STOP SAYING “SAID”: 8 words you can use instead

In this lesson, I'm going to teach you how to use  eight wonderful words instead of the word "say".  

در این درس، من به شما آموزش می‌دهم که چگونه از هشت کلمه فوق‌العاده به جای کلمه «بگو» استفاده کنید.

So, instead of just saying: "He said this" or "She  said this", you will have eight other verbs that  

بنابراین، به‌جای اینکه فقط بگویید: «او این را گفت» یا «او این را گفت»، هشت فعل دیگر خواهید داشت که

you can use that basically communicate the same  idea as "say", but more specifically and more  

می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید که اساساً همان ایده «گفتن» را بیان می‌کنند، اما به‌طور خاص‌تر و

precisely. Okay? So, let's look at what they are.  The first word is "announce". When we "announce"  

دقیق‌تر. باشه؟ بنابراین، بیایید ببینیم آنها چه هستند. اولین کلمه "اعلام" است. وقتی چیزی را «اعلام»

something, we say it publicly. For example: "He  announced that he was running for president."  

می‌کنیم، آن را به صورت عمومی می‌گوییم. به عنوان مثال: "او اعلام کرد که برای ریاست جمهوری نامزد شده است."

Or we could announce... say something officially:  "He announced that she had won the contest."  

یا می‌توانیم اعلام کنیم... رسماً چیزی بگوییم: «او اعلام کرد که او در مسابقه برنده شده است.»

Or also, we announce something when we say it  loudly. For example: "They announced that the  

یا همچنین، وقتی چیزی را با صدای بلند می‌گوییم، اعلام می‌کنیم . به عنوان مثال: "آنها اعلام کردند که

flight was ready for boarding." Right?  So, this means "announce" - something  

پرواز برای سوار شدن آماده است." درست؟ بنابراین، این به معنای "اعلام" است - چیزی

public; something official; something loud,  sometimes. Okay? The meaning varies a little bit,  

عمومی؛ چیزی رسمی؛ گاهی اوقات چیزی با صدای بلند باشه؟ معنی کمی متفاوت است،

but I think from the examples, you get a good  idea of what it means "to announce" something.  

اما من فکر می‌کنم از مثال‌ها، ایده خوبی از «اعلان کردن» چیزی دریافت می‌کنید.

All right? Think of a president standing  like this, and he's making an announcement;  

خیلی خوب؟ به رئیس‌جمهوری فکر کنید که اینگونه ایستاده است و او در حال اعلامیه است.

he's saying something official - "to announce"  something. All right. Next: "mention".  

او چیزی رسمی می گوید - چیزی را "اعلام کردن ". خیلی خوب. بعدی: "ذکر".

"Mention" is much quieter. "Mention" is when we  say something quickly, or we say something in  

"ذکر" بسیار آرام تر است. «ذکر» زمانی است که چیزی را سریع می‌گوییم، یا چیزی را

passing. All right? So, the... an example could  be: "He mentioned that he was looking for a job."  

گذرا می‌گوییم. خیلی خوب؟ بنابراین، یک مثال می تواند این باشد: "او اشاره کرد که به دنبال کار است."

He mentioned it, okay? He didn't come out and  announce it; he just mentioned it in passing. Or  

اشاره کرد، باشه؟ او بیرون نیامد و آن را اعلام نکرد. او فقط به طور گذرا به آن اشاره کرد. یا

our... our very famous Canadian singer, named  Gordon Lightfoot, had a beautiful song many  

ما... خواننده بسیار معروف کانادایی ما، به نام گوردون لایت فوت، سالها پیش آهنگ زیبایی

years ago, called: "Did She Mention My Name?" So,  what it means "to mention"... "Did She Mention My  

داشت به نام: «آیا او نام من را ذکر کرد؟» بنابراین ، معنی «ذکر کردن» چیست... «آیا او نام من را ذکر کرد

Name"? This is a song about somebody who was  in love with someone, and he wanted to know:  

»؟ این آهنگ در مورد کسی است که عاشق کسی بود و او می خواست بداند:

"Does she still remember me? So, when you met her,  did she mention along the way...? Did she mention  

"آیا او هنوز من را به یاد می آورد؟ بنابراین، وقتی او را ملاقات کردید، آیا او در طول راه اشاره کرد ...؟ آیا او

my name? Did she say my name in passing?" Okay?  So, that's the word "mention". All right?  

نام من را ذکر کرد؟ او نام مرا گذرا می گوید؟" باشه؟ بنابراین، این کلمه "ذکر" است. خیلی خوب؟

Next: "insist". So, "to insist" is like this: He  insisted. So, for... or: She insisted. So, "to  

بعدی: "اصرار". بنابراین، «اصرار کردن» به این صورت است: او اصرار کرد. بنابراین، برای... یا: اصرار کرد. بنابراین، «

insist" means to say something firmly; to say it  forcefully. And usually, we do this in the context  

اصرار کردن» به معنای قاطعانه گفتن چیزی است. به زور بگویم. و معمولاً، ما این کار را در شرایطی انجام می‌دهیم

when somebody is saying one thing and you are  saying something else; or two people are saying  

که کسی یک چیز می‌گوید و شما چیز دیگری می‌گویید. یا دو نفر

different things, and one person is insisting:  "No. It's like this." Perhaps the other person  

چیزهای مختلفی می‌گویند، و یک نفر اصرار می‌کند: «نه. اینجوری است.» شاید طرف مقابل

is insisting: "No. It's like that." So, what  does that sound like? Well, very often in court,  

اصرار دارد: "نه. اینطور است." بنابراین، چه صدایی دارد؟ خب، خیلی اوقات در دادگاه،

we see this kind of drama going on. Right? One  person is saying: "No. I'm innocent." The other  

ما شاهد این نوع درام هستیم. درست؟ یک نفر می‌گوید: «نه، من بی‌گناهم».

side is saying: "No. You're guilty." So, this  person is insisting he's innocent, and the other  

طرف مقابل می‌گوید: "نه. تو مقصری." بنابراین، این فرد اصرار دارد که بی گناه است و

side is insisting he's guilty. Okay? You see the  idea of "insist"? You can look at it like this,  

طرف مقابل اصرار دارد که گناهکار است. باشه؟ آیا ایده «اصرار کردن» را می بینید؟

if you want to think about it physically. Right?  Or, for example... it doesn't have to be that  

اگر می‌خواهید از نظر فیزیکی به آن فکر کنید، می‌توانید اینگونه به آن نگاه کنید. درست؟ یا، برای مثال... لزومی ندارد که آنقدر

dramatic; sometimes even in regular life. For  example, you go to dinner with some friends,  

دراماتیک باشد. گاهی حتی در زندگی عادی به عنوان مثال، شما با چند دوست به شام ​​می‌روید،

and you insist on paying, but they say: "No.  We're going to pay. You can't pay; we want to pay"  

و اصرار دارید که پرداخت کنید، اما آنها می‌گویند: «نه. ما می‌خواهیم پرداخت کنیم. شما نمی‌توانید پرداخت کنید، ما می‌خواهیم پرداخت کنیم»

and they insist on it. So, they insisted on paying  for dinner. Okay? It can also be in regular social  

و آنها اصرار دارند. بنابراین، آنها اصرار داشتند که برای شام پول بپردازند. باشه؟ همچنین می‌تواند در موقعیت‌های اجتماعی معمولی باشد

situations - okay? - that we use this word. Okay.  The fourth one: "to deny". Here's the physical  

- خوب است؟ - که ما از این کلمه استفاده می کنیم. باشه. چهارم: «انکار». در اینجا

representation of "deny" - it's like: "No". So,  "to deny" means to say: "No" or to say: "No. It's  

نمایش فیزیکی «انکار» است - مانند: «نه». بنابراین، «انکار کردن» یعنی گفتن: «نه» یا گفتن: «

not true". For example, a famous president some  years ago denied that he was having an affair.  

نه. درست نیست». به عنوان مثال، یک رئیس جمهور معروف چند سال پیش رابطه خود را انکار کرد.

Or "to deny", as I said, can mean: It's not true.  So, let's say: "She denied being present at the  

یا همان طور که گفتم «انکار کردن» می تواند به این معنا باشد: این درست نیست. بنابراین، بیایید بگوییم: "او حضور در صحنه جنایت را انکار کرد

scene of the crime." That meant... that means  she said: "No. I wasn't there." Okay? She denied.  

." این به این معنی بود... یعنی او گفت: "نه. من آنجا نبودم." باشه؟ او تکذیب کرد.

See my body language? "To deny". This was "to  insist", this was "mention", and this was "to  

زبان بدن من را می بینید؟ "انکار کردن". این « اصرار کردن» بود، این «ذکر» بود و این «

announce". Okay? Like you're standing behind  a podium and you're announcing something. All  

اعلان» بود. باشه؟ مثل اینکه پشت تریبون ایستاده اید و چیزی را اعلام می کنید. خیلی

right? So, if you do these actions, they'll also  help you to link this vocabulary in your mind.  

خوب؟ بنابراین، اگر این اقدامات را انجام دهید، به شما کمک می‌کنند تا این واژگان را در ذهن خود پیوند دهید.

Okay? So, these are the first four; I'm going  to give you four more in just a second.  

باشه؟ بنابراین، اینها چهار مورد اول هستند. من فقط در یک ثانیه چهار مورد دیگر را به شما می دهم.

So, number five: "estimate". Okay? "To estimate"  means to say approximately. Okay? Roughly; not  

بنابراین، شماره پنج: "تخمین". باشه؟ «برآورد» به معنای تقریباً گفتن است. باشه؟ تقریباً؛ نه

exactly. All right? For example: "They estimated  it would take three months to finish the building"  

دقیقا. خیلی خوب؟ به عنوان مثال: "آنها تخمین زدند که تکمیل ساختمان سه ماه طول می کشد"

or "They estimated the project would take...  would cost five million dollars". Okay? So, "to  

یا "آنها تخمین زدند که پروژه طول بکشد... پنج میلیون دلار هزینه خواهد داشت". باشه؟ بنابراین، "برای

estimate" - your visual could be: They estimated.  Okay? You're not exactly sure; it's not a precise  

برآورد کردن" - تصویری شما می تواند این باشد: آنها تخمین زدند. باشه؟ شما دقیقا مطمئن نیستید. این یک

statement. It's a guess, sort of; an  "estimate". Okay? "They estimated". Number six:  

بیانیه دقیق نیست. این یک حدس است. یک تخمین". باشه؟ «تخمین زدند». شماره شش:

"complain". Okay? We have all complained. So,  when we complain, what do we do? We show that  

"شکایت". باشه؟ همه ما شکایت کرده ایم. بنابراین، وقتی شکایت می کنیم، چه کار می کنیم؟ ما نشان می‌دهیم که

we are unhappy with something; we're dissatisfied  with something. For example, you could complain  

از چیزی ناراضی هستیم. ما از چیزی ناراضی هستیم . برای مثال، می‌توانید

about the poor service that you experienced in  a restaurant. You could complain about a dirty  

از خدمات ضعیفی که در یک رستوران تجربه کرده‌اید شکایت کنید . می‌توانید از اتاق کثیف هتل شکایت کنید

hotel room. You can complain about lots of things.  Okay? Usually when we're complaining, or if we see  

. شما می توانید از خیلی چیزها شکایت کنید. باشه؟ معمولاً وقتی شکایت می‌کنیم، یا اگر می‌بینیم که

people complaining, we can tell because they're  not happy. Let's say they're complaining. They're  

افراد شاکی هستند، می‌توانیم بگوییم چون خوشحال نیستند. فرض کنید آنها شاکی هستند. آنها

looking like this; sometimes they're disappointed,  like this; sometimes they're a little bit more  

به این شکل هستند؛ گاهی اوقات ناامید می‌شوند، مانند این؛ گاهی اوقات آنها کمی قوی تر هستند

forceful. But when we're complaining - some people  are very angry; some people are a little bit  

. اما زمانی که ما شکایت می کنیم - برخی افراد بسیار عصبانی هستند. برخی از مردم کمی

quieter, but - there is no happiness on the face,  usually. Okay? So, your visual could be like this  

ساکت تر هستند، اما - معمولاً شادی در چهره وجود ندارد . باشه؟ بنابراین، بصری شما می‌تواند مانند این

or something else that you create to fix in your  mind the image of complaining. All right? Next,  

یا چیز دیگری باشد که برای تثبیت تصویر شکایت در ذهن خود ایجاد می‌کنید . خیلی خوب؟ بعد،

number seven: "to report". Okay? If you  watch the news, you know that "to report"...  

شماره هفت: «گزارش دادن». باشه؟ اگر اخبار را تماشا می‌کنید، می‌دانید که «گزارش دادن»...

okay. Let's pretend this is my  microphone. A reporter will stand  

باشه. بیایید وانمود کنیم این میکروفون من است . یک خبرنگار آنجا می ایستد

there and give information; give the news. So, "to  report" means to give information about something.  

و اطلاعات می دهد. خبر بده بنابراین، « گزارش دادن» به معنای دادن اطلاعات در مورد چیزی است.

For example, you could say: "They reported  that the hurricane was approaching." So,  

برای مثال، می‌توانید بگویید: "آنها گزارش دادند که طوفان در حال نزدیک شدن است." بنابراین،

it could be that you report something that  happened or something that is going to happen,  

ممکن است چیزی را گزارش کنید که اتفاق افتاده یا چیزی که قرار است اتفاق بیفتد،

or that something is happening. Okay? So, it  could be past, present, future - doesn't matter.  

یا اینکه چیزی در حال رخ دادن است. باشه؟ بنابراین، ممکن است گذشته، حال، آینده باشد - مهم نیست.

Or they reported that... in a business context:  "They reported that sales had increased in the  

یا گزارش دادند که... در یک زمینه تجاری: «آنها گزارش دادند که فروش در   سه ماهه گذشته افزایش یافته است

last quarter." Okay? So it's not always with  a microphone, but that's a good image for you  

.» باشه؟ بنابراین همیشه با میکروفون نیست، اما

to keep in mind if you want to remember this  word: "report". All right? Next: "claim".  

اگر می‌خواهید این کلمه را به خاطر بسپارید : «گزارش»، تصویر خوبی است که باید به خاطر بسپارید. خیلی خوب؟ بعدی: «ادعا».

Okay? Now, "claim" is to say something strongly  without proof. Okay? The proof isn't there yet.  

باشه؟ حال، «ادعا» این است که چیزی را قویاً بدون دلیل بگوییم. باشه؟ مدرک هنوز وجود ندارد

So when somebody claims something, we say...  the police might say: "I don't... we don't  

بنابراین وقتی کسی ادعای چیزی می‌کند، ما می‌گوییم ... پلیس ممکن است بگوید: "نمی‌دانم...

know. He claims that he was at home during the  robbery. During the time of the robbery". Okay?  

نمی‌دانیم. او ادعا می‌کند که هنگام سرقت در خانه بوده است . در زمان سرقت". باشه؟

"He claimed that; we don't know that, because  there's no proof". Okay? Or you could say:  

او ادعا کرد که ما این را نمی دانیم، زیرا هیچ مدرکی وجود ندارد. باشه؟ یا می توانید بگویید:

"They claimed that they had mailed the cheque,  but we didn't get anything. We didn't receive  

"آنها ادعا کردند که چک را پست کرده اند، اما ما چیزی دریافت نکردیم. ما چیزی دریافت

anything." So, your visual for "claim" could  be something like this: "I don't know."  

نکردیم." بنابراین، تصویر شما برای «ادعا» می‌تواند چیزی شبیه به این باشد: «نمی‌دانم».

Now, that doesn't mean that the person who is  claiming something or the other side that's  

حال، این بدان معنا نیست که فردی که ادعای چیزی را دارد یا طرف مقابل که

claiming something is telling a lie; it could  very well be true. All this word means is that  

ادعای چیزی می‌کند، دروغ می‌گوید. خیلی خوب می تواند درست باشد. تمام این کلمه به این معنی است که

somebody is saying something, but there is no  proof or there's no proof yet. All right?  

کسی چیزی می‌گوید، اما مدرکی وجود ندارد یا هنوز مدرکی وجود ندارد. خیلی خوب؟

So, to review: "to estimate" - like this.  "He estimated it would take that long".  

بنابراین، برای بررسی: "برآورد" - مانند این. "او تخمین زد که این مدت طول می کشد."

"To complain" - "No. Terrible service". "To  report" or "to claim" - "I don't know. That's what  

"شکایت کردن" - "خیر. خدمات وحشتناک". « گزارش دادن» یا «ادعا کردن» - «نمی‌دانم. این همان چیزی است که

he claimed; I'm not sure." Okay? So, if you really  want to master these words now - these eight good  

او ادعا کرد؛ مطمئن نیستم». باشه؟ بنابراین، اگر واقعاً می‌خواهید اکنون به این کلمات تسلط داشته باشید - این هشت

words that you can use instead of the word "say"  - then please go to our website at www.engvid.com,  

کلمه خوب که می‌توانید به جای کلمه «بگو» استفاده کنید - لطفاً به وب‌سایت ما در www.engvid.com بروید،

and there you can do a quiz on this of these  words -right? - so you can really be sure  

و در آنجا می‌توانید یک مسابقه در این مورد انجام دهید. از این کلمات - درست است؟ - بنابراین می توانید مطمئن باشید که

exactly how they're used. And also, don't  forget to subscribe to my YouTube channel,  

دقیقاً چگونه از آنها استفاده می شود. و همچنین، فراموش نکنید که در کانال YouTube من مشترک شوید،

so you can continue to get lots of  lessons about how to improve your English  

تا بتوانید به آموزش تعداد زیادی در مورد چگونگی بهبود سریع انگلیسی خود ادامه دهید

very quickly. All right? Thanks very much  for watching. Bye for now.

. خیلی خوب؟ از تماشای شما بسیار سپاسگزاریم . فعلا خداحافظ.