English Vocabulary: 5 ESSENTIAL Vocabulary Words! | Vocab Lesson For IELTS and TOEFL

I’ve got 5 new vocabulary words coming at you, with context, so you’ll never forget them.

من 5 لغت جدید واژگانی به شما دارم، با زمینه، بنابراین هرگز آنها را فراموش نخواهید کرد.

If you’re a non-native speaker preparing for the TOEFL or IELTS exams,

اگر شما زبان مادری غیر بومی هستید که برای امتحانات تافل یا آیلتس آماده می شوید،

or you just want to make your conversational English a little bit more sophisticated,

یا فقط می خواهید انگلیسی مکالمه خود را کمی پیچیده تر کنید،

you’ll want to know these words.

باید این کلمات را بدانید.

We’re using the Academic Word List,

ما از فهرست کلمات آکادمیک استفاده می کنیم

which has narrowed down the most important words for you to know.

که مهم ترین کلمات را برای شما محدود کرده است.

So let’s get started.

پس بیایید شروع کنیم.

But first, if you like this video or you learn something,

اما ابتدا، اگر این ویدیو را دوست دارید یا چیزی یاد می‌گیرید،

please give a thumbs up and subscribe with notifications, it really does help.

لطفاً یک علامت مثبت بدهید و با اعلان‌ها مشترک شوید، واقعاً کمک می‌کند.

We’re starting with Band 1, which is the first set of words in the Academic Word list.

ما با Band 1 شروع می کنیم، که اولین مجموعه کلمات در لیست Academic Word است.

This is our third video in this series, I’ll link to the full playlist at the end of this video.

این سومین ویدیوی ما در این مجموعه است، در پایان این ویدیو به لیست پخش کامل لینک خواهم داد.

Our first word is CONSTITUTIONAL

اولین کلمه ما CONSTITUTIONAL است

and it’s most common use is as an adjective.

و بیشترین استفاده از آن به عنوان صفت است.

It means relating to an established set of principles, a constitution.

این به معنای مربوط به مجموعه ای از اصول، یک قانون اساسی است.

In the US we have what we call the Constitution of the United States, it's the law of the land.

در ایالات متحده ما چیزی را داریم که به آن قانون اساسی ایالات متحده می گوییم، این قانون کشور است.

It establishes the separation of powers in the United States, for example.

برای مثال، تفکیک قوا را در ایالات متحده ایجاد می کند.

It has amendments that address things like personal and other rights.

اصلاحاتی دارد که به مواردی مانند حقوق شخصی و سایر حقوق می پردازد.

For example, if I’m out protesting and someone says ‘go home!’.

به عنوان مثال، اگر من بیرون اعتراض کنم و کسی بگوید "برو خانه!".

I can say, it’s my constitutional right to protest.

می توانم بگویم، این حق قانونی من است که اعتراض کنم.

The courts interpret the constitution and apply it to our lives today.

دادگاه ها قانون اساسی را تفسیر می کنند و در زندگی امروز ما اعمال می کنند.

Let’s look at some more examples on the web.

بیایید به چند نمونه دیگر در وب نگاه کنیم.

I’m using Youglish as my search tool.

من از Youglish به عنوان ابزار جستجوی خود استفاده می کنم.

A constitutional right to an appointed attorney.

حق قانون اساسی برای داشتن وکیل تعیین شده.

A right. Something that the government says you get to do, or to have, that is protected by law.

یک حق کاری که دولت می گوید باید انجام دهید یا داشته باشید که توسط قانون محافظت می شود.

Let’s watch that one again.

بیایید آن یکی را دوباره تماشا کنیم.

Here’s another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

Again, talking about constitution rights.

باز هم صحبت از حقوق قانون اساسی.

Someone’s right to do something as written in the constitution.

حق کسی برای انجام کاری همانطور که در قانون اساسی آمده است.

Let’s see it again.

دوباره ببینیمش

Here’s another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

A constitutional majority refers to America's house of representatives.

اکثریت قانون اساسی به مجلس نمایندگان آمریکا اشاره دارد.

Whichever political party has the most members in the house, that party has a constitutional majority.

هر کدام از احزاب سیاسی بیشترین اعضای مجلس را داشته باشد، آن حزب دارای اکثریت قانون اساسی است.

Let's watch that clip again.

بیا دوباره اون کلیپ رو ببینیم

And now, the next clip:

و حالا کلیپ بعدی:

A constitutional amendment is a modification,

متمم قانون اساسی یک اصلاح است

a change to the constitution.

، تغییر در قانون اساسی.

Let's watch it again.

بیایید دوباره آن را تماشا کنیم.

Now, one more example.

حالا یک مثال دیگر.

He used this adjective twice:

او این صفت را دو بار به کار برد:

a constitutional question, meaning, are laws being broken?

یک سوال قانون اساسی، یعنی آیا قوانین زیر پا گذاشته می شوند؟

And a constitutional lawyer, meaning, a lawyer who focuses on and is an expert in the constitution.

و وکیل قانون اساسی، یعنی وکیلی که بر قانون اساسی تمرکز دارد و در آن کارشناس است.

Constitutional.

مشروطه.

This is a five syllable word, let's say it slowly together, and do focus on stress.

این یک کلمه پنج هجایی است، بیایید آن را به آرامی با هم بگوییم و روی استرس تمرکز کنیم.

Simplify those unstressed syllables,

آن هجاهای بدون تاکید را

which are lower in pitch: Constitutional.

که گام پایین تری دارند ساده کنید: قانون اساسی.

Constitutional.

مشروطه.

Constitutional.

مشروطه.

Let's look at that up close and in slow motion.

بیایید از نزدیک و در حرکت آهسته به آن نگاه کنیم.

Before we talk about 'context', I'd like to take a moment to talk about Cambly, who is sponsoring this video.

قبل از اینکه درباره «زمینه» صحبت کنیم، می‌خواهم لحظه‌ای در مورد کمبلی صحبت کنم، کسی که از این ویدیو حمایت مالی می‌کند.

You may be familiar with them, they match you with tutors on demand,

ممکن است با آنها آشنا باشید، آنها شما را با معلمان درخواستی مطابقت می دهند،

it's an app that you can use when you're ready to study, but now they also have a new course feature.

این برنامه ای است که می توانید در زمانی که برای مطالعه آماده هستید از آن استفاده کنید، اما اکنون آنها یک ویژگی دوره جدید نیز دارند.

You can enroll in these courses free with any Cambly membership,

می‌توانید با هر عضویت کمبلی در این دوره‌ها به صورت رایگان ثبت‌نام کنید

and work through the courses in the live sessions with your tutor

و دوره‌ها را در جلسات زنده با معلم خود

that you've booked through the app or online.

که از طریق برنامه یا آنلاین رزرو کرده‌اید، کار کنید.

They have all sorts of topics from general conversation to business English,

آنها انواع موضوعات از مکالمه عمومی گرفته تا انگلیسی تجاری را

and they even have lessons to help you ace your IELTS or TOEFL exam.

دارند و حتی دروسی برای کمک به شما در امتحان آیلتس یا تافل دارند.

This can give some great structure to the one-on-one lessons that you take.

این می‌تواند ساختار بسیار خوبی به درس‌های فردی که می‌گیرید بدهد.

Cambly is offering a great deal for you,

کمبلی برای شما،

anyone watching this video, to get a discount, 32% off an annual lesson package.

هرکسی که این ویدیو را تماشا می کند، تخفیف بسیار خوبی ارائه می دهد تا از تخفیف 32 درصدی برای بسته درس سالانه بهره مند شوید.

I really encourage you to try it out.

من واقعاً شما را تشویق می کنم که آن را امتحان کنید.

Pick a course, pick a teacher, and get yourself speaking English.

یک دوره را انتخاب کنید، یک معلم را انتخاب کنید و خودتان را مجبور کنید انگلیسی صحبت کنید.

Actually doing it is the best way to learn.

در واقع انجام آن بهترین راه برای یادگیری است.

Now back to our vocabulary. Our next word is CONTEXT.

اکنون به فرهنگ لغات خود بازگردیم. کلمه بعدی ما CONTEXT است.

Do you remember at the very beginning of this video, I said,

یادتونه همون اول این ویدیو

you're going to learn the words, with context, so that you never forget them.

گفتم قراره لغات رو با متن یاد بگیرید تا هیچوقت فراموششون نکنید.

Context is something around something else, the parts before and after,

متن چیزی است در اطراف چیز دیگری، قسمت های قبل و بعد،

to help it be fully understood, to help explain something.

برای کمک به درک کامل آن، برای کمک به توضیح چیزی.

Don't just learn the word and definition, study the context,

فقط کلمه و تعریف را یاد نگیرید، متن

the words before and after in a sentence,

، کلمات قبل و بعد در یک جمله را

in a couple of sentences, to help you really understand what the word means, and how to use it.

در چند جمله مطالعه کنید تا به شما کمک کند واقعاً معنی کلمه و نحوه استفاده از آن را بفهمید.

Let's go to Youglish for some context, some examples.

بیایید برای برخی زمینه ها، چند مثال به Youglish برویم.

He said, put it in a broader context.

او گفت، آن را در یک زمینه گسترده تر قرار دهید.

That means, to understand it, let's look at even more factors, at an even more general story.

این بدان معناست که برای درک آن، بیایید به عوامل بیشتر، در یک داستان کلی تر نگاه کنیم.

If we're studying a word and we see it in a sentence,

اگر در حال مطالعه یک کلمه هستیم و آن را در یک جمله می بینیم،

there's a chance that you might not really understand how to use it.

این احتمال وجود دارد که شما واقعاً نحوه استفاده از آن را درک نکنید.

But if you use a broader context, maybe you read the whole paragraph,

اما اگر از زمینه وسیع تری استفاده کنید، شاید کل پاراگراف را بخوانید

the meaning of the word can become more clear.

، معنای کلمه می تواند واضح تر شود.

So to have a broader context means to take in even more information about something.

بنابراین داشتن یک زمینه گسترده تر به معنای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد چیزی است.

Let's see that clip again.

دوباره اون کلیپ رو ببینیم

And now, another example.

و حالا یک مثال دیگر.

A new context. So he's talking about changing our understanding of something.

یک زمینه جدید بنابراین او در مورد تغییر درک ما از چیزی صحبت می کند.

We used to think this was good, he's a doctor talking about being a doctor and medicine,

ما قبلا فکر می کردیم این خوب است، او یک دکتر است که در مورد پزشک بودن و پزشکی بودن صحبت می کند،

but now that we've learned more, we see that oh, we have a different context,

اما اکنون که بیشتر یاد گرفته ایم، می بینیم که آه، ما زمینه

a different understanding,

متفاوتی داریم، درک متفاوتی داریم، و

different things we're considering when we're looking at what it means to be a good doctor.

چیزهای متفاوتی را در نظر می گیریم. ما به دنبال این هستیم که یک دکتر خوب بودن به چه معناست.

Let's look at that clip again.

بیایید دوباره به آن کلیپ نگاه کنیم.

Another example.

مثالی دیگر.

In a business context.

در زمینه کسب و کار.

So, considering something as it relates to business. This is different than how you might think of it as

بنابراین، در نظر گرفتن چیزی که به تجارت مربوط می شود. این متفاوت است با اینکه شما ممکن است در مورد آن فکر کنید

it relates to family, or religion, for example.

زیرا برای مثال به خانواده یا مذهب مربوط می شود.

In a business context, maybe the goal has to be to make more money.

در یک زمینه تجاری، شاید هدف باید کسب درآمد بیشتر باشد.

But in a different context, a familial context, you might say,

اما در یک زمینه متفاوت، یک بافت خانوادگی، می‌توانید بگویید،

you know, about money, the goal isn't just to make more.

می‌دانید، در مورد پول، هدف فقط کسب درآمد بیشتر نیست.

It's to spend time with my kids or my parents, so how you approach a problem or question might be different depending on the context.

این برای گذراندن وقت با بچه ها یا والدینم است، بنابراین نحوه برخورد شما با یک مشکل یا سؤال ممکن است بسته به زمینه متفاوت باشد.

Let's watch that clip again.

بیا دوباره اون کلیپ رو ببینیم

One final example.

یک مثال آخر

To put something into context.

قرار دادن چیزی در متن

This is something we can say when we've said something that might be hard to grasp or understand.

این چیزی است که می توانیم وقتی چیزی گفته ایم که درک یا درک آن سخت باشد، بگوییم.

She says 86 billion dollars. Well, that's just a number.

او می گوید 86 میلیارد دلار. خوب، این فقط یک عدد است.

If you compare it to other things, that can help you understand what this number really means.

اگر آن را با چیزهای دیگر مقایسه کنید، می تواند به شما در درک معنای واقعی این عدد کمک کند.

Is 86 billion a lot or not that much?

86 میلیارد زیاد است یا نه؟

It depends on the context.

بستگی به شرایط دارد.

Let's watch that example again.

بیایید دوباره آن مثال را تماشا کنیم.

This is a two-syllable word with first syllable stress.

این یک کلمه دو هجایی با تاکید هجای اول است.

Let's break it down and say it slowly together. Con-text. Text.

بیایید آن را بشکنیم و آرام آرام با هم بگوییم. متن نوشته. متن

Here, the letter X here make the KS sounds, ks, ks.

در اینجا، حرف X در اینجا صدای KS، ks، ks را می سازد.

Context. Then the T: kst, kst, kst. Context.

متن نوشته. سپس T: kst، kst، kst. متن نوشته.

Context.

متن نوشته.

If this word links into a word that begins with a consonant, you'll want to drop the T.

اگر این کلمه به کلمه‌ای پیوند می‌خورد که با یک حرف صامت شروع می‌شود، باید T را حذف کنید.

For example, that's the context that I want you to consider.

برای مثال، این زمینه‌ای است که می‌خواهم شما در نظر بگیرید.

Context that, Context that, Context that.

متن آن، زمینه آن، زمینه آن.

Right from the KS into the TH, we drop that T.

درست از KS به TH، آن T را رها می کنیم.

It's pretty common in American English to drop a T between other consonants

در انگلیسی آمریکایی بسیار معمول است که یک T بین صامت های دیگر انداخته شود،

so that's what we'll do here.

بنابراین این کاری است که ما در اینجا انجام خواهیم داد.

Let's look up close and in slow motion.

بیایید از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

Next, CONTRACT.

بعد، قرارداد.

A contract is an agreement between two or more people or groups of people.

قرارداد توافقی است بین دو یا چند نفر یا گروهی از افراد.

For example, when you buy a house, you put in an offer, it's accepted,

مثلاً وقتی خانه می‌خرید، پیشنهادی می‌دهید، پذیرفته می‌شود

and you're under contract.

و شما در قرارداد هستید.

You've signed an agreement saying you will buy this house for this amount of money

شما قراردادی را امضا کرده اید که می گوید در این روز خاص این خانه را با این مقدار پول خریداری خواهید کرد

on this particular day.

.

Let's go to Youglish to get some more examples.

بیایید به سراغ Youglish برویم تا نمونه های بیشتری را به دست آوریم.

A book contract.

یک قرارداد کتاب

That means she has signed with a publisher,

یعنی او با یک ناشر قرارداد بسته است

that she will write a book on a certain topic that they will publish.

که کتابی در مورد موضوع خاصی بنویسد که آنها منتشر خواهند کرد.

An agreement. Let's see it again.

توافق. دوباره ببینیمش

Another example.

مثالی دیگر.

Extending a contract: this means he worked it out do something even longer than he had originally agreed to.

تمدید قرارداد: این بدان معناست که او کاری را انجام داده است که حتی بیشتر از آنچه در ابتدا با آن موافقت کرده بود انجام دهد.

He extended his work contract another month.

قرارداد کاری خود را یک ماه دیگر تمدید کرد.

Let's watch that example again.

بیایید دوباره آن مثال را تماشا کنیم.

Another example.

مثالی دیگر.

So we're talking about a book contract again.

بنابراین ما دوباره در مورد قرارداد کتاب صحبت می کنیم.

And here, and he was too young to sign it.

و اینجا، و او برای امضای آن خیلی جوان بود.

There are laws about how old people have to be to enter into official agreements like a book contract.

قوانینی در مورد سن افراد وجود دارد تا بتوانند قراردادهای رسمی مانند قرارداد کتاب را امضا کنند.

Let's watch that one again.

بیایید آن یکی را دوباره تماشا کنیم.

And now, one final example.

و حالا یک مثال آخر.

Signed the contract without even reading it.

حتی بدون خواندن آن قرارداد را امضا کرد.

Okay, that's something you probably shouldn't do!

خوب، این چیزی است که احتمالا نباید انجام دهید!

Contract. An agreement, something official.

قرارداد. یک توافق، چیزی رسمی.

A two syllable word, first syllable stress, CON-tract.

یک کلمه دو هجا، تاکید هجای اول، CON-tract.

Contract. The word ends in the CT cluster.

قرارداد. این کلمه به خوشه CT ختم می شود.

Do you know what will happen if it's followed by a consonant?

آیا می دانید اگر بعد از آن یک صامت داشته باشد چه اتفاقی می افتد؟

Here's a hint: the T will come between two consonants.

در اینجا یک نکته وجود دارد: T بین دو صامت خواهد آمد.

We'll drop it. Here's an example sentence.

ما آن را رها می کنیم. در اینجا یک جمله مثال است.

Did you sign a contract for the house?

برای خانه قرارداد بستید؟

Contract for the- for the-for the- K sound into the F consonant, no T sound.

قرارداد برای صدای K به صامت F، بدون صدای T.

We drop the T because it comes between two consonants.

T را رها می کنیم زیرا بین دو صامت قرار می گیرد.

Let's see it up close and in slow motion.

بیایید آن را از نزدیک و در حرکت آهسته ببینیم.

Next, CREATE. A verb.

بعد، ایجاد کنید. یک فعل

To make something. Something that wasn't there before, to bring it about.

برای ساختن چیزی چیزی که قبلاً وجود نداشت تا آن را به وجود آورد.

To use thought and imagination to make something.

استفاده از فکر و تخیل برای ساختن چیزی.

An actor might create a role.

ممکن است یک بازیگر نقشی را خلق کند.

Someone wrote the movie,

یک نفر فیلم را نوشت،

but the actor took what was written on the page and made it a person, created a character.

اما بازیگر آن چیزی را که روی صفحه نوشته بود گرفت و از آن یک شخص ساخت، یک شخصیت ساخت.

Creativity, a related noun.

خلاقیت، یک اسم مرتبط.

This is the ability to make something new, new ideas, new methods,

این توانایی ایجاد چیزی جدید، ایده های جدید، روش های جدید،

to do away with rules about how something should be done.

حذف قوانین در مورد چگونگی انجام کاری است.

The ability to make something really original.

توانایی ساختن چیزی واقعا اصلی.

Let's look at an example.

بیایید به یک مثال نگاه کنیم.

How to create something new.

چگونه چیزی جدید خلق کنیم.

He's looking at a problem,

او به یک مشکل نگاه می‌کند،

he knows all the ways we've tried to fix it before that don't work.

می‌داند که تمام راه‌هایی که قبلاً برای رفع آن تلاش کرده‌ایم کار نمی‌کنند.

We need something totally new, totally different.

ما به چیزی کاملاً جدید، کاملاً متفاوت نیاز داریم.

We need to create that. Let's watch again.

ما باید آن را ایجاد کنیم. بیایید دوباره تماشا کنیم.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

Create a platform. Something that wasn't there before, a new kind of platform.

یک پلتفرم ایجاد کنید. چیزی که قبلا وجود نداشت، نوع جدیدی از پلتفرم.

We're not using the old platform, we are creating something. Let's watch again.

ما از پلتفرم قدیمی استفاده نمی کنیم، بلکه چیزی را ایجاد می کنیم. بیایید دوباره تماشا کنیم.

Another example.

مثالی دیگر.

Ah yes. Creating jobs.

آه بله. ایجاد اشتغال.

That's something you'll hear politicians say a lot.

این چیزی است که شما می شنوید که سیاستمداران زیاد می گویند.

Creating a job where there was not one before.

ایجاد شغلی که قبلاً وجود نداشت.

Let's watch that again.

بیایید دوباره آن را تماشا کنیم.

And now, a final example.

و اکنون، یک مثال پایانی.

Create a future. Oh yes, that's definitely something new that hasn't happened before, the future.

آینده ای بساز. اوه بله، این قطعاً چیز جدیدی است که قبلاً اتفاق نیفتاده است، آینده.

Let's watch that again.

بیایید دوباره آن را تماشا کنیم.

Create is a two-syllable word with stress on the second syllable.

Create یک کلمه دو هجایی با تاکید بر هجای دوم است.

Create. Create. Create.

ایجاد کردن. ایجاد کردن. ایجاد کردن.

The final T will be a Flap T if this word links into a word that begins with a vowel or diphthong,

T نهایی یک Flap T خواهد بود اگر این کلمه به کلمه ای پیوند بخورد که با یک مصوت یا دیفتونگ شروع می شود،

like in the phrase: create another.

مانند عبارت: دیگری ایجاد کنید.

Create a-dadada-Flap T, create another--

a-dadada-Flap T را ایجاد کنید، دیگری ایجاد کنید--

Can you create another draft? create another--

آیا می توانید پیش نویس دیگری ایجاد کنید؟ دیگری ایجاد کنید--

That's more natural than a True T, which would sound like this:

این طبیعی تر از یک T True است، که به نظر می رسد

create another-- create another-- create another--

We don't do that, we flap: create another-- dadadadada-- create another--

: دیگری ایجاد کنید-- دیگری ایجاد کنید-- ما آن را انجام نمی دهیم، ما تکان می دهیم: دیگری ایجاد کنید-- داددادا-- دیگری ایجاد کنید- -

Also in the word 'creative', it's a Flap T.

همچنین در کلمه "خلاق" یک Flap T است.

In the word creativity, now there, the first T is a True T, the second T is a Flap T,

در کلمه خلاقیت، اکنون T اول یک T True T است، T دوم یک Flap T است،

that's because of stress.

این به دلیل استرس است.

Creati-tih-

Creati-tih-

Tih-- that syllable is stressed and if a T starts a stressed syllable, it will be a True T.

Tih-- آن هجا تاکید دارد و اگر T یک هجای تاکیدی را شروع کند، T True خواهد بود.

But the second T is a flap.

اما T دوم یک فلپ است.

Creativity.

خلاقیت.

Creative.

خلاق.

Create.

ایجاد کردن.

Let's watch create up close and in slow motion.

بیایید خلقت را از نزدیک و در حرکت آهسته تماشا کنیم.

Finally we have DATA. Let's start with the pronunciation of this word.

بالاخره ما DATA داریم. بیایید با تلفظ این کلمه شروع کنیم.

Now, this is something I really hate about online dictionaries.

اکنون، این چیزی است که من واقعاً از فرهنگ لغت آنلاین متنفرم.

It has a phonetic spelling, it has a recording, and the recording is totally robotic.

املای آوایی دارد، ضبط دارد و ضبط کاملاً روباتیک است.

Data or data.

داده یا داده.

Data or data.

داده یا داده.

No. We totally don't say that. We say: data or data.

نه ما اصلاً این را نمی گوییم. می گوییم: داده یا داده.

We make it a Flap T because the T comes between two vowel or diphthong sounds and

ما آن را Flap T می کنیم زیرا T بین دو صدای مصوت یا دو صدا می آید و

doesn't start a stressed syllable. Data, data.

هجای تاکیدی را شروع نمی کند. داده ها، داده ها

Also, when she said it, the two syllables sounded like they were the same length. Let's listen.

همچنین، هنگامی که او آن را گفت، دو هجا به نظر می رسید که طول یکسانی دارند. بیا گوش بدهیم.

Data or data.

داده یا داده.

But they're not. The first syllable is stressed, so it's longer.

اما آنها نیستند. هجای اول تاکید دارد، بنابراین طولانی تر است.

The second is unstressed, so it's shorter.

دومی بدون تنش است، بنابراین کوتاهتر است.

Data. Data. Data. Data.

داده ها. داده ها. داده ها. داده ها.

Now, the online dictionary says there are three pronunciations, the AY diphthong, day-ta,

حالا دیکشنری آنلاین میگه سه تا تلفظ داره، دیفتونگ AY، day-ta

the AA vowel, da-ta, I heard both of those, but it also says dah-ta,

، مصوت AA، da-ta، من هر دوی این ها را شنیدم، اما می گوید dah-ta،

with the AH as in Father vowel, and I've never heard that one in the American accent before.

با AH مانند مصوت پدر، و من قبلاً آن را با لهجه آمریکایی نشنیده بودم.

Data, with the AY diphthong is definitely the most common pronunciation and is what we'll hear in all our examples on Youglish.

دیتا، با دیفتونگ AY قطعا رایج ترین تلفظ است و همان چیزی است که در تمام مثال های خود در Youglish خواهیم شنید.

Data means information, facts, statistics.

داده یعنی اطلاعات، حقایق، آمار.

It's something we gather to learn about something,

این چیزی است که جمع می کنیم تا در مورد چیزی یاد بگیریم،

something we use to make decisions.

چیزی است که برای تصمیم گیری از آن استفاده می کنیم.

Let's go to Youglish for some examples and context.

بیایید برای چند مثال و زمینه به یوگلیش برویم.

Now, this word can be used both as a plural or singular:

حال، این کلمه را می توان هم به صورت جمع یا مفرد استفاده کرد:

individual facts or statistics, for example:

حقایق فردی یا آمار، برای مثال:

These data are convincing. Plural.

این داده ها قانع کننده هستند. جمع.

Or it can mean a body of facts, a group, then it's used with a singular verb. For example:

یا می تواند به معنای مجموعه ای از حقایق، یک گروه باشد، سپس با یک فعل مفرد استفاده می شود. به عنوان مثال:

Additional data is available at our website.

داده های اضافی در وب سایت ما موجود است.

Okay, let's go to Youglish.

باشه بریم سراغ یوگلیش.

The data to prove. You have an argument, something to prove, you have to back it up with information,

داده ها برای اثبات شما یک استدلال دارید، چیزی برای اثبات، باید از آن با اطلاعات،

maybe statistics, data.

شاید آمار، داده ها پشتیبانی کنید.

He also said the data shows.

او همچنین گفت که داده ها نشان می دهد.

The data shows, the data proves, these are verbs you might hear with this subject.

داده ها نشان می دهد، داده ها ثابت می کنند، این ها افعالی هستند که ممکن است با این موضوع بشنوید.

Let's look at another clip.

یه کلیپ دیگه ببینیم

Any kind of good or data, we don't want tampered with.

هر نوع کالا یا داده ای، ما نمی خواهیم دستکاری شود.

Like personal data. Have you heard this term? Name, address, social security number, family members.

مانند داده های شخصی. آیا این اصطلاح را شنیده اید؟ نام، آدرس، شماره تامین اجتماعی، اعضای خانواده.

This is all personal data that we want kept private.

این همه اطلاعات شخصی است که ما می خواهیم خصوصی نگه داشته شود.

Let's watch that example again.

بیایید دوباره آن مثال را تماشا کنیم.

Another example.

مثالی دیگر.

They looked at the data:

آنها به داده ها نگاه کردند:

the real numbers, the real information on what veterans need.

اعداد واقعی، اطلاعات واقعی در مورد آنچه کهنه سربازان نیاز دارند.

They didn't just guess, they got the information and they spoke to the veterans themselves.

آنها فقط حدس نمی زدند، اطلاعات را می گرفتند و خودشان با جانبازان صحبت می کردند.

Let's look at that example again.

بیایید دوباره به آن مثال نگاه کنیم.

And here's one last example.

و در اینجا یک نمونه آخر است.

Big data. Have you heard this term before?

اطلاعات بزرگ. آیا قبلاً این اصطلاح را شنیده اید؟

It refers to sets of data that are so big that companies can't use traditional methods of processing.

این به مجموعه‌ای از داده‌ها اشاره دارد که آنقدر بزرگ هستند که شرکت‌ها نمی‌توانند از روش‌های سنتی پردازش استفاده کنند.

In this case, she was talking about health data.

در این مورد، او در مورد داده های سلامت صحبت می کرد.

Let's look at data up close and in slow motion.

بیایید به داده ها از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

Constitutional, context, contract, create, and data.

قانون اساسی، زمینه، قرارداد، ایجاد و داده.

Five new words that you've learned with context and examples.

پنج کلمه جدید که با متن و مثال یاد گرفته اید.

Now you'll probably understand them if you hear them, but are you comfortable using them?

اکنون احتمالاً اگر آنها را بشنوید آنها را درک خواهید کرد، اما آیا استفاده از آنها راحت است؟

That always takes more time.

که همیشه زمان بیشتری می برد.

A great exercise is to go to Youglish now,

یک تمرین عالی این است که اکنون به یوگلیش بروید

type in one of the words,

، یکی از کلمات را تایپ کنید

and say the sentences that you're hearing out loud, repeat them over and over.

و جملاتی را که با صدای بلند می شنوید بگویید، آنها را بارها و بارها تکرار کنید.

Do 20 sentences, maybe even 50.

20 جمله، شاید حتی 50

Even though you're just repeating, I guarantee you'll be more comfortable using them in a sentence yourself.

جمله را انجام دهید. حتی اگر شما فقط تکرار می کنید، من تضمین می کنم که خودتان راحت تر از آنها در یک جمله استفاده کنید.

Thanks for sticking with me. I make new videos every Tuesday,

تشکر برای همراهی با من. من هر سه‌شنبه ویدیوهای جدیدی می‌سازم،

primarily to help non-native speakers of American English feel more comfortable with,

عمدتاً برای این که به افراد غیربومی انگلیسی آمریکایی کمک کنم با آن راحت‌تر،

confident in, and knowledgeable in speaking American English.

اعتماد به نفس بیشتری داشته باشند و در صحبت کردن با انگلیسی آمریکایی آگاه‌تر باشند.

I also have an Academy, Rachel's English Academy,

من همچنین یک آکادمی دارم، آکادمی انگلیسی راشل،

where you can train your English communication skills to take them to a new level,

که در آن می‌توانید مهارت‌های ارتباطی انگلیسی خود را آموزش دهید تا آنها را به سطح جدیدی برسانید

check it out at RachelsEnglishAcademy.com.

، آن را در RachelsEnglishAcademy.com بررسی کنید.

That's it, thanks so much for using Rachel's English.

همین، خیلی ممنون که از انگلیسی راشل استفاده کردید.