Learn the English Phrases "to change things up" and "a change of scenery"

In this English lesson I wanted to help you learn the English phrase to change things up.

در این درس انگلیسی می‌خواستم به شما کمک کنم که عبارت انگلیسی را برای تغییر اوضاع یاد بگیرید.

Now this just means to change things.

حالا این فقط به معنای تغییر همه چیز است.

But we use this phrase a lot in English when we talk about something

اما وقتی در مورد کاری صحبت می کنیم

that we do a certain way, and then when we just do it a different way,

که به روش خاصی انجام می دهیم از این عبارت زیاد استفاده می کنیم، و سپس زمانی که آن را به روشی متفاوت انجام می دهیم،

one or two days, just to make it a little more exciting.

یک یا دو روز، فقط برای اینکه آن را کمی هیجان انگیزتر کنیم.

Let me try to think of a good example.

بگذارید سعی کنم به یک مثال خوب فکر کنم.

The last video, I changed things up a little bit.

ویدیوی آخر، من همه چیز را کمی تغییر دادم.

I just did a quick short video outside.

من فقط یک ویدیوی کوتاه و سریع در بیرون انجام دادم. من

I didn't follow my regular routine.

برنامه همیشگی ام را رعایت نکردم.

Sometimes when I'm teaching a class, I like to change things up

گاهی اوقات وقتی در حال تدریس در کلاس هستم، دوست دارم شرایط را تغییر دهم،

because I don't want students to get bored with what I'm doing.

زیرا نمی‌خواهم دانش‌آموزان از کاری که من انجام می‌دهم خسته شوند.

So the other day, in order to change things up a bit,

بنابراین روز دیگر، برای اینکه اوضاع کمی تغییر کند،

I decided we were going to walk to town instead of staying in the classroom.

تصمیم گرفتم به جای ماندن در کلاس درس، به شهر برویم.

I'm teaching a business class, so it's okay to walk to town

من در حال تدریس یک کلاس تجاری هستم، بنابراین اشکالی ندارد که به شهر بروید

and look at businesses and study how they do business.

و به کسب و کارها نگاه کنید و نحوه تجارت آنها را مطالعه کنید.

So anyways, I decided to change things up.

بنابراین به هر حال، تصمیم گرفتم همه چیز را تغییر دهم.

The other phrase I wanted to teach you today is the phrase a change of scenery.

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم عبارت تغییر منظره است.

Did I spell that right? Yes, a change of scenery.

درست نوشتم؟ بله، تغییر منظره.

We usually use this to talk about when someone moves.

ما معمولا از این برای صحبت در مورد زمانی که کسی حرکت می کند استفاده می کنیم.

The reason for moving might be because they want a change of scenery.

دلیل حرکت ممکن است به این دلیل باشد که آنها خواهان تغییر منظره هستند.

They might want to go somewhere where they live and can see other things around them.

آنها ممکن است بخواهند به جایی بروند که در آن زندگی می کنند و بتوانند چیزهای دیگری را در اطراف خود ببینند.

If you live in the city

اگر در شهر زندگی می کنید

and you move to the country, you might do it because you want a change of scenery.

و به کشور مهاجرت می کنید، ممکن است این کار را انجام دهید زیرا می خواهید مناظر را تغییر دهید.

Maybe you're tired of listening to traffic and hearing people yelling in the night.

شاید از گوش دادن به ترافیک و شنیدن صدای فریاد مردم در شب خسته شده اید.

I don't really know what it's like to live in the ci..., in the city.

من واقعاً نمی دانم زندگی در سی...، در شهر چگونه است.

Maybe you need a change of scenery so you move to the country

شاید شما نیاز به تغییر مناظر داشته باشید تا به کشوری بروید

where things are a little more pleasant, at least in my opinion.

که در آن شرایط کمی خوشایندتر است، حداقل به نظر من.

So to review, to change things up simply means to change something.

بنابراین مرور کردن، تغییر دادن چیزها به سادگی به معنای تغییر چیزی است.

If you have a routine and you do something different.

اگر روتین دارید و کار متفاوتی انجام می دهید.

On a certain date, we would say that you have decided to change things up

در یک تاریخ خاص، ما می گوییم که شما تصمیم گرفته اید شرایط را تغییر دهید

and a change of scenery would be when you decide to move somewhere else.

و تغییر منظره زمانی است که تصمیم می گیرید به جای دیگری نقل مکان کنید.

It's usually related to moving.

معمولاً مربوط به جابجایی است.

Sometimes people

گاهی اوقات مردم

use it in a slightly more minor way, but it usually means you've decided

به روشی جزئی تر از آن استفاده می کنند، اما معمولاً به این معنی است که شما تصمیم گرفته اید در

to live somewhere else because you just want to see different things around you.

جای دیگری زندگی کنید زیرا فقط می خواهید چیزهای مختلف اطراف خود را ببینید.

But hey, let's look at a comment from a previous video.

اما هی، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from Oksana.

این نظر از اوکسانا است.

Sometimes it's better than a regular lesson, or at least definitely not worse.

گاهی اوقات بهتر از یک درس معمولی است، یا حداقل قطعا بدتر نیست.

Take care.

مراقب باش.

And my response?

I think it's good to change things up every once in a while.

و پاسخ من؟

من فکر می کنم خوب است که هر چند وقت یکبار همه چیز را تغییر دهیم .

So Oksana was referring to my sliding down the hill

بنابراین اوکسانا به سر خوردن من از تپه در

lesson, which, by the way, I did actually end up falling.

درس اشاره می کرد که اتفاقاً در نهایت سقوط کردم.

I don't know if you saw my short lesson on my other channel,

نمی‌دانم درس کوتاه من را در کانال دیگرم دیدید یا نه،

but yes, I did actually end up falling.

اما بله، من در نهایت سقوط کردم.

I just hurt my knee a little bit. Wow.

فقط زانویم کمی درد گرفت. وای.

Well, I did actually slip and fall, didn't I?

خوب، من واقعاً لیز خوردم و زمین خوردم، اینطور نیست؟

Just a little bruise. Nothing major.

فقط کمی کبودی چیز مهمی نیست.

Hey, anyways, Oksana, thank you for leaving that comment.

سلام، به هر حال، اوکسانا، از اینکه آن نظر را گذاشتید متشکرم.

By the way, I just wanted to show you today.

در ضمن، من فقط می خواستم امروز به شما نشان دهم.

Let me spin you around.

بگذار دورت بچرخم

I've been trying to find a place in my local town

من سعی کرده ام مکانی را در شهر محلی خود پیدا کنم

where they're actually building new buildings.

که در آن در واقع ساختمان های جدید بسازند.

This is a multi dwelling house or a multi-unit house

این یک خانه چند مسکونی یا یک خانه چند واحدی است

that would be a house where more than one person is going to live.

که خانه ای است که قرار است بیش از یک نفر در آن زندگی کنند.

At a certain point, you can see this house is almost done.

در یک نقطه خاص، می توانید ببینید که این خانه تقریبا تمام شده است.

They just need to put the siding on the outside.

آنها فقط باید سایدینگ را در خارج قرار دهند.

I'll try to find a house that's

من سعی خواهم کرد خانه ای را پیدا کنم که

earlier in the construction phase because I wanted to show you

در مرحله ساخت و ساز اولیه باشد، زیرا می خواستم به شما نشان دهم که

how primarily we build our houses in Ontario, Canada, out of wood.

چگونه خانه های خود را در انتاریو، کانادا، از چوب می سازیم.

We have a lot of wood in Canada, so we build a lot of our houses out of wood.

ما در کانادا چوب زیادی داریم، بنابراین بسیاری از خانه‌هایمان را از چوب می‌سازیم.

Let's do this.

I'll keep talking while I give you a bit of a better look.

بیا انجامش بدیم.

من به صحبت کردن ادامه می دهم تا کمی بهتر به شما نگاه کنم.

Trying to walk as fast as I can so that you can see.

سعی می کنم تا جایی که می توانم سریع راه بروم تا بتوانی ببینی.

So this house, I think, although it looks big, I think it's a house that's built

بنابراین، فکر می‌کنم این خانه، اگرچه بزرگ به نظر می‌رسد، اما فکر می‌کنم خانه‌ای است که

for more than one family or more than one residence.

برای بیش از یک خانواده یا بیش از یک اقامتگاه ساخته شده است.

I think there's at least two entrances on this side,

من فکر می کنم حداقل دو ورودی در این سمت وجود دارد

and I know that there are entrances on the back as well.

و می دانم که ورودی هایی در پشت نیز وجود دارد.

So it's not an apartment building, but it's definitely bigger than a house.

بنابراین یک ساختمان آپارتمانی نیست، اما قطعا بزرگتر از یک خانه است.

Anyways, thanks for watching.

به هر حال از تماشای شما متشکرم

I hope you enjoyed this short lesson.

امیدوارم از این درس کوتاه لذت برده باشید.

I'll see you in a couple of days with another one. Bye.

یکی دو روز دیگه با یکی دیگه میبینمت خدا حافظ.