Master Spontaneous Speaking: Proven Strategies to Boost English Fluency

Tell me if this sounds familiar. You are in an English conversation,

به من بگویید اگر این به نظر آشنا می رسد. شما در حال مکالمه انگلیسی هستید،

maybe with someone at work with your child's teacher,

شاید با کسی در محل کار با معلم فرزندتان،

maybe even in a classroom with me.

شاید حتی در یک کلاس با من.

And the whole time you're in this conversation,

و در تمام مدتی که در این گفتگو هستید،

there are questions in your mind. What am I gonna say?

سوالاتی در ذهن شما وجود دارد . چی بگم

What question might they ask me? What if I don't understand the question?

چه سوالی ممکن است از من بپرسند؟ اگر سوال را متوجه نشدم چه؟

What if I feel stuck? What if they don't understand my answer?

اگر احساس کنم گیر کردم چه؟ اگر جواب من را نفهمند چه؟

And as you ask yourself those questions, your anxiety skyrockets.

و وقتی این سؤالات را از خود می‌پرسید، اضطراب شما سر به فلک می‌کشد.

As your nervousness increases,

همانطور که عصبی بودن شما افزایش می یابد،

it makes it more difficult for you to think about what you might want to say,

فکر کردن در مورد آنچه ممکن است بخواهید بگویید برای شما دشوارتر می شود

and in the end,

و در نهایت

it becomes almost impossible or it feels impossible

to speak in that conversation.

صحبت کردن در آن مکالمه تقریبا غیرممکن یا غیرممکن می شود.

All of this might lead you to think that you just

همه اینها ممکن است شما را به این فکر بیندازد که

can't speak spontaneously in English,

نمی توانید خود به خود به زبان انگلیسی صحبت کنید،

you can't think and respond quickly to questions.

نمی توانید فکر کنید و سریع به سؤالات پاسخ دهید.

Does any of that sound familiar to you? If it does, here's the good news.

آیا هیچ کدام از آن برای شما آشنا به نظر می رسد ؟ اگر این کار را کرد، این خبر خوب است.

All of that is solvable In this Confident English lesson today,

همه اینها قابل حل است در این درس انگلیسی مطمئن امروز،

I'm going to give you strategies that master your ability to speak spontaneously

من قصد دارم استراتژی هایی را به شما ارائه کنم که بر توانایی شما در صحبت کردن خود به خود

in English and that boost your fluency.

به زبان انگلیسی مسلط شود و تسلط شما را تقویت کند.

And I want you to stick with me because as we go through this lesson,

و من از شما می خواهم که با من بچسبید زیرا در حالی که این درس را پشت سر می گذاریم،

you are going to have those light bulb aha moments.

شما آن لحظات لامپ آها را خواهید داشت.

You'll feel inspired and think, yes, of course, this makes so much sense.

شما احساس الهام خواهید کرد و فکر می کنید، بله، البته، این بسیار منطقی است.

And that's wonderful the moment that happens. From there,

و این لحظه ای که اتفاق می افتد فوق العاده است. از آنجا

we need to take the next step.

باید قدم بعدی را برداریم.

We need to talk about how to practice because inspiration

ما باید در مورد نحوه تمرین صحبت کنیم زیرا الهام گرفتن

doesn't lead to progress practice does.

منجر به پیشرفت نمی شود تمرین این کار را انجام می دهد.

But before we go there, if this is your first time here, welcome. I'm Annemarie,

اما قبل از اینکه به آنجا برویم، اگر اولین بار است که اینجا هستید، خوش آمدید. من آنماری هستم،

an English confidence and fluency coach.

مربی اعتماد به نفس و تسلط انگلیسی.

Everything I do is designed to help you get the confidence you want for your

هر کاری که من انجام می‌دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

life and work in English.

زندگی و کارتان به زبان انگلیسی می‌خواهید طراحی شده است.

If you'd love to get years of my Confident English lessons and free resources

اگر دوست دارید سال‌ها از درس‌های انگلیسی مطمئن و منابع رایگان

for me,

you can find all of that and more over at my Speak Confident English website.

من را دریافت کنید، می‌توانید

همه آن‌ها و بیشتر را در وب‌سایت Speak Confident English من پیدا کنید.

While you're there,

در حالی که آنجا هستید، می

you can also download my free fluency training called How to Get the Confidence

توانید آموزش تسلط رایگان من به نام چگونه اعتماد به نفس

to Say What You Want in English.

برای گفتن آنچه می خواهید را به زبان انگلیسی به دست آورید را دانلود کنید.

And now let's dive in right away with strategy number one,

و اکنون بیایید فوراً با استراتژی شماره یک وارد شوید،

shift your listening focus.

تمرکز گوش دادن خود را تغییر دهید.

I want to revisit that scenario I described of being in an English

من می‌خواهم سناریویی را که توضیح دادم، از حضور در یک

conversation, listening to the speaker,

مکالمه انگلیسی، گوش دادن به سخنران،

and at the same time thinking through all those panic-driven

و در عین حال فکر کردن به تمام آن

questions. What will they ask me? What am I going to say? What if I feel stuck?

سؤالات وحشت‌زده بازبینی کنم. از من چه خواهند پرسید؟ چی بگم؟ اگر احساس کنم گیر کردم چه؟

What if I don't know what to say? When you are listening,

اگه ندانم چی بگم چی؟ هنگامی که شما در حال گوش دادن هستید

and at the same time asking yourself all those internal what

و در عین حال از خود می‌پرسید که چه

if questions, it's called listening to respond.

سوالاتی به چه صورت است، به آن گوش دادن برای پاسخگویی می‌گویند.

What this means is that when in a conversation,

منظور این است که وقتی در یک مکالمه هستید،

the focus is more on how you might respond.

تمرکز بیشتر روی نحوه پاسخگویی شماست.

If somebody asks a question not on what the person speaking

اگر کسی سوالی بپرسد نه در مورد صحبت های شخص صحبت کننده،

is saying,

the brain is more focused on the fear and anxiety than on

مغز بیشتر بر ترس و اضطراب متمرکز است تا

the speaker. As a result,

گوینده. در نتیجه،

there is information or details that get lost.

اطلاعات یا جزئیاتی وجود دارد که گم می شوند.

I would argue that this actually isn't listening at all.

من استدلال می کنم که این در واقع به هیچ وجه گوش نمی دهد.

So if that experience sounds familiar to you, what should you do instead?

بنابراین اگر آن تجربه برای شما آشنا به نظر می رسد ، در عوض چه کاری باید انجام دهید؟

Listen to understand.

گوش کن تا بفهمی

The truth is the best speakers are also

حقیقت این است که بهترین سخنرانان

the best listeners. When you listen to understand,

بهترین شنوندگان نیز هستند. وقتی گوش می‌دهید تا بفهمید،

your brain is fully focused on listening to the speaker

مغز شما کاملاً روی گوش دادن به سخنران متمرکز می‌شود

aiming to understand what they are saying. What is the background information?

تا بفهمد چه می‌گوید. اطلاعات پس زمینه چیست؟

What are the details? What are the questions they are asking?

جزئیات چیست؟ سوالاتی که می پرسند چیست؟

And all that internal question,

و تمام آن سؤالات درونی،

asking and anxiety is turned off when you listen to

پرسیدن و اضطراب زمانی که برای فهمیدن گوش می دهید خاموش می شود

understand.

.

It's so much easier to respond to questions because you have

پاسخ دادن به سوالات بسیار ساده تر است زیرا شما

all the information you need.

تمام اطلاعات مورد نیاز خود را دارید.

I see this happen time and time and time again inside my Fluency School

من می بینم که این اتفاق بارها و بارها در برنامه Fluency School من رخ می دهد

program. Week after week,

. هفته به هفته،

my students have conversations and those conversations get more complex,

دانش‌آموزان من مکالمه‌هایی دارند و آن مکالمات پیچیده‌تر،

more challenging, and yet week after week,

چالش‌برانگیزتر می‌شوند، و با این حال هفته به هفته،

their anxiety goes down because they've learned the art of

اضطراب آنها کاهش می‌یابد، زیرا هنر

listening to understand. So how can you practice this?

گوش دادن برای فهمیدن را آموخته‌اند. پس چگونه می توانید این را تمرین کنید؟

There are two things. First, you have to be in English-speaking conversations.

دو چیز وجود دارد. ابتدا باید در مکالمات انگلیسی زبان حضور داشته باشید. در یک لحظه

We'll talk more about that in a moment. But first,

بیشتر در مورد آن صحبت خواهیم کرد . اما اولاً،

the second thing is when you are in a conversation and

دومین مورد این است که وقتی در یک مکالمه هستید و

those what if questions are coming up in your mind, distracting you,

اگر سؤالاتی در ذهن شما ایجاد می شود، حواس شما را پرت می کند و

increasing that anxiety,

این اضطراب را افزایش می دهد،

we have to quiet those thoughts and shift your

باید آن افکار را خاموش کنیم و

listening attention so that you're listening to understand.

توجه گوش دادن شما را به گونه ای تغییر دهیم که به آن گوش دهید. فهمیدن.

If that sounds difficult, here's what I do.

اگر سخت به نظر می رسد، این کاری است که من انجام می دهم.

I do get nervous in some speaking situations,

من در برخی موقعیت‌های صحبت کردن عصبی می‌شوم،

and if I notice that that anxiety is increasing and

و اگر متوجه شوم که این اضطراب در حال افزایش است و

I'm starting to have a lot of those panic-focused thoughts,

من شروع به داشتن بسیاری از آن افکار متمرکز بر هراس کرده‌ام،

I like to press my feet into the ground. I know that sounds very strange,

دوست دارم پاهایم را به زمین فشار دهم . می دانم که به نظر خیلی عجیب می رسد،

but here's why.

اما دلیلش این است.

When I press my feet into the ground and think really consciously

وقتی پاهایم را به زمین فشار می‌دهم و واقعاً آگاهانه

about doing that, when I feel that pressure, it wakes me up,

درباره انجام آن فکر می‌کنم، وقتی آن فشار را احساس می‌کنم، من را بیدار می‌کند،

it wakes my brain up, it wakes my body up,

مغزم را بیدار می‌کند، بدنم را بیدار می‌کند،

it wakes up my focus and it captures my attention. It says, Annemarie,

تمرکزم را بیدار می‌کند و توجهم را به خود جلب می‌کند. می‌گوید، آنماری،

your anxiety is skyrocketing. You're asking yourself all these questions.

اضطراب تو سر به فلک کشیده است. این همه سوال رو از خودت میپرسی

You're not listening to the person speaking. You've become distracted.

شما به حرف شخصی که صحبت می کند گوش نمی دهید. حواستون پرت شده

And that's a reminder to shut off those thoughts and to shift my

و این یادآوری است که آن افکار را خاموش کنم و

energy, my focus, my listening to the person speaking.

انرژی، تمرکز و گوش دادنم را به فردی که صحبت می کند تغییر دهم.

The moment I do that, the moment I turn those thoughts off,

لحظه ای که این کار را انجام می دهم، لحظه ای که آن افکار را خاموش می کنم،

that anxiety starts to go back down.

آن اضطراب شروع به کاهش می کند.

I start getting the information I need so that if someone asks me a question,

من شروع به دریافت اطلاعات مورد نیاز خود می کنم تا اگر کسی از من سوالی بپرسد،

I'm more ready. I'm more able to respond.

آمادگی بیشتری داشته باشم. من توانایی بیشتری برای پاسخ دادن دارم.

In every conversation you have,

در هر مکالمه ای که دارید،

there is a responsibility to understand what your audience

این مسئولیت وجود دارد که بفهمید مخاطبان شما چه

needs from you, whether your audience is a partner, a spouse, a friend,

نیازهایی از شما دارند، خواه مخاطب شما شریک، همسر، دوست،

a coworker, a neighbor,

همکار، همسایه

or 273 people in an audience listening to a presentation.

یا 273 نفر از مخاطبانی که به ارائه گوش می دهند.

When you listen to understand you know what they need from you,

وقتی گوش می دهید تا بفهمید که آنها از شما چه نیازی دارند

and because you haven't allowed those anxiety focused thoughts to

و چون اجازه نداده اید افکار متمرکز بر اضطراب

distract you, you're able to think more clearly,

شما را پرت کنند، می توانید واضح تر فکر کنید،

put your words and thoughts together and express what you need to say in

کلمات و افکار خود را کنار هم بگذارید و آنچه را که باید بگویید بیان کنید. در

that moment. It's pretty exciting, isn't it?

آن لحظه. خیلی هیجان انگیز است، اینطور نیست؟

And here's where practice becomes important, because again, remember,

و اینجاست که تمرین اهمیت پیدا می کند، زیرا باز هم به یاد داشته باشید که

inspiration doesn't lead to progress. Practice does.

الهام گرفتن منجر به پیشرفت نمی شود. تمرین انجام می دهد.

And thankfully,

و خوشبختانه،

finding practice opportunities is easier than ever.

یافتن فرصت‌های تمرین آسان‌تر از همیشه است.

There are endless courses in schools and online speaking

دوره های بی پایانی در مدارس و کلوپ های سخنرانی آنلاین

clubs, online communities, conversation partners, private teachers and more.

، جوامع آنلاین، شرکای گفتگو، معلمان خصوصی و غیره وجود دارد.

The key is to find a teacher or coach you trust,

نکته کلیدی این است که معلم یا مربی مورد اعتماد خود را پیدا کنید،

feel comfortable with,

با او احساس راحتی کنید

and super important who can demonstrate success,

و بسیار مهم باشد که بتواند موفقیت را نشان دهد و به

helping students make progress. Once you've found that person,

پیشرفت دانش آموزان کمک کند. هنگامی که آن شخص را پیدا کردید، هر

do what you can to learn with that teacher or coach.

کاری که می توانید برای یادگیری با آن معلم یا مربی انجام دهید.

If I'm that person for you,

اگر من آن شخص برای شما هستم،

if you'd love to learn how to speak more spontaneously in English and improve

اگر دوست دارید بیاموزید چگونه به طور خودانگیخته به زبان انگلیسی صحبت کنید و تسلط خود را بهبود بخشید،

your fluency, check out my Fluency School program.

برنامه مدرسه تسلط من را بررسی کنید.

You don't have to figure all of this out alone. Instead,

لازم نیست همه اینها را به تنهایی کشف کنید. گرگانا گفت، در عوض،

you can allow my team and I to help you as my student, Gergana said,

می‌توانید به من و تیم من اجازه دهید که به عنوان شاگردم به شما کمک کنیم

Fluency School leads to freedom, the freedom to express yourself.

.

Just go to speakconfidentenglish.com/fluencyschool.

فقط به speakconfidentenglish.com/fluencyschool بروید.

And now, strategy number two, focus on flow.

و اکنون، استراتژی شماره دو، روی جریان تمرکز کنید.

If you struggle with perfection like I do,

اگر مثل من با کمال دست و پنجه نرم می کنید،

you may have noticed that the pressure to speak perfectly leads to

ممکن است متوجه شده باشید که فشار برای صحبت کردن بی نقص منجر به

feelings, stuck, nervous,

احساسات، گیر افتادن، عصبی شدن

and often in the end saying nothing perfection can stop

و اغلب در پایان گفتن هیچ چیز کمال نمی تواند مکالمه را متوقف کند

a conversation.

.

So the solution here is to shift the focus from perfection

بنابراین راه حل در اینجا تغییر تمرکز از کمال

to focusing on flow.

به تمرکز بر جریان است.

Flow is the effortless and uninterrupted progression of

جریان عبارت است از پیشرفت بی دردسر و بی وقفه

ideas and responses in a conversation.

ایده ها و پاسخ ها در یک گفتگو.

When you start to focus on flow, it completely transforms your fluency.

وقتی شروع به تمرکز روی جریان می کنید، تسلط شما را کاملاً متحول می کند.

And here's why. Why?

و در اینجا دلیل آن است. چرا؟

Fluency is the ability to express yourself easily and

روانی توانایی بیان آسان و

articulately. This is the definition of fluency.

واضح خود است. این تعریف روانی است.

If you express yourself articulately, it means easily, clearly,

اگر خود را به طور واضح بیان کنید، به این معنی است که به راحتی، واضح

and effectively. I like to define fluency as clear,

و موثر است. من دوست دارم تسلط را به عنوان

smooth speech with you in control.

گفتار واضح و روان با کنترل شما تعریف کنم.

When you shift your focus to flow,

هنگامی که تمرکز خود را به جریان تغییر می دهید،

it makes it easier to respond spontaneously and allow the conversation

پاسخ خود به خود را آسان تر می کند و اجازه می دهد گفتگو

to keep going forward. I'm gonna show you an example of what I mean,

ادامه یابد. من نمونه ای از منظورم را به شما نشان می دهم

and then I'll give you a practical way for how to practice this.

و سپس یک روش عملی برای نحوه تمرین این کار به شما ارائه می کنم. فرض کنید

Let's say you're in a conversation with a group of new parents and they're all

در حال گفتگو با گروهی از والدین جدید هستید و همه آنها

talking about a book that they've read about raising children.

در مورد کتابی صحبت می کنند که درباره تربیت فرزندان خوانده اند.

You've never even heard of this book,

شما حتی هرگز در مورد این کتاب نشنیده اید،

and you're starting to get those anxiety feelings, those what ifs.

و شما شروع به دریافت آن احساسات اضطراب، آن چه اگر.

What if they ask me a question, I don't even know what book this is,

اگر از من سوالی بپرسند، من حتی نمی دانم این چه کتابی است،

and then of course someone does. Someone looks at you and says,

و البته یک نفر این کار را می کند. یکی به شما نگاه می کند و می گوید آیا

didn't you love that book? Here you have two options.

آن کتاب را دوست نداشتید؟ در اینجا شما دو گزینه دارید.

Option number one is this. No, I didn't read that book.

گزینه شماره یک این است. نه، من آن کتاب را نخواندم.

And then there's just this awkward silence.

و سپس فقط این سکوت ناخوشایند وجود دارد. یه

It's kind of uncomfortable.

جورایی ناراحت کننده است

Everybody's looking around and then eventually the conversation moves on

همه به اطراف نگاه می کنند و در نهایت مکالمه ادامه می یابد

and you might feel like you're not part of that conversation. Now,

و ممکن است احساس کنید که بخشی از آن مکالمه نیستید. حالا

here's the second option. No, I haven't read that book,

گزینه دوم اینجاست. نه، من آن کتاب را نخوانده ام،

but it sounds like I should tell me what you loved most.

اما به نظر می رسد باید به من بگویم که چه چیزی را بیشتر دوست داشتی.

And then someone looks at you and says, oh my gosh. Well, yeah,

و بعد یکی به تو نگاه می کند و می گوید، خدای من. خوب، بله،

you need to read the book. Here's what I loved most. And they're talking to you.

شما باید کتاب را بخوانید. این چیزی است که من بیشتر دوست داشتم. و دارند با شما صحبت می کنند.

They're sharing what they learned and what they enjoyed about the book with you.

آنها چیزهایی را که در مورد کتاب یاد گرفته اند و از آن لذت برده اند با شما به اشتراک می گذارند.

And then in the process,

و سپس در این فرآیند،

you find out that both of you have the same challenges in common.

متوجه می شوید که هر دوی شما چالش های مشترک مشابهی دارید.

You're both struggling to make sure your kids sleep through the whole night.

هر دوی شما در تلاش هستید تا مطمئن شوید که فرزندانتان تمام شب را بخوابند.

There's something more to talk about.

چیز دیگری برای صحبت کردن وجود دارد.

You added on just a little bit more information.

شما فقط کمی اطلاعات بیشتر اضافه کردید.

You contributed to the conversation and allowed it to move forward.

شما به گفتگو کمک کردید و اجازه دادید که به جلو برود.

Your answer still acknowledged that you hadn't read this book.

پاسخ شما همچنان تصدیق می کرد که این کتاب را نخوانده اید.

It was also spontaneous. It didn't focus on perfection,

خودجوش هم بود. روی کمال تمرکز نداشت،

it focused on flow. It focused on keeping the conversation moving forward,

روی جریان تمرکز داشت. این برنامه بر پیشبرد گفتگو،

that progression of ideas and responses.

یعنی پیشرفت ایده ها و پاسخ ها متمرکز بود.

So how can you actually practice this and develop your flow?

بنابراین چگونه می توانید این را عملی کنید و جریان خود را توسعه دهید؟

There are three action steps. First, keep it simple.

سه مرحله عمل وجود دارد . ابتدا آن را ساده نگه دارید.

Time and time again,

بارها و بارها می‌شنوم که

I hear struggling English speakers make the mistake of overcomplicating their

انگلیسی‌زبان‌های سخت‌گیر اشتباه می‌کنند و پاسخ‌های خود را بیش از حد پیچیده می‌کنند

responses. They're trying to find the most complicated vocabulary or structures.

. آنها در حال تلاش برای یافتن پیچیده ترین واژگان یا ساختارها هستند.

Doing that can inhibit clarity, fluency, and flow.

انجام این کار می تواند از وضوح، روانی و جریان جلوگیری کند.

It also puts added pressure to get it perfectly right.

همچنین فشار مضاعفی برای درست کردن آن وارد می کند.

Keeping it simple removes that pressure and allows you to find

ساده نگه داشتن آن فشار را از بین می برد و به شما امکان می دهد

the quickest, easiest, clearest way to communicate in the moment.

سریع ترین، آسان ترین و واضح ترین راه را برای برقراری ارتباط در لحظه پیدا کنید.

Action. Step number two is use and or,

عمل. مرحله شماره دو استفاده و یا است،

but these two words are conjunctions, and when we use them in a sentence,

اما این دو کلمه حرف ربط هستند و وقتی از آنها در جمله استفاده می کنیم،

we have to add extra details. For example, I could not say,

باید جزئیات اضافی اضافه کنیم. به عنوان مثال، نمی‌توانم بگویم،

no, I haven't read that book, but,

نه، من آن کتاب را نخوانده‌ام، اما،

and then nothing we have to add more detail onto the sentence.

و پس از آن چیزی لازم نیست جزییات بیشتری به جمله اضافه کنیم.

In the example I shared with you, no, I haven't read that book yet,

در مثالی که با شما به اشتراک گذاشتم، نه، من هنوز آن کتاب را نخوانده ام،

but it sounds like I should tell me what you liked the most. Now,

اما به نظر می رسد که باید به من بگویم چه چیزی را بیشتر دوست دارید. اکنون،

I've added on some key details and because I was listening to the conversation

برخی از جزئیات کلیدی را اضافه کرده‌ام و از آنجایی که به مکالمه گوش می‌دادم

listening to understand,

تا بفهمم، می‌دانم

I know that they really enjoyed this book and I'm asking specifically about what

که آنها واقعاً از این کتاب لذت بردند و به طور خاص در مورد اینکه چه چیزی را

they liked the most.

بیشتر دوست داشتند می‌پرسم.

Adding on just a little bit more information encourages that flow,

افزودن کمی اطلاعات بیشتر باعث تشویق آن جریان و

that continuation of the conversation.

ادامه مکالمه می شود.

The third action step is to buy time when you need it.

مرحله سوم اقدام، خرید زمان در زمانی است که به آن نیاز دارید.

What this means is to say something that allows you to delay your

این به معنای گفتن چیزی است که به شما امکان می دهد پاسخ خود را به تاخیر بیندازید

response. For example,

. برای مثال،

let's say you're in a business meeting talking about marketing strategy.

فرض کنید در یک جلسه کاری هستید و درباره استراتژی بازاریابی صحبت می کنید.

Someone turns looks at you and says, what are your thoughts on this?

یک نفر برمی گردد و به شما نگاه می کند و می گوید نظر شما در این مورد چیست؟

And you don't feel totally ready to respond.

و شما کاملاً آماده پاسخگویی نیستید.

You can still contribute to flow by having an immediate

همچنان می‌توانید با داشتن یک

response that allows you to state that you want to delay

پاسخ فوری که به شما امکان می‌دهد اظهار کنید که می‌خواهید

giving more information. Let me give you an example. Again,

ارائه اطلاعات بیشتر را به تأخیر بیندازید، به جریان کمک کنید. بگذارید برای شما مثالی بزنم. دوباره،

someone asks what you think about marketing strategy, and you might say,

شخصی از شما می پرسد که در مورد استراتژی بازاریابی چه فکر می کنید، و ممکن است بگویید،

thanks for that question. I'm still putting my thoughts together on that.

بابت این سوال متشکرم. من هنوز دارم افکارم را روی آن جمع می کنم.

Could you give me another moment and come back to me?

میشه یه لحظه دیگه بهم فرصت بدی و برگردی پیشم؟

Do you notice that I responded immediately to the question?

آیا متوجه شدید که من بلافاصله به سوال پاسخ دادم؟ من

I didn't shut the conversation down. I simply said,

مکالمه را قطع نکردم . من به سادگی گفتم،

I need a little bit more time. And then it allowed the conversation to move on.

من به کمی زمان بیشتر نیاز دارم. و سپس به گفتگو اجازه داد تا ادامه یابد.

Others can share their ideas and they can come back to me in a moment after I've

دیگران می توانند ایده های خود را به اشتراک بگذارند و پس از اینکه

had a little bit more time to put those thoughts together.

کمی وقت بیشتری برای جمع کردن این افکار داشتم، می توانند در یک لحظه به من مراجعه کنند.

Once you know this strategy and when you listen to others around you,

هنگامی که این استراتژی را بدانید و وقتی به صحبت های اطرافیان خود گوش می دهید،

you will hear English speakers use this strategy all the time.

خواهید شنید که انگلیسی زبانان همیشه از این استراتژی استفاده می کنند.

We love asking for more time to think,

ما دوست داریم زمان بیشتری برای فکر کردن بخواهیم،

and we all need it sometimes whether we just don't feel comfortable sharing

و همه ما گاهی اوقات به آن نیاز داریم، چه

our ideas in that moment or we're not fully ready to do it,

در آن لحظه احساس راحتی نکنیم که ایده های خود را به اشتراک بگذاریم یا کاملاً آماده انجام آن نباشیم،

there's a variety of reasons why we might need to buy some time

دلایل مختلفی وجود دارد که ممکن است نیاز داشته باشیم. مقداری زمان بخرید

to delay a longer response. And now, strategy number three,

تا پاسخ طولانی تری را به تعویق بیندازید. و اکنون، استراتژی شماره سه،

to master your spontaneous speaking skills and boost your fluency.

برای تسلط بر مهارت های صحبت کردن خود به خود و افزایش تسلط خود.

Follow a smart structure without a doubt in any conversation that is

بدون شک در هر مکالمه ای که

complicated or challenging,

پیچیده یا چالش برانگیز است از یک ساختار هوشمند پیروی کنید،

it can be difficult to decide what exactly should you say.

تصمیم گیری در مورد اینکه دقیقاً چه چیزی باید بگویید می تواند دشوار باشد.

How much information do you need to give and what order should you give that

چه مقدار اطلاعات باید بدهید و به چه ترتیبی باید آن

information in? And this is where having a smart structure can help.

اطلاعات را بدهید؟ و اینجاست که داشتن یک ساختار هوشمند می تواند کمک کند.

For example, here's one that works all the time. What so what?

به عنوان مثال، در اینجا یکی است که همیشه کار می کند. چی پس چی؟

And now what? Answering the question,

و حالا چی؟ در پاسخ به این سوال که

what allows you to introduce your problem,

چه چیزی به شما اجازه می دهد تا مشکل،

your thought or your idea answering?

فکر یا ایده خود را پاسخ دهید؟

So what highlights how the information you're going to give is

بنابراین چه چیزی نشان می دهد که چگونه اطلاعاتی که می خواهید ارائه دهید

relevant or why is it important?

مرتبط است یا چرا مهم است؟

And now what allows you to share what is expected next?

و اکنون چه چیزی به شما امکان می دهد آنچه را که در آینده انتظار می رود به اشتراک بگذارید؟

What's the action step or what should people do after listening to you?

مرحله عمل چیست یا مردم پس از گوش دادن به شما چه کاری باید انجام دهند؟

Let me give you an example of a what. So what, and now what?

بگذارید یک مثال برای شما بزنم . پس چی و حالا چی؟ به

I think we should paint the living room blue because it's a calming color and

نظر من باید اتاق نشیمن را آبی رنگ کنیم زیرا این رنگ آرامش بخش است و

it's easy on the eyes.

برای چشم راحت است.

Let's narrow down a few shades of blue that we like and then make a decision

بیایید چند رنگ آبی را که دوست داریم محدود کنیم و سپس

with the kids. I have my what, so what? And now what?

با بچه ها تصمیم بگیریم. من چی دارم، پس چی؟ و حالا چی؟

Using a structure like this does three things. It keeps your responses simple.

استفاده از ساختاری مانند این سه کار را انجام می دهد . پاسخ های شما را ساده نگه می دارد.

It takes away the guesswork or stress in terms of what you should say and in

حدس زدن یا استرس را از نظر اینکه چه باید بگویید و به

what order. And when you practice it consistently,

چه ترتیبی از بین می برد. و هنگامی که آن را به طور مداوم تمرین می کنید،

it improves your ability to think and respond fast. In addition to this,

توانایی شما برای فکر کردن و پاسخ سریع را بهبود می بخشد. علاوه بر این،

what so what now? What structure here are two more for you to consider?

حالا چه می شود؟ در اینجا دو ساختار دیگر برای شما در نظر گرفته شده است؟

Number one, point, reason and example. And of course,

شماره یک، نکته، دلیل و مثال. و البته،

this would allow you to make your point. State your idea or opinion,

این به شما امکان می دهد که نظر خود را بیان کنید . ایده یا نظر خود را بیان کنید،

give your reason for that opinion and an example.

دلیل خود را برای آن نظر و یک مثال بیاورید.

And the second structure is easy. Problem solution.

و ساختار دوم آسان است. راه حل مشکل.

State the problem and give your solution.

مشکل را بیان کنید و راه حل خود را ارائه دهید. در

Here's how you can practice this particular strategy.

اینجا نحوه تمرین این استراتژی خاص آمده است.

Start to feel very comfortable with it and build automaticity.

شروع کنید به احساس راحتی با آن و ایجاد خودکار بودن.

The ability to use this structure or framework automatically without

امکان استفاده خودکار از این ساختار یا چارچوب بدون

thinking about it too much. First, you'll need a piece of content.

فکر کردن زیاد. ابتدا به یک محتوا نیاز دارید.

For example, a blog post, a newspaper article, a podcast,

به عنوان مثال، یک پست وبلاگ، یک مقاله روزنامه، یک پادکست

or a TED talk.

یا یک سخنرانی TED.

Then you'll need to listen or watch or read whatever the content is.

سپس باید هر محتوایی که هست گوش کنید یا تماشا کنید یا بخوانید.

And as you do that, think carefully about the what,

و همانطور که این کار را انجام می دهید، به دقت در مورد آنچه،

so what and now what that you observe in that content.

پس چه چیزی و چه چیزی در آن محتوا مشاهده می کنید فکر کنید.

You can even take a few notes. Once you're finished with that,

حتی می توانید چند یادداشت بردارید. پس از اتمام کار،

take a look at your notes and then practice speaking out loud,

به یادداشت های خود نگاهی بیندازید و سپس با صدای بلند صحبت کنید و در

talking about what you learned. Why is it important and what's next?

مورد چیزهایی که یاد گرفته اید صحبت کنید. چرا مهم است و بعد چیست؟

What did you take away from that particular TED Talk or that podcast?

از آن سخنرانی خاص TED یا آن پادکست چه چیزی برداشتید؟

This allows you to practice that what? So what now, what structure?

این به شما اجازه می دهد تا تمرین کنید که چه؟ خب حالا چی، چه ساختاری؟

Now, if you've never done something like this before,

حالا، اگر قبلاً چنین کاری را انجام نداده‌اید،

if you've never practiced speaking out loud and then taking time to

اگر هرگز صحبت کردن با صدای بلند را تمرین نکرده‌اید و سپس برای

observe or listen to how you speak and evaluate it,

مشاهده یا گوش دادن به نحوه صحبت کردن و ارزیابی آن زمان صرف کرده‌اید،

I've got an in-depth training that will help you.

من یک آموزش عمیق دریافت کرده‌ام که به شما کمک می‌کند. شما.

It's a fluency training called How to Get the Confidence to Say What You Want.

این یک آموزش تسلط به نام چگونه اعتماد به نفس را برای گفتن آنچه می خواهید به دست آورید. می

You can find out more.

توانید بیشتر بدانید.

Get that full training at my Speak Confident English.com website.

آموزش کامل را در وب سایت Speak Confident English.com من دریافت کنید.

You now have three concrete strategies to help you master speaking

شما اکنون سه استراتژی مشخص دارید که به شما کمک می کند تا

spontaneously and boost your English fluency. As you learned,

به طور خود به خودی صحبت کنید و تسلط انگلیسی خود را تقویت کنید. همانطور که یاد گرفتید،

inspiration is fantastic,

الهام گرفتن فوق العاده است،

but it doesn't lead to progress practice does.

اما تمرین منجر به پیشرفت نمی شود.

After you watch this lesson,

پس از تماشای این درس،

make sure you find opportunities to practice speaking English,

مطمئن شوید که فرصت هایی برای تمرین مکالمه انگلیسی پیدا کرده اید،

be part of conversations. Find that teacher that you're comfortable with.

بخشی از مکالمات باشید. معلمی را پیدا کنید که با او راحت هستید. به

Join a class or an online speaking club like My Confident Women Community.

یک کلاس یا یک باشگاه سخنرانی آنلاین مانند انجمن زنان مطمئن من بپیوندید.

Find a book club where you live or join a volunteer group.

یک باشگاه کتاب که در آن زندگی می کنید پیدا کنید یا به یک گروه داوطلب بپیوندید.

These are all wonderful ways to get real English speaking practice.

همه اینها راه های فوق العاده ای برای تمرین واقعی صحبت کردن انگلیسی هستند.

With that, if you enjoyed today's lesson,

با این اوصاف، اگر از درس امروز لذت بردید،

I would love to know and you can tell me in a few simple ways. Number one,

دوست دارم بدانم و می توانید به چند روش ساده به من بگویید. شماره یک،

give this lesson a thumbs up here on YouTube, and while you're at it,

این درس را اینجا در YouTube به اشتراک بگذارید، و تا زمانی که در آن هستید، می

you can subscribe so you never miss one of my Confident English lessons.

توانید مشترک شوید تا هرگز یکی از درس های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید.

Lastly, you can also share a comment with me down below.

در نهایت، شما همچنین می توانید نظر خود را در زیر با من به اشتراک بگذارید.

Thank you so much for joining me, and I look forward to seeing you next time.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.