Learn the English Phrases "to be all over something" and "all over the place"

In this English lesson

در این درس انگلیسی می‌خواستم به

I wanted to help you learn the English phrase “to be all over something”.

شما کمک کنم که عبارت انگلیسی “to be all over something” را یاد بگیرید.

Now, in English, when

حالا، در انگلیسی، وقتی می

you say that you're all over something, it means you know a lot about it.

گویید همه چیز را درگیر کرده اید، به این معنی است که چیزهای زیادی در مورد آن می دانید.

Or it means at work that you're doing the job you're supposed to be doing.

یا به این معنی است که در محل کار شما در حال انجام کاری هستید که قرار است انجام دهید.

If my boss said to me, Hey, we need someone who knows a lot

اگر رئیسم به من می گفت، هی، ما به کسی نیاز داریم که

about computers, I could say, Oh, Dan is all over that.

در مورد کامپیوتر اطلاعات زیادی داشته باشد، می توانم بگویم، اوه، دن همه چیز را از دست داده است.

He knows a lot about computers.

او چیزهای زیادی در مورد کامپیوتر می داند.

I could also, if my boss said to me,

همچنین می‌توانستم، اگر رئیسم به من می‌گفت،

Is someone organizing the field trip, I could say, Oh, I'm all over that.

آیا کسی سفر میدانی را سازماندهی می‌کند، می‌توانم بگویم، اوه، همه چیز را تمام کردم. به این

Meaning that I'm the person who's responsible for doing it.

معنی که من مسئول انجام آن هستم.

So it kind of has two different meanings.

بنابراین به نوعی دو معنای متفاوت دارد.

The other phrase I wanted to teach you today is the phrase all over the place.

عبارت دیگری که امروز می‌خواستم به شما یاد بدهم، عبارتی است که همه جا به شما آموزش می‌دهد.

When something is all over the place, it's everywhere.

وقتی چیزی همه جا هست، همه جا هست.

Sometimes Walter gets into our recycling bin,

گاهی اوقات والتر وارد سطل بازیافت ما می شود

and then the next morning there is recycling all over the place.

و صبح روز بعد در همه جا بازیافت وجود دارد.

He has taken the recycling out during the night and chewed it up

او بازیافت را در طول شب بیرون آورده و آن را جویده

and spread it around our lawn.

و در اطراف چمن ما پخش کرده است.

And then I have to clean it up because there's just recycling all over the place.

و سپس باید آن را تمیز کنم زیرا فقط بازیافت در همه جا وجود دارد.

That is never a fun situation.

این هرگز یک موقعیت سرگرم کننده نیست.

So to review, to be all over

بنابراین، مرور کردن، همه

something means either to know a lot about something,

چیز به معنای دانستن چیزهای زیادی در مورد چیزی است، یا

to be an expert in that field, or it can mean that you're on top of it.

متخصص بودن در آن زمینه، یا می تواند به این معنی باشد که شما در بالای آن هستید.

You're

شما در حال

directing a project or doing a project,

کارگردانی یک پروژه یا انجام یک پروژه هستید

and you have everything going the way it's supposed to go.

و همه چیز همانطور که قرار است پیش برود پیش می رود.

If I had to organize a field trip, I would be all over it.

اگر قرار بود یک سفر میدانی ترتیب دهم، همه چیز را درگیر می کردم. با

I would phone the company where I have to rent busses.

شرکتی که باید اتوبوس کرایه کنم تماس میگیرم.

I would make sure that I sent a letter home to parents.

مطمئن می‌شوم که نامه‌ای برای والدین به خانه فرستادم.

I would be all over organizing that trip.

من تمام آن سفر را سازماندهی خواهم کرد.

Anyways, let's look at a comment from a previous video.

به هر حال، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Dulio, I believe.

این نظر از طرف Dulio است، من معتقدم.

Let me check here.

بذار اینجا رو چک کنم

Yes, Dulio.

بله، دولیو.

Hello, teacher Bob. How have you been? Good.

سلام استاد باب چطور بودی؟ خوب

I wanted to know if Canada is also facing the same scorching

می خواستم بدانم آیا کانادا نیز با همان

heat wave that we have that we do now here in South America.

موج گرمای سوزان مواجه است که ما اکنون در آمریکای جنوبی داریم؟

Have a great weekend.

آخر هفته ی خیلی خوبی داشته باشید.

And my response?

We did have some pretty hot weather a couple of weeks ago,

و پاسخ من؟

چند هفته پیش هوای بسیار گرم داشتیم،

but lately it has been really nice.

اما اخیراً واقعاً خوب بوده است.

Highs around 20 degrees Celsius during the day and about ten or 15 at night.

حداکثر دمای آن در روز حدود 20 درجه سانتیگراد و در شب حدود 10 تا 15 درجه سانتیگراد است.

I hope your heat wave has passed.

امیدوارم موج گرمای شما گذشته باشد.

Heat waves are not fun like we had a heat wave the first week of school

امواج گرما سرگرم کننده نیست، مثل اینکه در هفته اول مدرسه موج گرما داشتیم

and that was not enjoyable at all.

و اصلا لذت بخش نبود.

The heat wave was it was 32 degrees

موج گرما هر روز 32 درجه سانتیگراد بود

Celsius every day, which doesn't sound very high.

که خیلی زیاد به نظر نمی رسد.

It's probably much warmer where you guys are.

جایی که شما بچه ها هستید احتمالاً خیلی گرمتر است.

And then at night the temperature didn't drop.

و سپس در شب درجه حرارت کاهش نمی یابد.

That sometimes makes it worse when the temperature doesn't

که گاهی اوقات وقتی دما

drop at night, it can be a little more challenging.

در شب کاهش نمی‌یابد اوضاع را بدتر می‌کند، می‌تواند کمی چالش‌برانگیزتر باشد.

Well, hey, I'm using my new camera today.

خوب، هی، من امروز از دوربین جدیدم استفاده می کنم.

I know I was going to be using my phone,

می دانم که قرار بود از تلفنم استفاده کنم،

but I kind of decided after playing around with an action camera

اما پس از بازی با یک دوربین اکشن تصمیم گرفتم

that the new DJI Action 4 might be a better camera for what I want to do.

که DJI Action 4 جدید ممکن است دوربین بهتری برای کاری باشد که می خواهم انجام دهم.

It has a wider field of view.

میدان دید وسیع تری دارد.

Things in the background should be much crisper

چیزهای موجود در پس‌زمینه باید بسیار واضح‌تر

than when I was using my DJI Pocket 2.

از زمانی باشد که از DJI Pocket 2 استفاده می‌کردم.

That's what I normally use to make videos on this channel.

این چیزی است که معمولاً برای ساختن ویدیو در این کانال استفاده می‌کنم.

The screen's bigger on the front, so I can see it a lot better.

صفحه نمایش در جلو بزرگتر است، بنابراین می توانم آن را خیلی بهتر ببینم.

You won't see me like, squinting and trying to see how many minutes

تو مرا نخواهی دید که چنگ می زنم و سعی می کنم ببینم چند دقیقه از

I have left.

I know that I've been recording for exactly 3 minutes

من باقی مانده است.

می دانم که دقیقاً 3 دقیقه

and 16 seconds and that I can record for a bit more.

و 16 ثانیه ضبط کرده ام و می توانم کمی بیشتر ضبط کنم.

It also allows me to do this, to walk towards the camera.

همچنین به من این امکان را می دهد که به سمت دوربین بروم.

I was never really able to do this.

من واقعاً هرگز نتوانستم این کار را انجام دهم.

Now you might be wondering, what if I want to turn you around

اکنون ممکن است تعجب کنید، اگر بخواهم شما را بچرخانم

and show you the driveway while I can still do that.

و در حالی که هنوز می توانم این کار را انجام دهم، راه را به شما نشان دهم.

I don't think that was that

فکر نمی‌کنم این

much different than what I used to do with my other camera.

تفاوت چندانی با آنچه قبلاً با دوربین دیگرم انجام می‌دادم باشد.

Just a little bit more of a manual turn.

فقط کمی بیشتر از یک چرخش دستی.

Anyways, we're having a good week.

به هر حال هفته خوبی را سپری می کنیم.

I'll see you in a couple of days with another short English lesson.

یکی دو روز دیگر با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت.

And hopefully these little lessons are still helping you out quite a bit

و امیدوارم این درس های کوچک هنوز هم به شما کمک کند

and hopefully I can learn to use this camera really good.

و امیدوارم بتوانم استفاده از این دوربین را بسیار خوب یاد بگیرم.

Anyways, bye. Have a good day.

به هر حال خداحافظ روز خوبی داشته باشید.