Better Speaking Podcast 🗨️🗣️ How to give your opinion

I think it's important for Chinese  football to have some foreign  

من فکر می‌کنم برای فوتبال چین مهم است که بازیکنان خارجی داشته باشند

players who can give some news about tactic I think to, to Chinese players.

که بتوانند اخباری درباره تاکتیک‌هایی که من فکر می‌کنم به بازیکنان چینی بدهند.

Czech footballer, Vaclav Nemecek using English to talk about being one of the first European players to join a football  

فوتبالیست چک، واسلاو نمچک، با استفاده از انگلیسی در مورد اینکه یکی از اولین بازیکنان اروپایی است که به یک

club in China. And also in the program teacher and trainer Richard Hallows is with me again  

باشگاه فوتبال در چین پیوسته صحبت می‌کند. و همچنین در برنامه، معلم و مربی ریچارد هالوز دوباره با من   است

to look at what makes Vaclav such an effective user of English as an international language.   

تا ببیند چه چیزی باعث می‌شود Vaclav به استفاده مؤثری از انگلیسی به عنوان یک زبان بین‌المللی تبدیل شود.

And Richard will also be giving us some more advice on becoming better speakers of English.

و ریچارد همچنین به ما توصیه‌های بیشتری درباره بهتر شدن سخنرانان انگلیسی خواهد داد.

Vaclav Nemecek was a leading footballer in his home country. As a talented young player, he played for the top Czech  

واسلاو نمچک یک فوتبالیست برجسته در کشور خود بود. او به عنوان یک بازیکن جوان با استعداد، برای باشگاه برتر چک

Club Sparta Prague. In his mid-20s, he played for leading western European clubs, first in France,  

اسپارتا پراگ بازی کرد. در اواسط 20 سالگی، او برای باشگاه‌های پیشرو اروپای غربی، ابتدا در فرانسه،

and then in Switzerland. In 1998 he accepted an offer to play in China for the champion  

و سپس در سوئیس بازی کرد. در سال 1998 او پیشنهاد بازی در چین برای

club, Dalian Wonder. At the time, this was quite unusual for a professional European footballer  

باشگاه قهرمان، دالیان واندر را پذیرفت. در آن زمان، پیوستن به باشگاهی در چین برای یک فوتبالیست حرفه‌ای اروپایی غیرمعمول بود

to join a club in China. In this interview, he talks about the benefits of foreign players playing in China.

. در این مصاحبه، او درباره مزایای بازیکنان خارجی که در چین بازی می‌کنند صحبت می‌کند.

I think it's important for Chinese football to have some foreign players  

من فکر می‌کنم برای فوتبال چین داشتن چند بازیکن خارجی مهم است

who can give some news about tactic I think to, to Chinese players.

که می‌توانند اخباری درباره تاکتیک‌های من به بازیکنان چینی بدهند.

You are taking football into China. China has played football in isolation for so long.

شما فوتبال را وارد چین می‌کنید. چین برای مدت طولانی در انزوا فوتبال بازی کرده است.

Yeah, yeah, but, but now I feel that China  

بله، بله، اما اکنون احساس می‌کنم که چین

starts to open, to, to open for everything, for economy, for sport. I think it's, it's,

شروع به باز کردن، به روی، برای همه چیز، برای اقتصاد، و برای ورزش کرده است. فکر می‌کنم این

uh, the country who, who is in developing time now.

کشوری است که اکنون در حال توسعه است.

Vaclav can communicate well in English, but what is it that makes him a good communicator? What's his secret to better speaking?

واسلاو می تواند به خوبی به زبان انگلیسی ارتباط برقرار کند، اما چه چیزی او را به یک ارتباط خوب تبدیل می کند؟ راز او برای بهتر صحبت کردن چیست؟

And with me again in the studio is teacher and teacher trainer Richard Hallows. Hello Richard.

و دوباره با من در استودیو، ریچارد هالوز، معلم و مربی معلم است. سلام ریچارد.

Hello Callum.

سلام کالوم

Vaclav Nemecek, an international footballer, Richard, but is his use of international English as successful as his football?

واسلاو نمچک، یک فوتبالیست بین‌المللی، ریچارد، اما آیا استفاده او از انگلیسی بین‌المللی به اندازه فوتبالش موفق است؟

I think he's a, it's quite interesting case here.  

من فکر می کنم او یک مورد بسیار جالب است.

His English level is not terribly high, but the way he uses his English, you know, he  

سطح انگلیسی او خیلی بالا نیست، اما روشی که او از انگلیسی خود استفاده می کند، می دانید، او

sounds very confident and he sounds, you know, he's a good communicator. Now I think, I think,  

بسیار مطمئن به نظر می رسد و به نظر می رسد، می دانید، او یک ارتباط خوب است. حالا فکر می‌کنم،

one thing which makes him sound a better speaker than he actually is, is the way he says 'I feel' and  

یکی از چیزهایی که باعث می‌شود او گوینده‌ای بهتر از آنچه هست به نظر برسد، این است که می‌گوید «احساس می‌کنم» و «من

'I think', so when he's giving his opinion, he sounds, you know, like he's very sure what he wants to say. 

فکر می‌کنم»، بنابراین وقتی نظرش را می‌گوید، به نظر می‌رسد. او خیلی مطمئن است که چه می خواهد بگوید.

I think it's important for Chinese football to have some foreign players who can give  

من فکر می‌کنم برای فوتبال چین مهم است که بازیکنان خارجی داشته باشند که بتوانند

some news about tactic I think to, to Chinese players.

اخباری درباره تاکتیک‌هایی که من فکر می‌کنم به بازیکنان چینی بدهند.

You are taking football into China. China has played football in isolation for so long.

شما فوتبال را وارد چین می کنید. چین برای مدت طولانی در انزوا فوتبال بازی کرده است.

Yeah, yeah, but, but now I feel that China  

بله، بله، اما، اما اکنون احساس می‌کنم که چین

starts to open, to, to open for everything.

شروع به باز کردن، به، برای همه چیز می‌کند.

So, 'I feel this, I think that'. Are there other ways that we can express this?

بنابراین، "من این را احساس می کنم، فکر می کنم". آیا راه‌های دیگری برای بیان این موضوع وجود دارد؟ منظورم این است که

I mean, I think most learners of English learn 'I think' or 'I believe' as, um,  

من فکر می‌کنم بیشتر زبان‌آموزان انگلیسی «من فکر می‌کنم» یا «من معتقدم» را به‌عنوان

starting points of giving your opinion, and that's very good, and we use that all the time, but maybe  

نقطه‌ی شروع برای بیان نظر شما یاد می‌گیرند، و این خیلی خوب است، و ما همیشه از آن استفاده می‌کنیم، اما شاید

our listeners could learn some more ways, develop this a little bit, and sound even more confident.

شنوندگان ما بتوانند مقداری یاد بگیرند. راه‌های بیشتر، این را کمی توسعه دهید و حتی مطمئن‌تر به نظر برسید.

Okay, well, erm, you have the platform. Let's have some examples.

خوب، خوب، اوم، شما پلتفرم را دارید. بیایید چند مثال بزنیم.

Well for example, 'I think' is a very

خوب، برای مثال، «فکر می‌کنم» یک

neutral way of giving your opinion and I think 'I believe' is a slightly more formal way, but maybe,  

روش بسیار خنثی برای بیان نظر شما است و من فکر می‌کنم «من معتقدم» روشی کمی رسمی‌تر است، اما شاید

um, a very informal way is to say 'I reckon'.

، یک راه بسیار غیررسمی این باشد که بگویید «حساب می‌کنم».

'I reckon', right, so how would you use that, for example? 

«حساب می‌کنم»، درست است، برای مثال، چگونه از آن استفاده می‌کنید؟

um I, 'I reckon it's going to rain later'.

اوم من، "فکر می کنم بعداً باران خواهد بارید".

Okay, so you could say 'I think it's gonna rain' but 'I believe it's going to rain' would sound a little bit formal.

بسیار خوب، پس می‌توانید بگویید «فکر می‌کنم باران خواهد بارید» اما «فکر می‌کنم باران خواهد بارید» کمی رسمی به نظر می‌رسد.

A little bit, right. So  

کمی، درست است. بنابراین

that's as you said before. What about if you feel very strongly about something?

این همان است که قبلاً گفتید. اگر نسبت به چیزی احساس شدیدی داشته باشید چه؟

Well, if you have a strong conviction about something, you might say something like 'I strongly believe that'.

خوب، اگر درباره چیزی اعتقاد قوی دارید، ممکن است چیزی مانند «به شدت به آن اعتقاد دارم» بگویید.

And is that quite formal?

و آیا این کاملا رسمی است؟

It's quite formal, yeah. Very strong as well, um, or 'I'm absolutely certain that'

کاملا رسمی است، بله. خیلی قوی، اوم، یا «کاملاً مطمئنم که»

Right, and that's very strong.

درست است، و این خیلی قوی است.

Oh, you could maybe, if you, if you don't have a very strong conviction about something, the opposite,  

اوه، ممکن است، اگر شما، اگر اعتقاد قوی در مورد چیزی ندارید، برعکس،

you might say 'I'm not so sure, but'

ممکن است بگویید «من چندان مطمئن نیستم، اما»

Okay, so, so different ways of getting into the, uh, conversation.

بسیار خوب، بنابراین، راه‌های مختلف ورود به آن، اوه، مکالمه

So develop a range of, um, ways of expressing your opinion from, you know, being  

بنابراین طیف وسیعی از راه‌های بیان نظر خود را از، می‌دانید، از

very sure, to not sure, being very formal, to very informal.

بسیار مطمئن بودن، تا مطمئن نبودن، بسیار رسمی بودن تا بسیار غیررسمی بودن ایجاد کنید.

Okay, well, let's briefly go over those again.

خوب، خوب، اجازه دهید دوباره به طور خلاصه به آن‌ها بپردازیم.

So, ways of expressing your opinion.

بنابراین، راه های ابراز نظر.

We've got 'I think', 'I reckon', 'I believe'. Three very good ones to, to start off with.

«من فکر می‌کنم»، «به‌نظرم»، «باور دارم» داریم. برای شروع، سه مورد بسیار خوب.

Strong opinion? 

نظر قوی؟

Very strong opinion: 'I strongly believe that' or 'I'm absolutely certain that'.

نظر بسیار قوی: "من قویاً به آن اعتقاد دارم" یا "من کاملاً مطمئن هستم که".

What about if you're not so sure how you feel?

اگر خیلی مطمئن نیستید چه احساسی دارید؟

Well, 'I'm not so sure, but, duh-duh-duh-duh-duh'.  

خوب، "من خیلی مطمئن نیستم، اما، duh-duh-duh-duh-duh".

What else would you like to pick out from that, uh, speech?

چه چیز دیگری را دوست دارید از آن سخنرانی، اوه، انتخاب کنید؟

Okay, well, as well as giving his opinion, 

خوب، خوب، و همچنین نظر خود را بیان می کند،

Vaclav also responds to a question, and he responds with 'yeah' which is not a very good way of  

واسلاو همچنین به سؤالی پاسخ می دهد، و او با «بله» پاسخ می دهد که در واقع روش چندان خوبی برای

responding, in fact. I mean, it's okay, it's okay, we understand, but probably better would be something  

پاسخ دادن نیست. منظورم این است که اشکالی ندارد، اشکالی ندارد، ما می‌فهمیم، اما احتمالاً بهتر است چیزی

like 'that's true, but' or 'that's true, and', depending if he wants to, you know, contrast the point or not.

مانند «این درست است، اما» یا «این درست است، و»، بسته به اینکه او بخواهد، می‌دانید، موضوع را متضاد یا نه.

But you are taking football into China. China has played football in isolation for so long.  

اما شما فوتبال را وارد چین می کنید. چین برای مدت طولانی در انزوا فوتبال بازی کرده است.

Yeah, yeah, but, but now I feel that China starts to open.

بله، بله، اما اکنون احساس می کنم که چین شروع به باز شدن کرده است.

So are there more ways of responding?

بنابراین آیا راه‌های بیشتری برای پاسخ‌دهی وجود دارد؟

Well, yeah, you could also say 'exactly',

خب، بله، شما همچنین می‌توانید بگویید «دقیقا»،

if I, you know, I absolutely agree with you, or if I don't really agree I could  

اگر من، می‌دانید، کاملاً با شما موافقم، یا اگر واقعاً موافق نیستم، می‌توانم

say 'well, I agree up to a point, but', yeah? And maybe if I disagree I could say 'I disagree' but

بگویم «خب، تا حدی موافقم، اما»، بله؟ و شاید اگر مخالف باشم می‌توانم بگویم «مخالفم» اما

it's not very natural. Better, 'Oh, come on!'

خیلی طبیعی نیست. بهتر است، "اوه، بیا!"

Right, which is a very natural

درست است، که بسیار طبیعی است

Yeah, much more natural, yeah, yeah.  

بله، بسیار طبیعی تر، بله، بله. به

Tell you what Callum, let's have a little practice now and see if we  

شما بگویم کالوم، بیایید اکنون کمی تمرین کنیم و ببینیم که آیا

can use, see how many of these different ways of giving opinion and responding we can use now.

می‌توانیم از آن استفاده کنیم، ببینیم اکنون از چند تا از این راه‌های مختلف نظر دادن و پاسخ‌گویی می‌توانیم استفاده کنیم.

Okay.

باشه.

I'm gonna give you some very controversial statements. [Okay.] I want you to respond.   

من به شما اظهارات بسیار بحث برانگیزی می‌دهم. [باشه.] من می خواهم شما پاسخ دهید.

Think about what we just talked about using a range etcetera. [Uh-huh.] So, for example, I reckon a woman's place is in the home.

در مورد آنچه که ما در مورد استفاده از محدوده و غیره صحبت کردیم، فکر کنید. [اوها.] بنابراین، برای مثال، من فکر می کنم جای یک زن در خانه است.

Ooh, I'm absolutely certain that many people would disagree with that.

اوه، من کاملاً مطمئن هستم که بسیاری از مردم با آن موافق نیستند.

Okay, maybe a 'Ooh,come on!'  

خوب، شاید یک "اوه، بیا!"

That might not be quite, um, or how about: I believe football only creates violence.

این ممکن است کاملاً درست نباشد، اوم، یا چطور: من معتقدم که فوتبال فقط خشونت ایجاد می‌کند.

I agree up to a point, uh, I, I think football can bring a lot of things. Violence is perhaps one of the negative  

تا حدی موافقم، اوه، فکر می‌کنم فوتبال می‌تواند چیزهای زیادی به همراه داشته باشد. خشونت شاید یکی از موارد منفی   باشد که

things it can bring, so I agree up to a point.

می تواند به همراه داشته باشد، بنابراین من تا حدی موافقم.

Okay, uh, let's, let's do one final one. How about,  

خوب، اوه، بیایید یک مورد آخر را انجام دهیم. در مورد،

um, not everyone will agree with me, but I think men should be paid more than women.

اوم، همه با من موافق نیستند، اما فکر می کنم مردان باید بیشتر از زنان دستمزد بگیرند.

Oh come on. Don't be stupid.

اوه بیا احمق نباش.

Very good. Okay, so there's a whole range of ways of giving opinion and responding.

خیلی خوب. بسیار خوب، بنابراین طیف وسیعی از راه‌ها برای نظر دادن و پاسخ دادن وجود دارد.

Okay, I reckon we've done enough of that for, for now, so, uh, let's go back to to Vaclav's, er, English.

بسیار خوب، فکر می‌کنم فعلاً به اندازه کافی این کار را انجام داده‌ایم، بنابراین، اوه، اجازه دهید به انگلیسی Vaclav بازگردیم.

Any other points?

نکات دیگری وجود دارد؟

Yeah, I think, um, I made the point that I think Vaclav's level of English is  

بله، فکر می‌کنم، اوم، به این نکته اشاره کردم که فکر می‌کنم سطح انگلیسی واسلاو

not terribly high but in fact he is a very strong communicator, so he's using the little English he  

خیلی بالا نیست، اما در واقع او یک ارتباط‌دهنده بسیار قوی است، بنابراین از انگلیسی کمی که

has in a very effective way.

دارد به روشی بسیار مؤثر استفاده می‌کند.

For example?

مثلا؟

Well, for example, he says, uh, 'we give some news about tactics', 

خب، مثلاً، او می‌گوید، «ما در مورد تاکتیک‌ها خبر می‌دهیم»،

uh, which is not a very good structure. I think it should be 'give some advice' or something like that, 

که ساختار خیلی خوبی نیست. فکر می‌کنم باید «یک نصیحت» یا چیزی شبیه به آن باشد،

but I understand what he wants, what he wants to say. 

اما می‌دانم او چه می‌خواهد، چه می‌خواهد بگوید.

I think it's important for Chinese football to 

من فکر می‌کنم برای فوتبال چین مهم است که

have some foreign players who can give some news about tactic I think to, to Chinese players

بازیکنان خارجی داشته باشند که بتوانند اخباری درباره تاکتیک‌ها به بازیکنان چینی بدهند،

Another example, he says, um, 'China is a country who is in developing time',

مثال دیگری، او می‌گوید، اوم، «چین کشوری است که در حال توسعه است»،

uh, I think it's, uh, the country who, who is in developing time now.

اوه، فکر می‌کنم. این کشوری است که اکنون در حال توسعه است.

I understand what he wants to say. I think it should be 'a country  

می‌فهمم می‌خواهد چه بگوید. من فکر می‌کنم باید «کشوری   باشد

which is developing at the moment', or something like that but I understand. That's the point.  

که در حال حاضر در حال توسعه است» یا چیزی شبیه به آن، اما می‌دانم. نکته همین است.

So he's a very strong communicator, and I think this is a good tip for our listeners, to don't be afraid  

بنابراین او یک ارتباط‌دهنده بسیار قوی است، و من فکر می‌کنم این یک نکته خوب برای شنوندگان ما است که

of making mistakes, use the English you have and just try and communicate. It's the way to learn and improve.   

از اشتباه کردن نترسند، از انگلیسی‌ای که دارید استفاده کنید و فقط سعی کنید و ارتباط برقرار کنید. این راهی برای یادگیری و بهبود است.

So, if you could summarize those points for us please Richard?

بنابراین، اگر می‌توانید آن نکات را برای ما خلاصه کنید، لطفا ریچارد؟

Well, I think the  

خب، من فکر می‌کنم

first thing is: develop a range of ways of giving your opinion and responding to people's opinion.  

اولین چیز این است: طیف وسیعی از راه‌ها را برای بیان نظر و پاسخ به نظر مردم ایجاد کنید.

'I think', 'I reckon', 'In my opinion', etcetera. Think about how you can use your vocabulary and your grammar,

"من فکر می کنم"، "من فکر می کنم"، "به نظر من"، و غیره. به این فکر کنید که چگونه می‌توانید از واژگان و گرامر خود استفاده کنید،

it doesn't matter how much or how little you have, as effectively as possible. Think about, number one,  

فرقی نمی‌کند که چقدر دارید یا چقدر کم، تا جایی که امکان دارد. به شماره یک،

communicating, and number two, communicating.

ارتباط، و شماره دو، ارتباط فکر کنید.

Richard Hallows, for today, thank you very much.

ریچارد هالوز، برای امروز، بسیار سپاسگزارم.

Thank you.

متشکرم.

I was talking there with Richard about ways of giving opinions. 

من در آنجا با ریچارد درباره روش‌های نظر دادن صحبت می‌کردم.

Do you use the wide range of expressions that Richard suggested? We asked some learners to  

آیا از طیف وسیع عباراتی که ریچارد پیشنهاد کرده استفاده می‌کنید؟ از برخی زبان‌آموزان خواستیم که

respond to the same statement that Richard put to me: that women should be paid less than men.

به همان جمله‌ای که ریچارد برای من بیان کرد پاسخ دهند: اینکه زنان باید کمتر از مردان حقوق بگیرند.

No, I completely disagree with this because women has, women have a lot of things to spend on. 

نه، من کاملاً با این موافق نیستم، زیرا زنان چیزهای زیادی برای خرج کردن دارند.

No, definitely not, no. I think they work harder, especially moms, sometimes they have  

نه، قطعا نه، نه. فکر می‌کنم آن‌ها سخت‌تر کار می‌کنند، مخصوصاً مادران، گاهی اوقات مجبور می‌شوند

to combine work at home and work in the office. I think they should be paid more. 

کار در خانه و کار در اداره را ترکیب کنند. به نظر من باید حقوق بیشتری به آنها پرداخت شود.

No, absolutely not. Everybody is equal.

نه، مطلقاً نه. همه با هم برابرند شاید

Not surprisingly perhaps, some strong opinions  

تعجب آور نباشد که برخی نظرات قوی

from three female learners of English from Afghanistan, Nigeria and China. They certainly  

از سه زبان آموز زن انگلیسی از افغانستان، نیجریه و چین. آنها مطمئناً

know the language of strong disagreement. Now before we go today, if you didn't quite catch  

زبان اختلاف نظر شدید را می دانند. حالا قبل از اینکه امروز برویم، اگر

all of Richard's better speaking tips, don't worry, here's a chance to hear them again.

همه نکات صحبت کردن بهتر ریچارد را کاملاً متوجه نشدید، نگران نباشید، این فرصتی است که دوباره آنها را بشنوید.

Using different ways to give your opinion can make you sound more confident and fluent. Begin by using phrases like  

استفاده از روش‌های مختلف برای اظهار نظر می‌تواند باعث شود که اعتماد به نفس و روان‌تری داشته باشید. با استفاده از عباراتی مانند

'I think' or 'I believe'. If you use these already, then use other common English phrases to express opinions like 'I reckon'. 

"من فکر می کنم" یا "من معتقدم" شروع کنید. اگر قبلاً از اینها استفاده می‌کنید، از سایر عبارات رایج انگلیسی برای بیان نظراتی مانند «حساب می‌کنم» استفاده کنید.

We've got 'I think', 'I reckon', 'I believe', and they're three very good ones to to start off with.

ما «فکر می‌کنم»، «فکر می‌کنم»، «باور دارم» داریم، و آنها سه مورد بسیار خوب برای شروع هستند.

When you're having a discussion with somebody and you want to respond to the person's opinion  

وقتی با کسی بحث می‌کنید و می‌خواهید به نظر آن شخص پاسخ دهید،

don't just say 'yes' or 'no', use different ways of responding. For example, if you agree you can say  

فقط «بله» یا «نه» نگویید، از روش‌های مختلف پاسخ استفاده کنید. برای مثال، اگر موافق هستید، می‌توانید بگویید

'exactly', or if you partly agree but partly disagree, you can say 'that's true, but', or you could say   

«دقیقاً»، یا اگر تا حدی موافق هستید اما تا حدی مخالف هستید، می‌توانید بگویید «این درست است، اما»، یا می‌توانید بگویید

'Well, I agree up to a point, but', and if you strongly disagree and are speaking informally, you can say 'Oh, come on'.

«خب، تا حدی موافقم، اما»، و اگر شدیداً مخالف هستید و غیررسمی صحبت می کنید، می توانید بگویید «اوه، بیا».

You could also say 'exactly' if I, you know, I absolutely agree with you or if I don't  

همچنین می‌توانید بگویید «دقیقاً» اگر من، می‌دانید، کاملاً با شما موافقم یا اگر

really agree, I could say 'Well I agree up to a point, but'

واقعاً موافق نیستم، می‌توانم بگویم «خب تا یک نقطه موافقم، اما»

No, absolutely not. Everybody's equal.

نه، مطلقاً نه. همه با هم برابرند

If you want to become a better speaker, you need to practice and use the words you know  

اگر می‌خواهید سخنران بهتری شوید، باید کلماتی را که می‌دانید تمرین کرده و به

as best you can. Remember what we've said before in this series: the important thing is to try and communicate.

بهترین شکل ممکن استفاده کنید. آنچه قبلاً در این مجموعه گفتیم را به خاطر بسپارید: مهم این است که سعی کنید و ارتباط برقرار کنید. به این

Think about how you can use your vocabulary and your  

فکر کنید که چگونه می‌توانید از واژگان و گرامر خود استفاده کنید،

grammar, it doesn't matter how much or how little you have, as effectively as possible.

مهم نیست چقدر یا چقدر کم دارید، تا جایی که ممکن است موثر.

Think about number one, communicating, and number two, communicating.

به شماره یک، برقراری ارتباط، و شماره دو، ارتباط فکر کنید.