How to Describe a Person in English - Spoken English Lesson

Hi, I’m Martin.

سلام، من مارتین هستم.

Welcome to Oxford Online English!

به آکسفورد آنلاین انگلیسی خوش آمدید!

In this lesson, you can learn how to describe a person who you know in English.

در این درس می توانید یاد بگیرید که چگونه فردی را که می شناسید به زبان انگلیسی توصیف کنید.

Think about someone you know well.

به کسی که خوب میشناسید فکر کنید.

It could be someone in your family, a close friend, someone you work with, or someone

ممکن است فردی در خانواده شما، یک دوست صمیمی، شخصی که با او کار می کنید یا شخص

else.

دیگری باشد.

How would you describe this person?

این شخص را چگونه توصیف می کنید؟

What does this person look like?

این شخص چه شکلی است؟

What kind of personality does this person have?

این شخص چه شخصیتی دارد؟

Describing a person is useful in many situations, including speaking exams like the IELTS speaking

توصیف یک شخص در بسیاری از موقعیت ها مفید است، از جمله آزمون های اسپیکینگ مانند آزمون اسپیکینگ آیلتس

test or the FCE speaking exam.

یا آزمون اسپیکینگ FCE.

In this lesson, you’ll learn how to describe a person in detail using clear, natural English.

در این درس، شما یاد خواهید گرفت که چگونه با استفاده از انگلیسی واضح و طبیعی، فردی را با جزئیات توصیف کنید.

During this lesson, you’re going to practice, so you need to think of someone you’re going

در طول این درس، شما قرار است تمرین کنید، بنابراین باید به کسی فکر کنید که

to describe.

می‌خواهید توصیفش کنید.

It can be anyone you know well.

این می تواند هر کسی باشد که شما خوب می شناسید.

Got someone?

کسی دارید؟

Great!

عالی!

Let’s begin.

شروع کنیم.

Part one: describing appearance.

بخش اول: توصیف ظاهر.

First question: what does he or she look like?

سوال اول: او چه شکلی است؟

What can you say when describing a person’s appearance?

هنگام توصیف ظاهر یک شخص چه می توانید بگویید ؟

You can talk about the person’s height and build:

می توانید در مورد قد و هیکل فرد صحبت کنید :

"My brother is tall and well-built."

"برادرم قد بلند و خوش اندام است."

"My friend Lia is medium height and slim."

دوست من لیا قد متوسط ​​و لاغر است.

"Craig, who I work with, is short and overweight."

کریگ که من با او کار می کنم کوتاه قد و اضافه وزن است.

Do you know what 'well-built' means?

آیا می دانید "خوش ساخت" یعنی چه؟

Someone who is well-built is broad and strong, with big muscles.

فردی که خوش اندام است، پهن و قوی است و ماهیچه های بزرگی دارد.

You can also add adverbs to make your sentences more precise:

همچنین می‌توانید برای دقیق‌تر کردن جملات خود قید اضافه کنید :

"My brother is quite tall and well-built."

"برادرم کاملاً قد بلند و خوش اندام است."

"My friend Lia is medium height and really slim."

"دوست من لیا قد متوسطی دارد و واقعاً لاغر است."

"Craig, who I work with, is short and a little overweight."

کریگ که من با او کار می کنم کوتاه قد است و کمی اضافه وزن دارد.

Then, maybe add something about the person’s hair:

سپس، ممکن است چیزی در مورد موهای فرد اضافه کنید :

"He has short, brown hair, but he’s going bald fast."

"او موهای کوتاه و قهوه ای دارد، اما به سرعت کچل می شود."

"She has long, dark blonde hair."

"او موهای بلند و بلوند تیره دارد."

"He has curly, fair hair."

او موهای مجعد و روشنی دارد.

What does 'fair' mean here?

اینجا "عادلانه" به چه معناست؟

It’s the opposite of 'dark', and you can use it to describe someone’s hair or skin.

این برعکس «تاریک» است، و می‌توانید از آن برای توصیف مو یا پوست دیگران استفاده کنید.

Finally, what else can you say about the person’s appearance?

در نهایت، چه چیز دیگری می توانید در مورد ظاهر آن شخص بگویید ؟

Imagine you’re describing the person to me, and you want me to be able to recognise

تصور کنید که دارید آن شخص را برای من توصیف می کنید و می خواهید من بتوانم

this person from your description.

این شخص را از توضیحات شما تشخیص دهم.

What could you say?

چه چیزی می توانید بگویید؟

There are many possibilities, of course, but here are a few suggestions:

البته احتمالات زیادی وجود دارد، اما در اینجا چند پیشنهاد وجود دارد:

"He looks a bit like a younger version of Vin Diesel."

"او کمی شبیه نسخه جوانتر وین دیزل به نظر می رسد."

"She’s really beautiful, with very striking features."

"او واقعا زیباست، با ویژگی های بسیار چشمگیر."

"He has a long scar on his right elbow."

او یک زخم بلند روی آرنج راستش دارد.

Do you know what 'striking features' means?

آیا می دانید "ویژگی های چشمگیر" به چه معناست؟

In this context, 'features' refers to someone’s face.

در این زمینه، "ویژگی ها" به چهره شخصی اشاره دارد .

'Striking' means that you can’t help noticing something.

"ضربه زدن" به این معنی است که شما نمی توانید چیزی را متوجه شوید .

So if someone has 'striking features', it means he or she has a very unusual and attractive

بنابراین اگر فردی دارای «ویژگی های چشمگیر» باشد، به این معنی است که او چهره بسیار غیرعادی و جذابی

face.

دارد.

What about 'scar'?

در مورد "اسکار" چطور؟

Scars are left over when you get a deep cut or have an operation.

هنگامی که بریدگی عمیق می کنید یا عمل می کنید، جای زخم باقی می ماند .

Okay, so now you should be able to make three sentences about the person you’re describing,

خوب، پس اکنون باید بتوانید سه جمله در مورد شخصی که توصیف می کنید،

like this:

مانند این بنویسید:

"My brother is quite tall and well-built.

"برادرم کاملاً قد بلند و خوش اندام است.

He has short, brown hair, but he’s going bald fast.

او موهای کوتاه و قهوه ای دارد، اما به سرعت کچل می شود.

He looks a bit like a younger version of Vin Diesel."

کمی شبیه یک نسخه جوانتر از وین دیزل."

Your turn: pause the video and make three sentences about the person you’re describing.

نوبت شماست: ویدیو را مکث کنید و سه جمله در مورد شخصی که توصیف می کنید بنویسید.

Remember: height/build, then hair, then general appearance.

به یاد داشته باشید: قد / هیکل، سپس مو، سپس ظاهر کلی.

Could you do this?

آیا می توانید این کار را انجام دهید؟

If so, great job—we’ve only done one part, and you’ve already got the start of a good

اگر چنین است، کار بسیار خوبی است - ما فقط یک قسمت را انجام داده‌ایم، و شما قبلاً توضیحات خوبی را شروع کرده‌اید

description.

.

But of course, there’s more we can add.

اما البته، موارد بیشتری وجود دارد که می توانیم اضافه کنیم.

Part two: describing positive characteristics.

بخش دوم: توصیف ویژگی های مثبت.

Another question: what’s this person like?

یک سوال دیگر: این شخص چگونه است؟

Do you know what this question means?

میدونی این سوال یعنی چی؟

It means I want you to tell me about the person’s personality.

یعنی می‌خواهم در مورد شخصیت آن شخص به من بگویید .

Let’s start with positive words you can use to talk about someone’s character.

بیایید با کلمات مثبتی که می توانید برای صحبت در مورد شخصیت شخصی استفاده کنید شروع کنیم.

Think about the person you’re describing.

به شخصی که توصیف می کنید فکر کنید.

What good things can you say about him or her?

چه چیزهای خوبی می توانید در مورد او بگویید ؟

You could describe someone as 'kind', but it’s better to be more specific if you can.

می توانید فردی را به عنوان "مهربان" توصیف کنید، اما اگر می توانید، بهتر است دقیق تر باشید.

Better words to use are 'considerate'—meaning someone who always thinks about other people

واژه‌های بهتر برای استفاده عبارتند از «ملاحظه» - یعنی کسی که همیشه به دیگران

and their needs—or 'warm'—meaning someone who shows positive feelings to others and

و نیازهای آنها فکر می‌کند - یا «گرم» - یعنی کسی که احساسات مثبتی را به دیگران نشان می‌دهد و

makes other people feel good.

به دیگران احساس خوبی می‌دهد.

Or, maybe this person is good at making other people laugh.

یا شاید این شخص در خنداندن دیگران خوب باشد.

You could say they are 'funny' or that they have a 'good sense of humour'.

می توانید بگویید آنها "خنده دار" هستند یا "حس شوخ طبعی خوبی" دارند.

More generally, you can describe someone as 'fun' or 'entertaining' if people enjoy spending

به طور کلی‌تر، اگر مردم از گذراندن وقت با او لذت می‌برند، می‌توانید فردی را «سرگرم کننده» یا «سرگرم کننده» توصیف

time with them.

کنید.

What else?

چه چیز دیگری؟

Well, for a friend, it’s very important that a person is 'reliable'—that you can

خوب، برای یک دوست، بسیار مهم است که یک فرد "قابل اعتماد" باشد—که بتوانید به او اعتماد

depend on them to keep their promises and be there for you when you need them.

کنید تا به قول هایش عمل کند و در صورت نیاز در کنار شما باشد.

Similarly, you could describe people as 'honest' or 'straightforward'.

به طور مشابه، شما می توانید افراد را به عنوان "صادق" یا "صادق" توصیف کنید.

If someone is straightforward, they’re honest, easy to understand and easy to spend time

اگر کسی رک باشد، صادق است، به راحتی قابل درک است و به راحتی می توان با او وقت

with.

گذراند.

Straightforward people say what they think, but not in a rude way, and they don’t keep

افراد صریح آنچه را که فکر می کنند می گویند، اما نه به شیوه ای بی ادبانه، و اسرار خود را حفظ نمی کنند

secrets or gossip about other people.

و در مورد دیگران شایعات نمی کنند.

Let’s look at three more.

بیایید به سه مورد دیگر نگاه کنیم.

Most of us like spending time with people who are 'cheerful'—people who smile a lot

بسیاری از ما دوست داریم وقت خود را با افرادی بگذرانیم که "شاد" هستند - افرادی که زیاد لبخند می

and are usually in a good mood.

زنند و معمولاً روحیه خوبی دارند.

Cheerful people are often 'positive' and 'optimistic'—they expect good things to happen.

افراد شاد اغلب "مثبت" و "خوشبین" هستند - آنها انتظار دارند اتفاقات خوبی بیفتد.

So now you have twelve positive adjectives you can use to describe someone’s personality.

بنابراین اکنون دوازده صفت مثبت دارید که می توانید از آنها برای توصیف شخصیت شخصی استفاده کنید.

Can you use any of these adjectives to talk about the person you’re describing?

آیا می توانید از هر یک از این صفت ها برای صحبت در مورد شخصی که توصیف می کنید استفاده کنید؟

When you use these adjectives, always try to add an example or a reason.

وقتی از این صفت ها استفاده می کنید، همیشه سعی کنید یک مثال یا دلیل اضافه کنید.

For example, don’t just say:

به عنوان مثال، فقط نگویید:

"My brother is really funny."

"برادرم واقعا بامزه است."

"My friend Lia is a very cheerful person."

"دوست من لیا یک فرد بسیار شاد است."

Add some details or examples to make your answer more interesting, like this:

برای جالب‌تر کردن پاسختان، جزئیات یا مثال‌هایی اضافه کنید ، مانند این:

"My brother’s really funny.

"برادرم واقعاً خنده‌دار است.

He likes making weird jokes, generally at the most inappropriate moment."

او دوست دارد جوک‌های عجیب و غریب بسازد، معمولاً در نامناسب‌ترین لحظه‌ها."

"My friend Lia is a very cheerful person.

"دوست من لیا یک فرد بسیار شاد است.

Even early in the morning, she’s always smiling and in a good mood.

حتی صبح زود، او همیشه لبخند می زند و حال خوبی دارد.

I don’t know how she does it!"

من نمی دانم چگونه این کار را می کند!"

If possible, you could even add a story to really illustrate the person’s character.

در صورت امکان، حتی می توانید یک داستان برای نشان دادن واقعی شخصیت فرد اضافه کنید.

"Craig, who I work with, is such an honest guy.

"کریگ، که من با او کار می کنم، مرد صادقی است .

I remember one time he found a wallet with £500 in a pub.

به یاد دارم یک بار او یک کیف پول با 500 پوند در یک میخانه پیدا کرد

It would have been easy to keep the money—there was nothing in the wallet to say whose it

. نگه داشتن پول آسان بود - چیزی در کیف وجود نداشت که بگوییم این پول کیست

was, but he said it wouldn’t be right to keep it, and he insisted on going straight

. ، اما او گفت که نگه داشتن آن درست نیست و اصرار کرد که مستقیماً

to the police, right that minute."

به پلیس برود، درست همان لحظه.

Adding stories like this can really bring a description to life.

افزودن داستان هایی از این دست می تواند واقعاً یک توصیف را زنده کند.

You’ve also seen some good ways to use these adjectives:

شما همچنین چندین روش خوب برای استفاده از این صفت ها را دیده اید:

"My brother is really _______."

"برادرم واقعا _______ است."

"My friend Lia is a very ________ ." "Craig is such an _______ guy."

"دوست من لیا بسیار ________ است." "کریگ یک پسر _______ است."

Of course, you can change these and use them in your answer.

البته می توانید اینها را تغییر دهید و در پاسخ خود از آنها استفاده کنید.

What about you?

تو چطور؟

Pause the video, and try to use some of these adjectives about the person you’re describing.

ویدیو را مکث کنید و سعی کنید از برخی از این صفت ها در مورد شخصی که توصیف می کنید استفاده کنید.

Don’t forget to add details and examples to your description, or you can even add a

فراموش نکنید که جزئیات و مثال هایی را به توضیحات خود اضافه کنید، یا حتی می توانید در

story if possible!

صورت امکان یک داستان اضافه کنید!

Next, let’s look at part three: describing negative characteristics.

بعد، بیایید به بخش سوم نگاه کنیم: توصیف ویژگی های منفی.

No one’s perfect, right?

هیچ کس کامل نیست، درست است؟

We all have our flaws, so let’s look at how to describe the bad side of someone’s

همه ما معایب خود را داریم، پس بیایید ببینیم چگونه جنبه بد شخصیت یک فرد را توصیف کنیم

personality.

.

Many of the words you saw in part two have direct opposites which you can use.

بسیاری از کلماتی که در قسمت دوم دیدید، متضاد مستقیم دارند که می توانید از آنها استفاده کنید.

For example:

به عنوان مثال:

'kind' → 'unkind' 'considerate' → 'inconsiderate'

«مهربان» → «نامحرم» «ملاحظه» → «بی ملاحظه»

'honest' → 'dishonest' 'reliable' → 'unreliable'

«صادق» → «بی صداقت» «قابل اعتماد» → «غیر قابل اعتماد»

Of course, there are other words you can use, too.

البته، کلمات دیگری نیز وجود دارد که می‌توانید استفاده کنید.

Some people can be 'selfish' or 'self-centered'—they think about themselves too much, and don’t

برخی از افراد می توانند «خودخواه» یا «خود محور» باشند - آنها بیش از حد به خود فکر می کنند و

think about the needs of others.

به نیازهای دیگران فکر نمی کنند.

These two words have a similar meaning.

این دو کلمه معنای مشابهی دارند.

Even more extreme, you can describe someone as 'self-obsessed'.

حتی شدیدتر از آن، می‌توانید فردی را «خود شیفته» توصیف کنید.

A self-obsessed person only thinks about themselves, and doesn’t seem to realise that other people

یک فرد خود شیفته فقط به خودش فکر می کند و به نظر نمی رسد که اصلاً متوجه وجود دیگران

exist at all!

نباشد!

Not everyone can be funny, but you don’t want to be seen as 'humourless' or 'dull'.

همه نمی توانند خنده دار باشند، اما شما نمی خواهید که به عنوان "بی طنز" یا "کسل کننده" دیده شوید.

'Dull' is similar to 'boring', while 'humourless' means that someone has no sense of humour

"خسته" شبیه "خسته کننده" است، در حالی که "بی طنز" به این معنی است که کسی حس شوخ طبعی ندارد

and is too serious.

و بیش از حد جدی است.

If someone doesn’t do what they say or doesn’t keep their promises, you’ve already seen

اگر کسی به آنچه می گوید عمل نمی کند یا به وعده های خود عمل نمی کند، قبلاً

two words you can use: 'dishonest' or 'unreliable'.

دو کلمه را دیده اید که می توانید از آنها استفاده کنید: "ناصادق" یا "غیر قابل اعتماد".

Similarly, you could describe someone as 'insincere'—meaning that someone says things without meaning them.

به طور مشابه، می‌توانید شخصی را به عنوان «غیر صادق» توصیف کنید - به این معنی که کسی چیزهایی را بدون معنای آن می‌گوید.

For example, if someone is always friendly on the surface, but they don’t really feel

به عنوان مثال، اگر شخصی همیشه در ظاهر دوستانه است، اما واقعاً

anything inside, you could describe that person as insincere.

چیزی از درون احساس نمی‌کند، می‌توانید آن شخص را غیرصادق توصیف کنید.

Their friendliness doesn’t mean anything.

صمیمیت آنها هیچ معنایی ندارد.

Finally, cheerful people are always in a good mood, but what’s the opposite?

در نهایت، افراد شاد همیشه حال خوبی دارند ، اما برعکس چیست؟

You could describe someone as 'moody' or 'grumpy'.

شما می توانید کسی را به عنوان "بد خلق" یا "بدخو" توصیف کنید.

Moody people’s moods change very easily, and they are often in a bad mood.

خلق و خوی افراد دمدمی مزاج خیلی راحت تغییر می کند و آنها اغلب در حال بدی هستند.

Grumpy people never seem to be in a good mood and are always unhappy and negative.

به نظر می رسد که افراد بدخلق هرگز روحیه خوبی ندارند و همیشه ناراضی و منفی باف هستند.

So now, you have twelve negative adjectives to go with your twelve positive adjectives!

بنابراین اکنون، شما دوازده صفت منفی برای همراهی با دوازده صفت مثبت خود دارید!

As before, when you use these adjectives to describe someone, try to add details or examples.

مانند قبل، وقتی از این صفت ها برای توصیف شخصی استفاده می کنید، سعی کنید جزئیات یا مثال هایی را اضافه کنید.

For example:

به عنوان مثال:

"My brother can be a little unreliable sometimes.

"برادرم گاهی اوقات می تواند کمی غیرقابل اعتماد باشد.

He often ‘forgets’ to do things he promised he would."

او اغلب کارهایی را که قول داده بود "فراموش می کند" انجام دهد ."

"Lia’s great, but sometimes I feel she’s a bit insincere.

"لیا عالی است، اما گاهی اوقات احساس می‌کنم که او کمی غیر صادق است.

She says all these nice things, but I’m not sure she really means them."

او همه این چیزهای خوب را می‌گوید، اما مطمئن نیستم که واقعاً منظورشان باشد."

"My colleague Craig is so moody.

"همکار من کریگ خیلی بد خلق است.

He’ll be fine one minute, then suddenly he starts acting like he hates everyone.

او یک دقیقه خوب می شود، سپس ناگهان شروع به رفتار کردن می کند که انگار از همه متنفر است

It makes him quite difficult to be around."

. بودن در اطراف او را بسیار سخت می کند."

You can see how we often use slightly more indirect language to talk about someone’s

می توانید ببینید که چگونه ما اغلب از زبان کمی غیرمستقیم تر برای صحبت در مورد ویژگی های منفی یک نفر استفاده می کنیم

negative characteristics:

:

"My brother can be a little _______ sometimes."

"برادرم گاهی اوقات ممکن است کمی _______ باشد."

"Sometimes I feel that she’s a bit ________."

"گاهی اوقات احساس می کنم که او کمی ________ است."

Of course, if you really want to be direct, you can be:

البته، اگر واقعاً می خواهید مستقیم باشید، می توانید:

"My colleague is so ________."

"همکار من خیلی ________ است."

Now, pause the video and try to use these words and phrases.

حالا ویدیو را مکث کنید و سعی کنید از این کلمات و عبارات استفاده کنید.

Make 2-3 sentences, and don’t forget to add examples and details!

2-3 جمله بسازید و فراموش نکنید که مثال ها و جزئیات را اضافه کنید!

Part four: talking about your relationship.

قسمت چهارم: صحبت در مورد رابطه تان.

Finally, let’s add some details about how you know this person and your relationship.

در نهایت، اجازه دهید جزئیاتی در مورد نحوه شناخت این شخص و رابطه خود اضافه کنیم.

Look at three sentences:

به سه جمله نگاه کنید:

"We’ve known each other ________."

"ما همدیگر را می شناسیم ________."

"We met ________."

"ما ملاقات کردیم ________."

"We get on _______, because ________."

"ما سوار _______ می شویم، زیرا ________."

Do you know what 'get on' means here?

میدونی اینجا یعنی چی؟

By itself, it means to have a good relationship with someone.

به خودی خود به معنای داشتن رابطه خوب با کسی است.

You can add adverbs after 'get on' to give it different meanings.

شما می توانید قیدهایی را پس از «بر روی» اضافه کنید تا به آن معانی متفاوتی بدهید.

For example:

به عنوان مثال:

"We get on very well."

"ما خیلی خوب با هم کنار می آییم."

"We get on well sometimes."

"ما گاهی اوقات خوب می شویم."

Or you can make it negative:

یا می توانید آن را منفی نشان دهید:

"We don’t get on very well."

"ما خیلی خوب نیستیم."

Okay, look at the sentences again:

خوب، دوباره به جملات نگاه کنید:

"We’ve known each other ________."

"ما همدیگر را می شناسیم ________."

"We met ________."

"ما ملاقات کردیم ________."

"We get on _______, because ________."

"ما سوار _______ می شویم، زیرا ________."

How could you complete them?

چگونه می توانید آنها را تکمیل کنید؟

You could say:

می توانید بگویید:

"We’ve known each other for about ten years."

"حدود ده سال است که همدیگر را می شناسیم."

"We met at university."

"ما در دانشگاه با هم آشنا شدیم."

"We get on really well, because we have a similar sense of humour."

ما خیلی خوب کنار می آییم، چون حس شوخ طبعی مشابهی داریم.»

Of course, there are many possibilities:

البته، احتمالات زیادی وجود دارد:

"We’ve known each other almost our whole lives."

"ما تقریباً در تمام زندگی خود یکدیگر را می شناسیم."

"We met when we were babies, before we could even walk!"

ما وقتی بچه بودیم، قبل از اینکه حتی بتونیم راه بریم با هم آشنا شدیم !

"We get on well most of the time, although we argue sometimes, too."

ما اغلب اوقات خوب هستیم، اگرچه گاهی اوقات هم بحث می کنیم.»

Depending on who you’re talking about, it might not make sense to use all of these sentences.

بسته به اینکه در مورد چه کسی صحبت می کنید، ممکن است استفاده از همه این جملات منطقی نباشد.

For example, if you’re talking about your brother or another relative, it doesn’t

به عنوان مثال، اگر در مورد برادر یا یکی دیگر از خویشاوندان خود صحبت می کنید،

make sense to talk about how long you’ve known each other or where you met.

منطقی نیست که در مورد مدت زمانی که یکدیگر را می شناسید یا کجا ملاقات کرده اید صحبت کنید.

However, you can still talk about how well you get on and why.

با این حال، هنوز می توانید در مورد اینکه چقدر خوب هستید و چرا صحبت می کنید.

You could also add how often you see each other, or what you like to do together.

همچنین می‌توانید اضافه کنید که هر چند وقت یک‌بار همدیگر را می‌بینید یا دوست دارید با هم چه کاری انجام دهید.

"I don’t see my brother often, though we talk a couple of times a month.

"من اغلب برادرم را نمی بینم، اگرچه ما چند بار در ماه صحبت می کنیم.

When we meet up, we like watching films or playing cards."

وقتی همدیگر را ملاقات می کنیم، دوست داریم فیلم ببینیم یا ورق بازی کنیم."

Either way, try to make three sentences about the person you’re describing, like this:

در هر صورت، سعی کنید سه جمله در مورد شخصی که توصیف می‌کنید، مانند این بنویسید:

"I’ve known my friend Lia for about five years.

"من دوستم لیا را حدود پنج سال است که می‌شناسم.

We met because we worked in the same place for a few months.

ما با هم آشنا شدیم زیرا چند ماه در یک مکان کار می‌کردیم .

We get on really well, because we have a lot in common: we like the same films, the same

واقعاً با هم کار می‌کنیم. خوب، چون ما شباهت های زیادی داریم: فیلم های مشابه

music, and so on."

، موسیقی مشابه و غیره را دوست داریم."

"I’ve known Craig since July.

"من کریگ را از ژوئیه می شناسم.

We actually met at a mutual friend’s birthday party, and then we realised we work in the

ما در واقع در جشن تولد یک دوست مشترک با هم آشنا شدیم ، و بعد متوجه شدیم که در

same place.

یک مکان کار می

We get on alright but we aren’t close.

کنیم. خوب پیش می رویم اما به هم نزدیک

We’re just different people and we don’t seem to have much to talk about."

نیستیم. ما فقط افراد متفاوتی هستیم و نمی کنیم. به نظر نمی رسد چیز زیادی برای صحبت کردن داشته باشد."

Now you try!

حالا شما امتحان کنید!

Pause the video and make three sentences about your relationship with the person you’re

ویدیو را مکث کنید و سه جمله در مورد رابطه خود با شخصی که

talking about.

در مورد او صحبت می کنید بنویسید.

Use the words and phrases from this section.

از کلمات و عبارات این بخش استفاده کنید.

Alright?

بسیار خوب؟

Now, we have one more thing to do:

اکنون، یک کار دیگر داریم:

Part five: making a longer answer.

قسمت پنجم: پاسخی طولانی تر.

In this lesson, you’ve learned how to describe a person by:

در این درس، شما یاد گرفتید که چگونه یک شخص را با این روش توصیف کنید:

talking about their appearance; talking about the positive and negative sides of their personality;

صحبت کردن در مورد ظاهر آنها؛ صحبت در مورد جنبه های مثبت و منفی شخصیت خود؛

talking about your relationship and how you know each other.

صحبت کردن در مورد رابطه خود و اینکه چگونه یکدیگر را می شناسید.

Now, let’s put everything we’ve done together into a longer answer.

اکنون، بیایید همه چیزهایی را که با هم انجام داده ایم در یک پاسخ طولانی تر قرار دهیم.

Here’s one:

این یکی:

"My brother is quite tall and well-built.

"برادرم کاملاً قد بلند و خوش اندام است.

He has short, brown hair, but he’s going bald fast.

او موهای کوتاه و قهوه ای دارد، اما به سرعت کچل می شود

He looks a bit like a younger version of Vin Diesel.

. کمی شبیه نسخه جوانتر وین دیزل است.

He’s really funny.

او واقعاً خنده دار است.

He likes making weird jokes, generally at the most inappropriate moment.

او معمولاً جوک های عجیب و غریب را دوست دارد. در نامناسب ترین لحظه.

However, he can be a little unreliable sometimes.

با این حال، ممکن است گاهی اوقات کمی غیرقابل اعتماد باشد.

He often ‘forgets’ to do things he promised he would.

او اغلب کارهایی را که قول داده بود، "فراموش می کند" .

I don’t see him often, though we talk a couple of times a month.

من اغلب او را نمی بینم، اگرچه ما چند بار در ماه صحبت می کنیم.

When we meet up, we like watching films or playing cards."

وقتی همدیگر را ملاقات می کنیم بالا، ما دوست داریم فیلم ببینیم یا ورق بازی کنیم."

This answer uses examples you’ve already seen.

این پاسخ از نمونه هایی استفاده می کند که قبلاً دیده اید.

Let’s do one more longer answer with original examples:

بیایید یک پاسخ طولانی‌تر با مثال‌های اصلی انجام دهیم :

"I’m going to tell you about a friend of mine, Sarah.

"می‌خواهم در مورد یکی از دوستانم به شما بگویم ، سارا.

She’s quite short and very slim, with light brown hair.

او کاملاً کوتاه و بسیار لاغر است، موهای قهوه‌ای روشن دارد.

She’s very pretty and she has a really nice smile.

او بسیار زیبا است و لبخند بسیار زیبایی دارد .

Sarah’s cheerful and fun to be around, and she’s also very straightforward: you know

سارا. بودن در کنارش شاد و مفرح است، و همچنین بسیار رک است: شما فوراً می دانید

who she is right away and it’s easy to feel comfortable around her.

که او کیست و راحت در کنار او احساس راحتی می کنید .

I’ve known her for about twelve years now, since university.

من حدود دوازده سال است که او را می شناسم، از زمان دانشگاه.

We get on well because we have a similar attitude to life and we always have lots to talk about."

ما خوب می شویم زیرا که داریم. نگرش مشابهی به زندگی داریم و ما همیشه چیزهای زیادی برای گفتن داریم."

Okay, now it’s your turn!

خوب، حالا نوبت شماست!

Make a longer answer to describe someone you know.

برای توصیف کسی که می‌شناسید، پاسخ طولانی‌تری بدهید .

Use the examples and language from this lesson to help you.

از مثال ها و زبان این درس برای کمک به شما استفاده کنید.

If you want, you can post your answer in the video comments and we’ll give you feedback.

در صورت تمایل می توانید پاسخ خود را در نظرات ویدیو ارسال کنید و ما به شما بازخورد خواهیم داد.

That’s the end of the lesson.

این پایان درس است.

I hope it was useful for you!

امیدوارم برای شما مفید بوده باشد!

Don’t forget to check out more of our free English lessons on our website: Oxford Online

فراموش نکنید که بیشتر از درس های رایگان انگلیسی ما را در وب سایت ما بررسی کنید: Oxford Online

English dot com.

English dot com.

See you next time!

بعدا می بینمت!