Learn English prefixes to improve your vocabulary: DOWN-, UP-, RE-, DE-

Hi, welcome back.

سلام، خوش آمدید.

Today, we are going to do a lesson on prefixes.

امروز قصد داریم یک درس در مورد پیشوندها انجام دهیم.

Prefixes are little words that you stick at the beginning of other words to change the

پیشوندها کلمات کوچکی هستند که برای تغییر معنی در ابتدای کلمات دیگر می

meaning.

چسبانید.

Think of it as adding a different color light bulb into a room, yep.

به این فکر کنید که یک لامپ با رنگ متفاوت به اتاق اضافه می شود، بله.

The word exists, but then you're going to change the hue, the light.

کلمه وجود دارد، اما شما رنگ، نور را تغییر خواهید داد.

As an example, we have the verb "do".

به عنوان مثال، فعل "do" را داریم.

But, if I redo, then I do it again, yep.

اما، اگر دوباره انجام دهم، دوباره آن را انجام می دهم، بله.

I'm actually redoing this video, because the first time, I got it all wrong.

من در واقع دارم این ویدیو را دوباره انجام می دهم، زیرا بار اول، همه چیز را اشتباه متوجه شدم.

So, it's a retake.

بنابراین، این یک بازپس گیری است.

I'm redoing it.

دارم دوباره انجامش میدم

Very useful to be able to know prefixes, because your vocabulary will be able to expand and

برای دانستن پیشوندها بسیار مفید است، زیرا دایره لغات شما می تواند گسترش یابد و

you'll be able to form new words from knowing how these prefixes work.

با دانستن نحوه کار این پیشوندها می توانید کلمات جدیدی بسازید .

So, a prefix, two, three letters at the beginning of the word.

بنابراین، یک پیشوند، دو، سه حرف در ابتدای کلمه.

And you can also have a suffix, which is at the end of a word.

و همچنین می توانید یک پسوند داشته باشید که در انتهای یک کلمه است.

But that is for another lesson.

اما این برای درس دیگری است.

Okay.

باشه.

So, vocab building is what we're looking at today, through prefixes.

بنابراین، ساخت واژگان چیزی است که ما امروز از طریق پیشوندها به آن نگاه می کنیم.

These are four ones.

اینا چهارتا هستن

Down, yep.

پایین، بله

To lower.

برای کاهش.

De, meaning out of, or the opposite of.

د، به معنای خارج، یا مخالف.

Up, yep.

بالا، بله

Re, meaning like, to go back.

Re، به معنای مانند، بازگشت.

Now, we have four verbs up here.

اکنون، ما در اینجا چهار فعل داریم.

Date.

تاریخ.

We know this, like to go on a date.

ما این را می دانیم، دوست داریم به یک قرار برویم.

A particular date in the calendar, yeah.

یک تاریخ خاص در تقویم، بله.

It's a chosen day or time where you're going to do something.

روز یا زمانی انتخاب شده است که قرار است کاری انجام دهید.

Launch, the rocket launches up into the sky.

پرتاب، موشک به سمت آسمان پرتاب می شود.

But you can also launch a business, meaning to start it.

اما شما همچنین می توانید یک کسب و کار راه اندازی کنید، یعنی آن را شروع کنید.

Centralize.

متمرکز کنید.

Say you have a company that has offices all over the country.

فرض کنید شرکتی دارید که دفاتری در سراسر کشور دارد.

If you centralize operations, then you have somewhere in the middle, in the center, everything

اگر عملیات را متمرکز کنید، جایی در وسط، در مرکز دارید، همه

is going to be organized from.

چیز از آنجا سازماندهی می شود.

Size, yep.

اندازه، بله

Big, small.

بزرگ، کوچک.

Okay.

باشه.

So, size is normally a noun rather than a verb.

بنابراین، اندازه معمولاً یک اسم است تا یک فعل.

But, put together with a prefix, then it turns into a verb.

اما، با یک پیشوند کنار هم قرار دهید، سپس به یک فعل تبدیل می شود .

So, what I want you to do, because when we're learning, sometimes we need to be doing things,

بنابراین، کاری که از شما می‌خواهم انجام دهید، زیرا وقتی در حال یادگیری هستیم، گاهی اوقات لازم است کارهایی را انجام دهیم،

yep, is to try and work out which of these goes with which prefix.

بله، این است که تلاش کنیم و بفهمیم کدام یک از اینها با کدام پیشوند مطابقت دارد.

Can you figure that out?

آیا می توانید آن را بفهمید؟

So, why don't you start with "date"?

پس چرا با «تاریخ» شروع نمی کنید؟

Would that go with downdate?

آیا این با کاهش تاریخ همراه است؟

To downdate something - to lower the date?

برای به روز رسانی چیزی - برای کاهش تاریخ؟

It doesn't really work.

این واقعا کار نمی کند.

Dedate.

تاریخ.

It's quite a funny sound, d, d, d, strong d's, dedate.

این صدای کاملا خنده دار است، د، د، د، دهای قوی، دات.

No, so de, meaning kind of out of or to lower or the opposite, no.

نه، بنابراین د، به معنای نوعی خارج کردن یا پایین آوردن یا برعکس، خیر.

Up, meaning to get higher.

بالا، یعنی بالاتر رفتن.

Well, this does actually go together, yep.

خوب، این در واقع با هم هماهنگ می شود، بله.

Update.

به روز رسانی.

So, if you update, you are renewing it.

بنابراین، اگر به روز رسانی کنید، آن را تمدید می کنید.

You're making it new.

داری جدیدش میکنی

So, the date is getting it's - it's like it's getting better.

بنابراین، تاریخ در حال تکمیل شدن است - مثل این است که در حال بهتر شدن است.

The date is improving, yep.

تاریخ در حال بهبود است، بله.

An unusual combination, but it does work.

ترکیبی غیرمعمول، اما کار می کند.

To redate something.

برای تغییر دادن چیزی

No, you don't redate something.

نه، شما چیزی را تغییر نمی دهید.

You can rebook something.

می توانید چیزی را دوباره رزرو کنید.

So, if you missed an appointment, you might say, "I'm so sorry, can I rebook?".

بنابراین، اگر قرار ملاقاتی را از دست دادید، ممکن است بگویید: "ببخشید، آیا می توانم دوباره رزرو کنم؟".

It means to choose another appointment.

به معنای انتخاب قرار دیگری است.

Not redate.

تجدید نمی شود.

Launch.

راه اندازی.

Downlaunch?

راه اندازی پایین؟

Seems a bit kind of - a bit too confusing.

به نظر می رسد کمی - کمی بیش از حد گیج کننده.

Delaunch something.

چیزی را ول کن

We're about to open, but then we don't open.

ما می خواهیم باز کنیم، اما باز نمی کنیم.

No.

نه.

We talk about cancelling, not delaunching.

ما در مورد لغو صحبت می کنیم، نه از راه انداختن.

Uplaunch, yeah.

راه اندازی، بله.

But kind of, if you're launching, you're already going up.

اما به نوعی، اگر در حال راه اندازی هستید، در حال حاضر بالا می روید.

Relaunch, so you're going to do it again.

دوباره راه اندازی کنید، بنابراین دوباره آن را انجام خواهید داد.

We're going to relaunch the business on the first of May.

ما قرار است کسب و کار را در اول ماه مه راه اندازی کنیم.

First time, it wasn't that great, so we're going to do a bigger, better one.

اولین بار، آنقدرها هم عالی نبود، بنابراین می‌خواهیم یک کار بزرگتر و بهتر انجام دهیم.

Centralize.

متمرکز کنید.

Downcenter - I can't even imagine what that means, so no.

Downcenter - من حتی نمی توانم معنی آن را تصور کنم ، بنابراین نه.

Decentralize.

غیرمتمرکز کردن

So, de, meaning kind of out of, the opposite, yes.

بنابراین، de، به معنای نوعی خارج از، برعکس، بله.

So, we're in the center, but then we're going to go a different way, we're going to go out.

بنابراین، ما در مرکز هستیم، اما بعد از آن به راه دیگری برویم، بیرون می رویم.

So, in Britain, the railways were centralized, but then under Margaret Thatcher, lots of

بنابراین، در بریتانیا، راه‌آهن متمرکز بود، اما پس از آن در زمان مارگارت تاچر، بسیاری

the industries were decentralized.

از صنایع غیرمتمرکز شدند.

So, if something is centralized, it often means it's being run by the government.

بنابراین، اگر چیزی متمرکز باشد، اغلب به این معنی است که توسط دولت اداره می شود.

So, when the railways were decentralized, instead of British Rail, we have all these

بنابراین، زمانی که راه‌آهن‌ها غیرمتمرکز شدند، به‌جای راه‌آهن بریتانیا، ما همه این

different companies who are then controlling a particular section of the railway network.

شرکت‌های مختلف را داریم که بخش خاصی از شبکه راه‌آهن را کنترل می‌کنند.

Size.

اندازه.

Down - downsize, yep.

پایین - کوچک کردن، بله.

So, it's big but now we're making it smaller.

بنابراین، بزرگ است اما اکنون آن را کوچکتر می کنیم.

And that's the only one that can work with that.

و این تنها کسی است که می تواند با آن کار کند .

Lots of people, when they retire, downsize.

بسیاری از افراد، زمانی که بازنشسته می شوند، حجم خود را کاهش می دهند.

So, that means they're in a nice, big house and then they are going into a smaller one.

بنابراین، این بدان معناست که آنها در یک خانه زیبا و بزرگ هستند و سپس به یک خانه کوچکتر می روند.

Yeah.

آره

Just thinking, resize.

فقط فکر می کنم، اندازه را تغییر دهید.

If you resize, then you are changing the size that you have of something.

اگر اندازه را تغییر دهید، پس اندازه چیزی را که دارید تغییر می دهید.

Maybe you've got a dress and you want to resize it.

شاید شما یک لباس دارید و می خواهید اندازه آن را تغییر دهید.

You're going to change the measurements.

شما می خواهید اندازه گیری ها را تغییر دهید.

Okay, what we're going to do now is we're going to look at other examples for each of

بسیار خوب، کاری که اکنون می خواهیم انجام دهیم این است که نمونه های دیگری را برای هر یک از

these prefixes.

این پیشوندها بررسی می کنیم.

So, I'm just going to - okay.

بنابراین، من فقط می روم - باشه.

I am redoing this.

من این کار را دوباره انجام می دهم.

I'm doing it again, because I've made some mistakes, but here I am.

من دوباره این کار را انجام می دهم، زیرا اشتباهاتی انجام داده ام، اما اینجا هستم.

Let's go!

بیا بریم!

We're going to start off over here.

ما از اینجا شروع می کنیم

Down - the prefix means this kind of direction.

پایین - پیشوند به معنای این نوع جهت است.

So, joined with the words, let's see how the word changes.

بنابراین، همراه با کلمات، بیایید ببینیم که چگونه کلمه تغییر می کند.

Stairs, they go up.

از پله ها بالا می روند.

But if I put "down" before it, then I go down.

اما اگر قبل از آن «پایین» را بگذارم، پایین می روم.

Trend, yep.

روند، بله

It's the pattern.

این الگو است.

If we think of the economy, is the pattern going up or down?

اگر به اقتصاد فکر کنیم، آیا این الگو در حال افزایش است یا پایین؟

Well, if I have "down" in front of it, then the pattern is going down.

خوب، اگر من "پایین" در مقابل آن داشته باشم، پس الگو در حال پایین آمدن است.

Load.

بار.

I'm going to load my things into the car.

من می روم وسایلم را در ماشین بار می کنم.

But with "down" in front of it, we use it with a computer.

اما با "down" در مقابل آن، ما از آن با یک کامپیوتر استفاده می کنیم.

I am downloading something from the internet.

من دارم یه چیزی از اینترنت دانلود میکنم

I'm pulling it down into my personal memory.

من آن را در حافظه شخصی ام پایین می کشم.

Downhaul, okay.

داونهول، باشه

Well, haul means to pull.

خب حول یعنی کشیدن.

I've seen a van outside that says, like, "Haulage" or something.

من یک ون را در بیرون دیده ام که می گوید، "حمل و نقل" یا چیزی دیگر.

It moves things.

اشیا را حرکت می دهد.

But if you downhaul, then you are pulling down, specifically on a boat.

اما اگر به پایین‌تر می‌روید، به طور خاص روی یک قایق در حال پایین‌کشیدن هستید.

You pull a rope that makes the sail go up.

طنابی می کشید که بادبان را بالا می برد.

If you want to know more about sailing, then you can check out my sailing video.

اگر می خواهید در مورد قایقرانی بیشتر بدانید، می توانید ویدیوی قایقرانی من را ببینید.

Pour, yep.

بریز، بله

I pour the water.

آب را می ریزم.

With "down" in front of it, the sky is pouring water onto us - rain, yep.

با "پایین" در مقابل آن، آسمان آب را روی ما می ریزد - باران، بله.

In England, it rains quite a lot.

در انگلستان، باران بسیار زیادی می بارد.

So, we talk about the weather a lot.

بنابراین، ما در مورد آب و هوا زیاد صحبت می کنیم.

Right - right and wrong.

درست - درست و غلط.

Downright is kind of a phrase that shows quite - it shows like, a strong feeling.

Downright نوعی عبارت است که کاملاً نشان می دهد - مانند، یک احساس قوی را نشان می دهد.

That was downright rude!

این کاملا بی ادبانه بود!

It means it was really, really, really rude, okay?

یعنی واقعاً، واقعاً، واقعاً بی ادبانه بود، باشه؟

De, the prefix, means reverse.

پیشوند De به معنای معکوس است.

So, with crease, increase, yep.

بنابراین، با چین، افزایش، بله.

But the opposite of increase is decrease.

اما نقطه مقابل افزایش کاهش است.

Capitate.

کاپیتیت کنید.

So, a cap, Latin root of a word, head.

بنابراین، یک کلاه، ریشه لاتین یک کلمه، سر.

And also, in Catalan, I think, "cap" means "head".

و همچنین، در زبان کاتالانی، به نظر من، "کلاه" به معنای "سر" است.

But if I put "de", I'm taking the head off.

اما اگر «د» بگذارم، سر را برمی دارم.

Decapitated.

سر بریده.

Flect, it's like kind of a movement.

فلکت، مثل یک حرکت است.

So, if the ball deflects off me, it goes onto me and then it goes over there.

بنابراین، اگر توپ از من منحرف شود، به سمت من می رود و سپس به آنجا می رود.

So maybe like, I shoot the ball and it deflects off a player.

بنابراین شاید مثل این باشد که من به توپ شوت می کنم و توپ از بازیکن منحرف می شود.

It like, changes direction.

دوست دارد، تغییر جهت می دهد.

Compose, yeah.

بنویس، آره

You can compose an email.

می توانید یک ایمیل بنویسید.

You can compose a song.

می توانید آهنگ بسازید.

You can compose yourself, yep.

شما می توانید خودتان را ترکیب کنید، بله.

To make yourself feel calm.

تا به خودت احساس آرامش کنی

But decompose is the reverse.

اما تجزیه برعکس است.

It's like a body decomposing.

مثل بدن در حال تجزیه است.

It's getting kind of, you know, worms are eating it.

یه جورایی داره، میدونی، کرمها دارن میخورنش.

Really nice.

واقعا قشنگه

Caf, yep, coffee.

کافه، بله، قهوه

Decaffeinated, it's got like, the strong stuff that keeps you awake out.

بدون کافئین، مانند مواد قوی است که شما را بیدار نگه می دارد.

So, it has the taste but without the power.

پس طعم دارد اما بدون قدرت.

Activate, if you activate your membership, yep, it's all kind of set up.

فعال کنید، اگر عضویت خود را فعال کنید، بله، همه چیز تنظیم شده است.

But if you deactivate it, then you're doing the reverse and so it's not there.

اما اگر آن را غیرفعال کنید، پس معکوس را انجام می دهید و بنابراین آنجا نیست.

You're not part of that anymore.

تو دیگر بخشی از آن نیستی

So, you can deactivate memberships, etc.

بنابراین، می توانید عضویت ها و غیره را غیرفعال کنید.

Up, higher.

بالا، بالاتر.

So, beat, yep, think about the beat in the music.

بنابراین، بیت، بله، به ضرب آهنگ در موسیقی فکر کنید.

If you're upbeat, that means you're like "Woohoo, I'm ready, let's go!".

اگر خوش بین هستید، به این معنی است که شما مانند "ووهو، من آماده ام، بیا بریم!".

Roar - you know, like a lion.

غرش - می دانی، مثل یک شیر.

Even more than a roar is the noise that a crowd makes if they are really upset about

حتی بیشتر از یک غرش، صدایی است که جمعیتی که واقعاً از چیزی ناراحت هستند ایجاد می

something.

کنند.

The uproar, when the politician did this, was enormous, yep.

وقتی سیاستمدار این کار را کرد، هیاهو بسیار زیاد بود، بله.

It's a great noise, an uproar.

این یک سر و صدای عالی است، یک غوغا.

Upfield, meaning if this is our sort of field, meaning a pitch here, upfield is a kind of

Upfield، به این معنی که اگر این نوع میدان ما باشد، به معنای زمین در اینجا، upfield نوعی

up, yeah, a direction in the pitch.

بالا است، بله، یک جهت در زمین.

So, that way.

بنابراین، به این ترتیب.

Hold, yep.

نگه دارید، بله

I can hold some money, I can hold an apple, a potato.

می توانم مقداری پول نگه دارم، می توانم یک سیب، یک سیب زمینی نگه دارم.

But this has a more significant meaning if you uphold something, it means like, these

اما اگر از چیزی حمایت کنید، این معنای مهم تری دارد، به این معنی است که

are values that I keep to.

اینها ارزش هایی هستند که من به آنها پایبند هستم.

I uphold the values of tolerance and hospitality, yep.

من از ارزش های مدارا و مهمان نوازی دفاع می کنم، بله.

Something you really lift high, yep, and consider important.

چیزی را که واقعاً بلند می کنید، بله، و مهم می دانید .

Opposite stairs, yep, stairs up.

پله های روبرو، بله، پله ها بالا.

Upstairs, we go upstairs.

طبقه بالا، ما به طبقه بالا می رویم.

Rising, an uprising, yep, rising.

قیام، قیام، بله، قیام.

The sun rises, we rise when we get up.

خورشید طلوع می کند، ما وقتی بلند می شویم طلوع می کنیم.

But an uprising is even more than that.

اما قیام حتی فراتر از این است.

It's like a protest.

مثل یک اعتراض است.

People are waking up and they're saying, "No, no more!"

مردم بیدار می شوند و می گویند: "نه، دیگر نه!"

An uprising, a really big waking up.

یک قیام، یک بیداری واقعا بزرگ.

The prefix re means again, to do again.

پیشوند re به معنای دوباره، دوباره انجام دادن است.

Assess, meaning to make a judgement.

ارزیابی، یعنی قضاوت کردن.

If I do the judgement again, I have a look and I think whether I got it right the first

اگر دوباره قضاوت را انجام دهم، نگاهی می اندازم و فکر می کنم که آیا بار اول آن را درست انجام داده ام یا خیر

time.

.

Locate means like, to find, yep.

Locate به معنای مانند، یافتن، بله.

But if you relocate, then you are changing where you are.

اما اگر جابه جا شوید، آنگاه در حال تغییر جایی هستید که هستید.

I relocated to Los Angeles.

من به لس آنجلس نقل مکان کردم.

I relocated to New York.

من به نیویورک نقل مکان کردم.

Restructure.

تجدید ساختار.

Structure is the way something is organized.

ساختار روشی است که چیزی سازماندهی می شود.

So, if you restructure it, then you change it.

بنابراین، اگر آن را بازسازی کنید، آن را تغییر می دهید .

You change the organization of it.

شما سازماندهی آن را تغییر دهید.

Train, choo-choo train?

قطار، قطار چو چو؟

No, this is the verb meaning to like, to learn a skill.

نه، این فعل به معنای دوست داشتن، یادگیری یک مهارت است.

So, if you retrain as a plumber, then you're doing a course and you're learning how to

بنابراین، اگر به عنوان یک لوله کش بازآموزی می کنید، پس در حال گذراندن دوره ای هستید و یاد می گیرید که چگونه

fix toilets and pipes and all the things that we need.

توالت ها و لوله ها و همه چیزهایی را که نیاز داریم تعمیر کنید.

Build, yep, to make.

ساختن، بله، برای ساختن.

You build a house, but if you rebuild it, then you make it again.

شما یک خانه می سازید، اما اگر دوباره آن را بسازید، دوباره آن را می سازید.

And gain, yep, you can gain muscle mass.

و افزایش، بله، شما می توانید توده عضلانی به دست آورید.

But to regain means to get - to get back again.

اما بازیابی به معنای بدست آوردن - بازگشت دوباره است.

I regained her trust, yep.

اعتماد او را دوباره به دست آوردم، بله

I got it again.

دوباره گرفتم

Lots of words here, yep.

در اینجا کلمات زیادی وجود دارد، بله.

The most important thing is that you remember the meaning of the prefixes, because then

مهمترین چیز این است که معنی پیشوندها را به خاطر بسپارید، زیرا

you'll see them when you're reading and you'll understand how the meaning of the word changes

در این صورت هنگام خواندن آنها را خواهید دید و متوجه خواهید شد که چگونه معنی کلمه

with these key prefixes.

با این پیشوندهای کلیدی تغییر می کند.

Have a go at the quiz now.

اکنون در مسابقه شرکت کنید.

If you're not a subscriber, become one.

اگر مشترک نیستید، یکی شوید.

And remember there are lots of other teachers on www.engvid.com , all who have a personal

و به یاد داشته باشید که تعداد زیادی از معلمان دیگر در www.engvid.com وجود دارند که همگی دارای سبک شخصی

style and will offer different things to what I do, so check out some of the other teachers

هستند و چیزهای متفاوتی را به کاری که من انجام می دهم ارائه می دهند، بنابراین برخی از معلمان دیگر

as well.

را نیز بررسی کنید.

And I'll see you in the next video.

و در ویدیوی بعدی شما را می بینم.