Learn the English Phrases "could be worse" and "from bad to worse"

In this English lesson

در این درس انگلیسی می‌خواستم به

I wanted to help you learn the English phrase “could be worse”.

شما کمک کنم که عبارت انگلیسی «می‌تواند بدتر باشد» را یاد بگیرید.

Now, this is a phrase that we use in two different situations.

حالا این عبارتی است که ما در دو موقعیت مختلف از آن استفاده می کنیم.

If you said to me, Hey, Bob, how's it going?

اگر به من گفتی، هی، باب، اوضاع چطور است؟

I might answer. Could be worse.

شاید جواب بدم می تونست بدتر باشه.

This is a response to that greeting that means nothing's

این پاسخی به آن سلام است که به این معنی است که هیچ چیز

really bad in my life, but nothing's really good.

در زندگی من واقعاً بد نیست، اما هیچ چیز واقعاً خوب نیست.

It's a very neutral answer and kind of a funny one.

این یک پاسخ بسیار خنثی و به نوعی خنده دار است.

So you might say, Hey, Bob, how's it going?

بنابراین ممکن است بگویید، هی، باب، اوضاع چطور است؟

And I could say, Ah you know it could be worse.

و من می توانم بگویم، آه می دانید که می تواند بدتر باشد.

The other way we use this or the other situation we use this in

راه دیگری که ما از این یا موقعیت دیگری که در آن استفاده می کنیم این

is when someone's talking about something bad that's happened

است که کسی در مورد اتفاق بدی صحبت می کند که اتفاق افتاده است

and you want to kind of reassure them that it wasn't as bad as it could have been.

و شما می خواهید به او اطمینان دهید که آنقدر که می توانست بد نبوده است.

Here's a good example.

در اینجا یک مثال خوب است.

The other day it rained a lot and there was...

روز دیگر باران زیادی بارید و ...

there was a lot of water on our property.

در ملک ما آب زیادی بود.

And Jen said, you know, it could be worse.

و جن گفت، می‌دانی، ممکن است بدتر هم باشد.

The roof of the house could have started leaking.

سقف خانه ممکن بود شروع به چکه کند.

That would have been way worse than what was happening.

این خیلی بدتر از آن چیزی بود که اتفاق می افتاد.

So it's used to just introduce a thought

بنابراین فقط برای معرفی یک فکر

about how the situation could have been worse.

در مورد چگونگی بدتر شدن وضعیت استفاده می شود.

The other phrase I want to teach you today is “to go from bad to worse”.

عبارت دیگری که امروز می خواهم به شما یاد بدهم این است که «از بد به بدتر رفتن».

This is used to describe maybe your day starting out badly,

این برای توصیف اینکه ممکن است روز شما بد شروع شده باشد استفاده می شود،

and then as the day goes by, it just gets worse and worse.

و سپس با گذشت روز، بدتر و بدتر می شود.

You could say, Oh, my day went from bad to worse.

می توان گفت، اوه، روز من از بد به بدتر رفت.

On the way to school there was a traffic jam

در راه مدرسه راه بندان بود

and I was late for work or on the way to work

و من دیر سر کار می آمدم یا در راه سر کار

there was a traffic jam, but I was late for work.

راه بندان بود اما من دیر سر کار بودم.

I know you don't all work at a school.

می دانم که همه شما در مدرسه کار نمی کنید.

And then when I got to school,

و بعد که به مدرسه رسیدم،

I had to fill in for Joe because he was sick that day.

مجبور شدم جای جو را پر کنم چون آن روز مریض بود.

So my day went from bad to worse.

بنابراین روز من از بد به بدتر رفت.

So to review “could be worse” could be used as a response to a greeting.

بنابراین، مرور «می‌تواند بدتر باشد» می‌تواند به عنوان پاسخی به یک احوالپرسی استفاده شود.

Like, How's it going? Ah, could be worse.

مثلاً، اوضاع چطور است؟ آه، می تواند بدتر باشد.

Or to describe how a situation could actually be worse.

یا برای توصیف اینکه چگونه یک وضعیت واقعاً می تواند بدتر باشد.

And to go from bad to worse is used to describe usually a day

و رفتن از بد به بدتر معمولاً برای توصیف روزی استفاده می‌شود

that starts out badly and then just keeps getting

که بد شروع می‌شود و سپس با

worse as the day goes on.

گذشت روز بدتر می‌شود.

Those are not fun days.

آن روزها روزهای خوشی نیست.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Denis.

این نظر از دنیس است.

There are so many comments under this video.

نظرات زیادی زیر این ویدیو هست. با

That is cool.

حاله.

And my response, I'm happy

و پاسخ من، خوشحالم

that it never gets to be too many, that I can't answer them all.

که هرگز زیاد نمی شود و نمی توانم به همه آنها پاسخ دهم.

Someday, though, it might.

با این حال، روزی ممکن است.

So thanks, Denis, for that comment. Yes.

بنابراین، دنیس، برای آن نظر متشکرم. آره.

A little secret here.

یک راز کوچک در اینجا

I really enjoy answering the comments on this channel.

من واقعا از پاسخ دادن به نظرات در این کانال لذت می برم.

And one of the things that makes that possible is that

و یکی از چیزهایی که این امکان را فراهم می کند این است که

there's usually only 30 or 40 of them.

معمولاً فقط 30 یا 40 مورد از آنها وجود دارد.

And I.

و من.

I do want this channel to grow.

من می خواهم این کانال رشد کند.

That would be exciting for me.

این برای من هیجان انگیز خواهد بود.

It would be exciting to get a silver play button someday for this channel.

دریافت یک دکمه پخش نقره ای روزی برای این کانال هیجان انگیز خواهد بود.

But at the same time, I do really enjoy

اما در عین حال از اینکه

the fact that I can respond to all the comments.

می توانم به همه نظرات پاسخ دهم واقعاً لذت می برم.

Like it's... it's not a lot of work.

مثل اینکه... کار زیادی نیست.

One of you once asked

یکی از شما یک بار پرسید که با

how fast I type, so I'll tell you a little story.

چه سرعتی تایپ می کنم، بنابراین من یک داستان کوچک برای شما تعریف می کنم.

Years ago in university, I decided, this is way back in the late eighties,

سال‌ها پیش در دانشگاه، تصمیم گرفتم، در اواخر دهه هشتاد،

early nineties, I decided that typing on a keyboard might be important.

اوایل دهه نود، به این نتیجه رسیدم که تایپ کردن روی صفحه کلید ممکن است مهم باشد.

So I sat down at a computer and I taught myself to type

پس پشت کامپیوتر نشستم و تایپ کردن را به خودم یاد دادم

and eventually I could type over 80 words per minute.

و در نهایت توانستم بیش از 80 کلمه در دقیقه تایپ کنم.

And to this day, I can still type that fast.

و تا به امروز، هنوز هم می توانم با این سرعت تایپ کنم.

That really helps me reply to comments.

این واقعا به من کمک می کند به نظرات پاسخ دهم.

Sometimes, too, I use an app or an extension in my browser

گاهی اوقات نیز از برنامه یا افزونه‌ای در مرورگرم استفاده می‌کنم

that lets me use voice, but sometimes typing is just faster.

که به من امکان استفاده از صدا را می‌دهد، اما گاهی اوقات تایپ سریع‌تر است.

So yes, my typing speed is really high

بنابراین بله، سرعت تایپ من واقعاً بالا است

and that certainly helps me answer a lot of comments.

و مطمئناً به من کمک می کند به بسیاری از نظرات پاسخ دهم.

And it's fun because I actually kind of get to know some of you on this channel.

و این سرگرم کننده است زیرا در واقع با برخی از شما در این کانال آشنا شدم.

Whereas on my bigger channel, I try to respond to all the comments

در حالی که در کانال بزرگتر من، سعی می کنم به تمام نظراتی

that I can on a Tuesday morning when the video comes out.

که می توانم در روز سه شنبه صبح که ویدیو منتشر می شود، پاسخ دهم.

But eventually there are just too many of them.

اما در نهایت تعداد آنها بسیار زیاد است.

And it's not... it's not possible.

و این نیست... ممکن نیست. از

It's not humanly possible.

نظر انسانی امکان پذیر نیست. به

That's how we would describe that in English.

این ترتیب ما آن را به زبان انگلیسی توصیف می کنیم.

So I love this channel because it's still...

بنابراین من این کانال را دوست دارم زیرا هنوز...

it's a small, fun community of people who I can get to know and interact with.

این یک جامعه کوچک و سرگرم کننده از مردم است که می توانم آنها را بشناسم و با آنها ارتباط برقرار کنم.

So thanks for being here.

پس از اینکه اینجا هستید متشکرم

And let's hope it grows, but not too much.

و بیایید امیدوار باشیم که رشد کند، اما نه بیش از حد.

Anyways, see you in a couple of days with another short English lesson. Bye.

به هر حال، یکی دو روز دیگر با یک درس کوتاه انگلیسی دیگر می بینمت. خدا حافظ.