SECRETS FOR BETTER ENGLISH | DON'T Say 'Big' 🚫: Exciting Vocabulary Inside! 🌟

Hi there, this is Harry and welcome back to  Advanced English lessons with Harry, where we try  

سلام، این هری است و به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید، جایی که ما سعی می‌کنیم   به

to help you to get a better understanding of the  English language. If you're preparing for those  

شما کمک کنیم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید . اگر در حال آماده شدن برای آن

proficiency exams, or indeed if you just want  to improve your general conversational English,  

امتحانات مهارت هستید، یا در واقع اگر فقط می‌خواهید انگلیسی مکالمه عمومی خود را بهبود ببخشید،

well then you've come to the right place.  We'll help you with vocabulary, use of English.

پس به جای درستی آمده‌اید. ما در مورد واژگان، استفاده از زبان انگلیسی به شما کمک خواهیم کرد.

And in this particular lesson, this advanced  English lesson, we're looking at vocabulary.  

و در این درس خاص، این درس انگلیسی پیشرفته، ما به واژگان نگاه می کنیم.

Other ways to say big. Yeah, a big  day today. A big event, a big meal,  

راه های دیگر برای گفتن بزرگ. بله، امروز یک روز بزرگ است. یک رویداد بزرگ، یک وعده غذایی بزرگ،

a big dog. So we can use big, of course, all  the time. It's a very simple adjective. But  

یک سگ بزرگ. بنابراین، می‌توانیم همیشه از بزرگ استفاده کنیم . این یک صفت بسیار ساده است. اما

what we'll try to look at are other ways that  that you can use big other words that you can  

آنچه ما سعی خواهیم کرد به آن نگاه کنیم، راه‌های دیگری است که می‌توانید از آن‌ها از کلمات بزرگ دیگری استفاده کنید که می‌توانید از آنها

use to expand your vocabulary. So these are  all adjectives or other ways to say big,  

برای گسترش دایره لغات خود استفاده کنید. بنابراین اینها همه صفت‌ها یا راه‌های دیگری برای بزرگ‌گویی هستند،

so we've got 12 of them in total. A lot  of them have similar meanings. As I said,  

بنابراین در مجموع ۱۲ مورد از آنها را داریم. بسیاری از آنها معانی مشابهی دارند. همانطور که گفتم،

they can all be used for big but I'll give  you an example when you can use each of them.

همه آنها را می توان برای کارهای بزرگ استفاده کرد، اما وقتی می توانید از هر یک از آنها استفاده کنید، مثالی برای شما می زنم.

Okay, let's get back to our lesson.  The lesson today is an advanced English  

خوب، بیایید به درس خود برگردیم. درس امروز یک درس انگلیسی پیشرفته است

lesson. Other ways to say big. Number  one, astronomical. Astronomical. Okay,  

. راه های دیگر برای گفتن بزرگ. شماره یک، نجومی. نجومی. خوب،

well, astronomical we can talk about inflation.  The prices of food are astronomical, really,  

خوب، ما می توانیم در مورد تورم صحبت کنیم. قیمت غذاها نجومی است، واقعاً،

I don't know what has happened. Every time I go to  the supermarket. The price of very simple products  

نمی دانم چه اتفاقی افتاده است. هر بار که به سوپرمارکت می روم. قیمت محصولات بسیار ساده

has gone up the prices now are astronomical, all  due to the rapid rising, inflation, astronomical.

بالا رفته است، قیمت‌ها اکنون نجومی است، همه اینها به دلیل افزایش سریع، تورم، نجومی است.

Stupendous. And let's practice here  the pronunciation as well. Stupendous,  

فوق العاده و بیایید اینجا تلفظ را نیز تمرین کنیم. فوق العاده،

stupendous. Now, this could mean good  or bad. Yeah, I mean, his reputation  

حیرت انگیز. اکنون، این می تواند به معنای خوب یا بد باشد. بله، منظورم این است که شهرت او

is stupendous. The way he played the tennis  match, stupendous. Yeah, that's really really  

فوق العاده است. روشی که او مسابقه تنیس را بازی کرد، فوق‌العاده بود. بله، واقعاً

this guy's top class. I really enjoy watching  him now. But stupendous can also mean really,  

این مرد در کلاس برتر است. اکنون از تماشای او بسیار لذت می برم . اما شگفت‌انگیز می‌تواند به معنای واقعاً،

really big. Yep, so stupendous,  stupendous serve. So the tennis player,  

واقعاً بزرگ باشد. بله، بسیار عالی، سرویس فوق العاده. بنابراین، تنیسور،

many hits the ball so so hard. Can you imagine  standing on the other side of the net when this  

بسیاری به شدت به توپ ضربه می زند. آیا می‌توانید تصور کنید وقتی این

ball comes down at you at 130 kilometres  per hour? Wow, you wouldn't even see it,  

توپ با سرعت 130 کیلومتر در ساعت به سمت شما می‌آید، آن طرف تور بایستید؟ وای، شما حتی آن را نمی بینید،

stupendous. So really, really big. But we use  this often in an exciting way. Okay. Stupendous.

فوق العاده است. خیلی خیلی بزرگه اما ما اغلب از این به روشی هیجان‌انگیز استفاده می‌کنیم. باشه. فوق العاده

Colossal. Okay, well, colossal can be very, very  big. Yeah. This guy he was, it was he was easily  

غول آسا. خوب، خوب، عظیم می تواند بسیار، بسیار بزرگ باشد. آره این مردی که او بود، به راحتی

2.3 metres tall. I mean, I've never seen a bigger  guy. He was colossal. So he towered over me. I  

2.3 متر قد داشت. منظورم این است که من هرگز مرد بزرگ‌تری ندیده‌ام . او عظیم الجثه بود. بنابراین او بر فراز من بلند شد.

mean, he was not just head and shoulders. I mean,  he was almost twice my height. So he was colossal.  

منظورم این است که او فقط سر و شانه نبود. منظورم این است که قد او تقریباً دو برابر من بود. پس او عظیم الجثه بود.

So one of these basketball players. I remember  getting onto a plane in France, travelling to  

پس یکی از این بسکتبالیست ها. به یاد دارم که سوار هواپیما در فرانسه شدم، به آلمان سفر کردم

Germany or travelling back to France once and it  was a very small plane and this basketball team  

یا یک بار به فرانسه برگشتم، هواپیمای بسیار کوچکی بود و این تیم بسکتبال

got on and these guys they were colossal. One was  bigger than the next. And two guys were sitting  

سوار شد و این بچه ها بسیار بزرگ بودند. یکی بزرگتر از دیگری بود. و دو نفر

in front of me. I could hardly move in my seat  because when they sat down they squashed me and  

جلوی من نشسته بودند. من به سختی می‌توانستم روی صندلی خود حرکت کنم، زیرا وقتی آن‌ها روی صندلی‌ام نشستند، من را له کردند و

so it was they were colossal. All extremely  big, broad but just the height. Colossal.

همین‌طور بود که آنها بسیار بزرگ بودند. همه بسیار بزرگ، عریض اما فقط ارتفاع دارند. غول آسا.

Number four gigantic. The gigantic trees so  if you've ever visited any of these forests in  

شماره چهار غول پیکر. درخت‌های غول‌پیکر، بنابراین اگر تا به حال از هر یک از این جنگل‌ها در

America where they have these giant sequoia trees  they are absolutely massive. Gigantic trees. You  

آمریکا بازدید کرده باشید، جایی که این درختان غول‌پیکر سکویا دارند، کاملاً عظیم هستند. درختان غول پیکر شما

stand there you couldn't possibly put your hands  around the trunk of the tree. It would take four  

همانجا ایستاده اید و نمی توانید دستان خود را دور تنه درخت قرار دهید. چهار

or five of you. Or when you look up certainly for  me I get a headache looking up because they just  

یا پنج نفر از شما طول می کشد. یا وقتی به بالا نگاه می‌کنید، مطمئناً برای من نگاه کردن به من سردرد می‌گیرد، زیرا آنها فقط

go up and up and up they're gigantic trees like  giants. Or if you see that third part of the Lord  

بالا و بالا می‌روند و بالا می‌روند، درختان غول‌پیکری مانند غول‌ها هستند. یا اگر قسمت سوم ارباب

of the Rings when there's the big battle scene  at the end when the trees uproute themselves  

حلقه‌ها را می‌بینید، وقتی صحنه‌ی بزرگ نبرد وجود دارد، در پایان وقتی درخت‌ها خودشان را از سر می‌برند

and they marched to take part in the war. They  are giants. Gigantic trees, gigantic, huge big.

و برای شرکت در جنگ راهپیمایی می‌کنند. آنها غول هستند. درختان غول پیکر، غول پیکر، بزرگ.

Number five thumping. I woke up this  morning with a thumping headache. Bom  

کوبیدن شماره پنج امروز صبح با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم. Bom

bom bom really big. Really massive. A  thumping headache. So really a great  

bom bom واقعاً بزرگ است. واقعا عظیم سردرد شدید. بنابراین واقعاً یک

way. So big never describes it.  Thumping really describes the  

راه عالی است. خیلی بزرگ هرگز آن را توصیف نمی کند. کوبیدن واقعاً سردرد را توصیف می‌کند

headache like somebody playing the drums  inside your head, a thumping headache.

مانند کسی که در حال نواختن طبل درون سر شما است، سردرد کوبنده.

Number six, tidy. Now, tidy usually means  everything in its place. But we often use  

شماره شش، مرتب اکنون، مرتب معمولاً به معنای هر چیزی در جای خود است. اما ما اغلب از

this to describe something reasonably big.  I made a tidy profit on the sale of my car.  

این برای توصیف چیزی نسبتاً بزرگ استفاده می‌کنیم. من از فروش ماشینم سود خالصی به دست آوردم.

I was really surprised I only bought it two  years ago but at the moment there's a real  

من واقعاً تعجب کردم که فقط دو سال پیش آن را خریدم، اما در حال حاضر

shortage of secondhand cars and somebody  asked me what they wanted for the car and  

کمبود واقعی خودروهای دست دوم وجود دارد و شخصی از من پرسید که آنها برای ماشین چه می‌خواهند و

they just picked it figure at the end.  I told them and they said, Yeah, okay,  

آنها فقط در پایان آن را انتخاب کردند. من به آنها گفتم و آنها گفتند: بله، باشه، می

I'll buy it. Wow, I made a tidy profit. I have  to say it was really really happy because I was  

خرم. عجب سود خالصی کردم باید بگم که واقعاً خوشحالم چون

thinking of selling the car anyway. Okay, so tidy  profit. A big profit. A good sum of money, tidy.

به هر حال به فروش ماشین فکر می کردم. بسیار خوب، سود مرتب. یک سود بزرگ. یک مبلغ خوب، مرتب.

Number seven enormous. Well, this is quite  a normal word to use. Everybody's heard of  

شماره هفت بسیار زیاد خوب، این یک کلمه کاملاً عادی برای استفاده است. همه در مورد

enormous Yeah. So there was an enormous snowstorm  two days ago, there was something like one metre  

بله بسیار زیاد شنیده اند. بنابراین دو روز پیش طوفان برفی عظیمی رخ داد ، چیزی حدود یک متر

of snow fell in the space of 24 hours. Just there  was no way you could drive on the streets. They  

برف در عرض 24 ساعت بارید. فقط هیچ راهی وجود نداشت که بتوانید در خیابان ها رانندگی کنید. آنها

couldn't even clean them. So there's an enormous  dump of snow. Yeah, so as they call it in America,  

حتی نتوانستند آنها را تمیز کنند. بنابراین زباله‌های برف عظیمی وجود دارد. بله، همانطور که در آمریکا به آن می گویند،

a Weather Bomb, yeah, when they drop lots and lots  of water and lots and lots of snow, and the place  

یک بمب هواشناسی، بله، وقتی مقدار زیادی آب و مقدار زیادی برف می ریزند و مکان

becomes deluged with snow or water. So we have  these weather bombs or this enormous snowfall.

غرق برف یا آب می شود. بنابراین ما این بمب های هواشناسی یا این بارش برف عظیم را داریم.

Number eight, hefty. So hefty is another word  for big. Yeah, it's a hefty price to pay. So you  

شماره هشت، سنگین بنابراین سنگین کلمه دیگری برای بزرگ است. بله، هزینه سنگینی است. بنابراین می‌خواستید به

wanted to tell your boss what you thought of him,  you weren't so happy with his way of treating you.  

رئیس‌تان بگویید که درباره او چه فکر می‌کنید، آنقدر از رفتار او با شما راضی نبودید.

So you told him exactly. But you lost your  job, he sacked you. So it's a hefty price,  

پس دقیقا بهش گفتی اما تو شغلت را از دست دادی ، او اخراجت کرد. بنابراین این قیمت سنگینی است،

a big price to pay for being honest. So you  have to be really, really careful mind your  

بهای بزرگی که باید برای صادق بودن پرداخت. بنابراین باید واقعاً مراقب

moments when you tell your boss, you don't  really like him. So hefty price to pay,  

لحظاتی باشید که به رئیستان می گویید واقعاً او را دوست ندارید. بهای سنگینی که باید پرداخت،

a big price to pay. Yeah. Or if you're going  to go away on a holiday, and your wife,  

بهای سنگینی که باید پرداخت کرد. آره یا اگر می‌خواهید در تعطیلات بروید و همسرتان،

your partner wants to go to a certain location  or you look at the the hotels. Wow, really,  

همسرتان می‌خواهد به مکان خاصی برود یا به هتل‌ها نگاه می‌کنید. وای، واقعاً،

really expensive. And you you tell her, Well,  look, I'd love to go. But have you seen these  

واقعاً گران است. و تو به او می گویی، خب، نگاه کن، من دوست دارم بروم. اما آیا این

prices? We need to try and find some other way.  Maybe there's Airbnb or something similar, because  

قیمت‌ها را دیده‌اید؟ باید تلاش کنیم و راه دیگری پیدا کنیم. شاید Airbnb یا چیزی مشابه وجود داشته باشد، زیرا

the price of these hotels is really, really hefty.  Really sizable, perhaps it's the time of the year,  

قیمت این هتل‌ها واقعاً بسیار سنگین است. واقعاً قابل توجه است، شاید این زمان از سال باشد،

perhaps, or some special festival at that  time, but I've never seen prices like this.  

شاید، یا جشنواره خاصی در آن زمان ، اما من هرگز چنین قیمت هایی را ندیده بودم.

So hefty price is something really big. You're  really something that you can't afford to pay.

بنابراین قیمت سنگین چیزی واقعا بزرگ است. شما واقعاً چیزی هستید که توانایی پرداخت آن را ندارید.

Number nine immense Yeah, when  something is immense, it's big. Yeah,  

شماره نه فوق العاده بله، وقتی چیزی عظیم است، بزرگ است. آره،

he had an immense impact on my career. So  somebody can point to a school teacher,  

او تأثیر زیادی بر حرفه من داشت. بنابراین کسی می‌تواند به معلم مدرسه،

somebody a sports coach, somebody who was act  as a sort of way of guiding you, you know,  

یک مربی ورزشی، کسی که به‌عنوان راهی برای راهنمایی شما عمل کرده است،

in this sense that they took you under their  wing, and they give you some extra training  

به این معنا که شما را زیر بال خود گرفته‌اند ، و به شما آموزش‌های اضافی می‌دهند

because they saw that you had potential. So  you could say, Well, this guy had an immense  

چون دیدم که پتانسیل داری بنابراین، می‌توانید بگویید، خوب، این مرد

impact on my career. An immense impact on what I  decided to do after school. An immense impact on  

تأثیر بسیار زیادی روی شغل من گذاشت. تأثیر بسیار زیادی بر کاری که بعد از مدرسه تصمیم گرفتم انجام دهم.

my sporting career thereafter. Okay, so immense  means a big impression, they really helped you,  

بعد از آن روی   حرفه ورزشی من تأثیر زیادی گذاشت. بسیار خوب، بسیار زیاد به معنای تأثیرگذاری بزرگ است، آنها واقعاً به شما کمک کردند،

they act in some way where they give you extra  training, extra help, extra assistance. So you're,  

آنها به نحوی عمل می‌کنند که به شما آموزش می‌دهند، کمک اضافی، کمک اضافی. بنابراین،

you're really really had this mentor by your side,  somebody who, as I said to you under their wing,  

شما واقعاً این مربی را در کنار خود دارید، کسی که، همانطور که به شما گفتم زیر بال خود،

and therefore you got that special, extra bit of  attention. And this immense act on their part,  

و بنابراین توجه ویژه و فوق العاده را به خود جلب کردید . و این اقدام عظیم از طرف آنها،

left an immense impression or had an  immense impact on your future career.

تأثیر زیادی بر جای گذاشت یا تأثیر بسیار زیادی بر آینده شغلی شما گذاشت.

And indeed, if you liked this particular  lesson, then please like the video,  

و در واقع، اگر این درس خاص را دوست داشتید ، لطفاً ویدیو را لایک کنید،

and if you can subscribe to the channel  because it really, really helps.

و اگر می‌توانید در کانال مشترک شوید، زیرا واقعاً کمک می‌کند.

Massive, okay, massive crowd, big crowd.  So you went to the football match,  

انبوه، خوب، جمعیت انبوه، جمعیت زیاد. بنابراین شما به مسابقه فوتبال رفتید،

or you went to the concert, and this group  hadn't played for maybe two or three years,  

یا به کنسرت رفتید، و این گروه شاید دو یا سه سال بود که بازی نکرده بود،

you certainly hadn't seen it advertised. And when  you when you went there, you weren't expecting  

مطمئناً تبلیغ آن را ندیده بودید. و وقتی که وقتی به آنجا رفتید، انتظار

the crowd that you saw. It was absolutely  massive. I mean, place was really thronged,  

جمعیتی که دیدید را نداشتید. کاملاً عظیم بود. منظورم این است که مکان واقعاً شلوغ بود،

overcrowded, people everywhere, they seem to  be in every little corner of the room. In fact,  

بیش از حد شلوغ بود، مردم همه جا، به نظر می‌رسید در هر گوشه اتاق هستند. در واقع،

some part looks a little bit dangerous, but there  was a massive crowd waiting to see them. Or at the  

قسمتی کمی خطرناک به نظر می‌رسد، اما جمعیت زیادی منتظر دیدن آنها بودند. یا در

end of a football competition and one team wins  and they go home to celebrate, they usually go on  

پایان یک مسابقه فوتبال و یک تیم برنده می‌شود و آنها برای جشن گرفتن به خانه می‌روند، معمولاً به سمت

an open top was driving around the city. And every  vantage point is taken by spectators wanting to  

بالا می روند. و تماشاگرانی که می‌خواهند

get a glimpse or catch a glimpse of their team  or their favourite player and they're waving  

نگاهی اجمالی به تیمشان یا بازیکن مورد علاقه‌شان داشته باشند، هر نقطه‌نظری را می‌گیرند و

flags and hanging from lampposts. So there's a  massive, massive crowd on the streets massive.

پرچم‌ها را تکان می‌دهند و از تیر چراغ‌ها آویزان می‌کنند. بنابراین یک جمعیت عظیم و انبوه در خیابان‌ها وجود دارد.

Okay, number 11. Tremendous. And again, we use  tremendous to mean big, of course, because that's  

بسیار خوب، شماره 11. فوق العاده است. و باز هم، ما از فوق العاده به معنای بزرگ استفاده می کنیم، البته، زیرا این همان چیزی است که

what we're describing here. Big but tremendous  can be your good or can be bad. So oh, how was  

در اینجا توضیح می دهیم. بزرگ اما فوق العاده می تواند خوب یا بد باشد. خب اوه، تعطیلات چطور بود

the holiday? Tremendous! Yeah. How was the meal?  Tremendous! How's the new job? Tremendous, so

؟ عظیم! آره غذا چطور بود؟ عظیم! کار جدید چطوره؟ فوق‌العاده است، بنابراین می‌توانیم از

we can use it in lots and lots of ways that would  describe really, really wonderful, but when we're  

آن به روش‌های زیادی استفاده کنیم که می‌تواند واقعاً، واقعاً فوق‌العاده باشد، اما وقتی

talking about big, tremendous, yeah, this was  something big happening. There's something really,  

درباره بزرگ، فوق‌العاده صحبت می‌کنیم، بله، این اتفاق بزرگی بود. چیزی واقعاً،

really monumental, big Yeah, so we can use  tremendous. We want a tremendous order. You know,  

واقعاً به یاد ماندنی، بله بزرگ وجود دارد، بنابراین ما می توانیم از فوق العاده استفاده کنیم. ما یک نظم فوق العاده می خواهیم. می دانید،

it's the biggest order we've ever had. I mean,  this will keep the factory going for two or three  

این بزرگترین سفارشی است که تا به حال داشته ایم. منظورم این است که این کار کارخانه را برای دو یا سه

years. So it's really really is a wonderful day  for the company, a tremendous achievement. We've  

سال ادامه خواهد داد. بنابراین واقعاً یک روز فوق‌العاده برای شرکت است، یک دستاورد فوق‌العاده. ما

made tremendous advances in terms of technology.  So all of us can talk about the tremendous,  

پیشرفت های شگرفی از نظر فناوری داشته ایم. بنابراین همه ما می‌توانیم در مورد پیشرفت عظیم،

the big, the most amazing development we've  seen in our lives as a result of technology  

بزرگ، شگفت‌انگیزترین پیشرفتی که در زندگی‌مان دیده‌ایم، در نتیجه فناوری،

from those old desk top computers, to the  old flip-over phones, wherever they are. Now,  

از آن رایانه‌های رومیزی قدیمی گرفته تا تلفن‌های برگردان قدیمی، هر کجا که هستند، صحبت کنیم. اکنون،

we've got massive, massive amount of technology  at our fingertips. That has been a tremendous  

ما حجم عظیمی از فناوری  را در اختیار داریم . این

improvement in technology, what we can do,  how quickly we can do things. Tremendous.

پیشرفت فوق‌العاده‌ای در فناوری بوده است، کارهایی که می‌توانیم انجام دهیم، سرعت انجام کارها. عظیم.

And then finally, whopping. Now, just  be careful with the pronunciation here,  

و سپس در نهایت، فوق العاده. اکنون، فقط در تلفظ اینجا دقت کنید،

you can see the spelling on the screen. Whopping  means big. A whopping whopping ice cream. Yeah,  

می‌توانید املا را روی صفحه ببینید. غول به معنای بزرگ است. یک بستنی فوق العاده. بله،

so you go to the ice cream van standing  in the park and a hot summer's day,  

بنابراین شما به ون بستنی ایستاده در پارک و یک روز گرم تابستانی می روید،

and you ask for a 99, this is a really  popular ice cream in Ireland and the UK,  

و درخواست 99 می کنید، این یک بستنی واقعاً محبوب در ایرلند و بریتانیا است

and you get this whopping whopping  amount of ice cream on your cone. Wow,  

و این مقدار هنگفت  بستنی را دریافت می کنید. روی مخروط شما وای،

you take a look. And it'll it'll be melted before  that you get a chance to to eat it. Yeah, okay,  

شما نگاهی بیندازید. و قبل از اینکه فرصت خوردن آن را پیدا کنید، ذوب می‌شود. بله، باشه،

or you decide to go out, you're really, really  hungry. You've been on a bit of a diet for a few  

یا تصمیم می گیرید بیرون بروید، واقعاً، واقعاً گرسنه هستید. چند هفته است که کمی رژیم گرفته‌اید

weeks, and you ask for the steak with all the  trimmings. And when it arrives on your plate as  

، و استیک را با تمام ریزه کاری‌ها می‌خواهید. و هنگامی که به عنوان

a whopping whopping amount of food, you're not  sure how you're going to get through even half  

یک مقدار هنگفت غذا در بشقاب شما می‌رسد، مطمئن نیستید که چگونه می‌خواهید حتی نیمی

of it because you've been on it. Quite a strict  diet. So whopping means really, really big. Yeah,  

از آن را پشت سر بگذارید، زیرا از آن استفاده کرده‌اید. یک رژیم غذایی کاملاً سخت. بنابراین عظیم یعنی واقعاً، واقعاً بزرگ. بله،

there could be a whopping reaction to something  some big reaction to some news and it's all over  

ممکن است یک واکنش بزرگ به چیزی وجود داشته باشد واکنش بزرگی به برخی اخبار و همه

the newspapers all over the internet, on the  radio whopping something really, really big.

روزنامه‌های سراسر اینترنت، در رادیو، چیزی واقعاً بسیار بزرگ را نشان می‌دهد.

Okay, so that 12 particular words connected or  that can be used instead of big let me get into  

بسیار خوب، به این ترتیب که 12 کلمه خاص متصل شده یا که می‌توان از آنها به جای بزرگ استفاده کرد، اجازه دهید

your one more time. Number one, astronomical  the prices are astronomical. They've gone  

یک بار دیگر وارد   شما شوم. شماره یک، نجومی قیمت‌ها نجومی هستند. آنها

through the roof. Stupendous, stupendous. The  reaction to my article was stupendous really,  

از پشت بام عبور کرده اند. فوق العاده، شگفت انگیز. واکنش به مقاله من واقعاً بسیار عالی بود

really big. Colossal, he was huge. He was over  two metres tall, colossal, the biggest guy  

. بزرگ، او بزرگ بود. او بیش از دو متر قد داشت، عظیم الجثه، بزرگترین مردی که

I've ever seen. Gigantic. Wow, this I mean, this  improvement has been gigantic. Yeah, some really,  

تا به حال دیده بودم. غول پیکر. وای، منظورم این است، این پیشرفت عظیم بوده است. بله، برخی از

really big improvements are the trees you stamp  side and you look up and they reach up to the sky,  

پیشرفت‌های واقعاً،   واقعاً بزرگ، درختانی هستند که در کنار آنها مهر می‌زنید و به بالا نگاه می‌کنید و آنها به آسمان می‌رسند،

gigantic. Thumping. I woke up with a thumping,  a really big headache. Thumping. To make a  

غول‌پیکر. کوبیدن. با تپش بیدار شدم، یک سردرد واقعاً بزرگ. کوبیدن. برای به دست آوردن یک

tidy profit. Tidy it might mean neat,  but tidy means big in this sense, tidy  

سود منظم. مرتب بودن ممکن است به معنای تمیز بودن باشد، اما مرتب به این معناست که به معنای بزرگ است،

profit of a really acceptable amount of money.  Enormous, enormous improvement in the service,  

سود بسیار قابل قبولی از پول است. پیشرفت عظیم، بسیار زیاد در سرویس،

a big improvement in the service. Hefty, a hefty  price to pay a big price to pay for speaking your  

یک پیشرفت بزرگ در خدمات. بهای گزاف، بهای گزافی که باید بپردازید به خاطر اینکه می‌خواهید

mind to lose your job. Hefty price. Immense.  A big influence on your life on your career.  

شغل خود را از دست بدهید. قیمت گزاف عظیم. تأثیر زیادی بر زندگی شما در حرفه شما دارد.

An immense impact. Massive. Massive improvement,  massive crowd, massive amount of energy consumed  

تاثیری بی اندازه عظیم بهبود عظیم، جمعیت انبوه، مقدار زیادی انرژی که

every day. Tremendous, a tremendous achievement.  So he won the race, he hadn't ever run a marathon  

هر روز مصرف می‌شود. فوق العاده، یک دستاورد فوق العاده. بنابراین او در مسابقه پیروز شد، او تا به حال یک ماراتن را دویده بود

before. And he ran in two minutes and sorry, two  hours and two minutes. So a new world record,  

. و او در دو دقیقه دوید و متاسفم، دو ساعت و دو دقیقه. بنابراین یک رکورد جهانی جدید،

it was a tremendous achievement for somebody  running his first marathon. And then whopping,  

موفقیت فوق العاده ای برای کسی بود که اولین ماراتن خود را دوید. و بعد از آن،

a whopping meal a big big huge plate of food comes  that you're you're not able to finish whopping.

یک غذای عالی، یک بشقاب غذای بزرگ و بزرگ می آید که نمی توانید آن را تمام کنید. بسیار

Okay, so 12 particular words that can be  used instead of big, so like all of these,  

خوب، پس ۱۲ کلمه خاص که می‌توانند به جای بزرگ استفاده شوند، بنابراین مانند همه اینها،

you won't use them all all of the time. But try  to avoid just using the simple English like big  

همیشه از آنها استفاده نخواهید کرد. اما سعی کنید از استفاده از زبان انگلیسی ساده مانند بزرگ

and large. So here you want to use other words,  they're not so difficult. Take one or two of them,  

و بزرگ خودداری کنید. بنابراین در اینجا می‌خواهید از کلمات دیگری استفاده کنید، آنها چندان دشوار نیستند. یکی دو تا از آنها را بردارید،

see how you can use them. You know, look at what  you're trying to describe and see it as one of  

ببینید چگونه می‌توانید از آنها استفاده کنید. می‌دانید، به آنچه می‌خواهید توصیف کنید نگاه کنید و آن را به‌عنوان یکی از

the words one of these 12 words that I've  given to you can it go or can it match can  

واژه‌هایی ببینید که یکی از این 12 کلمه‌ای که به شما داده‌ام می‌تواند برود یا می‌تواند مطابقت داشته باشد، می‌تواند

collocate with that particular now. Okay,  and if you need any help need any practice,  

با آن کلمه در حال حاضر ترکیب شود. بسیار خوب، و اگر به کمکی نیاز دارید، به تمرین نیاز دارید،

come back to me and I'll give you some  other examples as always, I'm here to  

به من بازگردید و من مثل همیشه چند نمونه دیگر به شما می‌زنم، من اینجا هستم    به

help you www.englishlessonviaskype.com Okay,  this is Harry saying goodbye for now. Thanks  

شما کمک کنم www.englishlessonviaskype.com بسیار خوب، فعلاً هری خداحافظی می‌کند. سپاس

for watching, and thanks for listening.  As always, join me for the next lesson.

برای تماشا، و متشکریم که گوش دادید. مثل همیشه برای درس بعدی به من بپیوندید.