Grammar: Question tags - BBC English Masterclass

So you want to learn question tags, do you? Lucky for you, I'm here to tell you everything

بنابراین شما می خواهید برچسب های سوال را یاد بگیرید، درست است؟ برای شما خوش شانس هستم، من اینجا هستم تا همه آنچه را

I know, aren't I? Ready, are you? Let's go!

که می دانم به شما بگویم، اینطور نیست؟ آماده ای؟ بیا بریم!

Now, at this level many of you will know that a question tag is an auxiliary verb plus a

اکنون، در این سطح، بسیاری از شما می‌دانید که برچسب سؤال یک فعل کمکی به اضافه یک

pronoun, which is put at the end of a sentence, either to ask for more information about something,

ضمیر است که در انتهای جمله قرار می‌گیرد، یا برای درخواست اطلاعات بیشتر در مورد چیزی

or to confirm something which we believe is true. The question tag relates directly to

یا برای تأیید چیزی که ما معتقدیم درست است. . برچسب سوال مستقیماً

the sentence. The auxiliary verb matches the main verb and the pronoun comes directly from

به جمله مربوط می شود. فعل کمکی با فعل اصلی مطابقت دارد و ضمیر مستقیماً از اسم می آید

the noun. Question tags can either have a rising or falling intonation, and, as everybody

. برچسب‌های سوال می‌توانند آهنگ افزایش یا کاهش داشته باشند، و همانطور که همه

knows, if the main sentence is affirmative, then the question tag is negative, so: You

می‌دانند، اگر جمله اصلی مثبت باشد، برچسب سوال منفی است، بنابراین:

do live here, don't you? and vice versa. That's the easy stuff: now for the hard stuff...

شما اینجا زندگی می‌کنید، اینطور نیست؟ و بالعکس. این همان چیزهای آسان است: حالا برای چیزهای سخت...

So sentences which use a negative or limiting adverb, such as never, and hardly, and other

بنابراین جملاتی که از قید منفی یا محدود کننده استفاده می کنند ، مانند never، و hardly، و سایر

words of that type, even though they appear to be positive in construction, they are treated

کلمات از این نوع، حتی اگر در ساختن مثبت به نظر می رسند، با آنها برخورد می شود.

as a negative by the question tag. So, not: They never go on holiday, don't they? But

به عنوان منفی توسط برچسب سوال. بنابراین، نه: آنها هرگز به تعطیلات نمی روند، اینطور نیست؟ اما

They never go on holiday, do they?

آنها هرگز به تعطیلات نمی روند، اینطور نیست؟

Sentences which use indefinite nouns such as someone, anyone, no one and everyone, can

جملاتی که از اسم‌های نامشخص مانند کسی، هرکس، هیچ‌کس و هرکس استفاده می‌کنند،

be tricky with question tags. After all, what's the pronoun for no one? In question tags we

می‌توانند با برچسب‌های سؤالی مشکل ساز باشند. بالاخره ضمیر هیچکس چیست؟ در تگ های سوال ما

use they. For example: No one cares, do they? Or... Everyone left, didn't they? However, with

از آنها استفاده می کنیم. به عنوان مثال: هیچ کس اهمیت نمی دهد، آنها؟ یا... همه رفتند، نه؟ با این حال، با

other indefinite nouns such as something and everything, we would use it. So for example: Everything

اسامی نامعین دیگر مانند چیزی و همه چیز، از آن استفاده می کنیم. به عنوان مثال: همه

is OK, isn't it? Or Nothing matters, does it? Got it?

چیز اوکی است، اینطور نیست؟ یا هیچ چیز مهم نیست، اینطور نیست؟ فهمیدم؟

An imperative is a command, or at least a strong suggestion. An example would be: Sit

یک امر ضروری یک فرمان یا حداقل یک پیشنهاد قوی است. یک مثال می تواند این باشد:

down! Now, because imperatives don't have a tense, they don't use an auxiliary verb

بنشین! حال چون دستورات زمان ندارند از فعل کمکی

in the same way as other sentences do. So, how can we make a question tag with them?

مانند جملات دیگر استفاده نمی کنند. بنابراین، چگونه می توانیم یک برچسب سوال با آنها بسازیم؟

Well, the answer is, we use won't you - although other modal verbs can be used, such as will,

خب، پاسخ این است که ما از won't you استفاده می کنیم - اگرچه می توان از افعال دیگری مانند will، will

would, can, and could. Sit down, won't you? Open the window, will you? Don't go outside,

، can و can استفاده کرد. بشین مگه نه؟ پنجره را باز کن، می‌خواهی؟ بیرون نرو

will you? Keep quiet, won't you?

مگه نه؟ ساکت باش، نه؟

The level of formality depends upon the choice of question tag and the tone of voice,

سطح رسمی بستگی به انتخاب برچسب سؤال و لحن صدا دارد،

although can't you can come across as quite impatient and annoyed - for example: Turn

اگرچه نمی‌توانید کاملاً بی‌حوصله و آزرده باشید - برای مثال:

the TV down, can't you?

تلویزیون را کم کنید، نمی‌توانید؟

When making a suggestion, it is common to use the expression let's. Let's stands for

هنگام ارائه پیشنهاد، استفاده از عبارت let's معمول است. بیایید برای

let us, for example: Let's go to the cinema. When we use let's in a question tag we always

let us، برای مثال: Let's go to the cinema. وقتی از let's در تگ سؤال

use shall we, regardless of whether let's is affirmative or negative. So for example:

استفاده می‌کنیم، همیشه از shall we استفاده می‌کنیم، صرف نظر از اینکه lets مثبت یا منفی باشد. به عنوان مثال:

Let's go to the cinema, shall we? Or Let's not go to the cinema, shall we? Got it?

بیایید به سینما برویم؟ یا سینما نرویم؟ فهمیدم؟

Double positives are possible, and this is quite a common way of reacting when people

موارد مثبت مضاعف ممکن است، و این یک روش کاملا معمول برای واکنش است، زمانی که مردم

have just learned news or when somebody is reacting in an emotional way to something.

به تازگی اخباری را یاد گرفته اند یا زمانی که کسی به شیوه ای احساسی به چیزی واکنش نشان می دهد.

For example: You're getting married, are you? You just lost your wallet, did you? You see?

به عنوان مثال: شما در حال ازدواج هستید، آیا؟ کیف پولت را گم کردی؟ می بینی؟

Finally, if you start a sentence with I think, don't use the question tag do I. I think he's

در نهایت، اگر جمله ای را با من فکر می کنم شروع کنید، از برچسب سوال do I استفاده نکنید. فکر می کنم او

a great teacher, do I? Though this can happen in some cases, such as sarcasm, we normally

معلم بزرگی است، درست است؟ اگرچه این ممکن است در برخی موارد، مانند طعنه، اتفاق بیفتد، ما معمولاً

make the question tag agree with the main information, otherwise we're basically asking

برچسب سؤال را با اطلاعات اصلی مطابقت می‌دهیم، در غیر این صورت اساساً

our self to agree with our self. So, for example: I think he's a great teacher, isn't he? Or

از خود می‌خواهیم که با خودمان موافق باشد. به عنوان مثال: من فکر می کنم او یک معلم بزرگ است، اینطور نیست؟ یا

I don't think that's a good idea, is it? Got it?

فکر نمی کنم این ایده خوبی باشد، درست است؟ فهمیدم؟

For more information go to: bbclearningenglish.com. I've been Dan, haven't I? You've been fantastic,

برای اطلاعات بیشتر به: bbclearningenglish.com مراجعه کنید. من دن بودم، نه؟ تو فوق العاده

haven't you? And I'll see you next time, won't I? Cheerio!

بودی، نه؟ و دفعه بعد می بینمت، نه؟ Cheerio!