?

او چگونه رشد کرد؟

He had grown some.

کمی بزرگ شده بود.

In this case, it means a moderate amount, not being determined.

در این صورت، به معنای مقدار متوسط ​​است، تعیین نشده است.

I think I was talking about, you know, two feet, or 25 centimeters, or something like

فکر می کنم داشتم در مورد دو فوت یا 25 سانتی متر یا چیزی شبیه به

that.

آن صحبت می کردم.

That was that one there.

اون اونجا بود

Let's look at the second one.

بیایید به مورد دوم نگاه کنیم.

"I made an unspecified amount of money."

"من مقدار نامشخصی پول درآوردم."

What would that be?

آن چه خواهد بود؟

Look at this, we're going to go like, "I made", whoa, whoa, whoa, look at that.

به این نگاه کن، ما می‌خواهیم مانند «من ساخته‌ام» برویم، وای، اوه، اوه، به آن نگاه کن.

We can get rid of all of that, and we can just say "some", right?

ما می توانیم از شر همه اینها خلاص شویم، و فقط می توانیم بگوییم "بعضی"، درست است؟

And what would that be, "some"?

و این چه خواهد بود، "بعضی"؟

It would be a determiner, right?

این یک تعیین کننده خواهد بود، درست است؟

So in this case, determiner, how much money?

بنابراین در این مورد، تعیین کننده، چقدر پول؟

Some money, right?

مقداری پول، درست است؟

What else can we replace here for the third one?

چه چیز دیگری را می توانیم در اینجا برای سومی جایگزین کنیم؟

"All animals are equal, but a few animals are more equal than the other animals."

"همه حیوانات برابرند، اما تعداد کمی از حیوانات برابرتر از حیوانات دیگر هستند."

That was my George Orwell quote that I told you I really love, one of my favorite quotes.

این جمله جورج اورول من بود که به شما گفتم واقعا دوستش دارم، یکی از جملات مورد علاقه من.

So what would we be talking about?

پس در مورد چه چیزی صحبت کنیم؟

That's right, "a few".

درست است، "چند".

And in this case, "a few" is modifying the type of animal, so it would be an - just stop

و در این مورد، «چند» نوع حیوان را تغییر می‌دهد، بنابراین یک صفت - فقط

off the board for a second - an adjective, right?

یک ثانیه از روی تابلو متوقف شوید - یک صفت خواهد بود، درست است؟

So it's a pronoun-adjective, modifying this noun, telling you what kind of animals.

بنابراین یک ضمیر-صفت است که این اسم را تغییر می دهد و به شما می گوید چه نوع حیواناتی.

Some animals, right?

بعضی از حیوانات، درست است؟

Next, "People have been talking behind your back."

بعد، "مردم پشت سر شما صحبت می کنند."

What could that possibly be?

چه چیزی می تواند باشد؟

Now, I know it seems weird, and some people might say, "Well, is that even right?"

حالا، می دانم که عجیب به نظر می رسد، و برخی ممکن است بگویند، "خب، آیا این درست است؟"

And it's like, yeah, it is, because in English you'll hear people say, "Some may say this

و مثل این است که، بله، اینطور است، زیرا در زبان انگلیسی می‌شنوید که مردم می‌گویند، "ممکن است برخی بگویند

is a good idea", and that is referring to people.

این ایده خوبی است" و این به مردم اشاره دارد.

How many people?

چند نفر؟

It doesn't mean all of them, it said "some", so it could be a small group, 10, 15%.

این به معنای همه آنها نیست، می گوید "بعضی"، بنابراین می تواند یک گروه کوچک، 10، 15٪ باشد.

In this case, we go here, we can get rid of this, and we'd use "some" as being used as

در این مورد، ما به اینجا می‌رویم، می‌توانیم از شر آن خلاص شویم و از "some" به

a pronoun.

عنوان ضمیر استفاده می‌کنیم.

It's replacing people.

داره جای مردم رو میگیره

Pretty cool, right?

خیلی باحاله، درسته؟

So let's do number five.

پس بیایید شماره پنج را انجام دهیم.

"You will make your money back and plenty more."

"شما پول خود را پس خواهید گرفت و بسیاری دیگر."

Okay, let me - let's do that one, can you do that one?

باشه، اجازه بده - بیا اون یکی رو انجام بدیم، میتونی اون یکی رو انجام بدی؟

Yeah, some of you are pretty smart, you caught on saying, "Hey dude, I'm no genius here,

آره، بعضی از شما خیلی باهوش هستید، متوجه شدید که می‌گویید: "هی رفیق، من اینجا نابغه نیستم،

but you told us'some', S-U-M was, you know, you add things together, and I added one,

اما تو به ما گفتی"، S-U-M بود، می‌دانی، چیزها را با هم اضافه می‌کنی، و من یکی، دو را اضافه کردم.

two, three, four.

، سه، چهار.

What is this number five?"

این عدد پنج چیست؟"

Well, you notice it says C bonus, so you can't answer this question until we actually look

خوب، متوجه می‌شوید که می‌گوید جایزه C، بنابراین تا زمانی که به بخش پاداش نگاه نکنیم، نمی‌توانید به این سؤال پاسخ دهید

at the bonus section, and we'll come back here.

و ما به اینجا باز خواهیم گشت.

I'm always here to give you a little bit more, I'm going to give you what I promised, plus

من همیشه اینجا هستم تا کمی بیشتر به شما بدهم، آنچه را که قول داده بودم به شما می دهم، به

a little bit more.

علاوه کمی بیشتر.

So, what does this sentence mean?

بنابراین، این جمله به چه معناست؟

Okay?

باشه؟

So let's look at the bonus section, we'll get an understanding of the sentence and what

پس بیایید به بخش پاداش نگاه کنیم، درک درستی از جمله و

we have to replace.

آنچه باید جایگزین کنیم خواهیم داشت.

"And then some".

"و سپس مقداری".

In English, when we say "and then some", we mean a lot, or plenty, right?

در زبان انگلیسی، وقتی می گوییم "و سپس مقداری"، منظورمان زیاد است یا مقدار زیادی، درست است؟

Plenty.

فراوانی.

I'm going to cook you some dinner and then some, I'm going to give you even more than

من قصد دارم برای شما یک شام بپزم و سپس مقداری، حتی بیشتر از

you expect, a lot.

آنچه انتظار دارید به شما می دهم، مقدار زیادی.

Or you're going to make all of your money back and then some, plenty, which means a

یا می خواهید تمام پول خود را پس بگیرید و سپس مقدار زیادی، که به معنای

lot.

بسیار است.

So right here, we can say this, "You will make your money back", and we're going to

بنابراین در اینجا، می‌توانیم این را بگوییم، "شما پول خود را پس خواهید گرفت"، و ما در

get rid of this part here, and "plenty more" is necessary, you can say "and then some".

اینجا از شر این بخش خلاص می‌شویم، و "بسیار دیگر " لازم است، می‌توانید بگویید "و سپس مقداری".

Told you I'd teach you.

بهت گفتم بهت یاد میدم

Okay?

باشه؟

So you can say "and then some" and you're saying a lot more.

بنابراین می توانید بگویید "و سپس مقداری" و خیلی چیزهای بیشتری می گویید.

So you might be saying, "Well, James, well, okay, that's great, because'some' was first

بنابراین ممکن است بگویید، "خب، جیمز، خوب، باشه، عالی است

you taught me was unspecified, so I don't really know, and now you're telling me if

، زیرا "بعضی" ابتدا به من یاد دادی نامشخص است، بنابراین من واقعاً نمی دانم، و اکنون به من می گویید اگر

I say 'and then some', like, you're going to be in trouble, and then some".

بگویم "و" بعد بعضی‌ها، مثلاً به دردسر می‌افتی، و بعد بعضی‌ها».

A lot of trouble, right?

دردسر زیاد، درسته؟

And now you're telling me it means a lot, could it ever mean a little?

و حالا تو به من می گویی که معنی زیادی دارد، آیا ممکن است به معنای کمی باشد؟

You've come to the right place, my friend.

جای درستی اومدی دوست من

I will go to the board and I will show you another meaningful sum, yeah?

من به هیئت می روم و یک مبلغ معنی دار دیگر را به شما نشان می دهم، بله؟

Okay.

باشه.

If we add the word "what after", and we say "somewhat", it can mean a little bit or moderate,

اگر کلمه «چه بعد» را اضافه کنیم و بگوییم «تا حدودی» می تواند به معنای کمی یا متوسط ​​باشد

which means, you know, a small change, medium change.

، یعنی می دانید تغییر کوچک، تغییر متوسط.

This is an adverb.

این یک قید است.

Of course, at the top, it's a phrase, because it's three words, so it's not a word, right?

البته در بالا یک عبارت است، چون سه کلمه است، پس یک کلمه نیست، درست است؟

So that's a phrase, but in this case, we can use it as an adverb to say "somewhat".

بنابراین این یک عبارت است، اما در این مورد، می توانیم آن را به عنوان یک قید برای گفتن "تا حدودی" استفاده کنیم.

He's changed somewhat.

او تا حدودی تغییر کرده است.

He's changed a little, but not a huge change, which is almost the opposite of this one,

او کمی تغییر کرده است، اما نه یک تغییر بزرگ، که تقریباً برعکس این یکی است،

which is he's changed and then some, which is a lot.

یعنی او تغییر کرده است و سپس مقداری، که بسیار است.

So we can go "a lot" or "a little".

بنابراین می توانیم «خیلی» یا «کم» برویم.

And now I'm going to give you something that's - I told you I'd give you, you know, a boardroom

و حالا می‌خواهم چیزی به شما بدهم که این است - به شما گفتم، می‌دانید، یک اتاق هیئت مدیره

or a business type meaning for "some" where we modify a word.

یا یک نوع تجاری به معنای «بعضی» می‌دهم که در آن یک کلمه را تغییر می‌دهیم.

When you're tired, you're out of energy, but when something is tiresome - this is interesting

وقتی خسته هستید، انرژی ندارید، اما وقتی چیزی خسته کننده است - جالب است

- you might be tired because someone is annoying you and taking your energy away, or they're

- ممکن است خسته باشید زیرا کسی شما را آزار می دهد و انرژی شما را از شما می گیرد، یا شما را

boring you and making you go to sleep.

خسته می کند و شما را به خواب می برد. .

"Tiresome", which is an adjective.

«خسته کننده» که صفت است.

His speech was tiresome, or it was a tiresome speech.

سخنرانی او خسته کننده بود، یا یک سخنرانی خسته کننده بود.

An adjective meaning saying that it was either annoying me, making me angry, or boring me

صفتی که می گوید یا مرا آزار می دهد یا عصبانی می کند یا خسته ام می کند

and putting me to sleep.

و خوابم می برد.

Well, hopefully this lesson hasn't been tiresome for you, okay?

خوب، امیدوارم این درس برای شما خسته کننده نبوده باشد، باشه؟

I hope it's been somewhat interesting, right, because I've taught you "some" and showed

امیدوارم تا حدودی جالب بوده باشد، درست است، زیرا من "بعضی" را به شما یاد داده ام و به

you it's not just this simple word, right?

شما نشان داده ام که فقط این کلمه ساده نیست، درست است؟

And then "some", I gave you another word that sounds the same, a homophone.

و سپس "بعضی"، من به شما یک کلمه دیگر دادم که به نظر می رسد، هموفون.

I also said "homonym" because they're from the same family, as in homophone means sound,

من هم گفتم "همسان" چون از یک خانواده هستند، همانطور که در هوموفون به معنی صدا،

homonym, similar meaning, right?

متجانس، معنی مشابه است، درست است؟

Or similar sound meaning it means similar in some way, as in the word "homo" or "homo"

یا صوت متشابه به معنای شبیه به نوعی است، مانند کلمه «همو» یا «همو»

for saying similar.

برای گفتن متشابه.

Cool?

سرد؟

All right.

خیلی خوب.

So, we've done all of that.

بنابراین، ما همه اینها را انجام داده ایم.

You've done your quiz.

شما امتحان خود را انجام داده اید.

I hope you did well.

امیدوارم خوب عمل کرده باشید

You got the extra bonus one.

شما یک جایزه اضافی را دریافت کردید.

Maybe some of you were really sneaky and read up there already and go, "I know the answer!"

شاید بعضی از شما واقعاً یواشکی بودید و قبلاً آنجا را خوانده اید و می گویید "من جواب را می دانم!"

Good for you.

خوش به حالت.

I've always said to students, if you hear someone teaching someone else and you can

من همیشه به دانش‌آموزان گفته‌ام، اگر شنیدید که کسی به دیگری تدریس می‌کند و می‌توانید

hear it and it's okay, listen and learn.

آن را بشنوید و اشکالی ندارد، گوش کنید و یاد بگیرید.

Or in this case, use your eyes and learn.

یا در این مورد از چشمان خود استفاده کنید و یاد بگیرید.

Perhaps you can put it together, which means your understanding of English is getting better.

شاید بتوانید آن را کنار هم بگذارید، یعنی درک شما از زبان انگلیسی بهتر می شود.

And I like to say you're becoming a native speaker, or my phrase is "future native speaker".

و من دوست دارم بگویم که شما در حال تبدیل شدن به یک زبان مادری هستید ، یا عبارت من این است "زبان مادری آینده".

All right?

خیلی خوب؟

So, in order to enhance your ability to become a future native speaker, I'm going to give

بنابراین، به منظور افزایش توانایی شما برای تبدیل شدن به یک زبان مادری آینده، من به

you homework because that's necessary.

شما تکالیف می دهم زیرا این امر ضروری است.

It's one thing to watch a lesson.

تماشای یک درس یک چیز است .

It's another thing to engage with the topic or the work to improve yourself.

درگیر شدن با موضوع یا کار برای بهبود خود چیز دیگری است.

So, similar to what we've done here, I'm giving you these three sentences.

بنابراین، مشابه آنچه در اینجا انجام دادیم، این سه جمله را به شما می‌گویم.

And what I want you to do, because you'll notice there are four things we said some

و کاری که من از شما می خواهم انجام دهید، زیرا متوجه خواهید شد که چهار چیز وجود دارد که گفتیم برخی از آنها

can be, I want you, in the comments below, either on YouTube or on engVid, to determine

می تواند باشد، من از شما می خواهم در نظرات زیر، یا در YouTube یا engVid، تعیین کنید

which one these are.

که کدام یک هستند.

So, when we have "Some can't be trusted with great responsibility", is that a pronoun,

بنابراین، وقتی "به برخی نمی توان با مسئولیت بزرگ اعتماد کرد" داریم، آیا این یک ضمیر،

adverb, determiner, or adjective?

قید، تعیین کننده یا صفت است؟

Number two, "We had some money hidden away", is that a pronoun, da-da-da-da?

شماره دو، "ما مقداری پول پنهان داشتیم "، آیا این یک ضمیر، دا-دا-دا-دا است؟

And you can guess.

و شما می توانید حدس بزنید.

Put it in the comments below.

آن را در نظرات زیر قرار دهید.

So, you're going to put one, you'll put down adverb, da-da-da, two, da-da-da, and as always,

بنابراین، شما یکی را قرار می دهید، قید، دا-دا-دا، دو، دا-دا-دا را می گذارید، و مثل همیشه

the crowd or your other fellow students will give you a little thumbs up or thumbs down

، جمعیت یا سایر دانش آموزان شما کمی به شما کمک می کنند یا

if they think it's right or wrong, and we'll say, "This one is worth 100 points per."

اگر فکر می کنند درست یا غلط است، انگشت شست را پایین می زنند، و ما می گوییم: "این یکی به ازای هر 100 امتیاز ارزش دارد."

See if you can get 300 points.

ببینید آیا می توانید 300 امتیاز کسب کنید.

Well, anyway, this has been some fun, see how I use that.

خوب، به هر حال، این تا حدی سرگرم کننده بوده است، ببینید چگونه از آن استفاده می کنم.

I'm looking forward to teaching you guys again.

من مشتاقانه منتظر آموزش مجدد شما هستم.

Have a great day, but before I go, don't forget to go to www.engvid.com to do the quiz that

روز خوبی داشته باشید، اما قبل از رفتن، فراموش نکنید که برای انجام مسابقه بعدی به

follows that, and see what other wonderful teachers we have, and other lessons with similar

www.engvid.com بروید و ببینید چه معلم های فوق العاده دیگری داریم، و درس های دیگر با

words.

کلمات مشابه.

Vocabulary, grammar, conversation, listening, we got it all.

واژگان، دستور زبان، مکالمه، گوش دادن، همه چیز را فهمیدیم.

See you later.

بعدا میبینمت.

That was somewhat fun.

این تا حدودی سرگرم کننده بود.