How to use “ALMOST” correctly? - Basic English Grammar

hi everybody my name is Alisha today I'm

سلام به همه، نام من علیشا است امروز می

going to talk about how to use the word almost I'm going to show a few different

خواهم در مورد نحوه استفاده از کلمه تقریباً صحبت کنم،

example sentences and give you a couple pointers some things to watch out for

می خواهم چند جمله مثال مختلف را نشان دهم و نکاتی را به

when you're using this word so first let's look at the meaning of the word

شما ارائه دهم که هنگام استفاده از این کلمه باید مراقب آنها باشید. بنابراین ابتدا به معنای کلمه

almost so almost is an adverb it's a word that

تقریباً تقریباً یک قید است، کلمه ای است که

means merely or not quite or not completely it can also mean similar to

به معنای صرفاً یا نه کاملاً یا نه کامل است می تواند به معنای مشابه

something but not exactly like something so I've got a lot of example sentences

چیزی باشد اما دقیقاً شبیه چیزی نیست بنابراین جملات مثال زیادی دارم.

here that I hope to talk about to kind of explain the use of almost before I do

در اینجا امیدوارم در مورد آن صحبت کنم تا استفاده از تقریباً قبل از انجام آن را توضیح دهم،

that though I want to mention this point over here almost comes before the word

اگرچه می خواهم به این نکته در اینجا اشاره کنم که تقریباً قبل از کلمه

it modifies so modifies means like almost is attached you can think of it

it modifies است بنابراین modifies به معنای تقریباً پیوست است، می توانید آن را

as being attached to another word and almost changes the meaning of that word

به عنوان پیوست در نظر بگیرید. به کلمه ای دیگر و تقریباً معنی آن کلمه را تغییر می

so using almost before another word or before another phrase adds this meaning

دهد بنابراین استفاده از تقریباً قبل از کلمه دیگر یا قبل از عبارت دیگر این

of nearly or not quite or not completely to that word or to that phrase so let's

معنی تقریباً یا نه کاملاً یا نه کامل را به آن کلمه یا آن عبارت اضافه می کند ، بنابراین بیایید

begin with that and look at a few examples I almost forgot my homework so

با آن شروع کنیم و به چند مثال نگاه کنیم. من تقریبا برای rgot my homework بنابراین

here almost comes before the verb forgot in this case meaning I nearly forgot my

اینجا تقریباً قبل از فعل forgot در این مورد می آید به این معنی که تقریباً تکالیف خود را فراموش کرده ام

homework so the word almost like I said almost should come before the word it

بنابراین کلمه تقریباً همانطور که گفتم تقریباً باید قبل از کلمه it

modifies so here it's modifying the word forgot so I nearly forgot my homework I

modifies بیاید بنابراین اینجا در حال تغییر کلمه فراموش شده است بنابراین تقریباً تکالیف خود را فراموش کردم I

was very close to forgetting my homework another example he almost always calls

was خیلی نزدیک به فراموش کردن تکالیفم مثال دیگری که او تقریباً همیشه

on his way home so here it comes before the word it comes before the word always

در راه خانه صدا می‌زند، بنابراین در اینجا قبل از کلمه آن آمده است قبل از کلمه همیشه

in this case almost always meaning maybe like 95 percent of the time or 90

در این مورد تقریباً همیشه به این معنی است که شاید مانند 95 درصد مواقع یا 90

percent of the time so not always but nearly very nearly always calls on his

درصد مواقع بنابراین نه همیشه اما تقریباً تقریباً همیشه در

way home is the meaning of this sentence okay let's look at another one maybe an

راه خانه تماس می گیرد معنی این جمله خوب است بیایید به یکی دیگر نگاه کنیم شاید به

opposite meaning here they almost never leave the house so here we we've got

معنای مخالف در اینجا تقریباً هرگز از خانه خارج نمی شوند بنابراین در اینجا ما

never as the word that almost is modifying so almost never means you can

هرگز به عنوان کلمه ای که تقریباً در حال تغییر است. تقریباً هرگز به این معنی است که شما می

think of it in terms of a centage for example like 5% of the time

توانید آن را بر حسب یک درصد در نظر بگیرید، مثلاً در 5٪ مواقع

they leave the house very very close to zero but not quite zero so almost never

آنها خانه را بسیار نزدیک به صفر اما نه کاملاً صفر، بنابراین تقریباً هرگز

not quite never but very near to never the next one you are almost finished

نه کاملاً هرگز اما بسیار نزدیک به هرگز در روز بعدی. شما تقریباً تمام

you're almost finished so here almost is modifying the word finished so in other

شده‌اید، تقریباً تمام شده‌اید، بنابراین در اینجا تقریباً کلمه تمام

words you are nearly finished in this case maybe you're nearly finished with

شده را تغییر می‌دهید، به عبارت دیگر شما تقریباً تمام شده‌اید، در این مورد شاید تقریباً

your job for the day or you're nearly finished with your homework for example

کار آن روز را تمام کرده‌اید یا تقریباً با تکالیف خود تمام شده‌اید. به عنوان مثال

you're almost finish is the meaning here let's look at the next sentence then so

شما تقریباً تمام کرده اید معنی اینجاست بیایید به جمله بعدی نگاه کنیم

the next sentence is we're almost home we're almost home in this case almost is

سپس جمله بعدی این است که تقریباً در خانه هستیم ما تقریباً در خانه هستیم در این مورد تقریباً

modifying the word home home in this case means at your place of residence so

تغییر کلمه home home در این مورد به معنای در محل شما است.

to be in a status and the status of being at your at your place yet you're

اقامت در یک وضعیت و وضعیت بودن در محل خود و در عین حال شما

dwelling at your residence so to be almost home means merely at your house

در محل سکونت خود سکونت دارید بنابراین تقریباً خانه بودن به معنای صرفاً در خانه شماست

in other words so we can modify in this way similar to this negative I used up

به عبارت دیگر بنابراین ما می توانیم از این طریق مشابه این منفی را تغییر دهیم. من

here with never we've got there's almost nothing left in the refrigerator so

اینجا را با never we've got تقریباً چیزی در یخچال باقی نمانده است، بنابراین

again almost nothing in this case so very nearly no things very nearly maybe

دوباره تقریباً هیچ چیز در این مورد تقریباً هیچ چیز بسیار تقریباً شاید

nothing to eat or no food in the refrigerator so this sentence means

چیزی برای خوردن یا هیچ غذایی در یخچال وجود ندارد، بنابراین این جمله به این معنی است

there's something in the refrigerator a few things maybe but almost nothing so

که چیزی در یخچال وجود دارد چند thi ممکن است اما تقریباً هیچ چیز

very little of something okay the next sentence shows another point that I want

خیلی کم چیزی خوب است جمله بعدی نکته دیگری را نشان می دهد که می خواهم

to make about the placement of the word almost I mentioned in these initial

در مورد قرارگیری کلمه تقریباً که در این جملات مثال اولیه ذکر کردم بگویم

example sentences that the word almost comes before the word it modifies as

که کلمه تقریباً قبل از کلمه ای که تغییر می دهد آمده است همانطور

we've seen so far however when you're using the verb to be and the variations

که ما قبلاً انجام دادیم. تا کنون دیده شده است اما وقتی از فعل to be استفاده می کنید و

of it like was and were for example almost comes after that verb so let's

تغییرات آن like was و were برای مثال تقریباً بعد از آن فعل می آید، بنابراین بیایید

look at an example of that here we have here here I have he was almost fired

به مثالی از آن نگاه کنیم که در اینجا ما اینجا داریم اینجا من دارم او تقریباً از کار خود اخراج شد.

from his job so here is my to be verb in this case using was he was almost fired

job so here is my to be verb در این مورد با استفاده از was he تقریباً اخراج شده بود

from his job so here almost follows the verb to be this is a slight change I'll

از کارش، بنابراین در اینجا تقریباً بعد از فعل to be this تغییر جزئی دارد،

show you one more example sentence later so again let's go back to this first pad

بعداً یک جمله مثال دیگر را به شما نشان خواهم داد، بنابراین دوباره اجازه دهید به این بازگردیم. اولین پد

almost no one came to her party so here almost begins the sentence

تقریباً هیچ‌کس به مهمانی او نیامد، بنابراین تقریباً اینجا جمله شروع می‌شود.

it's modifying the word no one almost no one came to her party so meaning very

این تغییر کلمه هیچ‌کس تقریباً هیچ‌کس به مهمانی او نیامد، بنابراین به این معنی که

few people came to her party lastly let's look at one more to be example

افراد بسیار کمی به مهمانی او آمدند، در آخر بیایید به یکی دیگر نگاه کنیم تا به عنوان مثال

here I was almost late for the movie so again here's our to be verb I was and

در اینجا من تقریباً بودم دیر برای فیلم پس دوباره اینم فعل to be I was و

almost follows that to be ver I was almost late for the movie

تقریباً نتیجه این است که برای be ver من تقریباً برای فیلم دیر شده بودم

okay so these are quite a few examples of how we can use almost I want to talk

خوب، بنابراین اینها چند نمونه از نحوه استفاده از تقریباً هستند من می

a little bit about some other ways to use almost we use almost with time and

خواهم کمی در مورد روش های دیگر استفاده از تقریبا ما صحبت کنم. از عبارات تقریباً با زمان و

quantity expressions so in these cases we use the word almost before the time

کمیت استفاده کنید، بنابراین در این موارد ما از کلمه تقریباً قبل از زمان

or before the quantity let's look at some examples for example we've been

یا قبل از مقدار استفاده می کنیم، بیایید به چند نمونه نگاه کنیم، برای مثال ما

waiting almost two hours so here two hours is a length of time we use almost

تقریباً دو ساعت منتظر بودیم، بنابراین در اینجا دو ساعت مدت زمانی است که تقریباً استفاده می کنیم.

before that so nearly two hours not quite two hours but nearly two hours the

قبل از آن تقریباً دو ساعت نه کاملاً دو ساعت بلکه نزدیک به دو ساعت

next example I've lived here for almost five years so that doesn't mean five

مثال بعدی من تقریباً پنج سال است که اینجا زندگی کرده ام، بنابراین این بدان معنی نیست که

years exactly but very nearly five years same thing here he said they were almost

دقیقاً پنج سال است، اما تقریباً پنج سال همان چیزی است که در اینجا او گفت آنها تقریباً

I'm sorry he said there were almost five thousand people

من بودند. متاسفم که او گفت تقریباً پنج هزار نفر بودند،

so almost five thousand not quite maybe like four thousand nine hundred for

بنابراین تقریباً پنج هزار نفر نه کاملاً شاید مانند چهار هزار و نهصد، برای

example very nearly five thousand again the recipe made almost 200 cookies so

مثال بسیار نزدیک به پنج هزار، دوباره دستور تقریباً 200 کوکی درست کرد، بنابراین

again not quite is the meaning here so all of these kind of we use this when it

دوباره معنای اینجا کاملاً نیست، بنابراین همه این‌گونه ما از این w استفاده کنید

maybe it's easier to round up to use like the next easily recognizable number

شاید گرد کردن آن آسان تر باشد مانند عدد بعدی که به راحتی قابل تشخیص است،

like it might sound strange in the last example to say the recipe made 498

مثل اینکه در مثال آخر عجیب به نظر می رسد که بگوییم دستور پخت 498

cookies it sounds very very specific and it also sounds like maybe the speaker

کوکی درست کرده است، بسیار خاص به نظر می رسد و همچنین به نظر می رسد که شاید بلندگو

counted each individual cookie so sometimes that's really not reasonable

هر کوکی جداگانه را شمارش کرده است. گاهی اوقات واقعاً معقول نیست

or it might just sound a little bit strange so or also it's just sometimes

یا ممکن است کمی عجیب به نظر برسد، یا همچنین گاهی اوقات

not possible to count exactly how many people or how many of something were in

نمی توان دقیقاً شمارش کرد که چند نفر یا چند نفر در

a situation but using almost we can make a guess sometimes so this is quite a

یک موقعیت قرار داشته اند، اما تقریباً با استفاده از تقریباً می توانیم گاهی اوقات حدس بزنیم، بنابراین این کاملاً است. یک

useful thing for time and quantity expressions okay so as we've seen so far

چیز مفید برای عبارات زمان و کمیت است، خوب است، بنابراین همانطور که تا به حال

in the lesson we can use always with words like

در درس دیده ایم، می توانیم همیشه با کلماتی مانند

always and never I used it over here for example he

همیشه استفاده کنیم و من هرگز آن را در اینجا به کار بردم، به عنوان مثال او

almost always and they almost never so just keep in mind that these have very

تقریبا همیشه و آنها تقریباً هرگز بنابراین فقط به خاطر داشته باشید که اینها

very different meanings kind of opposite meanings so I almost always means very

معانی بسیار متفاوتی دارند و به نوعی معانی متضاد هستند، بنابراین من تقریباً همیشه به معنای بسیار

nearly always and almost never means very nearly never but not quite same

تقریباً همیشه و تقریباً هرگز به معنای تقریباً هرگز نیست، اما نه کاملاً

thing with all or nothing or no so I used an example here there's almost

یکسان با همه یا هیچ یا نه، بنابراین من از یک exa استفاده کردم. مثلاً اینجا تقریباً

nothing for example so here it means very close to zero if I used almost all

هیچ چیز وجود ندارد، بنابراین در اینجا به معنای بسیار نزدیک به صفر است اگر من تقریباً از همه استفاده کردم،

like almost all the people were happy it means very nearly everybody as well so

تقریباً همه مردم خوشحال بودند، این به معنای تقریباً همه است، بنابراین

you can kind of see a pattern here and the same one is we can see here at the

شما می توانید یک الگو را در اینجا ببینید و همان الگوی ما می توانیم اینجا را در

end everyone and no one it's like extreme so like 100% versus

پایان ببینید همه و هیچ کس مانند افراطی است بنابراین مانند 100٪ در مقابل

zero percent of something so all or nothing everyone or no one we can use

صفر درصد چیزی، بنابراین همه یا هیچ همه یا هیچ کس نمی توانیم

almost to show that we are very near to these levels but not quite at these

تقریباً برای نشان دادن اینکه ما به این سطوح بسیار نزدیک هستیم اما نه کاملاً در این

levels the last thing I want to mention in this lesson is a word of caution just

سطوح استفاده کنیم. آخرین چیزی که می خواهم در این درس به آن اشاره کنم یک کلمه احتیاط است فقط

be careful about where you place almost in a sentence because it can really

مراقب باشید که تقریباً در یک جمله کجا قرار می دهید زیرا واقعاً می تواند

affect the meaning of the sentence so here let's look at two very similar

بر معنای جمله تأثیر بگذارد بنابراین در اینجا بیایید به دو جمله بسیار مشابه نگاه کنیم؛

sentences one he almost told his boss all the secrets and two he told his boss

یکی که تقریباً به رئیس خود گفته است. همه رازها و دو مورد که او به رئیسش گفت

almost all the secrets these are very different sentences but they seem very

تقریباً همه رازها این جملات بسیار متفاوت هستند اما در اینجا بسیار شبیه به نظر می رسند

similar here I've used almost before the verb told so almost is modifying the

من تقریباً قبل از فعل گفتن استفاده کرده ام بنابراین تقریباً در حال تغییر

word told here he almost told his boss all the secrets meaning he very nearly

کلمه گفته شده است او تقریباً به رئیس خود معنی تمام اسرار را گفته است. او تقریباً

told his boss all the secrets but he did not he did not so here almost modifies

تمام اسرار را به رئیسش گفت، اما او این کار را نکرد، بنابراین در اینجا تقریباً

this verb told meaning the action itself he almost did this action but he did not

این فعل گفت را به معنای خود عمل تغییر می دهد.

do the action in this sentence however he told his boss almost all the secrets

اسرار

almost because of its positioning is modifying the word all he told his boss

تقریباً به دلیل موقعیت آن تغییر کلمه همه چیزهایی است که او به رئیسش

almost all the secrets meaning he told his boss very near

گفته تقریباً همه اسرار به این معنی که او بسیار نزدیک به

everything all of the secrets so maybe like 95% 90 to 95% of the secrets he

همه چیز همه اسرار را به رئیس خود گفته است بنابراین شاید مانند 95٪ 90 تا 95٪ از اسرایی که او

told his boss so the action happened he did tell his boss but he didn't tell

به رئیس خود گفته است بنابراین عمل اتفاقاً او به رئیس خود گفته است اما

everything in this case so please keep this in mind your placement the place in

در این مورد همه چیز را نگفته است، بنابراین لطفاً این را در نظر داشته باشید که قرار دادن شما در

this sentence where you use the word almost can create very very different

این جمله که در آن از کلمه تقریباً استفاده می کنید می تواند معانی بسیار بسیار متفاوتی ایجاد کند،

meanings so remember at this point here almost should come before the word it

بنابراین به یاد داشته باشید که در اینجا تقریباً باید بیاید. قبل از کلمه آن

modifies so when you're writing and when you're speaking you should think

را تغییر می دهد، بنابراین وقتی می نویسید و وقتی صحبت می کنید باید به

carefully about this also remember when you're using the verb to be almost

دقت در مورد این فکر کنید همچنین به یاد داشته باشید زمانی که از فعل to استفاده می کنید تقریبا

should come after that verb finally when you're speaking as I am right now we do

باید بعد از آن فعل بیاید در نهایت وقتی صحبت می کنید همانطور که من درست می گویم اکنون

have the ability to use our voices we can emphasize key words we can stress

ما توانایی استفاده از صدای خود را داریم، می‌توانیم بر کلمات کلیدی تأکید کنیم، می‌توانیم

them with our voices to make it clear which word we want to emphasize however

آنها را با صدای خود تأکید کنیم تا روشن کنیم که کدام کلمه را می‌خواهیم تأکید

we can't really do that in writing so it's really important to consider to

کنیم، اما واقعاً نمی‌توانیم این کار را در نوشتن انجام دهیم، بنابراین فکر کردن به آن بسیار مهم است. تقریباً هنگام نوشتن

think about where we place the word almost when we're writing so I hope that

کلمه را در جایی قرار می دهیم، بنابراین امیدوارم که

this lesson was useful for you if you have any questions or any comments

این درس برای شما مفید بوده باشد، اگر سؤال یا نظری

please feel free to let us know in the comment section below this video if you

دارید، لطفاً در بخش نظرات زیر این ویدیو به ما اطلاع دهید اگر

liked the video give us a thumbs up subscribe to the channel and check us

ویدیو را دوست داشتید به ما بدهید. با تشکر فراوان در کانال مشترک شوید و ما

out at English class 101.com thanks very much for watching this

را در کلاس انگلیسی 101.com ببینید از تماشای این درس بسیار سپاسگزاریم

lesson and I will see you again soon

و به زودی دوباره شما را خواهم دید