Your Invitation to Disrupt Philanthropy | Sara Lomelin | TED

Translator: Mohammad Badsar Reviewer: shirin etebar

I want to invite you over for dinner at my house.

می‌خواهم شما را برای شام به خانه‌ام دعوت کنم

When you walk in,

وقتی وارد می‌شوید،

there are chairs cramped everywhere,

همه جا صندلی گذاشته شده است،

smells delicious,

بوی لذیذی حس می‌شود،

you hear people laughing,

صدای خنده‌ی افراد را می‌شنوید،

you see friends hugging and telling stories.

دوستان را در حال بغل کردن و داستان گفتن می‌بینید.

There are more than 20 of us here tonight.

بیش از ۲۰ نفر از ما امشب اینجا هستیم.

Teachers, tech leaders, lawyers, moms.

معلمان، رهبران فناوری، وکیلان، مادران.

It’s loud, and it’s chaotic.

شلوغ و پر سروصداست.

But even if this is your first time,

ولی حتی اگر این اولین بار شماست،

it feels like home.

حس خانه را دارد.

And then we'll sit down to work.

و بعد می‌نشینیم و آماده کار می‌شویم.

Because tonight is not a regular dinner.

چون امشب یک شام معمولی نداریم.

Tonight is the culmination of months of conversations

امشب روز بزرگ گفتگوها

and learning in my living room.

و یادگیری در اتاق نشیمن من است

At the end of this night,

و در انتهای امشب

30,000 dollars will go out to a local grassroots nonprofit

سی هزار دلار برای یک موسسه غیرانتفاعی محلی نوپا

that is doing amazing work in our community.

که دارند کار شگفت انگیز در جامعه ما انجام می‌دهند اعطا خواهد شد.

And that money came from everyone in the room.

و این پول از تک تک افراد حاضر در اتاق تامین می‌شود.

And the decision of where that money is going

و تصمیم اینکه این پول کجا خرج بشود

included all of our voices.

شامل همه‌ی صداهای ما می‌شود.

This is a giving circle:

این یک حلقه اهدا است:

a group of people with shared values

گروهی از مردم با ارزش‌های مشترک

that comes together to create change.

که دور هم جمع می‌شوند تا تغییر ایجاد کنند.

My giving circle,

حلقه اهدای من،

the Peninsula Latina Giving Circle,

حلقه اهدای شبه جزیره لاتین،

is what I know philanthropy to be.

چیزی که من آن را بشردوستی می‌دانم.

It's joyful.

خوشحال‌کننده است.

And transformative

و متحول‌کننده،

and collaborative and intentional.

بر مبنای مشارکت و خودخواسته است.

Most people don't see us as philanthropists

بیشتر مردم، وقتی به بشردوستی فکر می‌کنند

or this process

ما و یا این فرآیند را

when they think of philanthropy.

بشردوستی تلقی نمی‌کنند.

But I'm here to show you the powerful possibility

اما من اینجا هستم تا امکان قدرتمندی را نشان دهم

that exists in all of us to be philanthropists,

که در همه ما وجود دارد، تا یک بشردوست باشیم،

no matter your age or your wealth,

سن یا ثروت شما مهم نیست،

no matter where you live or where you come from.

کجا زندگی می‌کنید یا از کجا می‌آیید مهم نیست.

I am originally from Mexico City,

من اصالتا اهل مکزیکوسیتی هستم،

moved to the US 25 years ago,

۲۵ سال پیش به آمریکا آمدم

and in 2007, when I started my first giving circle,

و در سال ۲۰۰۷، وقتی اولین حلقه اهدا را شروع کردم،

I didn't even know the concept had a name.

حتی نمی‌دانستم که این مفهوم یک اسم داشته است.

This is not new.

چیز جدیدی نیست.

Collective giving has been going on for centuries.

جمع‌آوری اهدا قرن‌هاست که در حال انجام است.

Just in the past two decades,

فقط در دو دهه‌ی گذشته،

thousands of giving circles got started all over the world,

هزاران حلقه اهدا در سرتاسر جهان تشکیل شده است

collectively giving more than 1.3 billion dollars.

که مجموعا بیش از ۱/۳ میلیارد دلار اهدا شده است.

(Applause)

(کف زدن)

I have dedicated my life to this work.

من زندگی‌ام را به این کار اختصاص داده‌ام.

And now I lead an organization called Philanthropy Together

و اکنون یک سازمان با نام «بشر دوستی با هم» را رهبری می‌کنم

to democratize and diversify the power of philanthropy

برای دموکراتیک کردن و تنوع بخشیدن به قدرت بشردوستی

through the power of giving circles.

از طریق قدرت حلقه‌های اهدایی.

There are giving circles with five members or 500,

حلقه‌های اهدا با ۵ نفر یا ۵۰۰ نفر وجود دارند،

each person giving five dollars or 250,000,

هر شخص ۵ دلار یا ۲۵۰,۰۰۰ دلار اهدا می‌کند،

iIncluding any generation, identity or geography.

که شامل هر نسل، هویت یا جغرافیایی می‌شود.

We give to nonprofits,

به سازمان‌های غیرانتفاعی اهدا می‌کنیم،

we give to individuals

به اشخاص اهدا می‌کنیم

or to new projects just getting off the ground.

یا به پروژه‌های جدیدی که تازه شروع شده‌اند.

There are women's giving circles

حلقه‌های اهدای زنان،

and Black giving circles,

حلقه‌های اهدای سیاه‌پوستان،

Jewish, Muslim and interfaith.

یهودیان، مسلمانان و بین ادیانی وجود دارد.

Giving circles that focus on climate change

حلقه‌های اهدایی وجود دارد که بر تغییرات اقلیمی

and civic engagement.

و مشارکت مدنی تمرکز دارند.

Cross-class and cross-race giving circles.

حلقه‌های اهدایی از طبقات مختلف اجتماعی و نژادهای مختلف.

Asian Pacific Islanders and Latinx LGBTQ.

جزیره‌نشینان آسیایی اقیانوس آرام و دگرباشان لاتین.

Giving circles inside companies.

حلقه‌های اهدایی درون شرکت‌ها.

And social clubs and virtual.

گروه‌های اجتماعی و مجازی.

There are giving circles in Malawi

حلقه‌های اهدایی هستند در مالاوی،

and China and Germany.

چین و آلمان.

So these groups keep getting together year over year

بنابراین این گروه‌ها سال به سال دور هم جمع می‌شوند

because collective giving is powerful.

چون اهدای جمعی، قدرتمند است.

We can have a much bigger impact together than we can alone.

ما با هم می‌توانیم تأثیر بسیار بیشتری داشته باشیم تا اینکه تنها باشیم.

So what is the secret?

پس راز و رمزش چیست؟

I'm here to show you the four steps to start a thriving giving circle.

من اینجا هستم تا چهار قدم برای شروع یک حلقه اهدای پررونق را نشان دهم.

The first step is to create belonging.

اولین قدم، خلق تعلق است.

The concept of people banding together to create change

مفهوم کنار هم قرار گرفتن مردم برای ایجاد تغییر

is as old as humanity itself.

به اندازه‌ی قدمت بشریت است.

And collective giving has roots in cultures all around the world.

و بخشش جمعی، ریشه در فرهنگ‌های سراسر جهان دارد.

But today we don't even talk to our neighbors anymore.

اما امروز، ما حتی با همسایه خودمان هم دیگر صحبت نمی‌کنیم.

But by belonging to something that is bigger than ourselves

اما با تعلق داشتن به چیزی که بزرگتر از خودمان است

and the collective power of our dreams and voices,

و قدرت تجمعی رویاها و صداهای ما،

that is what creates that lasting commitment to each other and to change.

این همان چیزی است که باعث ایجاد تعهد پایدارنسبت به یکدیگر و تغییر می‌شود.

Now [with] giving circles, you start with a group.

حلقه اهدا با یک گروه شروع می‌شود.

Friends, neighbors, colleagues.

دوستان، همسایه‌ها، همکاران.

And you take the time to deepen those relationships.

و شما برای عمیق‌تر کردن این روابط وقت می‌گذارید.

Those folks back in my living room, we basically started as strangers.

آن کسانی که در اتاق نشیمن من بودند، با هم غریبه بودیم وقتی کار را شروع کردیم.

But because we ate together and laughed together and shared stories

اما چون باهم غذا خوردیم، باهم خندیدیم و داستان‌هایمان را به اشتراک گذاشتیم

and decided on our shared set of values,

و بر اساس ارزش‌های مشترک‌مان تصمیم گرفتیم،

we ended up creating a lasting community

در نهایت یک اجتماع پایدار ایجاد کردیم

that gets together year over year.

که سال به سال دور هم جمع می‌شوند.

Giving circles make you feel at home.

حلقه‌های اهدا باعث می‌شود احساس کنید در خانه هستید.

The second step is to hold space for discourse.

قدم دوم این است که فضا را برای گفتگو حفظ کنیم.

It can be completely, completely overwhelming

می‌تواند کاملا طاقت فرسا باشد

to know how to make an impact as an individual.

که بدانید چطور به عنوان یه شخص می‌توان تاثیرگذار بود.

But in a giving circle,

اما در حلقه‌های اهدا،

you have the opportunity to learn together.

فرصت دارید با همدیگر یاد بگیرید.

Dozens of people engaging in challenging conversations,

ده‌ها نفر که در گفتگوهای چالش‌برانگیز شرکت می‌کنند،

getting new perspectives about the issues in their communities.

دیدهای جدید نسبت به مسائل جوامع خودشان پیدا می‌کنند.

We work across differences and ideologies and viewpoints.

ما روی تفاوت‌ها و ایدئولوژی‌ها و دیدگاه‌ها کار می‌کنیم.

But because everyone has an equal voice,

اما چون همه صدای برابر دارند،

we always walk in with something to share

ما همیشه با چیزی برای به اشتراک گذاشتن وارد می‌شویم

and walk away with something learned.

و همیشه با چیزی که یاد گرفته‌ایم خارج می‌شویم.

And back in my living room,

و آنجا در اتاق نشیمن من،

we’re tackling the hardest part:

ما سخت‌ترین بخش را حل می‌کنیم:

to decide where are we giving together.

تصمیم بگیریم کجا با هم اهدا کنیم.

So we'll learn and then we'll vote,

بنابراین ما یاد می‌گیریم و سپس رای می‌دهیم،

and we'll discuss, and we'll change our minds.

و بحث می‌کنیم و نظراتمان را عوض می‌کنیم.

And then we'll change our minds again.

و بعد باز هم نظراتمان را عوض می‌کنیم.

But beyond fail,

اما دور از شکست،

we always come to an agreement at the end

همیشه در انتها به یک توافق میرسیم

because we come with an open heart

زیرا ما با قلبی باز و ذهنی باز آمده‌ایم.

and an open mind.

Now giving circle,

حالا حلقه اهدا،

is not about me or you.

درباره‌ی من یا تو نیست.

It's about us together.

درباره‌ی ماست همه باهم.

And once we have shared and discussed,

و وقتی مشارکت و بحث کردیم،

the third step is to give with trust.

قدم سوم، اهدا کردن همراه با اعتماد است.

Because in a giving circle,

چون در حلقه اهدا،

we give altogether to a shared pot of funding

ما همه به یک ظرف مشترک از بودجه اهدا می‌کنیم

before even knowing where that money is going to go.

قبل از اینکه حتی بدانیم این پول کجا خرج می‌شود.

We trust each other,

به همدیگر اعتماد داریم،

and that trust extends to the groups that we're funding.

و این اعتماد به گروه‌هایی که ما بودجه آنها را تامین می‌کنیم هم تسری پیدا می‌کند.

Tonight we're deciding to give to a small nonprofit

امشب تصمیم داریم به یک موسسه غیرانتفاعی کوچک اهدا کنیم

with a tiny, tiny budget.

با یک بوجه‌ی خیلی خیلی ناچیز.

These numbers may shock you,

این اعداد ممکن است شما را متعجب کند،

but in the US,

اما در آمریکا،

88 percent of funding

۸۸ درصد بوجه

goes to just the top five percent of nonprofits.

فقط به پنج درصد برتر از سازمان‌های غیرانتفاعی اختصاص داده می‌شود.

And groups led by Black and Latino leaders

و گروه‌هایی که توسط سیاه‌پوستان و لاتین‌ها اداره می‌شود

get far less funding than similar groups led by white leaders.

بودجه بسیار کمتری نسبت به گروه های مشابه تحت رهبری رهبران سفیدپوست دریافت می‌کند.

My giving circle,

حلقه اهدای من،

we give as you would to a loved one,

ما اهدا کردنمان شبیه اهدا کردن به یکی از عزیزانمان هست در حالی

looking them in the eyes.

که چشم در چشم آنها نگاه می‌کنیم.

And unlike most of traditional philanthropy,

و برعکس بسیاری از خیریه‌های سنتی،

we give with no strings attached,

ما بدون هیچ اتصال ریسمانی اهدا می‌کنیم،

literally shifting the power

به معنای واقعی کلمه، انتقال قدرت

into the hands of the leaders on the ground,

به دست رهبران روی زمین

so they can decide how to best use the money.

تا آنها تصمیم بگیرند چگونه آن پول را به بهترین شکل استفاده کنند

(Applause)

(کف زدن)

Because community knows what community needs.

چون جامعه می‌داند که جامعه به چه چیزی نیاز دارد.

For any philanthropist,

برای هر بشردوستی،

it should never be about parachuting into a community to “save” it.

هیچوقت نباید به صورت پریدن با چتر نجات وسط جامعه برای «نجات» آن باشد.

Just acting alongside in partnership.

بحث فقط فعالیت از طریق مشارکت است.

They don't need to be saved.

آن‌ها نیاز ندارند نجات داده شوند.

They need to be trusted.

آنها نیاز دارند مورد اعتماد باشند.

(Applause)

(کف زدن)

And the last step is just to act in abundance.

و قدم نهایی فقط فعالیت به صورت متکثر است.

When people think of philanthropy,

وقتی مردم به خیریه فکر می‌کنند،

they usually just think of big money.

معمولاً فقط به پول زیاد فکر می‌کنند.

And of course, you know,

و البته می‌دانید،

money is a big part of a giving circle, too.

که پول بخش مهمی از حلقه اهدا هم هست.

Because of the multiplying effect,

بخاطر اثر مرکب،

my 100 dollars can turn into 10,000 or 100,000.

۱۰۰ دلار می‌تواند به ۱۰,۰۰۰ یا ۱۰۰,۰۰۰ تبدیل شود.

You know, I even can make my kids look outside of their phones for two minutes

می‌دانید، من حتی می‌توانم از فرزندانم بخواهم که دو دقیقه سر از گوشی بردارند

and pay attention when I'm telling them that I just gave 50,000 dollars.

و توجه کنند وقتی می‌گویم که من الان ۵۰,۰۰۰ دلار بخشیدم.

But philanthropy literally is love of humanity.

اما بشردوستی به زبان ساده عشق به بشریت است.

Giving with an abundance of heart and of spirit.

بخشش با تمام قلب و روح.

We can all be radically generous in so many ways,

همه ما می‌توانیم به شدت بخشنده باشیم به طرق مختلف

beyond just money.

نه فقط با پول.

So after tonight,

پس بعد از امشب،

we all are going to go and volunteer and advocate

ما همه می‌رویم و داوطلبانه حمایت می‌کنیم

and open doors and share in social media.

و درها را باز و در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذاریم.

We call this, in giving circles, giving your five Ts:

ما در حلقه اهدا به این بخشش پنج تی می‌گوییم:

time,

زمان (تایم)،

talent,

استعداد (تلنت)،

treasure,

گنج (ترژر)،

testimony

گواهی (تستیمونی)

and ties.

و روابط (تایز).

One of my favorite stories of abundance

یکی از داستان‌های مورد علاقه من از تکثر

is that of Martin Vargas Vega.

متعلق به مارتین وارگاس وگا است.

The son of migrant farm workers whose dream was to become a coder.

پسر یک کارگر مزرعه مهاجر که آرزویش این بود که برنامه‌نویس شود.

Martin got trained by a small tech-skills nonprofit in his community.

مارتین در منطقه خودش بوسیله یک انجمن کوچک غیرانتفاعی، مهارت‌های فناوری فرا می‌گیرد.

That nonprofit was supported by the Latinos in Tech Giving Circle.

آن موسسه توسط لاتین‌های حلقه اهدای فناوری حمایت می‌شد.

And for Martin, it was incredibly powerful to see a group of people

و برای مارتین بسیار قدرت‌بخش بود هنگامی که گروهی از افرادی

that looked like him,

که به او شبیه هستند را می‌دید،

supporting and fueling the work of the nonprofit

که از فعالیت‌های موسسه‌ای که داشت او را آموزش می‌داد حمایت می‌کنند

that was training him.

و آن را تقویت می‌کنند.

So after his training,

خوب پس از آموزش دیدن،

Martin landed this high-profile internship in Silicon Valley.

مارتین این کارآموزی معروف در «سیلیکون ولی» را پایه‌گذاری کرد.

And the very first thing he did

و اولین کاری که انجام داد این بود

was give 50 percent,

که ۵۰ درصد

half of his signing bonus, to that nonprofit.

یعنی نصف پاداش عقد قرارداد خود را به آن موسسه بخشید.

(Applause)

(کف زدن)

And wait.

و صبر کنید.

And the other half

و نصف دیگر را

to join the Latinos in Tech Giving Circle,

برای پیوستن به لاتین‌های حلقه اهدای فناوری،

because he is a philanthropist.

چون او یک بشردوست است.

Martin is -- thank you.

مارتین -- متشکرم.

Martin is actively using his voice and his power

مارتین فعالانه صدا و توانش را به کار می‌گیرد

to bring more STEM programs for kids that look like him.

تا برنامه‌های فناورانه بیشتری برای کودکانی که شبیه او هستند عرضه کند.

That is abundance.

این است تکثر.

Life changing things happen

اتفاقات تغییردهنده زندگی

when we look at philanthropy beyond the money,

زمانی رخ می‌دهد که به خیریه ورای پول نگاه کنیم،

because all the money in the world is not going to save us.

چون تمام پول جهان قرار نیست ما را نجات دهد.

But beloved communities will.

اما اجتماع‌های عاشق این کار را می‌کنند.

For a long time,

برای مدت طولانی،

philanthropy has been just a select few

خیریه فقط انتخاب عده اندکی بوده است

... that decide on the impact on many

که تصمیم می‌گیرند بر بسیاری اثر بگذارند

who should and shouldn't get funding,

بر کسانی که نباید بودجه بگیرند،

what is and what is not considered impactful.

چیزی که موثر و چیزی که غیرموثر است.

Again, in the US,

دوباره در آمریکا،

communities of color receive eight percent of philanthropy.

اجتماع‌های رنگین‌پوست ۸ درصد خیریه را دریافت می‌کنند.

For women and girl's issues,

برای مسائل زنان و دختران،

it's just 1.9 percent.

فقط ۱/۹ درصد است.

Not even one third of one percent

و فقط یک سوم از یک درصد

goes to the LGBTQ community.

به اجتماع‌های دگرباشان جنسی تعلق دارد.

We have to change that.

باید این وضیت را عوض کنیم.

When we shift the power of philanthropy into all of our voices,

وقتی قدرت بشردوستانه را به همه صداها اختصاص دهیم،

we change who gives,

بخشنده را تغییر می‌دهیم،

how we give,

نحوه بخشش را تغییر می‌دهیم،

and ultimately, what gets funded.

و نهایتا، چیزی که بودجه دریافت می‌کند تغییر می‌کند.

Giving by, for and with the communities we represent

بخشش با و برای اجتماعی که نماینده‌اش هستیم

is the future of philanthropy.

آینده فعالیت بشردوستانه است.

And each and every one of us

و هر یک و همه ما

belong in this movement.

به این حرکت تعلق داریم.

(Applause)

(کف زدن)

Just think.

فقط فکر کنید.

What if every town, every issue,

چه می‌شد اگر هر شهری، هر مسئله‌ای،

every community

هر اجتماعی

had a giving circle with passionate philanthropists like you?

یک حلقه اهدا می‌داشت که از بشردوستان با انگیزه‌ای مثل شما برخوردار بود؟

So if you're looking for impact and connection

پس اگر به دنبال اثر و ارتباط

and purpose

و هدف

and joy,

و شادی هستید،

join or start a giving circle,

یک حلقه اهدا شروع کنید و به آن بپیوندید،

no matter if you have five dollars to give or 50 million.

فارغ از اینکه ۵ دلار یا ۵۰ میلیون دلار برای بخشش دارید.

No matter if you are a teacher

فارغ از اینکه معلم،

or a tech leader or a lawyer or a mom.

رهبر فناوری یا یک وکیل یا یک مادر هستید.

And if you do have millions

و اگر میلیون‌ها یا میلیاردها دلار

or billions to give,

برای بخشش دارید،

join us in this movement.

به ما در این حرکت بپیوندید.

Match a hundredfold or invest alongside a local giving circle.

آن را صدبرابر کنید یا در یک حلقه اهدای محلی سرمایه‌گذاری کنید.

Thank you so much for coming to my giving circle tonight.

بسیار متشکرم که امشب به حلقه اهدای من آمدید.

In a world that feels heavy,

در جهانی که احساس سنگینی می‌کنیم،

doing philanthropy together fills me with so much joy and hope for the future.

با هم انجام دادن امور بشردوستانه من را سرشار از شادی و امید به آینده می‌کند.

Maybe when we started

شاید وقتی آغاز کردیم

you thought you were only coming for dinner.

فکر کردید فقط برای شام آمده‌اید.

But actually, you just got an invitation to change a world.

اما در واقع، شما دعوتنامه‌ای برای تغییر جهان دریافت کردید.

Let's meet at your house next time.

بگذارید دفعه بعد در خانه شما ملاقات کنیم.

(Spanish) Gracias.

متشکرم (به اسپانیایی)

(Applause and cheers)

(تشویق و هورا)