Grow Vocabulary with 1 Simple Trick: Advanced Vocabulary Lesson

Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.

سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.

Let's talk about expanding your vocabulary.

بیایید در مورد گسترش دایره لغات خود صحبت کنیم.

Want to improve your vocabulary?

آیا می خواهید دایره لغات خود را بهبود بخشید؟

You're not alone.

تو تنها نیستی.

Whether you have a big English exam coming up like the IELTS or TOEFL, or maybe you want

چه امتحان بزرگ انگلیسی مانند آیلتس یا تافل در پیش داشته باشید، یا شاید

to just find the right word the next time you have an English conversation, this lesson's

بخواهید دفعه بعد که مکالمه انگلیسی داشتید کلمه مناسب را پیدا کنید ، این درس

for you.

برای شما مناسب است.

I have some good news today.

امروز یه خبر خوب دارم

I have one specific tip for you that will help you take your base vocabulary and expand

من یک نکته خاص برای شما دارم که به شما کمک می کند تا دایره لغات پایه خود را بگیرید و

it a lot.

آن را بسیار گسترش دهید.

That is to learn affixes.

یعنی یاد گرفتن ضمائم.

What in the world is an affix?

ضمیمه در دنیا چیست؟

Well, it's a few letters that you add at the beginning of a word or a few letters that

خوب، چند حرفی است که در ابتدای یک کلمه اضافه می کنید یا چند حرفی که

you add at the end of the word.

در انتهای کلمه اضافه می کنید.

At the beginning, like Un- is a prefix, unhappy.

در ابتدا، مانند Un- یک پیشوند، ناراضی است.

At the end of a word, like -ful is a suffix, graceful.

در پایان یک کلمه، مانند -ful پسوند، برازنده است.

When you learn these affixes, the prefixes and suffixes, you'll really recognize these

وقتی این پسوندها، پیشوندها و پسوندها را یاد می گیرید، واقعاً آنها را

in a lot of different situations and you'll know, "Oh, because I know what that prefix

در موقعیت های مختلف تشخیص می دهید و خواهید فهمید، "اوه، چون من می دانم آن پیشوند

means, I know what this full new word means."

به چه معناست، می دانم این کلمه کامل جدید به چه معناست."

Throughout this lesson you might wonder, "Why, Vanessa, do we say unhappy and not dishappy?

در طول این درس ممکن است تعجب کنید، "چرا، ونسا، ما می گوییم ناراضی و ناراحت نیستیم؟

Because un and dis have a similar meaning?"

زیرا un و dis معنای مشابهی دارند؟"

Well, as my grandma would say, "Lord knows."

خوب، همانطور که مادربزرگ من می گفت: "خداوند می داند."

So here the key is really repetition, repetition and maybe a little quiz.

بنابراین در اینجا کلید واقعاً تکرار، تکرار و شاید یک مسابقه کوچک است.

At the end of this lesson, I'm going to give you a little quiz, so make sure you take notes

در پایان این درس، من قصد دارم یک آزمون کوچک برای شما ارائه دهم، بنابراین مطمئن شوید که

about the affixes, which are prefixes or suffixes that you're not familiar with.

در مورد پسوندها، که پیشوندها یا پسوندهایی هستند که با آنها آشنایی ندارید، یادداشت برداری کنید.

All right, let's go.

باشه بریم

Let's get started with prefixes, which you'll find at the beginning of a word.

بیایید با پیشوندهایی که در ابتدای کلمه پیدا می کنید شروع کنیم.

The first one is Anti-, against.

اولین مورد ضد، ضد است.

Anticlimactic, anti-inflammatory, antiwar.

ضد آب و هوا، ضد التهاب، ضد جنگ.

Do you get the feeling that if someone said, "I'm antiwar, that they love war?"

آیا این احساس را دارید که اگر کسی بگوید "من ضد جنگ هستم، او جنگ را دوست دارد؟"

Nope, that means they are against war.

نه، این بدان معناست که آنها مخالف جنگ هستند.

I'm antiwar.

من ضد جنگ هستم

Or if something is an anti-inflammatory, you often find this in medicine, it means that

یا اگر چیزی ضد التهاب است، اغلب این را در پزشکی پیدا می کنید، به این معنی است که

something is inflamed.

چیزی ملتهب است.

Maybe here it's inflamed.

شاید اینجا ملتهب است.

You need to take an anti-inflammatory and it will help your inflammation go down.

شما باید یک ضد التهاب مصرف کنید و به کاهش التهاب کمک می کند.

De- opposite.

مخالف.

What is the opposite of value?

متضاد ارزش چیست؟

Devalue.

بی ارزش کردن.

What's the opposite of construction?

برعکس ساخت و ساز چیست؟

Destruction.

تخریب.

Dis- not or the opposite of something.

عدم یا مخالف چیزی.

Discover.

کشف کردن.

Disagree.

مخالف بودن.

Disproportionate.

نامتناسب.

When you cover something, you are hiding it.

وقتی چیزی را می پوشانید، آن را پنهان می کنید.

You're not looking at it, but when you discover something, you're opening it up.

شما به آن نگاه نمی کنید، اما وقتی چیزی را کشف می کنید، آن را باز می کنید.

It is opposite of covering, discovering.

در مقابل پوشاندن، کشف کردن است.

What about disagree?

در مورد مخالفت چطور؟

When you agree with someone, the opposite is disagree.

وقتی با کسی موافق هستید، برعکس آن مخالف است.

En- Em- cause to, enact, enable, empower, embrace.

En- باعث می شود، تصویب می کند، فعال می کند، قدرت می بخشد، در آغوش می گیرد.

Do you notice in these words the root word, the root word is what's left after the prefix.

آیا در این کلمات به ریشه کلمه توجه کرده اید ، ریشه کلمه همان چیزی است که بعد از پیشوند باقی مانده است.

So here we have enable.

بنابراین در اینجا ما فعال می کنیم.

The root word is able.

ریشه کلمه قادر است.

So we can take that part that we know and then think enable.

بنابراین ما می‌توانیم بخشی را که می‌دانیم، بگیریم و سپس فکر کنیم که آن را فعال می‌کند.

Well if En- means because to do something we can say that to able and then enable means

خوب اگر En-به این معنی است که برای انجام کاری می توانیم بگوییم که توان و سپس فعال به این معنی است

that you're helping someone be able to do something.

که شما به کسی کمک می کنید که بتواند کاری را انجام دهد.

You're causing something to be able to happen.

شما باعث می شوید که اتفاقی بیفتد.

Great.

عالی.

Fore-, before, front of, foreshadow, forearm, forecast.

پیش-، پیش، جلو، پیش بینی، ساعد، پیش بینی.

What is your forearm?

ساعد شما چیست؟

It's right here.

درست اینجاست.

This is in front of your arm, in front of your body.

این جلوی بازوی شماست، جلوی بدنتان.

What about forecast?

در مورد پیش بینی چطور؟

Well, this is when the weatherman says tomorrow it's going to be rainy.

خوب، این زمانی است که هواشناس می گوید فردا باران خواهد آمد.

He is making a guess before something happens.

او قبل از اینکه اتفاقی بیفتد در حال حدس زدن است.

Here's the forecast.

در اینجا پیش بینی است.

In-, Im-, In-, this one's pretty self-explanatory.

In-، Im-، In-، این یکی کاملاً توضیحی است.

Income, impulse.

درآمد، انگیزه

Your income is the amount of money that you make.

درآمد شما مقدار پولی است که به دست می آورید.

It is coming into your life, income.

به زندگی شما وارد می شود، درآمد.

In-, Im-, Il-, Ir-, not.

In-، Im-، Il-، Ir-، نه.

Do you notice that those first two are the same that we just talked about?

آیا متوجه شده اید که آن دو مورد اول همان چیزی است که ما در مورد آن صحبت کردیم؟

So you need to make sure that you know these words by heart.

بنابراین باید مطمئن شوید که این کلمات را از روی قلب می دانید.

Let's talk about some examples.

بیایید در مورد چند نمونه صحبت کنیم.

Indirect, injustice, immoral, illiterate, irreverent, irresponsible.

غیر مستقیم، بی عدالتی، غیراخلاقی، بی سواد، بی احترامی، بی مسئولیت.

Look at that root word and then when we add this prefix, it changes it to be the opposite

به آن کلمه ریشه نگاه کنید و سپس وقتی این پیشوند را اضافه می کنیم ، آن را به معنای مخالف تغییر می

meaning.

دهد.

It means irresponsible, means not responsible.

یعنی بی مسئولیت، یعنی بی مسئولیت.

So it changes the root word responsible to mean the opposite.

بنابراین ریشه کلمه مسئول را به معنای مخالف تغییر می دهد.

We can do that with all the other ones as well.

ما می توانیم این کار را با همه موارد دیگر نیز انجام دهیم.

Injustice, it is not justice.

بی عدالتی، عدالت نیست.

It's the opposite, injustice.

برعکس است، بی عدالتی.

Inter-, between, among.

بین، بین، میان.

Interrupt, interact.

قطع کردن، تعامل.

When you interact with other people, you're having a conversation with multiple people.

وقتی با افراد دیگر تعامل دارید، با افراد متعددی گفتگو می کنید.

You are having a conversation among other people.

شما در حال گفتگو بین افراد دیگر هستید .

Mid-, middle, midway, mid-sentence.

وسط، وسط، وسط، وسط جمله.

Maybe you interrupted someone mid-sentence.

شاید کسی را وسط جمله قطع کردید.

You stop them in the middle of that sentence, mid-sentence.

وسط آن جمله، وسط جمله، آنها را متوقف می کنید .

You'll see here that sometimes there's a hyphen after the prefix, mid-sentence.

در اینجا خواهید دید که گاهی اوقات یک خط فاصله بعد از پیشوند، وسط جمله وجود دارد.

Sometimes hyphens are required an English and sometimes you have a choice.

گاهی اوقات خط خط تیره انگلیسی مورد نیاز است و گاهی اوقات شما حق انتخاب دارید.

If you want to stick the word together or if you want to put a hyphen.

اگر می خواهید کلمه را به هم بچسبانید یا اگر می خواهید خط فاصله بگذارید.

Some of these are optional, so make sure that you check those out.

برخی از این موارد اختیاری هستند، بنابراین مطمئن شوید که آنها را بررسی کنید.

Mis-, wrongly, misspell, misstep, misdemeanor.

اشتباه، اشتباه، غلط املایی، اشتباه، بزهکاری.

If you spell something wrong, you misspell the word.

اگر چیزی را اشتباه نوشتید ، کلمه را اشتباه نوشتید.

Non-, not, nonviolent, nonsense.

غیر، غیر خشونت آمیز، مزخرف.

If something is completely confusing, it doesn't make any sense, it is nonsense.

اگر چیزی کاملاً گیج کننده باشد، معنی ندارد، مزخرف است.

Over-, over, too much, overeat.

بیش از حد، بیش از حد، بیش از حد، پرخوری.

Overlook.

چشم پوشی کنید.

Did you eat too much during the holidays?

آیا در تعطیلات زیاد غذا خوردید؟

Maybe you overate.

شاید زیاده روی کردی

Did you overeat?

پرخوری کردی؟

Pre-, before, preview, prefix.

پیش، پیش، پیش نمایش، پیشوند.

We often see this for movies when there's a new movie trailer available for a movie

وقتی تریلر فیلم جدیدی برای فیلمی که به زودی اکران می شود در دسترس است، اغلب این را برای فیلم ها می بینیم

that's coming soon.

.

You might say, I want to preview the movie.

شاید بگویید، من می خواهم پیش نمایش فیلم را ببینم.

Re-, again, this one is super common.

دوباره، دوباره، این یکی فوق العاده رایج است.

Rewrite, research, review, refresh, refurbish.

بازنویسی، تحقیق، بررسی، تجدید، نوسازی.

Look at the root word for all of these.

به ریشه کلمه همه اینها نگاه کنید.

Review.

مرور.

View is our root word and what are we doing?

View ریشه کلمه ماست و ما چه می کنیم؟

We're viewing it again, review.

ما دوباره آن را مشاهده می کنیم، بررسی کنید.

Semi- or you might hear people say semi.

نیمه یا ممکن است بشنوید که مردم می گویند نیمه.

Half, partly not fully.

نیمه، تا حدی نه به طور کامل.

Semi-final.

نیمه نهایی.

Semi-formal.

نیمه رسمی.

You especially here this in sports, it's the semi-final.

شما به خصوص اینجا در ورزش، این نیمه نهایی است.

It's not the final round but it's the semi-final.

این مرحله نهایی نیست اما نیمه نهایی است.

Sub-, under, subway, submarine.

زیر، زیر، مترو، زیردریایی.

Super- above, beyond.

فوق العاده بالا، فراتر.

He's superhuman.

او فوق بشر است

Superstar.

سوپراستار

Trans-, across or crossing a boundary.

عبور، عبور یا عبور از یک مرز.

Transmit, transport.

انتقال، حمل و نقل.

You're carrying something across some kind of boundary or across the USS.

شما چیزی را از طریق نوعی از مرز یا در سراسر USS حمل می کنید.

You're transporting some goods.

شما در حال حمل و نقل چند کالا هستید.

Un-, not, opposite of.

غیر-، نه، مخالف.

Unhealthy, unfriendly, unusual.

ناسالم، غیر دوستانه، غیرمعمول.

Is something not normal?

چیزی عادی نیست؟

It's not usual.

این معمول نیست.

It is unusual.

غیر معمول است.

It's the opposite of usual.

برعکس معمول است.

Under-, under or too little.

زیر، زیر یا خیلی کم.

Underestimate, under-reported.

دست کم گرفتن، کم گزارش.

Do you feel like there's something in your country that reporters are not talking about?

آیا احساس می کنید چیزی در کشور شما وجود دارد که خبرنگاران در مورد آن صحبت نمی کنند؟

It is under-reported.

کم گزارش شده است.

How did you enjoy those prefixes?

چگونه از آن پیشوندها لذت بردید؟

Did you realize how words are put together?

آیا متوجه شده اید که کلمات چگونه کنار هم قرار می گیرند؟

Maybe you recognized some words that you already knew and maybe you realize, "Oh, I can create

شاید کلماتی را که قبلاً می دانستید شناسایی کرده باشید و شاید متوجه شده باشید که "اوه، من می توانم

new words in this way."

کلمات جدیدی را به این روش ایجاد کنم."

I hope so.

امیدوارم.

Let's go onto some suffixes.

بریم سراغ چند پسوند.

You're going to notice that some of these letters that we add at the end of these root

متوجه خواهید شد که برخی از این حروفی که در انتهای این کلمات ریشه اضافه

words, they make the word into a different part of speech.

می کنیم، کلمه را به بخش متفاوتی از گفتار تبدیل می کنند.

Maybe they make it into a verb.

شاید آن را به فعل تبدیل کنند.

Maybe they make it into an adjective or an adverb, or maybe they make it into a noun.

شاید آن را به صورت صفت یا قید درآورند یا شاید آن را به صورت اسم درآورند.

So it's a great way to take a root word that you already know and then change it into different

بنابراین این یک راه عالی برای ریشه گرفتن کلمه ای است که قبلاً می دانید و سپس آن را به اشکال مختلف تغییر دهید

forms so that you can fit it into different parts of the sentence.

تا بتوانید آن را در قسمت های مختلف جمله جا دهید.

All right, let's get started.

خیلی خب، بیایید شروع کنیم.

-able, -ible.

-توان، -توان.

Is, can be affordable, comfortable, sensible.

است، می تواند مقرون به صرفه، راحت، معقول باشد.

Does something make sense?

آیا چیزی معنا دارد؟

It is sensible.

معقول است.

-al, -ial.

-ال، -آل.

Having characteristics of.

داشتن ویژگی های.

Universal, facial.

جهانی، صورت.

Note the pronunciation here, it's in my throat.

به تلفظ اینجا توجه کنید، در گلوی من است.

Universal.

جهانی.

It is a universal fact that the sky is blue when it's sunny.

این یک واقعیت جهانی است که آسمان وقتی آفتابی است آبی است.

I'm pretty sure.

من کاملا مطمئن هستم.

-ed for past tense verbs or it can be used to make adjectives.

-ed برای افعال زمان گذشته یا می توان از آن برای ساختن صفت استفاده کرد.

The door opened or the opened door.

در باز شد یا در باز شد.

The first one is a past tense verb, opened and the second one is an adjective.

اولی فعل ماضی است، باز شده و دومی صفت است.

The opened door.

در باز شده

It's describing the door.

این در را توصیف می کند.

-en, made of golden, wooden.

-en، ساخته شده از طلایی، چوبی.

Notice here the pronunciation.

در اینجا به تلفظ دقت کنید.

-en, golden, it's made of gold, golden.

-en، طلایی، از طلا ساخته شده است، طلایی.

-er, -or.

-er، -or.

A person connected with something, usually a job.

شخصی که با چیزی مرتبط است، معمولاً یک شغل.

Teacher, worker, professor, creator.

معلم، کارگر، استاد، خالق.

If you'd like to know how to pronounce over 100 jobs, hopefully including yours, you can

اگر می خواهید بدانید که چگونه بیش از 100 شغل را تلفظ کنید، امیدوارم از جمله شغل شما، می توانید

click on my video up here.

روی ویدیوی من در اینجا کلیک کنید.

-er, more, taller, stronger, faster, smarter.

-er، بیشتر، بلندتر، قوی تر، سریع تر، باهوش تر.

We use this in comparisons.

ما از این در مقایسه استفاده می کنیم.

He is taller than me.

او از من بلندتر است.

Taller.

بلندتر.

-est, the most tallest, strongest, smartest.

-est، بلندترین، قوی ترین، باهوش ترین.

We use this in comparisons of three or more things.

ما از این در مقایسه سه یا چند چیز استفاده می کنیم.

So when you're talking about your family, if there are five people in your family, you

بنابراین وقتی در مورد خانواده خود صحبت می کنید، اگر در خانواده شما پنج نفر باشد،

might say, my dad is the tallest member in our family.

ممکن است بگویید، پدر من بلندقدترین عضو خانواده ما است.

Make sure that you pronounce this correctly.

مطمئن شوید که این را به درستی تلفظ می کنید.

Even though it's est, it sounds like a short I tallest, tallest.

با وجود اینکه est است، به نظر می رسد کوتاه من بلندترین، بلندترین است.

-ful, full of, hurtful, helpful, careful, graceful.

-پر، پر از، آسیب زا، کمک کننده، مراقب، برازنده.

If you are helpful, you are full of helping someone.

اگر مفید باشید، پر از کمک به کسی هستید.

You help a lot.

خیلی کمک میکنی

-ic, having characteristics of something.

-ic، داشتن ویژگی های چیزی.

Poetic, linguistic.

شاعرانه، زبانی.

You can see that this is a little bit more literary here, a little bit more for written

می بینید که اینجا کمی ادبی تر است، برای انگلیسی نوشتاری کمی بیشتر

English.

.

If something is like poetry, it is poetic.

اگر چیزی شبیه شعر باشد، شاعرانه است.

-ing, to create different verb tenses.

-ing، برای ایجاد زمان های مختلف فعل.

Sleeping, running, crying.

خوابیدن، دویدن، گریه کردن.

Why are you sleeping at 11:00 AM?

چرا ساعت 11 میخوابی؟

It's time to go to work.

وقت رفتن به سر کار است.

-ion, -tion, -ation, occasion, motion relation, attraction.

-یون، -یون، -یون، مناسبت، رابطه حرکت، جاذبه.

They have a strong attraction.

جاذبه قوی دارند.

This is the act of being attracted to each other.

این عمل جذب شدن به یکدیگر است .

-ity, -ty, the state of something.

-ity، -ty، حالت چیزی.

Activity, society, infinity.

فعالیت، جامعه، بی نهایت.

Note the pronunciation here because in American English that T is going to often sound like

به تلفظ اینجا توجه کنید، زیرا در انگلیسی آمریکایی، T اغلب شبیه

a D. ActiviDy, because we have a T surrounded by two vowel sounds.

یک D است. ActiviDy، زیرا ما یک T داریم که توسط دو صدای مصوت احاطه شده است.

Why is not technically a vowel, but it often sounds like one.

چرا از نظر فنی یک مصوت نیست، اما اغلب شبیه یک صدادار است .

So we're going to say activiDy, socieDy, infiniDy.

بنابراین ما می‌خواهیم بگوییم activiDy، socieDy، infiniDy.

For more tips about American English pronunciation, you can watch my video up here.

برای نکات بیشتر در مورد تلفظ انگلیسی آمریکایی، می توانید ویدیوی من را در اینجا تماشا کنید.

-ive, -ative, -itive.

-ive، -ative، -itive.

This is going to create an adjective form of a word.

این یک شکل صفت از یک کلمه ایجاد می کند.

Active, formative, sensitive.

فعال، سازنده، حساس.

We have a root word act, and when we say active, it creates it into an adjective.

ما یک کلمه عمل ریشه داریم و وقتی می گوییم فعال آن را به صفت تبدیل می کند.

He is an active boy.

او پسری فعال است.

Active is describing boy.

فعال در حال توصیف پسر است.

So we've got an adjective.

بنابراین ما یک صفت داریم.

-less, without.

-کمتر، بدون.

Hopeless, fearless, helpless, loveless.

ناامید، بی باک، درمانده، بی عشق.

So let's take the root word, fear and imagine what is without fear?

پس بیایید ریشه کلمه ترس را بگیریم و تصور کنیم که بدون ترس چیست؟

Well, it's someone who's fearless.

خوب، این کسی است که نترس است.

They'll skydive.

آنها چتربازی خواهند کرد.

They'll jump off of cliffs into the water.

آنها از صخره ها به داخل آب خواهند پرید.

They are fearless.

آنها بی باک هستند.

Without fear.

بدون ترس.

-ly, how something is.

-لی، چه چیزی است.

This is almost always an adverb.

این تقریبا همیشه یک قید است.

Lovely.

دوست داشتني.

It's lovely.

دوست داشتنی است.

Slowly, go slowly, unfortunately.

آهسته آهسته برو متاسفانه

Here we have something that is unfortunate and we're going to make it into an adverb

در اینجا ما چیزی داریم که مایه تاسف است و می خواهیم آن را به یک قید تبدیل کنیم

and say, unfortunately he can't make it today.

و بگوییم متأسفانه امروز نمی تواند آن را بسازد.

He's busy.

سرش شلوغه

Maybe he's sick.

شاید او مریض است.

Unfortunately he can't come to the meeting.

متاسفانه او نمی تواند به جلسه بیاید.

-ment, state of being an act of something.

-ment، حالت عمل چیزی بودن.

Contentment, enjoyment.

رضایت، لذت.

Notice the pronunciation here we have an E but again it sounds like a short I. Enjoyment,

به تلفظ توجه کنید که در اینجا یک E داریم اما دوباره شبیه یک I کوتاه به نظر می رسد. لذت،

contentment.

رضایت.

Kind of sounds like a mint, maybe a peppermint that you put in your mouth, but really it's

به نظر می رسد مانند نعناع، ​​شاید نعناع فلفلی که در دهان خود می گذارید، اما در واقع

spelled with an E. Contentment.

با یک E. Contentment نوشته می شود.

-ness, a state of or a condition of something.

- بودن، حالت یا شرط چیزی.

Openness.

باز بودن.

It's a state of being open.

این حالت باز بودن است.

Kindness, happiness.

مهربانی، شادی.

She showed a lot of happiness when she opened the present.

وقتی کادو را باز کرد، خوشحالی زیادی نشان داد .

-ous, -eous, -ious.

-ous، -eous، -ious.

Having qualities of something.

داشتن خصوصیات چیزی

Joyous.

شادی آور

She has qualities of joy.

او ویژگی های شادی دارد.

Courageous.

شجاع.

She is courageous.

او شجاع است.

Gracious.

بخشنده

She was very gracious even though I broke her favorite mug, she was kind to me and didn't

او بسیار مهربان بود با وجود اینکه لیوان مورد علاقه اش را شکستم، او با من مهربان بود و

get angry.

عصبانی نمی شد.

She was gracious.

او بخشنده بود.

-s, -es, more than one.

-s، -es، بیش از یک.

We use this to make plural.

ما از این برای جمع استفاده می کنیم.

Nouns, trains, computers, boxes.

اسم، قطار، کامپیوتر، جعبه.

We often pronounce es as a short I like we've mentioned before.

ما اغلب es را به صورت کوتاهی که دوست دارم قبلاً ذکر کردیم تلفظ می کنیم .

Boxes, foxes.

جعبه، روباه.

-y, characterized by something.

-y، با چیزی مشخص می شود.

Happy, gloomy, sappy.

شاد، غمگین، غمگین.

What does the word gloom mean?

کلمه تاریکی به چه معناست؟

It's another way to say sad.

این یک راه دیگر برای گفتن غمگین است.

Maybe something is depressing.

شاید چیزی افسرده کننده باشد.

Maybe it's a really rainy and cloudy day outside.

شاید بیرون واقعاً یک روز بارانی و ابری باشد.

It is a gloomy day.

روز غم انگیزی است.

It's dark.

تاریکه.

So here we're going to add a Y on the end to say gloomy.

بنابراین در اینجا ما یک Y را در انتهای آن اضافه می کنیم تا بگوییم تاریک.

How did you do with those suffixes?

با این پسوندها چطور کار کردی؟

Did you already know some of those?

آیا قبلاً برخی از آنها را می شناختید؟

I bet you did.

شرط می بندم تو انجام دادی.

I hope that this will help to expand your vocabulary because now it's time for a little

امیدوارم که این به گسترش دایره لغات شما کمک کند زیرا اکنون وقت آن است که کمی

quiz.

امتحان کنید.

I'm going to share a story with you and I want you to choose the best word to fill in

من قصد دارم داستانی را با شما به اشتراک بگذارم و از شما می خواهم بهترین کلمه را برای پر کردن جای

the blank during the little pause.

خالی در یک مکث کوچک انتخاب کنید.

You just heard each of these words in the lesson, can you remember them?

شما فقط هر یک از این کلمات را در درس شنیدید، آیا می توانید آنها را به خاطر بسپارید؟

Let's listen to the story.

بیایید به داستان گوش کنیم.

Dan and I disagreed, non-agreed about something last week.

من و دن با هم اختلاف نظر داشتیم، هفته گذشته در مورد چیزی به توافق نرسیدیم.

Dan and I disagreed about something last week.

من و دن هفته گذشته در مورد چیزی با هم اختلاف نظر داشتیم.

He wanted me to re-brace, embrace, change, but I wasn't so sure.

او از من می خواست که دوباره بپذیرم، در آغوش بگیرم، تغییر کنم، اما من چندان مطمئن نبودم.

He wanted me to embrace change, but I wasn't so sure.

او می خواست که من تغییر را در آغوش بگیرم، اما من چندان مطمئن نبودم.

We were thinking about preferbishing, refurbishing an old rocking chair for my grandma.

ما به ترجیح دادن، نوسازی یک صندلی گهواره ای قدیمی برای مادربزرگم فکر می کردیم.

We were thinking about refurbishing an old chair for my grandma.

ما در فکر بازسازی یک صندلی قدیمی برای مادربزرگم بودیم.

I think Dan underestimated, semi-estimated it's personal value to me.

فکر می‌کنم دن ارزش شخصی آن را برای من دست‌کم گرفت.

I think Dan underestimated it's personal value to me.

فکر می کنم دن ارزش شخصی آن را برای من دست کم گرفت .

Plus, I wondered, will this work be affordable, afforded?

بعلاوه، من تعجب کردم، آیا این کار مقرون به صرفه خواهد بود ؟

Plus I wondered, will this work be affordable?

به علاوه من تعجب کردم که آیا این کار مقرون به صرفه خواهد بود؟

I want to make sure that the workers are careless, careful with this antique chair.

من می خواهم مطمئن شوم که کارگران با این صندلی عتیقه بی دقت هستند.

I want to make sure the workers are careful with this antique chair.

من می خواهم مطمئن شوم که کارگران مراقب این صندلی عتیقه هستند.

We talked to the restoration shop and they seemed sensitive, sensitivity to my concerns.

ما با تعمیرگاه صحبت کردیم و آنها به نظر حساس بودند، نسبت به نگرانی های من حساس بودند.

We talked to the restoration shop and they seemed sensitive to my concerns.

ما با تعمیرگاه صحبت کردیم و به نظر می رسید که آنها نسبت به نگرانی های من حساس هستند.

So because of their kindest, kindness I decided to use their services.

بنابراین به دلیل مهربانی و مهربانی آنها تصمیم گرفتم از خدمات آنها استفاده کنم.

So because of their professional kindness I decided to use their services.

بنابراین به دلیل مهربانی حرفه ای آنها تصمیم گرفتم از خدمات آنها استفاده کنم.

How did you do?

چطور انجامش دادی؟

Let's read the full story one more time so that you can see it with all of the correct

بیایید یک بار دیگر داستان را کامل بخوانیم تا بتوانید آن را با تمام کلمات صحیح ببینید

words.

.

Dan and I disagreed about something last week.

من و دن هفته گذشته در مورد چیزی با هم اختلاف نظر داشتیم.

He wanted me to embrace change, but I wasn't so sure.

او می خواست که من تغییر را در آغوش بگیرم، اما من چندان مطمئن نبودم.

We were thinking about refurbishing and old rocking chair for my grandma.

ما به فکر بازسازی و تعمیر صندلی راک قدیمی برای مادربزرگم بودیم.

I think Dan underestimated it's personal value to me.

فکر می کنم دن ارزش شخصی آن را برای من دست کم گرفت .

Plus I wondered, will this work be affordable?

به علاوه من تعجب کردم که آیا این کار مقرون به صرفه خواهد بود؟

I want to make sure the workers are careful with this antique chair.

من می خواهم مطمئن شوم که کارگران مراقب این صندلی عتیقه هستند.

We talked to the restoration shop and they seemed sensitive to my concerns.

ما با تعمیرگاه صحبت کردیم و به نظر می رسید که آنها نسبت به نگرانی های من حساس هستند.

So because of their professional kindness, I decided to use their service.

بنابراین به دلیل لطف حرفه ای آنها تصمیم گرفتم از خدمات آنها استفاده کنم.

How did you enjoy this vocabulary expanding lesson?

چگونه از این درس گسترش واژگان لذت بردید؟

I hope you enjoyed it.

امیدوارم ازش لذت برده باشی.

Now I have a challenge for you.

حالا من یک چالش برای شما دارم.

In the comments, I want you to try to create a sentence using some of these prefixes and

در نظرات می خواهم سعی کنید با استفاده از برخی از این پیشوندها و پسوندها یک جمله

suffixes.

بسازید.

Can you do it?

آیا میتوانید آن را انجام دهید؟

Do make sure to check out other students' comments as well so that you can practice

حتما نظرات سایر دانش آموزان را نیز بررسی کنید تا بتوانید تمرین کنید

and see other words.

و کلمات دیگر را ببینید.

Thanks so much for learning English with me and I'll see you again next Friday for a new

از اینکه انگلیسی را با من یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم و جمعه آینده دوباره شما را برای یک

lesson here on my YouTube channel.

درس جدید اینجا در کانال YouTube من می بینم.

Bye.

خدا حافظ.

The next step is to download my free E-book, Five Steps To Becoming A Confident English

گام بعدی دانلود کتاب الکترونیکی رایگان من، پنج قدم برای تبدیل شدن به یک سخنران مطمئن انگلیسی است

Speaker.

.

You'll learn what you need to do to speak confidently and fluently.

شما یاد خواهید گرفت که برای صحبت کردن با اعتماد به نفس و روان باید چه کاری انجام دهید .

Don't forget to subscribe to my YouTube channel for more free lessons.

فراموش نکنید که برای دروس رایگان بیشتر در کانال یوتیوب من مشترک شوید .

Thanks so much.

خیلی ممنون.

Bye.

خدا حافظ.