Bored or Boring? Learn about -ED and -ING adjectives in English

Hi. Welcome to engVid. I'm Adam.

سلام. به engVid خوش آمدید. من آدام هستم.

In today's video I want to talk to you about a particular type of adjective

در ویدیوی امروز می‌خواهم در مورد نوع خاصی از صفت با شما صحبت کنم

that many people often confuse, especially beginners, but this is also good for intermediate, even advanced students.

که بسیاری از افراد، به خصوص مبتدیان، اغلب آن را اشتباه می‌گیرند، اما این برای دانش‌آموزان متوسط ​​و حتی پیشرفته نیز خوب است.

We're talking about the "ed" and the "ing" adjectives. Okay?

ما در مورد صفت "ed" و "ing" صحبت می کنیم. باشه؟

So, for example: "bored" and "boring", "interested" and "interesting".

بنابراین، به عنوان مثال: "بی حوصله" و "خسته کننده"، "علاقه مند" و "جالب".

Now, the reason it's important to know the difference between these is because what you

اکنون، دلیل مهم دانستن تفاوت بین اینها این است که

say about yourself sometimes, how you describe things can be very confusing to a native speaker

گاهی اوقات آنچه در مورد خود می گویید، نحوه توصیف چیزها می تواند برای یک زبان مادری

especially, but to other people as well if you mix these two up.

به خصوص برای افراد دیگر گیج کننده باشد، اگر این دو را با هم ترکیب کنید.

Now, what does it mean to be bored and what does it mean to be boring?

حالا بی حوصلگی یعنی چی و کسل شدن یعنی چی؟

When we talk about "bored", we're describing a feeling.

وقتی در مورد "بی حوصلگی" صحبت می کنیم، در حال توصیف یک احساس هستیم.

Okay?

باشه؟

When we talk about "interested", we're describing a feeling.

وقتی در مورد "علاقه مند" صحبت می کنیم، در حال توصیف یک احساس هستیم.

So all of the "ed" adjectives are actually feelings, and you can only use them to talk

بنابراین تمام صفت‌های «اد» در واقع احساسات هستند و شما فقط می‌توانید از آنها برای صحبت

about people and sometimes animals.

در مورد مردم و گاهی حیوانات استفاده کنید.

Why?

چرا؟

Because things, like chairs, or tables, or whatever, they don't have feelings.

چون چیزهایی مثل صندلی، میز یا هر چیز دیگری، احساسی ندارند.

A movie, a book doesn't have feelings.

یک فیلم، یک کتاب احساس ندارد.

TV shows, for example, movies, books, whatever, they cause a feeling in a person.

برنامه های تلویزیونی مثلاً فیلم، کتاب ، هر چه باشد باعث ایجاد حس در انسان می شود.

So the "ing" adjectives cause the feeling.

بنابراین صفت های "ing" باعث ایجاد احساس می شوند.

The "ed" adjectives are the feeling.

صفت "اد" احساس است.

Okay? So very important.

باشه؟ خیلی مهمه

Only people and animals for the "ed", and for the "ing" you can use people, animals,

فقط افراد و حیوانات برای "ed" و برای "ing" می‌توانید از افراد، حیوانات،

things, situations, places, ideas, basically any noun because you're describing them.

چیزها، موقعیت‌ها، مکان‌ها، ایده‌ها، اساساً از هر اسمی استفاده کنید، زیرا آنها را توصیف می‌کنید.

You're describing how they make people feel.

شما دارید توصیف می کنید که آنها چه احساسی را در مردم ایجاد می کنند.

So now you're wondering: "Well, I have people here and I have people here,

بنابراین اکنون شما تعجب می کنید: "خب، من اینجا مردم دارم و مردم اینجا را دارم،

so how can I use 'boring' for people and for...

پس چگونه می توانم از "خسته کننده" برای مردم و برای ...

And 'bored' for people?"

و "بی حوصله" برای مردم استفاده کنم؟

Sorry. So what we have here, again, feeling and cause of feeling.

متاسف. پس آنچه در اینجا داریم، دوباره احساس و علت احساس است.

So if you say: "I'm bored" means that I'm not having fun, I want to go do something else.

پس اگر بگویید: «حوصله ام سر رفته» به این معناست که من سرگرم نمی شوم، می خواهم بروم کار دیگری انجام دهم.

If I say: "I am boring" means you're not having fun and want to go do something else.

اگر بگویم: "من کسل کننده هستم" به این معنی است که شما سرگرم نیستید و می خواهید به کار دیگری بروید.

So if I am boring means that you are bored.

بنابراین اگر من خسته کننده هستم به این معنی است که شما خسته شده اید.

If the movie is boring, then I am bored. Okay?

اگر فیلم خسته کننده است، پس من حوصله ام سر رفته است. باشه؟

So one thing-the "ing"-causes the feeling-"ed"-in the person.

بنابراین یک چیز - "ing" - باعث ایجاد احساس "ed" در فرد می شود.

Very important to understand that.

درک آن بسیار مهم است.

So: "I am bored by the movie which is boring.

بنابراین: "من از فیلم خسته کننده خسته شده

I am interested in this lesson because this lesson is very interesting."

ام. من به این درس علاقه مند هستم زیرا این درس بسیار جالب است."

Right?

درست؟

"I'm excited, something is exciting."

"من هیجان زده هستم، چیزی هیجان انگیز است."

So, for example, I'm excited to go see the concert because this artist is very exciting,

بنابراین، برای مثال، من برای دیدن کنسرت هیجان زده هستم، زیرا این هنرمند بسیار هیجان انگیز است،

this singer or whatever.

این خواننده یا هر چیز دیگری.

"I am worried", now people don't realize that "worried" can have "worrying" as another adjective.

"نگران هستم"، حالا مردم متوجه نمی شوند که "نگران" می تواند "نگرانی" را به عنوان صفت دیگر داشته باشد.

"The situation is worrying" means the situation is making me feel worried.

"وضعیت نگران کننده است" به این معنی است که وضعیت باعث می شود من احساس نگرانی کنم.

Okay? Maybe the whole global political situation, whatever.

باشه؟ شاید کل وضعیت سیاسی جهانی، هر چه باشد.

Now, hopefully none of you are confused by this lesson because I'm trying to make it

اکنون، امیدوارم هیچ یک از شما با این درس گیج نشوید، زیرا من سعی می کنم آن

not confusing.

را گیج کننده نکنم.

Okay? Everybody okay with that?

باشه؟ همه با آن خوب هستند؟

So very important to understand all these nouns can use "ing" because they're creating

بنابراین بسیار مهم است که همه این اسم ها را بفهمید که می توانید از "ing" استفاده کنید زیرا آنها

the feeling, all these adjectives can only be used for people, again, sometimes animals.

این احساس را ایجاد می کنند، همه این صفت ها را فقط می توان برای افراد، دوباره، گاهی اوقات حیوانات استفاده کرد.

A dog sees...

یک سگ می بیند ...

Sees you coming home after a long day, gets very excited.

شما را می بیند که بعد از یک روز طولانی به خانه می آیید، بسیار هیجان زده می شود.

Its, you know, tail wagging in the back.

می دانید، دم آن در پشت تکان می خورد.

Dogs don't usually get bored, they just go to sleep.

سگ ها معمولاً خسته نمی شوند، فقط می خوابند.

So, animals sometimes.

بنابراین، حیوانات گاهی اوقات.

Now, I just want to point out one other thing: Don't confuse feeling adjectives with "ed"

اکنون، فقط می‌خواهم به یک چیز دیگر اشاره کنم: صفت‌های احساسی را با «اد»

with actual feelings.

با احساسات واقعی اشتباه نگیرید.

Okay?

باشه؟

If somebody is loved, does he feel loved?

اگر کسی را دوست داشته باشند، آیا او احساس می کند که دوستش دارند؟

Maybe yes, maybe no.

شاید آره شاید نه.

We're not talking about that person's feelings.

ما در مورد احساسات آن شخص صحبت نمی کنیم.

"Hated", "envied", these are all feeling words, but these are all verbs.

"منفور"، "حسادت"، همه اینها کلمات احساسی هستند ، اما اینها همه فعل هستند.

Okay?

"He is loved" means somebody loves him or her.

باشه؟

"او را دوست دارند" یعنی کسی او را دوست دارد.

"She is loved.", "This person is hated."

"او محبوب است."، "این شخص منفور است."

But we can also use these about things.

اما می توانیم از اینها در مورد چیزها نیز استفاده کنیم.

Okay?

باشه؟

"The company is hated."

"شرکت منفور است."

So some companies they do not such nice things or maybe they go to a poor country and use

بنابراین برخی از شرکت ها کارهای خوبی انجام نمی دهند یا شاید به یک کشور فقیر می روند و از

very cheap labour, so this company is hated.

نیروی کار بسیار ارزان استفاده می کنند، بنابراین این شرکت منفور است.

So people hate this company.

بنابراین مردم از این شرکت متنفرند.

So keep in mind that these are feeling words, but used as verbs; whereas these are other

بنابراین به خاطر داشته باشید که اینها کلمات احساسی هستند، اما به عنوان فعل استفاده می شوند. در حالی که اینها

verbs used as adjectives.

افعال دیگری هستند که به عنوان صفت استفاده می شوند.

Okay? Very important to distinguish between these words.

باشه؟ تمایز بین این کلمات بسیار مهم است.

I hope this was clear enough.

امیدوارم این به اندازه کافی واضح بوده باشد.

One more thing to say, there's a very long list of these kinds of adjectives, you can just Google them

یک چیز دیگر باید بگویم، لیست بسیار طولانی از این نوع صفت ها وجود دارد، در صورت نیاز می توانید آنها را در گوگل جستجو کنید

if you need to or you can even ask me in the forum at www.engvid.com.

یا حتی می توانید در انجمن در www.engvid.com از من بپرسید.

There's a place you can ask questions, feel free to ask me about other examples of these.

جایی هست که می‌توانید سؤال بپرسید، در مورد نمونه‌های دیگر از من بپرسید.

But there's also a quiz at www.engvid.com where I'll give you more examples of these

اما یک مسابقه در www.engvid.com نیز وجود دارد که در آن نمونه‌های بیشتری از این نوع صفت‌ها را به شما می‌زنم

kinds of adjectives, and you can practice using them in sentences.

و می‌توانید استفاده از آنها را در جملات تمرین کنید.

Make sure you understand the context: "Is somebody feeling this?

مطمئن شوید که زمینه را درک کرده اید : "آیا کسی این را احساس می کند؟

Is something causing this?" etc.

آیا چیزی باعث این می شود؟" و غیره

Also, give me a like if you like this video, and don't forget to subscribe to my channel.

هم اگه از این ویدیو خوشتون اومد لایک کنید و فراموش نکنید که کانال من رو سابسکرایب کنید.

And I'll see you again very soon for another good lesson.

و من خیلی زود دوباره شما را برای یک درس خوب دیگر می بینم.

Hopefully an interesting lesson so you're interested and not confused.

امیدوارم درس جالبی باشد تا شما علاقه مند شوید و گیج نشوید.

See you then.

بعدا می بینمت.