18 PHRASAL VERBS in English for success and failure

Hello, hiya, thanks for finding your way here to this video right now to come and learn

سلام، هیا، ممنون که همین الان راه خود را به این ویدیو پیدا کردید تا بیایید و

some English. Good intention, so let's make sure we concentrate, I sound like such a teacher,

کمی انگلیسی یاد بگیرید. نیت خیر، پس بیایید مطمئن شویم که تمرکز می کنیم، من چنین معلمی به نظر می رسم،

don't I? Concentrate, yeah, and really learn, take the vocab because we want you to be using

نه؟ تمرکز کن، آره، و واقعاً یاد بگیر، واژگان را بپذیر چون می خواهیم هفته آینده از آن استفاده کنی

it this next week. What are we doing? We're looking at phrasal verbs to do with success

. ما چه کار می کنیم؟ ما به دنبال افعال عبارتی برای انجام با موفقیت

and a couple to do with failure. Now, these can be used in all sorts of contexts, so they're

و یک زوج برای انجام با شکست هستیم. اکنون، اینها را می توان در انواع زمینه ها استفاده کرد، بنابراین

very useful to know because while I'll be showing you how to use them to talk about

دانستن آنها بسیار مفید است زیرا در حالی که من به شما نشان خواهم داد که چگونه از آنها برای صحبت در مورد

fashion, in sports and with academic studies, but you could - there's so many different

مد، در ورزش و با مطالعات آکادمیک استفاده کنید، اما شما می توانید - وجود دارد بسیاری از

things that you could use them to talk about.

چیزهای مختلف که می توانید از آنها برای صحبت کردن استفاده کنید.

To start with, we're just going to look at what they actually mean before we really apply

برای شروع، ما فقط قصد داریم قبل از اینکه واقعاً افعال را به کار ببریم به معنای واقعی آنها نگاه کنیم

the verbs. My first section all have "off" in them. So, to bring, it's like a physical

. بخش اول من همه دارای "خاموش" در آنها هستند. بنابراین، آوردن، مانند یک

action, bring it over here, bring me the remote control, bring me the jug of water, if you

عمل فیزیکی است، آن را بیاور اینجا، کنترل از راه دور را برای من بیاور، کوزه آب را برای من بیاور، اگر

bring something off, it's like off is a place where everything works, yep, it's looking

چیزی را بیرون بیاوری، مثل اینکه خاموش کردن جایی است که همه چیز کار می کند، بله، به نظر می

like it's not going to be very good and then we get up here and, abracadabra, to bring

رسد قرار نیست خیلی خوب باشد و سپس ما اینجا بلند می شویم و

something off, yep, turn it around. To pull something off is exactly the same, but with

، abracadabra، چیزی را بیرون می آوریم، بله، آن را برگردانیم. کشیدن چیزی دقیقاً یکسان است، اما با

a different verb, okay? So, take your pick, which do you like? Are you more of a B or

یک فعل متفاوت، خوب است؟ بنابراین، انتخاب کنید، کدام را دوست دارید؟ آیا شما بیشتر یک B هستید یا

a P? I'm more of a B, my wife's a P. To carry something off, very slight change here. Well,

یک P؟ من بیشتر یک B هستم، همسرم یک P است. خب،

it's a different verb, to carry something off is kind of - you're going, it's more of

این یک فعل متفاوت است، برداشتن چیزی یک جورهایی است - می‌روی، این بیشتر

a kind of sense of, like, continuing, yep, I carried it off. I was going with it for

نوعی حس است، مانند، ادامه دادن، بله، من آن را برداشتم. خیلی وقت بود

a long time, yep, carrying a heavy bag, and I got there and, yes, I made the destination.

باهاش ​​می رفتم، آره، کیف سنگینی به دوش می گرفتم، رسیدم و آره، مقصد رو کردم.

I carried it off. Whereas these, it's more like a bit more of a sudden turn-around, okay?

من آن را برداشتم. در حالی که اینها، بیشتر شبیه یک چرخش ناگهانی است، خوب؟

It's only a small, small difference and some people wouldn't say there's a difference at

این فقط یک تفاوت کوچک و کوچک است و برخی افراد نمی گویند که اصلاً تفاوت وجود

all. Now, to come off. We're much more likely to encounter this in the past tense. Yeah,

دارد. حالا، برای بیرون آمدن. احتمال اینکه در زمان گذشته با آن مواجه شویم بسیار بیشتر است. آره

it came off quite well. But very similar meaning, it means, like, something has kind of worked.

خیلی خوب اومد اما معنای بسیار مشابه، به این معنی است که چیزی به نوعی کار کرده است.

Yeah, it came out pretty well, it came off pretty well. Okay. Different meaning here:

آره، خیلی خوب بیرون آمد، خیلی خوب بیرون آمد . باشه. معنی متفاوت اینجا:

something takes off, like a rocket going into space. So, it's like the YouTube channel suddenly

چیزی بلند می شود، مانند موشکی که به فضا می رود. بنابراین، مثل این است که کانال یوتیوب

has millions of subscribers. Well, how does it happen like that? Because guys like you

ناگهان میلیون ها مشترک دارد. خب چطور اینطوری میشه چون پسرهایی مثل شما

and girls like you press subscribe and you share it with all of your friends, right?

و دخترانی مثل شما Subscribe را فشار می دهند و شما آن را با همه دوستانتان به اشتراک می گذارید، درست است؟

Hope so, and don't just press subscribe, actually watch the videos. How do you do that? Yep,

امیدوارم اینطور باشد و فقط اشتراک را فشار ندهید، در واقع ویدیوها را تماشا کنید. چطوری این کار را انجام میدهی؟ بله،

that bell thing up there, so every time my lessons come up, you guys watch them, yeah!

آن زنگ آن بالا، بنابراین هر بار که درس های من بالا می آید، شما بچه ها آنها را تماشا کنید، بله!

And then that will really pay off with your English, yep. You'll see a - you'll see results,

و پس از آن واقعاً با انگلیسی شما نتیجه خواهد داد ، بله. شما یک را خواهید دید - نتایج را خواهید دید،

yep, to pay off, yep, we've got the idea of money, so money is a reward for work, for

بله، برای پرداخت، بله، ما ایده پول را داریم، بنابراین پول پاداشی است برای کار، برای

doing something, so if something pays off, then you enjoy the reward of your good work,

انجام کاری، بنابراین اگر چیزی نتیجه داد، پس از آن لذت می برید. پاداش کار خوب شما،

okay?

باشه؟

On to "through". Are you with me so far? I hope so. "Through". If I go through the jungle,

به "از طریق". آیا شما تاکنون با من بودید؟ امیدوارم. "از طریق". اگر از جنگل عبور کنم،

yep, the jungle's here, and I'm going through it, to fall through. If I - you've got a sort

بله، جنگل اینجاست، و من از آن عبور می کنم، تا از بین بروم. اگر من - شما

of a ceiling up here, it's not a very strong one, if I fell through the ceiling - then

یک جور سقف اینجا دارید، خیلی محکم نیست، اگر از سقف افتادم - پس

my mum did that once, actually, she fell through a hole in the floor, very painful. To fall

مادرم یک بار این کار را کرد، در واقع از سوراخی در زمین افتاد، بسیار دردناک. سقوط

through - drop, drop, drop, drop, drop. If something falls through, then it looks like

کردن - رها کردن، رها کردن، رها کردن، رها کردن، رها کردن. اگر چیزی از بین برود، به نظر می رسد

it's going to work, and then suddenly, it doesn't. So maybe a football player is looking

که کار می کند، و سپس ناگهان، آن را انجام نمی دهد. بنابراین شاید یک بازیکن فوتبال به دنبال

to join a new club, but at the 11th hour, the last minute, the deal fell through. It

پیوستن به یک باشگاه جدید باشد، اما در ساعت یازدهم ، آخرین دقیقه، معامله به هم خورد.

wasn't completed. Muddle - this is more of the British English than an American English

کامل نشد درهم ریختن - این بیشتر از انگلیسی انگلیسی انگلیسی است تا یک کلمه انگلیسی آمریکایی

word - to muddle through something. Now, "muddle" means confusion, okay? So, if you muddle through,

- درهم ریختن چیزی. حالا «مدل» یعنی سردرگمی، باشه؟ بنابراین، اگر شما در میان بگذارید،

this is talking about how you get through the jungle. It's like I kind of got a hat,

این در مورد چگونگی عبور از جنگل صحبت می کند . مثل این است که من کلاه

have I got any insect repellent, yeah maybe in my pocket here, have I got compass, I'm

دارم، آیا دافع حشرات دارم، بله شاید اینجا در جیبم باشد، آیا من قطب نما دارم

not quite sure, uh, uh, uh, confusion and we kind of get through the rainforest, but

، کاملا مطمئن نیستم، اوه، اوه، اوه، سردرگمی و به نوعی از جنگل های بارانی عبور می کنیم ، اما

you do get through it, or jungle or whatever it is. So, to muddle through means to go through

شما از آن عبور می کنید، یا جنگل یا هر چیزی که هست. بنابراین، درهم و برهم زدن به معنای عبور از هرج و مرج است

chaotically, okay? To get through, if you get through something, then you're surviving

، خوب؟ برای گذراندن، اگر از چیزی عبور کنید، پس زنده می‌مانید،

but there's not much of a sense of enjoyment or huge amount of success about it. We got

اما حس لذت و موفقیت زیادی در آن وجود ندارد. ما

through something, yep. It was okay, but we didn't really like it very much. To sail through

از چیزی عبور کردیم، بله خوب بود، اما ما واقعا آن را خیلی دوست نداشتیم. با این حال،

is quite different, though. Yep, think of the boat and the sails filling with wind to

قایق سواری کاملاً متفاوت است. بله، به قایق و بادبان‌ها فکر کنید که پر از باد می‌شوند تا

sail through, there's a feeling of speed and flamboyance if you sail through something,

از آن عبور کنید، اگر از چیزی عبور کنید، احساس سرعت و زرق و برق به شما دست می‌دهد،

then you find it quite easy, because the sails are full of wind and you're going rather effortlessly.

آن وقت برایتان بسیار آسان است، زیرا بادبان‌ها پر از باد هستند و نسبتاً بدون زحمت پیش می‌روید. .

You don't even need a motor. Whereas the kind of vehicle here, I'm thinking of like, a really

شما حتی نیازی به موتور ندارید. در حالی که نوع وسیله نقلیه اینجا، من به یک ماشین واقعا کند فکر می کنم

slow car. Okay.

. باشه.

Take over. A take over - so, where one person takes control from the other person. So, we've

به عهده گرفتن. تصاحب - بنابراین، جایی که یک نفر کنترل را از شخص دیگر می گیرد. بنابراین، ما

got a - I'm thinking of a football club, if there's a take over, then someone else suddenly

به یک باشگاه فوتبال فکر می کنم

starts ruling that football club. Ruling - it's not a king, it's kind of managing, okay. A

. حکم - این یک پادشاه نیست، این یک نوع مدیریت است، خوب.

take over, yep. I take over the control. Catch on. If something catches on, then it's like

تصاحب، بله من کنترل را به عهده می گیرم. بگیر. اگر چیزی جلب شود، آنگاه مانند

a - a fashion. So, if I start walking down the street and I start this new walk, which

یک مد است. بنابراین، اگر من شروع به راه رفتن در خیابان کنم و این پیاده روی جدید را شروع کنم،

is like, it's kind of a sort of a flappy arm walk and I'm starting to see, in the streets

که شبیه این است که این یک نوع راه رفتن با بازوهای شل و ول است و در خیابان های تورنتو شروع به دیدن می کنم

of Toronto, that some people are doing my flappy arm walk, then I'd say "Ah, it's starting

که برخی از مردم این کار را انجام می دهند. راه رفتن با بازوی شل و ول، سپس من می گویم "آه، آن شروع

to catch on." Okay. Really strange example for you there. Hope you're not thinking I'm

به گرفتن است." باشه. واقعا مثال عجیبی برای شما وجود دارد. امیدوارم فکر نکنید که من

a total lunatic. To build on. So, builders, what do they do? They often make houses. They're

یک دیوانه هستم. برای ساختن. بنابراین، سازندگان، آنها چه کار می کنند؟ اغلب خانه می سازند.

going to start with foundations and then they're going to build the walls and the roof, etc.

آنها قرار است با فونداسیون شروع کنند و سپس دیوارها و سقف و غیره را بسازند.

So, to build on means we've had this success, and we're going to use this and we're going

بنابراین، ساختن بر اساس به این معنی است که ما این موفقیت را داشته ایم، و ما از این استفاده خواهیم کرد و خواهیم رفت.

to continue from there to make something even bigger, okay? So, we have a firm foundation

از آنجا ادامه دهیم تا چیزی حتی بزرگتر بسازیم، خوب؟ بنابراین، ما یک پایه محکم

and we're going to continue growing. To walk into something. So, to walk into something

داریم و به رشد خود ادامه خواهیم داد. وارد شدن به چیزی بنابراین، وارد شدن به چیزی به این

means you enter it very easily. Yeah, I walked into an amazing job, I didn't even have to

معنی است که خیلی راحت وارد آن می شوید. بله، من وارد یک کار شگفت انگیز شدم، حتی نیازی به

have an interview. I just knocked on the door and the man gave me the job. Or, the woman

مصاحبه نداشتم. من فقط در زدم و مرد کار را به من داد. یا آن زن کار را

gave me the job. Okay. To walk into something means to get something good with a minimum

به من داد. باشه. قدم گذاشتن در چیزی به معنای بدست آوردن چیزی خوب با

of effort. To catch up, there are a couple of different meanings of this. You can have

حداقل تلاش است. برای جبران، چند معنی مختلف از این وجود دارد. ممکن

to catch up in communication where you talk to an old friend who you haven't spoken to

است مجبور شوید در ارتباط با یک دوست قدیمی صحبت کنید که مدت هاست با او صحبت نکرده اید

in a long time, but this is to do with success and failure. So, we've got a race, yep? We've

، اما این با موفقیت و شکست همراه است. بنابراین، ما یک مسابقه داریم، بله؟

got the tortoise and the hare. The hare goes really, really fast and then falls asleep

ما لاک پشت و خرگوش را داریم. خرگوش واقعاً خیلی سریع می‌رود و سپس به خواب می‌رود

and the tortoise catches up with the hare, so the progress is caught up. Catches up.

و لاک پشت به خرگوش می‌رسد، بنابراین پیشرفت به دست می‌آید. می رسد.

To keep up. So, again, you could think of a race, you've got people going around the

برای حفظ کردن. بنابراین، دوباره، می‌توانید به یک مسابقه فکر کنید، افرادی دارید که در

400 meter track and you've got this really fast person and this one - can they keep up

پیست 400 متری می‌روند و این شخص واقعاً سریع و این یکی را دارید - آیا آنها می‌توانند

with the really fast person? Okay? If I say - it doesn't have to be physical, though.

با شخص واقعا سریع همگام شوند؟ باشه؟ اگر بگویم - لازم نیست فیزیکی باشد.

I could say, in a class, "Keep up", yep, means, you know, listen, make sure that you're paying

می‌توانم بگویم، در یک کلاس، "به همین منوال ادامه بده"، بله، یعنی می‌دانی، گوش کن، مطمئن شو که توجه می‌کنی

attention, okay. To capitalise on. So, capital is really money. So, if I capitalise then

، باشه. برای سرمایه گذاری. بنابراین، سرمایه واقعاً پول است. بنابراین، اگر من سرمایه گذاری

I'm sort of making it into money, which, in a wider meaning means that I'm getting some

کنم، به نوعی آن را به پول تبدیل می کنم، که به معنای گسترده تر به این معنی است که من از آن

benefit from. So, if you were to capitalise from this lesson, you're going to need to

سود می برم. بنابراین، اگر می‌خواهید از این درس با حروف بزرگ استفاده کنید، باید

actually use some of these words with the people that you know. Okay? Cement the learning.

برخی از این کلمات را با افرادی که می‌شناسید استفاده کنید. باشه؟ یادگیری را تقویت کنید.

To lose out to. New Zealand lost out to England in the Rugby World Cup semifinal. So, they

از دست دادن به. نیوزلند در نیمه نهایی جام جهانی راگبی مغلوب انگلیس شد. بنابراین، آنها

lost out to, it means both teams were trying to get to the final, but, you know, New Zealand

باختند، یعنی هر دو تیم برای رسیدن به فینال تلاش می کردند، اما، می دانید،

weren't quite at that same standard as England, hahahahaha, so they didn't get to the same

نیوزلند کاملاً در حد استاندارد انگلیس نبود، ههههههه، بنابراین آنها به یک

kind of prize that England did. To stay ahead. Maybe thinking of driving a car, you know,

نوع بازی نرسیدند. جایزه ای که انگلیس انجام داد تا جلوتر بمونی شاید به فکر رانندگی با ماشین، می دانید،

staying ahead means you're in front, okay? So, if you stay ahead of the competition,

جلوتر ماندن به این معنی است که شما جلو هستید، باشه؟ بنابراین، اگر از رقبا جلوتر بمانید

then you're bigger and you're continuing to be dominating that market.

، بزرگ‌تر هستید و به تسلط بر آن بازار ادامه می‌دهید.

So, as I said at the beginning, we're now going to try and use some of these talking

بنابراین، همانطور که در ابتدا گفتم، اکنون سعی می کنیم از برخی از این موارد در

about these different areas of modern life. So, let's go for fashion. Now, which of these

مورد این حوزه های مختلف زندگی مدرن استفاده کنیم. پس بیایید سراغ مد برویم. حالا در مورد کدام یک از اینها

can I talk about with fashion? To bring something off, yeah, you really brought that off. To

با مد صحبت کنم؟ برای از بین بردن چیزی، بله، شما واقعا آن را حذف کردید.

pull something off, to carry something off, to come off. Something takes off, to pay off,

برداشتن چیزی، برداشتن چیزی، بیرون آمدن. چیزی از بین می رود، برای پرداخت،

okay. So, fashion, to bring, yeah, you really brought that off, pulled something off, so

خوب. بنابراین، مد، برای آوردن، بله، شما واقعاً آن را به ارمغان آوردید، چیزی را از بین بردید، بنابراین

pull something off, we're talking about something being successful. So, maybe I'm wearing - actually,

چیزی را از بین ببرید، ما در مورد موفقیت چیزی صحبت می کنیم . بنابراین، شاید من می پوشم - در واقع،

I'm making a video later today where I'm going to be dressed up as a woman. So, I've been

بعداً امروز یک ویدیو می سازم که در آن لباس زنانه بپوشم. بنابراین، من

busy preparing for that all day. If I pull that off successfully, then I will look like

تمام روز مشغول آماده شدن برای آن بودم. اگر آن را با موفقیت انجام دهم، آنگاه شبیه

a woman. It will be believable. You're going to have to watch this video now, aren't you?

یک زن خواهم شد. قابل باور خواهد بود. حالا باید این ویدیو را تماشا کنید، اینطور نیست؟

Right. If I carry it off, then you're going to say to me, you're going to believe that

درست. اگر آن را کنار بگذارم، آن وقت به من می گویی، باور می کنی که

Benjamin looks like a woman. Don't say that, I've even got facial hair, come on, I'm a

بنیامین شبیه یک زن است. اینو نگو من حتی صورتم مو داره بیا من

man. If something takes off and it becomes popular, so fashion. Maybe if I start walking

مردم. اگر چیزی اوج گرفت و محبوب شد، پس مد شود. شاید اگر با جوراب های راه راه راه رفتن را شروع

around with stripey socks and it takes off, then everyone starts wearing stripey socks.

کنم و جوراب بلند شود ، همه شروع به پوشیدن جوراب های راه راه کنند.

Okay. It doesn't really work with "through", these ones, unless you're taking about the

باشه. این واقعاً با "از طریق" اینها کار نمی کند، مگر اینکه شما

business aspect of fashion. Yeah, a sales deal - a sales deal sailed through, but this

جنبه تجاری مد را در نظر بگیرید. بله، یک معامله فروش - یک معامله فروش به پایان رسید، اما این

is more sort of the business area. To catch on, a fashion catches on. And then to capitalise

یک نوع حوزه تجاری است. برای گرفتن، یک مد جذب می کند. و سپس برای سرمایه گذاری

on, again, sort of more sort of business related as would be to stay ahead and to lose out

در کسب و کار بیشتر مرتبط

to, talking about kind of competition.

با صحبت کردن در مورد نوعی رقابت.

Sports. They carried it off excellently. England carried off their game plan exceptionally

ورزش ها. آنها آن را عالی حمل کردند. انگلیس برنامه بازی خود را فوق العاده

well. Their hard work paid off. They got through the game successfully. They sailed through

خوب اجرا کرد. سخت کوشی آنها نتیجه داد. آنها بازی را با موفقیت پشت سر گذاشتند. آنها به

to the World Cup final. They built on their hard work. They capitalised on New Zealand's

فینال جام جهانی راه یافتند. آنها بر روی کار سخت خود بنا کردند . آنها از اشتباهات نیوزلند استفاده کردند

mistakes. Okay.

. باشه.

What about studies? Yep, I pulled it off. I got an A. My hard work has paid off. Or,

در مورد مطالعات چطور؟ بله، من آن را کشیدم. من یک A گرفتم. کار سخت من نتیجه داد. یا،

I muddled my way through university means I did a little bit of work, I did a little

من راهم را در دانشگاه به هم ریختم یعنی کمی کار کردم، کمی آن کار را انجام

bit of that, I wasn't very concentrated, but I got through it, I got to the end. I managed

دادم، خیلی متمرکز نبودم، اما از آن عبور کردم، به آخر رسیدم.

to walk into a job after my studies. I caught up with my friends by doing some revision.

بعد از تحصیل موفق شدم وارد شغل شوم. من با انجام برخی اصلاحات با دوستانم آشنا شدم.

You could say I lost out on - I lost out on getting a first-class degree, which was a

می توانید بگویید من شکست خوردم - در گرفتن مدرک درجه یک شکست خوردم، که یک

mistake. Okay. Fine.

اشتباه بود. باشه. خوب.

So, the more familiar you get with these phrasal verbs, the better. Look out for them in the

بنابراین، هرچه بیشتر با این افعال عبارتی آشنا شوید ، بهتر است. در

things you're going to read and listen to and just try to expand your vocab. Thanks

چیزهایی که قرار است بخوانید و گوش دهید مراقب آنها باشید و فقط سعی کنید لغات خود را گسترش دهید. ممنون

for watching. Any questions, write them down in the comments below and I'll see you in

از ملاحظه تان. هر سوالی دارید در نظرات زیر بنویسید تا در ویدیوی بعدی شما را ببینم

the next video. Bye!

. خدا حافظ!