Should - Must - Have to | English Modal Verbs (Part 3) | B2-Upper Intermediate

Hello and welcome everyone, this is Minoo at Anglo-Link.

با سلام و خوش آمدگویی به همه، این مینو در انگلو لینک است.

Today we're going to look at two modal verbs and a semi-modal verb that are often

امروز دو فعل معین و یک فعل نیمه وجهی را که اغلب

confused with each other.

با یکدیگر اشتباه گرفته می شوند بررسی می کنیم.

These are: should,

اینها عبارتند از: باید،

must and have to.

باید و باید.

We'll have a brief look at their formulation and then we'll look at their

ما نگاهی کوتاه به فرمول آنها خواهیم داشت و سپس به آنها نگاه

we can begin our lesson on 'should', 'must' and 'have to'.

می کنیم و می توانیم درس خود را در مورد "باید"، "باید" و "باید" شروع کنیم.

Modal verbs:

افعال معین:

'should, 'must' and 'have to'.

'باید'، 'باید' و 'باید'.

Let's look at formulation first.

بیایید ابتدا به فرمولاسیون نگاه کنیم.

'Should' and 'must' are real modal verbs

«باید» و «باید» افعال معین واقعی هستند

and therefore,

و بنابراین،

like all modal verbs,

مانند همه افعال وجهی

they're always followed by the 'infinitive without to'.

، همیشه «مصدر بدون to» به دنبال آن‌ها قرار می‌گیرند.

"Should do", "Must do".

"باید انجام داد"، "باید انجام داد".

And, they're the same for all the pronouns.

و برای همه ضمایر یکسان هستند.

"I should", "He Should", "It Should" etc.

«من باید»، «او باید»، «باید» و

Also,

they do not need auxiliaries;

غیره.

they take direct negative and question forms:

آنها اشکال مستقیم منفی و سوالی دارند:

"I shouldn't.",

"نباید"،

"We mustn't.",

"نباید"،

"Should I?",

"باید؟"،

"Must we?"

"باید؟"

And finally, they never combine with another modal verb.

و در نهایت هرگز با فعل معین دیگری ترکیب نمی شوند.

You can't say: "you should can". You have to replace 'can' with an alternative:

شما نمی توانید بگویید: "شما باید می توانید". شما باید «می تواند» را با یک جایگزین جایگزین کنید:

"You should be able to..." Or

«شما باید بتوانید...» یا

instead of "He will must".

به جای «او باید باید».

You'll have to say:

شما باید بگویید:

"He will have to".

"او مجبور است".

'Have to' is a semi-modal verb.

"باید" یک فعل نیمه وجهی است.

It is like a modal verb because it fulfils a specific function,

این مانند یک فعل معین است زیرا عملکرد خاصی را انجام می دهد،

but it behaves like an ordinary verb in its formulation.

اما در فرمول بندی خود مانند یک فعل معمولی رفتار می کند .

It is followed by the 'infinitive without to'

پس از آن «مصدر بدون به»

"have to do",

«باید انجام شود» آمده است،

but it is conjugated according to pronouns:

اما با توجه به ضمایر:

"I have to",

«باید»،

"He has to" etc.

«او مجبور است» و

It needs auxiliaries.

غیره مزدوج می‌شود. به موارد کمکی نیاز دارد.

It doesn't take direct negative and question forms.

اشکال مستقیم منفی و سوالی ندارد.

"I don't have to."

"من مجبور نیستم."

"She doesn't have to."

"او مجبور نیست."

"Do I have to?"

"آیا مجبورم؟"

"Does she have to?"

"آیا او مجبور است؟"

And finally, it can combine with modal verbs:

و در نهایت، می تواند با افعال معین ترکیب شود:

"You will have to."

"شما مجبور خواهید شد."

"He might have to."

"او ممکن است مجبور شود."

Right then,

در آن زمان،

let's have a look at usage,

بیایید نگاهی به کاربرد داشته باشیم،

starting with should.

با شروع باید.

The first use of should is expressing an opinion

اولین استفاده از باید ابراز نظر

or giving or asking for advice.

یا دادن یا مشورت خواستن است.

Let's look at some examples.

بیایید به چند نمونه نگاه کنیم.

"I believe nurses should have higher salaries."

من معتقدم پرستاران باید حقوق بیشتری داشته باشند .»

"You look tired.

"تو خسته به نظر میرسی.

I think you should have some rest."

فکر می کنم باید کمی استراحت کنی."

"He shouldn't make a rushed decision."

او نباید عجولانه تصمیم بگیرد.»

"Do you think we should phone her?"

"به نظرت باید بهش زنگ بزنیم؟"

"What should I say when I speak to him?"

"وقتی با او صحبت می کنم چه بگویم؟"

The second usage of should is expressing an expectation.

دومین کاربرد باید بیان یک انتظار است.

For example:

به عنوان مثال:

"He should arrive any minute."

"او هر لحظه باید بیاید."

"He shouldn't be long now."

"او نباید الان طولانی باشد."

"He should have arrived by now."

"او باید تا الان می رسید."

And the third usage of should is expressing regret about a past action.

و سومین کاربرد باید ابراز پشیمانی از عمل گذشته است.

For example:

به عنوان مثال:

"You should have been more careful."

"شما باید بیشتر مراقب می بودید."

"I shouldn't have said that."

"من نباید این را می گفتم."

'Ought to' is a synonym for 'should'.

"باید" مترادف "باید" است.

It generally sounds more formal than 'should',

به طور کلی رسمی تر از "باید" به نظر می رسد،

and is less commonly used,

و کمتر مورد استفاده قرار می گیرد،

particularly in the question form:

به خصوص در شکل سوال:

So you could say:

بنابراین می توانید بگویید:

"You ought to have some rest."

"شما باید کمی استراحت کنید."

"He oughtn't to make a rushed decision."

او نباید عجولانه تصمیم بگیرد.

I oughtn't to have said that."

من نباید این را می گفتم."

But it would be uncommon to say

اما

"Ought we to phone her?"

گفتن "باید به او تلفن بزنیم؟"

Also 'should'

همچنین "باید"

(but not 'ought to')

(اما نه "باید"

is used to express a small possibility.

) برای بیان یک احتمال کوچک استفاده می شود.

For example:

به عنوان مثال:

"If I should ever go back there, I will not make the same mistake again."

"اگر من هرگز باید به آنجا برگردم، دیگر همان اشتباه را مرتکب نمی‌شوم.»

Or

یا

"Should you need any further assistance,

«اگر به کمک بیشتری نیاز دارید،

do not hesitate to contact me."

دریغ نکنید که با من تماس بگیرید.»

This is a common formula in formal writing.

این یک فرمول رایج در نوشتن رسمی است .

Right then, let's move on to 'must'.

همین حالا، اجازه دهید به ادامه مطلب برویم. "باید"

The first usage is expressing a necessity

. اولین کاربرد بیان یک ضرورتی است

felt by the speaker.

که گوینده احساس می کند.

We use 'must' for the present and future tenses.

برای زمان حال و آینده از "باید" استفاده می کنیم

For example:

مثلا:

"He is very ill.

"او بسیار بیمار است.

You must call a doctor now."

الان باید با دکتر تماس بگیری.»

"We must not lose the match tomorrow,

«نباید مسابقه فردا را ببازیم،

or we will be out of the tournament."

وگرنه از مسابقات خارج می شویم.»

"This is the best book I've ever read.

«این بهترین کتابی است که تا به حال خوانده ام.

You must read tit too."

شما هم باید تیتر را بخوانید."

"You mustn't hesitate to call me if you need help."

"اگر به کمک نیاز دارید نباید در تماس با من تردید نکنید ."

Looking at the second usage of 'must'.

با نگاهی به کاربرد دوم "باید".

It expresses a prohibition.

این یک ممنوعیت را بیان می کند.

Once again in the present or future tenses.

یک بار دیگر در زمان حال یا آینده.

"You must not use your mobile devices during take-off."

"شما نباید از دستگاه های تلفن همراه خود در هنگام برخاستن از زمین استفاده کنید."

"You must not be late for your interview tomorrow."

"شما نباید فردا برای مصاحبه خود دیر بیایید."

And the third usage of must is an assumption in the present or past

و سومین کاربرد must یک فرض در حال یا گذشته

in affirmative sentences only.

در جملات مثبت است.

For example:

به عنوان مثال:

"You must be tired after your very long day."

"شما باید بعد از آن خسته باشید." روز بسیار طولانی شماست ."

"He must have read my letter,

"او باید نامه مرا خوانده باشد،

because he repeated exactly what I had written."

زیرا دقیقاً همان چیزی را که نوشته بودم تکرار کرده است."

Okay let's have a look at 'have to'.

بسیار خوب، اجازه دهید نگاهی به "باید" بیندازیم.

'Have to' expresses an external obligation

"باید" یک تعهد بیرونی را

in positive sentences.

در جملات مثبت بیان می کند.

For example:

به عنوان مثال:

"You have to make an appointment to see him."

برای دیدن او باید قراری بگذارید .»

"She has failed her exam.

«او در امتحانش مردود شده است.

She has to retake it."

او باید آن را دوباره مصرف کند.

The second usage is expressing a necessity or obligation in the past.

" کاربرد دوم بیان یک ضرورت یا الزام در گذشته است.

He was very ill. We had to call the doctor immediately."

او بسیار مریض بود. ما باید فوراً با دکتر تماس می گرفتیم .

"He was very busy.

او خیلی سرش شلوغ

I had to make an appointment to see him."

بود، باید برای دیدنش قراری می گذاشتم.

Finally, 'have to' removes a necessity or an obligation

در نهایت، «باید» یک ضرورت یا الزام را

in all the tenses, present, past and future.

در همه زمان ها، حال، گذشته و آینده برطرف می کند.

"He feels much better now.

او اکنون خیلی بهتر است

You don't have to call a doctor."

. لازم نیست با دکتر تماس بگیرید.

"I didn't have to make an appointment to see him."

من مجبور نبودم برای دیدن او قراری بگذارم.

"She has passed her exam.

"او امتحانش را پس داده است.

She won't have to retake it."

او مجبور نیست دوباره امتحان کند."

So as you can see,

بنابراین همانطور که می بینید

the main difference between 'must' and 'have to'

، تفاوت اصلی بین «باید» و «باید»

is that 'must' is a necessity felt by the speaker,

این است که «باید» یک ضرورتی است که گوینده احساس می کند،

whereas 'have to' is an external obligation or rule.

در حالی که «باید» یک الزام یا قاعده بیرونی است.

If this difference is not relevant

اگر این تفاوت مرتبط نیست،

you can use 'must' and 'have to' interchangeably

می توانید از «باید» و «باید» به جای یکدیگر

in positive sentences.

در جملات مثبت استفاده کنید.

However, be careful

با این حال، مراقب باشید

that in the negative,

که از نظر منفی،

'must not' is still a necessity

«نباید» همچنان یک ضرورت

or an obligation

یا الزام

not to do something.

برای انجام ندادن کاری است.

It's a prohibition.

این یک ممنوعیت است.

Whereas 'don't have to'

در حالی که «نباید»

removes the necessity or obligation.

ضرورت یا الزام را برطرف می کند.

Also note that as 'must' has no past tense

همچنین توجه داشته باشید که «باید» زمان گذشته ندارد،

both obligation and necessity are expressed with

هم الزام و هم ضرورت

'had to' to in the past.

با «باید» در گذشته بیان می‌شوند.

You may have also come across

شاید شما هم

the expression 'need to'.

با عبارت «نیاز به» برخورد کرده باشید.

'Need to' is a softer alternative to both 'must' and 'have to'.

«نیاز به» جایگزین نرم‌تری برای «باید» و «باید» است.

For example:

به عنوان مثال:

you could say, "I must finish this tonight, because I want to take tomorrow off." or

می توانید بگویید: "امشب باید این کار را تمام کنم، زیرا می خواهم فردا را ترک کنم." یا

"I need to finish this tonight, because I want to take tomorrow off."

"من باید امشب این کار را تمام کنم، زیرا می خواهم فردا را ترک کنم."

or "I have to finish this tonight, my deadline is tomorrow."

یا "امشب باید این کار را تمام کنم، مهلت من فردا است."

In a softer tone, you could say:

با لحن ملایم‌تری می‌توانید بگویید:

"I need to finish this tonight, my deadline is tomorrow."

"امشب باید این کار را تمام کنم، مهلت من فردا است."

'Need to' is an ordinary verb

"نیاز به" یک فعل معمولی است و فعل های

and takes auxiliaries.

کمکی می گیرد.

"Do I need to finish this tonight?"

"آیا باید این را امشب تمام کنم؟"

I don't need to finish this tonight."

نیازی نیست امشب این را تمام کنم.

You may also come across the modal verb 'need'.

" ممکن است با فعل معین 'نیاز' نیز برخورد کنید.

It is not a very common modal verb and can only be used in negative

این یک فعل مدال خیلی رایج نیست و فقط در جملات و سؤالات منفی می توان از آن استفاده کرد

sentences and questions.

.

So you may hear instead of "do I need to finish this?"

بنابراین ممکن است به جای «انجام» بشنوید. باید این را تمام کنم؟"

"Need I finish this?"

"آیا باید این را تمام کنم؟"

or

Instead of "I don't need to finish this."

یا

به جای "نیازی به تمام کردن این کار ندارم.

you may hear

" ممکن است بشنوید

"I needn't finish this."

"نباید این را تمام کنم."

Let's do a gap filling exercise now.

بیایید اکنون یک تمرین پر کردن شکاف انجام دهیم.

"Have you had your exam results?"

نتایج امتحانت را داشتی؟»

"Yes I've failed Biology.

«بله، من در زیست شناسی مردود شدم.

I will ......

من ......

retake it in August.

دوباره آن را در مرداد.

I will have to retake it in August."

من باید آن را در ماه اوت دوباره مصرف کنم."

"Oh sorry.

"اوه متاسفم.

You ......

تو

be pretty upset.

......خیلی ناراحت باش

You must be pretty upset.

باید خیلی ناراحت باشی

What about Physics?"

در مورد فیزیک چطور؟"

"I've passed that but with a very low mark.

"من آن را قبول کردم اما با نمره بسیار پایین .

My teacher thinks I ......

معلم من فکر می کند من ......

retake that too.

آن را هم دوباره قبول می کنم.

My teacher thinks I should retake that too."

معلمم فکر می‌کند من هم باید آن را دوباره بپذیرم .»

"Do you think you .....

«فکر می‌کنی .....

retake it?

دوباره آن را می‌گیری؟

Do you think you should retake it?"

فکر می‌کنی باید دوباره آن را بگیری؟»

"No, I strongly feel that I ......

«نه، به شدت احساس می‌کنم که

focus on biology.

روی زیست‌شناسی تمرکز می‌کنم.

I strongly feel that I must focus on Biology.

من به شدت احساس می کنم که باید روی زیست شناسی تمرکز کنم.

I ...... fail that one.

من ...... آن یکی را شکست می دهم.

I mustn't fail that one.

من نباید اون یکی رو شکست بدم

I ...... get at least a B in Biology to study medicine at university.

من ...... برای تحصیل پزشکی در دانشگاه حداقل مدرک B در رشته زیست شناسی می گیرم .

I have to get at least a B in Biology to study Medicine at university."

من باید حداقل مدرک B در زیست شناسی بگیرم تا در رشته پزشکی در دانشگاه بخوانم.»

"Did you fail Biology last year as well?"

«آیا پارسال در زیست شناسی

"No I passed it last year.

هم مردود شدی؟» «نه من پارسال قبول شدم.

I ......

من ......

have passed it this year too.

امسال هم پاس کردم.

I should have passed it this year too.

امسال هم باید پاس می کردم.

I just didn't study enough."

من فقط به اندازه کافی مطالعه نکردم.»

"You ....... have studied enough! You always do."

«تو ....... به اندازه کافی درس خوانده ای! شما همیشه انجام می دهید."

You must have studied enough you always do.

شما باید به اندازه کافی مطالعه کرده باشید که همیشه

The exam .....

have been difficult.

The exam must have been difficult."

انجام می دهید.

No, the exam wasn't difficult. I was too tired.

نه امتحان سختی نبود خیلی خسته بودم.

I ......

have partied the night before.

من ...... شب قبل جشن گرفته ام.

I shouldn't have partied the night before.

من نباید شب قبل مهمانی می کردم .

I ...... have studied instead.

من ...... به جای آن درس خوانده ام.

I should have studied instead."

من باید به جای آن درس می خواندم."

Oh, I see. Well, you are good at Biology.

اوه، می بینم. خوب، شما در زیست شناسی خوب هستید.

You ....... be able to pass it in August.

شما ....... می توانید آن را در ماه آگوست پاس کنید.

You should be able to pass it in August."

باید بتوانید آن را در اوت بگذرانید."

"I hope so.

"امیدوارم.

I will ......

من هم ......

find a summer job as well. My dad insists!

کار تابستانی پیدا می کنم. بابام اصرار می کند!

I will

have to find a summer job as well."

من

هم باید کار تابستانی پیدا کنم."

"Did you have a summer job last year?"

"سال گذشته کار تابستانی داشتی؟"

"No, I didn't .....

"نه، من

work last summer.

تابستان گذشته .....

I didn't have to work last summer.

کار نکردم. مجبور نبودم تابستان گذشته کار

I had some savings then."

کنم. آن موقع کمی پس انداز داشتم."

"What happened to your savings?"

پس‌اندازت چه شد؟

I ......

من ......

buy a car because my flat was too far from the college.

ماشین خریدم چون آپارتمان من خیلی دور از کالج بود.

I had to buy a car."

مجبور شدم یک ماشین بخرم.»

"Well, good luck with your retake. You .......

«خب، موفق باشی. تو .......

let me know how it went.

به من خبر بده چطور گذشت.

You must let me know how it went."

شما باید به من اطلاع دهید که چگونه پیش رفت."

Right, that's the end of this lesson, I hope you've enjoyed it.

درست است، این درس به پایان رسید، امیدوارم از آن لذت برده باشید.

As you know, you can now go to our website anglo-link.com for further explanations

همانطور که می دانید، اکنون می توانید برای توضیحات و تمرینات بیشتر به وب سایت ما anglo-link.com بروید

and exercises.

. با

Thank you for watching, I look forward to seeing you in our next video.

تشکر شما برای تماشا، من مشتاقانه منتظر دیدن شما در ویدیوی بعدی ما هستم.

Bye now!