Learn the English Phrases "fair share" and "no fair"

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی می‌خواستم به

you learn the English phrase fair share.

شما کمک کنم که عبارت انگلیسی fair share را یاد بگیرید.

When you get your fair share, it means something has

وقتی سهم منصفانه خود را به دست می آورید، به این معنی است که چیزی

been divided up and everyone got an equal amount.

تقسیم شده است و همه به مقدار مساوی دریافت می کنند.

Let's say I'm sitting in my kitchen and I'm

فرض کنید من در آشپزخانه خود نشسته ام و می

about to eat a piece of pie, and all

خواهم یک تکه پای بخورم و همه

of my children come into the kitchen.

بچه هایم به آشپزخانه می آیند.

I might cut the pie up into exactly eight

من ممکن است پای را دقیقاً به هشت تکه برش دهم

pieces so that everyone gets a fair share.

تا همه سهم مناسبی داشته باشند.

But that wouldn't actually be a fair share because

اما این در واقع سهم منصفانه ای نیست زیرا

that would mean I still get a piece tomorrow

این بدان معناست که من هنوز هم فردا یک قطعه می گیرم

because there's only seven people in my family.

زیرا فقط هفت نفر در خانواده من هستند.

But when you divide something up so everyone gets a

اما وقتی چیزی را تقسیم می‌کنید تا همه

fair share, it means they all get an equal amount.

سهم منصفانه‌ای داشته باشند، به این معنی است که همه آنها به مقدار مساوی دریافت می‌کنند.

If I had a class of 30 students and I

اگر یک کلاس 30 نفره داشتم و

brought 90 candies to class, I would give every student

90 عدد شیرینی به کلاس می آوردم، به هر دانش آموزی

three candies and everyone would get their fair share.

3 عدد آب نبات می دادم و هرکس به سهم خود می رسید.

The other phrase I wanted to teach

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

you today is the phrase no fair.

عبارت no fair است.

And we sometimes say, not fair.

و ما گاهی می گوییم منصفانه نیست.

This is a complaint you make when

این شکایتی است که وقتی

people don't get their fair share.

مردم سهم عادلانه خود را دریافت نمی کنند، می کنید.

So if I brought 90 candies to class and

بنابراین اگر من 90 آب نبات را به کلاس بیاورم و

gave all 90 candies to one student, the rest

همه 90 آب نبات را به یک دانش آموز بدهم، بقیه

of the students would probably yell, hey, no fair.

دانش آموزان احتمالا فریاد می زنند، هی، انصافا.

Or they might say, hey, that's not fair.

یا ممکن است بگویند، هی، این عادلانه نیست.

Notice we sometimes use no or not.

توجه داشته باشید که ما گاهی اوقات از no یا نه استفاده می کنیم.

It does mean the same thing.

معنیش همونه

If I was to bake a pie and sit down and

اگر قرار بود پایی بپزم و بنشینم و

eat half of it, my kids might say, no fair.

نیمی از آن را بخورم، بچه هایم ممکن است بگویند، انصاف نیست.

We wanted some pie, too.

ما هم کمی پای می خواستیم.

Why did you eat half of it? Hmm. That'd be yummy.

چرا نصفش رو خوردی؟ هوم این می تواند خوشمزه باشد.

Apple pie is good, by the way.

اتفاقا پای سیب خوب است.

I don't think I would eat an entire

فکر نمی کنم یک

apple pie or half an apple pie.

پای سیب کامل یا نصف پای سیب را بخورم.

Sorry, I'm getting a little distracted here.

متاسفم، من اینجا کمی حواسم پرت می شود.

Let me get back to the phrases. To review,

بگذارید به عبارات برگردم. برای بررسی،

when you get your fair share, you get an

وقتی سهم منصفانه خود را به دست می آورید،

amount that you think is good and equal to

مبلغی را دریافت می کنید که فکر می کنید خوب است و با

the other people who are getting an amount.

سایر افرادی که مبلغی را دریافت می کنند برابر است.

And when you say no fair or when you

و وقتی می گویید منصفانه نیست یا وقتی

say not fair, it means you don't think people

می گویید منصف نیست، به این معنی است که فکر نمی کنید به مردم آن

were given what they should have been given.

چیزی که باید داده می شد، داده می شد.

Things weren't equal.

اوضاع مساوی نبود

Things weren't fair.

اوضاع منصفانه نبود

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Judit,

این نظر از جودیت است که با

also known as Aerosmith77.

نام Aerosmith77 نیز شناخته می شود.

Thank you for the small lesson.

ممنون از درس کوچکتون

It was a nice walk.

پیاده روی خوبی بود

And my response, it's not the safest area to walk.

و پاسخ من، این امن ترین منطقه برای پیاده روی نیست.

Lots of big trucks and no sidewalk.

بسیاری از کامیون های بزرگ و بدون پیاده رو.

But it's pretty quiet, so I wasn't too worried.

اما خیلی ساکت است، بنابراین من زیاد نگران نبودم.

And I was referring.

و من اشاره می کردم.

Thanks, Judit.

ممنون جودیت وقتی آخرین ویدیوی خود را ساختم

I was referring to the industrial park that I

به پارک صنعتی که در آن بودم اشاره می کردم

was in when I made my last video.

.

And another viewer made a comment,

و بیننده دیگری نیز نظری را ارائه کرد که به

too that I found interesting.

نظرم جالب بود.

They said in their country there would be

آنها گفتند که در کشورشان

sidewalks and bike paths in an industrial area.

پیاده روها و مسیرهای دوچرخه سواری در یک منطقه صنعتی وجود خواهد داشت.

In my industrial area, there are none,

در منطقه صنعتی من هیچ کدام وجود ندارد،

which is kind of too bad.

که بسیار بد است.

It would actually be kind of nice if there

اگر

were bike paths and sidewalks in that area.

در آن منطقه مسیرهای دوچرخه سواری و پیاده رو وجود داشته باشد، واقعاً خوب خواهد بود. به

It looks like a goose flew over, and

نظر می رسد که یک غاز پرواز کرده است و به نظر می رسد

the goose seems to have lost its feather.

غاز پر خود را از دست داده است.

So I'm not sure when that happened. I'm sure.

بنابراین مطمئن نیستم چه زمانی این اتفاق افتاد. من مطمئن هستم.

Oh, maybe this is the goose.

اوه، شاید این غاز باشد.

Oh, you know what this is

اوه، می دانید که این در

actually, you probably can't see it.

واقع چیست، احتمالاً نمی توانید آن را ببینید.

I think that's actually a bald eagle flying there.

من فکر می کنم که در واقع یک عقاب طاس است که در آنجا پرواز می کند.

It's just a tiny dot in the sky.

این فقط یک نقطه کوچک در آسمان است.

I'm supposed to report that we have a bald

قرار است بگویم که ما یک عقاب طاس داریم که در

eagle living close to our farm because they're...

نزدیکی مزرعه ما زندگی می کند، زیرا آنها ...

they're kind of rare.

آنها کمیاب هستند.

I think they're endangered.

من فکر می کنم آنها در معرض خطر هستند.

I'd have to look that up.

من باید آن را نگاه کنم.

Maybe they're not, but I'm supposed to let people know

شاید اینطور نباشند، اما قرار است به مردم اطلاع دهم

so that they can record that on a map that

تا بتوانند روی نقشه ثبت کنند که

there's a bald eagle living close to us.

یک عقاب طاس در نزدیکی ما زندگی می کند.

But that's pretty cool.

اما این خیلی باحال است.

Anyways, goose feathers, bald eagles flying by.

به هر حال، پرهای غاز، عقاب های طاس در حال پرواز هستند.

There's also some smaller birds flying by,

تعدادی پرنده کوچکتر نیز در حال پرواز هستند،

but that's not a big deal.

اما این مسئله مهمی نیست. قرار

I was going to show you this.

بود اینو بهت نشون بدم

You saw this in the video on my bigger channel.

این را در ویدیوی کانال بزرگتر من دیدید.

My son cleaned up someone's yard for them, and

پسرم حیاط یکی را برایشان تمیز کرد و

they had all of this wood, by the way...

اتفاقاً آنها همه این چوب ها را داشتند ...

like, this is giant.

مثلاً این غول است.

Like, it's up to here on me, this wood.

مثل این است که تا اینجا روی من است، این چوب.

So I think when we do eventually have a

بنابراین فکر می‌کنم وقتی در نهایت یک آتش‌سوزی داشته باشیم،

campfire, it's gonna be a pretty big one.

آتش بسیار بزرگی خواهد بود.

We'll have to wait...

ما باید منتظر بمانیم...

to... wait till we have a very, very

تا... صبر کنیم تا یک روز بسیار بسیار آرام داشته باشیم

calm day before we light that on fire.

تا آن را آتش بزنیم.

Anyways, thanks for watching this short English lesson.

به هر حال، از تماشای این درس کوتاه انگلیسی سپاسگزاریم.

I look forward to reading your comments, and I'll

من مشتاقانه منتظر خواندن نظرات شما هستم و تا

see you in a couple days with another one. Bye.

چند روز دیگر شما را با یکی دیگر می بینم. خدا حافظ.