15 Must-Use Phrasal Verbs for Fluency | English Vocabulary Lesson

Hello and welcome everyone to this lesson  which is based on a very common question  

سلام و به همه خوش آمدید به این درس که بر اساس یک سؤال بسیار رایج است

I get about phrasal verbs. Let me share my  screen and show you what the question is:  

من در مورد افعال عبارتی می‌پرسم. اجازه دهید صفحه نمایش خود را به اشتراک بگذارم و به شما نشان دهم که این سؤال چیست:

'Which phrasal verbs are important to use  for better fluency?' Now, I have always said,  

'از کدام افعال عبارتی برای روانی بهتر استفاده می شود؟' اکنون، من همیشه گفته‌ام،

as you know, that phrasal verbs are an  important part of English vocabulary,  

همانطور که می‌دانید، افعال عبارتی بخش مهمی از واژگان انگلیسی هستند،

and you need to learn them primarily to improve  your reading and listening comprehension. I have  

و شما باید آنها را در درجه اول یاد بگیرید تا درک خواندن و شنیدن خود را بهبود بخشید. من

insisted that you don't need to use them yourself  that often. The question always comes back:  

اصرار کرده‌ام که نیازی نیست خودتان از آن‌ها اغلب استفاده کنید. این سؤال همیشه برمی‌گردد:

'But do I need to make an effort to use all of  them to be more fluent?' And my answer is: 'No,  

«اما آیا باید تلاش کنم تا از همه آنها استفاده کنم تا روان‌تر باشم؟» و پاسخ من این است: "نه،

not all of them, but some of them, yes.' So, let's  have a look at the ones that I personally feel you  

نه همه آنها، اما برخی از آنها، بله." بنابراین، بیایید نگاهی به مواردی بیندازیم که شخصاً احساس می‌کنم شما

don't need to use necessarily, and that is when  a phrasal verb has a one-word synonym that's  

لزوماً نیازی به استفاده از آنها ندارید، و این زمانی است که یک فعل عبارتی مترادف یک کلمه‌ای دارد که

not too formal. I have three examples here  for you: For example: 'give up', 'call off',  

خیلی رسمی نیست. من سه مثال در اینجا برای شما دارم: به عنوان مثال: «تسلیم شدن»، «تعطیل کردن»،

'put off'. The synonyms, the ordinary synonyms,  for these three verbs are: 'quit', 'cancel',  

«به تعویق انداختن». مترادف‌ها، مترادف‌های معمولی، برای این سه فعل عبارتند از: «ترک»، «لغو»،

'postpone'. Now, 'quit', 'cancel', and 'postpone'  are everyday words that we use very often. They  

«به تعویق انداختن». اکنون، «ترک»، «لغو» و «به تعویق انداختن» کلمات روزمره‌ای هستند که ما اغلب از آنها استفاده می‌کنیم.

are as fluent if you use them as 'give up', 'call  off', and 'put off'. So, in this case, there's no  

اگر از آنها به‌عنوان «تسلیم کردن»، « تعطیل کردن» و «به تعویق انداختن» استفاده کنید، به همان اندازه مسلط هستند. بنابراین، در این مورد،

need to make a huge effort to remember you should  say 'call off' instead of 'cancel'. No point. You  

نیازی به تلاش زیاد نیست تا به خاطر بسپارید که باید به جای «لغو» بگویید «تماس بگیرید». فایده ای نداره

can say: 'She gave up smoking ages ago.' or 'She  quit smoking ages ago.' You can say: 'They may  

می‌توانید بگویید: "او مدتها پیش سیگار را ترک کرد." یا «او سیگار را از سنین قبل ترک کرده است». می‌توانید بگویید: "آنها ممکن است

call off their trip.' or 'They may call off ... or  sorry: 'They may cancel their trip.' You can say:  

سفر خود را لغو کنند." یا «ممکن است لغو کنند... یا با عرض پوزش: «ممکن است سفر خود را لغو کنند.» می‌توانید بگویید:

'Can we put off our meeting until next week or  postpone our meeting until next week?' Right,  

«آیا می‌توانیم جلسه‌مان را به هفته آینده موکول کنیم یا جلسه‌مان را به هفته آینده موکول کنیم؟» درست است،

so when there is a one-word synonym - a common  one-word synonym - there is no need to make a  

پس وقتی مترادف یک کلمه ای وجود دارد - یک مترادف یک کلمه رایج - نیازی به

huge effort to use them, but of course you need  to understand them. So, let's look at when it is  

تلاش زیاد برای استفاده از آنها نیست، اما مطمئناً باید آنها را درک کنید. بنابراین، بیایید ببینیم چه زمانی

a bit more necessary, a bit better, to use phrasal  verbs. There are three categories that I'd like  

استفاده از افعال عبارتی کمی ضروری‌تر، کمی بهتر است . سه دسته وجود دارد که می‌خواهم در

to mention here to you. The first one is... It's  when a phrasal verb has a long definition because  

اینجا به شما اشاره کنم. اولین مورد این است که ... زمانی است که یک فعل عبارتی تعریف طولانی دارد زیرا

in English the shorter your sentence the better.  So, I've chosen about eight of these that I would  

در انگلیسی هر چه جمله شما کوتاه تر باشد بهتر است. بنابراین، من حدود هشت مورد از این موارد را انتخاب کرده‌ام که به

recommend you focus on activating in your own  speech. The first one is 'get on' or 'get along',  

شما توصیه می‌کنم روی فعال‌سازی در سخنرانی خود تمرکز کنید . اولین مورد، "روی شدن" یا "کنار آمدن" است،

which is to 'have a good relationship with  someone'. For example: 'She gets on well  

که به معنای "رابطه خوب با کسی" است. برای مثال: "او

with her cousins.' A good one to activate and  use. Let's look at the second one that I would  

با پسرعموهایش خوب است." یک مورد خوب برای فعال کردن و استفاده کردن. بیایید به دومین موردی که به

recommend you activate: 'come across'. It's a very  handy and common phrasal verb, and you know that  

شما توصیه می‌کنم فعال کنید نگاهی بیاندازیم: "Come-E سراسر". این یک فعل عبارتی بسیار مفید و متداول است، و می‌دانید که به

it means 'to find by chance'. So for example: 'I  came across a very interesting article the other  

معنای «به‌صورت تصادفی یافتن» است. به عنوان مثال: "روز قبل با مقاله بسیار جالبی مواجه شدم

day.' Number 3 that I would recommend you use  actively is 'look up'. And that is ... I'm sure  

." شماره 3 که به شما توصیه می‌کنم به طور فعال از آن استفاده کنید «نگاه کردن» است. و این ... من مطمئن هستم که

you understand these verbs, but the point now is  to try to actively use them. 'look up' is 'find  

شما این افعال را درک می کنید، اما نکته اکنون این است که سعی کنید فعالانه از آنها استفاده کنید. «جستجو» عبارت است از «

information in a book or online': 'Let's look up  Prince Harry's date of birth.' is my example here.  

اطلاعات در یک کتاب یا آنلاین»: «بیایید تاریخ تولد شاهزاده هری را جستجو کنیم». مثال من در اینجا است

number 4: 'bring forward' - an important one.  'bring forward' is the opposite of 'postpone',  

شماره 4: "به جلو آوردن" - یک مورد مهم. «به جلو آوردن» برعکس «تعویق» است،

and it means... 'postpone' is to 'change to a  later date', and 'bring forward' is to 'change  

و به این معنی است... «به تعویق انداختن» برای «تغییر به تاریخ بعد» است، و «به جلو آوردن» برای «تغییر

to an earlier date': 'Can we bring forward our  meeting to this week?' Number 5: 'take out',  

به تاریخ قبلی است»: «می‌توانیم بیاوریم جلسه ما را به این هفته منتقل کنیم؟ شماره 5: «برداشتن»،

'take out' in the meaning of 'arranging Insurance,  loan, subscription, etc. with a company,  

«برداشتن» به معنای «تدارک بیمه، وام، اشتراک و غیره با یک شرکت،

with a bank, with an organisation'. For example:  'Why don't you take out a short-term loan?' That's  

با بانک، با یک سازمان». برای مثال: «چرا وام کوتاه مدت نمی‌گیرید؟» این

a good one to activate. Next one I've chosen  is 'run out', and that is to 'exhaust supply  

یک گزینه خوب برای فعال کردن است. مورد بعدی که انتخاب کرده‌ام، « تمام‌شده» است، و آن «استخراج ذخیره‌ای

of something that you've been using'. Again a  long definition, a complex idea, and it can be  

از چیزی است که استفاده می‌کردید». باز هم یک تعریف طولانی، یک ایده پیچیده، و می‌توان آن را به

shortened to 'run out': 'I can't make sandwiches  because we've run out of bread.' Next one: 'stand  

«تمام شد» خلاصه کرد: «نمی‌توانم ساندویچ درست کنم، زیرا نان ما تمام شده است». مورد بعدی: "ایستادن

for'. I don't often hear you use this, and it's  an important one, and that is when something is  

برای". من اغلب نمی شنوم که شما از این استفاده کنید، و این مهم است، و این زمانی است که چیزی

the abbreviation or acronym of something. So, I've  got two examples here for you: The first one is an  

مخفف یا مخفف چیزی باشد. بنابراین، من دو مثال در اینجا برای شما دارم: اولین مورد

acronym: NATO. 'What does NATO stand for?' And,  the second one is an abbreviation: MP. 'What does  

مخفف است: ناتو. "ناتو چه چیزی را نشان می دهد؟" و دومین مورد مخفف است: MP. «

MP stand for? And, I think the last one in this  group - yeah, in the group where there's a long  

MP مخفف چیست؟ و، فکر می‌کنم آخرین مورد در این گروه - بله، در گروهی که تعریف طولانی‌تری دارد

definition - the ones I've chosen for you are:  'show up' or 'turn up', and that is to 'arrive to  

- مواردی که برای شما انتخاب کرده‌ام این‌ها هستند: «نشان دادن» یا «ظهور کردن»، و آن این است که «برای پیوستن به

join a group of people'. For example: 'He said he  was joining us for dinner but never showed up, or  

وارد شوید. گروهی از مردم'. به عنوان مثال: "او گفت که برای شام به ما می‌پیوندد اما هرگز حاضر نشد، یا

never turned up.' So, I think that's clear. When  you have to say something very long to put your  

هرگز نیامد." بنابراین، من فکر می کنم که واضح است. وقتی باید چیزی خیلی طولانی برای نشان دادن معنای خود بگویید،

meaning across, the phrasal verb is the better  choice. Right! Now, the next reason for using  

فعل عبارتی انتخاب بهتری است . درست! اکنون، دلیل بعدی برای استفاده از

a phrasal verb is when the non-phrasal synonym is  too formal for an everyday context. So, there is  

یک فعل عبارتی زمانی است که مترادف غیر عبارتی برای یک زمینه روزمره خیلی رسمی است. بنابراین،

a one-word synonym, an ordinary verb, but it's  too formal, and then the register changes. So,  

یک مترادف یک کلمه ای، یک فعل معمولی وجود دارد، اما خیلی رسمی است، و سپس ثبت تغییر می کند. بنابراین،

the first example is 'put out', which is a synonym  for 'extinguish'. Now, if you're telling a story,  

اولین مثال «پاک کردن» است که مترادف «خاموش کردن» است. اکنون، اگر دارید داستانی تعریف می‌کنید،

it's okay to use 'extinguish': 'The fireman  extinguished the blaze.' But, in a day-to-day  

اشکالی ندارد که از «خاموش» استفاده کنید: «آتش‌نشان آتش را خاموش کرد». اما، در یک

conversation, you wouldn't say: 'I extinguished  my cigarette.' That just doesn't work. It's too  

مکالمه روزانه، نمی‌گویید: «سیگارم را خاموش کردم ». این فقط کار نمی کند. خیلی

formal. The register is wrong. So here, you  have to put ... If you want to sound natural,  

رسمی است. ثبت نام اشتباه است. بنابراین، در اینجا، باید ... اگر می‌خواهید طبیعی به نظر برسید،

you have to use the phrasal verb 'put out'. I've  got three more examples in this category, the ones  

باید از فعل عبارتی «put out» استفاده کنید. من سه مثال دیگر در این دسته دارم، نمونه‌هایی که

I've chosen to share with you today. The other one  is 'go ahead'. Again, there is a one-word synonym:  

امروز انتخاب کرده‌ام تا با شما به اشتراک بگذارم. یکی دیگر «برو جلو». باز هم، یک مترادف یک کلمه ای وجود دارد:

'proceed', but it's too formal. For example, in  a court context, yes 'proceed' works perfectly:  

«ادامه»، اما خیلی رسمی است. به‌عنوان مثال، در یک زمینه دادگاه، «بله ادامه» به‌خوبی کار می‌کند:

'With the judge's permission, the witness  proceeded to give evidence.' No problem!  

«با اجازه قاضی، شاهد شروع به ارائه مدرک کرد». مشکلی نیست!

But in a daily conversation, if someone says  to you: 'May I sit here?' If you say, 'Sure,  

اما در یک مکالمه روزانه، اگر کسی به شما بگوید: «می‌توانم اینجا بنشینم؟» اگر بگویید "حتماً،

proceed.' you would... that would sound really  really strange. The register is wrong: far too  

ادامه دهید." شما... واقعاً عجیب به نظر می رسد. ثبت نام اشتباه است: خیلی

formal. You have to use the phrasal synonym:  'Sure, go ahead.' And two other examples here in  

رسمی است. شما باید از مترادف عبارتی استفاده کنید: «حتما، ادامه دهید.» و دو مثال دیگر در اینجا در

the same context are to do with public transport.  So, 'embark', 'disembark'. Very formal: 'The ferry  

همین زمینه مربوط به حمل و نقل عمومی است. بنابراین، "صواب"، "پیاده شدن". بسیار رسمی: «

passengers embarked and disembarked in an orderly  fashion.' No problem! But, talking about your own  

مسافران کشتی به روشی منظم سوار و پیاده شدند .» مشکلی نیست! اما، وقتی در مورد

experiences or in a dialogue, we can't use these  verbs. You have to go towards the phrasal verb:  

تجربیات خود یا در یک گفتگو صحبت می کنیم، نمی توانیم از این افعال استفاده کنیم. باید به سمت فعل عبارتی بروید:

'We ... not 'embarked on the train at midnight',  but 'We got on the train at midnight.' Or not  

«ما ... نه «نیمه شب سوار قطار شدیم»، بلکه «نیمه شب سوار قطار شدیم». یا نه

'Let's disembark at this station.' 'Let's get off  at this station.' And finally, the third category  

'بیایید در این ایستگاه پیاده شویم.' "بیایید در این ایستگاه پیاده شویم." و در نهایت، دسته سوم

where it's better to use a phrasal verb is when  the synonym is in the Passive Voice because the  

که در آن بهتر است از یک فعل عبارتی استفاده شود، زمانی است که مترادف آن در صدای غیرفعال باشد زیرا

Active Voice is always easier to formulate and  less formal in English. Three verbs I'm going  

صدای فعال همیشه فرمول‌بندی آسان‌تر و کمتر رسمی در انگلیسی است. سه فعل که می‌خواهم   را

to share with you in this category: 'come  up' is to 'get mentioned'. So, you can say:  

با شما در این دسته به اشتراک بگذارم: «بیا بالا» عبارت است از «نام بردن». بنابراین، می‌توانید بگویید:

'This subject keeps getting mentioned.' But, you  can already hear how formal this structure and  

«این موضوع مدام ذکر می‌شود.» اما، می‌توانید بشنوید که این ساختار و

this utterance is. It's better to use the phrasal  verb: 'This subject keeps coming up.' Two more:  

این گفته چقدر رسمی است. بهتر است از فعل عبارتی استفاده کنید : "این موضوع همچنان مطرح می شود." دو مورد دیگر:

'go off' - we're talking about alarms - is to 'get  activated', or a bell. So again, you can say: 'The  

«خاموش شدن» - ما در مورد زنگ هشدار صحبت می کنیم - برای « فعال شدن» یا یک زنگ است. بنابراین، دوباره می‌توانید بگویید: «

fire alarm got activated during the presentation.'  But, it's much better to use the phrasal synonym:  

آژیر آتش نشانی در حین ارائه فعال شد». اما، بسیار بهتر است از مترادف عبارتی استفاده کنید:

'The fire alarm went off during the presentation.'  And last one: 'get through' is to 'get connected  

'زنگ هشدار آتش در حین ارائه به صدا درآمد.' و آخرین مورد: "گذر از" این است که "از طریق تلفن وصل شوید

on the phone'. Again a Passive structure. I would  recommend you use 'get through': 'I couldn't get  

". باز هم یک ساختار منفعل. توصیه می‌کنم از «گذر از مسیر» استفاده کنید: «نمی‌توانستم

connected to James.' Okay, but more natural is to  say: 'I couldn't get through to James.' So, these  

به جیمز متصل شوم». بسیار خوب، اما طبیعی تر این است که بگویید: "نتونستم به جیمز برسم." بنابراین، اینها

are the 15 verbs phrasal verbs that I'd recommend  you work with and activate into your own speech.  

15 افعال عبارتی هستند که توصیه می‌کنم با آنها کار کنید و در گفتار خود فعال کنید.

Well, that's the end of the lesson. I hope it's  been helpful. I hope you've enjoyed this lesson.  

خب، این پایان درس است. امیدوارم مفید بوده باشد. امیدوارم از این درس لذت برده باشید.

For more on this topic, click here. Remember  to also check out my complete online course,  

برای اطلاعات بیشتر در مورد این موضوع، اینجا را کلیک کنید. فراموش نکنید که دوره آنلاین کامل من را نیز بررسی کنید،

and don't forget to like and subscribe.  Thank you for watching and happy studies!

و فراموش نکنید که لایک کنید و مشترک شوید. از تماشای شما و مطالعات شاد متشکریم!