English Vocabulary: Words with the prefix UNDER-

Hi.

سلام.

Welcome to www.engvid.com.

به www.engvid.com خوش آمدید.

I'm Adam.

من آدام هستم.

Today's lesson is a bit more grammar-based, or I guess you could also call it vocabulary-based.

درس امروز کمی بیشتر مبتنی بر گرامر است، یا حدس می‌زنم می‌توانید آن را مبتنی بر واژگان نیز بنامید.

We're going to look at the word "under", but we're going to look at it in a very specific

ما قصد داریم به کلمه "زیر" نگاه کنیم، اما در یک زمینه بسیار خاص به

context.

آن نگاه خواهیم کرد.

And I had a lot of people asking me about certain words that begin with the word "under"

و بسیاری از مردم از من در مورد کلمات خاصی که با کلمه "زیر" شروع می شوند

and then take another word with it.

و سپس کلمه دیگری را با آن می برند، می پرسیدند.

So, first let's make sure we understand what the word "under" means.

بنابراین، ابتدا اجازه دهید مطمئن شویم که معنی کلمه "زیر" را می‌دانیم.

First of all, it's a preposition, meaning it has a function in terms of movement of

اول از همه، حرف اضافه است، به این معنی که از نظر حرکت

things or location, or positioning.

چیزها یا مکان، یا موقعیت یابی عملکردی دارد.

And it means... when we're using it now as a prefix... actually, I should write this

و به این معنی است که ... وقتی اکنون از آن به عنوان پیشوند استفاده می کنیم ... در واقع، من باید این

word for you.

کلمه را برای شما بنویسم.

"Prefix".

"پیشوند".

A "prefix" is a part of a word that comes at the beginning of a word, joins to another

«پیوند» بخشی از کلمه است که در ابتدای کلمه آمده، به کلمه دیگری می پیوندد

word and becomes a new word together.

و با هم تبدیل به یک کلمه جدید می شود.

So, as a prefix, "under" essentially keeps the same meaning as it does as a preposition.

بنابراین، به عنوان یک پیشوند، "زیر" اساساً همان معنایی را که به عنوان حرف اضافه انجام می دهد حفظ می کند.

It means less, or lower, or not enough, or beneath/below which is the traditional meaning

این به معنای کمتر، یا پایین تر، یا کافی نیست، یا زیر/زیر آن معنای سنتی است

that most people know.

که اکثر مردم می دانند.

So, here are some words with "under" as a prefix, and it basically means exactly the

بنابراین، در اینجا چند کلمه با پیشوند "زیر" وجود دارد ، و اساساً دقیقاً به

same thing with the extra word.

همان معنی کلمه اضافی است.

So, what do I mean?

بنابراین، منظور من چیست؟

"Underachieve".

"دست نیافتنی".

If you underachieve, you achieve less than you could; less than your full potential.

اگر کمتر به دست آورید، کمتر از آنچه می توانستید به دست آورید . کمتر از پتانسیل کامل شما

Right?

درست؟

An "underachiever" is also somebody who we would think of as lazy or doesn't really try

یک "ناتوان" نیز کسی است که ما آن را تنبل می‌دانیم

too hard or doesn't really care very much.

یا واقعاً خیلی تلاش نمی‌کند یا واقعاً اهمیتی به او نمی‌دهد.

This person is an underachiever because he or she can reach a certain level, but doesn't

این فرد به دلیل اینکه می تواند به یک سطح خاص برسد، کم کار است، اما

really try to, and that's why he or she is an underachiever.

واقعاً تلاش نمی کند و به همین دلیل است که او کم کار است.

Lower: An "undergraduate".

پایین: یک "لیسانس".

A lot of people know this word.

خیلی ها این کلمه را می شناسند.

An "undergraduate" is in university, is a person studying for a bachelor's degree.

یک "لیسانس" در دانشگاه است، فردی است که در مقطع کارشناسی تحصیل می کند.

Now, here is the graduate, person who's graduated from the bachelor's program and maybe will

حالا، اینجا فارغ التحصیل است، فردی که از برنامه لیسانس فارغ التحصیل شده و ممکن

go to a master's or a PhD.

است به فوق لیسانس یا دکترا برود.

So, an undergraduate is under that; lower level of student within the system.

بنابراین، یک مقطع کارشناسی تحت آن است. سطح پایین دانش آموز در سیستم

Okay?

باشه؟

So it basically means the exact same thing as the two parts; "under" and "graduate".

بنابراین اساساً به معنای دقیقاً همان دو بخش است. "زیر" و "فارغ التحصیل".

Lower than a graduate.

پایین تر از فارغ التحصیل

Not enough: "Underdeveloped" means it hasn't been fully developed; it's not developed enough

کافی نیست: "توسعه نیافتگی" به این معنی است که به طور کامل توسعه نیافته است. به اندازه کافی توسعه نیافته است

- very straightforward.

- بسیار ساده است.

And beneath/below: "Underground".

و در زیر / زیر: "زیرزمینی".

So, the train is... the subway is underground - means it's under the ground, and we just

بنابراین، قطار است... مترو زیر زمین است - یعنی زیر زمین است و ما فقط

squeeze the two words together; "under" becomes a prefix, "ground" becomes... stays the same

این دو کلمه را به هم فشار می دهیم. "زیر" پیشوند می شود، "زمین" می شود ... ثابت می ماند

and you have a new noun.

و شما یک اسم جدید دارید.

Now, the problem that a lot of people have is when the two words join together and have

اکنون مشکلی که بسیاری از افراد دارند این است که این دو کلمه به هم می پیوندند و

a completely different meaning or a different connotation.

معنای کاملاً متفاوت یا معنای متفاوتی دارند.

Okay?

باشه؟

And a "connotation" means the words may mean the same thing, but the idea behind them is

و یک "مطالعه" به این معنی است که کلمات ممکن است به یک معنی باشند، اما ایده پشت

a little bit different.

آنها کمی متفاوت است.

Okay?

باشه؟

So let's look at some examples.

پس بیایید به چند نمونه نگاه کنیم.

"Undertake".

"بعهده گرفتن".

Now, if you're going to undertake something, if you're going to undertake a task or you're

حال، اگر قرار است کاری را انجام دهید، اگر قرار است کاری را انجام دهید یا

going to undertake a project - essentially, it means you're going to do it or you're going

پروژه ای را انجام دهید - اساساً به این معنی است که آن را انجام می دهید یا

to at least commit to doing it, or accept the responsibility of doing it.

حداقل متعهد می شوید. برای انجام آن، یا قبول مسئولیت انجام آن.

Okay?

باشه؟

So, we have... we have some plans; we're going to undertake these plans next week; we're

بنابراین، ما برنامه هایی داریم. ما این برنامه ها را هفته آینده انجام خواهیم داد. ما

going to do them, we're going to make them happen next week.

آنها را انجام خواهیم داد، ما آنها را در هفته آینده انجام خواهیم داد.

Now, the problem is: If you say: "Take under", "take under" means, like, take below; take

حال مشکل این است که: اگر می گویید: «تخلف » یعنی زیر گرفتن، مثل، زیر بگیر؛

under the ground or whatever.

زیر زمین یا هر چیز دیگه ای بگیر

"Take under" can also be a phrasal verb.

"Take under" همچنین می تواند یک فعل عبارتی باشد.

So if you take someone under your wing - means you're... you're going to teach them, you're

بنابراین، اگر کسی را زیر بال خود بگیرید - به این معنی است که... به او آموزش خواهید داد،

going to take responsibility for them.

مسئولیت او را بر عهده خواهید گرفت.

When you put it the other way around, first of all, there's no space so it's one word,

وقتی آن را برعکس می گذارید، اول از همه، فضای خالی وجود ندارد، بنابراین یک کلمه است،

and it has a different meaning: Do.

و معنای دیگری دارد: انجام دهید.

So that's where it becomes a little bit tricky for English learners because you don't know

بنابراین اینجاست که برای زبان آموزان انگلیسی کمی مشکل می شود زیرا شما نمی دانید

where these differences are.

این تفاوت ها کجاست.

With all of these words, all you do is just rearrange the order: "Develop under" means

با تمام این کلمات، تنها کاری که انجام می دهید این است که ترتیب را مجدداً تنظیم کنید: "توسعه در زیر" به معنای

developed not enough.

توسعه یافته به اندازه کافی نیست.

"Achieve less", "graduate lower than somebody else".

"کمتر به دست آورید"، "فارغ التحصیل پایین تر از دیگران".

Right?

درست؟

So it's easy to understand.

بنابراین درک آن آسان است.

These ones, not so much.

اینها نه چندان

"Undergo".

"تحمل".

"Undergo" means be part of a process, or again, could also mean do.

"تحمل" به معنای بخشی از یک فرآیند باشد، یا باز هم می تواند به معنای انجام دادن باشد.

So, if you undergo surgery - means you're going to lie on a bed and a doctor's going

بنابراین، اگر تحت عمل جراحی قرار می‌گیرید - به این معنی است که روی تخت دراز می‌کشید و پزشک

to cut you open, and do whatever he does or she does.

شما را باز می‌کند و هر کاری که او انجام می‌دهد انجام می‌دهد.

So if you undergo something, you're part of that process; undergo surgery, for example.

بنابراین اگر شما تحت چیزی قرار می گیرید، بخشی از آن فرآیند هستید. برای مثال تحت عمل جراحی قرار گیرند.

If you "underestimate"... now, "estimate" generally means guess something.

اگر «دست کم گرفتید»... اکنون، «تخمین» عموماً به معنای حدس زدن چیزی است.

So you're guessing something about someone or about something, but if you "underestimate",

بنابراین شما چیزی را در مورد کسی یا چیزی حدس می‌زنید ، اما اگر «دست‌کم می‌گیرید»،

it doesn't mean that you're guessing lower or you're guessing less; it means you're not

به این معنی نیست که کمتر حدس می‌زنید یا کمتر حدس می‌زنید. به این معنی است که شما به

fully appreciating something.

طور کامل از چیزی قدردانی نمی کنید.

So, if you underestimate a person's strength or if you underestimate a piece of jewellery's

بنابراین، اگر قدرت فردی را دست کم می گیرید یا اگر ارزش یک جواهر را دست کم می گیرید

value - means you don't think of it as much as it actually is.

- به این معنی است که آنقدر که هست به آن فکر نمی کنید .

So, it's like you didn't guess... you did the guess correctly, that's true; but you

پس مثل اینکه حدس نزدی... درست حدس زدی، درست است. اما شما

guessed a lower value for something, or a lower strength, or a lower size, etc.

مقدار کمتری برای چیزی، یا استحکام کمتر، یا اندازه کمتر و غیره حدس زدید.

"Underlie" basically means be the foundation.

"Underlie" اساساً به معنای پایه باشد.

So, technically something lies under, but it's nothing physical.

بنابراین، از نظر فنی چیزی زیر آن نهفته است، اما چیزی فیزیکی نیست.

Right?

درست؟

It's just an idea.

این فقط یک ایده است.

So, the theory is underlied by certain other facts.

بنابراین، این تئوری با حقایق دیگری استوار است .

So these facts form the basis of a new theory about something else.

بنابراین این حقایق اساس یک نظریه جدید در مورد چیز دیگری را تشکیل می دهند.

So, you can guess this meaning; something lies underneath, but generally it's not something

بنابراین، می توانید این معنی را حدس بزنید. چیزی زیر آن نهفته است، اما به طور کلی چیزی

physical.

فیزیکی نیست.

So you have to be careful that to know it's foundation or basis for something.

بنابراین باید مراقب باشید تا بدانید که پایه یا اساس چیزی است.

To "undercut", again, you could cut, like a tree, you undercut a tree means you're cutting

برای "زیر برش"، دوباره، شما می توانید مانند یک درخت، درخت را زیر برش دهید به این معنی است که

it at a lower level and it's topping over - but a more common use of "undercut", again,

آن را در یک سطح پایین تر می برید و در حال بالا رفتن است - اما استفاده رایج تر از "undercut"، دوباره،

and especially in business, means to offer a lower price for something.

و به ویژه در تجارت. ، به معنای ارائه قیمت کمتر برای چیزی است.

So, for example, I have a company and this person has a company, and we are both bidding;

مثلاً من یک شرکت دارم و این شخص یک شرکت دارد و ما هر دو در مناقصه هستیم.

we're both making offers for our contract with the government.

هر دوی ما برای قراردادمان با دولت پیشنهاد می دهیم.

This guy says he'll provide them with whatever the product is for $10 per unit.

این مرد می‌گوید هر محصولی که باشد به ازای هر واحد 10 دلار در اختیارشان می‌گذارد.

Now, $10, he's making a little bit of a profit.

حالا، 10 دلار، او کمی سود می کند.

I say to the government: "Okay, I will do it for $9."

من به دولت می گویم: "باشه، من این کار را با 9 دلار انجام می دهم."

$9, I make almost no profit, but I get in with the government and I'll do something

9 دلار، من تقریباً هیچ سودی ندارم، اما با دولت وارد می شوم و

else with them later.

بعداً با آنها کار دیگری انجام خواهم داد.

So I undercut my competition by offering a price that he or she can't afford.

بنابراین من با ارائه قیمتی که او قادر به پرداخت آن نیست، رقابت خود را کاهش دادم.

Right?

درست؟

"Undercut" - offer for much less, and especially when you're talking about competition.

"Undercut" - پیشنهاد با قیمت بسیار کمتر، و به خصوص زمانی که در مورد رقابت صحبت می کنید.

"Undermine", now this one is very hard to guess because "mine": "Oh, it's mine.

"تضعیف"، حالا حدس زدن این یکی بسیار سخت است، زیرا "مال من": "اوه، مال من است.

Like, this pen is mine", but that's not what it means here.

مثل اینکه، این قلم مال من است"، اما اینجا معنایش این نیست.

To "undermine" means to be tricky or sneaky about something.

«تضعیف کردن» به معنای حیله گر بودن یا یواشکی بودن در مورد چیزی است.

So, both me and my friend here want to get a promotion at a company, so I will undermine

بنابراین، هم من و هم دوستم در اینجا می خواهیم در یک شرکت ارتقا پیدا کنیم، بنابراین او را تضعیف خواهم

him.

کرد.

I will go to the boss or I will go to the manager and I'll say, you know: "This person,

من می روم پیش رئیس یا می روم پیش مدیر و می گویم، می دانید: "این شخص،

he cheated on his last report.

او در آخرین گزارش خود تقلب کرده است.

He didn't actually make that many sales."

او در واقع آنقدر فروش نداشته است."

So I undermine his chances of promotion.

بنابراین من شانس ارتقاء او را تضعیف می کنم.

I'm a little bit tricky, I'm a little bit sneaky, I do something a little bit bad to

من کمی حیله گر هستم، کمی یواشکی هستم، کار کمی بدی

make him or her look worse, and I get the promotion.

انجام می دهم تا او را بدتر جلوه دهم و ترفیع را دریافت می کنم .

Okay?

باشه؟

So these are all verbs.

پس اینها همه فعل هستند.

Now, we also have adjectives that are a little bit difficult to guess.

حالا صفت هایی هم داریم که حدس زدنشان کمی سخت است.

If something is "understated" it means it's a bit more subtle or delicate.

اگر چیزی «تحقیر نشده» باشد به این معنی است که کمی ظریف‌تر یا ظریف‌تر است.

So, "subtle" doesn't... isn't spelled like it sounds, so I'll write it for you.

بنابراین، "لطیف" آنطور که به نظر می رسد املا نمی شود، بنابراین من آن را برای شما می نویسم.

If something is subtle, it's not... it's not very obvious.

اگر چیزی ظریف است، نه... خیلی واضح نیست.

Okay?

باشه؟

So, if someone... if a woman is wearing an understated dress, it means... like, let's

بنابراین، اگر کسی... اگر زنی لباس نامتعارف پوشیده باشد، به این معنی است که...

say she's very rich or she has a very good body, but her dress is understated means it's

مثلاً فرض کنید خیلی پولدار است یا اندام بسیار خوبی دارد ، اما لباسش کم رنگ است یعنی

not too showy or it doesn't show off her body too much.

خیلی خودنمایی نمی کند یا اینطور نیست. بیش از حد بدنش را نشان ندهد

It's just enough to be nice, but not enough to, like, shout for attention.

فقط خوب بودن کافی است، اما برای جلب توجه فریاد زدن کافی نیست.

Okay?

باشه؟

It's a good word, actually.

در واقع کلمه خوبی است.

"Underhanded", it doesn't mean the bottom of your hand or the bottom of your hand; depends

«زیر دست» به معنای ته دست یا ته دست نیست. بستگی داره به

which way you hold it.

چه طریقی نگهش دارید

"Underhanded" is also a little bit like "undermine".

"Underhanded" نیز کمی شبیه "تضعیف" است.

"Undermine" is a verb; "underhanded" is an adjective.

«تضعیف» یک فعل است; "زیر دست" یک صفت است.

If you're doing something that is underhanded, it's sneaky or tricky.

اگر کاری را انجام می‌دهید که به صورت غیرحرفه‌ای انجام می‌شود، یواشکی یا حیله‌گرانه است.

It's not really nice.

واقعا قشنگ نیست

It's a little bit of a cheating way to get a certain goal or result, etc.

این یک روش تقلبی برای رسیدن به یک هدف یا نتیجه خاص و غیره است

And then we have nouns.

و سپس ما اسم داریم.

Now, we had "undertake" basically means to do.

در حال حاضر، ما تا به حال "تعهد" اساسا به معنای انجام.

"Undertaker" - completely unrelated.

"دردکن" - کاملا نامرتبط.

An "undertaker" is a person who prepares dead bodies for burial.

«تشکر» شخصی است که اجساد مرده را برای دفن آماده می کند.

So, when a person dies, the family sends the body to the funeral home, or the undertaker

پس وقتی شخصی می میرد، خانواده جنازه را به مجلس ترحیم می فرستند یا متصدی تشییع جنازه

comes to their house and takes the body, and prepares it; like, if it does makeup, or if

به خانه آنها می آید و جنازه را می گیرد و آماده می کند; مثلاً اگر آرایش کند، یا

it dresses it - again, different cultures, different ceremonies, but the undertaker is

لباس بپوشد - باز هم فرهنگ‌های مختلف، مراسم‌های مختلف، اما متصدی

that person who handles the dead body.

آن کسی است که جسد مرده را اداره می‌کند.

Okay?

باشه؟

An "understudy"... it's....

یک «تحصیل»... آن ....

Again, it's not a verb, even though "study" is a verb.

باز هم فعل نیست، هرچند «مطالعه » فعل است.

An "understudy" is a noun, and when you have, like, a play and you have an actor or actress

"فهمیدن" یک اسم است و وقتی مثلاً یک نمایشنامه دارید و بازیگر یا بازیگری دارید

who has the lead role... now, the company that is producing the play wants to make sure

که نقش اصلی را دارد... حالا شرکت سازنده نمایش می خواهد مطمئن شود

that nothing happens; like the show will go on, so they have an understudy.

که هیچ اتفاقی نمی افتد. همانطور که نمایش ادامه خواهد داشت، بنابراین آنها یک مطالعه دارند.

This is a person who studies all the same lines, and practices and rehearses the same

این فردی است که تمام خطوط یکسان را مطالعه می کند و مانند شخصیت اصلی تمرین و تمرین می

as the main character.

کند.

If something bad happens to the main actor or actress, the understudy can come in and

اگر اتفاق بدی برای بازیگر یا بازیگر اصلی بیفتد ، کارشناس می تواند وارد

take over until the main actor comes back.

شود و تا زمانی که بازیگر اصلی برگردد، مسئولیت را بر عهده بگیرد.

"Underworld".

"دنیای زیرین".

It could literally mean "underworld", like Hell, like underneath our world there's another

این می تواند به معنای واقعی کلمه به معنای "جهان زیرین" باشد، مانند جهنم، مانند اینکه در زیر دنیای ما دنیای دیگری وجود دارد

world where the Devil lives or dead souls go to live; but in everyday use, it means,

که در آن شیطان زندگی می کند یا ارواح مرده برای زندگی می روند. اما در استفاده روزمره به

like, the criminal world.

معنای دنیای جنایتکار است.

If you think about mafia or gangs, things like that - criminals live in a different

اگر به مافیا یا باندها فکر می کنید، چیزهایی مانند آن - جنایتکاران در نوع دیگری از جهان زندگی می کنند

type of world; it's called the underworld.

. به آن عالم اموات می گویند.

And then "underwriter".

و سپس "پذیره نویس".

If you're talk... if you're thinking about business, an "underwriter" is a person who

اگر صحبت می کنید ... اگر به تجارت فکر می کنید ، "پذیره نویس" شخصی است که

will guarantee a loan.

وام را تضمین می کند.

So, usually you're talking about insurance companies or banks, so if they have... if

بنابراین، معمولاً شما در مورد شرکت های بیمه یا بانک ها صحبت می کنید، بنابراین اگر آنها ...

you take out a loan, somebody will underwrite your loan.

اگر وام بگیرید، کسی وام شما را پذیره نویسی می کند .

So if you can't make the payment, the bank doesn't worry about it because somebody else

بنابراین اگر نمی توانید پرداخت را انجام دهید، بانک نگران این موضوع نیست زیرا شخص دیگری

will make the payment, and you'll pay that person back later.

پرداخت را انجام می دهد و شما بعداً پول آن شخص را پس خواهید گرفت.

Okay?

باشه؟

So, again, a lot of these words you can guess.

بنابراین، دوباره، بسیاری از این کلمات را می توانید حدس بزنید.

The ones that you can't guess, hopefully I made them a bit clear here.

آنهایی که نمی توانید حدس بزنید، امیدوارم اینجا کمی روشنشان کرده باشم .

But, again, use the dictionary.

اما باز هم از دیکشنری استفاده کنید.

If you're not sure what a word means, don't guess.

اگر مطمئن نیستید که یک کلمه به چه معناست، حدس نزنید.

Confirm in the dictionary or ask a native speaker who knows it, and make sure you know

در فرهنگ لغت تأیید کنید یا از یک زبان مادری که آن را می داند بپرسید و مطمئن شوید که

all these words.

همه این کلمات را می دانید.

But in case you did get all these and you want to make sure you practice them, please

اما اگر همه اینها را دریافت کردید و می خواهید مطمئن شوید که آنها را تمرین می کنید، لطفاً

go to www.engvid.com.

به www.engvid.com بروید.

There's a quiz where I will quiz you on all these words; make sure you actually understood

یک مسابقه وجود دارد که در آن من شما را در مورد همه این کلمات امتحان خواهم کرد . مطمئن شوید که

them.

آنها را واقعا درک کرده اید.

And, of course, don't forget you can ask me all the questions you want; I'll be happy

و البته، فراموش نکنید که می توانید تمام سوالاتی را که می خواهید از من بپرسید. من خوشحال می

to explain these words or other words like them.

شوم که این کلمات یا کلمات دیگری مانند آنها را توضیح دهم.

And don't forget to come back and subscribe to my channel, give me a like if you like

و فراموش نکنید که برگردید و کانال من را سابسکرایب کنید، اگر

the video, and I'll see you again soon with more vocab, grammar, and other lessons.

ویدیو را دوست داشتید به من لایک کنید و به زودی دوباره شما را با واژگان، گرامر و سایر دروس بیشتر می بینم.

Bye-bye.

خداحافظ.