Learn 10 Easy 3-Word Questions in English

Hi.

سلام.

I'm Rebecca from engVid, and in this lesson you're going to learn 10 easy questions

من ربکا از engVid هستم، و در این درس شما 10 سوال آسان را یاد

that you can use in all kinds of everyday situations.

خواهید گرفت که می توانید در انواع موقعیت های روزمره از آنها استفاده کنید.

Now, they are really easy so they will not only help you to understand what people are

اکنون، آنها واقعاً آسان هستند، بنابراین نه تنها به شما کمک می کنند تا بفهمید مردم چه می

saying, but you can also start to use them yourself.

گویند، بلکه می توانید خودتان نیز شروع به استفاده از آنها کنید.

Why?

Because all these questions have only three words.

چرا؟

چون همه این سوالات فقط سه کلمه دارند.

All right?

خیلی خوب؟

And I think, and I know, and I believe that you can learn them.

و من فکر می کنم، و می دانم، و معتقدم که شما می توانید آنها را یاد بگیرید.

Okay?

باشه؟

So let's look at what they are.

پس بیایید ببینیم آنها چه هستند.

Let's go.

بیا بریم.

Number one: "What's the matter?"

شماره یک: "چی شده؟"

Okay?

باشه؟

If someone says: "What's the matter?"

اگر کسی بگوید : چه شده است؟

it means: "What's the problem?

به این معنی است: "مشکل چیست؟

What's...?

چی...؟

What's wrong?"

چه مشکلی دارد؟"

Okay?

باشه؟

Now, don't look on this side.

حالا به این طرف نگاه نکن

This is not the answer, this is not the explanation.

این پاسخ نیست، این توضیح نیست.

These we're going to use later when we do our quiz.

بعداً وقتی امتحان خود را انجام می دهیم از اینها استفاده خواهیم کرد.

So just listen to me to understand what the questions mean first of all.

پس فقط به من گوش کن تا اول از همه معنی سوالات را بفهمی.

Okay?

باشه؟

So: "What's the matter?" means: "What's the problem?

بنابراین: "مسئله چیست؟" یعنی: "مشکل چیست؟

What's wrong?"

چه مشکلی دارد؟"

Number two: "Do you mind?"

شماره دو: "مواظب نیستی؟"

Now, when do we say: "Do you mind?"

حالا چه زمانی می گوییم: "مشکلی؟"

What does that mean?

معنی آن چیست؟

"Do you mind?"

"اشکالی نداره؟"

"Do you mind?"

"اشکالی نداره؟"

means: "Do you have any objection?

یعنی: " آیا اعتراضی داری؟

Do you have any...?

داری...؟ به

Do you not agree with me for some reason?

دلایلی با من موافق نیستی ؟

Do you not accept what I'm about to do?"

کاری که قرار است انجام دهم را قبول نمی کنی؟"

"Do you mind?" means:

"اشکالی نداره؟" یعنی:

"Do you have any problem with what I'm going to do, or say?" or something like that.

"آیا با کاری که می خواهم انجام دهم یا بگویم مشکلی داری؟" یا چیزی شبیه به آن.

Okay?

باشه؟

"Do you mind?"

"اشکالی نداره؟"

Number three: "Have you heard?"

شماره سه: "شنیده ای؟"

Now, some of these are full grammatical questions.

حالا برخی از این سوالات گرامری کامل هستند.

Okay?

باشه؟

For example: "What's the matter?" is completely and grammatically correct.

به عنوان مثال: "چی شده؟" کاملاً و از نظر گرامری صحیح است.

Some of them that you'll see down here are actually just shortened versions of a fuller

برخی از آنها که در اینجا خواهید دید در واقع فقط نسخه کوتاه شده یک سؤال کاملتر هستند

question, but because they're used so often people do shorten them.

، اما به دلیل استفاده از آنها اغلب مردم آنها را کوتاه می کنند.

Okay?

So keep that in mind also.

باشه؟

پس این را نیز در نظر داشته باشید.

So: "Have you heard?"

بنابراین: "شنیده ای؟"

If somebody just says: "Have you heard?"

اگر کسی فقط بگوید: "شنیده ای؟"

why would they say that?

چرا آنها می گویند؟

Have you heard what?

شنیدی چی؟

So in what situation do we use this?

پس در چه شرایطی از این استفاده می کنیم؟

Usually people will say: "Have you heard?" when there's some sort of big news.

معمولاً مردم می گویند: "شنیده ای؟" وقتی یک نوع خبر بزرگ وجود دارد

Now, it could be big news in terms of world news, it could be big news in terms of in

حالا، این می تواند از نظر اخبار جهانی ، خبر بزرگی از نظر

your office, it could be big news in terms of your family.

دفتر شما باشد، می تواند از نظر خانواده شما یک خبر بزرگ باشد.

But whatever it is, it is considered by the person who's asking you this to be big news

اما هر چه که باشد، شخصی که از شما این را می‌پرسد، خبر بزرگی است

that you either probably have heard about and do know about, or should know about.

که احتمالاً درباره آن شنیده‌اید و می‌دانید، یا باید درباره آن بدانید.

Okay?

So then the person asks you: "Have you heard?"

باشه؟

پس آن شخص از شما می پرسد : "شنیده ای؟"

And if you say: "No. Why? What?

و اگر بگویید: "نه. چرا؟ چی؟

What are you talking about?" then they tell you.

در مورد چی صحبت می کنی؟" سپس آنها به شما می گویند.

And if you do know, then you say: "Yes, I know, I heard."

و اگر می دانید، می گویید: "بله، می دانم، شنیدم."

if it's bad news.

اگر خبر بدی باشد

Or: "Yes. I heard. She won the lottery. Wow."

یا: "بله. شنیدم. او در لاتاری برنده شد. وای."

Okay?

باشه؟

So it could be good news or bad news.

بنابراین می تواند یک خبر خوب یا بد باشد.

Next...

بعد...

Of course the way they'll ask the question will vary.

البته نحوه پرسیدن سوال متفاوت خواهد بود.

If they say: "Have you heard?"

اگر بگویند: شنیدی؟

that's good news.

این خبر خوبی است

They say: "Have you heard?"

می گویند: شنیدی؟

that's not so good news.

این خبر چندان خوبی نیست

Okay.

باشه.

The next one: "Care for another?"

مورد بعدی: "مراقبت از دیگری؟"

Again, this is one of those where we're shortening it.

باز هم، این یکی از مواردی است که ما آن را کوتاه می کنیم.

Okay?

باشه؟

So: "Care for another?"

بنابراین: "مراقبت از دیگری؟"

Another what?

دیگه چی؟

Well, it depends on the situation.

خب بستگی به شرایط داره

Usually we're talking about food or drink.

معمولاً در مورد غذا یا نوشیدنی صحبت می کنیم.

So somebody might be saying: "Care for another drink?"

بنابراین ممکن است کسی بگوید: "مراقب نوشیدنی دیگری باشید؟"

"Care for" means: "Would you like? Do you want?"

«مراقبت» یعنی: « می‌خواهی؟ می‌خواهی؟»

So: "Do you want another drink?",

بنابراین: « نوشیدنی دیگری می‌خواهی؟»،

or "Do you want another piece of cake?",

یا «یک تکه کیک دیگر می‌خواهی؟»،

or "Do you want another dessert?",

یا « دسر دیگری می‌خواهی؟»،

or "Do you want another slice of pizza?"

یا «یک تکه پیتزا دیگر می‌خواهی؟»

So somebody might just say: "Care for another?"

بنابراین ممکن است کسی فقط بگوید: "مراقب دیگری باشید؟"

instead of saying: "Do you want another something?"

به جای گفتن: " چیزی دیگه میخوای؟"

Okay?

باشه؟

And the last one here is: "Who is it?"

و آخرین مورد اینجا این است: "کیست؟"

Now, that sounds pretty straightforward, but in some languages we don't use...

اکنون، این به نظر خیلی ساده به نظر می رسد، اما در برخی از زبان ها ما از آن استفاده نمی کنیم...

They don't use "it" so much.

آنها چندان از "آن" استفاده نمی کنند.

So when we're talking about: "Who is it?" are we talking about an animal or a thing?

بنابراین هنگامی که ما در مورد: "این کیست؟" آیا ما در مورد یک حیوان صحبت می کنیم یا یک چیز؟

No.

Because we said "Who", so we're talking about people.

نه.

چون گفتیم "چه کسی"، پس در مورد مردم صحبت می کنیم.

Usually this question we ask when let's say somebody knocks on the door, we say:

معمولاً این سؤال را وقتی می پرسیم که فرض کنیم یک نفر در را می زند، می گوییم

"Who is it?"

: کیست؟

Okay?

باشه؟

Or let's say you have a phone call and somebody else answers, and then you...

یا فرض کنید شما یک تماس تلفنی دارید و یکی دیگر پاسخ می دهد، و بعد شما...

You ask...

They say: "You have a call", or "You have a phone call."

می پرسید...

می گویند: «تماس دارید» یا «تماس تلفنی دارید».

And you say: "Who is it?"

و شما می گویید: این کیست؟

Okay?

باشه؟

That means: "Who is calling?" or "Who is at the door?"

یعنی: "چه کسی تماس می گیرد؟" یا "چه کسی دم در است؟"

Depends on the situation.

به موقعیت بستگی دارد.

All right.

خیلی خوب.

So, let's review these five, and then you can learn five more.

بنابراین، اجازه دهید این پنج مورد را مرور کنیم، و سپس می توانید پنج مورد دیگر را یاد بگیرید.

Let's do these.

بیایید اینها را انجام دهیم.

So if somebody wants to say: "Would you like another drink?"

بنابراین اگر کسی می خواهد بگوید: "آیا نوشیدنی دیگری می خواهید؟"

then what would they use?

پس از چه چیزی استفاده می کنند؟

Which expression could you use for that meaning?

کدام عبارت را می توانید برای آن معنی استفاده کنید؟

You would say: "Care for another?"

شما می گویید: " مراقب دیگری باشید؟"

Number four.

شماره چهار.

Okay?

باشه؟

If you want to ask somebody: "Who's calling?"

اگر می خواهید از کسی بپرسید : "چه کسی تماس می گیرد؟"

what could you say?

چه می توانید بگویید

You would say:

می گفتی

"Who is it?"

: کیست؟

Okay?

باشه؟

If you want to say: "What's wrong?"

اگر می خواهید بگویید: "چه مشکلی دارد؟"

What's another way to say: "What's wrong?"

راه دیگری برای گفتن چیست: "مشکل چیست؟"

Look at it.

نگاهش کن.

Which one of these?

کدام یک از اینها؟

For: "What's wrong?" we would usually say

برای: "چی شده؟" ما معمولاً

number one: "What's the matter?"

شماره یک را می گوییم: "چی شده؟"

Okay?

باشه؟

"What's the matter?

"چی شده؟

What's the problem?

What's wrong?"

مشکل چیه؟"

Okay?

باشه؟

"Can I use this chair?"

"آیا می توانم از این صندلی استفاده کنم؟"

So you're asking somebody: "Could I use this chair?"

بنابراین شما از کسی می پرسید: "آیا می توانم از این صندلی استفاده کنم؟"

And what might you say after that?

و بعد از آن چه می توانید بگویید؟

"Is it okay with you?"

"آیا با تو مشکلی نیست؟"

What's another way to say: "Is it okay with you or do you have any objection?"

راه دیگری برای گفتن این است که: "آیا اشکالی ندارد یا اعتراضی دارید؟"

We would say number two:

شماره دو را می‌گوییم:

"Do you mind?"

"اشکال داری؟"

Okay?

باشه؟

And the last one: "Do you know the latest news?

و آخرین: "آیا از آخرین اخبار خبر دارید؟

Do you know what happened?

آیا می دانید چه اتفاقی افتاده است

What people are talking about, what you should know?"

؟ مردم در مورد چه چیزی صحبت می کنند، آنچه باید بدانید؟"

That is number three:

این شماره سه است:

"Have you heard?"

"شنیده ای؟"

Okay?

باشه؟

Next we're going to do five more so that you can start to use these easy and snappy questions.

در مرحله بعد می خواهیم پنج مورد دیگر را انجام دهیم تا بتوانید از این سوالات آسان و سریع استفاده کنید.

Okay, number six: "Leaving so soon?"

باشه، شماره شش: «به این زودی می‌روی؟»

So when do we say: "Leaving so soon?"

پس کی می گوییم: "به این زودی می رویم؟"

Again, this is one of those shortened questions, because the full question would probably be:

باز هم، این یکی از آن سوالات کوتاه شده است، زیرا احتمالاً سؤال کامل این خواهد بود:

"Are you...?"

"آیا شما...؟"

Or: "Why are you leaving so seen?" or "Are you leaving so soon?"

یا: "چرا اینقدر دیده می شوی؟" یا "به این زودی میری؟"

But we just say: "Leaving so soon?"

اما ما فقط می گوییم: "به این زودی می رویم؟"

So this is when somebody is leaving a situation early, like maybe somebody's leaving a party

بنابراین این زمانی است که کسی موقعیتی را زودتر ترک می‌کند، مثلاً ممکن است کسی یک مهمانی را

before it's over or somebody's leaving a dinner, or somebody's leaving a seminar or a conference,

قبل از تمام شدن آن ترک کند یا کسی یک شام را ترک کند، یا کسی سمینار یا کنفرانسی

and they're leaving a little bit earlier than it's supposed to end.

را ترک کند، و آنها کمی زودتر از زمانی که قرار است تمام شود ترک می‌کنند.

So you just ask, because you...

بنابراین شما فقط می‌پرسید، چون شما...

Usually you ask somebody you care about or you care about why they're leaving,

معمولاً از کسی می‌پرسید که به او اهمیت می‌دهید یا به دلیل رفتن او اهمیت می‌دهید،

so you just say: "Leaving so soon?"

بنابراین فقط می‌گویید: "به این زودی می‌روی؟"

Okay?

Especially if it's more at...

باشه؟

به خصوص اگر بیشتر در ...

In a personal situation.

در یک موقعیت شخصی باشد.

All right?

خیلی خوب؟

Now, so somebody might say:

حالا، بنابراین ممکن است کسی بگوید:

"Yes. I have to catch a flight",

"بله، من باید یک پرواز را

or "I have to get to bed early", or something like that.

بگیرم" یا "من باید زود بخوابم" یا چیزی شبیه به آن.

That would be the answer.

این پاسخ خواهد بود.

Okay?

باشه؟

Now, number seven: "Have you met?"

حالا، شماره هفت: "آیا ملاقات کرده اید؟"

So when do we say: "Have you met?"

پس چه زمانی می گوییم: "آیا ملاقات کرده اید؟"

This "you" is referring to usually two people, or two or more people.

این "شما" معمولاً به دو نفر یا دو یا چند نفر اشاره دارد.

So let's say you go into a situation and there's...

پس فرض کنید وارد موقعیتی شده اید و وجود دارد...

Let's pretend right now there are two friends, and you want to know...

بیایید وانمود کنیم که دو دوست هستند، و شما می خواهید بدانید...

You are friends of each of these people, but you don't know if they know each other.

شما دوستان هر یک از این افراد هستید، اما نمی دانید که آیا آنها یکدیگر را می شناسند یا خیر. .

So when we say: "Have you met?" we're saying: "Do you know each other?

بنابراین وقتی می گوییم: "آیا ملاقات کرده اید؟" ما می گوییم: "آیا همدیگر را می شناسید؟

Have you had a chance to meet each other?"

آیا فرصتی برای ملاقات با یکدیگر داشته اید؟"

Right?

درست؟

So... And if not, then you are going to introduce them.

بنابراین ... و اگر نه، پس شما قصد دارید آنها را معرفی کنید.

All right?

خیلی خوب؟

So you start by saying: "Have you met?"

بنابراین شما با گفتن این جمله شروع می کنید: "آیا ملاقات کرده اید؟"

All right, there we go.

بسیار خوب، ما می رویم.

Now, the next one is really interesting.

حالا مورد بعدی واقعا جالب است.

"What's the scoop?"

"اسکوپ چیست؟"

This question actually comes from the world of journalism, because in journalism when

این سوال در واقع از دنیای روزنامه‌نگاری می‌آید، زیرا در روزنامه‌نگاری

a reporter gets the scoop it means he gets the story, he gets the latest story.

وقتی خبرنگاری اسکوپ را دریافت می‌کند به این معنی است که او داستان را می‌گیرد، او آخرین خبر را دریافت می‌کند.

And every reporter wants to get the scoop and get their news out on their channel before

و هر خبرنگاری دوست دارد پیش از هر کس دیگری اخبار خود را در کانال خود دریافت

anyone else.

کند.

So, a scoop is like the story, the latest news, the latest story.

بنابراین، یک اسکوپ مانند داستان، آخرین خبر، آخرین داستان است.

So when you ask somebody: "What's the scoop?" it means, like:

بنابراین وقتی از کسی می‌پرسید: " اسکوپ چیست؟" به این معنی است که:

"What happened? What's the latest?

"چه اتفاقی افتاده؟ آخرین خبر چیست؟

What's happening or what happened?"

چه اتفاقی می افتد یا چه اتفاقی افتاده است؟"

Okay?

باشه؟

What's the scoop?

اسکوپ چیست؟

All right.

خیلی خوب.

The next one, number nine: "Do you follow?"

نفر بعدی، شماره نه: آیا دنبال می کنید؟

Now, "follow" can have different meanings.

حال، "دنبال کردن" می تواند معانی مختلفی داشته باشد.

"Follow" can mean that you walk after somebody else.

"دنبال کردن" می تواند به این معنی باشد که شما دنبال شخص دیگری راه می روید.

Okay?

باشه؟

Somebody's following you, let's say.

یک نفر شما را دنبال می کند، بیایید بگوییم.

You don't want that to happen.

شما نمی خواهید این اتفاق بیفتد.

Okay?

باشه؟

Somebody... When you're going home at night, you don't want anybody going after you

کسی... وقتی شب به خانه می روید، نمی خواهید کسی دنبالتان بیاید

or following you.

یا دنبالتان بیاید.

But this doesn't have anything to do with that.

اما این ربطی به آن ندارد.

This means: "Do you understand?"

این یعنی: "میفهمی؟"

Because "to follow" is also a mental activity, it means to understand what's happening.

از آنجا که «پیروی کردن» نیز یک فعالیت ذهنی است، به معنای درک آنچه در حال رخ دادن است.

So, for example, I could ask you: "Do you follow the meaning of these questions?

به عنوان مثال، می توانم از شما بپرسم: "آیا معنی این سوالات را دنبال می

Do you understand?"

کنید؟ متوجه می شوید؟"

Usually this is not going to be asked in the beginning.

معمولاً در ابتدا این سؤال مطرح نمی شود.

So let's say somebody's giving some instructions or giving a lesson and there are a number

بنابراین فرض کنید کسی دستور می دهد یا درس می دهد و

of steps, in the middle, they ask: "Do you follow?

یکسری مراحل وجود دارد، در وسط آنها می پرسند: "آیا دنبال می

Do you follow?

کنی؟ دنبال می

Are you following?"

کنی؟ دنبال می کنی؟"

Okay?

باشه؟

So that means: "Do you understand?"

پس یعنی: " میفهمی؟"

And the last one is a very interesting question, and that's: "What's the catch?"

و آخرین سوال بسیار جالبی است ، و آن این است: "چیز است؟"

So what do we mean by saying: "What's the catch?"

پس منظور ما از گفتن این جمله چیست؟

Sometimes you hear about something and it sounds too good to be true.

گاهی اوقات شما در مورد چیزی می شنوید و آنقدر خوب به نظر می رسد که درست باشد.

Like, okay: "You can...

مثل، باشه: "میتونی...

We are giving you..."

ما بهت میدیم..."

A company puts an ad in the newspaper and it says: "We are giving you a thousand dollars."

یه شرکتی یه آگهی تو روزنامه میذاره و میگه: "هزار دلار بهت میدیم."

What?

چی؟

That sounds really good.

واقعاً خوب به نظر می رسد.

But usually it's a little too good to be true, so then we might ask: "What's the catch?"

اما معمولاً کمی بیش از حد خوب است که واقعیت داشته باشد، بنابراین ممکن است بپرسیم: "چیز چیست؟"

So maybe in this advertisement which said: "We're giving you a thousand dollars", in

پس شاید در این آگهی که نوشته بود: "ما به شما هزار دلار می دهیم"، به صورت

small...

In small writing at the bottom it said: "When you buy a house from us."

کوچک...

با نوشته کوچک پایین نوشته شده بود: "وقتی از ما خانه می خرید."

Okay?

So the catch, the hidden problem, the hidden condition was that when you buy a house from

باشه؟

بنابراین مشکل، مشکل پنهان، شرط پنهان این بود که وقتی از

this company, they will give you a discount of a thousand dollars, so it's like they're

این شرکت خانه می‌خرید، هزار دلار به شما تخفیف می‌دهند ، پس مثل این است که

giving you a thousand dollars.

هزار دلار به شما می‌دهند.

But: "What's the catch?"

اما: "چیز است؟"

means that when there's some sort of a situation that sounds like it's ideal, and really lovely

این بدان معناست که وقتی نوعی موقعیت وجود دارد که به نظر ایده آل و واقعاً دوست داشتنی

and beautiful, but there's some hidden disadvantage in that situation.

و زیبا است، اما در آن موقعیت یک عیب پنهان وجود دارد.

And so you're asking: "What's the catch?"

و بنابراین شما می‌پرسید: "چیز است؟"

Okay?

باشه؟

Or somebody tells you...

یا یکی به شما می گوید...

Your friend tells you:

"Hey. I got this job, and they're going to send me here and they're going to do this, and

دوستتان به شما می گوید:

"هی. من این کار را پیدا کردم و آنها مرا به اینجا می فرستند و آنها این کار را انجام می دهند و

they're going to do that, and they're paying me so much money."

آنها آن کار را انجام می دهند و آنها" به من پول زیادی می‌دهی."

And it sounds like almost too good, so you say: "What's the catch?"

و تقریباً خیلی خوب به نظر می رسد، بنابراین شما می گویید: "چیز است؟"

It's like: "Oh, well, I have to do this stuff which is not legal."

مانند: "اوه، خوب، من باید این کار را انجام دهم که قانونی نیست."

It was like: "Oh, okay. Well, then, you better not."

مثل این بود: "اوه، باشه. خب ، پس بهتره نباشی."

Okay?

باشه؟

So, there are all kinds of situations in which we can use this.

بنابراین، انواع موقعیت‌هایی وجود دارد که می‌توانیم از آن استفاده کنیم.

Okay?

Now, let's try to match them up.

باشه؟

حالا بیایید سعی کنیم آنها را با هم تطبیق دهیم.

So which question can you use when you want to say: "Do you know each other?"

بنابراین وقتی می خواهید بگویید: "آیا یکدیگر را می شناسید؟" از کدام سوال می توانید استفاده کنید؟

Okay?

You have two friends: "Do you know each other?"

باشه؟

شما دو دوست دارید: "آیا همدیگر را می شناسید؟"

What do we say?

چه می گوییم؟

Did you find it?

پیداش کردی؟

We asked: "Have you met?"

پرسیدیم: ملاقات کردی؟

Okay? Good.

باشه؟ خوب

All right.

خیلی خوب.

What's the hidden problem?

مشکل پنهان چیست؟

What's that hidden condition?

آن شرایط پنهان چیست؟

Which expression or question asks that?

کدام عبارت یا سوال این را مطرح می کند؟

It's here,

اینجاست،

number 10. Right?

شماره 10. درست است؟

"What's the catch?

"

What's the hidden problem?

مشکل

What's the hidden disadvantage?"

پنهان چیست؟ ضرر پنهان چیست؟"

If you want to ask somebody: "Do you understand?"

اگر می خواهید از کسی بپرسید: "می فهمی؟"

what's another way we can ask that?

راه دیگری که می توانیم آن را بپرسیم چیست؟

Which one?

کدام یک؟

This one, it's:

این یکی، این است:

"Do you follow?"

"آیا دنبال می کنی؟"

Okay?

Good.

باشه؟

خوب

"Are you going home already?"

"آیا قبلاً به خانه می روی؟"

How can we ask that?

چگونه می توانیم آن را بپرسیم؟

Do you know?

میدونی؟

Yes, number six:

بله، شماره شش:

"Leaving so soon?" Okay?

«به این زودی می‌روی؟» باشه؟

Again, it doesn't mean you're going home.

باز هم به این معنی نیست که شما به خانه می روید.

It's just an example.

این فقط یک مثال است.

You could be just leaving.

تو می تونی همین الان ترک کنی

We don't know where that person is going.

ما نمی دانیم که آن شخص به کجا می رود.

And the last one: "What's happening?", or "What happened?", or "What's the latest?",

و آخرین مورد: "چه اتفاقی می افتد؟"، یا "چه اتفاقی افتاده؟"، یا "آخرین خبر چیست؟"،

or "What's the story?"

یا "داستان چیست؟"

What's that one?

اون یکی چیه؟

The one that's left, number eight: "What's the scoop?"

اونی که مونده، شماره هشت: "اسکوپ چیه؟"

All right?

خیلی خوب؟

So I hope that these 10 questions are easy enough-and I think they are-that you could

بنابراین من امیدوارم که این 10 سوال به اندازه کافی آسان باشند - و فکر می کنم آنها هستند - که

actually start using them yourself.

در واقع بتوانید خودتان از آنها استفاده کنید.

It's important to understand them, but it's also important to start using the common expressions

درک آنها بسیار مهم است، اما شروع به استفاده از عبارات رایجی

that native speakers use in everyday life.

که زبان مادری در زندگی روزمره استفاده می کنند نیز مهم است.

So, if you'd like to practice this, please go to our website: www.engvid.com.

بنابراین، اگر می خواهید این را تمرین کنید، لطفاً به وب سایت ما بروید: www.engvid.com.

There, first of all you can review these by doing a quiz on our website.

در آنجا، اول از همه می توانید با انجام یک مسابقه در وب سایت ما، این موارد را مرور کنید.

You can also look around, because we have hundreds of other lessons on all kinds of

شما همچنین می توانید به اطراف نگاه کنید، زیرا ما صدها درس دیگر در مورد انواع

areas of English, like grammar and vocabulary, and writing, and exam prep, pronunciation,

زمینه های انگلیسی، مانند گرامر و واژگان، و نوشتن، و آمادگی امتحان، تلفظ،

everything you can imagine.

هر چیزی که می توانید تصور کنید، داریم.

All right?

خیلی خوب؟

And also, if you haven't already,

و همچنین، اگر قبلاً این کار را

please subscribe to my YouTube channel so you can continue

نکرده‌اید، لطفاً در کانال YouTube من مشترک شوید

to get lots of videos and lessons for free that will help you improve your English.

تا بتوانید ویدیوها و درس‌های زیادی را به صورت رایگان دریافت کنید که به شما در بهبود زبان انگلیسی شما کمک می‌کند.

Okay?

باشه؟

Bye for now.

فعلا خداحافظ.

Good luck with your English.

در انگلیسی خود موفق باشید.