Making 'mum friends' ⏲️ 6 Minute English

Hello, this is 6 Minute English from BBC Learning English.

سلام، این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است.

I'm Neil. And I'm Beth.

من نیل هستم. و من بث هستم.

Do you remember your first day at school, Neil?

اولین روز مدرسه ات را به یاد می آوری ، نیل؟

Um, yes I do.

اوم، بله دارم. وقتی بچه بودم

I changed schools quite a lot when I was a kid,

خیلی مدرسه عوض کردم ،

so I had lots of first days and they were never easy.

بنابراین روزهای اول زیادی داشتم و هیچ وقت آسان نبود.

How about you, Beth?

تو چطور، بث؟

Well, my mum always tells this story about how I was crying a lot

خوب، مامانم همیشه این داستان را تعریف می کند که چگونه

on my first day.

در روز اول خیلی گریه می کردم.

But apparently as soon as she left, I was quite happy.

اما ظاهراً به محض رفتن او، من کاملاً خوشحال شدم.

So my mum spent the day being a bit sad and I was completely fine.

بنابراین مادرم روز را کمی غمگین گذراند و من کاملاً خوب بودم.

Well, yeah, starting school

خوب، بله، شروع مدرسه

and making new friends is difficult for many children,

و پیدا کردن دوستان جدید برای بسیاری از کودکان دشوار است،

but it's not just the kids who find it challenging. For mums

اما این فقط بچه ها نیستند که آن را چالش برانگیز می دانند. برای مادران

and dads who drop their kids off at the school gates in the morning

و پدرانی که صبح‌ها بچه‌های خود را در دروازه مدرسه پیاده می‌کنند

and pick them up again at the end of the school day,

و در پایان روز مدرسه دوباره آنها را تحویل می‌گیرند،

making friends with other mums can be just as hard.

دوستی با مادران دیگر می‌تواند به همان اندازه سخت باشد.

Here, BBC presenter Nuala McGovern discusses this problem using

در اینجا، نوالا مک گاورن، مجری بی بی سی، این مشکل را با استفاده از

the term 'mum friends'.

عبارت "دوستان مادر" مورد بحث قرار می دهد.

So if you are a mum dropping off or picking up the kids this week,

بنابراین اگر مادری هستید که این هفته بچه‌ها را تحویل می‌گیرید،

how do you feel about hanging out with other mum friends?

چه احساسی نسبت به معاشرت با دیگر دوستان مادر دارید؟ به

I find that term kind of interesting as well, mum friends –

نظر من این اصطلاح به نوعی جالب است، دوستان مامان -

they’re never called ‘friends’, they’re called ‘mum friends’.

هرگز به آنها "دوست" نمی گویند، آنها را "دوست مادر" می نامند.

Do you struggle to make those relationships

آیا برای ایجاد آن روابط تلاش می کنید

or do you thrive on them or are you perfectly happy without them?

یا در آنها پیشرفت می کنید یا بدون آنها کاملاً خوشحال هستید؟

Mum friends are usually the mums of other children

دوستان مامان معمولاً مادران سایر بچه های

in your child's class at school.

کلاس فرزند شما در مدرسه هستند.

They might go for coffee together, help out with babysitting

آنها ممکن است با هم به صرف قهوه بروند، در مراقبت از کودک کمک کنند

or chat about being a mother,

یا در مورد مادر بودن صحبت کنند،

but is making new mum friends really the positive experience

اما آیا پیدا کردن دوستان جدید مادر واقعاً تجربه مثبتی است که

it's often described as? Or an additional stress for already overworked mothers?

اغلب به عنوان آن توصیف می شود؟ یا یک استرس اضافی برای مادرانی که قبلا بیش از حد کار کرده اند؟

That's what we'll be discussing in this programme,

این چیزی است که ما در این برنامه به

along with some useful new vocabulary.

همراه چند واژگان مفید جدید درباره آن بحث خواهیم کرد.

And if the idea of mum friends is new to you, why not take a minute to read

و اگر ایده دوست مادر برای شما تازگی دارد، چرا قبل از گوش دادن، یک دقیقه از

through the list of vocabulary before you listen?

فهرست واژگان را بخوانید ؟

It's easy to find on our website, bbclearningenglish.com

یافتن آن در وب سایت ما، bbclearningenglish.com آسان است.

Now Beth, I have a question for you.

حالا بث، من یک سوال از شما دارم.

Another term often associated with mum friends is play date –

اصطلاح دیگری که اغلب با دوستان مادر مرتبط است، تاریخ بازی است -

a time that parents arrange for their children to play together.

زمانی که والدین ترتیب می دهند تا فرزندانشان با هم بازی کنند.

But according to the Oxford English Dictionary,

اما طبق فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد،

where does the term play date come from?

اصطلاح تاریخ بازی از کجا آمده است؟

Is the origin in A. Australia, B. New Zealand

آیا مبدا A. استرالیا، B. نیوزیلند

or C. the United States of America?

یا C. ایالات متحده آمریکا است؟

Um, I'm gonna guess the USA.

اوم، من آمریکا را حدس می‌زنم.

C. OK.

ج. باشه.

Feeling confident? Yes.

احساس اعتماد به نفس؟ بله

Well, we'll see at the end of the programme.

خوب، در پایان برنامه خواهیم دید.

For some mums, dropping their kids off at school reminds them of

برای برخی از مادران، رها کردن فرزندانشان در مدرسه، آنها را به یاد زمانی می اندازد که

when they themselves were little and under pressure to make friends. Listen

خودشان کوچک بودند و تحت فشار برای دوست یابی بودند. گوش کنید

as mum Jayne Cherrington-Cook describes these feelings

که مادر جین شرینگتون کوک این احساسات را

to BBC Radio 4’s, Woman’s Hour:

برای رادیو بی بی سی 4، ساعت زن تعریف می کند:

The school gates take you back to being back at school.

دروازه های مدرسه شما را به مدرسه بازمی گرداند.

It is, like you said, a high school clique.

همانطور که شما گفتید، یک دسته از دبیرستان است.

It's you've got the sporty mums over there,

شما مادرهای اسپورت را در آنجا دارید،

you've got the glam mums over there, you've got, you know,

مادران جذاب را در آنجا دارید، می دانید،

and if you don't fit into one of those,

و اگر در یکی از آنها جا نیفتید،

it's really, really difficult to navigate.

حرکت کردن واقعاً بسیار دشوار است.

Um, and yet you're all there

اوم، و با این حال همه شما آنجا هستید

just because your children were born in the same year.

فقط به این دلیل که فرزندان شما در همان سال متولد شده اند.

It's a really weird thing.

واقعا چیز عجیبی است.

Jayne says that mums often form cliques, small groups of people

جین می‌گوید که مادران اغلب گروه‌هایی تشکیل می‌دهند، گروه‌های کوچکی از مردم

who like spending time together and seem unfriendly towards others.

که دوست دارند با هم وقت بگذرانند و نسبت به دیگران غیر دوستانه به نظر می‌رسند.

For example, at Jayne's daughter's school, there's a clique of sporty mums

برای مثال، در مدرسه دختر جین ، دسته‌ای از مادران اسپرت

and a clique of glam mums who put on makeup and dress up.

و دسته‌ای از مادران خوشگل هستند که آرایش می‌کنند و لباس می‌پوشند.

Jayne uses the adjective glam as a shortened form of the word glamour,

جین از صفت glam به عنوان کوتاه شده کلمه glamour

meaning attractive and exciting.

به معنای جذاب و هیجان انگیز استفاده می کند.

Problems start when someone doesn't fit into one of the cliques.

مشکلات زمانی شروع می شود که کسی در یکی از دسته ها قرار نمی گیرد.

If you fit into a group of people, you feel you belong and are accepted,

اگر در گروهی از افراد قرار می گیرید، احساس می کنید متعلق به شماست و پذیرفته شده اید،

probably because you are similar to them.

احتمالاً به این دلیل که شبیه آنها هستید.

So some mums feel rejected from cliques

بنابراین برخی از مادران احساس می‌کنند که از گروه‌ها طرد شده‌اند

and worry about their children being left out of playdates.

و نگران این هستند که فرزندانشان از برنامه‌های بازی کنار گذاشته شوند.

But other mums don't mind.

اما مادران دیگر اهمیتی نمی دهند.

If people want to be friends, that's fine.

اگر مردم بخواهند با هم دوست شوند، خوب است.

And if they don't, that's fine too.

و اگر این کار را نکنند، این نیز خوب است.

Being a mum is hard enough without adding more stress.

مادر بودن بدون ایجاد استرس بیشتر به اندازه کافی سخت است.

Jayne definitely belongs to this group,

جین قطعاً به این گروه تعلق دارد،

as she explains to BBC Radio 4’s, Woman’s Hour:

همانطور که او به رادیو بی بی سی 4، Woman's Hour توضیح می دهد:

I think I'd had some really bad experiences

من فکر می کنم تجربیات بسیار بدی

at baby groups where you're trying to make your child do yoga or paint

در گروه های نوزاد داشتم که در آن شما سعی می کنید فرزندتان را مجبور کنید در چهار ماهگی یوگا انجام دهد یا نقاشی کند.

when they're four months old and trying to bond with these other women.

پیر و سعی می کند با این زنان دیگر پیوند برقرار کند.

And I just thought, this is ridiculous.

و من فقط فکر کردم، این مسخره است.

And I pretty much straight away realised it was going to be just down

و من تقریباً بلافاصله متوجه شدم که

to luck if I met somebody that I clicked with.

اگر کسی را ملاقات کنم که با او کلیک کنم، شانسی برایم خواهد بود.

Jane says it's down to luck if she makes me some friends.

جین می‌گوید اگر برای من دوستانی پیدا کند، از شانس است.

If you say something is down to luck,

اگر می گویید چیزی به شانس بستگی دارد،

you mean it depends on chance rather than any skill or effort you make.

یعنی به شانس بستگی دارد تا هر مهارت یا تلاشی که انجام می دهید.

But there's always the possibility you'll meet someone and click with them –

اما همیشه این احتمال وجود دارد که با کسی ملاقات کنید و با او کلیک کنید -

become friends as soon as you start talking.

به محض اینکه شروع به صحبت کردید با هم دوست شوید.

Well, I know something that isn't down to luck,

خوب، من چیزی می دانم که به شانس نیست،

Neil – the answer to your question.

نیل - پاسخ به سوال شما.

Ah yes. I asked you about the origin of the term play date.

آه بله. من از شما در مورد ریشه اصطلاح تاریخ پخش پرسیدم.

Which country does it come from?

از کدام کشور می آید؟

I think it's the USA.

فکر کنم آمریکا باشه

Well Beth, you are right.

خب بث، حق با شماست.

Yay! So well done.

آری خیلی خوبه

According to the Oxford English Dictionary, play date was first used

بر اساس فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد، تاریخ بازی برای اولین بار

in the Lincoln Daily Star newspaper in Nebraska, USA in 1915.

در روزنامه لینکلن دیلی استار در نبراسکا، ایالات متحده آمریکا در سال 1915 مورد استفاده قرار گرفت.

OK, let's recap the vocabulary we've learnt, starting with play date,

خوب، بیایید واژگانی را که یاد گرفتیم، با تاریخ بازی شروع کنیم،

an arrangement that parents make for their young children to play together.

ترتیبی که والدین برای فرزندان خردسال خود انجام می دهند. با هم بازی کنیم

A clique is a small group of people who spend a lot of time together,

دسته به گروه کوچکی از مردم گفته می شود که زمان زیادی را با هم می گذرانند

and may seem unfriendly towards other people.

و ممکن است نسبت به افراد دیگر غیر دوستانه به نظر برسند .

Glam is short for glamorous, meaning visually attractive and exciting.

Glam مخفف کلمه glamorous است، به معنای جذاب و هیجان انگیز بصری.

If you fit into a group of people, you belong and feel accepted by them

اگر در گروهی از افراد قرار می گیرید، به آنها تعلق دارید و احساس می کنید که آنها را پذیرفته اید

because you're similar to them.

زیرا شبیه آنها هستید.

If you say something is down to luck, you mean that it depends on chance

اگر می گویید چیزی به شانس بستگی دارد، منظورتان این است که به شانس

or luck rather than any skill or effort you make.

یا شانس بستگی دارد تا هر مهارت یا تلاشی که انجام می دهید.

And finally, if you click with someone, you feel a friendly

و در نهایت، اگر با کسی کلیک کنید،

and positive connection when you meet them for the first time.

هنگامی که برای اولین بار او را ملاقات می کنید، یک ارتباط دوستانه و مثبت احساس می کنید.

Once again, our time is up.

بار دیگر زمان ما به پایان رسیده است.

Why not head over to the BBC Learning English website to find a quiz

چرا به وب‌سایت آموزش انگلیسی بی‌بی‌سی سر نزنید تا یک آزمون

and worksheet for this programme while it's still fresh in your mind.

و برگه برای این برنامه پیدا کنید، در حالی که هنوز در ذهن شما تازه است. به

See you again soon.

زودی دوباره می بینمت.

Goodbye for now. Bye!

فعلا خداحافظ خداحافظ