Learn the English Phrases "I beg to differ" and "It begs the question"

In this English lesson, I wanted to help you

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به شما کمک کنم که

learn the English phrase I beg to differ.

عبارت انگلیسی I beg to differ را یاد بگیرید.

This is a phrase when someone says something

این جمله ای است که وقتی کسی چیزی می گوید

and we don't agree with them, we might

و ما با او موافق نیستیم، ممکن است

start by saying, I beg to differ.

با گفتن این جمله شروع کنیم، التماس می کنم که متفاوت باشم.

If someone was to say, I think that, let's

اگر کسی بخواهد بگوید، من فکر می‌کنم، بیایید

see, France has the best football players in the

ببینیم، فرانسه بهترین بازیکنان فوتبال

world, I might say, I beg to differ.

جهان را دارد، می‌توانم بگویم، التماس می‌کنم که متفاوت باشم.

I think Canada has the best

فکر می کنم کانادا بهترین

football players in the world.

بازیکنان فوتبال دنیا را دارد.

So it's a way to introduce

بنابراین راهی برای معرفی

kind of the opposite thought.

نوعی تفکر مخالف است.

If someone said that Ford makes the best cars in

اگر کسی بگوید که فورد بهترین ماشین‌های

the world, I might say, I beg to differ.

دنیا را می‌سازد، می‌توانم بگویم، التماس می‌کنم که متفاوت باشم.

I think that Toyota makes the best cars in the world.

من فکر می کنم تویوتا بهترین ماشین های دنیا را می سازد.

So it's a way to nicely tell

بنابراین این راهی است که به زیبایی به

someone that you disagree with them.

کسی بگویید که با او مخالف هستید.

The other phrase I wanted to teach

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

you today is it begs the question.

این است که این سوال را ایجاد می کند.

This is how we introduce a

اینگونه است که

thought after making a couple statements.

پس از بیان چند جمله یک فکر را معرفی می کنیم.

Here's an example.

در اینجا یک مثال است.

If I said, taxes keep going up, taxes have

اگر گفتم، مالیات ها همچنان بالا می رود، مالیات ها

gone up three times in the past year.

در سال گذشته سه بار افزایش یافته است.

So it begs the question, what is

بنابراین این سوال پیش می آید که

the government doing with all the money?

دولت با این همه پول چه می کند؟

Or you might say this.

یا ممکن است این را بگویید.

You might say, oh, Bob hasn't

ممکن است بگویید، اوه، باب

made a video for six weeks.

شش هفته است که ویدیو نساخت.

So it begs the question, where is Bob?

بنابراین این سوال پیش می آید که باب کجاست؟

I don't think that will ever happen.

من فکر نمی کنم که هرگز چنین اتفاقی بیفتد.

But if it did happen, it would

اما اگر این اتفاق بیفتد،

certainly beg the question, where is Bob?

مطمئناً این سؤال ایجاد می شود که باب کجاست؟

So to review, if you say I beg to differ, it

بنابراین برای بررسی، اگر می گویید من التماس می کنم متفاوت باشم، به

simply means that you are going to disagree with someone.

سادگی به این معنی است که شما با کسی مخالفت خواهید کرد.

If you say cats are the best pets in

اگر می گویید گربه ها بهترین حیوانات خانگی در

the world, I might say, I beg to differ.

جهان هستند، می توانم بگویم، التماس می کنم که متفاوت باشم.

I think dogs are the best pet.

به نظر من سگ ها بهترین حیوان خانگی هستند.

And when you say it begs the question, it

و وقتی می گویید سوالی را مطرح می کند،

usually means you're asking something after a while.

معمولاً به این معنی است که بعد از مدتی چیزی می پرسید.

If you say something like this, all of the

اگه همچین چیزی بگی

milk is gone and I didn't drink it.

شیر تمام شده و من نخوردم.

So it begs the question, who drank all the milk?

بنابراین این سوال پیش می آید که چه کسی تمام شیر را نوشیده است؟

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Ozdeniz and

این نظر از اوزدنیز است و

the question is, or, sorry.

سوال این است، یا، متاسفم.

And the comment is the best teacher.

و نظر بهترین معلم است.

And my response: Am I

و پاسخ من: آیا من

though? I would beg to differ.

هستم؟ من التماس می کنم که متفاوت باشد. به

I think the best teacher is always yourself.

نظر من بهترین معلم همیشه خودت هستی.

You know yourself and how you learn.

شما خودتان را می شناسید و چگونه یاد می گیرید.

And I agree with that.

و من با آن موافقم.

And I do like the compliment, by

و اتفاقاً این تعریف را دوست دارم

the way, that I'm the best teacher. By the way,

که من بهترین معلم هستم. به هر حال،

you can read that compliment two ways in English.

شما می توانید آن تعریف را به دو صورت به زبان انگلیسی بخوانید.

If it had a comma in it.

اگر یک کاما در آن بود.

If it said the best teacher, it would mean

اگر می گفت بهترین معلم، به این معنی است

that the lesson I did was the best.

که درسی که من انجام دادم بهترین بود.

But if there's no comma and it says the best teacher,

اما اگر کاما نباشد و بگوید بهترین معلم،

it means that you think I'm the best teacher, which I

به این معنی است که شما فکر می کنید من بهترین معلم هستم، که

don't think I am, I'll have to say, I have to

فکر نمی کنم هستم، باید بگویم، باید

say I think I do an okay job.

بگویم فکر می کنم خوب است. شغل

I'm not going to stand here

قرار نیست اینجا بایستم

and say I'm the best teacher.

و بگویم من بهترین معلم هستم.

I think I do the best job I can do and

فکر می‌کنم بهترین کاری را که می‌توانم انجام می‌دهم و به

people seem to like the lesson, so I'll accept the compliment.

نظر می‌رسد مردم این درس را دوست دارند، بنابراین تعریف و تمجید را می‌پذیرم.

But I am not going to claim I am the best teacher.

اما من قصد ندارم ادعا کنم که بهترین معلم هستم.

But thank you for the comment anyways.

اما به هر حال ممنون از نظرت

And did you see how I used the phrase? I beg to differ.

و دیدی چطور از این عبارت استفاده کردم؟ من التماس می کنم که متفاوت باشد.

I like to try every once in a while to

من دوست دارم هر چند وقت یک بار سعی کنم از

actually use the phrase in the comment that I'm leaving.

عبارتی که در کامنت می گذارم استفاده کنم.

Well, this week it's Friday.

خب این هفته جمعه است

Sorry, you're watching this on a Friday. It's Thursday.

متاسفم، شما این را در روز جمعه تماشا می کنید. پنج شنبه است.

This is one of those weeks.

این یکی از آن هفته هاست.

I think I've taught you that phrase before when

فکر می کنم قبلاً این عبارت را به شما یاد داده ام وقتی

you say ah, it's one of those days.

می گویید آه، یکی از آن روزهاست.

Or this is one of those weeks.

یا این یکی از آن هفته هاست.

I just can't get all my work done for some reason.

من فقط به دلایلی نمی توانم تمام کارهایم را انجام دهم.

I had a day where I felt a bit off

روزی داشتم که کمی احساس ناراحتی می کردم

and I didn't get as much done as normal.

و به اندازه عادی کارم را انجام ندادم.

But wow, it's starting to feel like one of those weeks.

اما وای، انگار یکی از آن هفته هاست.

In particular, I have a whole lot of photos

به طور خاص، من تعداد زیادی عکس

to take from emails to get ready for a

برای گرفتن از ایمیل ها دارم تا برای

live stream on Saturday on my bigger channel.

پخش زنده در روز شنبه در کانال بزرگتر خود آماده شوم.

I requested people to send photos

من از مردم درخواست کردم که عکس بفرستند

and I've gotten hundreds of photos.

و صدها عکس دریافت کردم.

Well, at least a couple hundred.

خوب، حداقل دو صد.

And they're great. I love them.

و آنها عالی هستند. من آنها را دوست دارم.

But it's going to take me a little

اما کمی طول می کشد

while to get all of that compiled.

تا همه اینها را جمع آوری کنم.

But that was just one extra thing.

اما این فقط یک چیز اضافی بود.

And there's a bunch of extra stuff at work as well.

و همچنین یک سری چیزهای اضافی در کار است.

I'm sure you don't need to

مطمئنم که نیازی به

hear me complain about my day.

شنیدن شکایت من از روزم نداری.

I'm sure you have all had days like that

من مطمئن هستم که همه شما

in the past where or weeks like that where

در گذشته چنین روزهایی یا هفته هایی مانند آن را داشته اید که در آن

it's just hard to get everything done.

انجام همه چیز سخت است.

But as of right now, I think I'm starting to

اما در حال حاضر، فکر می‌کنم که دارم

be a little bit more on top of things.

کمی بیشتر در راس امور هستم.

Certainly by Saturday morning at 11am when I'm

مطمئناً تا صبح شنبه ساعت 11 صبح که

done my live stream, everything will be awesome.

پخش زنده من تمام شد، همه چیز عالی خواهد بود.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

Ill see you in a couple days or a

چند روز دیگر یا

few days with another short English lesson. Bye.

چند روز دیگر با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت. خداحافظ