Express Doubts and Uncertainty in English [11 Phrases & Idioms]

Have you ever listened to a coworker in a business meeting and thought, Hmm,

آیا تا به حال به صحبت های یک همکار در یک جلسه کاری گوش داده اید و فکر کرده اید، هوم،

I'm pretty sure that's wrong. In other words, you had some doubts,

مطمئنم که این اشتباه است. به عبارت دیگر، شما در مورد آنچه همکارتان می‌گوید تردیدهایی داشتید، کمی تردید داشتید

some uncertainty about what your coworker was saying,

،

but in the end you didn't say anything because you didn't want to be rude.

اما در نهایت چیزی نگفتید زیرا نمی‌خواستید بی‌ادب باشید.

I'm Annemarie with Speak Confident English.

من آنماری هستم و با اطمینان انگلیسی صحبت می کنم.

This is exactly where you want to be every week to get the confidence you want

این دقیقاً همان جایی است که می خواهید هر هفته باشید تا اعتماد به نفسی را که

for your life and work in English. In this video today,

برای زندگی و کار خود به زبان انگلیسی می خواهید به دست آورید. در این ویدیو امروز،

I want to help you know exactly how to express your doubt or uncertainty in

می‌خواهم به شما کمک کنم به چهار دلیل دقیقاً چگونه تردید یا عدم اطمینان خود را به زبان انگلیسی بیان کنید

English for four reasons. First,

. اول،

you can stop someone else from making a terrible decision with the wrong

شما می توانید با اطلاعات اشتباه شخص دیگری را از تصمیم گیری وحشتناک باز دارید

information. If you have doubts about a decision someone is making,

. اگر در مورد تصمیمی که کسی می‌گیرد شک دارید،

or you know that someone is using incorrect information to make that

یا می‌دانید که شخصی از اطلاعات نادرستی برای

decision, it's important to step in. In this video today,

تصمیم‌گیری استفاده می‌کند، مهم است که وارد عمل شوید . امروز در این ویدیو،

you'll learn how to do that and do it politely. Secondly,

یاد می‌گیرید که چگونه این کار را انجام دهید و مودبانه آن را انجام دهید. ثانیاً

you may read or hear something that you doubt is true. And in today's lesson,

، ممکن است چیزی را بخوانید یا بشنوید که به درستی آن شک دارید. و در درس امروز،

you'll learn several phrases and idioms you can use to express those

چندین عبارات و اصطلاحات را می آموزید که می توانید برای بیان آن

doubts.

تردیدها استفاده کنید.

The third reason this is important is you might hear me or another English

دلیل سوم اهمیت این موضوع این است که ممکن است از من یا یک معلم انگلیسی دیگر بشنوید که

teacher share some wonderful new expression phrase or idiom,

عبارات یا اصطلاحات جدید شگفت‌انگیز

or maybe a grammar point. And you're not exactly sure how to use it.

یا شاید یک نکته گرامر را به اشتراک می‌گذارد. و شما دقیقاً مطمئن نیستید که چگونه از آن استفاده کنید.

By expressing doubt,

با ابراز تردید،

you'll be able to get the clarity you need so that you can use what you're

می‌توانید وضوح مورد نیاز را به دست آورید تا بتوانید از آنچه یاد می‌گیرید به

learning correctly and with confidence. And finally,

درستی و با اطمینان استفاده کنید. و در نهایت،

the fourth reason today's video is important is you may need to make a

دلیل چهارم مهم بودن ویدیوی امروز این است که ممکن است لازم

choice about something and you're feeling some doubt about it.

باشد در مورد چیزی انتخاب کنید و در مورد آن شک دارید.

You're just not sure what the right decision is.

شما فقط مطمئن نیستید که تصمیم درست چیست.

As you go through that process,

در حین انجام این فرآیند

you might want to share those doubts with others,

، ممکن است بخواهید آن تردیدها را با دیگران در میان بگذارید،

or you may want to request more time to think about it.

یا ممکن است بخواهید زمان بیشتری برای فکر کردن در مورد آن درخواست کنید.

In today's Confident English lesson,

در درس امروز Confident انگلیسی،

you'll get 11 phrases and idioms you can use to express doubt and uncertainty.

11 عبارت و اصطلاحی را دریافت خواهید کرد که می توانید از آنها برای ابراز تردید و عدم اطمینان استفاده کنید.

As we go through the lesson today,

همانطور که درس امروز را پشت سر می گذاریم،

I will give you practical examples of how to use the phrases or idioms you're

مثال های عملی در مورد نحوه استفاده از عبارات یا اصطلاحاتی که

going to learn. If you want more examples,

قرار است یاد بگیرید را به شما ارائه می کنم. اگر مثال های بیشتری می خواهید

I recommend visiting the lesson I have on the Speak Confident English website.

، توصیه می کنم از درسی که در وب سایت Speak Confident English دارم دیدن کنید.

And you can get a link to that just below the video,

و می‌توانید پیوندی به آن درست در زیر ویدیو دریافت کنید

the first several phrases or idioms on our list today,

، اولین چند عبارت یا اصطلاح امروزی در لیست ما،

all deal with sharing your doubts or uncertainties about something

همه با به اشتراک گذاشتن تردیدها یا ابهامات

you've read or heard. For example,

شما در مورد چیزی که خوانده‌اید یا شنیده‌اید، سروکار دارند. به عنوان مثال،

if you're in a business meeting and you hear someone say something that you're

اگر در یک جلسه کاری هستید و می شنوید که شخصی چیزی می گوید که در

just not sure about, you might respond with.

مورد آن مطمئن نیستید، ممکن است پاسخ دهید.

I'm not a hundred percent sure about that. With that sentence,

من صد در صد در مورد آن مطمئن نیستم. با این جمله،

you're not directly disagreeing with them. Instead,

شما مستقیماً با آنها مخالف نیستید. در عوض،

you're simply stating that there is a little bit of doubt.

شما به سادگی بیان می کنید که کمی شک وجود دارد.

You would like more clarity or more information. For example,

شما می خواهید وضوح یا اطلاعات بیشتری داشته باشید. به عنوان مثال،

I'm not a hundred percent sure those budget projections are accurate,

من صد در صد مطمئن نیستم که آن پیش بینی های بودجه درست باشد،

or I'm not a hundred percent sure this article or what I heard on the radio

یا صد در صد مطمئن نیستم که این مقاله یا آنچه امروز از رادیو شنیدم

today is accurate.

درست باشد.

A similar phrase that we can use is 'there some doubt in my mind

عبارت مشابهی که می‌توانیم استفاده کنیم این است که «در ذهنم

about...' There's some doubt in my mind,

تردید وجود دارد...» در ذهن من شکی وجود دارد،

I actually love this one because I have a student who uses it often to let

من واقعاً این یکی را دوست دارم زیرا دانش‌آموزی دارم که اغلب از آن استفاده می‌کند تا به

me know that she's uncertain about something I've shared.

من بفهماند که در مورد چیزی نامطمئن است. من به اشتراک گذاشته ام

And she needs me to clarify that particular grammar point or expression that

و او به من نیاز دارد که آن نکته گرامری یا عبارت خاصی را

we're working on so that she can use it correctly. One example is Annemarie,

که در حال کار روی آن هستیم روشن کنم تا بتواند به درستی از آن استفاده کند. یک مثال Annemarie است،

there's some doubt in my mind about how to use the third

در ذهن من در مورد نحوه استفاده از

conditional. Now, if you've got some doubt about the third conditional as well,

شرطی سوم تردید وجود دارد. حال، اگر در مورد شرط سوم نیز شک

you're not alone. In fact,

دارید، تنها نیستید. در واقع،

I just recently did a lesson on this topic and I'll share a link to it just

من اخیراً درسی در مورد این موضوع انجام دادم و لینک آن را درست در زیر این ویدیو به اشتراک خواهم گذاشت

below this video. Another example,

. مثال دیگر،

there's some doubt in my mind about the statistics they cited in that article.

در مورد آماری که آنها در آن مقاله ذکر کردند، شک و تردیدی در ذهن من وجود دارد.

I'd like to see where they got their data.

من می خواهم ببینم آنها داده های خود را از کجا آورده اند.

Our third phrase is I have some doubt about,

عبارت سوم ما این است که من در مورد آن شک دارم،

I have some doubt about something you said,

در مورد چیزی که شما گفتید

I have some doubt about something I heard.

شک دارم، در مورد چیزی که شنیدم شک دارم.

This one is perfectly polite in a discussion,

این یکی در یک بحث کاملاً مؤدبانه است،

especially when you ask someone to clarify what they've just said.

مخصوصاً وقتی از کسی می‌خواهید آنچه را که اخیراً گفته است روشن کند.

I have some doubt about what you just said. Could you clarify it for me?

من در مورد آنچه شما گفتید کمی شک دارم. میشه برام توضیح بدی

Our fourth phrase to express doubt or uncertainty on something you've read or

چهارمین عبارت ما برای ابراز تردید یا عدم اطمینان در مورد چیزی که خوانده اید یا

heard is I'm not sure about,

شنیده اید این است که در مورد

I'm not sure about that. I'm not sure about these data projections.

آن مطمئن نیستم، در مورد آن مطمئن نیستم. من در مورد این پیش بینی داده ها مطمئن نیستم.

I think we need to review them. All right.

فکر می کنم باید آنها را بررسی کنیم. خیلی خوب.

Before we continue with some decision-making idioms that we use to express doubt

قبل از اینکه به برخی از اصطلاحات تصمیم گیری که برای بیان تردید

and uncertainty. Let's pause here for a moment.

و عدم اطمینان استفاده می کنیم ادامه دهیم. بیایید یک لحظه در اینجا مکث کنیم.

I want you to choose one of those first four phrases and write down your own

من از شما می خواهم یکی از آن چهار عبارت اول را انتخاب کنید و جمله مثال خود را بنویسید

example sentence.

.

Is there something you've heard someone say recently or something that you've

آیا چیزی وجود دارد که اخیراً شنیده اید که کسی گفته است یا چیزی

read that you have a bit of doubt about? If so,

که خوانده اید وجود دارد که در مورد آن شک دارید؟ اگر چنین است،

go ahead and write it down using one of those phrases.

ادامه دهید و آن را با استفاده از یکی از آن عبارات یادداشت کنید.

And then when you're ready, let's go ahead and continue with our next group.

و وقتی آماده شدید، بیایید جلو برویم و با گروه بعدی خود ادامه دهیم.

Now I want to focus on several idioms we have in English that we use

حالا می‌خواهم روی چند اصطلاحی که در انگلیسی داریم تمرکز کنم که

when we have doubt in the decision-making process.

وقتی در فرآیند تصمیم‌گیری شک داریم از آنها استفاده می‌کنیم .

The first one is I'm of two minds about this.

اولین مورد این است که من در این مورد دو نظر دارم.

To be of two minds about something.

دو دل بودن در مورد چیزی

We use this to express that we're undecided or that we don't feel certain about

ما از این برای بیان این موضوع استفاده می کنیم که تصمیم نگرفته ایم یا در مورد

something that has two sides. For example,

چیزی که دو طرف دارد احساس اطمینان نمی کنیم. به عنوان مثال،

if you've been offered a job promotion and it sounds fantastic,

اگر به شما یک ارتقای شغلی پیشنهاد شده است و به نظر فوق العاده می رسد،

but it comes with so much more responsibility.

اما مسئولیت بسیار بیشتری دارد.

And as a result, you're going to have to work much longer hours.

و در نتیجه، مجبور خواهید بود ساعات بیشتری کار کنید.

You may be weighing the pros and cons of that decision and in doing

ممکن است مزایا و معایب آن تصمیم را بسنجید و در انجام

so you might say I'm of two minds on whether I should

این کار ممکن است بگویید من در مورد اینکه آیا باید این ترفیع را قبول کنم یا نه، دو دل هستم

take this promotion. Of course, the promotion means a higher salary,

. البته، ارتقاء به معنای حقوق بالاتر است،

but it also means I'll be working so much more.

اما همچنین به این معنی است که من خیلی بیشتر کار خواهم کرد.

The second idiom is I'm on the fence.

اصطلاح دوم من روی حصار هستم.

To be on the fence about something.

در حصار بودن در مورد چیزی.

Think about sitting on a fence and how precarious that is.

به نشستن روی حصار فکر کنید و این که چقدر مخاطره آمیز است.

It would be so easy to fall on one side or the other.

افتادن از یک طرف یا آن طرف خیلی راحت خواهد بود.

Similar to being of two minds about something, when you're on the fence,

مانند دو دل بودن در مورد چیزی، وقتی روی حصار

you're undecided, you could fall either way.

هستید، بلاتکلیف هستید، ممکن است از هر طرف بیفتید.

You may be undecided because you can't choose between those two options.

ممکن است بلاتکلیف باشید زیرا نمی توانید بین این دو گزینه یکی را انتخاب کنید.

They both seem fantastic, or they're both terrible.

هر دوی آنها فوق العاده به نظر می رسند، یا هر دو وحشتناک هستند.

And there doesn't seem to be a good choice going forward. For example,

و به نظر نمی رسد انتخاب خوبی در آینده وجود داشته باشد. به عنوان مثال،

I'm on the fence on whether we should sign this contract.

من بر سر این موضوع هستم که آیا باید این قرارداد را امضا کنیم یا خیر.

In my Fluency School course,

در دوره آموزشی Fluency School من،

my students get into some in-depth discussions with each other on a

دانش‌آموزان من با یکدیگر در

variety of topics. For example,

موضوعات مختلف وارد بحث‌های عمیق می‌شوند. به عنوان مثال،

whether social media does more harm than good. If you're not sure,

اینکه آیا رسانه های اجتماعی بیشتر ضرر می کنند تا فایده؟ اگر مطمئن نیستید،

if you see both positives and negative social media,

اگر رسانه‌های اجتماعی مثبت و منفی

you might be on the fence with that issue.

را می‌بینید، ممکن است با آن مشکل روبرو شوید.

The third idiom on our list today is I'm up in the air on this.

سومین اصطلاح در لیست امروز ما این است که من در این مورد صحبت می کنم.

I'm up in the air.

من در هوا هستم.

To be up in the air on something means that a decision is not yet

در هوا بودن در مورد چیزی به این معنی است که یک تصمیم هنوز قطعی نشده است

settled. It isn't decided. For example,

. تصمیم گیری نشده به عنوان مثال

the contract is still up in the air. In other words,

، قرارداد هنوز پابرجاست. به عبارت دیگر،

that situation isn't finalized or settled.

آن وضعیت نه نهایی شده و نه حل و فصل شده است.

Perhaps your client still has several questions and they need some

شاید مشتری شما هنوز چندین سوال داشته باشد و

clarification before they sign that document. Another example,

قبل از امضای آن سند نیاز به توضیح دارد. مثال دیگر،

for most of us are 2021 vacation plans are

برای بسیاری از ما برنامه های تعطیلات 2021 در حال اجراست

up in the air. We have no idea when, where,

. ما هیچ ایده ای نداریم که چه زمانی، کجا

or even if we'll be able to travel this year.

یا حتی می توانیم امسال سفر کنیم.

Idiom number four is to have second thoughts.

اصطلاح شماره چهار عبارت است از داشتن افکار دوم.

We often use this one when we've already made a decision and we

ما اغلب زمانی از این یکی استفاده می کنیم که قبلاً تصمیمی گرفته ایم و

immediately regret or feel unsure about that

بلافاصله پشیمان می شویم یا نسبت به آن تصمیم مطمئن نیستیم

decision. For example,

. به عنوان مثال،

maybe you've signed papers to buy a house that is an enormous decision

شاید شما اوراقی را برای خرید خانه ای امضا کرده باشید

to make, a huge commitment.

که تصمیمی بزرگ و تعهدی بزرگ است.

And the moment that you've signed all those papers, you might immediately think,

و لحظه ای که همه آن اوراق را امضا کردید، ممکن است بلافاصله فکر کنید،

Hmm, was this the right choice? In that moment,

هوم، آیا این انتخاب درستی بود؟ در آن لحظه

you might say I'm having second thoughts.

، ممکن است بگویید من در حال افکار دوم هستم.

Our final idiom for expressing doubt or uncertainty in the decision-making

آخرین اصطلاح ما برای ابراز تردید یا عدم اطمینان در فرآیند تصمیم گیری،

process is to get cold feet.

سردرد است.

We often say I got cold feet.

اغلب می گوییم پاهایم سرد شد.

We just talked about having second thoughts,

ما فقط در مورد داشتن افکار دوم صحبت کردیم،

that moment of feeling some uncertainty about a decision that you've made.

آن لحظه احساس عدم اطمینان در مورد تصمیمی که گرفته اید.

If you have second thoughts about something and do change

اگر در مورد چیزی فکر دومی دارید و نظرتان تغییر می

your mind, then you've gotten cold feet. For example,

کند، پس دچار سردی شدید شده اید . به عنوان مثال،

initially I planned to take the job offer,

در ابتدا قصد داشتم پیشنهاد شغلی را قبول کنم،

but at the very last minute I got cold feet and I turned it down.

اما در آخرین لحظه سرما خوردم و آن را رد کردم.

Have you ever gotten cold feet about something?

آیا تا به حال در مورد چیزی سرد شده اید؟

Have you ever planned to make a decision?

آیا تا به حال برای تصمیم گیری برنامه ریزی کرده اید؟

And you did everything you needed to do to make that decision.

و شما هر کاری که لازم بود انجام دادید تا این تصمیم را بگیرید.

And at the very last moment you had those second thoughts.

و در آخرین لحظه شما آن افکار دوم را داشتید.

And in the end you changed your mind. If you have,

و در آخر نظرت عوض شد اگر دارید،

I want you to share your example with me and use that idiom.

می‌خواهم مثال خود را با من در میان بگذارید و از آن اصطلاح استفاده کنید.

You could even use both idioms to have second thoughts.

حتی می توانید از هر دو اصطلاح برای داشتن افکار دوم استفاده کنید.

And those second thoughts led into getting cold feet.

و آن افکار دوم منجر به سرد شدن پا شد.

Now to finish today's lesson, I have two more idioms for you,

اکنون برای اتمام درس امروز ، دو اصطلاح دیگر برای شما دارم،

and these are both used when you need more time or you want

و این هر دو زمانی استفاده می‌شوند که به زمان بیشتری نیاز دارید یا می‌خواهید نظرات

input from others to help you make that decision.

دیگران را در تصمیم‌گیری به شما کمک کند.

The first one is to sleep on it,

اولین مورد این است که روی آن بخوابید،

whether you simply want more time to think,

خواه صرفاً زمان بیشتری برای فکر کردن

or you truly want a good night's sleep so that you wake up with a clear

می خواهید، یا واقعاً می خواهید یک خواب خوب شبانه داشته باشید تا با

remind and the ability to make the best decision.

یادآوری واضح و توانایی گرفتن بهترین تصمیم از خواب بیدار شوید.

You might tell someone I want to sleep on it,

ممکن است به کسی بگویید من می خواهم روی آن

or I need to sleep on it.

بخوابم یا باید روی آن بخوابم.

If someone is pressuring you to make a decision,

اگر کسی شما را برای تصمیم گیری تحت فشار قرار می دهد،

you might also respond by saying, let me sleep on it. In other words,

ممکن است شما نیز با گفتن این جمله که اجازه دهید روی آن بخوابم پاسخ دهید. به عبارت دیگر،

you're requesting some time to think about it so that you can feel good about

شما در حال درخواست زمان برای فکر کردن در مورد آن هستید تا بتوانید در مورد

your final decision.

تصمیم نهایی خود احساس خوبی داشته باشید.

And our last one for today is to put some feelers out.

و آخرین مورد ما برای امروز این است که برخی از حسگرها را کنار بگذاریم.

That's kind of a funny one.

این یک نوع خنده دار است.

And what it means is you're going to ask other people for input.

و معنی آن این است که از افراد دیگر نظر بخواهید.

If you're a team lead or a team supervisor,

اگر سرپرست تیم یا سرپرست تیم

you may need to make a big decision.

هستید، ممکن است نیاز به تصمیم گیری بزرگ داشته باشید.

And before you do so you want to get input from your team members.

و قبل از انجام این کار، می خواهید از اعضای تیم خود نظر بگیرید.

So your boss might ask you, okay, what's your final decision.

بنابراین ممکن است رئیستان از شما بپرسد، خوب، تصمیم نهایی شما چیست؟

And you might respond with,

و شما ممکن است پاسخ دهید،

I'd like to put some feelers out before I make that decision.

من می‌خواهم قبل از اینکه تصمیمی بگیرم، برخی از احساسات را کنار بگذارم.

You want to find out what other people think,

شما می خواهید بدانید که دیگران چه فکری می کنند،

what their pros and cons are to help you make the best decision.

مزایا و معایب آنها چیست تا به شما کمک کند بهترین تصمیم را بگیرید.

And with that,

و با آن،

you have 11 ways to express doubt and uncertainty in English so that

شما 11 راه برای ابراز تردید و عدم اطمینان به زبان انگلیسی

you can get the clarity you need to make great decisions.

دارید تا بتوانید وضوح مورد نیاز برای تصمیم گیری های عالی را بدست آورید.

If you enjoyed this week's lesson, be sure to let me know.

اگر از درس این هفته لذت بردید، حتما به من اطلاع دهید.

And you can do that in three ways. Number one,

و شما می توانید این کار را به سه روش انجام دهید. شماره

give this lesson a thumbs up on YouTube and number two,

یک، این درس را در یوتیوب و شماره دو،

be sure to subscribe to this channel.

حتما در این کانال عضو شوید.

So you never miss one of my Confident English lessons. And number three,

بنابراین هرگز یکی از درس های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید . و شماره سه،

if you know someone who is also working to have more confidence in their English

اگر کسی را می شناسید که برای داشتن اعتماد به نفس بیشتر در

skills, be sure to share this lesson with them.

مهارت های انگلیسی خود کار می کند، حتما این درس را با او به اشتراک بگذارید.

And you can do that by email or Facebook, have a wonderful week.

و شما می توانید این کار را از طریق ایمیل یا فیس بوک انجام دهید، هفته فوق العاده ای داشته باشید.

Thank you so much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم

And I look forward to seeing you next time for your Confident English lesson.

و من مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما برای درس انگلیسی مطمئن هستم.