STOP Making THESE Common Grammar Mistakes! | Fix Your Prepositions

Hi there. This is Harry. And welcome  back to Advanced English Lessons with  

سلام. این هری است. و به «درس‌های پیشرفته انگلیسی» با

Harry and the class. Today we're going to  look at in particular at collocations for

هری و کلاس خوش آمدید. امروز می‌خواهیم به طور خاص به ترکیب‌بندی‌های

any

English proficiency exam that you  wish to take. So we're going to look  

هر

آزمون مهارت انگلیسی که می‌خواهید شرکت کنید، نگاهی بیندازیم. بنابراین ما

at adjectives and the prepositions.  And the emphasis is going to be on  

به صفت ها و حروف اضافه نگاه می کنیم. و تاکید روی

the correct preposition that we use  with each of those adjectives. So.

حرف اضافه صحیحی است که با هر یک از آن صفت ها استفاده می کنیم. بنابراین.

What I'm going to do. I'm going to go through the  list of these adjectives and their prepositions,  

کاری که قرار است انجام دهم. من فهرستی از این صفت‌ها و حروف اضافه‌شان را مرور می‌کنم،

and I'm going to give you an example,  and hopefully you'll get a better  

و مثالی برای شما می‌زنم، و امیدوارم

understanding as to how to use them.

درک بهتری در مورد نحوه استفاده از آنها پیدا کنید.

Okay, so let's start.

خوب، پس بیایید شروع کنیم.

So accustomed to. He is accustomed to  having two cups of coffee in the morning  

خیلی عادت کرده او عادت دارد صبح

before he leaves for work. So accustomed to.  That's what he's used to. He's accustomed to  

قبل از رفتن به محل کار، دو فنجان قهوه بخورد. خیلی عادت کرده این همان چیزی است که او به آن عادت کرده است. او عادت دارد

having two cups of coffee in the  morning before he leaves for work.

صبح قبل از رفتن به محل کار، دو فنجان قهوه بخورد.

Capable of. He's capable of so much  more. So the statement on the school  

قادر به. او توانایی خیلی بیشتر را دارد. بنابراین بیانیه مربوط به

report. Your son is really  good at maths and chemistry,  

گزارش مدرسه . پسر شما واقعاً در ریاضیات و شیمی خوب است،

but he's capable of so much more he needs to  imply apply himself a little better. Capable of.

اما می‌تواند کارهای بسیار بیشتری انجام دهد که به آن نیاز دارد تا کمی بهتر خود را به کار گیرد. قادر به.

Good at. He's really good at sports. He loves all  ball sports. Football, rugby, soccer, whatever it  

خوب در او واقعاً در ورزش مهارت دارد. او همه ورزش‌های توپی را دوست دارد. فوتبال، راگبی، فوتبال، هر چه که

might be. He's really good at sports, but perhaps  not so good at something more academic. Good at.

باشد. او واقعاً در ورزش خوب است، اما شاید در چیزهای آکادمیک‌تر چندان خوب نباشد. خوب در

Relevant to. This document is  relevant to the conversation  

مربوط به. این سند مربوط به مکالمه‌ای است که

we had yesterday. I think you'll need it.

دیروز داشتیم. من فکر می کنم شما به آن نیاز خواهید داشت. هنگام ارسال پاسخ،

You'll have to refer to that document  when you send the reply. It's relevant  

باید به آن سند مراجعه کنید . مربوط

to meaning related or has  some connection relevant to.

به معنای مرتبط است یا دارای ارتباط مرتبط با آن است.

Afraid of. He's afraid of his own  shadow. This is a when somebody is a  

ترس از. او از سایه خودش می ترسد . این زمانی است که یک نفر

little bit nervous and they jump, or when  something happens or they hear a noise,  

کمی عصبی است و می پرد، یا وقتی اتفاقی می افتد یا صدایی می شنود،

oh, don't worry, don't mind. That  dog is afraid of his own shadow.

آه، نگران نباش، اهمیت نده. آن سگ از سایه خودش می ترسد.

If he hears something, he gets a little  bit nervous and he starts to bark,  

اگر چیزی بشنود، کمی عصبی می شود و از ترس شروع به پارس کردن می کند

afraid of. And we can also say frightened of.  Scared of the mean exactly the same. Afraid of,  

. و همچنین می توان گفت که ترسیده است. ترس از میانگین دقیقا همان. می ترسم

frightened of, scared of all,  using the same preposition.

، از همه می ترسم، از حرف اضافه استفاده می کنم.

Dependent on what. He's dependent on his pension.  Now that he has retired, he's totally dependent  

بستگی به چی داره او به حقوق بازنشستگی خود وابسته است. اکنون که بازنشسته شده است، کاملاً

on it. He has no other form or source of income,  so he's dependent on his pension to pay his rent.

به آن وابسته است. او هیچ شکل یا منبع درآمد دیگری ندارد، بنابراین برای پرداخت اجاره بهای خود به مستمری خود وابسته است.

He's dependent on his pension to buy his food,  

او برای خرید غذای خود به مستمری خود وابسته است،

to pay for his travel. He's dependent on he relies  on that income, that pension, to live day to day.

برای پرداخت هزینه سفرش. او برای زندگی روزانه به آن درآمد، آن حقوق بازنشستگی وابسته است.

Jealous of. He was always jealous of me when  

حسادت می کند. وقتی جوان بودیم همیشه به من حسادت می کرد

we were young. He was always jealous  of me because I was better at sport.

. او همیشه به من حسادت می کرد زیرا من در ورزش بهتر بودم.

He is jealous of his friend because  his friend got a new mountain bike,  

او به دوستش حسادت می کند زیرا دوستش یک دوچرخه کوهستان جدید گرفته است،

and his bike is looking a little bit old and  shabby. Jealous of somebody because of something

و دوچرخه او کمی قدیمی و کهنه به نظر می رسد . حسادت به کسی به خاطر چیزی که

Responsible to and responsible for. So  we have two prepositions here for two  

مسئول و مسئول آن است. بنابراین، به دو دلیل متفاوت، در اینجا دو حرف اضافه داریم

different reasons. He's responsible for the  marketing and communications and for all the.

. او مسئول بازاریابی و ارتباطات و همه اینها است.

internal communications.  He's responsible for that.

ارتباطات داخلی او مسئول آن است.

So that's what he has to do. That's his job. But  he can be responsible to the managing director. So  

پس این کاری است که او باید انجام دهد. این کار اوست. اما او می‌تواند در مقابل مدیر عامل مسئول باشد. بنابراین

he reports directly to the managing director. He  is responsible to him. That's who he reports to.  

او مستقیماً به مدیر عامل گزارش می دهد. او در برابر او مسئول است. او به او گزارش می دهد.

But he is responsible for a particular  action or a particular activity.

اما او مسئول یک عمل یا یک فعالیت خاص است.

Who is responsible for this? Says the teacher  when she looks at the broken plant on the  

چه کسی مسئول این است؟ معلم وقتی به گیاه شکسته روی

floor that somebody knocked over. Who  is responsible for this? Who did this?

زمین نگاه می‌کند می‌گوید که کسی آن را کوبیده است. چه کسی مسئول این است؟ چه کسی این کار را کرد؟

if you really enjoy this particular lesson,  

اگر واقعاً از این درس خاص لذت می برید،

then please like the video and subscribe to  my channel because it really, really helps.

لطفاً ویدیو را لایک کنید و در کانال من مشترک شوید زیرا واقعاً کمک می کند.

Ashamed of. He's ashamed of his parents because  of their poor background. He doesn't like people  

شرمنده از. او از پدر و مادرش خجالت می کشد، به خاطر پیشینه ضعیف آنها. او دوست ندارد مردم

to know that they came from a very, very  poor background, that he didn't really have,

بدانند که از یک پیشینه بسیار بسیار فقیر آمده اند ، که او واقعاً

any great wealth. In fact,  they had no car for many,  

هیچ ثروت بزرگی نداشته است. در واقع، آن‌ها برای سال‌های متمادی هیچ ماشینی نداشتند

many years. So he's ashamed of his  parents, are ashamed of his background,

. بنابراین او از پدر و مادرش خجالت می‌کشد، از پیشینه‌اش خجالت می‌کشد،

Famous for. He’s famous for scoring a hat trick  in the World Cup final. Sir Geoff Hurst one of the  

معروف است. او به خاطر هت تریک در فینال جام جهانی مشهور است. سر جف هرست یکی از

all time greats of English football, in 1966,  he scored a hat trick in the World Cup final  

بزرگان تمام دوران فوتبال انگلیس، در سال 1966، در فینال جام جهانی

at the time against West Germany, now Germany,  and he went down in history as one of the most  

در آن زمان مقابل آلمان غربی، آلمان کنونی، هت تریک کرد و به عنوان یکی از مشهورترین بازیکنان تاریخ در تاریخ ثبت شد.

famous players ever so famous for famous for  scoring a hat trick. Three goals in the final.

بسیار معروف به خاطر هت تریک زدن. سه گل در فینال.

I remember watching that when I was  only a ten year old. Yeah, famous for.

یادم می‌آید وقتی فقط ده ساله بودم آن را تماشا کردم . آره معروفه

Proud of his. Proud of his nation.  He holds his passport dear to his  

به او افتخار می کند. به ملت خود افتخار می کند. او پاسپورت خود را در

heart. He's proud of being a Scotsman.  He's proud of being a Spanish person.  

دل دارد. او به اسکاتلندی بودنش افتخار می کند. او به اسپانیایی بودنش افتخار می کند.

He's proud of being French. So to be proud of  something, proud of somebody. Okay. Proud of

او به فرانسوی بودنش افتخار می کند. بنابراین به چیزی افتخار کنید ، به کسی افتخار کنید. باشه افتخار می کنم

Sensitive to. He's very sensitive to criticism.  He doesn't like to be criticised openly by people  

حساس به. او به انتقاد بسیار حساس است. او دوست ندارد آشکارا توسط مردم مورد انتقاد قرار گیرد

and gets very emotional. He's sensitive  to criticism. You can be sensitive to the  

و بسیار احساساتی می شود. او نسبت به انتقاد حساس است. شما می توانید به

sunlight. You blink in the sun. You have to wear  dark glasses all the time. I hate sunglasses,  

نور خورشید حساس باشید. تو زیر آفتاب پلک میزنی باید همیشه از عینک تیره استفاده کنید. من از عینک آفتابی متنفرم،

I don't wear them at all. But some people, their  eyes can be very sensitive to bright lights.

اصلاً آن را نمی‌زنم. اما برخی از افراد، چشم‌هایشان می‌تواند به نورهای روشن بسیار حساس باشد.

Aware of. He's aware of his position. He's  aware of his weaknesses. Yes. It's always a  

آگاه از. او از موقعیت خود آگاه است. او از نقاط ضعف خود آگاه است. بله این همیشه

good thing to be aware of your own weaknesses.  You know, we all know what our strengths are,  

خوب است که از نقاط ضعف خود آگاه باشید. می دانید، همه ما می دانیم که نقاط قوت خود چیست،

but not all of us know what our weaknesses  are. So to be aware of your weaknesses means  

اما همه ما نمی دانیم که چه نقاط ضعفی داریم. بنابراین آگاهی از نقاط ضعفتان به این معنی است که

you can improve. You know what you have  to do to improve, to be aware of something

می‌توانید پیشرفت کنید. شما می‌دانید که باید چه کاری انجام دهید تا پیشرفت کنید، تا از چیزی

Full of. Well, we can be full of crap.  Yeah. So. Oh, don't listen to him. He's  

پر از آن آگاه باشید. خوب، ما می توانیم پر از مزخرف باشیم. آره بنابراین. اوه، به او گوش نده. او

full of crap. He talks rubbish. Yeah,  or he can be full of himself. Meaning  

پر از مزخرف است. حرف های آشغالی می زند. بله، وگرنه می تواند از خودش پر باشد. به این معنی که

somebody is a bit arrogant and he's a  bit sanctimonious, and he thinks he's  

یک نفر کمی مغرور است و کمی مقدس است، و فکر می‌کند که

the better than everybody else. Oh, he's so  full of himself. I really hate watching him.

از همه بهتر است. اوه، او خیلی پر از خودش است. من واقعا از تماشای او متنفرم.

I really, really hate.

من واقعا، واقعا متنفرم.

looking at movies with him.  He's so full of himself.

تماشای فیلم با او اون خیلی پر از خودشه

Ready to. And ready for. I'm ready to  go whenever you are. I'm ready to leave  

آماده است. و آماده برای. من آماده‌ام که هر زمان که هستید بروم. من آماده‌ام که

the minute you tell me, okay? I'm ready for  action. Yeah, let's. I'm fit. I'm healthy.  

همان لحظه‌ای که شما به من بگویید، آنجا را ترک کنم، باشه؟ من برای اقدام آماده هستم . بله، اجازه دهید. من تناسب اندام دارم من سالم هستم

I'm ready for action. When are we going  to go and climb that mountain? Let's go.

من برای اقدام آماده ام کی قرار است برویم و از آن کوه بالا برویم؟ برویم

I'm ready for it. I'm ready to do  whatever you want. So ready to do  

من برای آن آماده هستم. من حاضرم هر کاری که شما بخواهید انجام دهم. خیلی آماده برای انجام

something. Ready for a particular line of action.

کاری. آماده برای یک خط عمل خاص.

And then finally, typical of. Wow. Of course,  that's typical of him. Whenever you need him,  

و سپس در نهایت، معمولی از. عجب البته، این برای او خاص است. هر وقت به او نیاز داشتی،

he's never there. Oh, yeah. I'll come and  help you. Yeah, I'll be there. Just give  

او هرگز آنجا نیست. اوه، آره من می آیم و به شما کمک می کنم. بله، من آنجا خواهم بود. فقط با

me a call. Send him a text messages. Oh,  look, I'm busy today, so that's typical  

من تماس بگیرید. برایش پیامک بفرست اوه، ببین، من امروز سرم شلوغ است، پس این

of him. Meaning you really can't rely on him  or her. Typical of that particular person.

برای او عادی است. به این معنی که واقعاً نمی‌توانید به او تکیه کنید . نمونه آن شخص خاص

Okay, so there's a list of our adjectives and the  prepositions. Let me go through them once more,  

خوب، پس فهرستی از صفت ها و حروف اضافه ما وجود دارد . اجازه دهید یک بار دیگر از آنها مرور کنم،

accustomed to capable of good at,  relevant to, afraid of, dependent on,  

عادت کرده‌ام به خوبی، مرتبط، ترس، وابسته،

jealous of. Responsible to or for, ashamed  of. Famous for. Proud of. Sensitive to.  

حسادت. مسئول یا برای، شرمنده . معروف برای. افتخار می کند. حساس به.

Aware of. Full of. Ready to or ready for  something. And then. Typical off. So.

آگاه از. پر از. آماده یا آماده برای چیزی. و سپس. معمولی خاموش است. بنابراین.

are collocations or for those proficiency  exams that you might like to do.

مجموعه‌ها یا برای آن دسته از آزمون‌های مهارتی هستند که ممکن است بخواهید انجام دهید.

And it's really important to understand what  the adjective means. But more important and  

و درک معنای این صفت واقعاً مهم است. اما مهم‌تر و به

as important to understand and remember  the preposition that goes with each of  

همان اندازه مهم‌تر فهمیدن و به خاطر سپردن حرف اضافه‌ای که با هر یک از

those adjectives. So practice them where you  can. If you have any problems, check them out  

آن صفت‌ها می‌آید. بنابراین آنها را تا جایی که می توانید تمرین کنید . اگر مشکلی دارید،

one of your grammar books or come back to me.  I'll be happy to help you. And on that point

یکی از کتاب های دستور زبان خود را بررسی کنید یا به من مراجعه کنید. من خوشحال خواهم شد که به شما کمک کنم. و در آن نقطه

englishlessonviaskype.com. That's  where you'll get me any comments,  

englishlessonviaskype.com. اینجاست که هر نظری را برای من دریافت می‌کنید،

anything you want me to include, let me know.  I'll be happy to look after it for you. Okay,  

هر چیزی را که می‌خواهید درج کنم، به من اطلاع دهید. من خوشحال خواهم شد که از آن برای شما مراقبت کنم. بسیار خوب،

it's Harry saying goodbye. Thanks for listening.  Thanks for watching. Join me again soon.

هری در حال خداحافظی است. ممنون که گوش دادید ممنون که تماشا کردید به زودی دوباره به من بپیوندید.