Conversation Skills: How to agree or disagree in English

Hi, there, everybody. Today, we're doing a general class on having an argument, giving

سلام، همگی امروز، یک کلاس کلی در مورد بحث،

an opinion. Okay? Useful words for giving opinions, agreeing, disagreeing. This is something

ارائه نظر داریم. باشه؟ کلمات مفید برای اظهار نظر، موافق، مخالف. این کاری است که

you have to do in so many walks of life, in so many situations, whether it's with your

شما باید در بسیاری از جنبه های زندگی انجام دهید، در بسیاری از موقعیت ها، چه با

girlfriend, boyfriend, wife, whether it's with your boss, your mom, your dad. Many times,

دوست دختر، دوست پسر، همسر، چه با رئیس، چه با مادر و چه با پدرتان. خیلی وقت‌ها

we find ourselves making a point, saying something, having something that is slightly different

متوجه می‌شویم که نکته‌ای را بیان می‌کنیم، چیزی می‌گوییم ، چیزی داریم که کمی با

to the other person. Okay? It's life.

طرف مقابل متفاوت است. باشه؟ این زندگی است.

We're going to start with giving opinions. Now, we might start with an adverb like "personally".

ما با ارائه نظرات شروع می کنیم. اکنون ، ممکن است با قیدی مانند "شخصا" شروع کنیم.

Okay? Or "frankly". So "person" -- you can see the word "person". When we say "personally",

باشه؟ یا "صادقانه". بنابراین "شخص" -- شما می توانید کلمه "شخص" را ببینید. وقتی می گوییم «شخصا»

it's about this person; it's about me. "Me, I think this." "Personally, I would say that

، درباره این شخص است. این در مورد من است "من، من این را فکر می کنم." "شخصا، من می گویم که

--." "Personally, I think that --."

--." "شخصا، من فکر می کنم که --."

Now, let's spend today talking about the issue of whether you should give money to the homeless

حالا بیایید امروز را صرف صحبت در مورد این موضوع کنیم که آیا باید به مرد بی خانمان پول بدهید یا خیر

man. "Personally, I think lots of people give money to them." Or, "Personally, I think they

. شخصاً فکر می کنم افراد زیادی به آنها پول می دهند. یا، "شخصا، فکر می کنم آنها

need the money." Or, "Frankly" -- this means "honestly". "Frankly, I think charity starts

به پول نیاز دارند." یا، "صادقانه" -- این به معنای "صادقانه" است. صادقانه بگویم، من فکر می کنم که خیریه از خانه شروع می شود

at home." That's a phrase that means, "If I'm going to be kind, I need to be kind to

. این عبارتی است که به این معنی است: "اگر قرار است مهربان باشم، باید با من مهربان

me." "Frankly, I don't want to give them any money." Okay?

باشم." صادقانه بگویم، من نمی خواهم به آنها پول بدهم. باشه؟

Now, what I've done here is I've marked which ones are good to use in a work situation and

اکنون، کاری که من در اینجا انجام داده‌ام این است که مشخص کرده‌ام کدام یک برای استفاده در موقعیت کاری مناسب هستند و

which ones are more informal. So where I have marked, this is good to use at work. "Personally",

کدام یک غیررسمی‌تر هستند. بنابراین جایی که من علامت گذاری کرده ام، برای استفاده از آن در محل کار خوب است. "شخصا"،

"I'd say that". But "I reckon" and "if you ask me", these are more casual ways of speaking.

"من این را می گویم". اما «حساب می‌کنم» و «اگر از من بپرسی »، این‌ها روش‌های معمولی‌تر صحبت کردن هستند.

"If you ask me, I think the bloke's taking the piss, mate." Okay? "If you ask me, I think

"اگر از من بپرسی، فکر می‌کنم که این مرد در حال عصبانیت است ، رفیق." باشه؟ "اگر از من بپرسید، فکر می‌کنم

the bloke's taking the piss." He's having a laugh. Okay? "I reckon he really needs some

که این مرد در حال عصبانیت است." داره میخنده باشه؟ "من فکر می کنم که او واقعاً به چند سکه نیاز دارد

coins." Okay? So this is the one you can use at work. "I'd say that you have to think about

." باشه؟ بنابراین این همان چیزی است که می توانید در محل کار استفاده کنید. من می گویم که باید در مورد

it and balance the options up." I don't know.

آن فکر کنید و گزینه ها را متعادل کنید . من نمی دانم.

What do you think? Have a go now. Personally, I think that -- go on. Give me a sentence.

شما چی فکر میکنید؟ حالا برو شخصاً فکر می کنم که -- ادامه دهید. یک جمله به من بگو

Great. Good work.

عالی. کار خوب.

Now, you've presented your first opinion, and someone is agreeing with you. Let's practice

اکنون، شما اولین نظر خود را ارائه کرده اید و یک نفر با شما موافق است. بیا تمرین کنیم

agreeing with someone, okay? "Definitely! I mean, it's so cold in London. You should

با کسی موافق باشیم، باشه؟ "قطعا! منظورم این است که در لندن خیلی سرد است. شما

give some money to them." Okay? "Definite." "Definite" means certain. Okay? It's the same

باید مقداری پول به آنها بدهید." باشه؟ "قطعی." «معین» به معنای مسلم است. باشه؟

as "certainly". "Certainly" would be very -- too formal, though." Okay? "Definitely.

همان "حتما" است. "مطمئنا" بسیار - خیلی رسمی، اما." باشه؟ "قطعا.

You're right." Or if you like what they're saying, you agree, you could say, "I think

حق با شماست." یا اگر از آنچه آنها می گویند خوشتان می آید ، موافقید، می توانید بگویید: "من هم همینطور فکر

so, too. I mean, it must be a difficult life." Yeah? These are all phrases you could use

می کنم. منظورم این است که باید زندگی سختی باشد." آره؟ اینها همه عباراتی هستند که می توانید

in a work situation. Okay? All of these are good for work. They're not informal ones.

در موقعیت کاری استفاده کنید. باشه؟ همه اینها برای کار خوب هستند. آنها غیررسمی نیستند.

"I think so, too. I mean, it's really cold at the moment." "You're right. I mean, imagine

"من هم فکر می کنم همینطور است. منظورم این است که در حال حاضر هوا واقعا سرد است.» «حق با شماست. منظورم این است که تصور

not having a home or somewhere to go to the bathroom." "That's a good point. I agree with

کنید خانه یا جایی برای دستشویی ندارید.» «این نکته خوبی است. من با

you." Okay? "I agree. It's really sad that they're living under a bridge." Okay? So these

شما موافقم." باشه؟" موافقم. واقعاً ناراحت کننده است که آنها زیر یک پل زندگی می کنند.» خوب؟

are all ways of agreeing. "Definitely. You're right. That's a good point."

حق با شماست. این نکته خوبی است."

Giving opinions, I could say "personally, frankly, if you ask me". These are my informal

با دادن نظرات، می توانم بگویم "شخصا، رک و پوست کنده، اگر از من بپرسید". اینها غیر رسمی من

ones. These are my formal ones. Formal. Good for work. Good for the pub. Great.

هستند. اینها رسمی من هستند. رسمی.

Now, let's disagree. Let's disagree with Mother. "Yes, Mom. But they don't have any money to

بیا با مادر مخالفت کنیم. "بله مامان. اما آنها پولی برای

spend on a sandwich." Okay? So I'm disagreeing. I think something different to Mom. "You see,

خرج کردن در یک ساندویچ ندارند." باشه؟ پس من مخالفم. فکر می کنم چیز دیگری با مامان است. "می بینی،

I don't agree, Mom. I think it's nice to be generous." Or you could say, "I don't know

من موافق نیستم، مامان. فکر می‌کنم سخاوتمند بودن خوب است ." یا می‌توانید بگویید: "

about that." Okay? Listen to the pronunciation. "I don't know about that." This is how it's

در مورد آن چیزی نمی‌دانم." خوب؟ به تلفظ آن گوش دهید . "در مورد آن چیزی نمی‌دانم.

spelled, "I don't know", and we say, "I dunno about that." Okay?

" نمی‌دانم، و ما می‌گوییم، «در مورد آن چیزی نمی‌دانم.» باشه؟

"Hmm. I'm not sure about that. I'm not certain." It's polite. We're disagreeing. We know that

«هوم. مطمئن نیستم. من مطمئن نیستم.» مؤدبانه است. ما مخالفیم. می دانیم که

we disagree, but we're polite, so we say, "I'm not sure. I think maybe it's a nice idea

مخالفیم، اما مؤدب هستیم، بنابراین می گوییم: «مطمئن نیستم. فکر می کنم شاید این ایده خوبی باشد

to give them 10p." Or "I'm not sure about that. I'm not sure that I like that idea."

که به آنها 10p بدهید.» یا «در این مورد مطمئن نیستم. مطمئن نیستم که این ایده را دوست داشته باشم."

Okay? You're still disagreeing. It's an English, English way of talking. We're very polite,

باشه؟ شما هنوز مخالفید. این یک روش انگلیسی و انگلیسی صحبت کردن است. ما خیلی مودب هستیم،

yeah? Sometimes, anyway. Not the drivers.

بله؟ گاهی اوقات، به هر حال. نه رانندگان.

"I don't go along with you." Okay? If I go along with my friend to the beach, I go along

"من نه. با تو همراه شو." باشه؟ اگر با دوستم به ساحل بروم، با آنها همراه می شوم

with them. But if I don't know along, no. I think something different. So, "No. I don't

. اما اگر نمی دانم، نه. من چیز دیگری فکر می کنم. بنابراین، "نه. من در این مورد

go along with you on that. I think blah, blah, blah, blah, blah."

با شما همراهی نمی کنم. من فکر می کنم بل، بل، بل، بل، بله.»

"That's a good point, a good argument, but blah, blah, blah, blah, blah." "Surely you

«این نکته خوبی است، استدلال خوبی است، اما بل، بل، بل، بل، بلا، بله.» «مطمئناً

can't give all your money to them because then, you would be like them." Okay? "Surely",

نمی توانید تمام پول خود را به آنها بدهید، زیرا آن وقت، شما مثل آنها خواهید بود." باشه؟ "حتما"،

so you're emphasizing.

پس شما تاکید می کنید.

Now, what do we do once we've given our opinion? We give opinion; we give evidence; we give

حالا، وقتی نظرمان را دادیم، چه کار کنیم ؟ نظر می دهیم، مدرک می دهیم،

facts. "Yes, but in winter, it's minus five degrees Celsius. It's very inhospitable. It's

حقایق می دهیم. "بله، اما در زمستان، منفی پنج درجه سانتیگراد است. خیلی غیر مهمان نوازه این

a very difficult place to live on the street." And we could exaggerate the rule of three.

مکان برای زندگی در خیابان بسیار دشوار است." و ما می توانیم قانون سه را اغراق کنیم.

So if I disagree with giving money to a homeless person, I could say that they have somewhere

بنابراین اگر من با دادن پول به یک بی خانمان مخالفم ، می توانم بگویم که آنها جایی

to live; they're funding a drink problem; and I don't have any money to give them anyway.

برای زندگی دارند؛ آنها در حال تامین مالی مشکل نوشیدنی هستند. و من پولی ندارم که به آنها بدهم.

Or if I'm doing it the other way around, I could say -- rule of three, so I give three

یا اگر برعکس این کار را انجام می دهم، می توانم بگویم - قانون سه، بنابراین سه

points -- "Imagine if you were like them. Wouldn't life be so difficult?" Or, "It's

امتیاز می دهم - "تصور کنید اگر شما هم مثل آنها بودید. آیا زندگی اینقدر سخت نخواهد بود؟» یا «

so cold at night, and no one talks to you. You have nowhere to go." Have I made any sense?

شب ها خیلی سرد است و هیچکس با شما صحبت نمی کند. تو جایی برای رفتن نداری." آیا منطقی به

I do so hope so, kind viewer.

ذهنم رسیده است؟ امیدوارم اینطور باشد، بیننده مهربان.

Look. We've looked at giving an opinion. We used words like "personally", "I would say

ببین. ما به نظر دادن نگاه کرده ایم. از کلماتی مانند "شخصا"، "من می

that". Look. This is short for "I would say that". "If you asked me, I would say that."

گویم" استفاده می کنیم. نگاه کنید. این مختصر عبارت "من می گویم آن" است. "اگر از من می پرسیدی، این را می گویم."

It's a polite phrase. Again, "I would say that."

این یک عبارت مودبانه است. باز هم "من می گویم که."

We've looked at agreeing. We've said "definitely". "You're right. That's a good point. I agree

ما به توافق نگاه کردیم. گفتیم "قطعا" ". "حق با شماست. نکته خوبی است. من

with you." Okay? You make these little noises, these sounds, and then you make an argument.

با شما موافقم." باشه؟ شما این صداهای کوچک، این صداها را در می آورید، و سپس بحث می کنید.

This is just the start. The start, and then you carry on to give an opinion and reasons.

این تازه شروع است. شروع، و سپس به ارائه نظر و دلیل ادامه می دهید.

And with the disagreeing, we've had, "Yes but -- reason". "I don't agree because --." Okay?

و با مخالفت، ما گفته ایم، "بله، اما -- دلیل". "من موافق نیستم زیرا --" خوب؟

Don't forget to carry on.

فراموش نکنید که ادامه دهید.

Becoming more fluent in English is all about increasing the amount of time you spend talking

مسلط تر شدن به زبان انگلیسی به افزایش زمان صرف صحبت کردن است.

and listening. Don't just give short answers. Give long answers. So right now, we're thinking

و گوش دادن.فقط جواب کوتاه ندهید.پاسخ های طولانی بدهید.پس همین الان به

about giving money to the homeless people. Give me a sentence with "definitely", with

فکر پول دادن به بی خانمان ها هستیم.یک جمله با "قطعا" با

agreeing with giving money. "Definitely" -- and then disagree." Okay? You can do that on your

موافقت با دادن پول به من بگویید "قطعا" - - و سپس مخالفت کنید." باشه؟ شما می توانید این کار را در

own time.

زمان خود انجام دهید.

So your homework, you're going to do an agree; you're going to do a disagree. And then, you're

بنابراین تکلیف خود را، شما در حال رفتن به انجام یک موافقت. شما قصد دارید مخالفت کنید و سپس، شما

going to go to www.engvid.com, and you're going to take my quiz. Ten short questions,

به www.engvid.com می روید، و در آزمون من شرکت می کنید. ده سوال کوتاه،

ten short answers. Okay? Not too difficult. And then, go and subscribe to my YouTube channel.

ده پاسخ کوتاه. باشه؟ خیلی سخت نیست و سپس، بروید و در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

And if you really love me like I know you do, then, you can check out my website, Exquisite

و اگر واقعاً مرا دوست دارید، همانطور که می دانم دوست دارید، پس می توانید وب سایت من، انگلیسی نفیس را بررسی کنید

English. There should be a link here.

. اینجا باید لینک باشه

Well done. I know you're trying hard. Keep the good work up. Bye!

آفرین. میدونم سخت تلاش میکنی به کار خوبتان ادامه دهید. خدا حافظ!