Polite English: Modals for Advice – SHOULD, MUST, HAVE TO…

Hello, and welcome back to engVid. My name is Benjamin. Now, I'm sure in your working

سلام، و به engVid خوش آمدید. اسم من بنیامین است. اکنون، من مطمئن هستم که در زندگی کاری شما

life, working in English, you will have to ask people to do things. But how we do that

، کار به زبان انگلیسی، باید از مردم بخواهید کارهایی را انجام دهند. اما اینکه چگونه این کار را انجام

is very important, because people can get upset if we say it in too direct a way. Now,

دهیم بسیار مهم است، زیرا اگر خیلی مستقیم آن را بگوییم ممکن است مردم ناراحت شوند. در حال حاضر،

in English, we use the imperative very rarely. For example, "Do this", "Fetch me this", "Complete

در انگلیسی، ما از دستور بسیار به ندرت استفاده می کنیم. به عنوان مثال، "این را انجام بده"، "این را برای من بیاور"، "این را کامل کن

this". It comes across as being very abrupt, so we need to speak in a more subtle way.

". خیلی ناگهانی به نظر می رسد، بنابراین باید به شیوه ای ظریف تر صحبت کنیم.

When you need someone to do something, you will typically use modal verbs. And in this

زمانی که به شخصی برای انجام کاری نیاز دارید، معمولاً از افعال مدال استفاده می کنید. و در این

lesson, I'm going to show you how to give advice, ask for advice, and a couple of other

درس، من به شما نشان می‌دهم که چگونه با استفاده از مدال‌ها ، راهنمایی بخواهید، مشاوره بخواهید و چند

functions, by using modals. So, good if you're working in English, but also general knowledge

کارکرد دیگر. بنابراین، اگر به زبان انگلیسی کار می کنید، اما دانش

of English, it's good to be able to use modal verbs.

عمومی انگلیسی نیز دارید، خوب است که بتوانید از افعال معین استفاده کنید.

Okay. So, first of all, we use "should" and "shouldn't have" when we want to ask for and

باشه. پس اول از همه وقتی می خواهیم درخواست کنیم و نصیحت کنیم از «باید» و «نباید» استفاده می کنیم

give advice. Some example sentences. "You should RSVP to Sheila ASAP." So, a couple

. چند جمله نمونه "شما باید در اسرع وقت به شیلا پاسخ دهید." بنابراین، چند کلمه

of acronyms. "Respondez si vous plaît", it's French for "send a reply". "As soon as possible".

اختصاری. "Respondez si vous plaît"، به زبان فرانسوی "ارسال پاسخ" است. "در اسرع وقت".

"You should RSVP to Sheila as soon as possible." Yep. Like, you need to do this. I'm recommending

"شما باید در اسرع وقت به شیلا پاسخ دهید." بله مثلاً باید این کار را انجام دهید. من توصیه

that you reply to Sheila prontissimo.

می کنم که به Sheila prontissimo پاسخ دهید.

Should I wear a tie? Should I wear a tie? Here, I'm asking for advice. What's your opinion?

آیا باید کراوات بپوشم؟ آیا باید کراوات بپوشم؟ در اینجا، من از شما راهنمایی می خواهم. نظرتون چیه؟

Tie or no tie? Giving advice. "You shouldn't be late for..." Let's practice pronouncing.

کراوات یا بدون کراوات؟ مشاوره دادن « نباید دیر بیایید برای...» بیایید تلفظ را تمرین کنیم.

"You shouldn't be late for..." "Shouldn't be late for" means don't be late. Don't be

«نباید دیر کرد برای...» « نباید دیر کرد برای» یعنی دیر نکن.

late for the meeting. You shouldn't be late for the engagement, meaning some kind of event,

برای جلسه دیر نکنید شما نباید برای نامزدی دیر بیایید، یعنی نوعی رویداد،

something in your calendar.

چیزی در تقویم شما.

Asking for advice. "Shouldn't I check that with the manager?" "Shouldn't I check that

درخواست مشاوره. "نباید با مدیر بررسی کنم؟" "نباید

with Brenda?" Okay, so asking for advice. "Shouldn't I do this?" Do-do-do-do-do. Okay. Now, often

با برندا چک کنم؟" خوب پس راهنمایی بخواهید "نباید این کار را بکنم؟" انجام دهید - انجام دهید - انجام دهید. باشه. اکنون، اغلب

"should" follows on from "think". "I think you should". So, to answer this question about

«باید» از «فکر کردن» پیروی می کند. "من فکر می کنم شما باید". بنابراین، برای پاسخ به این سوال در

the tie, I think you should wear a tie. I was asked for advice here. "Shouldn't I check

مورد کراوات، به نظر من باید کراوات بزنید. اینجا از من راهنمایی خواستند. "نباید

that with the manager?" "I think you probably should check that with the manager." So I

با مدیر بررسی کنم؟" "من فکر می کنم شما احتمالا باید این موضوع را با مدیر بررسی کنید." بنابراین من

can put an adverb in here. "I think you should", "I think you should", or I could have the

می توانم یک قید در اینجا قرار دهم. "من فکر می کنم باید"، "من فکر می کنم باید"، یا می توانم

adverb here, "definitely check that with the manager." "I think you should probably", or

قید را در اینجا داشته باشم، "حتماً آن را با مدیر بررسی کنید." "من فکر می کنم احتمالاً باید"، یا

"I think you should definitely". Okay? Two different adverbial placements.

"فکر می کنم قطعا باید". باشه؟ دو جای قید مختلف.

Just as a side note, "shouldn't have" can also express gratitude in a social context.

فقط به عنوان یک نکته جانبی، "نباید" می تواند در یک زمینه اجتماعی نیز ابراز قدردانی کند.

So, someone gives me a very generous tip on the website, and I say, "Oh, you shouldn't

بنابراین، یک نفر در وب سایت به من نکته بسیار سخاوتمندانه ای می دهد ، و من می گویم: "اوه، نباید داشته باشی

have", "too kind", "you shouldn't have". Okay? But that's a different function altogether.

"، "خیلی مهربان"، "نباید". باشه؟ اما این یک عملکرد متفاوت است.

Right, if the advice is a little bit more urgent, a little bit more vital, then we use

درست است، اگر توصیه کمی فوری‌تر، کمی حیاتی‌تر است، از

"must" or "mustn't". Can we just pronounce that? "Mustn't", "mustn't". So the "t" is

«باید» یا «نباید» استفاده می‌کنیم. آیا می توانیم فقط آن را تلفظ کنیم؟ "نباید"، "نباید". بنابراین «ت»

practically silent. "Mustn't", "mustn't". "You must finish the report by 5pm." Bam. No questions.

عملاً ساکت است. "نباید"، "نباید". "شما باید گزارش را تا ساعت 5 بعد از ظهر تمام کنید." بام. سوالی نیست.

The guy or the lady has to do it. "You must finish the report by". If it's something that

آن مرد یا خانم باید این کار را انجام دهد. "شما باید گزارش را تا پایان تمام کنید". اگر این چیزی است که

must be avoided, that is essential that we avoid this happening, "We mustn't lose this

باید از آن اجتناب شود، ضروری است که از این اتفاق جلوگیری کنیم، "ما نباید این قرارداد را از دست بدهیم

contract. It's so important." Yep. "We must not", something that it would be really terrible

. این خیلی مهم است." بله "ما نباید"، چیزی که واقعاً

for it to happen. If I'm speaking to my son, "You mustn't eat", or "You mustn't grab so

وحشتناک خواهد بود. اگر به پسرم می گویم، "نباید بخوری" یا "نباید

and so's cake. You mustn't help yourself." Naughty. So, "You must not do that. That's

کیک فلانی را بگیری. نباید به خودت کمک کنی." شیطون بنابراین، "شما نباید این کار را انجام دهید. این

a bad thing to do." We can use "must" to express polite enthusiasm. For example, "We must go

کار بدی است." ما می توانیم از "باید" برای ابراز اشتیاق مودبانه استفاده کنیم. به عنوان مثال، "ما باید

out soon. We must grab a coffee soon. We must spend a weekend together. We must go and see

به زودی بیرون برویم. ما باید به زودی یک قهوه بخوریم. باید یک آخر هفته را با هم بگذرانیم. باید زود برویم و

David soon. We must", you know, a polite kind of suggestion. You're not saying, "We are

دیوید را ببینیم. ما باید"، یک نوع پیشنهاد مودبانه است . شما نمی گویید "ما

definitely going to do this." You're saying, "It's an idea. We could do it. We must."

قطعا این کار را انجام خواهیم داد." شما می گویید، "این یک ایده است. ما می توانیم آن را انجام دهیم. ما باید."

Now, "mustn't" expresses something that would be really, really bad to do. I've kind of

اکنون، "نباید" چیزی را بیان می کند که انجام آن واقعاً بسیار بد است. من به نوعی

just touched on this with the example with my son eating cakes that are not his. "You

این موضوع را با مثال پسرم در حال خوردن کیک هایی که متعلق به او نیستند، لمس کردم. "شما

must not do this until", so I'm giving an order. "You must not open your presents until

نباید این کار را تا زمانی انجام دهید"، بنابراین من دستور می دهم . نباید تا

Christmas Day. Do not do this. You mustn't help yourself to things in the fridge. No

روز کریسمس هدایای خود را باز

ice cream for you." Okay. I've got a couple more functions for you.

کنید. باشه. من چند تابع دیگر برای شما دارم.

Now, if we say "have to", then it's talking about something we need to do because of some

حال، اگر می‌گوییم «باید»، در این صورت درباره کاری صحبت می‌کنیم که باید به دلیل برخی

outside authority to do with, like, a rule or a law, something we have no choice about.

اختیارات بیرونی انجام دهیم، مانند یک قانون یا یک قانون، چیزی که هیچ انتخابی برای آن نداریم.

For example, "You have to apply for a visa before you get to the airport." "You have

به عنوان مثال، "شما باید قبل از رسیدن به فرودگاه برای ویزا اقدام کنید." "شما باید

to make sure that on your driving license your address is up to date." Sorry, I've got

مطمئن شوید که در گواهینامه رانندگی آدرس شما به روز است." ببخشید

a very itchy nose. "You have to submit your tax return by the 31st of January." Something

من خیلی خارش بینی دارم "شما باید اظهارنامه مالیاتی خود را تا 31 ژانویه ارائه کنید." یه چیزی

like that. Okay? So, "have to" is when we are discussing or making comment about outside

شبیه اون. باشه؟ بنابراین، "باید" زمانی است که ما در حال بحث یا اظهار نظر در مورد

authority or rule. No choice about the matter.

قدرت یا قانون بیرونی هستیم. هیچ انتخابی در مورد این موضوع وجود ندارد.

Okay, just to illustrate how the negatives are used, we've already touched on "mustn't".

بسیار خوب، فقط برای نشان دادن نحوه استفاده از نگاتیوها ، قبلاً به "نباید" اشاره کرده ایم.

Yeah, "You mustn't do that, you naughty little boy." Yep. So, "mustn't" is talking about

آره، "تو نباید این کار رو بکنی، پسر کوچولوی شیطون." بله بنابراین، "نباید" در مورد

a bad idea. "You mustn't eat inside." Yep, "mustn't". Whereas, "haven't got to" is quite

یک ایده بد صحبت می کند. "تو نباید از داخل غذا بخوری." بله، "نباید". در حالی که "نباید" کاملا

different. So, we'd use "haven't got to" if there's no particular rush. Yeah, you haven't

متفاوت است. بنابراین، اگر عجله خاصی وجود نداشته باشد، از عبارت "مجبور نیستم" استفاده می کنیم . آره، تو مجبور

got to do anything, don't worry. You haven't got to get there until 7pm, and it's 5 o'clock

نیستی کاری بکنی، نگران نباش. تا ساعت 7 بعد از ظهر به آنجا نخواهید رسید و اکنون ساعت 5 است

now, so there's no rush. You haven't got to do it until next week sometime.

، بنابراین عجله ای وجود ندارد. شما مجبور نیستید تا هفته آینده این کار را انجام دهید.

Shall I tell you something you have got to do that you must do right now without fail?

آیا می توانم کاری را به شما بگویم که باید انجام دهید و باید همین الان بدون شکست انجام دهید؟

Okay, well, there's a number of things. First of all, you need to make sure that you're

خوب، خوب، یک سری چیزها وجود دارد. اول از همه، باید مطمئن شوید که در

subscribed to my channel so that you get more useful grammar lessons, business English,

کانال من مشترک شده اید تا دروس گرامر مفیدتر، انگلیسی تجاری،

cultural tips, vocab, idioms, the whole shebang, okay? And as all these YouTubers say, you

نکات فرهنگی، لغات، اصطلاحات، کل shebang را دریافت کنید، خوب است؟ و همانطور که همه این یوتیوبرها می گویند، شما

need to get the notification, so press the icon for the bell if you know what that means.

باید اعلان را دریافت کنید، بنابراین اگر می دانید این به چه معناست، نماد زنگ را فشار دهید.

If not, ask. Secondly, this has been a short but productive session where we've gone over

اگر نه، بپرسید. ثانیاً، این یک جلسه کوتاه اما پربار بوده است که در آن ما

quite a lot of content, so a very good idea for you to reinforce that learning and revise

مطالب بسیار زیادی را بررسی کرده ایم، بنابراین ایده بسیار خوبی برای شما برای تقویت آن یادگیری و اصلاح

it is by doing the quiz on the engVid website, okay? So, I should do that if I were you.

آن با انجام مسابقه در وب سایت engVid است، خوب است؟ بنابراین، من اگر جای شما بودم باید این کار را می کردم.

And thirdly, if you want any more help with your English from me, then I do have a website

و ثالثاً، اگر در مورد انگلیسی خود از من کمک بیشتری می خواهید ، من یک وب سایت دارم

which is honeyourenglish.com or hoonyourenglish, so two different interpretations there. And

که honeyourenglish.com یا hoonyourenglish است، بنابراین دو تفسیر متفاوت در آنجا وجود دارد. و

what I offer is help on your spoken and written English should you require it, so check that

آنچه که من ارائه می‌دهم این است که در صورت نیاز به زبان انگلیسی گفتاری و نوشتاری شما کمک کند، بنابراین آن را بررسی

out, and I look forward to seeing you in the next lesson. Thank you very much for watching.

کنید و من مشتاقانه منتظر دیدار شما در درس بعدی هستم. از تماشای شما بسیار سپاسگزارم.