Practice English Conversation (My father works too much) Improve English Speaking Skills

Tom son you wanted to talk to me remember I have  to work today so I don't have much time yes I know  

تام پسر تو می خواستی با من صحبت کنی یادت باشد من باید امروز کار کنم پس وقت زیادی ندارم بله می دانم

that but I don't know I'm not sure I can tell you  this well you will have to hurry up because I will  

اما نمی دانم مطمئن نیستم بتوانم به شما بگویم به همین خوبی باید عجله کنید زیرا

be late for a meeting come on that's the thing  you're always busy it's Sunday but you have to  

برای یک جلسه دیر می‌آیم بیا این همان چیزی است که همیشه سرت شلوغ است، یکشنبه است اما باید

work anyway I can't believe you're telling me this  you perfectly know why I have to work hard no that  

به هر حال کار کنی، باورم نمی‌شود که این را به من می‌گویی.

I mean I thought I knew but I don't anymore  why how do you think we can pay for all these  

فکر می‌کردم می‌دانستم اما دیگر نمی‌دانم چرا فکر می‌کنی چگونه می‌توانیم برای همه این

things this luxury house the new car the school  it cost a lot of money we have talked about this  

چیزها بپردازیم این خانه لوکس ماشین جدید مدرسه هزینه زیادی دارد ما بارها درباره این موضوع صحبت کرده‌ایم،

topic many times don't you remember yeah I know  we have a lot of things we have money in fact I  

یادت نمی‌آید بله من بدانیم که ما چیزهای زیادی داریم که پول داریم در واقع من

think we have too much money and that's the  thing why do we go on vacation together as a

فکر می‌کنم ما خیلی پول داریم و به همین دلیل است که ما به عنوان یک خانواده با هم به تعطیلات می‌رویم و سالی

family we do that we go on vacation once  a year usually in December wait for it no  

یک‌بار به تعطیلات می‌رویم معمولاً در ماه دسامبر منتظر بمانیم.

I mean why don't we just go together  as a family when we travel you work

منظورم این است که چرا وقتی به مسافرت می‌رویم، به‌عنوان یک خانواده با هم نمی‌رویم، شما به

anyway I think you don't understand  I will EXP explain it to you pay

هر حال کار می‌کنید، فکر می‌کنم متوجه نمی‌شوید، به شما توضیح می‌دهم

attention your dad hasn't always been a rich  man in fact I was really poor when I was a  

توجه کنید پدرتان همیشه مرد ثروتمندی نبوده است، در واقع من واقعاً بودم. فقیر وقتی

child I was born in a poor family it was a  huge family we were seven brothers and two

بچه بودم در خانواده ای فقیر به دنیا آمدم خانواده بزرگی بود ما هفت برادر و دو

sisters our house was nothing compared to  this one we lived in a very small and poor  

خواهر بودیم خانه ما در مقایسه با این خانه که در یک خانه بسیار کوچک و فقیرانه زندگی می کردیم هیچ بود.

house it was an old house the walls were  made of wood and the ceiling was falling

خانه ای قدیمی بود که دیوارها بود از چوب ساخته شده بود و سقف در حال از

apart it was dangerous to live there but we  

هم پاشیدن بود، زندگی در آنجا خطرناک بود، اما

didn't have any other option  since we didn't have money to

چاره دیگری نداشتیم، چون

move despite all that your mother worked hard  so we can have something to eat every day she  

علیرغم تمام زحمت‌هایی که مادرت می‌کشید، پولی برای نقل مکان نداشتیم تا بتوانیم هر روز چیزی برای خوردن داشته باشیم. مجبور

had to sell a lot of things food flowers toys  many things life was not easy back then when I  

بودم چیزهای زیادی بفروشم غذا گل اسباب بازی.

was your age I had to start working I got a  job selling food on the beach it was one of  

the most horrible jobs I could have the weather  was horrible really sunny I had to wake up at 4:  

واقعاً آفتابی وحشتناک بود، مجبور شدم ساعت 4

in the morning so I could go to  my bus's house to prepare the

صبح از خواب بیدار شوم تا بتوانم برای تهیه غذا به خانه اتوبوسم بروم، بنابراین

meal so not only did I sell the food but I  also had to prepare it early in the morning  

نه تنها غذا را فروختم بلکه مجبور شدم صبح زود هم آماده کنم.

I was hungry all the time hungry and  tired we used to eat only a piece of

زمانی که گرسنه و خسته بودیم فقط یک تکه

bread and and some coffee for  breakfast and for lunch just  

نان و و مقداری قهوه برای صبحانه و ناهار می‌خوردیم فقط

a little food it wasn't enough I  usually finished work at 10: or 11:  

کمی غذا کافی نبود معمولاً ساعت 10: یا 11:   شب کار را تمام می‌کردم،

in the evening I arrived home very late and I  had to work every day believe me that job was

خیلی دیر به خانه رسیدم. و باید هر روز کار می‌کردم باور کن کار

horrible and like that job I had many others  I had to work otherwise I wouldn't eat I also  

وحشتناکی بود و مثل آن شغل خیلی‌های دیگر داشتم باید کار می‌کردم وگرنه غذا نمی‌خوردم، همچنین   به

helped a mechanic I was a carpenter I worked  as a waiter in a restaurant I had many jobs  

مکانیک کمک کردم، نجار بودم، به عنوان پیشخدمت در رستورانی که داشتم کار می‌کردم. بسیاری از مشاغل

we didn't have money so I had to help my mom  difficult times then I decided I wanted to  

ما پول نداشتیم، بنابراین مجبور شدم به مادرم کمک کنم  در روزهای سخت  سپس تصمیم گرفتم

study something maybe that way I could live  better so I started in an Institute near my  

چیزی را مطالعه کنم شاید بتوانم بهتر زندگی کنم، بنابراین در مؤسسه ای نزدیک خانه م شروع کردم

house it was not very famous but it was cheap  and I worked and studied at the same time it  

که خیلی معروف نبود اما ارزان بود. و همزمان کار می کردم و درس می خواندم

was not easy but I could make it 3 years later  I graduated I was so happy I was really happy  

آسان نبود اما 3 سال بعد توانستم آن را انجام دهم. من فارغ التحصیل شدم خیلی خوشحال بودم که واقعاً خوشحال بودم   زیرا

because I thought my life was going to  change you know now that I graduated I  

فکر می کردم زندگی من تغییر خواهد کرد، می دانید اکنون که فارغ التحصیل شدم، می

could get a good job earn a lot of money buy  a beautiful house get an expensive car travel  

توانم یک شغل خوب پول زیادی کسب کنید خرید یک خانه زیبا یک ماشین گران قیمت سفر

around the world I thought my life was going  to be perfect unfortunately no none of that

به سرتاسر جهان فکر می کردم زندگی من قرار است بی نقص باشد متاسفانه هیچ کدام از این اتفاقات نیفتاد

happened I couldn't get a job and when I  got one it was horrible and the payment  

من نتوانستم شغلی پیدا کنم و وقتی کار پیدا کردم وحشتناک بود و پرداخت

sucked so I decided to quit then I  took the decision of starting my own  

ناخوشایند بود، بنابراین تصمیم گرفتم آن را رها کنم، سپس تصمیم گرفتم

business I made a plan asked for a loan  invested more money and now here we are

کسب و کار خودم را شروع کنم، برنامه‌ای برای درخواست وام تنظیم کردم پول بیشتری سرمایه‌گذاری کردم و اکنون اینجا هستیم که

what I mean is it wasn't easy I had to work really  hard to get all these things that's why I have to  

منظورم این است که آسان نبود، مجبور شدم واقعاً سخت کار کنم. همه این چیزها را دریافت کنم به همین دلیل است که من باید

work today because that's the only way to get good  things in life you need to understand son that's  

امروز کار کنم زیرا این تنها راه برای به دست آوردن چیزهای خوب در زندگی است که باید درک کنی پسرم به همین

why I don't have much time now that I understand  I understand you have to work to improve your

دلیل است که من اکنون زمان زیادی ندارم که فهمیدم می دانم که باید برای بهبود

lifestyle and I really appreciate all you do  for this family but you have everything now am  

سبک زندگی خود تلاش کنید. و من واقعاً از تمام کارهایی که برای این خانواده انجام می‌دهید قدردانی می‌کنم، اما اکنون همه چیز دارید.

I right we have a big house an expensive  car I studying one of the most famous

درست است، ما یک خانه بزرگ داریم، یک ماشین گران قیمت، من در یکی از معروف‌ترین

schools and you told me you have millions  of dollars in your bank account is that

مدارس تحصیل می‌کنم و به من گفتی که میلیون‌ها دلار در حساب بانکی داری

correct maybe I shouldn't have  told you that but yeah you're

درست است. شاید نباید این را به شما می گفتم، اما بله، درست می گویی،

right yeah so I understand you  went through difficult times but  

بله، بنابراین می فهمم که دوران سختی را پشت سر گذاشتی، اما این که چه

that when will it be enough for you  how much money should you have to be

زمانی برایت کافی خواهد بود، چقدر باید پول داشته باشی تا

happy what do you mean we need the  money to have a good life and you know

خوشحال باشی، یعنی ما به پول نیاز داریم. برای داشتن یک زندگی خوب و می دانید

that yes we need money but you already have  it when will you start enjoying that money  

که بله، ما به پول نیاز داریم، اما شما قبلاً آن را دارید  چه زمانی شروع به لذت بردن از آن پول خواهید کرد   شما در

you already have millions of dollars in  the bank B house cars Apartments savings  

حال حاضر میلیون ها دلار در بانک B خانه دارید اتومبیل پس انداز آپارتمان

don't you think it's time to enjoy life  more to spend more time with your family  

فکر نمی کنید وقت آن رسیده است که از زندگی بیشتر لذت ببرید. برای گذراندن وقت بیشتر با خانواده    من به تو

I need you I'm sure my mom's misses you too  we need you to be with us please spend more  

نیاز دارم مطمئنم که مادرم هم دلش برای تو تنگ شده است  ما نیاز داریم که با ما باشی لطفاً

time with us stop working too much I need  my dad I didn't know you felt that way I  

وقت بیشتری را با ما صرف کن زیاد کار نکن.

thought I was a good father I thought so you  are a great father but you deserve more it's  

فکر می‌کردم پدر خوبی هستم، فکر می‌کردم پس تو پدر بزرگی هستی، اما تو لیاقت بیشتری را داری،

time for you to relax and enjoy your life  it's time for us to be happy come on please

وقت آن است که آرامش داشته باشی و از زندگیت لذت ببری، وقت آن است که ما خوشحال باشیم، لطفاً

dad you're right son I have worked hard  and now it's time to relax let's go we  

پدر، حق با شماست، پسر من سخت کار کردم و حالا وقت آن است که استراحت کنیم بیایید برویم

need to buy some tickets so we can go on  vacations let's go I hope you liked this  

باید چند بلیط بخریم تا بتوانیم به تعطیلات برویم، امیدوارم این

conversation if you could improve your English  a little more please subscribe to the channel  

مکالمه را دوست داشته باشید اگر توانستید زبان انگلیسی خود را کمی بهتر کنید لطفاً در کانال مشترک شوید

and share this video with a friend and if  you want to support this channel you can  

و این ویدیو را با یک دوست و اگر شما می‌خواهید از این کانال حمایت کنید، می‌توانید   به

join us or click on the super thanks button  thank you very much for your support take

ما بپیوندید یا روی دکمه فوق‌العاده تشکر کلیک کنید از حمایت شما بسیار متشکرم.

care