When to use ON, IN and AT correctly in English | prepositions of place | part 2

Hey guys.

سلام بچه ها.

It's Hadar, and this is the Accent's Way.

این هادار است، و این راه لهجه است.

Today is part two of the video lesson, how to use on in an ‘at’

امروز قسمت دوم درس ویدیویی است ، نحوه استفاده از روی در "at"

when it comes to time and place.

در زمان و مکان.

Last video we talked about on, in and ‘at’ when it comes to time.

آخرین ویدیویی که در مورد آن صحبت کردیم، در و در زمان می رسد.

And today we are going to talk about it when it comes to place.

و امروز ما در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

Last video, I also said it, that when you look at these three words, you

ویدیو آخری هم گفتم که وقتی به این سه کلمه نگاه میکنی

want to think about it in those terms.

میخوای با اون شرایط بهش فکر کنی.

Where ‘at’ is the most specific, 'on' is a little less specific,

جایی که «at» خاص‌ترین است، «رو» کمی کمتر مشخص است،

and 'in' is the least specific.

و «in» کمترین خاص است.

Now, when it comes to place, I want to add one more thing.

حالا وقتی نوبت به مکان می رسد، می خواهم یک چیز دیگر اضافه کنم.

Let's make it more visual.

بیایید آن را بصری تر کنیم.

Think of ‘at’ as a dot, 'on' as a line, and ‘in’ as a box.

«در» را به عنوان یک نقطه، «روی» را به عنوان یک خط و «در» را به عنوان یک کادر در نظر بگیرید.

So, 'at' is most specific.

بنابراین، "در" خاص ترین است.

‘at’ is used when you want to describe a specific place.

"at" زمانی استفاده می شود که می خواهید یک مکان خاص را توصیف کنید.

"I am sitting at the table."

"من پشت میز نشسته ام."

"There is somebody at the door, let me go get it".

"یکی دم در است، بگذار بروم آن را بیاورم."

Places around town: "I'm at the supermarket."

مکان‌های اطراف شهر: "من در سوپرمارکت هستم."

"I'm at the movie theater."

"من در سینما هستم."

"I'm at school".

"من در مدرسه هستم".

"I'm at the office."

"من در دفتر هستم."

So if you look at the map, and you can mark an X on specific places,

بنابراین، اگر به نقشه نگاه می‌کنید و می‌توانید یک X را در مکان‌های خاص علامت‌گذاری کنید،

this is when you’d use 'at'.

این زمانی است که از «at» استفاده می‌کنید.

At the store, at the supermarket, at school.

در فروشگاه، در سوپرمارکت، در مدرسه.

So places, ideas of places.

بنابراین مکان ها، ایده های مکان ها.

Okay.

باشه.

Also, it is used to describe events.

همچنین، برای توصیف رویدادها استفاده می شود.

For example, I'm at a conference, I'm at a concert, I'm at a meeting.

مثلاً من در یک کنفرانس هستم، در یک کنسرت هستم، در یک جلسه هستم.

So ‘at’ is used to describe specific places.

بنابراین "at" برای توصیف مکان های خاص استفاده می شود.

'On' is a line, a surface.

«روشن» یک خط، یک سطح است.

So we can say on the street, on the road.

بنابراین می توانیم بگوییم در خیابان، در جاده.

You use it to describe levels.

شما از آن برای توصیف سطوح استفاده می کنید.

"I'm on the second floor."

"من در طبقه دوم هستم."

You use it to describe coastlines: on the east coast, on the west coast.

شما از آن برای توصیف خطوط ساحلی استفاده می کنید: در ساحل شرقی، در ساحل غربی.

Why?

It's not a specific place, it's somewhere along this line.

چرا؟

جای خاصی نیست، جایی در این خط است.

So I can say, I live on 14th Street.

بنابراین می توانم بگویم، من در خیابان چهاردهم زندگی می کنم.

Okay?

باشه؟

I don't commit to where, it can be anywhere along 14th Street.

من به جایی متعهد نیستم، می تواند در هر نقطه ای از خیابان 14 باشد.

But if I want to be more specific, I zoom in and then I use ‘at’.

اما اگر بخواهم دقیق تر باشم، بزرگنمایی می کنم و سپس از «at» استفاده می کنم.

"I live at 35 West 14th Street."

"من در خیابان 14 غربی 35 زندگی می کنم."

"I live on 14th Street".

من در خیابان چهاردهم زندگی می کنم.

Or, "I live at 35 West 14th Street."

یا، "من در خیابان 14 غربی 35 زندگی می کنم."

I can tell you, "Hey, there’s a great restaurant on the road.

من می توانم به شما بگویم، "هی، یک رستوران عالی در جاده وجود دارد.

You have to try it."

شما باید آن را امتحان کنید."

If I want to be more specific, I'll zoom in and say, "There is a great

اگر بخواهم دقیق تر بگویم، زوم می کنم و می گویم: "

restaurant at the end of the road."

در انتهای جاده یک رستوران عالی وجود دارد."

Okay?

On the road - can be anywhere along the road; zooming in - at the end of the road.

باشه؟

در جاده - می تواند در هر نقطه ای از جاده باشد. بزرگنمایی - در انتهای جاده.

When we talk about crossroads or intersections, we can

وقتی در مورد تقاطع ها یا تقاطع ها صحبت می کنیم، می توانیم از

use both 'on' and ‘at’.

«روی» و «در» استفاده کنیم.

So, "I'll meet you on the corner of Broadway and 82nd Street, because

بنابراین، "من شما را در نبش برادوی و خیابان 82 ملاقات خواهم کرد، زیرا

these are two lines that are meeting.

این دو خط هستند که به هم می رسند.

And I can also say, "I'll meet you at the corner of Broadway and 82nd

و همچنین می توانم بگویم، "من شما را در گوشه برادوی و

Street, because it's a specific point.

خیابان 82 ملاقات خواهم کرد، زیرا این یک نقطه خاص

And then we have 'in'.

و سپس "در" داریم. همانطور که توضیح دادم

'In' is the least specific, as I described it.

«در» کمترین مشخصه است .

But I also said that you want to think of it as a box.

اما من هم گفتم که شما می خواهید آن را به عنوان یک جعبه در نظر بگیرید.

But it's also something that is surrounded with something, some kind of borders:

اما همچنین چیزی است که با چیزی احاطه شده است ، نوعی مرز:

either walls or borders on the map.

یا دیوارها یا مرزهای روی نقشه.

So 'in' is used for neighborhoods: I live in Queens, I live in Manhattan.

بنابراین "in" برای محله ها استفاده می شود: من در کوئینز زندگی می کنم، من در منهتن زندگی می کنم.

'in' is also used for cities: in Tokyo, in Cairo, in Moscow.

"in" همچنین برای شهرها استفاده می شود: در توکیو، در قاهره، در مسکو.

'in' is used for countries: in the US, in Argentina, in Asia.

'in' برای کشورها استفاده می شود: در ایالات متحده، در آرژانتین، در آسیا.

Continents, okay?

قاره ها، باشه؟

In the universe.

در جهان.

So, 'in' always think of it as a specific place within a larger

بنابراین، "در" همیشه به آن به عنوان یک مکان خاص در یک

place with borders, with boundaries, although the universe doesn't have any

مکان بزرگتر با مرزها، با مرزها فکر کنید، اگرچه جهان هیچ

boundaries, but you get what I mean.

مرزی ندارد، اما منظور من را متوجه شدید.

So we talked about boundaries on the map, but we also have physical boundaries.

بنابراین ما در مورد مرزها روی نقشه صحبت کردیم، اما مرزهای فیزیکی نیز داریم.

For example, "I'm in the room.

به عنوان مثال، "من در اتاق هستم.

She's in the house.

او در خانه است.

I'm in a car right now."

من الان در ماشین هستم."

And I can also say: in the park, and in the office.

و همچنین می توانم بگویم: در پارک، و در دفتر.

But wait a minute.

اما یک دقیقه صبر کنید.

I said "at the office" just before.

درست قبلش گفتم "در دفتر".

How can I say "in the office"?

چگونه می توانم بگویم "در دفتر"؟

What's the difference between "at a coffee shop" or "in the coffee shop"?

تفاوت بین "در کافی شاپ" یا "در کافی شاپ" چیست؟

And this is where it gets interesting.

و اینجاست که جالب می شود.

So this is how I see it.

بنابراین من آن را اینگونه می بینم.

And I invite you to let me know in the comments below how you see it.

و من از شما دعوت می کنم که در نظرات زیر به من بگویید که چگونه آن را می بینید.

Because it's a little vague, and even American speakers can’t tell

زیرا کمی مبهم است و حتی سخنرانان آمریکایی نمی توانند دقیقاً تشخیص دهند که چه

exactly when they use 'in' and ‘at’.

زمانی از «in» و «at» استفاده می کنند.

It's very intuitive.

این بسیار شهودی است.

I'll give you my take on it.

من نظر خودم را در مورد آن به شما خواهم داد.

‘In’ is the physical place.

"در" مکان فیزیکی است.

When you use 'in', you want to indicate that you're within the physical place,

وقتی از "in" استفاده می کنید، می خواهید نشان دهید که در مکان فیزیکی هستید،

because there is a reason for it.

زیرا دلیلی برای آن وجود دارد.

And ‘at’ is more the concept of the place, or it's about what you do in the place.

و "at" بیشتر مفهوم مکان است، یا درباره کاری است که شما در آن مکان انجام می دهید.

Okay?

باشه؟

So for example, I can say, "I'm at a coffee shop".

به عنوان مثال، می توانم بگویم، "من در یک کافی شاپ هستم".

Just indicating that I’m at the coffee shop.

فقط نشان می دهد که من در کافی شاپ هستم.

I can be just outside of the coffee shop when I say ‘at’.

وقتی می‌گویم «در» می‌توانم بیرون از کافی‌شاپ باشم.

Because it's the idea of the place, is what I do there.

چون این ایده مکان است، کاری است که من در آنجا انجام می دهم.

And if I say "I'm in the coffee shop", it means that there's a reason why I used it.

و اگر بگویم "من در کافی شاپ هستم" به این معنی است که دلیلی برای استفاده از آن وجود دارد.

It means that I'm physically inside the coffee shop.

یعنی من از نظر فیزیکی داخل کافی شاپ هستم.

Okay?

I'm not gonna say if someone calls me is like, "Hey, where are you?"

باشه؟

نمی‌خواهم بگویم اگر کسی با من تماس بگیرد اینطور است: "هی، کجایی؟"

I'd say, "I'm at a coffee shop."

من می گویم: "من در یک کافی شاپ هستم."

But if my friend that is coming to meet me, asks me, "Where are you?"

اما اگر دوستم که به ملاقات من می آید از من بپرسد کجایی؟

I'd say, "I'm in the coffee shop.

می گفتم: "من در کافی شاپ هستم،

Come on inside."

بیا داخل."

I'm inside.

داخل هستم.

I'm in.

من داخل هستم.

Or, I'm at the office.

یا، من در دفتر هستم.

"Oh, I'm at the office today.

"اوه، من امروز در دفتر هستم.

I can't see you."

نمی توانم شما را ببینم."

It can be me buying coffee downstairs, still at the office.

ممکن است من در طبقه پایین قهوه بخرم، هنوز در دفتر.

It can be me in the kitchen, speaking to a colleague, but I'm still at the office.

ممکن است من در آشپزخانه باشم و با یک همکار صحبت کنم، اما هنوز در دفتر هستم.

But if someone is coming for a meeting and calling me from

اما اگر کسی برای جلسه می آید و از

downstairs, I'd say, "Come on up.

طبقه پایین با من تماس می گیرد، می گویم "بیا بالا.

I'm ‘in’ the office".

من "در" دفتر هستم.

Because I'm inside the office.

چون داخل دفتر هستم.

Let's say, for example, someone's calling and is like, "Oh my God,

مثلاً یک نفر زنگ می‌زند و مثل این است که "وای خدای من،

it's snowing like crazy outside.

بیرون دیوانه‌وار برف می‌بارد. حالت

Are you okay?"

خوب است؟"

"Oh yeah.

"اوه آره.

Don't worry, I'm in the office."

نگران نباش، من در دفتر هستم."

I used 'in the office' to indicate that I'm within the physical place, that I'm

من از "در دفتر" برای نشان دادن اینکه در مکان فیزیکی هستم، که

surrounded with the walls around me.

با دیوارهای اطرافم احاطه شده ام استفاده کردم.

Okay?

That's what's important here.

باشه؟

این چیزی است که در اینجا مهم است. به

This is why I used in.

همین دلیل از in استفاده کردم.

Otherwise, I'd probably just use ‘at’.

در غیر این صورت، احتمالاً فقط از «at» استفاده می‌کردم.

So I can say ‘at’ when I want to talk about the idea of the

بنابراین وقتی می‌خواهم درباره ایده مکان صحبت کنم، می‌توانم بگویم «در»، در مورد

place, what I do in the place.

آنچه در آن مکان انجام می‌دهم.

It doesn't have to be physically inside the place.

لازم نیست از نظر فیزیکی داخل مکان باشد.

I can be just outside of it.

من می توانم فقط خارج از آن باشم.

Okay?

"I'm at the park".

باشه؟

"من در پارک هستم".

I can be across the street.

من می توانم آن طرف خیابان باشم.

But if I use ‘in’, then it means that I have to be physically

اما اگر از «در» استفاده کنم، به این معنی است که باید از نظر فیزیکی

inside, surrounded by the borders and the boundaries of the place.

در داخل باشم و توسط مرزها و مرزهای مکان احاطه شده باشم.

So to conclude: ‘at’ is a specific place.

بنابراین برای نتیجه گیری: "در" یک مکان خاص است.

It's the idea of the place, it's an X on the map.

این ایده مکان است، یک X روی نقشه است.

It's a point, a dot.

این یک نقطه است، یک نقطه.

'on' is a surface.

"روی" یک سطح است.

It's like a line, okay?

مثل یک خط است، خوب؟

It can be anywhere on this line, but you don't commit to where.

می تواند در هر نقطه ای از این خط باشد، اما شما به جایی متعهد نیستید.

And 'in' is something that you have to physically walk into or

و "in" چیزی است که شما باید به طور فیزیکی وارد آن شوید یا وارد

get into, if we're talking about a place with borders on the map.

آن شوید، اگر در مورد مکانی با مرز روی نقشه صحبت می کنیم.

Okay?

باشه؟

So 'on' is a surface; 'in' is three-dimensional, so you

بنابراین «روی» یک سطح است. 'in' سه بعدی است، بنابراین

have to walk into a place.

باید به مکانی بروید.

And ‘at’ is a specific place, whether it's on something or in something.

و «در» یک مکان خاص است، خواه روی چیزی باشد یا در چیزی.

Okay?

باشه؟

So usually, when you have 'in', you also have ‘at’ in it.

بنابراین معمولاً وقتی «in» دارید، «در» نیز در آن دارید.

When you have 'on', you can also have.

وقتی «روشن» دارید، می‌توانید داشته باشید.

‘at’.

"در".

Okay, that's it.

باشه همین.

I hope it makes a bit more sense.

امیدوارم کمی منطقی تر باشد.

It definitely helped me when I was trying to figure out when

وقتی سعی می کردم بفهمم چه زمانی از

to use any of these three words.

هر یک از این سه کلمه استفاده کنم، قطعاً به من کمک کرد.

Because for me, all three words in my native tongue translate to the same word.

زیرا برای من هر سه کلمه در زبان مادری من به یک کلمه ترجمه می شوند.

So for me, it made a lot of sense to give visual representations

بنابراین برای من، ارائه بازنمایی بصری

to these three words.

به این سه کلمه بسیار منطقی بود.

Okay.

So let me know in the comments below, if you have any questions,

باشه.

بنابراین در نظرات زیر به من اطلاع دهید ، اگر سؤالی دارید، در مورد

what do you still struggle with when it comes to 'on', 'in' and ‘at’.

«روشن»، «در» و «در» هنوز با چه چیزی درگیر هستید.

And come over to my website to check it out, because there are a lot of

و به وب سایت من بیایید تا آن را بررسی کنید، زیرا

great stuff waiting for you over there.

چیزهای بسیار خوبی در آنجا منتظر شما هستند.

Thank you so much for watching.

از اینکه تماشا کردید خیلی متشکریم.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel, if you want

فراموش نکنید که در کانال یوتیوب من مشترک شوید، اگر

more of this kind of stuff.

بیشتر از این نوع چیزها می خواهید.

And have a wonderful week, and I will see you next week in the next video.

و هفته فوق العاده ای داشته باشید و هفته آینده در ویدیوی بعدی شما را خواهم دید.

Bye.

خدا حافظ.