Learn 16 Easy English Phrasal Verbs

Hey guys, welcome back to EngVid. My name is Benjamin, your teacher for today. Today

سلام بچه ها، به EngVid خوش آمدید. نام من بنیامین است، معلم امروز شما. امروز

we're going to be looking at some phrasal verbs. What's a phrasal verb? A phrasal verb

قصد داریم چند افعال عبارتی را بررسی کنیم . فعل عبارتی چیست؟ یک فعل

looks a bit like this. It's a couple of different words that when you put them together, act

عبارتی کمی شبیه به این است. این چند کلمه مختلف است که وقتی آنها را کنار هم می گذارید،

as like a verb phrase for an action. Okay? And the phrasal verbs we're going to be looking

مانند یک عبارت فعل برای یک عمل عمل می کند. باشه؟ و افعال عبارتی که امروز به آنها می پردازیم

at today, concern clothes, how you put clothes on, what you do with them, that kind of thing,

، مربوط به لباس ها، نحوه پوشیدن لباس ها، کارهایی که با آن ها انجام می دهید، این نوع چیزها،

places to describe places and people, so quite functional stuff that will add a little bit

مکان هایی برای توصیف مکان ها و افراد، موارد کاملاً کاربردی که کمی اضافه می کند.

of color, a little bit of flavor to your language... You ready to go? Let's go. First one to do

کمی رنگ، کمی طعم به زبان شما... آماده اید که بروید؟ بیا بریم. اولین موردی که

with clothes -- "to slip on". Now, what I'm thinking of here is a banana skin that I slip

با لباس انجام می شود -- "لغزش کردن". حالا چیزی که اینجا بهش فکر می کنم پوست موزی است که رویش می

on and I fall over. Ow, that hurt. But if you slip on some clothes, you kind of just

لغزم و می افتم. اوه، این درد اما اگر برخی از لباس‌ها را لیز می‌زنید، به

sort of putting it on a bit like you're almost sort of falling over. "Ah, I'm just gonna

نوعی آن را می‌پوشید، گویی تقریباً در حال افتادن هستید. "آه، من فقط می

slip something on." Yep. I'm not going doing my tie in the mirror. Do my cufflinks. No,

خواهم یک چیزی را سر بزنم." بله قرار نیست کراواتم را در آینه بزنم. دکمه سرآستینم را انجام بده نه،

no, I'm just slipping it on. Nice and easily. "To button up." Now that little round thing

نه، من فقط آن را لغزش می کنم. خوب و راحت "برای دکمه کردن." حالا آن چیز گرد کوچک

there is a button. If you button up, you are doing the buttons up maybe all the buttons

یک دکمه وجود دارد. اگر دکمه‌ها را بالا می‌زنید، شاید همه

on your shirt. It also has another meaning this if you say oh button up, it means like

دکمه‌های پیراهنتان را بالا می‌برید. معنی دیگری هم دارد این است که اگر بگویید oh button up به این معنی است که

Oh, come on, suit yourself out. Come on. You don't need to be annoyed or upset. Come on.

اوه، بیا، مناسب خودت باش. بیا دیگه. نیازی نیست ناراحت و ناراحت باشید. بیا دیگه.

You can you can do this. Okay, so but generally speaking button up means to tighten the buttons

شما می توانید این کار را انجام دهید. خوب، اما به طور کلی دکمه بالا به این معنی است که دکمه

on your clothes. "To wrap up warm." So, if we're talking about food, what is a wrap?

های لباس خود را سفت کنید. "برای بسته شدن گرم." بنابراین، اگر ما در مورد غذا صحبت می کنیم، پوشش چیست؟

Well, it's it's something that kind of been like rolled together, isn't it? Yep. You've

خوب، این چیزی است که به نوعی به هم ریخته شده است، اینطور نیست؟ بله

got your bit of bread. You put some hummus and some lettuce and whatever tomatoes and

تو لقمه ی نانت را داری حمص و مقداری کاهو و هر چی گوجه فرنگی و

some cold meat or something... to wrap its head this. So if you are wrapping up? Yeah,

مقداری گوشت سرد یا ... می گذارید تا سرش را بپیچید. بنابراین اگر در حال اتمام هستید؟ آره،

you're going to put a scarf on a hat on some gloves on a nice warm jacket gets about to

میخوای روسری روی کلاه بذاری روی چند دستکش روی یه ژاکت گرم خوب که یه جورایی شبیه

be sort of Bonfire Night over here. So going out in the cold weather this time of year.

به Bonfire Night اینجا میشه. بنابراین در این فصل از سال در هوای سرد بیرون بروید.

You need to wrap up warm. Otherwise you're going to get cold. Wrap up warm. I hope I

باید گرم بپیچید. وگرنه سرما میخوری گرم بپیچید. امیدوارم

get to go to Bonfire Night. I might be making more videos for you. But if you go out then

بتوانم به Bonfire Night بروم. شاید ویدیوهای بیشتری برای شما بسازم. اما اگر بیرون

you wrap up warm. Okay, "freshen up". Now, I was watching the other day Paddington, the

می روید، گرم می شوید. خوب، "تازه کن". حالا، روز گذشته داشتم فیلم پدینگتون را

movie with my son, and Paddington the bear has just arrived at the Brown household in

با پسرم تماشا می‌کردم، و خرس پدینگتون به تازگی به خانواده براون در

London. And they say to him, you know, Paddington if you want to go and freshen up, feel free.

لندن رسیده است. و به او می گویند، می دانی، پدینگتون اگر می خواهی بروی و سرحال شوی، خیالت راحت باشد.

And Paddington's like, "freshen up what is freshen up?" he goes up to the bathroom. And

و پدینگتون مانند "تازه کردن آنچه تازه است؟" او به سمت حمام می رود.

he starts getting the toothbrushes and shoving them in his ear. And then the toilet he sort

و شروع به گرفتن مسواک و فرو کردن آنها در گوشش می کند. و سپس توالت

of pulls the chain and then sort of flies up. And then the water starts going everywhere.

زنجیر را می کشد و بعد به نوعی پرواز می کند. و سپس آب شروع به رفتن به همه جا می کند.

And before too long. Mr. Brown opens the door. And he flies down and a bath down the down

و خیلی زود آقای براون در را باز می کند. و او به پایین پرواز می کند و یک حمام

the stairway... that's not typically freshening up, but I loved Paddington's version of it.

از پلکان پایین می رود... این معمولاً تازه کردن نیست، اما من نسخه پدینگتون را دوست داشتم.

Freshen up. So what is this? This is like diving into some snow? There's a there's a

تازه کردن. پس این چیست؟ این مثل شیرجه زدن در مقداری برف است؟ یک

sort of image of like going into something cold to wake up, like splashing some water

جور تصویری مانند رفتن به یک مکان سرد برای بیدار شدن وجود دارد، مانند پاشیدن مقداری آب

on your face to freshen up. Maybe you've had a long journey. And you arrive at your friend's

به صورت خود برای شاداب شدن. شاید شما یک سفر طولانی داشته اید. و به

house and they say "Oh, do you want to just freshen up for a moment?" You're like, "Huh,

خانه دوستت می‌رسی و می‌گویند "اوه، می‌خواهی فقط یک لحظه سرحال شوی؟" شما می گویید "ها،

what does that mean?" Like? Is it a shower? Is it washing your face? The idea is you go

این یعنی چه؟" پسندیدن؟ آیا دوش است؟ آیا صورت شما را می شویید؟ ایده این است که شما

to the bathroom, and there's some sort of cleaning involved and you come back and you

به حمام می روید، و نوعی تمیز کردن در کار است و شما برمی گردید و

feel a little bit better. The general idea: "freshen up". If you forget that after I've

کمی احساس بهتری دارید. ایده کلی: "تازه کردن". اگر فراموش کنید که بعد از مدت ها در

spoken about it for so long I'm going to be really upset. Okay, "to take something back".

مورد آن صحبت کردم، واقعاً ناراحت خواهم شد. بسیار خوب، "برای پس گرفتن چیزی".

Right. Well, this morning I went clothes shopping Because I'm making lots of videos at the moment,

درست. خب، امروز صبح رفتم خرید لباس چون در حال حاضر دارم ویدیوهای زیادی می سازم

and you might have noticed, but I'm often wearing different clothes. And actually, rather

و شاید متوجه شده باشید، اما من اغلب لباس های متفاوتی می پوشم. و در واقع، نسبتاً

cheekily, I've still got the label in this shirt. So if tonight when I get home, I'm

گستاخانه، من هنوز برچسب این پیراهن را دارم. پس اگر امشب وقتی به خانه

like, you know what? This dark red, it's not doing it for me. I'm going to take this back.

می‌رسم، می‌دانی چیست؟ این قرمز تیره، این کار را برای من انجام نمی دهد. من می خواهم این را پس بگیرم.

So if you take something back, it's quite itchy, that label actually. You take something

بنابراین اگر چیزی را پس بگیرید، کاملاً خارش دارد، آن برچسب در واقع. شما چیزی

back, you don't like it, and you're asking for a refund or a return. I get along really

را پس می گیرید، آن را دوست ندارید، و درخواست بازپرداخت یا پس دادن دارید. من

well at the shop. They're really nice to me. I do buy stuff as well. I'm not totally cheeky,

در مغازه خیلی خوب کنار می آیم. آنها واقعا با من خوب هستند. من هم چیزهایی میخرم من کاملا گستاخ نیستم،

don't worry. "To take something up." Now, if I go into my favorite shop in Toronto,

نگران نباش. "برای برداشتن چیزی." حالا اگر به مغازه مورد علاقه‌ام در تورنتو

and I find this lovely pair of trousers, but they're just a bit too long. I might say to

بروم و این شلوار دوست‌داشتنی را پیدا کنم، اما آن‌ها فقط کمی بلند هستند. من ممکن است به

them, do you think you might be able to take this up a bit. So what you're doing is, imagine

آنها بگویم، آیا فکر می کنید ممکن است بتوانید این موضوع را کمی انجام دهید؟ بنابراین کاری که شما انجام می دهید این است که تصور کنید

this is my leg. You can't really see my leg I've got I've got long legs. If you take it

این پای من است. شما واقعا نمی توانید پای من را ببینید، من دارم، پاهای بلندی دارم. اگر آن را در دست بگیرید

up, you're just sort of pulling it up a bit to sell out of something. Now, if the shop

، فقط کمی آن را بالا می برید تا از چیزی بفروشید. حالا اگر مغازه ای

I was going to just sold hats, and they had a lovely orange hat, and I really want to

که من می رفتم فقط کلاه می فروخت و آنها یک کلاه نارنجی دوست داشتنی داشتند و من واقعاً می

get that orange hat. And I go there the next day. Oh, no, the orange hat. It's not here

خواهم آن کلاه نارنجی را بگیرم. و روز بعد به آنجا می روم . اوه، نه، کلاه نارنجی.

anymore. They've sold... past participle... They've sold out of the orange hats. How disappointing.

دیگه اینجا نیست فروختند... ماضی ... کلاه نارنجی را فروختند. چه ناامیدکننده.

Okay, clothes. We feeling confident about it? Just take those words in... you should

باشه لباس آیا نسبت به آن اطمینان داریم؟ فقط این کلمات را وارد کنید...

be able to remember them I am expecting 10 out of 10 in the quiz today, okay? Right:

باید بتوانید آنها را به خاطر بسپارید. سمت راست:

places. This is a describing phrase. If something is run down. You know what running is? We

مکان ها این یک عبارت توصیفی است. اگر چیزی از بین رفته است. میدونی دویدن چیه؟ ما

know what down is? Put them together. What do we have? We have a place that is uncared

می دانیم پایین چیست؟ آنها را کنار هم قرار دهید. ما چه داریم؟ ما جایی داریم که بی توجه

for. Unloved, messy, chaotic, nasty, not the kind of place you want to be. If it's rundown,

است. دوست داشتنی نشده، درهم و برهم، آشفته، تند و زننده، نه آن گونه که می خواهید باشید. اگر فرسوده است،

you know, there are rubbish bins sort of lying scattered all over the floor. Yet notice I

می دانید، سطل های زباله به نوعی در سرتاسر زمین پراکنده شده اند. با این حال توجه کنید که من

said "rubbish", "rubbish" rather than "garbage" or "trash" because I'm English rather than

به جای «آشغال» یا «آشغال» گفتم «آشغال»، «آشغال»، زیرا من انگلیسی هستم تا

American. "Littered with": if the rubbish is all over the floor than the on the street,

آمریکایی. «آشغال با»: اگر زباله‌ها در تمام زمین باشد تا خیابان

then the street is littered with rubbish. But normally you wouldn't use rubbish with

، خیابان پر از زباله است. اما به طور معمول شما از زباله با زباله استفاده نمی

littered with, you would use something like the places littered with cigarette butts.

کنید، از چیزی مانند مکان های پر از ته سیگار استفاده می کنید.

Yep. The end of a cigarette. So it's something specific. littered with means like covered

بله پایان یک سیگار پس چیز خاصی است. ریخته شده با معنی مانند پوشیده شده

with littered with covered with something. Okay. Right. A litter of puppies is like the,

با پوشیده شده با چیزی پوشیده شده است. باشه. درست. یک توله سگ مانند

you know, when when a female dog, a b***h has like six or seven or eight or nine or

وقتی است که وقتی یک سگ ماده، یک سگ ماده شش یا هفت یا هشت یا نه یا

ten puppies. So a litter, there's lots of them. The building "stuck out". So my finger

ده توله دارد. بنابراین یک بستر، تعداد زیادی از آنها وجود دارد. ساختمان "خارج شد". بنابراین انگشت من

is sticking through the other fingers behind me about two miles that way. There's this

از طریق انگشتان دیگر در پشت سرم حدود دو مایل به آن سمت می چسبد. این ساختمان

really, really, really tall building in Toronto. It sticks out. Yeah, if I look that way, once

واقعاً، واقعاً، واقعاً بلند در تورنتو وجود دارد. بیرون می زند. آره، اگر به این سمت نگاه کنم، وقتی

I've gone outside, I see the tall building. Yeah, I notice it. It's very easy to see because

بیرون رفتم، ساختمان بلند را می بینم. آره متوجه شدم دیدن آن بسیار آسان است

it's different from all the other buildings. What sets it apart is how tall it is to to

زیرا با تمام ساختمان های دیگر متفاوت است. چیزی که آن را متمایز می کند این است که چقدر بلند است

set something apart. It's like, well, what is it that's different about that building?

تا چیزی را متمایز کند. مثل این است که، خوب، چه چیزی در مورد آن ساختمان متفاوت است؟

Yep. It's the height of the building that sets it apart. People: just as the tall building

بله این ارتفاع ساختمان است که آن را متمایز می کند. مردم: درست همانطور که ساختمان

sticks out. If you stand out in the crowd, you look different to everyone around you.

بلند بیرون زده است. اگر در میان جمعیت متمایز شوید، برای اطرافیانتان متفاوت به نظر می رسید.

And so you stick out or you stand out. Yep. I stand out in a crowd if I am wearing my

و به این ترتیب شما یا برجسته می شوید. بله اگر کلاه نارنجی دوست داشتنی ام را بر سر داشته باشم در میان جمعیت برجسته می شوم

coveted orange hat. I stand out in a crowd if I am playing the trumpet. I blend in if

. اگر در حال نواختن ترومپت باشم در میان جمعیت برجسته می شوم. من اگر

I am looking normal, yep, a blender, you use it for making juice. You chuck some oranges

معمولی به نظر می رسم مخلوط می کنم، بله، مخلوط کن، شما از آن برای تهیه آبمیوه استفاده می کنید. مقداری پرتقال

in some bananas in some grapes, couple of strawberries. I have blended the juice. If

در مقداری موز در مقداری انگور، دو عدد توت فرنگی بریزید. من آب میوه را مخلوط کرده ام. اگر با

you blend in, it's like you become part of all the other ingredients, other people, other

هم ترکیب شوید، مثل این است که بخشی از همه اجزای دیگر، افراد دیگر،

life around you. "To look up to": we use the way we look to show importance. If I look

زندگی دیگر اطرافتان می شوید. «نگاه به بالا»: از نگاه خود برای نشان دادن اهمیت استفاده می کنیم. اگر

up to someone, then they are worthy of my respect. If I look down at someone, they are

به کسی نگاه کنم، پس او شایسته احترام من است . اگر از بالا به کسی نگاه کنم، او

not and I am trying to show that I'm more important. So if you look up to someone, then

نیست و سعی می کنم نشان دهم که مهم ترم. بنابراین اگر به کسی نگاه می‌کنید، پس به آن

you respect and admire, we look up to our heroes, our role models. Who's your role model?

احترام می‌گذارید و تحسین می‌کنید، ما به قهرمانانمان، الگوهای خود نگاه می‌کنیم . الگوی شما کیست؟

Who's your hero? Yep, tell me you'd like someone from history? Who do you really, really respect?

قهرمان شما کیست؟ بله، به من بگویید که یک نفر از تاریخ را می خواهید؟ واقعا به چه کسی احترام می گذارید؟

"To put down." Now, sadly, our pets when they get to the end of their lives, it's often

"پایین گذاشتن." اکنون، متأسفانه، حیوانات خانگی ما وقتی به پایان عمر خود می رسند، اغلب

the pet owners who have to put down the pets, or the vet does it for you. Or "to put up

صاحبان حیوانات خانگی هستند که باید حیوانات خانگی را زمین بگذارند یا دامپزشک این کار را برای شما انجام می دهد. یا «تحمل

with". If you put up with someone then you accept them for all their sort of strangeness.

کردن». اگر کسی را تحمل کنید، او را به خاطر همه نوع عجیب و غریبش می پذیرید.

Yep. So families have to put up with each other. Come rain or shine. Yeah, whatever

بله بنابراین خانواده ها باید یکدیگر را تحمل کنند . بیا باران یا بدرخش آره هر

happens. Right. We've gone through each of these in a good amount of detail. So I'm really

اتفاقی بیفته درست. ما هر یک از این موارد را با جزئیات زیاد بررسی کرده ایم. بنابراین من واقعاً

hoping that you're going to remember them and more importantly try and use them. You

امیدوارم که آنها را به خاطر بسپارید و مهمتر از آن سعی کنید و از آنها استفاده کنید.

can have a go at the quiz if you'd like now, make sure you're a subscriber, subscriber

اگر مایلید می‌توانید اکنون در مسابقه شرکت کنید، مطمئن شوید که مشترک هستید،

to my videos. I'd appreciate that. And then if you are, you can watch the next one, but

مشترک ویدیوهای من هستید. من آن را قدردانی می کنم. و سپس اگر هستید، می‌توانید قسمت بعدی را تماشا کنید،

you'll only know about it if you do if you press a button up here that's got a picture

اما فقط اگر دکمه‌ای را فشار دهید که تصویری

of a bell because then your computer will tell you when I've made a new video. Sound

از یک زنگ دارد را فشار دهید، زیرا کامپیوتر شما به شما می‌گوید چه زمانی ساخته‌ام یک ویدیوی جدید به نظر

good? See you next time. Bye.

خوب میاد؟ بعدا می بینمت. خدا حافظ.