Build Your Vocabulary FASTER!

Hi, everybody.

Welcome to www.engvid.com.

سلام به همه.

به www.engvid.com خوش آمدید.

I'm Adam.

من آدم هستم.

In today's video, I want to show you how to build your vocabulary base faster.

در ویدیوی امروز، می‌خواهم به شما نشان دهم که چگونه می‌توانید سریع‌تر پایه واژگان خود را بسازید.

Okay?

باشه؟

Now, I've made other videos about building vocabulary, and I know other teachers have

حالا، من ویدیوهای دیگری در مورد افزایش دایره لغات ساخته‌ام، و می‌دانم که معلمان دیگری

done this as well.

هم این کار را انجام داده‌اند.

But today, I want to give you a bit more focused attention on how to do this in terms of the

اما امروز، می‌خواهم کمی بیشتر روی نحوه انجام این کار از نظر

work that you're going to have to put into it.

کاری که باید انجام دهید، تمرکز کنم.

But before we get into that, I want to give you a few tips to get us started, okay?

اما قبل از اینکه به آن بپردازیم، می‌خواهم چند نکته برای شروع به شما ارائه دهم، موافقید؟

First thing I want you to keep in mind, and this is especially for those of you who are

اولین چیزی که می‌خواهم در نظر داشته باشید، و این مخصوصاً برای کسانی است که در

taking a test, like IELTS, TOEFL, Cambridge, whatever.

آزمونی مانند آیلتس، تافل، کمبریج یا هر آزمون دیگری شرکت می‌کنند.

I know that a lot of people do this, but don't do this.

می‌دانم که خیلی‌ها این کار را می‌کنند، اما شما این کار را نکنید.

Don't memorize word lists.

فهرست کلمات را حفظ نکنید.

It is very, very ineffective.

خیلی خیلی بی‌اثر است.

Why?

Because you're memorizing words in a bit of a random list.

چرا؟

چون شما دارید کلمات را در یک لیست تقریباً تصادفی حفظ می‌کنید.

There's no associations, there's no relations between the words.

هیچ تداعی و رابطه‌ای بین کلمات وجود ندارد.

You're just trying to memorize them and then spit them out again onto the paper or in the

شما فقط سعی می‌کنید آنها را حفظ کنید و سپس دوباره آنها را روی کاغذ یا در

interview or whatever.

مصاحبه یا هر جای دیگری بیان کنید.

And even if you're not taking a test, this is not a good way to build vocabulary.

و حتی اگر در آزمون شرکت نمی‌کنید، این روش خوبی برای افزایش دایره لغات نیست.

If the words don't connect to ideas and to situations, you're going to forget them very

اگر کلمات به ایده‌ها و موقعیت‌ها مرتبط نباشند، خیلی سریع آنها را فراموش خواهید کرد

quickly.

.

So, instead of creating - instead of memorizing lists, I want you to start creating, start

بنابراین، به جای خلق کردن - به جای حفظ کردن لیست‌ها، از شما می‌خواهم که شروع به خلق کردن کنید، شروع به

building your own lists.

ساختن لیست‌های خودتان کنید.

And I'm going to show you how to do that in a moment.

و من قصد دارم به شما نشان دهم که چگونه این کار را در یک لحظه انجام دهید.

Also, when it comes to building vocabulary, don't think that you're going to do it in

همچنین، وقتی صحبت از افزایش دایره لغات می‌شود، فکر نکنید که قرار است این کار را در عرض

a week or a month or even two months.

یک هفته یا یک ماه یا حتی دو ماه انجام دهید. کمی

It's going to take time.

زمان می‌برد. به

Give yourself that time.

خودت اون زمان رو بده.

Be patient, keep working, you will see results.

صبور باش، به تلاشت ادامه بده، نتیجشو میبینی.

Now, if any of you have ever gone to the gym and you're working out and trying to build

حالا، اگر هر کدام از شما تا به حال به باشگاه رفته باشید و در حال تمرین و تلاش برای عضله سازی باشید،

muscle, you'll understand that after a week, you won't see any changes in your body.

متوجه خواهید شد که بعد از یک هفته، هیچ تغییری در بدن خود نخواهید دید.

After a month, you probably still won't see any changes in your body.

بعد از یک ماه، احتمالاً هنوز هیچ تغییری در بدن خود مشاهده نخواهید کرد.

And this is when most people just quit and stop going to the gym.

و این زمانی است که اکثر مردم ورزش را کنار می‌گذارند و دیگر به باشگاه نمی‌روند.

But, I'm speaking from my own experience, once you pass that second month, you will

اما، من از تجربه خودم صحبت می‌کنم، به محض اینکه ماه دوم را پشت سر بگذارید،

definitely start seeing results.

قطعاً نتایج را خواهید دید.

You will see your body starting to change, you will lose weight, you will gain muscle.

خواهید دید که بدنتان شروع به تغییر می‌کند، وزن کم می‌کنید، عضله سازی می‌کنید. در

Same with vocabulary.

مورد واژگان هم همینطور.

After you're doing this consistently and for a while, you're going to start realizing that

بعد از اینکه این کار را به طور مداوم و برای مدتی انجام دهید، متوجه خواهید شد که از

you're using the new words, you're writing with them, you're speaking with them, you're

کلمات جدید استفاده می‌کنید، با آنها می‌نویسید، با آنها صحبت می‌کنید، و

doing all kinds of interesting things with them.

انواع کارهای جالب را با آنها انجام می‌دهید.

So, don't stop until you're fluent.

بنابراین، تا زمانی که مسلط نشده‌اید، متوقف نشوید.

Now, fluency is obviously a very big goal.

خب، واضح است که تسلط بر زبان هدف بسیار بزرگی است.

It might take you a year, two years, three years.

ممکنه یک سال، دو سال، سه سال طول بکشه.

Keep going, keep going.

ادامه بده، ادامه بده.

English has a lot of words.

انگلیسی کلمات زیادی دارد.

The more you know, the better you'll communicate.

هر چه بیشتر بدانید، بهتر ارتباط برقرار خواهید کرد.

And don't try to impress with your words.

و سعی نکنید با کلماتتان دیگران را تحت تأثیر قرار دهید.

You'll be much more - you'll make a much better impression if you're using words correctly

اگر از کلمات به درستی، متنوع و برای هدفی که از آنها استفاده می‌کنید، مفید استفاده کنید، خیلی بهتر خواهید بود - تأثیر خیلی بهتری خواهید گذاشت،

with variety and very useful for the purpose that you're using them for, right?

درست است؟

If you're just throwing out random big words trying to impress a reader or a listener,

اگر فقط کلمات قلمبه سلمبه و بی‌هدف را برای تحت تأثیر قرار دادن خواننده یا شنونده به کار ببرید،

they will not be impressed.

آنها تحت تأثیر قرار نخواهند گرفت.

It's quite the opposite.

کاملاً برعکس است.

They might, you know, they might think you're a little bit off or they might look down on

ممکن است، می‌دانید، ممکن است فکر کنند کمی بی‌ادب هستید یا ممکن است به

you because you're not using the language correctly.

خاطر اینکه از زبان درست استفاده نمی‌کنید، به شما با دیده تحقیر نگاه کنند.

So, the whole point is, the general idea is work smarter, not harder.

بنابراین، نکته اصلی این است که ایده کلی این است که هوشمندانه‌تر کار کنید، نه سخت‌تر.

Don't sit there memorizing, don't write random things.

آنجا ننشین و حفظ نکن، چیزهای بی‌ربط ننویس.

Have a very focused approach to building vocabulary.

یک رویکرد بسیار متمرکز برای ساخت واژگان داشته باشید.

And now, I'm going to show you the types of lists that you can start building that should

و حالا، می‌خواهم انواع لیست‌هایی را به شما نشان دهم که می‌توانید شروع به ساختن آنها کنید و این لیست‌ها

be much more effectual in building your vocabulary base, okay?

در ساختن پایه واژگان شما بسیار مؤثرتر خواهند بود، باشه؟

So, let's get started with that.

بنابراین، بیایید با آن شروع کنیم.

Okay, so now, how are you going to build your lists?

خب، حالا چطور می‌خواهید فهرست‌هایتان را بسازید؟

How are you going to make new lists that are more effective?

چگونه می‌خواهید فهرست‌های جدیدی تهیه کنید که مؤثرتر باشند؟

Well, this is something that I call "chunks" or "chunking".

خب، این چیزی است که من به آن «تکه‌ها» یا «قطعه‌بندی» می‌گویم.

You're going to put things in particular types of groups or categories, and these sort of

شما قرار است چیزها را در انواع خاصی از گروه‌ها یا دسته‌ها قرار دهید، و این نوع

associations, these collections of words will help you remember them more easily because

ارتباط‌ها، این مجموعه کلمات به شما کمک می‌کند تا آنها را راحت‌تر به خاطر بسپارید، زیرا

you're associating them under the category.

آنها را تحت یک دسته مرتبط می‌کنید.

So, if you remember the category and this word belongs in this category, it'll already

بنابراین، اگر آن دسته را به خاطر داشته باشید و این کلمه هم در آن دسته قرار داشته باشد، از قبل

give you an idea, sort of like a bit of a memory trigger to help you remember the words.

ایده‌ای به شما می‌دهد، چیزی شبیه به یک محرک حافظه که به شما کمک می‌کند کلمات را به خاطر بسپارید.

So, I'm going to give you six of these categories, okay?

خب، من شش تا از این دسته‌ها رو بهت میگم، باشه؟

And, by the way, if you want to get more help and get started with some lists, you can go

و، ضمناً، اگر می‌خواهید کمک بیشتری بگیرید و با چند لیست شروع کنید، می‌توانید

to my other channel right to the top on YouTube, and I make videos about vocabulary, especially

به کانال دیگر من که در بالای یوتیوب قرار دارد بروید، و من ویدیوهایی در مورد واژگان می‌سازم، مخصوصاً

with the idea of chunking to help you get started, okay?

با ایده‌ی دسته‌بندی برای کمک به شما در شروع کار، باشه؟

So, let's start with the first group, context.

بنابراین، بیایید با گروه اول، یعنی زمینه، شروع کنیم.

Start thinking about words for particular situations, purposes, or functions.

شروع به فکر کردن در مورد کلمات برای موقعیت‌ها، اهداف یا کارکردهای خاص کنید.

So, you're going to have very targeted vocabulary.

بنابراین، شما واژگان بسیار هدفمندی خواهید داشت.

An example, think of a very general topic like shopping, and then think of subtopics,

برای مثال، به یک موضوع بسیار کلی مانند خرید فکر کنید، و سپس به زیرموضوعات،

something within shopping that's a little bit more specific.

چیزی در مورد خرید که کمی خاص‌تر است، فکر کنید.

You can talk about e-commerce, which is incorrectly spelled.

می‌توانید درباره تجارت الکترونیک صحبت کنید، که به اشتباه املای آن اشتباه است.

You can talk about e-commerce, or a store, or a few other subtopics, and then you go

می‌توانید درباره تجارت الکترونیک، یا فروشگاه، یا چند زیرموضوع دیگر صحبت کنید، و سپس

even deeper and get very specific words for these particular situations, or these purposes,

حتی عمیق‌تر بروید و کلمات بسیار خاصی را برای این موقعیت‌های خاص، یا این اهداف و غیره پیدا کنید.

etc.

So, when you're talking about e-commerce, you can talk about platform.

بنابراین، وقتی درباره تجارت الکترونیک صحبت می‌کنید، می‌توانید درباره پلتفرم صحبت کنید.

Now, a platform is a place where you stand and wait for the train to come, but it's also

خب، سکو جایی است که شما می‌ایستید و منتظر رسیدن قطار می‌شوید، اما همچنین

a place on the internet where somebody sets up a store, or a business, or some sort of

جایی در اینترنت است که کسی فروشگاه، یا کسب و کاری، یا نوعی

service that you can go visit and shop there as well.

خدمات راه‌اندازی می‌کند که می‌توانید به آنجا بروید و از آن خرید کنید.

You should know what a call to action is.

شما باید بدانید که فراخوان عمل چیست.

Every website will have a call to action, they'll want you to click on something or

هر وب‌سایتی یک فراخوان برای اقدام دارد، آنها از شما می‌خواهند که روی چیزی کلیک کنید یا

do something.

کاری انجام دهید.

Letters, when you write a letter, you should end it with a call to action, etc.

نامه‌ها، وقتی نامه‌ای می‌نویسید، باید آن را با یک فراخوان برای اقدام و غیره به پایان برسانید.

Conversion rate.

نرخ تبدیل.

What is a conversion rate?

نرخ تبدیل چیست؟

Turning a visitor to your website into a customer.

تبدیل بازدیدکننده وب‌سایت شما به مشتری.

That's the conversion, right?

این همون تبدیله، درسته؟

So, again, these are just examples, there's a whole list of words.

بنابراین، دوباره، اینها فقط مثال هستند، یک لیست کامل از کلمات وجود دارد.

But once you put all these words together, each one will help you remember the other

اما وقتی همه این کلمات را کنار هم قرار دهید، هر کدام به شما کمک می‌کند تا دیگری را به خاطر بسپارید

because they're all related somehow.

زیرا همه آنها به نوعی به هم مرتبط هستند.

But the key, and especially for the context group, is to - once you have a collection

اما نکته‌ی کلیدی، و به خصوص برای گروه زمینه‌ای، این است که - وقتی مجموعه‌ای

of words, write something, or say something about this topic, or about this topic.

از کلمات را دارید، چیزی بنویسید، یا چیزی در مورد این موضوع، یا در مورد این موضوع بگویید.

Especially for those of you taking tests, write essays, write short paragraphs about

مخصوصاً برای آن دسته از شما که در آزمون‌ها شرکت می‌کنید، انشا بنویسید، پاراگراف‌های کوتاهی در مورد

these topics, and that'll help you sink it in.

این موضوعات بنویسید، و این به شما کمک می‌کند تا آن را درک کنید.

Any chance you get to speak with somebody in English, bring up this topic somehow, you

هر فرصتی که با کسی به انگلیسی صحبت کردید، به نحوی این موضوع را مطرح کنید، می‌دانید

know.

. فقط

Don't just say, "Oh, hey, let's talk about shopping", because maybe they don't want to.

به این دلیل که شاید آنها نخواهند این کار را بکنند، نگویید «خب، بیا در مورد خرید صحبت کنیم». می‌دونی،

You know, lead them into that topic and then start impressing them with all your nice new

اونا رو به سمت اون موضوع هدایت کن و بعد با کلی واژگان جدید و خوبت تحت تاثیرشون قرار بده

vocabulary.

.

So, this is one.

بنابراین، این یکی است.

Another one is secondary uses.

مورد دیگر، کاربردهای ثانویه است.

And by the way, how you're going to do this, you should keep a notebook.

و ضمناً، برای اینکه چطور می‌خواهید این کار را انجام دهید، باید یک دفترچه یادداشت داشته باشید.

Have six sections to this notebook, or have six different notebooks, that's fine too.

این دفترچه را شش بخش داشته باشید، یا شش دفترچه مختلف، آن هم اشکالی ندارد.

And as you learn these words, put them into your notebook.

و همینطور که این کلمات را یاد می‌گیرید، آنها را در دفترچه یادداشت خود بنویسید.

You can even do like a search online for this particular topic and get all the words and

شما حتی می‌توانید مثلاً برای این موضوع خاص، جستجوی آنلاین انجام دهید و تمام کلمات را پیدا کنید و

start collecting these words for that.

شروع به جمع‌آوری این کلمات برای آن موضوع کنید.

Secondary uses means everyday common words that can be used in completely different ways.

کاربردهای ثانویه به معنای کلمات رایج روزمره است که می‌توانند به روش‌های کاملاً متفاوتی استفاده شوند.

So, for example, the word "shoulder".

بنابراین، برای مثال، کلمه "شانه".

Everybody knows this is a shoulder, the noun.

همه می‌دانند که این یک شانه است، اسم.

But there's also a verb form of this word.

اما این کلمه حالت فعل هم دارد.

To shoulder something means to carry.

چیزی را به دوش کشیدن به معنای حمل کردن است.

It doesn't have to be something physical.

لازم نیست چیزی فیزیکی باشد.

You can shoulder the responsibility and building collocations, but I'm going to talk about

شما می‌توانید مسئولیت ساخت کالوکیشن‌ها را بر عهده بگیرید، اما من قصد دارم جداگانه در مورد آن صحبت کنم

that separately.

.

So, to carry something or to have a certain sort of burden on you.

بنابراین، حمل کردن چیزی یا داشتن نوع خاصی از بار بر دوش.

"Boot".

"Boot" is something that you wear on your shoe, on your feet.

"بوت".

«بوت» چیزی است که روی کفش، روی پاهایتان می‌پوشید.

Not on your shoe, on your feet.

نه روی کفشت، روی پاهایت.

And it's normally - most people understand it as a noun.

و معمولاً - بیشتر مردم آن را به عنوان یک اسم درک می‌کنند.

But it can also be a verb, and as a verb, it can have two separate, completely unrelated

اما می‌تواند فعل هم باشد، و به عنوان فعل، می‌تواند دو معنی جداگانه و کاملاً نامرتبط داشته باشد

meanings.

.

One, you boot your computer.

اول، کامپیوتر خود را بوت می‌کنید.

You basically turn it on.

شما اساساً آن را روشن می‌کنید.

But a less common meaning is to kick.

اما معنای کمتر رایج آن لگد زدن است.

So, when you boot someone, if you boot someone in the stomach, basically it means you're

بنابراین، وقتی کسی را لگد می‌زنید، اگر به شکم کسی لگد بزنید، اساساً به این معنی است که

kicking them in the stomach.

به شکم او لگد زده‌اید.

But if you boot someone out of the group, it means you kick them out, you remove them.

اما اگر کسی را از گروه بیرون کنید، یعنی او را بیرون انداخته‌اید، حذفش کرده‌اید.

So, less common usage.

بنابراین، کاربرد کمتری دارد.

"Hire".

«استخدام».

Everybody knows hire, like a boss hires new staff.

همه استخدام را بلدند، مثل یک رئیس که کارمند جدید استخدام می‌کند.

But "hire" can also be a noun, so the new hire didn't work out well, so we had to let

اما «استخدام» می‌تواند اسم هم باشد، بنابراین کارمند جدید خوب کار نکرد، بنابراین مجبور شدیم

him go.

So, the person that we hired, the new hire noun, and then we got somebody new.

او را اخراج کنیم.

خب، شخصی که استخدام کردیم، اسم استخدام جدید، و بعد یه نفر جدید رو گرفتیم.

In British English, "hire" can mean "rent".

در انگلیسی بریتانیایی، «hire» می‌تواند به معنای «اجاره» باشد.

We hired a car.

ما یک ماشین کرایه کردیم.

We rented a car.

ما یک ماشین کرایه کردیم.

So, again, a lot of secondary uses, keep those together.

بنابراین، دوباره، بسیاری از کاربردهای ثانویه، آنها را کنار هم نگه دارید.

And the fact that you're grouping them as a secondary usage, you'll remember them having

و این واقعیت که شما آنها را به عنوان یک کاربرد ثانویه گروه بندی می کنید، به خاطر خواهید آورد که آنها

the non-traditional meaning, and then hopefully you'll remember what that meaning is, okay?

معنای غیرسنتی دارند، و سپس امیدوارم که به یاد بیاورید که آن معنا چیست، باشه؟

So, there are two.

بنابراین، دو تا وجود دارد.

Let's look at the next two.

بیایید به دو مورد بعدی نگاهی بیندازیم.

Okay, so now we've got two more categories we're going to work on.

خب، حالا دو دسته‌ی دیگر داریم که قرار است روی آنها کار کنیم.

Precision vocab.

واژگان دقیق.

This one is very, very important because what it does is it helps you reduce the number

این مورد خیلی خیلی مهم است چون کاری که انجام می‌دهد این است که به شما کمک می‌کند تعداد

of words you need to explain something or to make a point, etc., especially important

کلماتی را که برای توضیح چیزی یا بیان یک نکته و غیره نیاز دارید، کاهش دهید، که این امر به ویژه

for writing, but also for speaking.

برای نوشتن و همچنین صحبت کردن مهم است.

So, precision, to be precise, means to be very targeted on a particular idea.

بنابراین، دقت، به طور دقیق، به معنای تمرکز دقیق روی یک ایده خاص است.

So, when you say this one word, I can - like, the listener or the reader can understand

بنابراین، وقتی این یک کلمه را می‌گویی، می‌توانم - مثلاً شنونده یا خواننده می‌تواند

a lot of different things, right, without having to be - without having it explained

چیزهای مختلف زیادی را بفهمد، درست است، بدون اینکه لازم باشد - بدون اینکه خیلی توضیح داده شود

too much.

.

So, for example, if you want to return an action, if someone did something nice to you,

بنابراین، برای مثال، اگر می‌خواهید عملی را برگردانید، اگر کسی کار خوبی در حق شما انجام داده است،

you want to do something nice back to them.

شما هم می‌خواهید در مقابل کار خوبی در حق او انجام دهید.

Or the other way, if somebody did something bad, you want to do something bad back.

یا برعکس، اگر کسی کار بدی انجام داد، شما هم می‌خواهید کار بدی انجام دهید.

So, instead of saying, to do all this explanation that I just did, I could just use the word

بنابراین، به جای اینکه بگویم، برای انجام تمام این توضیحاتی که الان دادم، می‌توانم فقط از کلمه

"reciprocate".

«مقابله به مثل» استفاده کنم.

"Reciprocate" means that.

«مقابله به مثل» یعنی همین.

So, also, another thing that you're doing is you're removing the dictionary explanations

خب، یه کار دیگه هم که می‌کنید اینه که توضیحات دیکشنری

of a word and just using the word itself, right?

یه کلمه رو حذف می‌کنید و فقط از خود کلمه استفاده می‌کنید، درسته؟

So, reciprocate.

پس، تلافی کن.

A church singing group, one, two, three, four words, I can replace with one word, "choir",

یه گروه سرود کلیسا، یه کلمه، دو کلمه، سه کلمه، چهار کلمه، می‌تونم با یه کلمه جایگزین کنم، «گروه کر»،

right?

درسته؟

Or a choir, so two words, maybe, right?

یا یک گروه کر، پس شاید دو کلمه، درست است؟

"Choir" for pronunciation.

«گروه کر» برای تلفظ.

Everybody knows what a choir is.

همه می‌دانند گروه کر چیست.

Now, it doesn't have to be in a church, but when you're - when I'm putting this word within

حالا، لازم نیست حتماً در کلیسا باشد، اما وقتی شما - وقتی این کلمه را در

a certain context, within the other sentences, it should be very clear to me that we're talking

یک زمینه خاص، در جملات دیگر قرار می‌دهم، باید برایم کاملاً روشن باشد که ما

about one in a church.

در مورد یکی در یک کلیسا صحبت می‌کنیم.

If you're talking about a place or an event that includes people from all over the world,

اگر در مورد مکان یا رویدادی صحبت می‌کنید که شامل افرادی از سراسر جهان می‌شود، می‌توانید

you can just say "cosmopolitan".

فقط بگویید «جهان‌وطنی».

That's what "cosmopolitan" means, that it has - it reflects people and cultures from

معنای «جهان‌وطنی» همین است، که هست - مردم و فرهنگ‌های

everywhere.

همه جا را منعکس می‌کند.

So, one word instead of all of these other words.

بنابراین، یک کلمه به جای همه این کلمات دیگر.

So, that's precision vocabulary.

خب، این واژگان دقیق است.

Make a list of these words that help you eliminate other words.

فهرستی از این کلمات تهیه کنید که به شما کمک می‌کنند کلمات دیگر را حذف کنید.

And confused words.

و کلماتی آشفته.

Now, everybody is going to have certain words that they're never really sure about, like

حالا، هر کسی کلمات خاصی دارد که هیچ‌وقت در موردشان مطمئن نیست، مثل

"effect" and "effect".

«effect» و «effect».

Every English class you've ever taken, I'm sure at some point this has come up.

مطمئنم در هر کلاس زبان انگلیسی که تا به حال شرکت کرده‌اید، این موضوع در مقطعی مطرح شده است.

I'm just using it here as an example.

من اینجا فقط به عنوان مثال از آن استفاده می‌کنم.

Sometimes it's just a question of spelling.

بعضی وقت‌ها فقط بحث املا مطرح است.

"Affect", "verb", "effect", "noun", but "effect", secondary meaning, can also be a verb.

«تأثیر»، «فعل»، «اثر»، «اسم»، اما «اثر»، به معنای ثانویه، می‌تواند فعل نیز باشد.

To create a change, to make a change.

ایجاد تغییر، ایجاد تحول.

"Pray" to God or whatever you believe in.

به خدا یا هر چیزی که به آن اعتقاد دارید «دعا» کنید.

"Pray" what - the thing that is hunted.

«دعا» کنید چه چیزی - چیزی که شکار می‌شود.

Only "e" and "a" difference, the sound is the same.

فقط «ای» و «آ» فرق دارند، صدا یکی است.

Then, you have other words that are completely unrelated.

سپس، کلمات دیگری دارید که کاملاً نامرتبط هستند.

"Abuse".

If you abuse someone or abuse something, if you abuse someone, you treat them very badly,

«سوءاستفاده».

اگر از کسی یا چیزی سوءاستفاده کنید، اگر از کسی سوءاستفاده کنید، با او خیلی بدرفتاری می‌کنید،

maybe you physically abuse them, you hit them, you verbally abuse them, you say bad things

شاید از نظر جسمی او را آزار دهید، او را بزنید، به او آزار کلامی بدهید،

to them all the time, emotional abuse, mental abuse, etc.

مدام به او حرف‌های بد بزنید، سوءاستفاده عاطفی، سوءاستفاده روانی و غیره.

You can abuse alcohol, means you do it too much without any control.

می‌توانید از الکل سوءاستفاده کنید، به این معنی که این کار را بیش از حد و بدون هیچ کنترلی انجام می‌دهید.

"Disabuse" does not mean the opposite of "abuse".

«سوءاستفاده» به معنای متضاد «سوءاستفاده» نیست.

"To disabuse someone of an illusion" means to remove the illusion.

«کسی را از توهم بی‌خبر گذاشتن» به معنای از بین بردن آن توهم است.

So, if somebody believes something, but that something is not true and you somehow prove

بنابراین، اگر کسی به چیزی اعتقاد دارد، اما آن چیز درست نیست و شما به نحوی

to them or you show them evidence that it's not true, then you disabuse them of that belief,

به او ثابت می‌کنید یا شواهدی نشان می‌دهید که نادرست است، آنگاه او را از آن باور برحذر می‌دارید، و

you get rid of that belief for them.

از شر آن باور برای او خلاص می‌شوید.

So, again, lots of different words that can be confused with each other.

بنابراین، دوباره، کلمات مختلف زیادی وجود دارند که می‌توانند با یکدیگر اشتباه گرفته شوند.

Make sure you understand the differences and keep them in your list.

مطمئن شوید که تفاوت‌ها را درک کرده‌اید و آنها را در فهرست خود نگه دارید.

And again, use them, use them, use them all the time, any chance you get, okay?

و دوباره، ازشون استفاده کن، ازشون استفاده کن، همیشه ازشون استفاده کن، هر فرصتی که گیرت اومد، باشه؟

Two more, let's look at those.

دو مورد دیگر، بیایید به آنها نگاه کنیم.

Okay, so now we have two more categories.

خب، حالا دو دسته دیگه داریم.

We have roots, prefixes, and suffixes, and parts of speech.

ما ریشه، پیشوند، پسوند و اجزای کلام داریم.

Now, again, a lot of teachers will recommend this tool, and it's a very useful tool, but

حالا، دوباره، بسیاری از معلمان این ابزار را توصیه می‌کنند، و ابزار بسیار مفیدی است، اما

again, only having the one is too limiting.

باز هم، فقط داشتن یکی از آنها خیلی محدودکننده است.

Definitely have this category.

قطعاً این دسته را دارند.

When you see words that look very similar, make sure you understand why they are, right?

وقتی کلماتی را می‌بینید که خیلی شبیه به هم هستند، مطمئن شوید که دلیل شباهت آنها را می‌فهمید، درست است؟

So, "eject", "reject", "object" or "object" or "object", "subject" or "subject", "deject",

بنابراین، «بیرون راندن»، «رد کردن»، «مفعول» یا «مفعول» یا «مفعول»، «فاعل» یا «فاعل»، «منکوب کردن»

etc.

و غیره.

So, the "ject", this is the root, means to push out.

بنابراین، «ject»، که ریشه آن است، به معنای بیرون راندن و طرد کردن است.

So, "eject" means I literally push out, like for example, from a plane, right?

خب، «بیرون انداختن» یعنی من دقیقاً مثل یه هواپیما، خودمو به بیرون هل بدم، درسته؟

Like Maverick in Top Gun, he ejected from the plane and Goose got killed, and now there's

مثل ماوریک در فیلم تاپ گان، او از هواپیما بیرون پرید و گوس کشته شد، و حالا

a sequel, right?

دنباله‌ای برای آن ساخته شده، درست است؟

So, that's the root.

خب، ریشه همینه.

Then, make sure that whenever you have new words, don't only learn the one word.

سپس، مطمئن شوید که هر زمان کلمات جدیدی یاد گرفتید، فقط همان یک کلمه را یاد نگیرید.

Learn all its different forms with all the prefixes and suffixes.

تمام اشکال مختلف آن را با تمام پیشوندها و پسوندها یاد بگیرید.

"Intent", "intention", right?

«نیت»، «قصد»، درسته؟

So, here we have a suffix, "intentionally", whoops, all the way, "unintentional".

خب، اینجا یک پسوند داریم، «عمدی»، وای، در کل، «غیرعمدی».

Here I have a prefix and a suffix, "unintended", etc.

اینجا من یک پیشوند و یک پسوند دارم، «unintended» و غیره.

Try to see all the different forms that you can find of a word, and then you have more

سعی کنید تمام شکل‌های مختلفی که می‌توانید از یک کلمه پیدا کنید را ببینید، و آنوقت

vocabulary as well.

دایره لغات بیشتری هم خواهید داشت.

And parts of speech.

و بخش هایی از گفتار.

Don't just learn...

فقط یاد نگیرید...

Again, this is very similar to the forms, except we're not talking about prefixes and

باز هم، این خیلی شبیه به فرم‌ها است، با این تفاوت که ما در مورد پیشوندها و پسوندها صحبت نمی‌کنیم،

suffixes, you're talking about function, noun, verb, adjective, adverb, etc.

شما در مورد عملکرد، اسم، فعل، صفت، قید و غیره صحبت می‌کنید.

"Variety", "noun", "very", "verb", "varied", "adjective", "variedly", "adverb", not very

"Variety"، "noun"، "very"، "verb"، "varied"، "adjective"، "variedly"، "adverb"، خیلی

commonly used, but it's still technically okay.

رایج نیست، اما از نظر فنی هنوز هم اشکالی ندارد.

And this might also help you think about different words that are related, like "variation" is

و این همچنین ممکن است به شما کمک کند در مورد کلمات مختلفی که مرتبط هستند فکر کنید، مانند "variation"

a...

یک...

A "variation" means a different way of doing something, right?

"variation" به معنای روش متفاوت انجام کاری است، درست است؟

So, all of the different forms and all of the different roots will help you also build

بنابراین، تمام شکل‌های مختلف و تمام ریشه‌های مختلف به شما کمک می‌کنند تا

more vocabulary by focusing on one or two words and building from there.

با تمرکز روی یک یا دو کلمه و ادامه دادن از آنجا، دایره لغات بیشتری بسازید.

And then you have the "idiomatic", which is very, very important, especially to build

و بعد «اصطلاحات» را دارید که خیلی خیلی مهم است، مخصوصاً برای ساختن

your spoken communication.

ارتباط کلامی‌تان.

Of course, we use these in writing, but we use these a lot in everyday spoken English.

البته، ما از اینها در نوشتار استفاده می‌کنیم، اما در انگلیسی روزمره و محاوره‌ای زیاد از اینها استفاده می‌کنیم.

So, "idiomatic" is basically groupings of words that when they're put together tend

بنابراین، «اصطلاحات» اساساً گروهی از کلمات هستند که وقتی کنار هم قرار می‌گیرند،

to have very different meanings than the individual words.

معانی بسیار متفاوتی نسبت به کلمات به صورت جداگانه دارند.

So, for example, you're going to have phrasal verbs, and I have a lot of videos about those

برای مثال، افعال مرکب خواهید داشت، و من ویدیوهای زیادی در مورد آنها دارم که می‌توانید

you could look at.

ببینید.

Collocations, these are words that generally go together and work together.

کلمات هم‌آیند، کلماتی هستند که عموماً با هم می‌آیند و با هم کار می‌کنند.

And then, of course, there's idioms themselves, right?

و البته، خودِ اصطلاحات هم هستند، درست است؟

So...

خب...

And so, then I'm going to show you all of these.

و خب، بعدش می‌خوام همه اینا رو بهتون نشون بدم.

So, for example, "make do" is a collocation.

بنابراین، برای مثال، «make do» یک هم‌آیند است.

You know "make", you know "do".

تو «ساختن» را می‌دانی، تو «انجام دادن» را می‌دانی.

"Together to make do" means to do as much as you possibly can, do enough considering

«با هم برای انجام کارها» یعنی تا جایی که می‌توانید، با در نظر گرفتن

what you have in mind.

آنچه در ذهن دارید، به اندازه کافی کار کنید.

Oh, you know what I just noticed?

اوه، می‌دونی من الان متوجه چی شدم؟

Sorry, a little misspelling there.

ببخشید، یه کم غلط املایی داره.

It happens even to the best of them, right?

این حتی برای بهترین آنها هم اتفاق می‌افتد، درست است؟

Unintentionally.

Anyway.

ناخواسته.

به هر حال.

"Make do".

«انجامش بده».

A tall tale, again, tall adjective, tale, noun, together they mean unbelievable story.

یک داستان بلند، دوباره، صفت بلند، داستان، اسم، هر دو با هم به معنی داستان باورنکردنی هستند.

Sometimes, like little kids, when they get in trouble and they want to have an excuse

بعضی وقت‌ها، مثل بچه‌های کوچک، وقتی توی دردسر می‌افتند و می‌خواهند بهانه‌ای داشته باشند

so they don't get blamed, they make up a tall tale.

تا سرزنش نشوند، یک داستان بلند سر هم می‌کنند.

They make up a lie or a fancy story, sort of to get the attention away from them, get

آنها دروغ یا داستان‌های تخیلی سر هم می‌کنند، تا شاید توجه را از خودشان دور کنند و

them out of trouble.

از دردسر خلاص شوند.

Those are collocations.

اینها کلمات ترکیبی (collocations) هستند.

Phrasal verbs.

افعال عبارتی.

"Keep at".

So, I hope that all of you keep at building your vocab, continue to.

«ادامه بده».

بنابراین، امیدوارم که همه شما به ساختن دایره لغات خود ادامه دهید، و به این کار ادامه دهید.

Don't quit.

انصراف نده.

Keep doing something.

یه کاری رو مدام انجام بده.

And "hang on".

و «صبر کن».

Sometimes you'll have ups and downs, "hang on" means, you know, brace yourself.

بعضی وقت‌ها فراز و نشیب‌هایی خواهی داشت، «صبر کن» یعنی، می‌دونی، خودت رو آماده کن.

That's not very helpful either.

اون هم خیلی مفید نیست.

"Hang on" basically means don't give up, don't lose hope, don't lose strength, right?

«صبر کن» اساساً یعنی تسلیم نشو، امیدت را از دست نده، قدرتت را از دست نده، درسته؟

Stay strong the whole time.

در تمام مدت قوی بمان.

And idioms, and I can give you a thousand of them, but I'll just give you one as an

و اصطلاحات، و می‌توانم هزار تا از آنها را برایتان مثال بزنم، اما فقط یکی را به عنوان

example.

مثال برایتان می‌گویم.

"Kick", you know, "the", you know, "habit", you know.

«لگد»، می‌دونی، «اون»، می‌دونی، «عادت»، می‌دونی.

Put them all together.

همه آنها را کنار هم بگذارید.

What does it mean?

یعنی چی؟

To quit something, like smoking or drinking or usually something bad.

ترک کردن چیزی، مثل سیگار کشیدن یا نوشیدن الکل یا معمولاً چیزهای بد.

So, if you kick the habit, you quit doing that thing that you were doing.

بنابراین، اگر عادتی را ترک کنید، از انجام کاری که قبلاً انجام می‌دادید، دست کشیده‌اید.

As you learn them, keep them in your notebook or notebooks in different categories.

همزمان با یادگیری آنها، آنها را در دفترچه یا دفترچه‌های خود در دسته‌های مختلف نگه دارید.

And again, by putting them together, you'll start remembering them more.

و دوباره، با کنار هم قرار دادن آنها، شما شروع به یادآوری بیشتر آنها خواهید کرد.

But the most important part, use them.

اما مهمترین بخش، استفاده از آنهاست.

Use all of these new words.

از همه این کلمات جدید استفاده کنید.

Use all of the new expressions.

از تمام عبارات جدید استفاده کنید.

And keep doing it.

و به انجام آن ادامه دهید. به

Keep doing it.

انجامش ادامه بده. به

Keep doing it.

انجامش ادامه بده.

Learning, using.

یادگیری، استفاده.

Learning, using.

یادگیری، استفاده.

And the best place to get all these new words, not from word lists, read newspaper articles.

و بهترین جا برای به دست آوردن همه این کلمات جدید، نه از فهرست کلمات، بلکه خواندن مقالات روزنامه‌ها است.

Read books.

کتاب بخوانید.

Watch TV.

تلویزیون تماشا کنید.

Watch news.

اخبار را تماشا کنید.

Watch movies.

Watch anything you can.

فیلم‌ها را تماشا کنید.

هر چیزی را که می‌توانید تماشا کنید.

And talk to different people, especially native English speakers or fluent English speakers.

و با افراد مختلف، به خصوص انگلیسی زبانان بومی یا افرادی که به زبان انگلیسی مسلط هستند، صحبت کنید.

Because that's where you're going to pick up all these new words.

چون اونجا جاییه که قراره همه این کلمات جدید رو یاد بگیری.

Write them down.

آنها را بنویسید. از

Use them.

آنها استفاده کنید.

Cycle.

Cycle.

چرخه.

چرخه.

Cycle.

Keep going over and over again.

چرخه.

بارها و بارها ادامه بده.

So now, if you have any questions about any of this, please ask me at www.engvid.com.

خب حالا، اگر در مورد هر یک از این موارد سوالی دارید، لطفاً از من در www.engvid.com بپرسید. فراموش

Don't forget you can go to Write to the Top on YouTube as well, or www.writetotop.com

نکنید که می‌توانید به سایت Write to the Top در یوتیوب یا www.writetotop.com هم سر بزنید،

where I make videos to help you build up these vocabulary chunks.

جایی که من ویدیوهایی برای کمک به شما در ساخت این تکه‌های واژگان می‌سازم.

And if you like the video, give me a like.

و اگه از ویدیو خوشتون اومد، لایکم کنید.

Don't forget to subscribe to my channel, and come back next time for more useful tips.

فراموش نکنید که در کانال من مشترک شوید و دفعه بعد برای نکات مفیدتر به من سر بزنید.

See you then.

پس می‌بینمت.

Bye-bye.

خداحافظ. (Bey-Bayad.)