Learn the English Phrases "stuck in your ways" and "to be stuck on something"

In this English lesson, I wanted to help you

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به شما کمک کنم که

learn the English phrase stuck in your ways.

عبارت انگلیسی را یاد بگیرید.

When you're stuck in your ways, it means you

وقتی در راه خود گیر کرده اید، به این معنی است که

do certain things a certain way, and you will

کارهای خاصی را به روش خاصی انجام می دهید، و

not change the way you do it.

روش انجام آن را تغییر نخواهید داد.

You are stuck in your ways.

شما در راه خود گیر کرده اید.

I'm stuck in my ways for some things.

من برای بعضی چیزها در راه خودم گیر کرده ام.

Like, for instance, many people have suggested that I stop

به عنوان مثال، بسیاری از مردم پیشنهاد کرده اند که

using a piece of paper, that I should get an

استفاده از یک تکه کاغذ را متوقف کنم، باید یک

iPad or something else that I bring outside.

iPad یا چیز دیگری را که بیرون بیاورم تهیه کنم.

But I'm kind of stuck in my ways.

اما من به نوعی در راه خود گیر کرده ام.

I like bringing the piece of paper outside.

من دوست دارم تکه کاغذ را بیرون بیاورم.

I do recycle all of these, but for me, it's

من همه اینها را بازیافت می کنم، اما برای من،

just, it's a little simpler to use paper sometimes.

استفاده از کاغذ گاهی کمی ساده تر است.

So I'm a little stuck in my ways.

بنابراین من کمی در راه خود گیر کرده ام.

The other phrase I wanted to teach you

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم این است که

today is to be stuck on something.

به چیزی گیر کنید.

So this is when you don't understand something.

پس این زمانی است که شما چیزی را متوجه نمی شوید.

If you remember when you were in school, or

اگر به یاد داشته باشید که چه زمانی در مدرسه بودید، یا

maybe you are in school, and if you're doing

شاید در مدرسه هستید، و اگر

math sometimes, you might be stuck on a problem.

گاهی اوقات ریاضی انجام می دهید، ممکن است در یک مسئله گیر کرده باشید.

You don't understand what to do next.

نمیفهمی بعدش چیکار کنی

As you learn English, there may be

همانطور که انگلیسی یاد می گیرید، ممکن است

times where you're stuck on something.

مواقعی پیش بیاید که در چیزی گیر کرده باشید.

You just don't understand how

شما فقط نمی دانید که چگونه

to create a certain phrase.

یک عبارت خاص را ایجاد کنید.

So when you're stuck on something, it means you

بنابراین وقتی در چیزی گیر کرده اید، به این معنی است که

don't know or understand what to do next.

نمی دانید یا نمی دانید که چه کاری باید انجام دهید.

So to review, when you're stuck in your ways, by

بنابراین برای بررسی، زمانی که در مسیر خود گیر کرده اید،

the way, usually older people are stuck in their ways.

اتفاقاً، معمولاً افراد مسن تر در راه خود گیر می کنند.

I say that as if I'm not old. I'm not really old.

طوری می گویم که انگار پیر نشده ام. من واقعا پیر نیستم. من

I'm middle aged.

میانسالم

But when you're stuck in your ways, you like doing something

اما وقتی در راه خود گیر کرده اید، دوست دارید کاری را

a certain way and you don't want to change it.

به روش خاصی انجام دهید و نمی خواهید آن را تغییر دهید.

And then when you're stuck on something, it

و سپس وقتی به چیزی گیر کرده اید، به

simply means that you don't understand it.

سادگی به این معنی است که شما آن را درک نمی کنید.

But, hey, let's look at a

اما، هی، بیایید به

comment from a previous video.

نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Ruslan.

این نظر از روسلان است.

Teacher Bob is really a jack of all trades.

معلم باب واقعاً یک جک از همه مشاغل است.

He can teach, he can build, he knows

او می تواند تدریس کند، می تواند بسازد، کامپیوتر می داند

computers, and his most valuable skill is he

و با ارزش ترین مهارت او این است که

can do any sound effect in the world. And my response?

می تواند هر افکت صوتی را در دنیا انجام دهد. و پاسخ من؟

Well, mostly I'm just good at watching

خوب، بیشتر من فقط در تماشای

YouTube videos to learn new things.

ویدیوهای YouTube برای یادگیری چیزهای جدید خوب هستم.

So thanks for the compliment

بنابراین از تعریف

and the comment there, Ruslan.

و نظر شما، روسلان، سپاسگزارم.

I'm not, I don't know.

من نیستم، نمی دانم.

I wouldn't consider myself that

من خودم را

good at that many things.

در خیلی چیزها آنقدر خوب نمی دانم.

But I think one of my best skills

اما فکر می کنم یکی از بهترین مهارت های من این است

is that I like to try new things.

که دوست دارم چیزهای جدید را امتحان کنم.

I like to learn new things.

من دوست دارم چیزهای جدید یاد بگیرم.

And YouTube is, like, the greatest

و یوتیوب، مانند، بهترین

thing in the world for that.

چیز در جهان برای آن است.

So I would attribute a lot of the things I've

بنابراین من بسیاری از کارهایی که

done to the fact that if I want to learn

انجام داده‌ام را به این موضوع نسبت می‌دهم که اگر می‌خواهم یاد بگیرم

how to do something, I just sit down at my

چگونه کاری انجام دهم، فقط پشت کامپیوترم می‌نشینم

computer or pull out my phone, do a little search

یا تلفنم را بیرون می‌آورم، کمی

on YouTube, and I find a whole bunch of videos.

در یوتیوب جستجو می‌کنم و پیدا می‌کنم یک دسته کامل ویدیو

And then usually I watch two or three to

و بعد معمولاً دو یا سه تماشا می‌کنم تا

get a sense of which person actually knows what

بفهمم چه کسی واقعاً می‌داند در مورد چه چیزی

they're talking about and which person isn't.

صحبت می‌کند و کدام شخص نمی‌داند.

So yes, even though I said I'm a little bit stuck

بنابراین بله، با وجود اینکه گفتم کمی

in my ways, I do like to learn new things.

در راه خود گیر کرده ام، دوست دارم چیزهای جدیدی یاد بگیرم.

And whenever I'm stuck, whenever I don't understand

و هر وقت گیر کردم، هر وقت چیزی را متوجه نشدم

something, I find a YouTube video to watch

، یک ویدیوی یوتیوب برای تماشا پیدا می کنم

and it explains it to me.

و آن را برایم توضیح می دهد.

So, like laying those pavers by my house or even how

بنابراین، مانند گذاشتن سنگفرش‌ها در کنار خانه‌ام یا حتی نحوه

to properly prune a tree or any of those kinds of

هرس صحیح درخت یا هر یک از این

things, I don't know what I would do anymore without YouTube.

چیزها، دیگر نمی‌دانم بدون YouTube چه کار می‌کردم.

It's just amazing.

این فقط شگفت انگیز است.

So I know I'm a youtuber and there are probably,

بنابراین من می دانم که یک یوتیوبر هستم و

there are probably other ways to learn new things.

احتمالاً راه های دیگری برای یادگیری چیزهای جدید وجود دارد.

When I was a kid, I did like books.

وقتی بچه بودم، به کتاب علاقه داشتم. به

Books, I think were amazing as well.

نظر من کتاب ها نیز شگفت انگیز بودند.

But in this day and age, sometimes it's just

اما در این روزگار، گاهی اوقات

easier to watch a quick video than to go

تماشای یک ویدیوی سریع ساده تر از رفتن

to the library and try to find a book.

به کتابخانه و تلاش برای یافتن کتاب است.

So anytime I do something new, like the

بنابراین، هر زمان که کار جدیدی انجام می‌دهم، مانند

other day, I was using a chainsaw.

روز گذشته، از اره برقی استفاده می‌کردم.

Oh, actually, I can show you.

اوه، در واقع، من می توانم به شما نشان دهم.

The other day I was using a chainsaw.

روز قبل از اره برقی استفاده می کردم.

And before I started using the chainsaw, I watched a little

و قبل از شروع استفاده از اره برقی، ویدیوی کوچکی را تماشا کردم

video to refresh my memory on how to use it.

تا حافظه ام را در مورد نحوه استفاده از آن تجدید کنم.

Yeah, I cut up this little tree here the other day.

آره، روز قبل این درخت کوچک را اینجا قطع کردم. به

It's kind of in the shade so it's hard to

نوعی در سایه است بنابراین

see. But I know how to use a chainsaw.

دیدن آن سخت است. اما من می دانم چگونه از اره برقی استفاده کنم.

But the particular model I was using

اما مدل خاصی که من استفاده می کردم

had a different mechanism for starting it.

مکانیسم متفاوتی برای شروع آن داشت.

So I watched a quick YouTube video

بنابراین من یک ویدیوی یوتیوب را تماشا کردم

to learn how to start the chainsaw.

تا یاد بگیرم چگونه اره برقی را راه اندازی کنم.

Anyways, thanks for watching this short English lesson.

به هر حال، از تماشای این درس کوتاه انگلیسی سپاسگزاریم.

I'll see you in a few days with another one.

چند روز دیگه با یکی دیگه میبینمت

Have a good weekend. Bye.

آخر هفته خوبی داشته باشید خداحافظ