13 Phrasal Verbs with Animals: fish for, clam up, wolf down...

Hi.

سلام.

Welcome to www.engvid.com.

به www.engvid.com خوش آمدید.

I'm Adam.

من آدام هستم.

In today's lesson, it's a little bit of a special treat for you guys.

در درس امروز، این برای شما بچه ها کمی لذت بخش است.

It's phrasal verbs.

این افعال عبارتی است.

I know you guys love the phrasal verbs, but a little bit different.

من می دانم که شما بچه ها افعال عبارتی را دوست دارید، اما کمی متفاوت است.

What's different about these phrasal verbs is that they don't actually use a verb.

تفاوت این افعال عبارتی این است که در واقع از فعل استفاده نمی کنند.

They use a noun with a preposition, and together these work to create a verb.

آنها از یک اسم با حرف اضافه استفاده می کنند و اینها با هم برای ایجاد یک فعل کار می کنند.

Even more special is the fact that all of them include an animal.

حتی خاص تر این واقعیت است که همه آنها شامل یک حیوان است.

So, I take an animal, add a preposition, and you get a completely different verb than you

بنابراین، من یک حیوان را می‌گیرم، یک حرف اضافه اضافه می‌کنم و شما یک فعل کاملاً متفاوت از آنچه که حتی تصور می‌کنید دریافت می‌کنید

could even imagine.

.

Some of them you can guess because of the animal's nature, but most of them you're going

برخی از آنها را به دلیل ماهیت حیوان می توانید حدس بزنید ، اما بیشتر

to need to be told about.

آنها باید در مورد آنها صحبت کنید.

So, we're going to look at "pig out", "wolf down", "fish for", "horse around", "monkey

بنابراین، ما قصد داریم به "خوک بیرون"، "گرگ به پایین"، "ماهی برای"، "اسب اطراف"، "میمون

with", "ferret out" - ferrets is an interesting animal - "chicken out", "clam up", "weasel

با"، "فرت بیرون" نگاه کنیم - فرت ها حیوان جالبی هستند - "مرغ بیرون"، "Clam up"، "

out", usually you weasel out of something, "squirrel away" - this is a tricky word, squirrel

weesel out"، معمولاً شما از چیزی بیرون می روید، "سنجاب دور" - این یک کلمه حیله گر است، سنجاب

- "bear with", "duck out", and "rat on".

- "تحمل کردن"، "اردک بیرون" و "موش در".

Okay?

باشه؟

So, these are the animals we're looking at, and I'll explain to you each one.

بنابراین، اینها حیواناتی هستند که ما به آنها نگاه می کنیم، و من هر کدام را برای شما توضیح خواهم داد.

So, "pig out" and "wolf down", they're kind of similar.

بنابراین، "خوک بیرون" و "گرگ پایین"، آنها به نوعی شبیه به هم هستند.

They both have to do with eating.

هر دو به خوردن ربط دارند.

If you "pig out", it means you're eating a lot, because the idea is that pigs eat a lot,

اگر شما "خوک" می کنید، به این معنی است که شما زیاد می خورید ، زیرا ایده این است که خوک ها زیاد می خورند،

they're always eating, always eating.

آنها همیشه می خورند، همیشه می خورند.

So, if you "pig out", you're eating a lot.

بنابراین، اگر "خوک" کنید، مقدار زیادی غذا می خورید.

If you "wolf" something down, it means you're eating it very fast.

اگر چیزی را "گرگ" کنید، به این معنی است که خیلی سریع آن را می خورید.

So, some people wolf down their food that they're pigging out on.

بنابراین، برخی از مردم غذای خود را که در حال خوردن آن هستند، از بین می‌برند.

They can do both things at the same time.

آنها می توانند هر دو کار را همزمان انجام دهند.

So, for example, if you go to an all-you-can-eat buffet, you go to a restaurant, you pay one

بنابراین، برای مثال، اگر شما به یک بوفه همه‌چیز می‌روید، به یک رستوران می‌روید، یک

price and there's all kinds of tables full of food, and you can eat as much as you want,

قیمت می‌پردازید و انواع میز پر از غذا وجود دارد، و می‌توانید هر چقدر که می‌خواهید بخورید.

so a lot of people go to these buffets and they just pig out on all the food.

بسیاری از مردم به این بوفه‌ها می‌روند و فقط همه غذاها را می‌خورند.

If you're really, really, really hungry and you go to a restaurant or you go home and

اگر واقعاً، واقعاً، واقعاً گرسنه هستید و به رستوران می روید یا به خانه می روید و

you make yourself a meal, and then you just wolf it down, you eat it right away, it's

برای خود غذا درست می کنید، و سپس آن را می خورید، فورا می خورید،

gone in seconds.

در عرض چند ثانیه از بین می رود.

Okay?

باشه؟

So, that's what these two phrasals mean.

بنابراین ، معنای این دو عبارت است.

"Fish for", this is a little bit tricky.

"ماهی برای"، این کمی مشکل است.

If you're thinking about fish and you think about fishermen, they have a rod and a line

اگر به ماهی فکر می کنید و به ماهیگیران فکر می کنید ، میله و

and they throw the hook and the bait into the water, and they're fishing for something.

ریسمان دارند و قلاب و طعمه را در آب می اندازند و برای چیزی ماهیگیری می کنند.

They want to try to catch some fish.

آنها می خواهند سعی کنند چند ماهی بگیرند.

So, when a person fishes for something, they're trying to catch some information or some detail

بنابراین، وقتی شخصی به دنبال چیزی می‌گردد، سعی می‌کند اطلاعات یا جزئیات

or some gossip.

یا شایعاتی را به دست آورد.

So, if your friend is asking you a lot of different questions, it sounds...

بنابراین، اگر دوستتان از شما سؤالات مختلف زیادی می پرسد،

It seems to you like they're trying to get something specific, then they are fishing

به نظر می رسد... به نظر می رسد که آنها سعی می کنند چیز خاصی را به دست آورند، سپس آنها به

for details.

دنبال جزئیات هستند.

They are fishing for gossip.

آنها در حال ماهیگیری برای شایعات هستند.

They're trying to catch something from you.

آنها سعی می کنند چیزی از شما بگیرند.

So, be careful with them.

بنابراین، مراقب آنها باشید.

If you're "horsing around", this one's a little bit hard to guess.

اگر در حال "اسب سواری" هستید، حدس زدن این یک کمی سخت است.

A horse just runs around and playfully.

یک اسب فقط به دور و بر بازی می دود.

If you're horsing around, you're just playing with someone or something.

اگر در حال اسب سواری هستید، فقط با کسی یا چیزی بازی می کنید.

Right?

درست؟

So, if you're just like...

بنابراین، اگر شما فقط مانند ...

If you go to your friend and you're like, you know, push him, but for fun, not for...

اگر به دوست خود بروید و مانند آن هستید، می دانید، او را هل دهید، اما برای سرگرمی، نه برای ...

Not angry or anything, just push him or you do some little trick or have some fun with

نه عصبانی یا هر چیز دیگری، فقط او را هل دهید یا کاری انجام دهید. ترفند کوچک یا کمی سرگرمی با

somebody, you're just horsing around.

کسی، شما فقط اسب سواری در اطراف.

You're not serious, you're just playful, having a good time.

شما جدی نیستید، فقط بازیگوش هستید و اوقات خوبی را سپری می کنید.

Okay?

باشه؟

That's "horse around".

این "اسب در اطراف" است.

"Monkey with".

"میمون با".

Now, a lot of people, especially men, they like to get into their car engine, for example,

حالا خیلی ها، مخصوصا آقایان، دوست دارند مثلاً وارد موتور

or into their home stereo, and they go inside and they bring their tools and they're, you

ماشینشان یا داخل استریوی خانه شان شوند و می روند داخل و ابزارشان را می آورند و می

know, they're trying to fix something, they're trying to change something because they think

دانند، می دانند، دارند تلاش می کنند. چیزی را اصلاح کنند، آنها سعی می کنند چیزی را تغییر دهند زیرا فکر می

they really know the engine, they really know mechanics.

کنند واقعاً موتور را می شناسند، آنها واقعاً مکانیک را می دانند.

What they're really doing is monkeying around.

کاری که آنها واقعاً انجام می دهند ، میمون کردن اطراف است.

They monkey with the engine because at the end of the day, they don't actually know what

آنها موتور را میمون می کنند زیرا در پایان روز، آنها واقعاً نمی دانند

they're doing, they're probably going to make some mistakes.

دارند چه کار می کنند، احتمالاً اشتباهاتی انجام می دهند.

Like a monkey, fixing the engine is the same as a person who doesn't know engines fixing

درست کردن موتور مثل میمون مثل کسی است که موتور را نمی شناسد و موتور را

the engine.

تعمیر می کند.

So, if you're monkeying around, you're doing little changes and little fixes, but you don't

بنابراین، اگر میمون می‌زنید، تغییرات و اصلاحات کوچکی انجام می‌دهید، اما

really know what you're doing.

واقعاً نمی‌دانید دارید چه می‌کنید.

"Ferret out".

"فرت بیرون".

Now, first of all, what is a ferret?

حالا اول از همه بگید فرت چیه؟

It's a little bit hard to explain.

توضیح آن کمی سخت است.

I recommend that you get on your...

من توصیه می کنم که سوار شوید

Get on the internet and do a Google search or whatever search you use and look at a picture

... وارد اینترنت شوید و یک جستجوی گوگل یا هر جستجوی دیگری که استفاده می کنید انجام دهید و به عکس یک فرت نگاه کنید

of a ferret.

.

It looks a little bit like a rat, but it's longer, and it has fur, and you know, it like

کمی شبیه موش است، اما بلندتر است، و خز دارد، و می دانید، مثل این است که

walks around all over the place and does all kinds of little things.

در همه جا راه می رود و انواع کارهای کوچک را انجام می دهد.

If you ferret out...

اگر شما بیرون بیایید...

Now, if you've ever seen a ferret in action, like a real ferret, they go into every little

حالا، اگر تا به حال یک موش خرما در حال عمل دیده باشید، مانند یک فرت واقعی، آنها به هر گوشه کوچکی می روند و

corner looking for stuff, looking for food, looking for something.

دنبال چیز می گردند، دنبال غذا می گردند، دنبال چیزی می گردند.

So, if you ferret something out, it means you, like, discover.

بنابراین، اگر چیزی را بیرون بیاورید، به این معنی است که دوست دارید، کشف کنید.

You ferret out the information, you ferret out the secret, you ferret out something.

شما اطلاعات را آشکار می کنید، راز را آشکار می کنید، چیزی را آشکار می کنید.

You discover something, like a little ferret that goes everywhere.

شما چیزی را کشف می کنید، مانند یک موش سر کوچک که همه جا می رود.

Okay?

باشه؟

They're kind of cute, but not that much fun.

آنها به نوعی بامزه هستند، اما نه چندان سرگرم کننده.

"Chicken out".

"جازدن".

Now, a lot of people probably heard of the word "chicken" to mean, like, a coward or

اکنون، بسیاری از مردم احتمالاً کلمه "مرغ" را شنیده اند که به معنای ترسو یا

somebody who's afraid of something.

کسی است که از چیزی می ترسد.

So, if you chicken out of a situation or a...

بنابراین، اگر شما از یک موقعیت یا یک ...

If you go...

اگر رفتید ...

You want to do something or you promise to do something and then you chicken out, it

می خواهید کاری را انجام دهید یا قول می دهید کاری را انجام دهید و بعد از آن بیرون می روید، به این

means that you decided not to do it because you were too afraid.

معنی است که شما تصمیم گرفتید آن کار را انجام ندهید زیرا شما هم این کار را کرده اید. می ترسد

Okay?

باشه؟

Maybe a little bit cowardly.

شاید کمی ترسو.

So, a lot of people, they say, "Yeah, this year I'm going to go on the big roller coaster",

بنابراین، بسیاری از مردم، آنها می گویند: "آره، امسال می خواهم با ترن هوایی بزرگ بروم"

and then they go to the amusement park and they get to the roller coaster, and they look

و سپس به شهربازی می روند و به ترن هوایی می رسند

up and they see the big drop, and they say, "Hmm, maybe no.

و به بالا نگاه می کنند. سقوط بزرگ را ببینید، و آنها می گویند: "هوم، شاید نه.

Next year I'll do it."

سال آینده این کار را انجام خواهم داد."

So, they chickened out.

بنابراین، آنها جوجه کشی کردند.

They didn't go on it because they were too afraid.

آنها به این کار ادامه ندادند زیرا خیلی ترسیده بودند.

Okay?

باشه؟

"Clam up".

"بیخال بابا".

A clam, like seafood, it's like this shell and it opens and closes, and there's some

صدف، مانند غذاهای دریایی، مانند این صدف است و باز و بسته می شود، و مقداری

- like, a clam inside.

- مانند صدف داخل آن وجود دارد.

So, if you clam up, then you - basically, you don't speak.

بنابراین، اگر با هم صحبت کنید ، پس شما - اساساً صحبت نمی کنید.

Your lips close like a clam and no sound comes out.

لب هایت مثل صدف بسته می شود و صدایی بیرون نمی آید.

Now, two things.

حالا دو چیز

Two ways to use this expression.

دو روش برای استفاده از این عبارت.

If you tell someone to clam up, which is a little bit old-fashioned, you don't hear people

اگر به کسی بگوئید که کمی قدیمی است، دیگر نمی‌شنوید که این حرف را بزنند

saying that anymore, but you used to hear some teacher say it, "Clam up", means "shut

، اما قبلاً از معلمی می‌شنوید که می‌گوید «کلام بالا» یعنی «خفه شو» یعنی «خفه

up", means "close your mouth, stop talking".

شو». دهانت را ببند ، حرف نزن.»

But if a person clams up, it means maybe they got really nervous and they just - they couldn't

اما اگر شخصی حرفش را بزند، به این معنی است که شاید واقعاً عصبی شده و فقط - نمی تواند

speak.

صحبت کند.

So, if - again, in school, if your teacher calls on you to answer a question and you

بنابراین، اگر - دوباره، در مدرسه، اگر معلمتان شما را برای پاسخ دادن به سوالی فراخواند و شما با هم حرف

clam up, it means you get really tight and quiet and don't say anything.

بزنید، به این معنی است که واقعاً سفت و ساکت شده اید و چیزی نمی گویید.

You're too nervous.

تو خیلی عصبی هستی

If you go to a job interview and the interviewer asks you questions and you clam up, not a

اگر به یک مصاحبه شغلی می روید و مصاحبه کننده از شما سوال می پرسد و شما هم می گویید،

very good sign that you'll be a good worker, so make sure you speak well.

نشانه خوبی نیست که شما یک کارگر خوب خواهید بود ، پس مطمئن شوید که خوب صحبت می کنید.

Okay?

باشه؟

Now, "weasel out of".

در حال حاضر، "راسو از".

A weasel is very similar to a ferret.

راسو شباهت زیادی به فرت دارد.

Again, you can do a search for what a weasel looks like.

باز هم، می‌توانید جستجو کنید که راسو چگونه است.

A weasel is a little bit bigger than a ferret.

راسو کمی بزرگتر از موش خرما است.

Now, a weasel can basically get into every little space - it's a wild animal.

حالا، یک راسو اساساً می تواند وارد هر فضای کوچکی شود - این یک حیوان وحشی است.

You won't - like, a ferret, some people have as pets.

شما نمی خواهید - مانند یک موش خرما، برخی از مردم به عنوان حیوان خانگی دارند.

Weasels you can't have as a pet.

راسوهایی که نمی توانید به عنوان حیوان خانگی داشته باشید.

It's a wild animal.

این یک حیوان وحشی است.

But it knows how to get into places and it knows how to get the food and it knows how

اما می‌داند چگونه وارد مکان‌ها شود، می‌داند چگونه غذا را تهیه کند و می‌داند

to get away from a predator, another animal that's trying to catch it.

چگونه از یک درنده، حیوان دیگری که در تلاش است آن را بگیرد، دور شود.

So, when we say "weasel out of", it means we can find, like, a little bit of a sneaky

بنابراین، وقتی می‌گوییم «راسو از آن خارج می‌شویم»، به این معنی است که می‌توانیم، مثلاً، راهی یواشکی

way or we can find our way out of a difficult situation.

پیدا کنیم یا می‌توانیم راه خود را از یک موقعیت دشوار پیدا کنیم.

So, the boss in your company, the boss wants somebody to work on the weekend.

بنابراین، رئیس شرکت شما، رئیس از کسی می خواهد که آخر هفته کار کند.

And you say, "Oh, you know, my mother is sick, I've got to go take care of her", so you weaseled

و تو می گویی، "اوه، می دانی، مادرم مریض است، من باید بروم از او مراقبت کنم"، بنابراین

out of the situation and somebody else had to come in and work because you didn't want

از این وضعیت خلاص شدی و یکی دیگر مجبور شد بیاید و کار کند، زیرا نمی

to do it.

خواستی انجام دهید.

So, you weaseled out of having to work on the weekend.

بنابراین، شما از کار کردن در تعطیلات آخر هفته خسته شدید.

Okay?

باشه؟

You found a sneaky way to get out.

شما یک راه دزدکی برای خارج شدن پیدا کردید.

Squirrel away.

سنجاب دور.

Squirrels also look a little bit like rats, but they have a big tail, very furry.

سنجاب‌ها نیز کمی شبیه موش‌ها هستند، اما دم بزرگی دارند، بسیار پشمالو.

They climb up trees and they eat nuts.

آنها از درختان بالا می روند و آجیل می خورند.

In Canada, we have a lot of them.

در کانادا، ما تعداد زیادی از آنها را داریم.

They're kind of cute, but stay away from them.

آنها به نوعی بامزه هستند، اما از آنها دوری کنید.

Don't go near them.

نزدیک آنها نرو

They bite.

گاز می گیرند.

So, if you squirrel something away - so, squirrels, if you ever see how they collect food, they'll

بنابراین، اگر چیزی را سنجاب دور کنید - بنابراین، سنجاب ها، اگر روزی ببینید که چگونه غذا جمع می کنند،

take a nut, they'll put it in one cheek, it blows up like this, and then they'll take

یک مهره را می گیرند، آن را در یک گونه می گذارند، این گونه منفجر می شود، و سپس دیگری را می گیرند.

another nut, put it in another cheek, then another nut, and then they go up to the tree

مهره را در گونه دیگری بگذار، سپس مهره دیگری، و سپس به بالای درخت می روند

and they hide the nuts for the winter.

و آجیل را برای زمستان پنهان می کنند.

So, if you squirrel something away, it means you're saving it.

بنابراین، اگر چیزی را با سنجاب دور کنید، به این معنی است که آن را ذخیره کرده اید.

So, some people squirrel away a few dollars every month for a vacation or for retirement

بنابراین، برخی از افراد هر ماه چند دلار برای تعطیلات یا بازنشستگی

or whatever.

یا هر چیز دیگری از دست می دهند.

So, basically it means squirrel away, save a little bit.

بنابراین، اساساً به معنای دور شدن از سنجاب است، کمی صرفه جویی کنید.

Okay.

باشه.

Bear with.

خرس با.

So, a bear, everybody knows a bear.

بنابراین، یک خرس، همه یک خرس را می شناسند.

If you bear with something, it means you endure it or you tolerate it.

اگر چیزی را تحمل می کنید، به این معنی است که آن را تحمل می کنید یا آن را تحمل می کنید.

So, if you have pain, you have to bear with the pain until the doctor can come and fix

پس اگر درد دارید باید تحمل کنید تا دکتر بیاید و

it, for example.

مثلاً آن را برطرف کند.

Sometimes you can just say, just bear the pain, but if you bear with, you can bear with

گاهی اوقات می‌توان گفت، فقط درد را تحمل کن، اما اگر تحمل کنی، می‌توانی

the doctor fixing stuff, you can bear with a situation, you can tolerate or endure usually

با پزشک معالج مسائل را تحمل کنی، می‌توانی شرایطی را تحمل کنی، معمولاً می‌توانی شرایط سخت را تحمل یا تحمل کنی

a difficult situation.

.

Now, a duck.

حالا یک اردک

Now, if you ever hear anybody yelling, duck, automatically go like this, because something

حالا اگر شنیدی که کسی فریاد می زند، اردک، خود به خود اینطور برو، چون

is coming at your head.

چیزی به سرت می آید.

So, to duck means to go like this.

بنابراین، اردک به معنای رفتن به این شکل است.

It's also, of course, the animal, like Donald Duck.

البته این حیوان نیز مانند اردک دونالد است.

But if you duck out of a place, it means you leave without anybody noticing.

اما اگر از جایی بیرون بیایید، به این معنی است که بدون اینکه کسی متوجه شود آنجا را ترک می کنید.

So, if you duck out of the party or you duck out of the ceremony, it means you went like

بنابراین، اگر از مهمانی بیرون بیایید یا از مراسم بیرون بیایید، به این معنی است که شما

this and nobody could see you, and you left and went your way, and it's all good.

اینگونه رفتید و هیچکس نتوانست شما را ببیند، و شما رفتید و راه خود را ادامه دادید، و همه چیز خوب است.

And last one, rat on.

و آخرین مورد، موش در.

A rat is like a big mouse, grey, long tail, lives in, like, dirty places.

موش مانند یک موش بزرگ، خاکستری، دم بلند است، در مکان‌های کثیفی زندگی می‌کند.

If you rat on someone, it means you tell about them.

اگر به کسی لعنت بفرستید، به این معنی است که درباره او بگویید.

They have a secret or they did something bad, and you tell the police, oh, this guy did

آنها رازی دارند یا کار بدی انجام داده اند و شما به پلیس می گویید، اوه، این

it or that person did it.

یا آن شخص این کار را کرده است.

Or if the teacher is writing something on the board, and in the back, he or she hears

یا اگر معلم چیزی روی تخته می‌نویسد و پشتش صدای قهقهه می‌شنود و برمی‌گردد،

some giggling, and he turns around, the teacher turns around and says, "Who did that?"

معلم برمی‌گردد و می‌گوید: "کی این کار را کرد؟"

And then one boy or one student says, "Oh, he did it."

و سپس یک پسر یا یک دانش آموز می گوید: "اوه، او این کار را کرد."

So, that first boy rats on the other boy and gets the other boy in trouble, okay?

بنابراین، آن پسر اول به پسر دیگر موش می زند و پسر دیگر را به دردسر می اندازد، خوب؟

It's not good to rat on people.

این خوب نیست که به مردم موش کنید.

If you can avoid it, avoid it, but sometimes it happens, okay?

اگر می توانید از آن اجتناب کنید، از آن اجتناب کنید، اما گاهی اوقات این اتفاق می افتد، خوب؟

So, there you go.

بنابراین، شما بروید.

We have a whole bunch of new phrasal verbs.

ما یک دسته کامل از افعال عبارتی جدید داریم.

Remember, all the animals are not actually verbs, but when you combine them with these

به یاد داشته باشید، همه حیوانات در واقع فعل نیستند، اما وقتی آنها را با این حروف اضافه ترکیب می کنید

prepositions, they become verbs with very specific meanings.

، به افعالی با معانی بسیار خاص تبدیل می شوند.

And these are very, very common.

و اینها بسیار بسیار رایج هستند.

You will hear these, native speakers use these all the time, so get familiar with them and

شما می شنوید که زبان مادری همیشه از آنها استفاده می کنند، بنابراین با آنها آشنا

make sure you know how to use them, okay?

شوید و مطمئن شوید که چگونه از آنها استفاده کنید، خوب است؟

Now, if you want to make sure, if you want to practice your understanding of these, go

حال، اگر می خواهید مطمئن شوید، اگر می خواهید درک خود را از اینها تمرین کنید،

to www.engvid.com.

به www.engvid.com بروید.

There's a quiz below the video.

یک مسابقه در زیر ویدیو وجود دارد.

You can test your knowledge of these phrasal verbs.

شما می توانید دانش خود را از این افعال عبارتی تست کنید.

You can also ask questions if you're not sure about any of these.

همچنین اگر در مورد هیچ یک از این موارد مطمئن نیستید، می توانید سؤالاتی بپرسید.

I'll be happy to answer them.

خوشحال میشم بهشون جواب بدم

And that's it.

و بس.

If you like the video, give me a like.

اگه از ویدیو خوشتون اومد لایکم کنید

Don't forget to subscribe to my channel, and come back for more useful vocabulary and grammar

فراموش نکنید که در کانال من مشترک شوید و برای واژگان مفیدتر و دستور زبان

and writing tips and all kinds of other stuff, okay?

و نکات نوشتاری و انواع چیزهای دیگر برگردید، خوب؟

I'll see you again soon.

به زودی دوباره می بینمت

Bye-bye.

خداحافظ.