Adverbs of Frequency | English Grammar | Speak Clearly & Confidently

Hello I'm Emma from mmmEnglish! There are many times in an English conversation

سلام من اِما هستم از mmmEnglish! در یک مکالمه انگلیسی بارها پیش می آید

when you need to say how often you do something. For example, if you were asked

که باید بگویید چند بار کاری را انجام می دهید . به عنوان مثال، اگر از شما

the question, "How often do you travel abroad?" "Do you often eat out at a

این سوال پرسیده شود که "چند وقت یکبار به خارج از کشور سفر می کنید؟" "آیا شما اغلب در رستوران غذا می خورید

restaurant?" "How often do you visit your mother?"

؟" "چند وقت یک بار به دیدن مادرت می روی؟"

Adverbs of frequency help you to explain how many times you do an activity

قیدهای فراوانی به شما کمک می‌کنند تا توضیح دهید که چند بار یک فعالیت را انجام می‌دهید

or how often something happens.

یا هر چند وقت یکبار اتفاقی می‌افتد.

Adverbs give more information about the action in a sentence.

قیدها اطلاعات بیشتری در مورد عمل در جمله می دهند.

So, are you ready for some examples of these adverbs?

بنابراین، آیا برای چند نمونه از این قیدها آماده هستید؟

Always - when the action happens all the time. Frequently, normally, usually, often, regularly

همیشه - زمانی که عمل همیشه اتفاق می افتد. اغلب، به طور معمول، معمولا، اغلب، به طور منظم

- when the action happens many times.

- زمانی که عمل بارها اتفاق می افتد.

Generally - when the action happens more often than not. Occasionally or sometimes

به طور کلی - زمانی که عمل بیشتر اتفاق می افتد . گاهی اوقات یا گاهی

- when the action happens less often, not that often.

- زمانی که عمل کمتر اتفاق می افتد، نه آنقدرها .

Rarely, seldom, hardly ever, infrequently - that's when the action happens only a

به ندرت، به ندرت، به ندرت، به ندرت - این زمانی است که عمل فقط چند بار اتفاق می افتد

few times. Or never, when the action doesn't happen at all.

. یا هرگز، وقتی عمل اصلا اتفاق نمی افتد.

Now, usually these adverbs are used in the present tense and adverbs can go in

در حال حاضر، معمولاً این قیدها در زمان حال استفاده می شوند و قیدها می توانند

a few different places in an English sentence but most commonly they go in

در چند مکان مختلف در یک جمله انگلیسی قرار بگیرند، اما معمولاً آنها

the middle of the sentence, between the subject and the verb.

در وسط جمله، بین فاعل و فعل قرار می گیرند.

"They often take their dog to the beach." "We sometimes pick up dinner on the way home."

آنها اغلب سگ خود را به ساحل می برند. "ما گاهی اوقات در راه خانه شام ​​می گیریم."

"I usually visit my grandparents on Thursdays." But you can also use them at

من معمولا پنجشنبه ها به پدربزرگ و مادربزرگم سر می زنم ». اما می توانید از آنها

the beginning of your sentence or at the end. "They take their dogs to the beach often."

در ابتدای جمله یا انتهای جمله خود نیز استفاده کنید . آنها اغلب سگ های خود را به ساحل می برند.

"Sometimes we pick up dinner on the way home." And "Usually, I visit my

"بعضی وقت ها در راه خانه شام ​​را برمی داریم ." و "معمولاً

grandparents on Thursdays." But we never put the adverb after the verb.

پنج شنبه ها به پدربزرگ و مادربزرگم سر می زنم." اما هیچ وقت قید را بعد از فعل قرار نمی دهیم.

That just doesn't work! "We pick up dinner sometimes on the way home." Incorrect!

این فقط کار نمی کند! "ما گاهی اوقات در راه خانه شام ​​می گیریم." غلط!

In addition to these adverbs, there are a number of other English expressions that can help

علاوه بر این قیدها، تعدادی عبارات انگلیسی دیگر نیز وجود دارد که می‌تواند به

you to say how often something happens. You can use this expression "once or

شما کمک کند تا بگویید چند بار اتفاقی می‌افتد. می توانید از این عبارت "یک یا

twice a.." with another time expression like day or week or year.

دو بار در یک..." با عبارت زمانی دیگری مانند روز یا هفته یا سال استفاده کنید.

You can say "once in a while" and these expressions are similar to the adverb 'infrequently'.

می توانید بگویید "یک بار در چند وقت" و این عبارات شبیه قید "به ندرت" هستند.

Now you can also say "from time to time" or "every now and again" and these ones

اکنون می‌توانید «از زمان به زمان» یا «هرازگاهی» نیز بگویید و

are similar to saying occasionally or sometimes. You can also say "most of the

این‌ها شبیه به گفتن گهگاهی یا گاهی هستند. همچنین می توانید بگویید "بیشتر

time". This is similar to saying 'often'. Now all of these expressions are used at the

اوقات". این شبیه به گفتن "اغلب" است. اکنون همه این عبارات در

start or the end of a sentence but not in the middle. There are also a few ways

ابتدا یا انتهای جمله استفاده می شوند اما در وسط آن استفاده نمی شود. همچنین چند راه وجود دارد

that you can explain that something that you do happens at the same time each

که می‌توانید توضیح دهید که کاری که انجام می‌دهید در همان زمان هر هفته اتفاق می‌افتد

week. "I take an English class every Wednesday" or "I take an English class on

. «من هر چهارشنبه در کلاس انگلیسی شرکت می کنم» یا «چهارشنبه ها در کلاس انگلیسی شرکت می

Wednesdays." The two sentences mean exactly the same thing but the name of the day

کنم». این دو جمله دقیقاً به یک معنا هستند اما نام

is plural and that tells the listener that it happens every week. It's a

روز جمع است و به شنونده می گوید که هر هفته این اتفاق می افتد. این یک

regular event. Using adverbs of frequency are especially helpful when you're

رویداد معمولی است. استفاده از قیدهای فراوانی به ویژه هنگامی که در حال

describing your daily or your weekly routine. So to explain, let me tell you

توصیف برنامه روزانه یا هفتگی خود هستید مفید است . بنابراین برای توضیح، اجازه دهید

about a typical day in my life. I regularly wake up at 6:00 a.m. It's

در مورد یک روز معمولی در زندگی من برای شما بگویم. من به طور منظم ساعت 6 صبح از خواب بیدار می شوم

early, I know, but I like to get a head start on everyone else. Occasionally,

، می دانم که زود است، اما دوست دارم برای بقیه شروع کنم. گاهی اوقات

I'll meditate or do yoga, but I don't do this as often as I would like to. I usually

، مدیتیشن یا یوگا انجام می‌دهم، اما آنقدر که دوست دارم این کار را انجام نمی‌دهم. من

work for a few hours before I have breakfast. Normally, I make an omelette or

معمولا چند ساعت قبل از صرف صبحانه کار می کنم. به طور معمول، من یک املت یا

some eggs but sometimes I just have fruit and yoghurt. I always have a strong

مقداری تخم مرغ درست می کنم، اما گاهی اوقات فقط میوه و ماست می خورم. من همیشه

cup of coffee before I start working. Generally, I go out for a run at around

قبل از شروع کار یک فنجان قهوه قوی می خورم. معمولاً حدود ساعت 11 صبح برای دویدن بیرون می روم

11:00 a.m. and I use this exercise to break up my day. Every now and again, I go to

و از این تمرین برای بهم ریختن روزم استفاده می کنم.

the beach for a swim before I come home and I have a quick shower and a light

هرازگاهی قبل از اینکه به خانه برگردم برای شنا به ساحل می روم و یک دوش سریع و یک ناهار سبک می

lunch before getting back to work at about 1:00 p.m. Even though I enjoy

خورم قبل از اینکه حدود ساعت 13:00 به سر کار برگردم. با وجود اینکه از آشپزی لذت می

cooking, I rarely eat dinner at home. By this time of the day I'm sick of being

برم، به ندرت در خانه شام ​​می خورم. در این زمان از روز از

stuck in the house and I want to go and meet some friends or eat dinner out.

گیر افتادن در خانه حالم به هم می خورد و می خواهم بروم و با دوستانی ملاقات کنم یا بیرون شام بخورم.

So I finish working at about 7:00 p.m and get ready. I never drive because it's too

بنابراین حدود ساعت 7 بعد از ظهر کار را تمام می کنم و آماده می شوم. من هرگز رانندگی نمی کنم زیرا

hard to find a park. Plus, I don't live that far from the city. Most of the time,

پیدا کردن پارک بسیار سخت است. به علاوه، من آنقدر دور از شهر زندگی نمی کنم. بیشتر اوقات،

I meet some friends at a cheap Thai restaurant or local pub. But, once or

من با دوستانی در یک رستوران ارزان تایلندی یا میخانه محلی ملاقات می کنم. اما،

twice a week I splurge and I go somewhere special! I try to be in bed by

هفته ای یکی دو بار پرخاش می کنم و می روم جای خاص! من سعی می کنم تا

11:00 p.m but that hardly ever happens. So, you can see that there are lots of

ساعت 11 شب در رختخواب باشم اما به ندرت این اتفاق می افتد. بنابراین، می توانید ببینید که

different ways of expressing yourself and expressing how often something

راه های مختلفی برای بیان خود و بیان اینکه چند وقت یکبار

happens in English. Learning to use these adverbs will help you to express

اتفاقی در انگلیسی رخ می دهد وجود دارد. یادگیری استفاده از این قیدها به شما کمک می کند تا

yourself more clearly when you're speaking. So, think about your daily

زمانی که صحبت می کنید خود را واضح تر بیان کنید . بنابراین، به کارهای روزمره خود فکر کنید

routine and see if you can use any of these adverbs and expressions to

و ببینید آیا می توانید از هر یک از این قیدها و عبارات برای

describe what you do! Well, that's it for this lesson!

توصیف کاری که انجام می دهید استفاده کنید یا خیر! خب برای این درس تمام شد!

Remember, that these expressions are mostly used in the present tense.

به یاد داشته باشید که این عبارات بیشتر در زمان حال استفاده می شوند.

Other adverbs are used with the present continuous and the present

قیدهای دیگر با زمان حال استمراری و زمان حال

perfect tenses but that lesson is for another day. We're working on the present right now!

کامل استفاده می شود اما آن درس برای روز دیگری است . ما در حال حاضر روی زمان حال کار می کنیم!

Keep watching more mmmEnglish lessons right here and here and be sure to

به تماشای بیشتر درس های mmmEnglish همین جا و اینجا ادامه دهید و

subscribe to this channel if you haven't already. I upload new lessons every week

اگر قبلاً مشترک نشده اید حتماً در این کانال مشترک شوید. من هر هفته دروس جدید را آپلود می کنم

and if you subscribe you'll get notified as soon as there's a new one. So click

و اگر مشترک شوید به محض اینکه درس جدیدی وجود داشته باشد به شما اطلاع داده می شود. بنابراین روی

this red button, right here. Thanks for watching and I'll see you next time.

این دکمه قرمز، همینجا کلیک کنید. ممنون که تماشا کردید و دفعه بعد شما را می بینم.

Bye for now!

فعلا خداحافظ!