The Vocabulary Show: In the office. 🏪🖊️🧑‍💼👩💻 Learn 26 English words and phrases in 10 minutes!

Hello and welcome to our guide to office vocabulary, phrases and idioms

سلام و به راهنمای ما در مورد واژگان اداری، عبارات و اصطلاحاتی

that you can use around the water cooler.

که می توانید در اطراف کولر آبی استفاده کنید، خوش آمدید.

Whether you're a fresh intern or a seasoned executive,

چه یک کارآموز تازه کار یا یک مدیر مجرب باشید،

climb the corporate ladder with these useful English terms.

با این اصطلاحات مفید انگلیسی از نردبان شرکت بالا بروید.

On the agenda today, we have a guided tour of the important spaces in an office,

در دستور کار امروز، ما یک گشت و گذار با راهنما در فضاهای مهم یک دفتر داریم، و

followed by a walk-through of the essential people and items

سپس با افراد و موارد ضروری که

you are likely to encounter,

احتمالاً با آنها روبرو خواهید شد، آشنا می شویم،

before finishing with a look at the language of hierarchy and power

قبل از اینکه با نگاهی به زبان سلسله مراتب و قدرت

within companies and corporations.

در شرکت ها به پایان برسانیم. و شرکت ها

If you work in an office and you find this video useful, be sure to like, subscribe

اگر در دفتر کار می کنید و این ویدیو را مفید می دانید، حتماً لایک کنید، مشترک شوید

and, of course, practise these new English words and phrases

و البته این کلمات و عبارات جدید انگلیسی را

in the comments section below.

در قسمت نظرات زیر تمرین کنید.

So, with that being said, let's get down to business.

بنابراین، با این گفته ها، بیایید به کار خود بپردازیم.

Now, when talking about the office,

حالا، وقتی در مورد دفتر صحبت می کنیم،

where better to start than the common and often disliked cubicle?

کجا بهتر از اتاقک معمولی و اغلب منفور شروع کنیم؟

A 'cubicle' is a small, partly enclosed workspace within an office

اطاقک فضای کاری کوچک و تا حدی محصور در یک دفتر است

that's separated from similar spaces by walls or partitions.

که با دیوارها یا پارتیشن ها از فضاهای مشابه جدا شده است.

They offer a private working space for employees

آنها یک فضای کاری خصوصی برای کارمندان ارائه می دهند

and they can give you a little bit of privacy.

و می توانند کمی به شما حریم خصوصی بدهند. بسته به زمینه

We can use 'in' or 'at' as a preposition with 'cubicle',

می توانیم از «in» یا «at» به عنوان حرف اضافه با «cubicle» استفاده کنیم

depending on the context.

.

We use 'in' when we are emphasising that we are inside

وقتی تاکید می کنیم که در

the physical space of a cubicle.

فضای فیزیکی یک اتاقک هستیم، از "in" استفاده می کنیم.

For example...

به عنوان مثال... با

However, if we are referring to the cubicle as a place where somebody works,

این حال، اگر ما به اتاقک به عنوان مکانی که کسی در آن کار می کند

or they are currently working, we use 'at'.

یا در حال حاضر مشغول به کار است، اشاره می کنیم، از "at" استفاده می کنیم.

Now that we've taken a quick peek at the cubicle,

اکنون که نگاهی گذرا به اتاقک انداخته‌ایم،

let's look at some of the items that make it a functional workspace.

بیایید به برخی از مواردی که آن را به یک فضای کاری کاربردی تبدیل می‌کنند نگاهی بیاندازیم.

We'll start with an item that is found in offices worldwide.

ما با یک مورد که در دفاتر در سراسر جهان یافت می شود شروع می کنیم.

Of course, we're talking about a file.

البته ما در مورد یک فایل صحبت می کنیم.

A 'file' is a collection of documents or papers

"پرونده" مجموعه ای از اسناد یا مقالاتی است

that are on a particular topic.

که در یک موضوع خاص هستند.

We put physical files into a filing cabinet.

ما فایل های فیزیکی را در یک کابینت بایگانی قرار می دهیم.

This is a physical storage space where we can keep files.

این یک فضای ذخیره سازی فیزیکی است که می توانیم فایل ها را در آن نگهداری کنیم.

A cubicle will hold lots of vocabulary items

یک اطاقک تعداد زیادی آیتم واژگانی را در خود جای می دهد

that I'm sure you're already aware of, like...

که مطمئنم از قبل از آنها آگاه هستید، مانند...

But here are some other common items we might find in a cubicle

اما در اینجا موارد رایج دیگری وجود دارد که ممکن است در اطاقک پیدا کنیم

that you might not know.

که ممکن است ندانید.

First of all, we have a 'stapler',

اول از همه، ما یک منگنه داریم که از آن

which we use to clip two or more pieces of paper together.

برای بستن دو یا چند تکه کاغذ به هم استفاده می کنیم.

Maybe you have a 'calendar' on your desk

شاید یک «تقویم» روی میز خود داشته باشید

where you can keep track of dates, events and important tasks that you need to do.

که در آن بتوانید تاریخ ها، رویدادها و کارهای مهمی را که باید انجام دهید، پیگیری کنید.

If a calendar doesn't work for you, you might want to try using 'sticky notes'.

اگر یک تقویم برای شما کار نمی کند، ممکن است بخواهید از «یادداشت های چسبنده» استفاده کنید.

These small, sticky pieces of paper

این تکه های کاغذ کوچک و چسبناک را

can be used for reminders, messaging or labelling.

می توان برای یادآوری، پیام رسانی یا برچسب زدن استفاده کرد.

'Paper clips' hold pieces of paper together.

«گیره‌های کاغذ» تکه‌های کاغذ را کنار هم نگه می‌دارند.

A 'swivel chair' is a chair that can turn around on its base.

"صندلی گردان" صندلی است که می تواند روی پایه خود بچرخد.

Or maybe you use a 'rubber stamp'?

یا شاید از "مهر لاستیکی" استفاده می کنید؟

This is a handheld tool that we can use to imprint the same message

این یک ابزار دستی است که می‌توانیم از آن برای چاپ

again and again and again.

دوباره و دوباره و دوباره همان پیام استفاده کنیم.

But I'm interested — what do you keep in your cubicle?

اما من علاقه دارم - چه چیزی را در اتاقک خود نگه می دارید؟

Let us know in the comments.

در نظرات به ما اطلاع دهید.

Wow, learning all this new vocabulary is tough, isn't it?

وای، یادگیری این همه واژگان جدید سخت است، اینطور نیست؟

Why don't we take a break,

چرا استراحت نمی کنیم،

leave the cubicle and go on a quick tour of the office space?

اتاقک را ترک نمی کنیم و به یک گردش سریع در فضای اداری نمی رویم؟

And what better place to start than at the water cooler?

و چه جایی بهتر از کولر آبی برای شروع؟

The 'water cooler', of course,

کولر آبی، البته،

is the machine that dispenses water for you to drink.

دستگاهی است که آب را برای نوشیدن شما توزیع می کند.

In American culture and movies and TV shows,

در فرهنگ آمریکایی و فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی،

this is the place where colleagues famously take a break

این مکانی است که همکاران معروف به استراحت می‌پردازند

and have a quick chat about work or life.

و گپ سریعی درباره کار یا زندگی دارند.

Just to let you know, although British people would recognise this phrase,

فقط برای اطلاع شما، اگرچه مردم بریتانیا این عبارت را تشخیص می دهند، اما

it is not something we would typically use ourselves.

این چیزی نیست که ما معمولاً از آن استفاده کنیم.

This is a North American phrase.

این یک عبارت آمریکای شمالی است.

In the UK, we'd be more likely to take a tea break.

در انگلستان، ما به احتمال زیاد یک استراحت چای خواهیم داشت. «

A 'tea break' is a short period of time

تعطیلات چای» مدت کوتاهی است که در آن

where we go to the break room or kitchen area

به اتاق استراحت یا آشپزخانه می رویم

and we relax, have a cup of tea and chat.

و استراحت می کنیم، یک فنجان چای می نوشیم و گپ می زنیم.

We can say we are going to 'take a tea break'

می‌توانیم بگوییم که می‌خواهیم «یک استراحت چای بگیریم»

or we are going to 'have a tea break'.

یا «یک استراحت چای داشته باشیم».

When you hear either of these phrases, you know it is time to put on the kettle,

وقتی یکی از این عبارات را می شنوید، می دانید که وقت آن است که کتری را بپوشید،

relax and take a well-deserved break of ten to fifteen minutes or more.

استراحت کنید و یک استراحت شایسته ده تا پانزده دقیقه یا بیشتر داشته باشید.

Let's continue our tour and move from the relaxed space of the break room

بیایید به تور خود ادامه دهیم و از فضای آرام اتاق استراحت

to the heart of corporate power, the boardroom.

به قلب قدرت شرکت، اتاق هیئت مدیره حرکت کنیم.

The 'boardroom' is a formal room where the board of directors meet

"اتاق هیئت مدیره" یک اتاق رسمی است که در آن هیئت مدیره

to discuss and make important decisions.

برای بحث و گفتگو و تصمیم گیری های مهم تشکیل جلسه می دهند.

This is the heart of strategic decision-making

این قلب تصمیم گیری استراتژیک

and the place where the real power lies.

و مکانی است که قدرت واقعی در آن نهفته است.

So now we've got a good idea of some of the spaces within an office.

بنابراین اکنون ما ایده خوبی از برخی از فضاهای یک دفتر داریم.

Let's take a look at the people who work there.

بیایید نگاهی به افرادی که در آنجا کار می کنند بیندازیم.

Now, the most basic term for somebody who works in an office

در حال حاضر، اساسی ترین اصطلاح برای کسی که در یک اداره کار می کند،

is, unsurprisingly, 'office worker'.

بدون تعجب، "کارمند اداری" است.

They typically work with computers, possibly in a cubicle,

آنها معمولاً با رایانه کار می کنند، احتمالاً در یک اتاقک،

they often wear smart, formal clothes and they do some sort of administrative work.

اغلب لباس های هوشمند و رسمی می پوشند و نوعی کار اداری انجام می دهند.

Most offices also have a 'secretary'.

اکثر دفاتر یک "منشی" نیز دارند.

This is an office worker who helps with daily tasks, such as answering phones,

این یک کارمند اداری است که در کارهای روزانه مانند پاسخ دادن به تلفن ها،

responding to emails, typing up documents and arranging meetings.

پاسخ دادن به ایمیل ها، تایپ کردن اسناد و ترتیب جلسات کمک می کند.

For example,

به عنوان مثال،

There are two common ways of pronouncing 'secretary'.

دو روش رایج برای تلفظ "دبیر" وجود دارد.

You can say the four-syllable version — sec-ruh-ta-ree —

می توانید نسخه چهار هجا را بگویید - sec-ruh-ta-ree -

or you can use the three-syllable version — sec-ruh-tree.

یا می توانید از نسخه سه هجایی - sec-ruh-tree استفاده کنید. از

Use whichever one is most comfortable for you.

هر کدام که برای شما راحت تر است استفاده کنید.

Moving up the corporate ladder, we might encounter a manager.

با بالا رفتن از نردبان شرکت، ممکن است با یک مدیر مواجه شویم.

Managers are responsible for overseeing the work of office workers

مدیران مسئول نظارت بر کار کارکنان اداری هستند

and often have their own offices or workspaces.

و اغلب دفاتر یا محل کار خود را دارند.

An informal term for manager is 'boss'.

یک اصطلاح غیررسمی برای مدیر «رئیس» است.

Boss can refer to anyone in a position of authority.

رئیس می تواند به هرکسی که در موقعیتی اقتدار است رجوع کند.

A boss can be the direct supervisor of just one person

یک رئیس می تواند ناظر مستقیم فقط یک نفر

or the CEO of a multinational corporation.

یا مدیر عامل یک شرکت چند ملیتی باشد.

So, speaking of bosses, let's go to the top floor

بنابراین، صحبت از رئیس ها، بیایید به طبقه بالا برویم

and meet the bigwigs.

و بزرگ ها را ملاقات کنیم.

The 'bigwigs' are the people with the fanciest chairs

«بزرگ‌ها» افرادی هستند که شیک‌ترین صندلی‌ها،

the nicest offices and the shiniest nameplates.

زیباترین دفاتر و براق‌ترین پلاک‌ها را دارند.

They are often found on the top floor

آنها اغلب در طبقه بالا یافت می شوند

and these are the people with the most money, power and influence.

و اینها افرادی هستند که بیشترین پول، قدرت و نفوذ را دارند.

Now, 'bigwig' is an informal, idiomatic term

در حال حاضر، "Bigwig" یک اصطلاح غیررسمی و اصطلاحی است

and it is not necessarily too positive.

و لزوماً خیلی مثبت نیست.

It's a little bit mocking and making a little bit of fun of the bosses,

کمی تمسخر و مسخره کردن رئیسان است،

so maybe keep it amongst your colleagues

بنابراین شاید آن را در بین همکاران خود نگه دارید

and don't use it directly to your boss's face.

و مستقیماً از آن برای چهره رئیس خود استفاده نکنید.

Workers have a number of similarly, slightly humorous phrases

کارگران تعدادی عبارات مشابه و کمی طنز

for the people at the top.

برای افراد بالا دارند.

This includes:

این شامل:

big cheese,

پنیر بزرگ،

head honcho,

هد هونچو،

top dog.

تاپ داگ است.

All three of these can be used with the definite article 'the'

هر سه مورد از این موارد را می توان با حرف تعریف «the»

or with the indefinite article 'a',

یا با حرف غیرمعین «الف» استفاده کرد،

so we can say...

بنابراین می توانیم بگوییم...

Or we can say...

یا می توانیم بگوییم...

Sometimes, when we don't know exactly who the people at the top are,

گاهی اوقات، زمانی که نمی دانیم دقیقاً افراد در چه کسانی هستند. در راس هستند،

we can refer to them as 'the powers that be'.

ما می توانیم آنها را به عنوان "قدرت ها" یاد کنیم.

These are all idiomatic, informal terms for the people near the top,

اینها همه اصطلاحات اصطلاحی و غیررسمی برای افراد نزدیک به بالا هستند،

but a more formal term might be an 'executive'.

اما یک اصطلاح رسمی تر ممکن است «اجرایی» باشد.

This is someone at senior level of management that usually has a lot of power,

این فردی در سطح ارشد مدیریت است که معمولاً قدرت زیادی دارد،

but might not necessarily be a boss or manager.

اما ممکن است لزوماً رئیس یا مدیر نباشد.

The shortened form of this is an 'exec'.

شکل کوتاه شده این "exec" است.

This is an informal term, often used in business circles

این یک اصطلاح غیررسمی است که اغلب در محافل تجاری استفاده می‌شود

and can be used singularly — 'exec' — or collectively — 'execs'.

و می‌توان آن را به صورت منفرد - "exec" - یا به طور جمعی - "execs" استفاده کرد.

Moving up the hierarchy of a company, from the bottom to the top,

بالا رفتن سلسله مراتب یک شرکت، از پایین به بالا،

is called 'climbing the corporate ladder'.

"بالا رفتن از نردبان شرکت" نامیده می شود.

The 'corporate ladder' is the path of moving up within a company

«نردبان شرکتی» مسیری است که در یک شرکت

to better and better positions.

به سمت موقعیت های بهتر و بهتر حرکت می کند.

It is a metaphor, and you can think of each promotion

این یک استعاره است، و شما می توانید هر تبلیغی را به

as climbing another rung of the corporate ladder.

عنوان بالا رفتن از پله های دیگر از نردبان شرکت در نظر بگیرید.

With each step, you are moving one step further from the bottom

با هر مرحله یک قدم از پایین

and one step closer to the top.

و یک قدم به بالا نزدیکتر می شوید.

For example,

به عنوان مثال،

In most offices I've worked in, I've found that there will always be someone

در اکثر دفاتری که در آنها کار کرده‌ام، متوجه شده‌ام که همیشه کسی وجود دارد

who tries to more up the corporate ladder by sucking up.

که سعی می‌کند با مکیدن خود از نردبان شرکت بالاتر برود.

To 'suck up' means to flatter somebody, or to say something nice

"مکیدن" به معنای چاپلوسی کردن از کسی، یا گفتن چیزی خوب

in order to get some personal gain.

برای به دست آوردن منافع شخصی است.

So this is 'suck up' as a phrasal verb,

بنابراین این "مکیدن" به عنوان یک فعل عبارتی است،

but we can also use it as a noun.

اما می توانیم آن را به عنوان یک اسم نیز استفاده کنیم.

So this is someone who is always saying, "Good idea, boss!"

بنابراین این کسی است که همیشه می گوید: "فکر خوبی است، رئیس!"

And who is particularly nice to people above them in the power structure.

و چه کسی در ساختار قدرت با افراد بالاتر از آنها مهربان است.

This is a negative term

این یک اصطلاح منفی است

to show that someone is not being nice because they are nice,

که نشان می دهد کسی خوب نیست زیرا خوب است،

but they are being falsely nice in order to get some gain themselves.

اما به دروغ خوب رفتار می کند تا خودش سودی به دست آورد.

OK, we are coming to the end of the video,

خوب، ما به پایان ویدیو می رسیم،

so hopefully you have all the tools you need to talk shop like a pro.

بنابراین امیدواریم همه ابزارهایی را که برای خرید حرفه ای نیاز دارید در اختیار داشته باشید.

To 'talk shop' is to discuss work-related issues,

«فروشگاه گفتگو» به معنای بحث در مورد مسائل مربوط به کار است،

typically outside of work.

معمولاً خارج از محل کار. در

Here's an example sentence for you.

اینجا یک جمله مثال برای شما آورده شده است.

And there you have it, a comprehensive guide to the office landscape,

و در اینجا شما آن را دارید، یک راهنمای جامع برای چشم انداز اداری،

from the humble cubicle to the dizzying heights of the boardroom,

از اتاقک ساده گرفته تا ارتفاعات سرگیجه آور اتاق هیئت مدیره،

we've covered all the office basics that you need to climb the corporate ladder.

ما تمام اصول اولیه دفتر را که برای بالا رفتن از نردبان شرکت نیاز دارید، پوشش داده ایم.

You can find all of today's vocabulary scrolling down the side here,

شما می توانید تمام واژگان امروزی را در اینجا بیابید،

so be sure to study, practise and learn these new words.

بنابراین حتما این کلمات جدید را مطالعه، تمرین و یاد بگیرید.

And, of course, the best place to practise these new words

و البته بهترین مکان برای تمرین این کلمات جدید

is in the comments section below.

در قسمت نظرات زیر است.

Thanks for joining us

از اینکه به ما ملحق شدید متشکریم

and don't forget to hit the like, subscribe and notification bell

و فراموش نکنید که لایک، اشتراک و زنگ اعلان را بزنید

so that you can stay up to date with all of our latest English lessons.

تا بتوانید از آخرین دروس انگلیسی ما مطلع شوید.

In the meantime, you can find more of our vocabulary videos

در ضمن، می‌توانید ویدیوهای واژگان بیشتری را

on "Dining Out" here, or on "Travel" here.

در مورد "Naning Out" در اینجا یا در "Travel" در اینجا بیابید.

Of course, you can find us on Facebook, TikTok and Instagram

البته، می‌توانید ما را در فیس‌بوک، تیک‌تاک و اینستاگرام بیابید

or find lots and lots more fantastic English content

یا محتوای انگلیسی فوق‌العاده‌ی زیادی را

at BBC Learning English dot com.

در بی‌بی‌سی آموزش زبان انگلیسی دات کام بیابید.

See you next time - bye!

دفعه بعد می بینمت - خداحافظ!