Learn the English Phrases "up and around" and "to go around in circles"

In this English lesson,

در این درس انگلیسی،

I wanted to help you learn the English phrase up and around.

من می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی را به بالا و اطراف یاد بگیرید.

This is a phrase that we use

این عبارتی است که ما

after someone has maybe been sick or in the hospital,

بعد از اینکه کسی ممکن است بیمار باشد یا در بیمارستان بستری شده است،

maybe they've had surgery,

ممکن است جراحی انجام داده باشد، استفاده می کنیم،

and when they are starting to feel better,

و زمانی که شروع به بهبودی می کند،

eventually, they will be up and around.

در نهایت، او بلند می شود.

So you might say to someone,

بنابراین ممکن است به کسی بگویید:

"Oh, so Uncle Joe was in the hospital.

"اوه، پس عمو جو در بیمارستان بود.

How long before he'll be up and around?"

چند وقت قبل از این که بیدار شود؟"

It's similar to saying, "When will he be back on his feet?"

شبیه به این است که بگوییم کی روی پاهایش برمی گردد؟

That's another English phrase.

این یک عبارت انگلیسی دیگر است.

So if you know someone who was in the hospital

بنابراین اگر کسی را می‌شناسید که در بیمارستان بستری بوده

or someone who was just sick for a while,

یا فردی را که مدتی مریض بوده است،

you could inquire and say,

می‌توانید پرس و جو کنید و بگویید:

"When will they be up and around?"

"او چه زمانی بیدار می‌شود؟"

When will they be feeling better enough

چه زمانی آنها به اندازه کافی احساس بهتری خواهند داشت که بتوانند

to walk around and start to do things?

راه بروند و کارها را شروع کنند؟

The other phrase I wanted to teach you today

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

is the phrase to go around in circles.

عبارت to go around in circle است.

Now, there's many variations on this.

اکنون، تغییرات زیادی در این مورد وجود دارد.

You can run around in circles, you can go around in circles

شما می توانید به صورت دایره ای بدوید، می توانید در دایره بچرخید،

but it basically means that you're talking about something

اما اساساً به این معنی است که شما در مورد چیزی صحبت می کنید

and you're never reaching a conclusion.

و هرگز به نتیجه ای نمی رسید.

You're just going around in circles.

شما فقط در دایره ای می چرخید.

So maybe someone at work suggests

بنابراین ممکن است شخصی در محل کار به شما پیشنهاد کند

that you do something a different way

که کاری را به روش دیگری انجام دهید

and someone else disagrees

و دیگری مخالف باشد

and everyone talks about it for an hour.

و همه یک ساعت در مورد آن صحبت کنند.

Eventually you might say,

در نهایت ممکن است بگویید،

"Hey, we need to stop going around in circles.

"هی، ما باید از دور زدن در دایره ها دست برداریم.

We're not solving anything here.

ما در اینجا چیزی را حل نمی کنیم.

We need to come up with a solution as soon as possible."

باید هر چه زودتر راه حلی پیدا کنیم."

So to review, up and around means to be feeling better.

بنابراین مرور، بالا و پایین به معنای احساس بهتر است.

It's similar to being back on your feet.

شبیه این است که دوباره روی پاهای خود ایستاده باشید.

If you're sick, then eventually,

اگر مریض هستید، در نهایت،

you will be up and around and feeling better.

بیدار خواهید شد و احساس بهتری خواهید داشت.

And to go around in circles

و دور زدن در دایره

means to discuss something meaninglessly for a long time

به معنای گفتگوی طولانی مدت در مورد چیزی

and to get a little bit frustrated.

و کمی ناامید شدن است.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is in my pocket.

این نظر در جیب من است.

By the way, I'm using a different microphone

به هر حال، من از یک میکروفون متفاوت استفاده می‌کنم،

so I can back way up here

بنابراین می‌توانم به اینجا برگردم

and you should be able to still hear me

و شما همچنان

as easily as if I was standing right up here by my phone.

به راحتی صدایم را بشنوید که انگار همین‌جا کنار تلفنم ایستاده‌ام.

We'll see when I go back in whether that worked.

زمانی که به آن بازگردم، خواهیم دید که آیا کارساز بوده است یا خیر.

This comment is from Ünsal.

این نظر از Ünsal است.

"Hi, in one part of the video, you say,

"سلام، در بخشی از ویدیو، شما می گویید

'Jen and I hope that our van lasts a long time.'

"جن و من امیدوارم که ون ما مدت زیادی دوام بیاورد." به جای فعل last در این جمله از

What other verb or verbs can be used

چه فعل یا فعل دیگری می توان استفاده کرد

instead of the verb last in this sentence?

؟

Thank you so much. You're welcome."

خیلی ممنون. خوش آمدید."

My reply, that's the only way I can think of saying it.

پاسخ من، این تنها راهی است که می توانم به آن فکر کنم.

Often when you buy something, you hope it lasts a long time.

اغلب وقتی چیزی می‌خرید، امیدوار هستید که برای مدت طولانی دوام داشته باشد.

So yeah, I bought a new microphone.

بله، من یک میکروفون جدید خریدم.

Part of it is here. The other part is stuck to my phone.

بخشی از آن اینجاست. قسمت دیگر به گوشی من چسبیده است.

I can't show you that part

من نمی توانم آن قسمت را به شما نشان دهم

but I hope this microphone lasts a long time.

اما امیدوارم این میکروفون برای مدت طولانی دوام بیاورد.

Thanks Ünsal for the comment by the way.

ضمناً از یونسال برای نظر متشکرم.

I hope that this microphone lasts a long time.

امیدوارم این میکروفون برای مدت طولانی دوام بیاورد.

I hope that my van lasts a long time.

امیدوارم ون من مدت زیادی دوام بیاورد.

This is a 2008 Uplander, I think it is.

این یک آپلندر 2008 است، فکر کنم همینطور باشد.

I hope it lasts a long time, but we'll see.

امیدوارم مدت زیادی طول بکشد ، اما خواهیم دید.

It's not on its last legs yet.

هنوز در آخرین مراحل خود قرار نگرفته است. به

It still seems to be working quite well.

نظر می رسد هنوز کاملاً خوب کار می کند.

And then my red van over there, it's a 2012 Dodge Caravan.

و سپس ون قرمز من آنجا، یک دوج کاروان 2012 است.

I hope it lasts a long time too. We'll see though.

امیدوارم خیلی هم طول بکشه با این حال خواهیم دید.

You can see I lost another hubcap.

می توانید ببینید که من یک هابکاپ دیگر را از دست دادم.

I'm a little annoyed by that, that I lost that hubcap.

من از این موضوع ناراحتم، که آن را از دست دادم.

Sorry, I'm not sure where I was going there.

متاسفم، من مطمئن نیستم که کجا می رفتم آنجا.

Oh, I was going to walk this way.

اوه، قرار بود این راه را راه بروم.

It rained last night. It rained a lot.

دیشب باران بارید. باران زیادی بارید.

So we've gotten, let's see, 10 centimeters of rain,

بنابراین، بیایید ببینیم، 10 سانتی متر باران،

four inches of rain over the last two days.

چهار اینچ باران در دو روز گذشته گرفته ایم.

That's a lot of rain. That's way too much rain.

این باران زیاد است. این خیلی باران است.

There's water everywhere

همه جا آب است

but I wanted to show you the problem we have

اما من می خواستم به شما نشان دهم که ما

because of this guy.

به خاطر این مرد مشکل داریم.

Walter decided

والتر تصمیم گرفت

that the rain gauge

که باران سنج

would be a great thing to chew on.

چیز خوبی برای جویدن است.

So our rain gauge only goes up to 2.5 inches

بنابراین باران سنج ما اکنون فقط تا 2.5 اینچ

or six centimeters now.

یا شش سانتی متر می رسد.

So we had to ask the neighbor how much rain they got

بنابراین مجبور شدیم از همسایه بپرسیم که چقدر باران آمده است

so that we could know how much we got.

تا بتوانیم بدانیم چقدر باریده ایم.

And we're trying to make sure Walter...

و ما در تلاشیم تا مطمئن شویم که والتر...

Hey, Walter. (whistles)

هی، والتر. (سوت می زند)

We're trying to make sure Walter

ما سعی می کنیم مطمئن شویم که والتر از

doesn't use the next rain gauge we buy as a toy.

باران سنج بعدی که می خریم به عنوان اسباب بازی استفاده نمی کند.

We hope the next one lasts longer than that one did.

امیدواریم قسمت بعدی بیشتر از آن دوام داشته باشد.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

See you in a couple days with another short English lesson.

چند روز دیگر شما را با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینم.

Bye.

خدا حافظ.