Improve your Vocabulary: 8 verbs to talk about movement

Hi. I'm Rebecca from engVid.

سلام. من ربکا از engVid هستم.

Do you want to be able to speak and write in a more dynamic way in English?

آیا می خواهید بتوانید به شیوه ای پویاتر به زبان انگلیسی صحبت کنید و بنویسید؟

Do you want to be able to enjoy literature, movies, and television in English?

آیا می خواهید بتوانید از ادبیات ، فیلم و تلویزیون به زبان انگلیسی لذت ببرید؟

Well, the key to all of that is to expand your vocabulary. Now, of course you

خوب، کلید همه اینها گسترش دایره لغات است. حالا، البته شما این را می

know that and I'm sure you've been trying to do that. And I'm going to show you one

دانید و من مطمئن هستم که سعی کرده اید این کار را انجام دهید. و من یک

way to do it, and it's by focusing on a particular theme. And the theme of this lesson is movement,

راه برای انجام آن را به شما نشان خواهم داد، و آن تمرکز بر یک موضوع خاص است. و موضوع این درس حرکت است،

so I'm going to show you and introduce you to eight different words that are connected

بنابراین من قصد دارم هشت کلمه مختلف را که با حرکت مرتبط هستند را به شما نشان دهم و به شما معرفی کنم که به

with movement, moving in different ways.

روش های مختلف حرکت می کنند.

So if I were to ask you what vocabulary you know that is related to people moving, what

بنابراین اگر بخواهم از شما بپرسم چه واژگانی را می شناسید که مربوط به جابجایی افراد است، چه

would you say? Think for a second. Maybe you can think that people... What do people do?

می گویید؟ یه لحظه فکر کن شاید بتوانید فکر کنید که مردم ... مردم چه کار می کنند؟

People walk, people run, but do you know a lot of other words around that? Well, I think

مردم راه می‌روند، مردم می‌دوند، اما آیا بسیاری از کلمات دیگر را در اطراف آن می‌دانید؟ خوب، فکر می کنم

in a few minutes you will know. Okay? So let's look at some of this vocabulary which will

تا چند دقیقه دیگر متوجه خواهید شد. باشه؟ بنابراین بیایید به برخی از این واژگان نگاه کنیم که

make it more interesting for you to express what's happening around you. Okay? Let's get started.

بیان آنچه در اطراف شما اتفاق می افتد را برای شما جالب تر می کند. باشه؟ بیایید شروع کنیم.

So, the first word is "crawled": "The baby crawled along the floor."

بنابراین، اولین کلمه "خزیدن" است: "کودک در امتداد زمین خزید."

So, what does it mean to crawl?

بنابراین، خزیدن به چه معناست؟

"To crawl" means to move on your hands and knees like a baby does before

«خزیدن» به معنای حرکت دادن روی دست ها و زانوهای خود مانند یک نوزاد قبل از

it learns how to walk. "The baby crawled along the floor." Okay? Good.

اینکه راه رفتن را بیاموزد است. "کودک روی زمین خزید." باشه؟ خوب

Next one: "The young child toddled into the kitchen." What does it mean to toddle?

مورد بعدی: "کودک خردسال وارد آشپزخانه شد." نوپا به چه معناست؟

Like this. You know when children have just learned how to walk? They can't sort of walk too straight,

مثل این. می دانید چه زمانی بچه ها راه رفتن را یاد گرفته اند؟ آنها نمی توانند خیلی صاف راه بروند،

so they move like this. So this movement is called "toddling". And in fact, a child who

بنابراین به این شکل حرکت می کنند. بنابراین به این حرکت «نوپا» می گویند. و در واقع به کودکی

is about... I think up to about one and a half year or so is called a "toddler". Okay?

که حدوداً... فکر می کنم تا حدود یک سال و نیم یا بیشتر، «کودک» می گویند. باشه؟

Because it toddles. He or she toddles. So: "The young child toddled into the kitchen."

چون نوپا می شود. او نوپا می کند. بنابراین: "کودک خردسال وارد آشپزخانه شد."

Next: "The old man shuffled along."

بعدی: "پیرمرد با هم قاطی کرد."

So, "to shuffle" means to move without moving or lifting

بنابراین، "خاموش کردن" به معنای حرکت بدون حرکت یا بلند

your feet very much. So think of an old man with a walker, walking along the corridor

کردن پاهای بسیار است. پس به پیرمردی با واکر فکر کنید که در امتداد راهرو راه می‌رود

and he's not really able to move his feet very much or very high, so he's shuffling

و واقعاً نمی‌تواند پاهایش را خیلی یا خیلی بالا حرکت دهد، بنابراین در حال

along. Okay? "The old man shuffled along." Good.

حرکت است. باشه؟ " پیرمرد با هم رفت." خوب

Next one: "The injured player limped off the football field." So, he's injured, he hurt

بعدی: بازیکن مصدوم از زمین فوتبال لنگان لنگان خارج شد . بنابراین، او مصدوم است، پایش آسیب دیده است

his leg, he can't walk properly, so he limped off the football field. So, you limp when

، نمی تواند درست راه برود، به همین دلیل از زمین فوتبال خارج شد. بنابراین، زمانی

you have hurt some part of your body, one of your legs or your feet, or something like

که به قسمتی از بدن، یکی از پاها یا پاهایتان یا چیزی شبیه به

that and you can't walk properly, then you are limping. Okay?

آن آسیب می زند و نمی توانید درست راه بروید، می لنگید، پس می لنگید. باشه؟

So, now you've learned four words already. "Crawled" on your hands and knees, "toddled"

بنابراین، اکنون چهار کلمه را یاد گرفته اید. روی دست‌ها و زانوی‌هایت خزید، مثل بچه‌های خردسال «کوچولو» کرد

like a young child, "shuffled" like an old man, and "limped" like somebody who is injured.

، مثل یک پیرمرد «لنگ زد» و مثل کسی که مجروح شده «لنگ زد».

Okay?

باشه؟

Next: "The nervous father paced back and forth." You know sometimes when you're scared, or

بعدی: "پدر عصبی این طرف و آن طرف می رفت." می‌دانی که گاهی وقتی

nervous, or afraid of something, you can't sit still, you feel very restless, so you

می‌ترسی، عصبی، یا از چیزی می‌ترسید، نمی‌توانی آرام بنشینی، خیلی احساس بی‌قراری می‌کنی، بنابراین

walk back and forth? That's what it means to pace. To move in a nervous way. All right?

این‌ور و آن سو راه می‌روی؟ سرعت دادن به این معنی است . حرکت عصبی. خیلی خوب؟

That's pacing.

این سرعت است.

Then we have the next one: "The young couple strolled in the park." Okay? So they're holding

سپس مورد بعدی را داریم: "زوج جوان در پارک قدم زدند." باشه؟ بنابراین آنها

hands, it's a beautiful day, and they're walking along, and they're strolling in the park.

دست در دست هم گرفته اند، روز زیبایی است، و آنها در کنار هم قدم می زنند، و در پارک قدم می زنند.

They're walking in a very relaxed, happy way, very calm way. They are strolling. Okay?

آنها به شیوه ای بسیار آرام، شاد و بسیار آرام راه می روند. آنها در حال قدم زدن هستند. باشه؟

"The young couple strolled in the park." All right.

زوج جوان در پارک قدم زدند. خیلی خوب.

Next one: "The businessman hurried to the airport." Okay? He hurried.

بعدی: "تاجر به سرعت به فرودگاه رفت." باشه؟ عجله کرد.

"To hurry" means to walk or move fast.

«عجله» به معنای راه رفتن یا حرکت سریع است.

The next one and the last one that we have here today is: "The teenager tiptoed into the house."

مورد بعدی و آخرین موردی که امروز در اینجا داریم این است: "نوجوان به نوک پا وارد خانه شد."

Okay? "To tiptoe" means to walk quietly on your toes, because maybe the teenager

باشه؟ «تا نوک پا» یعنی آرام روی انگشتان پا راه بروی، چون شاید آن نوجوان

didn't want his parents to know that he was coming home that late, so he tiptoed into

نمی خواست والدینش بدانند که او آنقدر دیر به خانه می آید، به همین دلیل به

the house. All right? So that means to like walk on your toes to be very quiet.

داخل خانه رفت. خیلی خوب؟ بنابراین این بدان معنی است که دوست دارید روی انگشتان پا راه بروید تا خیلی ساکت باشید.

So, you also learned these last four. "To pace" means to walk nervously, "to stroll"

بنابراین، شما نیز این چهار مورد آخر را یاد گرفتید. قدم زدن به معنای عصبی راه رفتن، قدم زدن

means to walk slowly and in a relaxed way, "to hurry" of course means to rush,

به معنای آهسته و آرام راه رفتن است، البته عجله به معنای عجله کردن است

and "to tiptoe" means to walk on your toes in a very quiet way.

و نوک پا به معنای بسیار آرام راه رفتن روی انگشتان پا است.

So, now we're going to check how well you've expanded your vocabulary with these eight new words.

بنابراین، اکنون می خواهیم بررسی کنیم که چقدر دایره لغات خود را با این هشت کلمه جدید گسترش داده اید.

So, let's start. So, now we're going to express the words in the present tense. Okay? You

بنابراین، بیایید شروع کنیم. بنابراین، اکنون می خواهیم کلمات را در زمان حال بیان کنیم. باشه؟ شما

choose the words. Help me along here. So, what's the word if I want to say that somebody's

کلمات را انتخاب کنید. اینجا به من کمک کن بنابراین ، اگر بخواهم بگویم که کسی

moving fast? To move fast like the businessperson is to

سریع حرکت می کند، کلمه چیست؟ حرکت سریع مانند تاجر به

"hurry". Right? Very good.

معنای "عجله" است. درست؟ خیلی خوب.

To move on your hands and knees. The word starts with "c". What's the word? To

برای حرکت روی دست و زانو. این کلمه با "ج" شروع می شود. کلمه چیست؟ به

"crawl". Okay? Good.

خزیدن". باشه؟ خوب

To move quietly. What's the word? Like the teenager. To...

برای حرکت بی سر و صدا. کلمه چیست؟ مثل نوجوان. به...

To "tiptoe". Right? To walk on your toes literally. To tiptoe.

به «نوک پا». درست؟ به معنای واقعی کلمه روی انگشتان پا راه رفتن. به نوک پا.

What does it mean...? Or, sorry. What is the word that means to move nervously back and forth?

چه مفهومی داره...؟ یا متاسفم لغت به معنای حرکت عصبی به جلو و عقب چیست؟

You're waiting for some important news, and you're moving back and forth. It means...

شما منتظر خبرهای مهمی هستید و در حال حرکت به جلو و عقب هستید. یعنی

To move back and forth is to

... حرکت به جلو و عقب

"pace". Very good. All right.

«گام» است. خیلی خوب. خیلی خوب.

To move with difficulty because you're hurt or due to an injury, like a player we said,

به سختی به دلیل آسیب دیدگی یا به دلیل مصدومیت حرکت کنید، مانند بازیکنی که گفتیم،

a football player. The word is to...

یک فوتبالیست. کلمه به

To "limp". Okay? He limped along the way. Okay. All right.

... «لنگیدن» است. باشه؟ در طول راه لنگان لنگان می زند. باشه. خیلی خوب.

To move in a relaxed way, like a young couple. To

مثل یک زوج جوان با آرامش حرکت کنند .

"stroll". Okay? Very good.

"پرسه زدن". باشه؟ خیلی خوب.

To move without lifting your feet very much. We gave the example of an older person was

حرکت بدون اینکه پاهای خود را زیاد بلند کنید. ما مثال زدیم که یک فرد مسن در

walking along, not moving his feet very much. And that word is to

حال راه رفتن بود و پاهایش را خیلی تکان نمی داد. و آن کلمه

"shuffle". Okay? He shuffled along.

"در هم ریختن" است. باشه؟ او با هم به هم ریخت.

And the last word refers to a young child who's moving a little bit like this, little

و کلمه آخر به کودک خردسالی اشاره دارد که کمی اینگونه و

bit unsteadily. To move unsteadily means to...

کمی ناپایدار حرکت می کند. حرکت ناپایدار به معنای...

To "toddle". Okay?

«کوچک کردن» است. باشه؟

Repeat the words after me. "Hurry", "crawl", "tiptoe", "pace",

کلمات را بعد از من تکرار کنید. «عجله»، «خزیدن»، «نوک پا»، «سرعت»،

"limp", "stroll", "shuffle", and "toddle".

«لنگیدن»، «پرسه زدن»، «به‌هم زدن»، و «نوپا».

All right? You have just expanded your vocabulary by eight words that all relate

خیلی خوب؟ شما به تازگی دایره لغات خود را با هشت کلمه گسترش داده اید که همگی

to the theme of movement. You can do the same thing by choosing any theme and trying to

به موضوع حرکت مربوط می شوند. شما می توانید همین کار را با انتخاب هر موضوعی و تلاش برای

find some vocabulary with a dictionary, or a thesaurus which gives you a lot of synonyms

یافتن واژگانی با فرهنگ لغت یا اصطلاحنامه ای که مترادف های زیادی به شما می دهد

(words that mean the same thing). But, of course, you must know what the exact meanings

(کلماتی که معنی مشابه دارند) انجام دهید. اما، البته

are, just as I've explained to you here. So, if you can do that, you'll find a very interesting

، همانطور که در اینجا برای شما توضیح دادم، باید بدانید که معانی دقیق چیست. بنابراین، اگر بتوانید این کار را انجام دهید، راه بسیار جالبی

way to expand your vocabulary.

برای گسترش دایره لغات خود پیدا خواهید کرد.

If you'd like to practice this, please go to our website: www.engvid.com,

اگر می‌خواهید این را تمرین کنید، لطفاً به وب‌سایت ما بروید: www.engvid.com،

and there, you can do a quiz on this,

و در آنجا می‌توانید یک مسابقه در این مورد انجام دهید،

as well as watch one of over I think about 600 or 700 other videos. Okay?

و همچنین یکی از بیش از 600 یا 700 ویدیوی دیگر را تماشا کنید. باشه؟

Thanks very much for watching, and good luck with your English.

از تماشای شما بسیار متشکرم و در انگلیسی شما موفق باشید.