100 TOP Daily Routine Phrases: Advanced English Lesson

Vanessa: Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.  

ونسا: سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.

Can you use these top 100 sentences to  describe your daily life? Let's talk about it. 

آیا می توانید از این 100 جمله برتر برای توصیف زندگی روزمره خود استفاده کنید؟ بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

"100 sentences? Wow, Vanessa, you've really  outdone yourself this time." Well, it's true.  

"100 جمله؟ وای ونسا، تو واقعاً این بار از خودت پیشی گرفتی." خوب، این درست است.

Today, I'm going to be taking you through my daily  routine, hopefully it's the same as yours as well,  

امروز، من قصد دارم شما را از طریق روال روزانه‌ی خود همراهی کنم ، امیدوارم که مانند شما نیز باشد،

along with these categories, and you will be  learning the top 100 sentences and phrases to  

در کنار این دسته‌ها، و شما 100 جمله و عبارت برتر را یاد می‌گیرید تا

talk about your daily life. And to help you  never forget what you are about to learn,  

درباره زندگی روزمره خود صحبت کنید. و برای کمک به شما هرگز آنچه را که می خواهید یاد بگیرید فراموش نکنید،

you can download the free PDF worksheet that I've  created just for you. All of these 100 sentences,  

می توانید کاربرگ PDF رایگانی را که فقط برای شما ایجاد کرده ام دانلود کنید. همه این 100 جمله

the definitions, the sample sentences, and at  the bottom of the worksheet, you can answer  

، تعاریف، جملات نمونه، و در پایین صفحه کار، می‌توانید

Vanessa's challenge question. You can click on  the link in the description to download that free  

به سؤال چالشی ونسا پاسخ دهید. امروز می‌توانید روی پیوند موجود در توضیحات کلیک کنید تا کاربرگ PDF رایگان را دانلود کنید

PDF worksheet today. All right, are you  ready to get started with the first category?  

. بسیار خوب، آیا برای شروع با دسته اول آماده هستید؟

What's the first thing you do in the  day? Well, you wake up. Let's go see. 

اولین کاری که در روز انجام می دهید چیست؟ خب بیدار میشی بریم ببینیم

10 sentences for waking up in the morning.  

10 جمله برای بیدار شدن در صبح.

"I hate it when my alarm clock goes off,  I always push 'Snooze.' What about you?"  

"از آن متنفرم وقتی ساعت زنگ دار من خاموش می شود، همیشه "تعویق" را فشار می دهم. تو چطور؟"

"Oh no, I accidentally turned my alarm clock off  and I overslept." "I really like to sleep in on  

"اوه نه، من به طور تصادفی ساعت زنگدارم را خاموش کردم و بیش از حد خوابیدم." "من واقعاً دوست دارم

the weekends." Notice the difference between to  sleep in and to oversleep. To sleep in can be  

آخر هفته ها بخوابم." به تفاوت بین خوابیدن و زیاد خوابیدن توجه کنید. خوابیدن می‌تواند

an enjoyable thing, but to oversleep is always  bad. You're probably going to be late to work.  

چیز لذت‌بخشی باشد، اما پرخوابی همیشه بد است. احتمالا دیر سر کار خواهید آمد.

"I jumped out of bed because I overslept."  "It's time to wake up, rise and shine." But  

"من از رختخواب پریدم چون بیش از حد خوابیده بودم." "زمان بیدار شدن، برخیز و درخشیدن است." اما

maybe you woke up on the wrong side of the bed,  and when you hear someone say "Rise and shine,"  

شاید در سمت اشتباهی از تخت از خواب بیدار شده باشید، و وقتی می‌شنوید که کسی می‌گوید «برخیز و بدرخش»،

nothing could be worse. When I finally get out  of bed in the morning, I try to make the bed,  

هیچ چیز بدتر از این نمی‌شود. وقتی بالاخره صبح از رختخواب بلند می‌شوم، سعی می‌کنم تخت را مرتب کنم،

make the bed. It makes me feel nice and  fresh in the morning when I wash my face  

تخت را مرتب کنم. صبح وقتی صورتم را می شوم

and brush my teeth, then I pick out what I'm  going to wear for the day and get dressed. 

و دندان هایم را مسواک می زنم، احساس خوبی و شادابی به من می دهد، سپس انتخاب می کنم چه چیزی را برای روز بپوشم و لباس می پوشم.

10 common sentences for breakfast. I usually try  to find time to whip up some breakfast before I  

10 جمله رایج برای صبحانه من معمولاً سعی می‌کنم قبل از شروع روز، زمانی را برای درست کردن صبحانه بیابم

get started on my day. My husband turns on  the coffee pot to brew some coffee. For me,  

. شوهرم قهوه جوش را روشن می کند تا قهوه دم کند. برای من،   برای

I boil some water in the tea kettle for  my morning tea. When I have fresh lemons,  

چای صبحم مقداری آب در قوری چای می جوشانم. وقتی لیموی تازه می‌خورم،

sometimes I like to make some  fresh lemon juice in the morning.  

گاهی دوست دارم صبح‌ها مقداری آب لیموی تازه درست کنم.

If I have some bread, like I don't today,  I'm sorry, I throw some toast in the toaster.  

اگر مقداری نان دارم، مثل امروز که ندارم، ببخشید، مقداری نان تست را در توستر می‌ریزم.

When I have a little more time, I scramble some  eggs for breakfast, straight from my chickens.  

وقتی کمی بیشتر وقت داشته باشم، برای صبحانه، مستقیماً از جوجه‌هایم تخم‌مرغ هم می‌زنم.

Then I realize that I'm going to be late for work,  so I scarf down my breakfast. Did you notice this  

بعد متوجه می شوم که قرار است سر کار دیر بیایم، بنابراین صبحانه ام را روسری برمی دارم. آیا به این

fast verb? To scarf down your breakfast means that  you eat really quickly. There were some other fast  

فعل سریع توجه کردید؟ کم کردن روسری صبحانه به این معنی است که شما خیلی سریع غذا می خورید. عبارات سریع دیگری

expressions in this section, to throw some bread  in the toaster, to whip up your breakfast. It  

در این بخش وجود داشت، برای انداختن مقداری نان در توستر، برای پختن صبحانه. این

implies that a lot of us don't leave enough time  in the morning, so we have to do things quickly. 

نشان می‌دهد که بسیاری از ما وقت کافی را در صبح نمی‌گذاریم، بنابراین باید کارها را سریع انجام دهیم.

I clear the table and put the dirty dishes  in the sink. A lot of times, I fill up my  

میز را تمیز می کنم و ظروف کثیف را داخل سینک می گذارم. خیلی وقت‌ها،

to-go mug and take it to the office. This can  also be called a tumbler, especially because  

لیوان سفرم را پر می‌کنم و به دفتر می‌برم. این را می‌توان یک لیوان هم نامید، مخصوصاً به

it's insulated and can keep my tea hot all day.  The final expression for breakfast is what happens  

این دلیل که  عایق است و می‌تواند چای من را در تمام روز گرم نگه دارد. آخرین بیان برای صبحانه این است که

if you wake up so late and you have no time to  drink anything, to eat anything, what do you  

اگر خیلی دیر از خواب بیدار شوید و وقت ندارید چیزی بنوشید، چیزی بخورید چه اتفاقی می افتد، چه می

say? Well, you could say this. "I overslept, so I  think I will get something on the way." You could  

گویید؟ خوب، شما می توانید این را بگویید. "من بیش از حد خوابیدم، بنابراین فکر می کنم در راه چیزی به دستم می رسد." می‌توانید

say "On the way to the office," but you don't need  to. You can say, "I'm going to get something on  

بگویید «در راه دفتر»، اما لازم نیست. می‌توانید بگویید: «می‌خواهم چیزی

the way," or "I'm going to pick up something on  the way," and it means you're going to stop by a  

در راه بیاورم» یا «می‌خواهم چیزی در راه بردارم»، و این بدان معناست که در یک

little restaurant or a cafe or coffee shop and get  something to eat and drink on your way to work. 

رستوران کوچک یا یک کافه یا قهوه توقف خواهید کرد. خرید کنید و در راه رفتن به محل کار چیزی برای خوردن و نوشیدن بیاورید.

10 expressions for going to work or school.  "It's time for me to head to work." This verb,  

10 عبارت برای رفتن به محل کار یا مدرسه. "وقت آن است که من به سر کار بروم."

to head somewhere, is great when you're going  in a direction. "I'm headed to the store, I'm  

وقتی به سمتی می روید، این فعل،   سر زدن به جایی عالی است. "من به سمت فروشگاه می روم، می

going to head to work." What are you doing? "Well,  I'm heading to school right now." Before I drive,  

روم سر کار." چه کار می کنی؟ "خب، من الان به مدرسه می روم." قبل از رانندگی،

I always buckle my seatbelt, buckle my seatbelt.  Then I back out of the driveway, I back out of the  

همیشه کمربندم را می‌بندم، کمربندم را می‌بندم. سپس از مسیر ورودی خارج می‌شوم، از مسیر ورودی خارج می‌شوم

driveway. Once I'm on the highway, I speed up to  drive faster. When I'm stuck in traffic, I need  

. وقتی در بزرگراه هستم، سرعت می‌گیرم تا سریع‌تر رانندگی کنم. وقتی در ترافیک گیر می‌کنم، باید

to slow down, or sometimes completely stop. When I  need to turn, it's important to use your blinker,  

سرعتم را کم کنم یا گاهی کاملاً متوقف کنم. وقتی باید بچرخم، مهم است که از چشمک‌زنتان

to use your blinker. I try to avoid traffic  on my commute, so usually I leave a couple  

استفاده کنم،   از چشمک‌زنتان استفاده کنید. من سعی می‌کنم از ترافیک در مسیر رفت‌وآمد دوری کنم، بنابراین معمولاً چند

minutes early. I have to merge onto the highway. I  don't really like doing that, but it's necessary.  

دقیقه زودتر آن را ترک می‌کنم. من باید به بزرگراه بپیوندم. من واقعاً دوست ندارم این کار را انجام دهم، اما لازم است.

While I'm driving, I try to watch out for school  buses and pedestrians, I don't want to hit anyone.  

وقتی در حال رانندگی هستم، سعی می‌کنم مراقب اتوبوس‌های مدرسه و عابران پیاده باشم، نمی‌خواهم کسی را بزنم.

The best thing about my commute is that I get  to kill two birds with one stone. I drive to  

بهترین چیز در مورد رفت و آمد من این است که دو پرنده را با یک سنگ بکشم. من به سمت سر

work and I listen to Vanessa's videos on the way. 10 sentences for working with other people in the  

کار می روم و در راه به ویدیوهای ونسا گوش می دهم. 10 جمله برای کار با افراد دیگر در

office. "Excuse me, when you have a moment, can I  ask you a question?" This is an extremely polite  

دفتر. "ببخشید، وقتی یک لحظه فرصت دارید، می توانم از شما سوالی بپرسم؟" این یک سوال بسیار مودبانه

and wonderful question to ask in the office.  "I'm sorry, I'm having trouble understanding  

و فوق العاده برای پرسیدن در دفتر است. "متاسفم، من در درک تکلیف مشکل دارم

the assignment. Can you explain it a little bit  more?" "I'm filling in for our manager today  

. می توانید کمی بیشتر توضیح دهید ؟" "امروز جای مدیرمان را پر می کنم

because he's sick." "Do you know who is going to  be the lead on this project?" As you can imagine,  

زیرا او بیمار است." "آیا می دانید چه کسی قرار است رهبری این پروژه را بر عهده بگیرد؟" همانطور که می‌توانید تصور کنید،

this word, the "Lead," is short for the "Leader,"  but in the office, you will often hear just "The  

این کلمه، «سرب» مخفف «رهبر» است، اما در دفتر، اغلب فقط «

lead." "I'm the lead on that project." "Great." When you work with customers, it's great to say,  

سرب» را می‌شنوید. "من رهبر آن پروژه هستم." "عالی." وقتی با مشتریان کار می کنید، خیلی خوب است که بگویید،

"Hi, how can I help you? Hi, how can I help you?"  Or you can say, "Thanks for your patience, I'll be  

"سلام، چگونه می توانم به شما کمک کنم؟ سلام، چگونه می توانم به شما کمک کنم؟" یا می‌توانید بگویید: "از شکیبایی شما متشکرم، من در

right with you." This is a great phrase to use on  the phone as well, if you're talking with a client  

کنار شما هستم." این یک عبارت عالی برای استفاده در تلفن نیز است، اگر با یک مشتری

or with a customer, or with anyone really, and you  can't talk with them right away, you might say,  

یا با یک مشتری یا واقعاً با کسی صحبت می‌کنید و نمی‌توانید فوراً با او صحبت کنید، می‌توانید بگویید:

"Hi, thanks for your patience,  I'll be right with you." Perfect. 

«سلام، متشکرم برای صبوری شما، من با شما هستم." کامل.

The last four sentences use extremely common and  useful idioms for the workplace. "I think I'm  

چهار جمله آخر از اصطلاحات بسیار رایج و مفید برای محل کار استفاده می کنند. "فکر می کنم

going to have to bite the bullet and tell my boss  about the mistake that I made on that report."  

باید گلوله را گاز بگیرم و اشتباهی را که در آن گزارش مرتکب شدم به رئیسم بگویم."

"Well, that plan didn't go like I expected. I  guess it's back to the drawing board." You don't  

"خب، آن طرح آنطور که انتظار داشتم پیش نرفت. حدس می‌زنم که به تابلوی نقاشی برگشته است."

need to be an architect or an artist to use this  expression, it's just an idiom. So if you need  

برای استفاده از این عبارت لازم نیست معمار یا هنرمند باشید ، این فقط یک اصطلاح است. بنابراین، اگر می‌خواهید

to completely scrap your plans and start over, you  can say, "I guess it's back to the drawing board." 

برنامه‌هایتان را کاملاً کنار بگذارید و از نو شروع کنید، می‌توانید بگویید: «حدس می‌زنم به تابلوی طراحی برگشته است».

When you work on a group project, it is  incredibly important to pull your own weight.  

وقتی روی یک پروژه گروهی کار می کنید، بسیار مهم است که وزن خود را بکشید.

Can you imagine what this means? It means that you  don't just sit there and wait for other people to  

آیا می توانید تصور کنید که این به چه معناست؟ این بدان معناست که شما فقط آنجا نمی‌نشینید و منتظر نمی‌شوید تا

do the work. Instead, you are contributing an  equal amount, you're pulling your own weight  

دیگران کار را انجام دهند. در عوض، شما به مقدار مساوی کمک می‌کنید، وزن خود را می‌کشید

and being an equal member of the group. The  final office expression I use all the time,  

و عضوی برابر در گروه هستید. آخرین عبارت اداری که من همیشه استفاده می‌کنم،

you might say, "All right, let's touch base  next week after the project has already gotten  

ممکن است بگویید: "بسیار خوب، بیایید هفته آینده پس از شروع پروژه، پایه را لمس کنیم

started." To touch base is kind of a baseball  expression, and it means "Let's check in, let's  

." لمس کردن پایه نوعی بیان بیسبال است و به معنای "بیایید بررسی کنیم، بیایید

talk to each other and kind of see where we're  at. Let's touch base next week. You don't need  

با هم صحبت کنیم و ببینیم در کجا هستیم. بیایید هفته آینده بیس را لمس کنیم. لازم نیست

to message me every day, but I want to check in  and see how things are going. Let's touch base." 

هر روز به من پیام دهید، اما می‌خواهم بررسی کنم و ببینم اوضاع چطور پیش می‌رود. بیایید پایه را لمس کنیم."

10 expressions for taking a break. Whether  you work full-time, you are full-time mother  

10 عبارت برای استراحت چه تمام وقت کار کنید، چه مادر

or father, whether you are a full-time student or  you're retired, everyone needs to take a break.  

یا پدر تمام وقت، چه دانشجوی تمام وقت یا بازنشسته باشید، همه باید استراحت کنند.

"When I was painting inside my house, I  needed to step outside and get some fresh air.  

"وقتی داشتم داخل خانه‌ام را نقاشی می‌کردم، نیاز داشتم که بیرون بروم و کمی هوای تازه بخورم

It's so nice out here." "A lot of people at my  office take a smoke break, but I don't smoke,  

. اینجا خیلی خوب است." «بسیاری از افراد در دفتر من برای استراحت سیگار می‌کشند، اما من سیگار نمی‌کشم،

so I take a sunshine break." "Are you hungry?  I think it's time for a snack break." "Hey,  

بنابراین یک استراحت آفتابی می‌گیرم.» "گرسنه‌ای؟ فکر می‌کنم وقت استراحت برای میان وعده است." "هی،

I'm going on a coffee run. Do you want anything?"  This is a great expression to use at the office or  

من دارم میرم قهوه دویدن. چیزی میخوای؟" این یک عبارت فوق‌العاده برای استفاده در دفتر یا

at school when you are going to a coffee shop  and you're going to be buying coffee or tea,  

در مدرسه است، وقتی به یک کافی‌شاپ می‌روید و می‌خواهید قهوه یا چای بخرید،

and you want to offer to get something for  someone else. "I'm going on a coffee run,  

و می‌خواهید چیزی را برای شخص دیگری پیشنهاد دهید. "من می‌روم برای دویدن قهوه،

I'm going on a tea run, would you like anything?" "The grocery store, the bank, the post office,  

من می‌روم برای دویدن چای، آیا چیزی می‌خواهی؟" "فروشگاه مواد غذایی، بانک، اداره پست،

I need to run some errands this afternoon. I need  to run some errands this afternoon." It doesn't  

امروز بعدازظهر باید کارهایی را انجام دهم. امروز بعدازظهر باید کارهایی را انجام دهم ." این بدان

mean that you're actually running, but maybe  you're going a little bit quickly because it's  

معنا نیست که شما واقعاً در حال دویدن هستید، اما شاید  کمی سریع پیش بروید زیرا

not too fun. These last five expressions are for  when you really need a break. What can you say?  

خیلی جالب نیست. این پنج عبارت آخر برای زمانی است که واقعاً به استراحت نیاز دارید. چی میتونی بگی؟

"I'm falling asleep at my desk, I think I need to  take a lap around the office to wake myself up."  

"من پشت میز کارم خوابم می برد، فکر می کنم باید یک دور در دفتر بچرخم تا خودم را بیدار کنم."

"It's so hot. We've been  working outside in the sun,  

"خیلی گرم است. ما بیرون زیر آفتاب کار

I think we should take a breather and go sit in  the shade." "Now that my assignment is finished,  

کرده‌ایم، فکر می‌کنم باید کمی نفس بکشیم و برویم در سایه بنشینیم." "اکنون که تکلیف من به پایان رسیده است،

I'm going to take a minute before I work  on anything else. Congratulations to me."  

یک دقیقه قبل از اینکه روی هر چیز دیگری کار کنم وقت بگذارم. به من تبریک می گویم."

"This hike is harder than I thought. I need to  catch my breath before we go up the next hill."  

"این پیاده‌روی سخت‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کردم. قبل از اینکه از تپه بعدی بالا برویم، باید نفسی تازه کنم."

"To catch my breath," it's a great expression  for when you need to take a break. And our final  

"برای اینکه نفسم را بگیرم" این یک عبارت عالی برای زمانی است که نیاز به استراحت دارید. و

taking a break expression is, "It's the end  of the day, let's hit pause before we start  

آخرین   عبارت استراحت ما این است: "این پایان روز است، بیایید قبل از شروع

any new projects, it's time to go home." 10 expressions for saying goodbye at work  

هر پروژه جدید، مکث کنیم، زمان بازگشت به خانه است." 10 عبارت برای خداحافظی در محل کار

or at school. In the office, "All right,  I'm shutting down for the day." At school,  

یا در مدرسه. در دفتر، "بسیار خوب، من برای یک روز خاموش می‌شوم." در مدرسه،

"Time to pack up, let's go home." At work or  at school you can say, "Let's call it a day,  

«زمان جمع کردن وسایل، بیایید به خانه برگردیم». در محل کار یا در مدرسه می‌توانید بگویید: «بیایید آن را یک روز بنامیم،

time to go home." "All right, that's it, I  think we've done all that we can do today."  

وقت رفتن به خانه است». "بسیار خوب، همین است، فکر می‌کنم ما تمام کارهایی را که امروز می‌توانیم انجام دادیم، انجام داده‌ایم."

"I'm headed out, I'll see you tomorrow." "I  got to run, I'll catch up with you tomorrow."  

"من میرم بیرون، فردا میبینمت." "من باید بدوم، فردا بهت می رسم."

"I'm out of here, I've got an appointment I've got  to get to." "That's a wrap. Nice work, everyone,  

"من از اینجا خارج شدم، یک قرار ملاقات دارم که باید به آن برسم." "این یک کار است. کار خوبی است، همه،

we finished." "Bye, see you tomorrow."  "Bye everyone, have a good evening." 

ما تمام کردیم." "خداحافظ فردا میبینمت." "خداحافظ همه، شب خوبی داشته باشید."

10 expressions for going out to a  restaurant with your family or friends.  

10 عبارت برای بیرون رفتن به رستوران با خانواده یا دوستانتان.

"I don't feel like cooking tonight, let's eat  out." This is the most common phrasal verb for  

"امشب حوصله آشپزی ندارم، بیا بیرون غذا بخوریم ." این رایج‌ترین فعل عبارتی برای

talking about going to a restaurant, "Let's eat  out." I love eating out, and it means going to  

صحبت درباره رفتن به رستوران است، «بیا بیرون غذا بخوریم ». من عاشق غذا خوردن در بیرون هستم و این به معنای رفتن به

a restaurant. Maybe you don't want to sit inside.  You could say, "It's such a beautiful day outside,  

یک رستوران است. شاید شما نمی خواهید داخل بنشینید. می‌توانید بگویید، "خیلی روز زیبایی است بیرون،

can we get a table on the patio? Can we get a  table on the patio?" "I usually order the grilled  

آیا می‌توانیم یک میز در پاسیو بگیریم؟ آیا می‌توانیم یک میز روی پاسیو بگیریم؟" «من معمولاً مرغ کبابی سفارش می‌دهم

chicken, but do you have any specials today?" "I  haven't eaten here before, what do you recommend?" 

، اما آیا امروز چیز خاصی دارید؟» «من قبلاً اینجا غذا نخورده‌ام، چه چیزی را توصیه می‌کنید؟»

"All right, I think I'd like the Caesar salad,  please." "I'm not very hungry. Do you want to  

"خوب، فکر می کنم سالاد سزار را می خواهم، لطفا." "من خیلی گرسنه نیستم. می خواهی

split a pizza with me?" "Can I get a refill on  my drink when you have a chance? Thanks." "How's  

پیتزا را با من تقسیم کنی؟" "آیا می‌توانم وقتی فرصت دارید، نوشیدنی‌ام را دوباره پر کنم؟ متشکرم." "

your food? It looks delicious. I think I'll order  that next time." "Can you bring me a to-go box? I  

غذای شما چطور است؟ به نظر خوشمزه می رسد. فکر می کنم دفعه بعد آن را سفارش دهم." "می‌توانید برای من یک جعبه برای رفتن بیاورید؟

think I'd like to save this for later. Thanks." In  the U.S., it's really common to get a to-go box,  

فکر می‌کنم می‌خواهم آن را برای بعد ذخیره کنم. متشکرم." در ایالات متحده، گرفتن یک جعبه برای رفتن واقعاً رایج است،

because yes, just like the stereotype, our food  portions are huge, and it's no problem to take  

زیرا بله، درست مانند کلیشه، سهم‌های غذای ما بسیار زیاد است، و مشکلی نیست که

home your leftovers in a to-go box. Sometimes we  call this a doggy bag. It doesn't look like a dog,  

باقی مانده‌هایتان را در جعبه‌ای برای رفتن به خانه ببرید. گاهی اوقات ما به آن می‌گوییم کیف سگ. به نظر نمی رسد که سگ باشد

it's not really for your dog, but you could  call it either a to-go box or a doggy bag.  

،   واقعاً برای سگ شما نیست، اما می توانید  آن را جعبه جابجایی یا کیف سگی بنامید.

"I know we just had a big dinner, but let's  splurge and get dessert too. What do you think?" 

"می دانم که ما فقط یک شام بزرگ خوردیم، اما بیایید ولخرجی کنیم و دسر هم بخوریم. نظر شما چیست؟"

10 common expressions about  playing with your kids.  

10 عبارت رایج در مورد بازی کردن با فرزندانتان.

"It seems like little and big boys always want to  roughhouse and play hard." "It seems like my kids  

"به نظر می رسد که پسرهای کوچک و بزرگ همیشه می خواهند خشن بازی کنند و سخت بازی کنند." "به نظر می رسد که بچه های من

always want to eat a snack. What about yours?"  "Wow, look at that tall Lego tower you made."  

همیشه می خواهند یک میان وعده بخورند. در مورد شما چطور؟" "وای، به آن برج بلند لگو که ساختی نگاه کن."

"It's a beautiful day to go on a bike ride  down the street." "Sometimes, doing a puzzle  

"این یک روز زیبا برای دوچرخه سواری در خیابان است." "گاهی اوقات، انجام یک

is a great way to calm down and relax." "It's so  satisfying to hit a baseball, even if you're just  

پازل راه بسیار خوبی برای آرام شدن و آرامش است." ضربه زدن به توپ بیسبال بسیار رضایت‌بخش است، حتی اگر تنها

playing by yourself." "Nothing is more fun than  going down a slide into a huge pile of leaves."  

به تنهایی بازی کنید.» "هیچ چیز سرگرم کننده تر از پایین رفتن از یک سرسره در انبوهی از برگ نیست."

"My kids love to do chalk in  a shady part of the walkway,  

«بچه‌های من عاشق گچ زدن در قسمت سایه‌دار پیاده‌رو هستند،

I do too." "The first thing my son does in the  morning is pick raspberries in our backyard."  

من هم همین‌طور». "اولین کاری که پسرم صبح انجام می دهد این است که در حیاط خانه ما تمشک می چیند."

"Sometimes my son gets so tired that he takes a  nap in the middle of the floor. Aw, how cute." 

"بعضی وقت ها پسرم آنقدر خسته می شود که وسط زمین چرت می زند. اوه، چقدر نازه."

10 sentences for relaxing at the end of the day.  "What a day. I'm so glad to finally be home. But  

10 جمله برای آرامش در پایان روز. "چه روزی بود. خیلی خوشحالم که بالاخره به خانه آمدم. اما

before I can relax, I really need to finish up  some chores. I just spent a few minutes tidying up  

قبل از اینکه بتوانم استراحت کنم، واقعاً باید برخی از کارهایم را تمام کنم. فقط چند دقیقه را صرف مرتب

the house, so now I can relax on the couch." After  a long day, some people just like to zone out  

کردن خانه کردم، بنابراین اکنون می توانم روی مبل استراحت کنم. " بعد از یک روز طولانی، برخی از افراد فقط دوست دارند که از منطقه خارج شوند

and watch TV. Or you can use the fun expression,  "At the end of a long day, I like to veg out and  

و تلویزیون تماشا کنند. یا می‌توانید از عبارت سرگرم‌کننده استفاده کنید، «در پایان یک روز طولانی، من دوست دارم سبزی بخورم و

watch TV." This comes from the word "Vegetable,"  because let's be honest, when you watch TV, your  

تلویزیون تماشا کنم.» این از کلمه "سبزیجات" گرفته شده است، زیرا بیایید صادق باشیم، وقتی تلویزیون تماشا می‌کنید،

brain is kind of like a vegetable, it's not doing  very much, but it's kind of nice sometimes to just  

مغز شما به نوعی مانند یک سبزی است، کار چندانی انجام نمی‌دهد ، اما گاهی اوقات

veg out and watch TV. Before I go to bed, I  like to catch up on the book that I'm reading,  

سبزی خوردن و تماشای تلویزیون بسیار خوب است. قبل از اینکه به رختخواب بروم، دوست دارم به کتابی که دارم می‌خوانم،

so interesting. At the end of a long day, I like  to just chill. Maybe that's watching some TV,  

خیلی جالب توجه کنم. در پایان یک روز طولانی، من دوست دارم فقط آرام باشم. شاید این در حال تماشای تلویزیون باشد،

maybe that's reading my book. I don't  want to do much, I just want to chill. 

شاید این در حال خواندن کتاب من باشد. من نمی خواهم کار زیادی انجام دهم، فقط می خواهم آرام باشم.

What can you say to someone else who's had  a really long day? Well, if they've come  

به شخص دیگری که یک روز واقعاً طولانی داشته است، چه می‌توانید بگویید؟ خوب، اگر آنها

over to your house as a guest, when you open  the door and greet them, you could say, "Make  

به عنوان مهمان به خانه شما آمده اند، وقتی در را باز می کنید و به آنها سلام می کنید، می توانید بگویید: "

yourself at home." This means that they will feel  comfortable in your house. "Make yourself at home,  

خودت را در خانه بساز." این بدان معنی است که آنها در خانه شما احساس راحتی می کنند. «خودت را در خانه بساز

open the cupboard, get yourself a glass of water  if you want, feel free to sit down, don't worry  

،   کمد را باز کن، اگر می‌خواهی یک لیوان آب برای خودت بیاور ، راحت بنشین،

about any kind of formal rules, make yourself  at home." Or you might say to your loved one,  

نگران هر نوع قانون رسمی نباش، خودت را در خانه بساز.» یا ممکن است به عزیزتان بگویید،

"I can see you've had a really long day. Why  don't you put your feet up and I'll get you a  

"می توانم ببینم که روز بسیار طولانی سپری کرده ای. چرا پاهایت را بالا نمی گذاری و من برایت یک

glass of water. Put your feet up, maybe sit on  the couch, put your feet up, and I'll get you  

لیوان آب می آورم. پاهایت را بالا بگذار، شاید بنشینی. روی کاناپه، پاهایت را بالا بگذار، و من برایت

a glass of water. Don't worry, I got it." If you've had a busy month, a busy year,  

یک لیوان آب می‌آورم. نگران نباش، متوجه شدم.» اگر یک ماه پرمشغله، یک سال پرمشغله داشته‌اید

you might say, "I'm so thankful for our  vacation coming up, I really need some R and R."  

،   ممکن است بگویید، "خیلی ممنون از تعطیلات ما در راه است، من واقعاً به مقدار R و R نیاز دارم."

This is not railroad, this means rest, relaxation,  some people say it means to recuperate. This means  

این راه آهن نیست، این به معنای استراحت، آرامش است، برخی می گویند به معنای بهبودی است. این بدان معناست

that you are chilling out and you're gaining  your strength back. We often see this in writing,  

که شما در حال آرام شدن هستید و قدرت خود را به دست می آورید. ما اغلب این را به صورت مکتوب می‌بینیم،

"I'm going to get some R and R this weekend  in the mountains, I'll be back later,"  

«آخر این هفته در کوهستان مقداری R و R می‌گیرم، بعداً برمی‌گردم»،

but you can also use this in conversation. 10 expressions for your nighttime routine,  

اما می‌توانید از آن در مکالمه نیز استفاده کنید. 10 عبارت برای روتین شبانه شما

it's finally the end of the day. Well, before  I go to bed, I always double check that I have  

،   بالاخره به پایان روز رسید. خوب، قبل از اینکه به رختخواب بروم، همیشه چک می‌کنم که در

locked my door. After that, I go through the  house and turn off the lights. I already read  

خانه‌ام را قفل کرده‌ام. بعد از آن، از خانه عبور می کنم و چراغ ها را خاموش می کنم. من قبلاً

bedtime stories to my two sons, they're asleep,  so I need to tiptoe quietly to my bedroom so they  

برای دو پسرم داستان‌های قبل از خواب خوانده‌ام، آنها خوابند، بنابراین باید آرام به سمت اتاق خوابم بروم تا آنها

don't wake up, let's go. Before I go to bed, I  need to take a shower to get clean for bed. Then  

بیدار نشوند، بیا بریم. قبل از رفتن به رختخواب، باید دوش بگیرم تا برای رختخواب تمیز شوم. سپس

I need to brush my teeth. Usually when you brush  your teeth, you brush your teeth and then you spit  

باید دندان هایم را مسواک بزنم. معمولاً وقتی دندان‌هایتان را مسواک می‌زنید، دندان‌هایتان را مسواک می‌زنید و سپس تف کرده

and rinse your mouth. Finally, it's time to get cozy for the day,  

و دهانتان را می‌شویید. در نهایت، وقت آن است که روز را راحت

put on my pajamas, and put my clothes in  the laundry basket. Before I go to bed  

کنم، پیژامه‌ام را بپوشم و لباس‌هایم را در سبد لباس‌شویی بگذارم. هر شب قبل از اینکه به رختخواب

every night, I double check my alarm. I want  to make sure that I don't oversleep. Finally,  

بروم، زنگ ساعت خود را دوباره چک می‌کنم. می‌خواهم مطمئن شوم که زیاد نمی‌خوابم. سرانجام،

it's time to hit the hay. I can curl up under  the covers and drift off to sleep. Goodnight. 

وقت آن است که به یونجه ضربه بزنید. می‌توانم زیر روکش‌ها خم شوم و بخوابم. شب بخیر.

Congratulations on learning these 100 most  common sentences about daily life. Now I have a  

به خاطر یادگیری این 100 جمله رایج در مورد زندگی روزمره به شما تبریک می گویم. حالا من یک

question for you. Let me know in the comments,  what time do you usually go to bed? For me,  

سوال از شما دارم. در نظرات به من بگویید، معمولاً چه ساعتی به رختخواب می روید؟ برای من،

I try to go to bed between 10 and 11 o'clock, but  honestly, it's usually closer to midnight. Let me  

سعی می‌کنم بین ساعت 10 تا 11 بخوابم، اما صادقانه بگویم، معمولاً به نیمه‌شب نزدیک‌تر است.

know in the comments what it is for you, and don't  forget to download the free PDF worksheet with all  

در نظرات به من اطلاع دهید که چه چیزی برای شما مفید است، و فراموش نکنید که کاربرگ PDF رایگان را با تمام

100 of these common sentences and some definitions  to help you out so that you can use them in your  

100 مورد از این جملات رایج و برخی از تعاریف دانلود کنید تا به شما کمک کند تا بتوانید از آنها در

daily life, and you never forget them. You can  click on the link in the description to download  

زندگی روزمره خود استفاده کنید. هرگز آنها را فراموش نکن امروز می‌توانید روی پیوند موجود در توضیحات کلیک کنید تا

that free PDF worksheet today. Well, thanks so  much, I'll see you again next Friday for a new  

آن کاربرگ PDF رایگان را بارگیری کنید. خوب، خیلی متشکرم ، جمعه آینده دوباره شما را برای یک

lesson here on my YouTube channel, bye. The next step is to download the free  

درس جدید اینجا در کانال YouTube من می بینم، خداحافظ. گام بعدی دانلود

PDF worksheet for this lesson. With this  free PDF, you will master today's lesson  

کاربرگ PDF رایگان این درس است. با این PDF رایگان، بر درس امروز تسلط

and never forget what you have learned.  You can be a confident English speaker.  

خواهید داشت و هرگز آموخته‌های خود را فراموش نمی‌کنید. شما می توانید یک انگلیسی زبان با اعتماد به نفس باشید.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel  for a free English lesson every Friday. Bye.

فراموش نکنید که هر جمعه برای یک درس انگلیسی رایگان در کانال YouTube من مشترک شوید. خدا حافظ.