Other Words for “Speak” in English | 28 Powerful Verbs to Show Emotion, Tone & Volume

I want you to imagine you're telling a friend about a conversation you

من می خواهم تصور کنید که دارید به یک دوست در مورد مکالمه ای که

overheard. Maybe it was tense, awkward, even a little dramatic,

شنیده اید می گویید. شاید پرتنش، ناهنجار، حتی کمی دراماتیک بود،

but as you try to explain what happened, you get stuck.

اما وقتی سعی می کنید آنچه را که اتفاق افتاده توضیح دهید، گیر می کنید.

Maybe you say he um, he spoke really loudly,

شاید شما بگویید او اوم، او واقعاً با صدای بلند صحبت می کرد، به

kind of shouting, but not exactly.

نوعی فریاد می زد، اما نه دقیقاً.

And then she said something quietly like she didn't want to be heard,

و بعد به آرامی چیزی گفت که انگار نمی‌خواست شنیده شود،

but not whispering. I, I don't know. I don't know how to explain it.

اما زمزمه نکرد. من، من نمی دانم. نمیدونم چطوری توضیح بدم

And so maybe you stop telling the story and you feel frustrated because in your

و بنابراین ممکن است شما از گفتن داستان دست بکشید و احساس ناامیدی کنید زیرا در

native language,

you have exactly the words you need to describe how he spoke.

زبان مادری خود

دقیقاً کلماتی را دارید که برای توصیف نحوه صحبت او نیاز دارید.

You might have a word to say that he was speaking quietly,

ممکن است کلمه ای برای گفتن داشته باشید که او آرام،

but with frustration,

اما با ناراحتی صحبت می کرد،

or maybe his voice was low and hesitant,

یا شاید صدایش ضعیف و مردد بود،

or maybe he was firm but not quite shouting.

یا شاید محکم بود اما کاملاً فریاد نمی زد.

The problem is that in English, you're missing these words.

مشکل این است که در انگلیسی، شما این کلمات را از دست می دهید.

How someone speaks, tells us everything, their emotions, their attitude,

اینکه یک نفر چگونه صحبت می کند، همه چیز را به ما می گوید، احساسات، نگرش،

their intentions. Think about this.

نیاتش. به این فکر کن

Think about a situation where someone told you a secret.

به موقعیتی فکر کنید که شخصی رازی را به شما گفته است.

If they whispered it to you,

اگر آن‌ها آن را با شما زمزمه می‌کردند،

you might imagine that it was exciting or confidential,

ممکن است تصور کنید که هیجان‌انگیز یا محرمانه است،

but if they mumbled it, they might have been unsure, nervous,

اما اگر آن را زمزمه می‌کردند، ممکن است مطمئن نبودند، عصبی

or even embarrassed to share that with you. These words,

یا حتی خجالت می‌کشیدند که آن را با شما در میان بگذارند. این کلمات،

whisper and mumble,

زمزمه و زمزمه،

both mean to say something out loud but with entirely different feelings.

هر دو به معنای گفتن چیزی با صدای بلند اما با احساسات کاملاً متفاوت است.

Let me explain with another example.

بگذارید با مثال دیگری توضیح دهم.

Imagine a coach giving instructions.

تصور کنید مربی دستور می دهد.

If a coach barks the orders, you would know that they were firm,

اگر مربی دستورات را به زبان بیاورد، می‌دانید که آنها محکم، با صدای

loud and authoritative, but if they simply told the team what to do,

بلند و مقتدر هستند، اما اگر آنها به سادگی به تیم بگویند چه کاری انجام دهند،

it sounds much calmer. Even passive.

بسیار آرام‌تر به نظر می‌رسد. حتی منفعل.

The words we choose changes the picture of what happened in the moment

کلماتی که انتخاب می‌کنیم، تصویری را از آنچه در لحظه اتفاق افتاده

and how something was said. But when we don't have these words,

و نحوه بیان چیزی تغییر می‌دهد. اما وقتی این کلمات را نداریم،

our stories feel flat and we get frustrated because we can't say exactly what

داستان‌هایمان احساس می‌کنند که یکنواخت می‌شوند و ناامید می‌شویم زیرا نمی‌توانیم دقیقاً آنچه را که می‌خواهیم بگوییم

we want.

.

So today I wanna help you expand your vocabulary with 28 precise,

بنابراین امروز می خواهم به شما کمک کنم تا دایره لغات خود را با 28

powerful synonyms for the word speak in English. And at the end,

مترادف دقیق و قدرتمند برای کلمه speak در انگلیسی گسترش دهید. و در پایان،

I have a little challenge for you to test your know-how and help you practice

من یک چالش کوچک برای شما دارم تا دانش خود را بیازمایید و به شما کمک کنم

what you've learned.

آنچه را که آموخته اید تمرین کنید.

Let's start with synonyms that focus on volume because how loud or

بیایید با مترادف هایی شروع کنیم که بر روی صدا تمرکز می کنند، زیرا صدای بلند یا

soft someone speaks completely changes the meaning of their words.

آرام صحبت کردن یک نفر معنای کلمات او را کاملاً تغییر می دهد. به

Think about a time when you had to lower your voice to avoid waking someone up

زمانی فکر کنید که مجبور بودید صدای خود را پایین بیاورید تا کسی را بیدار نکنید

or raise your voice to get someone's attention.

یا صدای خود را برای جلب توجه دیگران بلند کنید.

The way we control volume and the way we talk about it matters. So first,

نحوه کنترل صدا و نحوه صحبت در مورد آن مهم است. پس اول،

whisper. This means to speak very softly,

زمزمه کن. این به این معنی است که خیلی آرام و

almost breathy.

تقریباً نفس گیر صحبت کنید.

We associate it with this sort of movement or someone in a movie theater

ما آن را با این نوع حرکت مرتبط می‌دانیم یا کسی در یک سینما

saying, shh, the show is.

می‌گوید، هه، نمایش است.

Starting. Starting next is murmur.

شروع کردن. شروع بعدی زمزمه است.

This also means to speak softly but indistinctly or often

این همچنین به معنای صحبت کردن آرام اما نامشخص یا اغلب

under one's breath,

زیر لب است، به

which means it's really hard to distinguish the sounds or all the words.

این معنی که تشخیص صداها یا همه کلمات واقعاً دشوار است.

For example, when we asked about the broken vase,

مثلا وقتی در مورد گلدان شکسته پرسیدیم،

my daughter murmured an excuse similar to murmur is

دخترم بهانه ای شبیه زمزمه زمزمه کرد

mumble. This means to speak in a quiet way,

. این به این معنی است که به روشی آرام صحبت کنید،

but also in a way that's unclear or hard to understand.

اما همچنین به روشی که نامشخص یا درک آن دشوار است.

Now these two words, murmur and mumble, are very similar,

اکنون این دو کلمه، زمزمه و زمزمه، بسیار شبیه به هم هستند،

but they do have some key differences. Murmur is soft and indistinct,

اما تفاوت های کلیدی دارند. سوفل نرم و نامشخص،

but neutral or even affectionate. For example,

اما خنثی یا حتی محبت آمیز است. به عنوان مثال،

she murmured a thank you as she left. Mumble, on the other hand,

او در حین خروج یک تشکر را زمزمه کرد . از سوی دیگر، ممبل

is unclear and hard to understand often due to nervousness or

نامشخص است و درک آن اغلب به دلیل عصبی بودن یا

poor articulation. For example,

بیان ضعیف دشوار است. به عنوان مثال،

she mumbled through her presentation, making it hard to follow.

او از طریق ارائه خود زیر لب زمزمه کرد و پیگیری آن را سخت کرد.

And I wanna add one more to this list the word mutter.

و من می خواهم یک مورد دیگر را به این لیست اضافه کنم، کلمه غرغر کردن.

Mutter also means to say something quietly,

زمزمه همچنین به معنای گفتن چیزی به آرامی،

but with irritation or discontent in your voice. For example,

اما با عصبانیت یا نارضایتی در صدای شما است. مثلا

he muttered under his breath about the unfair decision.

زیر لب از تصمیم ناعادلانه غر می زد.

We're actually going to revisit this word mutter in a moment, but first,

ما در واقع می خواهیم این کلمه زمزمه را در یک لحظه دوباره مرور کنیم، اما اول،

let's go to chat.

بیایید به چت برویم.

This means to talk in a light informal way. For example,

این به معنای صحبت کردن به روش غیر رسمی سبک است. مثلا

Melissa chatted with her mother on the phone every day. Next, exclaim.

ملیسا هر روز با مادرش تلفنی چت می کرد . بعد، فریاد بزنید.

This means to cry out suddenly, often in surprise or excitement,

این به این معنی است که به طور ناگهانی گریه کنید، مثلاً اغلب در تعجب یا هیجان

for example. That was amazing. She exclaimed after the show.

. این شگفت انگیز بود. بعد از نمایش فریاد زد.

Similar to exclaim is to shout,

شبیه فریاد زدن، فریاد زدن است

which also means to call out loudly.

که به معنای بلند صدا کردن نیز هست.

Usually in order to be heard over a lot of noise or with strong emotion,

معمولاً برای اینکه صدای زیاد یا با احساسات شدید شنیده شوید،

imagine being at a loud concert with a friend and you have to shout to get her

تصور کنید که در یک کنسرت با صدای بلند با یک دوست هستید و باید برای جلب توجه او فریاد بزنید

attention. And then we have yell.

. و سپس ما باید فریاد بزنیم.

This also means to cry out loudly,

این همچنین به معنای گریه کردن با صدای بلند،

often from excitement or frustration. For example,

اغلب از هیجان یا ناامیدی است. به عنوان مثال،

the customer yelled at the cashier over the mistake.

مشتری به خاطر اشتباه، سر صندوقدار فریاد زد.

Next in this category is to holler, which means to shout loudly,

بعدی در این دسته to holler است که به معنای فریاد زدن با صدای بلند

but in a very forceful way.

اما به شیوه ای بسیار قوی است.

So there's definitely a feeling of negativity to this verb.

بنابراین قطعاً یک احساس منفی در این فعل وجود دارد.

And then we have roar. This means to make a deep,

و سپس ما غرش داریم. این به این معنی است که

loud cry, often out of anger or excitement.

اغلب از روی عصبانیت یا هیجان، گریه عمیق و بلندی درآورید.

For example,

if you've ever watched a sports game where the coach and the crowd are unhappy

به عنوان مثال،

اگر تا به حال یک بازی ورزشی را تماشا کرده باشید که در آن مربی و جمعیت از داور ناراضی باشند،

with the referee,

you might say that the coach roared at the referee from the sidelines.

ممکن است بگویید که مربی از کنار زمین بر روی داور غرش کرده است.

And lastly, we have scream,

و در آخر، ما جیغ داریم،

which means to cry out in a high pitch due to intense

به معنای فریاد زدن در یک زمین بلند به دلیل

emotion. Quite often fear, for example,

احساسات شدید. اغلب ترس، به عنوان مثال،

she screamed when she saw the spider.

او با دیدن عنکبوت جیغ زد.

Now that you have this broad range of synonyms focused on.

اکنون که این طیف گسترده ای از مترادف ها را روی آن متمرکز کرده اید. با

Speaking aloud with different levels of volume and different intentions,

صدای بلند با سطوح مختلف صدا و نیات،

emotions, et cetera, let's do a quick check-in.

احساسات و غیره متفاوت صحبت می کنیم، بیایید یک بررسی سریع انجام دهیم. می‌خواهم

I want you to think of a dramatic movie that you saw where someone whispered a

به یک فیلم دراماتیک فکر کنید که در آن شخصی

secret or shouted in anger.

رازی را زمزمه کرده یا با عصبانیت فریاد زد.

Try describing it using one of the words we've just learned.

سعی کنید آن را با استفاده از یکی از کلماتی که به تازگی یاد گرفته ایم توصیف کنید.

You might use whisper, murmur, shout,

ممکن است از زمزمه، زمزمه، فریاد،

yell or roar. As always,

فریاد یا غرش استفاده کنید. مثل همیشه

you can share your example with me in the comments below. Okay,

می توانید مثال خود را در نظرات زیر با من به اشتراک بگذارید. خوب،

let's move on from volume and focus on words that help us describe or express

بیایید از حجم جلو برویم و روی کلماتی تمرکز کنیم که به ما کمک می کند تا

the emotion we have in our speech. For example,

احساساتی را که در گفتارمان داریم توصیف یا بیان کنیم. به عنوان مثال،

imagine getting a text from your boss,

تصور کنید که از رئیس خود یک پیامک دریافت می کنید،

and the only thing it says is we need to talk. In that moment,

و تنها چیزی که می گوید این است که باید صحبت کنیم. در آن لحظه

you might sigh and immediately wait for bad news.

ممکن است آه بکشید و بلافاصله منتظر خبرهای بد باشید.

Or maybe you hear a child in the backseat groan, are we there yet?

یا شاید صدای ناله کودکی را در صندلی عقب بشنوید، آیا ما هنوز آنجا هستیم؟

These words, sigh and groan, don't just describe speech.

این کلمات، آه و ناله، فقط گفتار را توصیف نمی کند.

They show how someone feels in the moment.

آنها نشان می دهند که یک نفر در لحظه چه احساسی دارد.

So first on our list here is to grumble.

بنابراین اولین لیست ما در اینجا غر زدن است.

To grumble means to complain In a low, unhappy voice.

غر زدن یعنی شکایت کردن با صدای آهسته و ناراحت.

For example, he grumbled about the long wait at the doctor's office.

مثلاً از انتظار طولانی در مطب دکتر غر می زد.

The opposite here is to gush,

در اینجا نقطه مقابل آن جوش زدن است،

which means to speak with excessive enthusiasm. For example,

یعنی با اشتیاق بیش از حد صحبت کردن. به عنوان مثال،

she gushed about her new job talking nonstop about how great it was.

او در مورد شغل جدید خود بی وقفه صحبت می کرد که چقدر عالی است.

Next is to si,

بعدی to si است

which means to exhale air aloud so that others can hear and then to

که به معنای بیرون دادن هوا با صدای بلند است تا دیگران بتوانند بشنوند و سپس

speak,

صحبت می کنند

which is often used to show relief or frustration.

که اغلب برای نشان دادن تسکین یا ناامیدی استفاده می شود.

For example,

به عنوان مثال،

she sighed and expressed that work was overwhelming at the moment.

او آهی کشید و اظهار داشت که کار در حال حاضر طاقت فرسا است.

Next is to groan, which means to complain with a long, deep sound.

بعدی ناله کردن است که به معنای شکایت با صدای بلند و عمیق است.

For example, imagine someone asking their daughter to do the dishes,

مثلا تصور کنید شخصی از دخترش می خواهد ظرف ها را بشوید

and in response, your daughter groans and says, I hate doing the dishes.

و در پاسخ دختر شما ناله می کند و می گوید من از ظرف شستن متنفرم.

Similar to this is whining to whine also means to complain.

مشابه این، ناله کردن نیز به معنای شکایت است.

But in a high pitched, drawn out way, for example,

اما مثلاً با صدای بلند و کشیده،

imagine a child whining and saying, I don't wanna go,

کودکی را تصور کنید که ناله می‌کند و می‌گوید، نمی‌خواهم بروم،

and now let's revisit the word mutter.

و حالا بیایید کلمه غرغر را دوباره مرور کنیم.

This means to speak in a low voice, often because you're irritated.

این به این معنی است که با صدای آهسته صحبت کنید، اغلب به این دلیل که شما عصبانی هستید.

For example, she muttered under her breath after receiving criticism,

به عنوان مثال، او پس از دریافت انتقاد زیر لب غرغر می کرد و

speaking too quietly for others to hear, but with clear frustration.

آنقدر آرام صحبت می کرد که دیگران نمی توانستند بشنوند، اما با ناامیدی آشکار.

Then we have hiss, which means to say something in a sharp, quiet,

سپس هیس داریم که به معنای گفتن چیزی تند، آرام و

angry way. For example, be quiet.

عصبانی است. مثلا ساکت باش.

She hissed at her brother speaking in a sharp, angry whisper.

او به برادرش که با زمزمه ای تند و عصبانی صحبت می کرد خش خش کرد.

Next in this category is snap. Now,

بعدی در این دسته اسنپ است. حال،

here we don't mean this kind of snap,

اینجا منظور ما از این نوع ضربه زدن نیست،

we mean the way that someone says something suddenly and sharply,

منظور ما این است که یک نفر به طور ناگهانی و تند،

often in anger, for example, someone might snap in an argument and say,

اغلب با عصبانیت، چیزی را می گوید، مثلاً ممکن است یک نفر در دعوا بپرد و بگوید حرف

stop interrupting me. Okay,

من را قطع نکنید. خوب،

we've got three more verbs in this category to really help us show the feeling

ما سه فعل دیگر در این دسته داریم که واقعاً به ما کمک می کند تا احساس

behind the words. And the next one is bark. Yes, we use this for dogs,

پشت کلمات را نشان دهیم. و بعدی پوست است. بله، ما از این برای سگ ها استفاده می کنیم،

but we also use it to say that someone is speaking in a loud,

اما همچنین از آن برای گفتن اینکه شخصی با صدای بلند و

forceful way, often giving commands. For example,

قوی صحبت می کند و اغلب دستور می دهد استفاده می کنیم . به عنوان مثال،

the teacher barked instructions at the students.

معلم به دانش آموزان دستور داد.

Then we have growl.

سپس ما غرغر کرده ایم.

This is to speak in a low threatening tone. For example,

این برای صحبت کردن با لحن کم تهدید است. به عنوان مثال،

he growled at the waiter about the bad service. And then finally,

او در مورد سرویس بد به گارسون غرغر کرد . و در نهایت،

we have two rant. This means to speak in a loud,

ما دو غرغر داریم. این به معنای صحبت کردن با صدای بلند،

passionate, and often angry way. For example,

پرشور و اغلب عصبانی است. به عنوان مثال،

she ranted about the unfair rules.

او در مورد قوانین ناعادلانه ناراضی بود.

So now let's stop again for a bit of practice. Before we move on,

پس حالا بیایید دوباره برای کمی تمرین توقف کنیم. قبل از اینکه ادامه دهیم،

I want you to imagine this. You wake up late, spill your coffee,

می خواهم این را تصور کنید. دیر از خواب بیدار می شوید، قهوه خود را می ریزید

and then you realize you forgot an important deadline.

و سپس متوجه می شوید که یک ضرب الاجل مهم را فراموش کرده اید.

How would you react in that moment? Would you sigh in frustration?

در آن لحظه چه واکنشی نشان می دهید؟ آیا از سر ناامیدی آه می کشید؟

Would you groan at the mess or would you snap at someone because you're feeling

آیا در بهم ریختگی ناله می کنید یا به دلیل اینکه از درون احساس عصبانیت می کنید، به کسی ضربه می زنید

angry inside?

؟

I want you to try writing an example sentence using one of the words from this

می‌خواهم با استفاده از یکی از کلمات این

category. Now, when we speak, it isn't just about volume or emotion,

دسته، یک جمله مثال بنویسید. حالا، وقتی صحبت می‌کنیم، فقط به حجم یا احساسات مربوط نمی‌شود، بلکه

it's also about speed and rhythm.

سرعت و ریتم هم دارد.

Some people speak slowly and deliberately.

برخی افراد آهسته و آگاهانه صحبت می کنند.

Others rush through their words.

دیگران با عجله از طریق سخنان خود.

I want you to imagine being put on the spot in a meeting. In other words,

می‌خواهم تصور کنید که در یک جلسه قرار می‌گیرید. به عبارت دیگر،

someone asks you a very unexpected question.

شخصی از شما سوالی بسیار غیرمنتظره می پرسد .

Your mind races and your mouth can't keep up.

ذهن شما به سرعت می چرخد ​​و دهان شما نمی تواند آن را حفظ کند.

You start stammering trying to collect your thoughts,

شما شروع به لکنت زبان می کنید و سعی می کنید افکار خود را جمع آوری کنید،

or think about a child excitedly talking about their favorite TV show,

یا به این فکر می کنید که کودکی با هیجان در مورد برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود صحبت می کند

and they may start babbling nonstop. These words,

و ممکن است بی وقفه شروع به غر زدن کند . این کلمات،

stammering and babbling,

لکنت زبان و غرغر کردن،

highlight the differences in flow and completely change how we

تفاوت‌های جریان را برجسته می‌کند و نحوه

experience a conversation. So the first word in this category is to ramble.

تجربه مکالمه را کاملاً تغییر می‌دهد. بنابراین اولین کلمه در این مقوله رامبل است.

This means to speak for a long period of time in an erratic or

این به این معنی است که برای مدت طولانی به روشی نامنظم یا

very unclear way. There's no obvious direction of the speech.

بسیار نامشخص صحبت کنید. هیچ جهت آشکاری برای سخنرانی وجود ندارد.

For example, the professor rambled on about ancient history,

به عنوان مثال، استاد در مورد تاریخ باستان سر و صدا کرد و

losing the student's attention. Next in this category is draw.

توجه دانشجو را از دست داد. بعدی در این دسته قرعه کشی است.

This means to speak slowly and elongate your syllables.

این به این معنی است که به آرامی صحبت کنید و هجاهای خود را دراز کنید.

Think for a moment about how the actor Matthew McConaughey speaks.

یک لحظه به نحوه صحبت بازیگر متیو مک کانهی فکر کنید.

His words are slow, stretched out, and relaxed.

کلمات او آهسته، کشیده و آرام هستند.

That's a draw. He speaks with a slow draw,

این مساوی است. او با کشش آهسته صحبت می کند و

stretching out his words as if he has all the time in the world.

کلماتش را طوری دراز می کند که انگار تمام وقت دنیا را دارد.

Then we have Babel. As we highlighted earlier,

سپس بابل را داریم. همانطور که قبلاً اشاره کردیم،

this means to speak rapidly and excitedly. Here,

این به معنای صحبت کردن سریع و هیجان‌انگیز است. در اینجا،

I want you to think about Phoebe from friends. When she gets really excited,

من از شما می خواهم در مورد فیبی از دوستان فکر کنید . وقتی واقعاً هیجان زده می شود،

she talks fast and jumps from topic to topic,

سریع صحبت می کند و از موضوعی به موضوع دیگر می پرد،

and sometimes she doesn't stop to take a breath that's babbling.

و گاهی اوقات برای کشیدن نفسی که غرغر می کند متوقف نمی شود.

Then we have blurt, which means to say something impulsively.

سپس ما بلورت داریم که به معنای گفتن تکانشی چیزی است.

For example, I blurted out my idea before I had a plan.

به عنوان مثال، قبل از اینکه برنامه ای داشته باشم، ایده خود را به زبان آوردم.

Then we have trail off.

سپس ما دنباله رو داریم.

This means to speak softer and softer over time until stopping.

این به این معنی است که با گذشت زمان تا زمان توقف، نرم‌تر و نرم‌تر صحبت کنید.

For example, she started to explain,

به عنوان مثال، او شروع به توضیح داد،

but trailed off unsure of her answer and then stammer.

اما از پاسخ خود مطمئن نبود و سپس لکنت زد.

This means to speak with involuntary pauses

این به این معنی است که

often due to nervousness.

اغلب به دلیل عصبی بودن، با مکث های غیرارادی صحبت کنید.

You might say that someone stammered during their presentation if there are

ممکن است بگویید که فردی در حین ارائه خود لکنت زبان کرده است، اگر

excessive pauses to stammer is slightly different from

مکث های بیش از حد برای لکنت زبان وجود داشته باشد، کمی با لکنت تفاوت دارد

stutter.

.

To stutter means to speak with repeated sounds due to

لکنت به معنای صحبت کردن با صداهای تکراری به دلیل

a speech condition. For example,

شرایط گفتاری است. مثلاً

the student stuttered when introducing himself. You might, for example,

دانش آموز هنگام معرفی خود دچار لکنت زبان شد . برای مثال، ممکن است

hear individuals who have a difficult time pronouncing words that start with

افرادی را بشنوید که تلفظ کلماتی که با

P, for example, or B,

P، به عنوان مثال، یا B شروع می‌شوند، مشکل دارند،

and they repeat that sound multiple times while they work to express that

و در حین کار برای بیان آن

word. So here's a question for you.

کلمه، آن صدا را چندین بار تکرار می‌کنند. بنابراین در اینجا یک سوال برای شما وجود دارد.

Have you ever blurted something out loud without thinking about it first?

آیا تا به حال چیزی را با صدای بلند بدون فکر کردن به آن بیان کرده اید؟

Or have you ever stammered using too many pauses When feeling nervous?

یا آیا تا به حال با استفاده از مکث های زیاد هنگام عصبی بودن لکنت زبان کرده اید؟ می

I want you to pick one of the words from this category today and try writing a

خواهم امروز یکی از کلمات این دسته را انتخاب کنید و سعی کنید

sentence with it.

با آن جمله بنویسید.

You now have 28 synonyms for the word speak in English,

شما اکنون 28 مترادف برای کلمه speak در انگلیسی دارید،

and now I want to really put them into action.

و اکنون می خواهم واقعاً آنها را عملی کنم.

So I have a couple of sentences I'm going to share with you,

بنابراین من چند جمله دارم که با شما به اشتراک می گذارم

and I want you to choose the correct synonym for the word speak. In each one,

و از شما می خواهم مترادف صحیح کلمه صحبت را انتخاب کنید. در هر یک،

you can always write down your answers and then check them with the answers I

همیشه می توانید پاسخ های خود را یادداشت کنید و سپس با پاسخ هایی که

will provide in the comments below. So number one,

در نظرات زیر ارائه خواهم کرد، آنها را بررسی کنید . بنابراین شماره یک،

imagine that a student is telling a friend about their exam results

تصور کنید که دانش آموزی در کتابخانه به دوستانش درباره نتایج امتحانش می گوید

in a library. Would you use whisper chat,

. آیا از چت نجوا،

shout or murmur? Again,

فریاد یا زمزمه استفاده می کنید؟ باز هم،

you're telling a friend about exam results in a library.

شما به دوستی در مورد نتایج امتحانات در کتابخانه می گویید.

Take a moment, think about those choices. Write 'em down,

یک لحظه به آن انتخاب ها فکر کنید. آنها را بنویسید

and then check in the comments below. Question number two,

و سپس در نظرات زیر بررسی کنید . سوال شماره دو،

A child is asking for expensive toys at the store.

کودکی در فروشگاه اسباب بازی های گران قیمت می خواهد.

Would you use wine mutter, rant or whisper?

آیا از زمزمه شراب، غرغر یا نجوا استفاده می کنید؟

Take a moment, think about it, and then check your answer below. Question three,

لحظه ای وقت بگذارید، درباره آن فکر کنید و سپس پاسخ خود را در زیر بررسی کنید. سوال سوم،

a grandmother shares her excitement about meeting her newborn

یک مادربزرگ هیجان خود را درباره ملاقات با نوه تازه متولد شده اش به اشتراک می گذارد

grandchild. Would you use trail off gush,

. آیا از خروش،

hiss or stammer? And finally,

هیس یا لکنت استفاده می کنید؟ و در نهایت،

an angry customer is complaining about poor service. Would you.

مشتری عصبانی از خدمات ضعیف شاکی است. آیا شما. از

Use the word chat, holler, rant, or stutter?

کلمه چت، هول، غرغر یا لکنت استفاده کنید؟

Before we finish today, I want to address one important thing,

قبل از اینکه امروز را به پایان برسانیم، می‌خواهم به یک موضوع مهم بپردازم، و

which is how do you actually transition from learning these words today

آن این است که چگونه می‌توان از یادگیری این کلمات امروز

to remembering them for real life conversations in English?

به یادآوری آنها برای مکالمات واقعی به زبان انگلیسی گذر کرد؟

There's no question that expanding your vocabulary in English is

شکی نیست که گسترش دایره لغات خود در زبان انگلیسی

important so that you can truly express what you want.

مهم است تا بتوانید آنچه را که می‌خواهید بیان کنید.

And the key to remembering these new words is practice.

و کلید به خاطر سپردن این کلمات جدید تمرین است.

And that's what we provide inside the Confident Women community.

و این چیزی است که ما در داخل جامعه زنان با اعتماد به نفس ارائه می دهیم.

We combine real life practice with feedback and support so you're certain

ما تمرین زندگی واقعی را با بازخورد و پشتیبانی ترکیب می‌کنیم تا مطمئن باشید در

to make progress expanding your vocabulary week after week,

گسترش دایره لغات خود هفته به هفته،

month after month. If you'd love to learn more,

ماه به ماه پیشرفت خواهید کرد. اگر دوست دارید اطلاعات بیشتری کسب کنید،

you can click the link in the description below. Now, as always,

می توانید روی لینک در توضیحات زیر کلیک کنید. حالا، مثل همیشه،

if you found this lesson helpful to you today,

اگر امروز این درس برای شما مفید بود، خیلی

I would love to know and you can tell me by giving this lesson a thumbs up here

دوست دارم بدانم و می‌توانید با ارائه این درس در اینجا

on YouTube. While you're at it,

در YouTube به من بگویید. تا زمانی که در آن هستید،

also subscribe so you never miss one of my Confident English lessons.

مشترک شوید تا هرگز یکی از درس های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید. از

Thank you so much for joining me today,

اینکه امروز به من ملحق شدید بسیار متشکرم

and I look forward to seeing you next time.

و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.