20 MUST-KNOW Speaking Phrasal Verbs to Build Your Vocabulary | TOTAL English Fluency

Hi there, this is Harry. Welcome back to advanced  English lessons with Harry, where I try to help  

سلام، این هری است. به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید، جایی که من سعی می‌کنم به

you to get a better understanding of the English  language. Help you to introduce expressions,  

شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید . به شما کمک می کند تا عبارات را معرفی کنید،

understand phrasal verbs and how to use them  and all sorts of other aspects to improve your  

افعال عبارتی و نحوه استفاده از آنها و انواع جنبه های دیگر را برای بهبود

vocabulary. And if you have any particular  difficulties or indeed if there's something  

دایره لغات خود درک کنید. و اگر مشکل خاصی دارید یا در واقع اگر چیزی وجود دارد که می‌خواهید

you want me to include in a future lesson, well,  then, why don't you write to me. Drop me a line,  

در درس آینده لحاظ کنم، خوب، پس چرا برای من نمی‌نویسید. برای من یک خط رها کنید،

drop me an email, I'd be happy to include it. So  in this particular lesson and advanced English  

یک ایمیل برای من ارسال کنید، خوشحال می شوم آن را اضافه کنم. بنابراین، در این درس خاص و درس پیشرفته انگلیسی

lesson, we're going to look at 20 important  phrasal verbs of 20 phrasal verbs that you  

، ما به 20 فعل مهم عبارتی از 20 فعل عبارتی که

can use in your daily conversation, okay, so I'll  give you examples for each of them. Alright, and  

می‌توانید در مکالمه روزانه‌تان استفاده کنید، نگاهی می‌اندازیم، بسیار خوب، بنابراین من برای هر یک از آنها مثال‌هایی می‌آورم. بسیار خوب، و

what I want you to do then at the end, I want you  to take some of them, I want you to practice you  

کاری که من از شما می‌خواهم انجام دهید، در پایان، می‌خواهم تعدادی از آنها را انجام دهید، می‌خواهم شما تمرین کنید

know the drill by now I want you to practice them  get used to them because there's no point trying  

تمرین را تا به حال بدانید، می‌خواهم آنها را تمرین کنید به آنها عادت کنید، زیرا تلاش کردن برای شما فایده‌ای ندارد

to learn them off unless you know how to use  them and where to use them and when to use them.

آنها را یاد بگیرید مگر اینکه بدانید چگونه از آنها استفاده کنید و کجا و چه زمانی از آنها استفاده کنید.

As you know, I'm a great believer in one-to-one  lessons as the ideal way for you to improve  

همانطور که می دانید، من به درس های یک به یک  به عنوان راهی ایده آل برای بهبود

your English learning. So let me take a  few minutes to talk to you about Preply.  

یادگیری انگلیسی خود معتقدم. بنابراین اجازه دهید چند دقیقه وقت بگذارم تا درباره Preply با شما صحبت کنم.

Preply is an online tutor platform. They have  many native tutors in Spanish, French, German,  

Preply یک پلتفرم معلم آنلاین است. آنها آموزگاران بومی بسیاری به زبان‌های اسپانیایی، فرانسوی، آلمانی،

Portuguese, and fact 50 different languages and  with over 32,000 individual tutors, you can use  

پرتغالی و 50 زبان مختلف دارند و با بیش از 32000 معلم خصوصی، می‌توانید از

their filter to narrow down the search to make  sure that you get the tutor that best fits with  

فیلتر آنها برای محدود کردن جستجو استفاده کنید تا مطمئن شوید معلمی را دریافت می‌کنید که بهترین تناسب را با

your particular needs and requirements. And you  can also use that filter to book your lesson for  

زبان شما دارد. نیازها و الزامات و همچنین می‌توانید از آن فیلتر برای رزرو درس خود برای

a time that fits in with your particular schedule  properly is available on desktop and mobile app.  

زمانی استفاده کنید که با برنامه زمانی خاص شما مطابقت داشته باشد و به‌درستی در دسک‌تاپ و برنامه تلفن همراه در دسترس است.

You know self-learning a new language can be very  frustrating at times, it's often difficult to stay  

می‌دانید که خودآموزی یک زبان جدید می‌تواند گاهی اوقات بسیار ناامیدکننده باشد، متعهد ماندن اغلب دشوار است

committed. Without the guidance of an expert tutor  and without somebody to correct your mistakes and  

. بدون راهنمایی یک مربی متخصص و بدون کسی که اشتباهات شما را اصلاح کند و

provide you with all important feedback. The key  to your success will be commitment and learning  

همه بازخوردهای مهم را به شما ارائه دهد. کلید موفقیت شما تعهد و یادگیری

from real expert tutors. Preply really offers  just that and much much more. With prep please  

از معلمان متخصص واقعی خواهد بود. Preply واقعاً همین را ارائه می‌کند و خیلی بیشتر. با آمادگی، لطفاً

100% satisfaction guarantee they will replace  the first tutor with a free tutor if for any  

تضمین رضایت 100٪ را داشته باشید، اگر به هر دلیلی آن معلم انتظارات شما را برآورده نکند، اولین معلم را با یک معلم خصوصی جایگزین می‌کنند

reason that tutor doesn't live up to your  expectations. Don't you think you should try  

. فکر نمی‌کنید باید

Preply? And remember, to click on the link in the  description below to get the 50% reduction in the  

Preply را امتحان کنید؟ و به یاد داشته باشید، برای دریافت 50٪ کاهش در

first lesson that you purchase with Preply.com.  Thanks Preply for sponsoring this lesson.

اولین درس که با Preply.com خریداری می کنید، روی پیوند در توضیحات زیر کلیک کنید. با تشکر Preply برای حمایت مالی از این درس.

Okay, let's get back to today's lesson  and advanced English lesson looking  

بسیار خوب، بیایید به درس امروز و درس پیشرفته انگلیسی بازگردیم که

at phrasal verbs 20 in total, so  I'll go through them one by one.

در مجموع افعال عبارتی 20 را بررسی می کنیم، بنابراین آنها را یکی یکی مرور می کنم.

Number one, put off . Put off. To put off means  to postpone or to delay something. To put off a  

شماره یک، به تعویق انداختن به تعویق انداختن. به تعویق انداختن به معنای به تعویق انداختن یا به تاخیر انداختن چیزی است. به تعویق انداختن یک

meeting, to put off an engagement. To put off to  postpone or delay something. So examples I had  

جلسه، به تعویق انداختن نامزدی. به تعویق انداختن یا به تعویق انداختن کاری. بنابراین نمونه‌هایی که مجبور شدم

to put off my trip to London because of the  pandemic I had to put off my trip to London  

سفرم به لندن را به دلیل همه‌گیری به تعویق بیندازم، مجبور شدم سفرم به لندن را

because of the pandemic. Don't put off doing  your homework until the last minute, do it when  

به دلیل همه‌گیری به تعویق بیندازم. انجام تکالیف خود را تا آخرین لحظه موکول نکنید، زمانی که به خانه آمدید آن را انجام دهید

you come home. Don't put off doing your homework  until the last minute, do it when you come home.

. انجام تکالیف خود را به لحظه آخر موکول نکنید، وقتی به خانه آمدید آن را انجام دهید.

Number two look forward to something.  To anticipate something with pleasure or  

شماره دو منتظر چیزی است. معمولاً چیزی را با لذت یا

excitement usually. So to to look forward to  something means to anticipate something with  

هیجان پیش‌بینی می‌کنند. بنابراین انتظار داشتن چیزی به معنای پیش‌بینی چیزی با

pleasure or excitement. Or I'm really looking  forward to the trip to Hawaii next month. I've  

لذت یا هیجان است. یا من واقعاً مشتاقانه منتظر سفر ماه آینده به هاوایی هستم. من

never been I'm really looking forward to the  trip to Hawaii next month, I've never been.  

هرگز نرفته‌ام، واقعاً مشتاقانه منتظر سفر ماه آینده به هاوایی هستم، هرگز نرفته‌ام.

He's looking forward to starting his new job next  week. Okay, so he's looking forward to starting  

او مشتاقانه منتظر شروع کار جدیدش در هفته آینده است. بسیار خوب، پس او مشتاقانه منتظر شروع

his new job next week. When we're looking, yeah,  just to give you a little bit of a tip here,  

شغل جدیدش در هفته آینده است. وقتی ما به دنبال آن هستیم، بله، فقط برای اینکه در اینجا کمی به شما راهنمایی بدهم،

when you're using looking forward to the "to"  is a preposition and after the preposition,  

وقتی از «به امید» استفاده می‌کنید یک حرف اضافه است و بعد از حرف اضافه،

the verb that follows is always in -ing.  So here, he's looking forward to starting  

فعل زیر همیشه در -ing است. بنابراین اینجا، او مشتاق شروع است

not looking forward to start. He's looking  forward to starting his new job next week.

نه مشتاق شروع. او مشتاقانه منتظر شروع کار جدیدش در هفته آینده است.

Alright, number three to bring up. To bring up  means to introduce a topic into a conversation.  

بسیار خوب، شماره سه را مطرح کنید. مطرح کردن به معنای وارد کردن یک موضوع به یک مکالمه است.

She brought up the issue of climate change.  During our meeting she brought up the issue of  

او موضوع تغییر آب و هوا را مطرح کرد. در طول جلسه ما، او موضوع

climate change during our meeting, he brought up  his concerns about the company's finances. At the  

تغییرات آب و هوایی را در جلسه ما مطرح کرد، او نگرانی های خود را در مورد امور مالی شرکت مطرح کرد. در

board meeting he brought up his concerns about the  company's finances at all in the board meeting.

جلسه هیئت مدیره او اصلاً در جلسه هیئت مدیره نگرانی های خود را در مورد امور مالی شرکت مطرح کرد.

Number four to get along with means to have a  good relationship with someone or somebody okay,  

شماره چهار برای کنار آمدن به معنای داشتن یک رابطه خوب با کسی یا کسی خوب است،

I get along with my coworkers very well.  I get along with my co-workers very well.  

من با همکارانم خیلی خوب کنار می‌آیم. من با همکارانم خیلی خوب کنار می آیم.

I'm not sure if my dog will get along with  yours. Or I'm not sure if my dog will get  

مطمئن نیستم که آیا سگ من با سگ شما کنار بیاید . یا مطمئن نیستم که سگم

along with the new kitten. Yeah, I'm not  sure they'll get along meaning they will  

با بچه گربه جدید همراه شود یا نه. بله، مطمئن نیستم که با هم کنار بیایند، یعنی با

not get along with each other they will  fight or they'll have an argument. Yeah.

هم کنار نخواهند آمد، دعوا خواهند کرد یا با هم دعوا خواهند کرد. آره

Number five to take after. Take after  means to resemble someone in appearance  

شماره پنج برای گرفتن. دنبال کردن به معنای شباهت به کسی از نظر ظاهری

or perhaps in the personality so often  to do with family members. Yeah, okay. So  

یا شاید از نظر شخصیتی است که اغلب با اعضای خانواده انجام می شود. آره باشه بنابراین

she takes after her mother in terms of her looks.  She takes after her mother in terms of her looks.  

او از نظر ظاهر مادرش را دنبال می‌کند. او از نظر ظاهر مادرش را دنبال می کند.

He takes after his father in his love of sport. He  takes after his father in his love of for sport or  

او به عشق ورزش به دنبال پدرش می رود. او به عشق ورزش یا ورزش به دنبال پدرش می رود

sports, okay. So to take after to resemble someone  either in looks or personality or appearance.

، خوب. بنابراین برای شباهت به کسی چه از نظر ظاهر یا شخصیت یا ظاهر.

And remember to click on the  link in the description below,  

و به یاد داشته باشید که روی پیوند موجود در توضیحات زیر کلیک کنید

so that you can get the 50% reduction in the  first lesson that you purchase with Preply.com.

تا بتوانید 50٪ کاهش را در اولین درس خریداری شده با Preply.com دریافت کنید.

Number six, make up make up. And make up means  to reconcile, or to create a story to make up a  

شماره شش، آرایش. و make up به معنای آشتی کردن است، یا ایجاد داستانی برای ساختن

story to reconcile when there's been an argument  we made up after our argument and apologised to  

داستانی برای آشتی دادن زمانی که بحثی پیش آمده است که بعد از مشاجره‌مان درست کردیم و از یکدیگر عذرخواهی کردیم

each other. We made up after our argument and  apologise to each other. To make up. She made  

. ما بعد از مشاجره مان جبران کردیم و از هم عذرخواهی کردیم. برای آرایش. او

up a story why she was late for work. She  made up a story why she was late for work.

داستانی ساخت که چرا به سر کار دیر آمد. او داستانی ساخت که چرا سر کار دیر آمد.

Number seven set up. And setup means to establish  something or to arrange something. Okay,  

شماره هفت راه اندازی شد. و تنظیم به معنای ایجاد چیزی یا ترتیب دادن چیزی است. بسیار خوب،

so we set up a meeting with the client  to discuss the project in detail. We set  

بنابراین ما یک جلسه با مشتری ترتیب دادیم تا پروژه را با جزئیات بحث کنیم. ما

up a meeting with the client to discuss  the project in detail. He set up his own  

جلسه‌ای با مشتری ترتیب دادیم تا درباره پروژه به تفصیل بحث کنیم. او

business after working for the company  for many years, okay. He set up his own  

پس از سال ها کار در شرکت، کسب و کار خود را راه اندازی کرد، خوب. او

business after working for the company  for many years. To set up to establish.

پس از سال ها کار در شرکت، کسب و کار خود را راه اندازی کرد . برای راه اندازی برای ایجاد.

Number eight now, number  eight run into. To run into.  

شماره هشت اکنون، شماره هشت وارد می شود. برای برخورد.

Run into means to meet somebody unexpectedly. I  ran into my old friend from college in the grocery  

به وسیله ای برای ملاقات غیرمنتظره با کسی برخورد کنید. در خواربارفروشی به دوست قدیمی ام از دانشگاه برخوردم

store. I ran into my old friend in college,  from college in or at the grocery store.  

. با دوست قدیمی ام در کالج، از دانشگاه در یا در خواربارفروشی برخورد کردم.

We ran into some traffic on our way home and  we were delayed we ran into some traffic on  

در راه خانه دچار ترافیک شدیم و با تأخیر در راه خانه با ترافیک مواجه شدیم

our way home. And we were delayed. Okay, so  to run into as to meet someone or something  

. و ما تاخیر داشتیم بسیار خوب، بنابراین  برای ملاقات با کسی یا چیزی

unexpectedly either person you run into in the  grocery shop, or the traffic we ran into some  

به طور غیرمنتظره یا شخصی که در خواربارفروشی با آن برخورد می کنید، یا

traffic on our way home or on our way to  the airport and we were delayed. They ran  

ترافیکی که در راه خانه یا در راه فرودگاه با آن برخورد کردیم، دچار     ترافیک شدیم و با تأخیر مواجه شدیم. آنها

into some problems with the project. They ran into  some problems at the project. So if you're trying  

در پروژه با مشکلاتی مواجه شدند. آنها در پروژه با مشکلاتی مواجه شدند. بنابراین، اگر سعی می‌کنید

to get a project off the ground, and you came  across some difficulties in marketing something  

پروژه‌ای را شروع کنید، و در بازاریابی چیزی با

they ran into some problems with the project  or you ran into meaning you met the your old  

مشکلاتی مواجه شدید، آن‌ها در پروژه با مشکلاتی مواجه شدند یا به این معنا بود که

boss on the street the other day. So to run into  means to meet someone unexpectedly or some thing

روز دیگر با رئیس قدیمی‌تان در خیابان ملاقات کردید. بنابراین مواجه شدن با به معنای ملاقات غیرمنتظره با شخصی یا چیزی است که

Number nine to bring about. To bring  about... about means to cause or have  

شماره 9 باید به وجود بیاورد. به وجود آوردن ... در مورد به معنای ایجاد کردن یا داشتن

reason to cause something  to happen to bring about.  

دلیلی برای ایجاد چیزی است .

The new policies brought about positive changes  in the company. So to bring about change. So  

سیاست‌های جدید تغییرات مثبتی را در شرکت ایجاد کرد. بنابراین برای ایجاد تغییر. بنابراین

the new policies brought about positive changes  in the company. The invention of the smartphone  

خط‌مشی‌های جدید تغییرات مثبتی را در شرکت ایجاد کردند. اختراع گوشی هوشمند

brought about a revolution in communication,  as indeed it did. So the invention of the  

انقلابی در ارتباطات به وجود آورد، همانطور که در واقع هم انجام داد. بنابراین اختراع

smartphone brought about a revolution in  communication. So we all use smartphones.

تلفن هوشمند انقلابی در ارتباطات به وجود آورد . بنابراین همه ما از گوشی های هوشمند استفاده می کنیم.

And then number 10. To look into. Look into  means either to investigate or to examine  

و سپس شماره 10. برای بررسی. Look into به معنای بررسی یا بررسی

something to investigate or examine something,  we need to look into the issue about customer  

چیزی برای بررسی یا بررسی چیزی است، باید موضوع شکایات مشتری را بررسی کنیم

complaints. So we need to look into the issue  of customer complaints. The police are looking  

. بنابراین ما باید موضوع شکایات مشتریان را بررسی کنیم. پلیس در حال بررسی

into the matter of the missing person. The  police are looking into the matter of the  

موضوع فرد گمشده است. پلیس در حال بررسی موضوع

missing person. So they are investigating,  they're looking into it. Whereas we need to  

فرد گمشده است. بنابراین آنها در حال بررسی هستند،  در حال بررسی آن هستند. در حالی که ما باید

look into the issue of customer complaints, we  need to examine that in a little bit of detail.

به موضوع شکایات مشتریان رسیدگی کنیم، باید آن را با کمی جزئیات بررسی کنیم.

And if you like this particular lesson, then  please like the video and if you can subscribe  

و اگر این درس خاص را دوست دارید، لطفاً ویدیو را لایک کنید و اگر می‌توانید

to the channel because it really really helps  and there's lots and lots of you doing that  

در کانال مشترک شوید، زیرا واقعاً کمک می‌کند و تعداد زیادی از شما این کار را انجام می‌دهند

and it's really appreciated. I appreciate it.  So if you can do that, that'd be really great.

و واقعاً مایه قدردانی است. من از آن قدردانی می کنم. بنابراین اگر بتوانید این کار را انجام دهید، واقعا عالی خواهد بود.

Okay, so moving now on to number 11. And just  in case you forgot or you need a little bit of  

بسیار خوب، پس اکنون به سراغ شماره 11 برویم. و فقط در صورتی که فراموش کرده باشید یا به کمی

a reminder what we're talking about this is an  advanced English lesson looking at some really  

یادآوری نیاز داشته باشید که در مورد این موضوع صحبت می کنیم یک درس انگلیسی پیشرفته است که به برخی از

important phrasal verbs for everyday use.  So number 11 to come across. Come across.  

فعل های عبارتی واقعاً مهم برای استفاده روزمره می پردازد. بنابراین شماره 11 برای مواجه شدن با آن. مواجه شدن.

And it means to meet or find or discover  something by chance okay.To come across,  

و به این معنی است که به طور تصادفی چیزی را ملاقات یا پیدا کنید یا کشف کنید،

it wasn't planned. In other words, I came  across an old friend in the supermarket.  

درست است. به عبارت دیگر، در سوپرمارکت با یکی از دوستان قدیمی روبرو شدم. به

I I came across an old friend that I  hadn't seen for many, many years. He  

دوست قدیمی‌ای برخوردم که سال‌ها بود ندیده بودم. او

came across some interesting information  while doing his research. He came across some  

هنگام انجام تحقیقاتش به اطلاعات جالبی رسید. او

interesting information while doing his research.  So he found something of interest to come across.

در حین انجام تحقیقاتش به اطلاعات جالبی رسید. بنابراین او چیز جالبی پیدا کرد.

Number 12. Take up, take up. And take up  means to start a new hobby, for example,  

شماره 12. بردار، بگیر. و take up به معنای شروع یک سرگرمی جدید، برای مثال،

or a new activity to take up. I've decided to  take up tennis, I've decided to take up tennis.  

یا یک فعالیت جدید برای شروع است. من تصمیم گرفته‌ام به تنیس بپردازم، تصمیم گرفته‌ام تنیس را شروع کنم.

She took up photography as a latest hobby.  She took up photography as her latest hobby.  

او عکاسی را به عنوان یک سرگرمی جدید آغاز کرد. او عکاسی را به عنوان آخرین سرگرمی خود آغاز کرد.

So when you take up something, you start as  usually a new hobby, or a new activity. Why  

بنابراین وقتی کاری را شروع می‌کنید، معمولاً یک سرگرمی جدید یا یک فعالیت جدید را شروع می‌کنید. چرا

don't you take up something interesting,  okay to take up or to start something.

چیز جالبی را انتخاب نمی‌کنید، خوب است که کاری را شروع کنید یا شروع کنید.

Number 13. To put up with, put up with. And  it means to tolerate or to endure something  

شماره 13. تحمل کردن، تحمل کردن. و  به معنای تحمل یا تحمل چیزی است که

usually unpleasant or not so nice. So to put up  with to tolerate or endure something unpleasant.  

معمولاً ناخوشایند یا نه چندان خوب است. بنابراین برای تحمل یا تحمل چیزی ناخوشایند.

I don't know how he puts up with his noisy  neighbours. I don't know how he puts up with  

نمی دانم چگونه با همسایه های پر سر و صداش کنار می آید . نمی دانم چگونه با

his noisy neighbours. I can't put up with this  heat anymore, I have to move to another country. I  

همسایه های پر سر و صداش کنار می آید. من دیگر نمی توانم این گرما را تحمل کنم، باید به کشور دیگری نقل مکان کنم.

can't put up with this heat anymore. Okay, so when  you put up with something, it means you tolerate.  

دیگر نمی توانم این گرما را تحمل کنم. بسیار خوب، پس وقتی چیزی را تحمل می کنید، به این معنی است که تحمل می کنید.

Or you just simply use the expression, I'm  not going to put up with that anymore. So you  

یا شما فقط از این عبارت استفاده کنید، من دیگر آن را تحمل نمی کنم. بنابراین

often hear that I just refuse, I'm not going  to put up with that anymore. I just cannot  

اغلب می‌شنوید که من فقط امتناع می‌کنم، دیگر آن را تحمل نمی‌کنم. من فقط نمی توانم

tolerate the constant interruptions  that constant arguing or fighting.

وقفه های دائمی را که مشاجره یا دعوای مداوم است تحمل کنم.

Number 15. To settle down, to settle down. To  settle down means to establish a life but a stable  

شماره 15. مستقر شدن، مستقر شدن. تسویه حساب به معنای ایجاد یک زندگی است اما یک

life just to settle down. He wants to settle down  and start a family. He wants to settle down and  

زندگی پایدار فقط برای سکونت. او می خواهد ساکن شود و خانواده تشکیل دهد. او می خواهد ساکن شود و

start a family. And after years of travelling, she  finally settled down in a small town on the coast.  

خانواده تشکیل دهد. و پس از سالها سفر، سرانجام در شهر کوچکی در ساحل ساکن شد.

So after years of travelling, she finally  settled down in a small town on the coast.

بنابراین پس از سال‌ها سفر، سرانجام در شهر کوچکی در ساحل ساکن شد.

Number 16. To turn down. Turn down means to  reject or refuse something. So you can reject  

شماره 16. برای رد کردن. رد کردن به معنای رد کردن یا رد کردن چیزی است. بنابراین می‌توانید

or refuse an offer or a request. Okay, so  I had to turn down the job offer. Okay,  

پیشنهاد یا درخواستی را رد یا رد کنید. بسیار خوب، پس مجبور شدم پیشنهاد کاری را رد کنم. خوب،

so this will be a good opportunity to use it,  I had to turn down the job offer because of  

پس این فرصت خوبی برای استفاده از آن خواهد بود،  مجبور شدم پیشنهاد شغلی را به دلیل

the low salary, I had to turn down the  job offer because of the low salary.  

حقوق پایین رد کنم، مجبور شدم پیشنهاد شغلی را به دلیل حقوق کم رد کنم.

She turned down the invitation to go out on  a date, she turned down the invitation to go  

او دعوت را برای بیرون رفتن در یک قرار رد کرد، او دعوت را برای

out on a date. So I had to turn down the job  offer because the salary was too low. Or she  

بیرون رفتن در یک قرار رد کرد. بنابراین مجبور شدم پیشنهاد شغلی را رد کنم زیرا حقوق خیلی کم بود. یا او

turned down the invitation to go out on a date  because she didn't really fancy the guy. Okay.

دعوت را برای بیرون رفتن در یک قرار رد کرد، زیرا او واقعاً آن مرد را دوست نداشت. باشه.

All right, let's move on to number  17. Okay, and 17 is break down. Okay,  

بسیار خوب، بیایید به شماره 17 برویم. بسیار خوب، و 17 خراب است. بسیار خوب،

still using that preposition down. So 17 break  down and break down means to something that  

همچنان از آن حرف اضافه استفاده می‌شود. بنابراین 17 شکستن و شکستن به این معنی است که چیزی که

stops functioning stops working, or you want to  divide something into smaller parts. So let me  

کارکرد آن متوقف می‌شود، کار نمی‌کند یا می‌خواهید چیزی را به قسمت‌های کوچک‌تر تقسیم کنید. بنابراین اجازه دهید

give you a couple of examples of that. My car  broke down on the way to work and my car broke  

چند نمونه از آن را برای شما بیان کنم. ماشین من در راه رفتن به محل کار خراب شد و ماشینم

down so it stopped functioning, it stopped  working, it broke down on the way to work.  

خراب شد بنابراین کار نکرد، از کار افتاد، در راه سر کار خراب شد.

Or, if we talk about breaking down into smaller  parts, let's break down the problem into smaller  

یا، اگر در مورد تجزیه به بخش‌های کوچک‌تر صحبت می‌کنیم ، بیایید مشکل را به

more manageable pieces. Let's break down  the problem into smaller more manageable  

قطعات کوچک‌تر   قابل کنترل‌تر تقسیم کنیم. بیایید مشکل را به

parts or pieces. So everybody takes a  bit of the problem and we resolve it  

بخش‌ها یا قطعات کوچک‌تر و قابل کنترل‌تر تقسیم کنیم. بنابراین همه کمی از مشکل را می‌پذیرند و با هم آن را حل می‌کنیم

together. So to break something down into  smaller parts. So number 17, break down.

. بنابراین برای اینکه چیزی را به قسمت‌های کوچک‌تر تقسیم کنید. بنابراین شماره 17، تجزیه کنید.

Number 18 is to give up, okay. Give up usually  means to stop trying, okay? Or to concede some  

شماره 18 تسلیم شدن است، باشه. تسلیم شدن معمولاً به معنای دست کشیدن از تلاش است، خوب؟ یا واگذار کردن

ground or to concede defeat, okay. So I refuse to  give up on my dreams. So whatever your dream is,  

زمین یا قبول شکست، باشه. بنابراین من حاضر نیستم رویاهایم را رها کنم. بنابراین رویای شما هر چه که باشد،

you want to be a professional footballer, or you  want to work in the city. So I refuse to give up  

می‌خواهید یک فوتبالیست حرفه‌ای شوید یا  می‌خواهید در شهر کار کنید. بنابراین من حاضر نیستم

on my dreams. I'm not going to stop dreaming or  thinking that I can do that or achieve it. And  

رویاهایم را رها کنم. من از رویاپردازی یا فکر کردن که می‌توانم آن را انجام دهم یا به آن برسم دست از کار نمی‌کشم. و

after two hours of searching, the police gave  up looking for the criminals after two hours of  

پس از دو ساعت جستجو، پلیس پس از دو ساعت جستجو از جستجوی مجرمان منصرف شد

searching. The police gave up looking for the  criminals. They stopped the search for that  

. پلیس از جستجوی مجرمان منصرف شد. آن‌ها جستجو برای آن

time not perhaps permanently, but they they  conceded that they weren't able to find them  

زمان را نه شاید برای همیشه متوقف کردند، اما پذیرفتند که نمی‌توانستند آن‌ها را پیدا کنند

they had disappeared so to give up. To stop  searching or to concede defeat, to give in.

. برای توقف جستجو یا پذیرفتن شکست، تسلیم شدن

Number 19 Carry on carry on and that  means to continue doing whatever you  

are doing to continue doing something so  despite the rain we decided to carry on  

with our picnic despite At the rain we  decided to carry on with a picnic. The  

برای ادامه پیک نیک

teacher told the students to carry on with  their schoolwork while she stepped out of the  

معلم به دانش‌آموزان گفت در حالی که او

classroom for a minute. So the teacher told  them to carry on with the schoolwork while  

برای یک دقیقه از کلاس خارج می‌شود، به تکالیف مدرسه خود ادامه دهند. بنابراین معلم به آنها گفت که در حالی که

she stepped out of the room for a minute  or a few minutes. Okay, so to carry on.

او برای یک دقیقه یا چند دقیقه از اتاق خارج می‌شود، به تکالیف مدرسه ادامه دهند. خوب، برای ادامه.

And number 20. The last one of our 20 phrasal  verbs number 20 is to cut off and cut off  

و شماره 20. آخرین فعل از 20 فعل عبارتی ما شماره 20 قطع و قطع کردن است

means to either disconnect or to end or to stop  communication. So the phone cut off in the middle  

به معنای قطع یا پایان دادن یا توقف ارتباط است. بنابراین تلفن در وسط

of our conversation, the phone suddenly cut off  in the middle of our conversation, we lost power.  

مکالمه ما قطع شد، تلفن ناگهان در وسط مکالمه ما قطع شد، ما برق را از دست دادیم.

During the storm, the power was cut off  and we had no electricity for many hours  

هنگام طوفان، برق قطع شد و ساعت‌های زیادی

during the storm. The power was cut off,  and we had no electricity for many hours.

در طول طوفان برق نداشتیم. برق قطع شد و ساعت‌های زیادی برق نداشتیم.

Okay, so there you've got 20 really good  phrasal verbs that you can use in any  

خوب، پس شما 20 فعل عبارتی واقعاً خوب دارید که می توانید در هر

particular situation. I've given you examples  of each of them. So what I want you to do is  

موقعیت خاص از آنها استفاده کنید. من نمونه‌هایی از هر یک از آنها را برای شما آورده‌ام. بنابراین کاری که من از شما می‌خواهم انجام دهید این است که

practice them but don't just practice the examples  that I've given you come up with some of your own  

آنها را تمرین کنید، اما فقط نمونه‌هایی را که برایتان آورده‌ام تمرین نکنید، برخی از ایده‌های خودتان را پیدا کنید

ideas and see do they work. They might not always  work but just try to use them. And make sure when  

و ببینید آیا کار می‌کنند. ممکن است همیشه کار نکنند اما فقط سعی کنید از آنها استفاده کنید. و هنگامی که از

you're using a phrasal verb, that the verb has  the same tenses as any ordinary verb and use the  

یک فعل عبارتی استفاده می‌کنید، مطمئن شوید که فعل دارای زمان‌های مشابه هر فعل معمولی است و از

preposition that's appropriate with the particular  verb and that will give you your phrasal verb.

حرف اضافه‌ای استفاده کنید که با آن فعل خاص مناسب است و فعل عبارتی شما را به شما می‌دهد.

Practice them. If you have any problems,  come back to me and I'll happily give  

آنها را تمرین کنید. اگر مشکلی دارید، به من بازگردید و من با خوشحالی به

you some more suggestions, ideas.  And practical, workable examples.

شما پیشنهادات، ایده‌های بیشتری می‌دهم. و مثال های کاربردی و کاربردی

Okay, this is Harry thanking you for watching.  Thank you for listening. And as always,  

خوب، این هری است که از تماشای شما تشکر می کند. ممنون که گوش دادید و مثل همیشه،

don't forget to come back and  join me for the next lesson.

فراموش نکنید که برگردید و برای درس بعدی به من بپیوندید.