Learn English Grammar: has, have, have got

Hello, engVid viewers. Welcome back. Today, we're doing a lesson on: "have" and "have

سلام، بینندگان engVid. خوش برگشتی. امروز، ما درسی را در مورد: "داشتن" و "

got", and the differences between these two grammatical constructions, and when we use

داشتن" و تفاوت های بین این دو ساختار دستوری و زمان استفاده از

them. Okay? So I'm going to be talking through the different uses of: "have" and "have got",

آنها انجام می دهیم. باشه؟ بنابراین من قصد دارم از کاربردهای مختلف "دار" و "داشته" صحبت کنم،

which tenses we can use, whether it's past, present, or future, and then looking at the

چه زمان هایی که می توانیم استفاده کنیم، چه گذشته، چه حال یا آینده، و سپس به

form; exactly how we make sentences using: "have" or "have got".

شکل نگاه کنیم. دقیقاً چگونه جملات را با استفاده از: "have" یا "have got" می سازیم.

As a generalization, here in the UK, we prefer to say: "has got" rather than "has". Missing

به عنوان یک تعمیم، در اینجا در بریتانیا، ترجیح می دهیم بگوییم: "دارد" به جای "دارا".

a little mark there. So, I might say: "David Cameron has got an important job." Whereas

یک علامت کوچک وجود دارد. بنابراین، ممکن است بگویم: "دیوید کامرون شغل مهمی دارد." در حالی که

in the US, they might say: "Barack Obama has an important job." Okay? So that's just a

در ایالات متحده ممکن است بگویند: "باراک اوباما شغل مهمی دارد." باشه؟ بنابراین این فقط یک

small little difference you might want to think about. It's not important though, don't

تفاوت کوچک است که ممکن است بخواهید در مورد آن فکر کنید. هرچند مهم نیست،

worry too much about it.

زیاد نگرانش نباش.

When we're talking about the possessive, when we're talking about things you own-okay?-property,

وقتی در مورد مالکیت صحبت می کنیم، وقتی در مورد چیزهایی صحبت می کنیم که شما مالک هستید، خوب است؟

you can use both: "have" and "have got". So, for example: "My friend, Joanna, has got a

به عنوان مثال: "دوست من، جوانا،

beautiful house." Or I could use: "have". "Billy has a big horse." Okay? So I can use

خانه زیبایی دارد." یا می توانم استفاده کنم: "داشتن". "بیلی یک اسب بزرگ دارد." باشه؟ بنابراین می توانم از

both: "has got" and "has". Yeah? Pretty, pretty plain sailing? Obviously, if it's not "he",

هر دو استفاده کنم: "داراست" و "داراست". آره؟ قایقرانی زیبا و ساده؟ بدیهی است که اگر «او» نیست،

so this is "he", if it was kind of "they", then it would be: "They have a big horse."

پس این «او» است، اگر به نوعی «آنها» بود، پس می‌شد: «اسب بزرگی دارند».

A big horse.

یک اسب بزرگ

Now, how do I ask questions about the possessive? Well, if I'm using: "have", I take this form:

حال چگونه در مورد مالکیت سوال بپرسم؟ خوب، اگر از: "have" استفاده می‌کنم، این شکل را می‌گیرم:

"Do you have a carrot?" Because Billy's horse is hungry. Okay? "Do you have", and then my

"آیا هویج داری؟" چون اسب بیلی گرسنه است. باشه؟ "آیا دارید" و سپس

object here. "Do you have?" If I'm using: "have got", then I put "have" and this is

هدف من اینجاست. "آیا داری؟" اگر از: "have got" استفاده می کنم، "دارم" را می گذارم و این یک

kind of my subject. "Have you got a mortgage?" Okay? So: "Do you have...?" or: "Have you

نوع موضوع من است. "وام مسکن داری؟" باشه؟ بنابراین: "آیا شما ...؟" یا: "آیا

got...?" Okay? Something to remember. "Do you have...?" or: "Have you got...?"

دارید...؟" باشه؟ چیزی برای یادآوری "آیا داری...؟" یا: "آیا دارید...؟"

Now, when I'm using actions: "have" I use when I'm talking about something that is a

اکنون، وقتی از اعمال استفاده می‌کنم: «داشتن» زمانی استفاده می‌کنم که درباره چیزی صحبت می‌کنم که

habit. For example: "I usually have a shower after going to the gym." Okay? "I usually

عادت است. به عنوان مثال: "من معمولا بعد از رفتن به باشگاه دوش می گیرم." باشه؟ من معمولاً

have Weetabix in the morning." So these are things that I do quite often. "Have got",

صبح ها Weetabix مصرف می کنم. بنابراین اینها کارهایی هستند که من اغلب انجام می دهم. "دارم"،

it's slightly different when I'm talking about an action and "have got". So: "I have got

زمانی که من در مورد یک عمل صحبت می کنم و "دارم" کمی متفاوت است . بنابراین: "من باید

to go to the toilet after this lesson." Okay? "I have got to go to the bank tomorrow.",

بعد از این درس به توالت بروم." باشه؟ "فردا باید به بانک بروم."،

"I have got to telephone my mother and say: 'Blah, blah, blah, blah, blah, blah, blah,

"باید به مادرم زنگ بزنم و بگویم: "بله، بل، بل، بل، بل، بل، بل، بل، بلا، بلا

blah, blah', about Christmas." Okay?

، در مورد کریسمس." باشه؟

Obviously, so we're going to be talking about tenses in a sec, but when I talk about this

بدیهی است که ما در یک ثانیه در مورد زمان ها صحبت خواهیم کرد، اما وقتی در این مورد

in the past tense, it would be: "I had to do this." And I wouldn't use: "got". "I had

در زمان گذشته صحبت می کنم، این خواهد بود: "من باید این کار را می کردم." و من استفاده نمی کنم: "گرفت". "ناچار بودم

to do this." And I would say: "I will have to do this." So when I'm using the past and

این کار را بکنم." و من می گفتم: "من مجبورم این کار را انجام دهم." بنابراین وقتی از گذشته

the future, I miss out: "got", but when I'm talking about the present, when I'm talking

و آینده استفاده می‌کنم، از دست می‌دهم: "به دست آوردم"، اما وقتی در مورد حال صحبت می‌کنم، وقتی

about something I need to do: "I have got to do this", and then it's going to be in

درباره کاری که باید انجام دهم صحبت می‌کنم: "باید این کار را انجام دهم" ، و سپس

the infinitive: "to do", "to telephone", "to call", "to go". Okay? It's an urgent action.

در مصدر خواهد بود: "to do", "to phone", "to call", "to go". باشه؟ این یک اقدام فوری است.

Let's look more at tenses. So: "have got" is used only in the present. Okay? As I pointed

بیایید بیشتر به زمان ها نگاه کنیم. بنابراین: "دارند" فقط در زمان حال استفاده می شود. باشه؟ همانطور که در آنجا اشاره

out there. And it can be contracted into a smaller thing. Eg: "I've got a nice bicycle.",

کردم. و می توان آن را به یک چیز کوچکتر تبدیل کرد. به عنوان مثال: "من یک دوچرخه خوب دارم."،

"I have got a nice bicycle." Translation. Okay. "Have got", we only use in the present.

"من یک دوچرخه خوب دارم." ترجمه. باشه. "دارم"، ما فقط در زمان حال استفاده می کنیم.

"Have", well I can use this in the present, the past simple, and in future forms. Now,

"داشتن"، خوب من می توانم این را در حال ، گذشته ساده و در اشکال آینده استفاده کنم. حالا،

here is my example... So this is actually past simple here. So: "I had a burger for

این مثال من است... پس این در واقع در اینجا بسیار ساده است. بنابراین: "من برای ناهار برگر خوردم

lunch." Past simple. My future form with "will": "I will have onion soup tomorrow." And in

." گذشته ساده. شکل آینده من با "اراده": "فردا سوپ پیاز خواهم داشت." و

the present: "I have a bag of crisps in my bag." Okay? Past, present, future.

در حال حاضر: "من یک کیسه تریس در کیفم دارم." باشه؟ گذشته حال آینده.

Now, what is the form? Well, when I'm talking about: "have", it's generally subject, plus

حالا فرمش چیه؟ خوب، هنگامی که من در مورد: "داشتن" صحبت می کنم، به طور کلی موضوع است، به اضافه

"have", plus object. And obviously, then you're going to change this around according to what

"داشتن"، به اضافه مفعول. و بدیهی است که پس از آن شما می خواهید این را با توجه به

tense it is. So: "I have some crisps." Okay? But when I'm talking about "have" and g-g-g-g-"got",

زمان آن تغییر دهید. بنابراین: "من مقداری چیپس دارم." باشه؟ اما وقتی از "دار" و "گ-گ-گ-گ" صحبت می

it's more like... I don't have a stutter, by the way, don't worry, it's okay. "I", "you",

کنم بیشتر شبیه ... لکنت ندارم، اتفاقاً نگران نباشید، اشکالی ندارد. «من»، «شما»،

"we", "they", these are all my subjects. So, and then: "have" and "got". So, for example:

«ما»، «آنها» همه اینها سوژه های من هستند. بنابراین، و سپس: "داشتن" و "گرفتن". بنابراین، به عنوان مثال:

"Houston, we have got a problem." So earlier, in the UK, we prefer: "has got", whereas in

"هوستون، ما یک مشکل داریم." بنابراین قبل از آن، در بریتانیا، ما ترجیح می دهیم: "داراست"، در حالی که

the US, they prefer: "has". So actually in the film, it's: "Houston, we have a problem."

در ایالات متحده، آنها "دارا" را ترجیح می دهند. بنابراین در واقع در فیلم، این چنین است: "هوستون، ما مشکل داریم."

Okay? But in the UK, we like our: "got", yeah, they're very nice. Okay? So, subject, plus

باشه؟ اما در بریتانیا، ما دوست داریم: "گفت"، بله، آنها بسیار خوب هستند. باشه؟ بنابراین، موضوع، به علاوه

"have", plus "got", plus objects; the thing we do the doing to. Yeah?

"دارند"، به علاوه "داشت"، به علاوه اشیاء. کاری که ما انجامش می دهیم آره؟

"He", "she", "it". So it's "have" when it's "I", "you", "we", or "they", and it's "has"

"او"، "او"، "آن". بنابراین وقتی «من»، «شما»، «ما» یا «آنها» باشد «دار» است و

when it's "he", "she", or "it". Okay? That's just the conjugation of the verb. Subject,

وقتی «او»، «او» یا «آن» باشد «داراست». باشه؟ این فقط صرف فعل است. موضوع،

plus "has", plus "got", plus objects. Ee... Eg: "The dog has got rabies." Okay? So: "have

به اضافه "دارا"، به علاوه "گرفت"، به علاوه اشیاء. ای... مثلا: "سگ هاری گرفته است." باشه؟ بنابراین: "

got" is only used in the present. I can't say: "The dog has gotted rabies." Okay? It's

دارند" فقط در زمان حال استفاده می شود. نمی توانم بگویم: سگ هاری گرفته است. باشه؟

in the present tense, right now. That dog out there has got rabies, so I'm going to

در حال حاضر در زمان حال است. اون سگ اون بیرون هاری داره، پس من میرم

go jump out the window.

از پنجره بپرم بیرون.

Before I do, I want to tell you, you're going to go to www.engvid.com right now, as in not

قبل از اینکه این کار را انجام دهم، می خواهم به شما بگویم، شما می خواهید همین الان به www.engvid.com بروید، همانطور که نه

in five minutes time, but right now and go and do the quiz to test your knowledge on

در پنج دقیقه دیگر، بلکه همین الان و بروید و امتحان را انجام دهید تا دانش خود را در مورد

this grammar of: "has" and "has got". Okay? Feel free to subscribe to my YouTube channel.

این دستور زبان آزمایش کنید. : "دارا" و "داشته است". باشه؟ با خیال راحت در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

I hope to see you here in the near future. That means not in a week's time, but maybe

امیدوارم در آینده نزدیک شما را اینجا ببینم. یعنی نه تا یک هفته، بلکه شاید

tomorrow. And if you'd like to, do check out more information about what I do at Exquisite

فردا. و اگر مایلید، اطلاعات بیشتری در مورد کاری که من در Exquisite English انجام می دهم را بررسی کنید

English. Thank you so much.

. خیلی ممنونم.