Practice English Conversation to Improve Speaking Skills (Family life) English Conversation Practice

Brandon dinner is ready come  here to have breakfast honey

شام براندون آماده است بیا اینجا صبحانه بخور عزیزم

mom no I don't want to eat I'm  not going to eat today thank you

مامان نه نمی‌خواهم بخورم امروز

Brandon how come you're not  going to eat today what happened

نمی‌خورم متشکرم براندون چطور امروز نمی‌خوری چه اتفاقی افتاده

mom please I don't feel like eating  now can you leave I don't want to eat

مامان لطفاً حوصله ندارم غذا خوردن حالا می‌توانی بروی من نمی‌خواهم غذا بخورم،

I just need to be alone for a while I  don't want to eat or talk to anybody please

فقط باید مدتی تنها باشم، نمی‌خواهم غذا بخورم یا با کسی صحبت کنم، لطفاً برندون،

Brandon I am your mother if you have any  problem you should tell me what's going on

من مادرت هستم اگر مشکلی داری، باید به من بگو چه خبر است.

I know you're my mom but you won't  understand what I'm feeling now please leave

می دانم که تو مامان من هستی اما نمی فهمی الان چه احساسی دارم لطفا برو

I will wait for my dad I would talk to  him when he comes back from work now leave

من منتظر پدرم می مانم وقتی از سر کار برگشت با او صحبت خواهم کرد

no no no no I'm not going anywhere I know  your dad is not here he's working but

نه نه نه جایی نمی روم می‌دانم که پدرت اینجا نیست و دارد کار می‌کند، اما من

I can be of help too I am an adult I  probably went through the same problem

هم می‌توانم کمک کنم، من یک بزرگسال هستم، احتمالاً با همین مشکل مواجه شدم،

are you sure because this is a boy  thing are you sure you want to know

مطمئنی چون این یک پسر است، مطمئنی که می‌خواهی

of course honey just tell me what's  happening and I will help you I promise

بدانی عزیزم فقط به من بگو چه خبر است. اتفاق می افتد و من به شما کمک خواهم کرد، قول می دهم

all right I will tell you do you  remember Joanna she came here last week

خیلی خوب است، به شما می گویم آیا یادتان هست جوانا هفته گذشته به اینجا آمد

Joanna oh Joanna of course she's your  girlfriend she seems to be a nice girl

جوانا اوه جوانا البته او دوست دختر توست او دختر خوبی به نظر می رسد

well she's not she cheated on me she lied  to me and I don't know what to do now

خوب او به من خیانت نکرده است به من دروغ گفته است و من نمی دانم چه کنم حالا

what that girl did she cheat  on you how's that possible

آن دختر چه کار کرد او به شما خیانت کرد چگونه ممکن است

oh but she's going to listen to me I will  talk to her and tell her that she's uh

اوه اما او به حرف من گوش می دهد من با او صحبت خواهم کرد و به او می گویم که اوه مامان مامان مامان داری

Mom Mom Mom what are you doing  you're not supposed to do that

چه کار می کنی، تو قرار نیست این کار را بکنی

but how did she dare to do this to you  I can't believe it she's a complete

اما او چطور جرات کرد این کار را با تو انجام دهد.

mom if you're not going to help me  then why did I tell you my problem

قرار نیست به من کمک کند پس چرا مشکلم را به شما گفتم

you can't just get angry I need your  advice I need to talk to somebody please

شما نمی توانید فقط عصبانی شوید من به توصیه شما نیاز دارم باید با کسی صحبت کنم

all right all right I will have to calm  down I want to help you I'm gonna sit down

خیلی خوب من باید آرام باشم می خواهم به شما کمک کنم.

now tell me how could this happen  you can talk to your mom honey

حالا بشین به من بگو چطور ممکنه این اتفاق بیفته  می تونی با مامانت صحبت کنی عزیزم

okay I'm gonna tell you what happened  last week I went to a party with her

باشه، می خوام بهت بگم چه اتفاقی افتاد هفته پیش با او به مهمانی رفتم،

we were fine it was one of our friend's  birthday so we bought a present for him

خوب بودیم تولد یکی از دوستمان بود، بنابراین هدیه ای خریدیم برای او

she didn't have much money I told her that  it was not necessary to give him a present

پول زیادی نداشت من به او گفتم که لازم نیست به او هدیه بدهم

after all here's our friend and I was sure he  would understand if we didn't bring a present

بالاخره اینجا دوست ماست و مطمئن بودم که او اگر هدیه نیاوردیم متوجه می‌شد،

but she insisted she said that we  had to buy a present no matter how

اما او اصرار داشت که می‌گفت ما باید یک هدیه بخریم مهم نیست

it was the first time she acted like  that she was desperate to buy a gift

اولین باری بود که طوری رفتار کرد که از خرید یک هدیه ناامید شده است،

I thought she just wanted to look good  you know like a good friend that's all  

فکر می‌کردم او فقط می‌خواهد خوب به نظر برسد. مثل یک دوست خوب بدان که همه چیز همین است

so I decided to lend her some money for  that I bought the present it was expensive

بنابراین تصمیم گرفتم به او مقداری پول قرض بدهم که هدیه را خریدم گران بود

well we bought the present and she  was happy then we arrived to the party

ما هدیه را خریدیم و او خوشحال شد سپس به مهمانی رسیدیم

she was very excited and I didn't understand  why I mean he was just one of our friends  

خیلی هیجان زده بود و من نفهمیدم چرا منظورم این است که او فقط یکی از دوستان ما بود

we never talked to him much we met him when  we were making a project a science project

ما هرگز با او زیاد صحبت نکردیم، وقتی  که پروژه‌ای را به عنوان یک پروژه علمی می‌سازیم، با او ملاقات کردیم،

he helped us do that because he was the  only one who knew how that project worked  

او به ما کمک کرد این کار را انجام دهیم زیرا او تنها کسی بود که می‌دانست آن پروژه چگونه کار می‌کند

so we finished the project and got a  good grade thanks to him we were happy

بنابراین پروژه را تمام کردیم و به لطف او نمره خوبی گرفتیم و خوشحال بودیم

after that I never saw him again just  once when we were at the school entrance

که دیگر هرگز او را ندیدم فقط یک بار وقتی در ورودی مدرسه بودیم

we just said hello and thanked him  again for helping us back then we left

فقط سلام کردیم و دوباره از او تشکر کردیم که به ما کمک کرد و سپس آنجا را ترک کردیم و

oh there's when he invited us to go  to his birthday of course we accept it

او از ما دعوت کرد به مدرسه برویم. تولدش البته قبول داریم

anyway going back to the Atari day we  arrived and she was excited very happy

به هر حال برمی گردیم به روزی که آتاری رسیدیم و او بسیار هیجان زده بود که به

we gave Marco the gift that's his name Marco  he thanked and invited us to drink and eat  

مارکو هدیه ای دادیم که نامش مارکو بود. او تشکر کرد و ما را به نوشیدن و خوردن دعوت کرد

then we danced for a while she told me she wanted  to dance with Marco because of his birthday

سپس مدتی رقصیدیم و او به من گفت که می خواهد با مارکو برقصد

obviously I had no problem with that  they danced and everything was fine Mom

بدیهی است که من هیچ مشکلی با این نداشتم که آنها رقصیدند و همه چیز خوب بود مامان

I went to the bathroom for a while after  leaving the party then we left to her home

من بعد از ترک مهمانی مدتی به دستشویی رفتم سپس به خانه او رفتیم

after that I came home and that was all the  day after the party we went to school as usual

پس از آن که من به خانه آمدم و این همه روز بعد از مهمانی بود. طبق معمول به مدرسه رفتم به نظر می رسید

it seemed to be a regular day until  I entered the school it was terrible

یک روز عادی بود تا اینکه وارد مدرسه شدم، وحشتناک بود

they all looked at me Strangely  I didn't know what was happening

همه به من نگاه کردند عجیب نمی دانستم چه اتفاقی می افتد،

I thought they were just trying to make a  joke you know nowadays that's very usual

فکر می کردم آنها فقط می خواهند یک شوخی کنند، می دانید که این روزها بسیار معمول است

they started laughing at me and I just ignored  them when I ran into Joanna they laughed even more  

آنها شروع به خندیدن به من کردند و من فقط آنها را نادیده گرفتم وقتی با جوانا برخورد کردم آنها حتی بیشتر خندیدند.

I asked her what was happening but she  told me they were just making fun of me

I asked her again why I don't make jokes  and nobody hates me or that's what I think  

من یا آن چه فکر می‌کنم

she told me that she didn't know why  they were laughing at me so we just left

او به من گفت که نمی‌داند چرا به من می‌خندند، بنابراین ما فقط

after a while they were still looking at me and  talking behind my bag so I decided to stop it  

بعد از مدتی رفتیم آنها همچنان به من نگاه می‌کردند و پشت کیفم صحبت می‌کردند، بنابراین تصمیم گرفتم آن را متوقف کنم

I asked one of my friends what happened and  he told me that Joanna had kissed that boy  

از یکی از دوستانم پرسیدم چه اتفاقی افتاده است. و او به من گفت که جوانا آن پسر را بوسیده است.

he told me that Joanna had kissed Marco at  that party and that it was not the first time

او به من گفت که جوانا در آن مهمانی مارکو را بوسیده است و این اولین بار نبود که

of course I told him that wasn't true that I was  with Joanna all the time and she didn't do that  

البته به او گفتم که این درست نیست که من همیشه با جوانا بودم و او این کار را نکرد. این کار را نکن

he said that she did it when I went to  the bathroom I still couldn't believe it

او گفت که وقتی من به حمام رفتم او این کار را انجام داد، من هنوز باورم نمی شد،

but then he showed me a picture  the first picture and he told me

اما بعد او یک عکس را به من نشان داد اولین عکس و او به من گفت که به من گفت

he told me to check my  Facebook I did and there were

فیس بوکم را که انجام دادم و

there were many photos of Joanna and  Marco kissing and not only the party

آنجا بودم را بررسی کنم. عکس‌های زیادی از جوآنا و مارکو در حال بوسیدن بود و نه تنها مهمانی

also in one of the classrooms I didn't  know what to say they couldn't believe it

در یکی از کلاس‌ها، نمی‌دانستم چه بگویم، باورشان نمی‌شود به همین

that's why everyone was laughing at me  I didn't know and she was cheating on me

دلیل همه به من می‌خندیدند. من نمی‌دانستم و او داشت تقلب می‌کرد. من با

I face her and she just told me she fell in  love with Marco she didn't love me anymore

او روبرو می شوم و او فقط به من گفت که عاشق مارکو شده و دیگر مرا دوست ندارد

and here I am alone while she's  kissing Marco at this moment I hate her  

اینجا من تنها هستم در حالی که او در این لحظه در حال بوسیدن مارکو است از او متنفرم

oh my baby I'm really sorry she did  that to you I know it hurts a lot

اوه عزیزم، واقعا متاسفم که او این کار را با شما انجام داد، می دانم که خیلی درد دارد،

but then happens sometimes it is  very common when we are still young

اما گاهی اوقات اتفاق می افتد خیلی معمول است وقتی ما هنوز جوان هستیم،

we are not sure about what we feel and  we just follow our emotions our instincts

ما نیستیم مطمئنم که چه احساسی داریم و فقط از احساساتمان پیروی می کنیم،

I'm sure she loved you but maybe she  was dazzled by that boy that's it  

مطمئنم که او تو را دوست داشت، اما شاید از آن پسر خیره شده بود،

the problem was that she wasn't brave enough  to tell you the truth she preferred to lie

مشکل این بود که او آنقدر شجاع نبود که حقیقت را به تو بگوید، ترجیح داد دروغ بگوید.

I'm sure you didn't deserve this but you  will find a better girl for you I promise

"مطمئنم تو لیاقت این را نداشتی اما دختر بهتری برایت پیدا خواهی کرد، قول می‌دهم

I don't want another girlfriend I want  to be alone I will never love again never

دوست دختر دیگری نمی‌خواهم، می‌خواهم تنها باشم، دیگر هرگز دوست نخواهم داشت،

oh you're saying that now because you're  angry but you will forget her for sure

اوه، تو الان این را می‌گویی چون عصبانی هستی. اما مطمئناً او را فراموش می کنی

you're an awesome boy intelligent  handsome and very sociable the best boy

تو پسر عالی باهوشی هستی خوش تیپ و بسیار اجتماعی بهترین پسری که

you're just saying that because I'm your  son mothers always say that to their sons

فقط می گویی چون من پسر تو هستم مادرها همیشه این را به پسرانشان می گویند

I'm sure you perfectly know  that I'm saying the truth

من مطمئن هستم که شما کاملاً می دانید که من من الان حقیقت را می گویم

now why don't we go downstairs and  have breakfast together what do you say

چرا نمی رویم پایین و با هم صبحانه نمی خوریم بعد از آن چه می گویید

after having breakfast we could go  for some ice cream chocolate ice cream

صبحانه می‌خوریم، می‌توانیم برای بستنی بستنی شکلاتی برویم،

I like that idea thank you so much Mom I  feel better now let's go I hope you liked  

من این ایده را دوست دارم، خیلی از شما متشکرم، مامان، احساس بهتری دارم، حالا بیایید برویم، امیدوارم این مکالمه را دوست داشته باشید،

this conversation if you could improve your  English a little more please subscribe to the  

اگر می‌توانید انگلیسی خود را کمی بیشتر کنید، لطفاً در کانال عضو شوید

channel and share this video with a friend  and if you want to support this channel you  

و به اشتراک بگذارید. این ویدیو با یکی از دوستانتان و اگر می‌خواهید از این کانال حمایت کنید   می‌توانید به

can join us or click on the super thanks button  thank you very much for your support take care

ما بپیوندید یا روی دکمه تشکر فوق‌العاده کلیک کنید از حمایت شما بسیار متشکرم.