Learn the English Phrases "to have a reputation" and "your reputation precedes you"

In this English lesson, I wanted to help you

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به شما کمک کنم که

learn the English phrase to have a reputation.

عبارت انگلیسی برای داشتن شهرت را یاد بگیرید.

When you have a reputation, it

وقتی شهرت دارید، به این

means that something about you.

معنی است که چیزی در مورد شماست.

One of your character traits is so

یکی از ویژگی های شخصیتی شما آنقدر

strong that people think about you when

قوی است که مردم وقتی به

they think about that character trait.

آن ویژگی شخصیتی فکر می کنند به شما فکر می کنند.

Let me try to explain this a little bit better.

بگذارید سعی کنم این را کمی بهتر توضیح دهم.

I think I'm a nice teacher.

فکر می کنم معلم خوبی هستم.

I think I have a reputation as being a nice teacher.

فکر می کنم به عنوان یک معلم خوب شهرت دارم.

You'd have to ask my students to find out for sure.

شما باید از دانش آموزان من بپرسید تا مطمئناً بفهمند.

But when people think of me, I hope that I

اما وقتی مردم به من فکر می کنند، امیدوارم که

have a reputation of being very nice and kind.

شهرت خوبی داشته باشم که بسیار خوب و مهربان هستم.

You might know someone who's just really mean,

ممکن است فردی را بشناسید که واقعاً بدجنس است،

and they have a reputation of being mean.

و او به بدجنس بودن شهرت دارد.

So you might have someone in your neighborhood

بنابراین ممکن است فردی در همسایگی خود داشته باشید

who always yells from their front porch or

که همیشه از ایوان جلویی خود فریاد می زند یا

is never happy, and they have a reputation

هرگز خوشحال نیست و او

of being kind of grouchy all the time.

همیشه به نوعی بداخلاق شهرت دارد.

So when you have a reputation, it

بنابراین وقتی شهرت دارید، به این

means that your strongest character trait is

معنی است که قوی ترین ویژگی شخصیتی شما

something that is very obvious about you.

چیزی است که در مورد شما کاملاً آشکار است.

The other phrase I wanted to teach

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم این است که

you today is your reputation precedes you.

شهرت شما بر شما مقدم است.

What this means is that you know something

این به این معنی است که

about someone before you actually meet them.

شما قبل از اینکه واقعاً کسی را ملاقات کنید، چیزی در مورد او می دانید.

If I was to meet the prime

اگر قرار باشد نخست

minister of Canada, his reputation precedes him.

وزیر کانادا را ملاقات کنم، شهرت او بر او مقدم است. به

He seems to be a nice person, although right now some

نظر می رسد که او فرد خوبی است، اگرچه در حال حاضر برخی از

people don't like him and we might be having an election

مردم او را دوست ندارند و ممکن است مدتی دیگر انتخابات داشته باشیم

in a while and I'm not sure he'll get in again.

و مطمئن نیستم که او دوباره وارد شود.

But I think his reputation is that

اما من فکر می کنم شهرت او این است که

he's somewhat kind and nice to people.

تا حدودی با مردم مهربان و مهربان است.

We'll see if Canadians find their way into

خواهیم دید که آیا کانادایی ها به

the comments below and disagree with me.

نظرات زیر راه پیدا کرده و با من مخالف هستند یا خیر.

But anyways, when your reputation precedes you, it

اما به هر حال، وقتی شهرت شما بر شما برتری دارد، به این

means that before you even meet someone, you

معنی است که قبل از اینکه حتی با کسی ملاقات کنید،

kind of know something about them.

چیزی در مورد او می دانید.

So to review to have a reputation means

بنابراین بررسی برای داشتن شهرت به این معنی است

that you're known for a certain thing.

که شما به یک چیز خاص معروف هستید.

Maybe you're known as being

شاید زمانی که ورزش می کنید به عنوان

very athletic and very aggressive

بسیار ورزشکار و بسیار تهاجمی شناخته می شوید، به این دلیل که

when you play sports, you have a

reputation of being a good athlete.

به یک ورزشکار خوب شهرت دارید.

And then your reputation precedes you.

و سپس آبروی شما بر شما مقدم است.

Simply means that people know something

به سادگی به این معنی است که مردم

about you before you meet them.

قبل از اینکه شما آنها را ملاقات کنید چیزی در مورد شما می دانند.

If Wayne Gretzky came to play hockey

اگر وین گرتزکی برای بازی هاکی

with me, his reputation precedes him.

با من بیاید، شهرت او بر او مقدم است.

I already know he's going to be

من از قبل می دانم که او

a better hockey player than me.

بازیکن هاکی بهتری از من خواهد بود.

But hey, let's look at a comment from

اما هی، بیایید به یک نظر از

a previous video, an extremely crumpled up comment.

یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم، یک نظر بسیار مچاله شده.

The pockets in my shorts are very small, so the

جیب های شورت من خیلی کوچک است، بنابراین

comment gets crumpled. From Ruslan I guess teacher Bob had

نظر مچاله می شود. از روسلان حدس می‌زنم معلم باب هیچ

no road rage because all drivers know if they mess

خشم جاده‌ای نداشت، زیرا همه رانندگان می‌دانند که اگر با معلم باب سر و کار داشته باشند

with teacher Bob, they will never pass the ielts test.

، هرگز در آزمون آیلتس موفق نخواهند شد.

And then Judit or Aerosmith77 has a good laugh.

و سپس Judit یا Aerosmith77 خنده خوبی دارد.

Ha ha ha.

ها ها ها ها

And then my response is, my reputation precedes me.

و سپس پاسخ من این است که شهرت من بر من مقدم است.

So now you can see how I

بنابراین اکنون می توانید ببینید که چگونه

come up with the ideas sometimes.

گاهی اوقات به ایده هایی می رسم.

So, as I responded to Ruslan's comment.

بنابراین، همانطور که من به نظر روسلان پاسخ دادم.

Thanks, by the way, Ruslan, I had the

متشکرم، اتفاقا، روسلان، من به این

thought, oh, I should do a lesson on

فکر افتادم، اوه، باید در مورد

the phrase my reputation precedes me.

عبارتی که شهرت من پیش از من است، درس بخوانم.

Well, hey, we just got done getting a lot of rain.

خوب، هی، ما تازه با باران زیاد کار کردیم.

I was going to use an inappropriate word there, but

قرار بود در آنجا از یک کلمه نامناسب استفاده کنم، اما

maybe I should do a lesson someday on inappropriate words.

شاید باید روزی در مورد کلمات نامناسب درس بخوانم.

We just got a lot of rain.

تازه ما خیلی بارون اومدیم

In fact, we got, I think, two and a half inches.

در واقع ما فکر می کنم دو و نیم اینچ گرفتیم.

If I spin you around, not sure you can see

اگر شما را به اطراف بچرخانم، مطمئن نیستم که می توانید

all the way across the river, but there's water in

تمام مسیر رودخانه را ببینید، اما در

the field over there where there's normally not water.

مزرعه آن طرف، جایی که معمولاً آب وجود ندارد، آب وجود دارد.

Somehow the rain came endlessly.

یک جورهایی باران بی انتها آمد.

So, as I mentioned, it was Hurricane Beryl.

بنابراین، همانطور که اشاره کردم، این طوفان بریل بود.

We got the remnants of it.

ما بقایای آن را گرفتیم.

So the last little bit.

بنابراین آخرین کمی.

So it rained most of the day yesterday.

بنابراین بیشتر روز دیروز باران بارید. یه

It was kind of an interesting day.

جورایی روز جالبی بود

At one point thought, I hope it stops raining soon.

در یک نقطه فکر کردم، امیدوارم که باران به زودی متوقف شود.

When it started, I was happy because

وقتی شروع شد، خوشحال بودم زیرا

it will make everything grow nicely.

همه چیز را به خوبی رشد می کند.

But at a certain point, I was like, okay,

اما در یک نقطه خاص، من فکر کردم، خوب،

this is getting to be a little bit much.

این مقدار کمی زیاد می شود.

A little bit too much.

کمی بیش از حد.

You can use both phrases to indicate that.

برای نشان دادن آن می توانید از هر دو عبارت استفاده کنید.

And thankfully, after a bit, it did stop.

و خوشبختانه بعد از مدتی متوقف شد.

It kind of came in waves yesterday.

دیروز به نوعی موج زد.

So it rained hard, and then it stopped raining,

پس باران شديدي باريد و سپس باران قطع شد

and then it rained hard, and then it stopped.

و سپس باران شديدي باريد و سپس قطع شد.

So anyways, everything should grow like crazy

بنابراین، به هر حال، همه چیز باید در

now for the next little bit. Thanks for watching.

حال حاضر دیوانه وار برای کمی بعدی رشد کند. ممنون از ملاحظه تان.

I'll see you next week

with another short English lesson.

هفته آینده

با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت.

And have a good week. Bye.

و هفته خوبی داشته باشید خدا حافظ.